TG Telegram Group Link
Channel: سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
Back to Bottom
منشاوی/ص288
@QuranSound7 کانال
🌴🕋🕌

آیات 59 الی 66 سوره مبارکه أسراء، بصوت زیبای استاد محمدصدیق منشاوی (رحمه‌الله)

#صفحه_288
#جزء_پانزدهم

(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

پیامبر ﷺ فرمودند: «منْ قرأَ بمائةِ آيةٍ في ليلةٍ كُتبَ لهُ قنوتُ ليلةٍ»
«الجامع الصغير ٨٩٠٤ • صحيح)

پیامبر ﷺ فرمودند: «هر کس شبانه، صد آیه بخواند، برایش عبادت یک شب نوشته می شود.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 3⃣0⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۰۳﴾ ظهور نفاق و منافقین در مدینه: در «مکه» نفاق وجود نداشت، چرا که اسلام در آنجا مغلوب بود، نیرو و قوتی وجود نداشت ۔ نفع و ضرری از ناحیه اسلام متوجه کسی نمی‌شد ۔ هر کسی اسلام می‌آورد، خود را به مخاطره می‌انداخت و در معرض…
🌴🕋🕌
4⃣0⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۰۴﴾

آغاز دشمنی‌های یهود:

یهودیها بعد از این که مدتی در بی طرفی و سکوت بسر بردند، بالآخره دشمنی خود را آغاز کردند ۔ آنها نه تنها در وهله اول، بی طرفی خود را نسبت به مسلمانان و مشرکان حفظ کردند ۔ بلکه تا حدی به مسلمانان بیشتر تمایل داشتند ۔ چرا که در عقیده، نبوت و معاد – با وجود اختلاف در تفصیل آنها – با هم اشتراک داشتند و درباره ذات، و صفات الهی و عقیده توحید به مسلمانان نزدیک‌تر بودند ۔ هر چند این عقیده توحید، به دلیل مجاورت با محیط بت پرستی که در آن مدتهای طولانی بسر برده بودند، ضعیف شده، و در آن غلو و شخصیت پرستی راه یافته بود چنان که در قسمت های گذشته بیان شد(¹)
قراین بر این دلالت می‌کرد که یهودیها اگر چه اسلام را نپذیرفتند، امّا حتماً بی‌طرفی خود را حفظ خواهند کرد ۔ زیرا اسلام کتاب‌های آنها را تصدیق می‌کند و پیامبرش به ایمان آوردن به انبیاء بنی اسرائیل دعوت می‌نماید ۔ قرآن مجید از زبان مؤمنان اعلام نموده است:

﴿..كُلٌّ آمَنَ بِاللّٰهِ وَ مَلاٰئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ...﴾ (²)
«همگی مؤمنان به خدا و فرشتگان او و کتاب‌های وی و پیغمبرانش ایمان داشته و – می‌گویند – میان هیچ یک از پیغمبران او فرق نمی‌گذاریم» ۔

اگر چنین می‌شد، یعنی یهودیها صمیمانه با اسلام همراهی می‌کردند، مسلماً، نه تنها تاریخ اسلام بلکه تاریخ بشریت با سرنوشت دیگری دچار می‌شد و دعوت اسلامی از مشکلات متعددی که در نتیجه درگیری اسلام و یهودیت به وجود آمد، مصون می‌ماند، و از گرفتاری‌هایی که در نتیجه جنگ مسلمانان در اولین دوران با یهودیهای نیرومند، تحصیل کرده و ثروتمند، اتفاق افتاد، رهایی می‌یافت‌ ۔

