TG Telegram Group & Channel
کوییزهای لغت ۴۰۰۰ لغت ضروری، Word Skills و Vocabulary in Use | United States America (US)
Create: Update:

🔵 مثال‌های بیشتر برای convenient

1. حمل و نقل:

    مثال انگلیسی: The bus stop is conveniently located across the street from my apartment.
    ترجمه فارسی: ایستگاه اتوبوس به راحتی در مقابل آپارتمان من واقع شده است.

2. فناوری:

    مثال انگلیسی: The new app makes it convenient to manage your finances.
    ترجمه فارسی: برنامه جدید مدیریت امور مالی شما را آسان می‌کند.

3. خدمات:

    مثال انگلیسی: The bank offers convenient online banking services.
    ترجمه فارسی: این بانک خدمات مناسب بانکداری آنلاین ارائه می‌دهد.

4. محصولات:

    مثال انگلیسی: This microwave oven is convenient for reheating food quickly.
    ترجمه فارسی: این مایکروویو برای گرم کردن سریع غذا مناسب است.

5. زمان:

    مثال انگلیسی: It’s not convenient for me to talk right now.
    ترجمه فارسی: صحبت کردن در حال حاضر برای من مناسب نیست.

6. مکان:

    مثال انگلیسی: The restaurant is conveniently located near the city center.
    ترجمه فارسی: رستوران به راحتی در نزدیکی مرکز شهر واقع شده است.

7. قیمت:

    مثال انگلیسی: This product is conveniently priced for everyone.
    ترجمه فارسی: این محصول با قیمتی مناسب برای همه عرضه شده است.

8. دسترسی:

    مثال انگلیسی: The library has convenient hours of operation.
    ترجمه فارسی: کتابخانه ساعات کار مناسبی دارد.

9. استفاده:

    مثال انگلیسی: This software is convenient to use and easy to learn.
    ترجمه فارسی: استفاده از این نرم‌افزار آسان و یادگیری آن ساده است.

10. رابط کاربری:

    مثال انگلیسی: The website has a convenient and user-friendly interface.
    ترجمه فارسی: وب سایت رابط کاربری آسان و مناسب دارد.

🔵 مثال‌های بیشتر برای convenient

1. حمل و نقل:

    مثال انگلیسی: The bus stop is conveniently located across the street from my apartment.
    ترجمه فارسی: ایستگاه اتوبوس به راحتی در مقابل آپارتمان من واقع شده است.

2. فناوری:

    مثال انگلیسی: The new app makes it convenient to manage your finances.
    ترجمه فارسی: برنامه جدید مدیریت امور مالی شما را آسان می‌کند.

3. خدمات:

    مثال انگلیسی: The bank offers convenient online banking services.
    ترجمه فارسی: این بانک خدمات مناسب بانکداری آنلاین ارائه می‌دهد.

4. محصولات:

    مثال انگلیسی: This microwave oven is convenient for reheating food quickly.
    ترجمه فارسی: این مایکروویو برای گرم کردن سریع غذا مناسب است.

5. زمان:

    مثال انگلیسی: It’s not convenient for me to talk right now.
    ترجمه فارسی: صحبت کردن در حال حاضر برای من مناسب نیست.

6. مکان:

    مثال انگلیسی: The restaurant is conveniently located near the city center.
    ترجمه فارسی: رستوران به راحتی در نزدیکی مرکز شهر واقع شده است.

7. قیمت:

    مثال انگلیسی: This product is conveniently priced for everyone.
    ترجمه فارسی: این محصول با قیمتی مناسب برای همه عرضه شده است.

8. دسترسی:

    مثال انگلیسی: The library has convenient hours of operation.
    ترجمه فارسی: کتابخانه ساعات کار مناسبی دارد.

9. استفاده:

    مثال انگلیسی: This software is convenient to use and easy to learn.
    ترجمه فارسی: استفاده از این نرم‌افزار آسان و یادگیری آن ساده است.

10. رابط کاربری:

    مثال انگلیسی: The website has a convenient and user-friendly interface.
    ترجمه فارسی: وب سایت رابط کاربری آسان و مناسب دارد.


>>Click here to continue<<

کوییزهای لغت ۴۰۰۰ لغت ضروری، Word Skills و Vocabulary in Use




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)