امّا متأسفانه، این کار به دو سبب صورت نگرفت ۔سبب اوّل: حسادت، تنگ نظری، جمود و تعصب یهودیها که جزء طبیعتشان شده بود ۔
سبب دوم: همان عقاید باطل، اخلاق پست و عادات بد یهود بود که قرآن مجید آن را مورد نکوهش قرار داده و پرده از تاریخ گذشته شان برداشته بود، که آنها همیشه با انبیای الهی و دعوتهایشان مبارزه کرده و آنها را به قتل می‌رساندند ۔ بر خداوند دروغ گفته و نسبت به مال و ثروت حریص بودند‌ ۔ از رباخواری با وجود نهی الهی دریغ ننموده، از خوردن حرام و مال مردم باک نداشتند و تورات را هم تحریف کرده و نسبت به زندگی دنیا سخت دل بسته بودند و غیره ۔
اگر به جای رسول اکرم ﷺ یک رهبر سیاسی می‌بود ۔ از این وضعیت پیچیده (که بر «مدینه» حاکم بود) حساب می‌برد و اگر با آنها از در تملق و چاپلوسی و دوستی در نمی‌آمد، حداقل از برانگیختن خشم و دشمنی آنان پرهیز می‌کرد ۔ اما آن‌حضرت ﷺ پیامبری بود که به تبلیغ رسالت و اظهار حق و تشخیص آن از باطل و عدم سازش با فساد و گمراهی مأموریت داشت و مکلف بود که همه گروه‌ها و ملت‌ها را که یهود و نصارا نیز جز آن بودند به اسلام دعوت نماید هرچند این دعوت، گران تمام شود و توأم با مشکلات باشد ۔ آری! همین است روش پیامبرانه که کلیه پیامبران گذشته نیز طبق همین روش عمل می‌کردند ۔ همین است شیوه درست و همین است تفاوت اصلی میان خط سیاست و نبوت و رهبران سیاسی و ملّی با پیامبران الهی و مرسل ۔ (یعنی پیامبران در هر شرایط دین حق را اظهار می‌سازند، اما رهبران سیاسی حق را فدای مصلحت زمان و مکان می‌کنند ۔ مترجم)
این طرز عمل رسول اکرم ﷺ با یهود، بر عقاید، اخلاق و زندگی یهود ضربه زد و آنها را علیه اسلام و مسلمین تحریک نمود ۔ اینجا بود که یهود موضع خود در قبال اسلام را تغییر دادند و دشمنی و مخالفت سری و علنی را با اسلام آغاز نموده و وارد میدان مبارزه گردیدند ۔
نویسنده و دانشمند یهودی «اسرائیل ولفنسون» عوامل و اسباب این مخالفت را منصفانه و دقیق بررسی نموده و می‌گوید:
«اگر تعالیم پیامبر اسلام فقط در حد مبارزه با بت‌پرستی می‌بود و یهود را به قبول رسالت خود مکلف نمی‌کرد، قطعاً نزاعی میان یهود و مسلمانان در نمی‌گرفت ۔ در آن صورت یهود به تعالیم پیامبر اسلامﷺ با دیده احترام و تقدیر می‌نگریستند و آن را مورد تأیید قرار داده با مال و جان مساعدت می‌نمودند، تا این که بت‌ها را بشکند و عقاید مشرکانه را از بین ببرد ۔ مشروط بر این که به خود یهود و دینشان تعرض نکند و آنها را مکلف به پذیرفتن رسالت جدید ننماید ۔ چرا که عقلانیت یهودی حاضر نبود در مقابل چیزی که آن را از دینش منصرف کند، تسلیم شود و به پیامبری که از بنی اسرائیل نباشد، ایمان بیاورد۔(³)
عامل دیگری که موجب خشم و غضب یهود علیه دین اسلام گردید، این بود که بعضی از دانشمندان یهود مانند: «عبداللّٰه بن سلام»(⁴) که دارای مرتبه بزرگی نزد آنها بودند، به آغوش اسلام روی آوردند ۔
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 4⃣0⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۰۴﴾ آغاز دشمنی‌های یهود: یهودیها بعد از این که مدتی در بی طرفی و سکوت بسر بردند، بالآخره دشمنی خود را آغاز کردند ۔ آنها نه تنها در وهله اول، بی طرفی خود را نسبت به مسلمانان و مشرکان حفظ کردند ۔ بلکه تا حدی به مسلمانان بیشتر…
یهودیان هرگز انتظار نداشتند شخصی مانند وی اسلام را قبول کند ۔ طبعاً این جریان کینه پنهان شده یهود را تحریک نمود۔(⁵) یهودیها به مخالفت با اسلام و فاصله گرفتن از آن اکتفا ننمودند، بلکه دشمنی‌شان به جایی رسید که بت پرستان و مشرکین را بر مسلمانان ترجیح دادند‌ ۔ با آنکه در عقیده توحید و عبادت خدای واحد با مسلمانان همسو بودند‌ ۔ و این چیز کاملاً مقتضای عقل و انصاف بود که اگر از یهود خواسته می‌شد، در مورد دین اسلام و مذهب بت‌پرستی قضاوت نمایند، آنها با وجود اختلاف‌شان با مسلمین به برتری اسلام بر بت‌پرستی گواهی بدهند ۔ امّا دشمنی با اسلام به آنها این اجازه را نداد چنین قضاوتی کنند‌ ۔ و حتی روایت شده که وقتی دانشمندان یهود به ملاقات سرداران «مکه» رفتند، آنها از یهود پرسیدند:

«يَا مَعْشَرَ  يَهُودَ! إنَّكُمْ أَهْلُ الْكِتَابِ الْأَوَّلِ، وَالْعِلْمِ بِمَا أَصْبَحْنَا نَخْتَلِفُ فِيهِ، نَحْنُ وَ مُحَمَّدٌ، أَفَدِينُنَا خَيْرٌ أَمْ دِينُهُ؟ قَالُوْا: بَلْ دِينُكُمْ خَيْرٌ مِنْ دِينِهِ، وَأَنْتُمْ أَوْلَى بِالْحَقِّ» (⁶)
«ای گروه یهود! شما اولین اهل کتاب هستید، اختلافی که میان ما و محمد وجود دارد، شما آن را می‌دانید، به نظر شما دین ما بهتر است یا دین محمد؟ آنها گفتند: دین شما بهتر از دین محمد است و شما به حق سزاوارترید۔»

دانشمند یهودی دکتر «إسرائیل ولفنسون» این جریان را چنین تحلیل کرده است: «آنچه که واقعاً یهود را قابل سرزنش می گرداند و هر فردی از مسلمانان و یهود را که به خدای واحد ایمان دارد دردمند می‌سازد، همان گفتگویی است که میان چند تن از یهود و قریش بت‌پرست انجام گرفت که یهودیها آیین قریش را بر دین اسلام برتر شمردند»

نویسنده مزبور اضافه می‌کند: «درست است که ضرورت‌های جنگی برای امت‌ها، استفاده از حیله و دروغ و متوسل شدن به فریب را جهت غلبه یافتن بر دشمن مباح قرار می‌دهد ۔ اما با این وصف، بر یهودیها لازم بود که مرتکب چنین اشتباه آشکاری نشوند و جلوی سران قریش، پرستش بت‌ها را از عقیده توحید اسلامی افضل قرار ندهند ۔ گرچه در آن صورت هدفشان از قریش بر آورده نمی‌شد ۔ ولی به هرحال «بنی إسرائیل» که قرن‌ها پرچم توحید را به نام نیاکان خود در میان بت‌پرستان بلند کرده و در راه توحید مشکلات و رنجهای فراوانی را در طول تاریخ متحمل شده بودند ۔ آنروز بر آنها لازم بود که جهت سرکوبی مشرکین از هیچ فداکاری دریغ نورزند۔(⁷)
قرآن مجید به همین مطلب اشاره می‌فرماید:
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى اَلَّذِيْنَ أُوْتُوْا نَصِيْباً مِنَ اَلْكِتَابِ يُؤْمِنُوْنَ بِالْجِبْتِ وَ اَلطّٰاغُوْتِ وَ يَقُوْلُوْنَ لِلَّذِيْنَ كَفَرُوْا هٰؤُلاٰءِ أَهْدىٰ مِنَ اَلَّذِيْنَ آمَنُوْا سَبِيْلاً﴾ (⁸)

«آیا خبر نداری از آنانی که بهره‌ای از کتاب [آسمانی] داده شدند؟۔ از این که به جبت و طاغوت ایمان آوردند و گفتند به کسانی که به خدا و رسولش کفر ورزیدند این سخن را که اینان از مسلمانان بر راه هدایت استوارترند» ۔
۔ منابع:
(¹) - ملاحظه شود به قسمت های گذشته: «عصر جاهلیت»
(²) - سورة البقرة: ۲۸۵
(³) - تاريخ اليهود في بلاد العرب،(ولفنسون- ص: ١٢٣)
(⁴) - انظر قصة إسلام عبد اللّٰه بن سلام في «الجامع الصحيح» أخرجها البخاري، من حديث أنس بن مالك رضي اللّٰه عنه، في: كِتَابُ تَفْسِيْرِ؛ بَابُ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيْلَ، برقم: (۴۴۸۰)
(⁵) - تعداد کسانی که از یهودی‌ها اسلام آوردند و به شرف صحابی شدن نایل گردیدند، بالغ بر ۳۹ نفر است، تذکره آنها در کتاب‌های طبقات الصحابة مانند: «الإصابة»، و «الاستیعاب» و «أسد الغابة» وغیره مندرج است ۔ بعضی از آنها جزء علمای بزرگ و کبار صحابه محسوب می‌شوند ۔ در این زمینه ما از کتاب: «الصحابة والتابعون من اهل الکتاب»  نوشته استاد مجیب اللّٰه الندوی» استفاده نموده‌ایم ۔ طبع دار المصنفین، أعظم کره (الهند)
(⁶) - سيرة ابن هشام، ج: ٢ ص: ۲۱۴
(⁷) - اليهود في بلاد العرب، ص: ۱۴۲
(⁸) - سورة النساء: ۵۱


https://hottg.com/siratalrasool
🕋

«قرآن از شما شخصیت متفاوتی می‌سازد، شخصیتی کاملاً متفاوت.
محال است که شما وقت و تلاش خود را صرف قرآن کنید و اثری از آن نبینید،
محال است که عادت‌های بدتان مثل گذشته باقی بمانند؛
محال است که برکت قرآن را در وجود و اخلاق خود احساس نکنید؛
حتی در سختی‌ها می‌بینید که تسلیم و رضایت، به عادت زندگی‌تان تبدیل شده و چنان آرامشی بر دل‌تان می‌نشیند که گویا هیچ‌گاه آسیبی به شما نرسیده است!»

ادهم_شرقاوی
خلیل الرحمن خباب


🕋࿐ʲᵒᶦⁿ↷
@Quran_AZimoshan
🌴🕋🕌

پند مولانا

سحر را با معجزه کرده قیاس
هر دو را بر مکر پندارد اساس




مولانا در این بیت اشاره میکند به انسانهایی که سحر و جادو را با معجزه مقایسه می‌کنند . تفاوت سحر و جادو با معجزه در این است که سحر و جادو در اصل یک نوع فریبکاری و نمایش دروغ است ، مثلاً دیدن سراب در بیابان که به علت شکست نور اتفاق می‌افتد و چشم ما فریب این اتفاق را میخورد در صورتی که میدانیم که آبی در کار نیست یا پرده سینما که به آن پرده جادویی نیز میگویند نشان دادن چند تصویر بر روی آن با سرعت بالا است و القای اینکه بر روی پرده یک اتفاق و حرکت میافتد در صورتی که چنین نیست، این دو نمونه سحر و جادو هستند.
اما معجزه که بوسیله انسانهای بزرگ انجام میشود بر اساس حقیقت و واقعیت است و در آن هیچ گونه مکر و حیله گری نیست.
در این بیت مولانا به اشتباه افراد معمولی و عوام که گرفتار مادیات هستند اشاره میکند که به خاطر نداشتن بصیرت معنوی تفاوت بین سحر و معجزه را نمی‌دانند و به قضاوت خودشان همه آنها حقه بازی و سحر است به عبارتی معجزه در این جا سمبل فیوضات و رحمتهای الهی و بخشش‌های خداوند است همچون نجات یافتن از مرگ در یک سانحه رانندگی که به قول مردم عادی آن را شبیه معجزه میدانند. و سحر نیز تجلی خودخواهی و خودپسندی انسان است که با دروغ و فریبکاری برای رسیدن به تمایلات دنیوی ، ظاهر موضوعی را زیبا نشان میدهد در صورتی که باطن آن خراب و زشت است( تمام کلاهبرداری ها را میتوان نوعی سحر حساب کرد ، البته باید دید که بازنده اصلی چه کسی است آن کس که پولش را باخته است و یا آن کس ( کلاهبردار) که روح و روان و انسانیت خود را باخته است).


@siratalrasool
🌴🕋🕌

اگر به ظالم رو بدهی و بگذاری که یک انگشت به حق تو تجاوز کند، به هزار انگشت هم اکتفا نخواهد کرد! این خود ما انسان ها هستیم که می بایست حریم خود را بزرگ درنظر بگیریم

انسان ‏وقتی به مرز سی سالگی میرسد
باید بیشتر مراقب میزان نمک مصرفی باشد
و دوری از دو گروه برایش ضروریست:

اول نمکدان‌ها
دوم نمک نشناس‌ها



@siratalrasool
🌴🕋🕌

(هرشب یک نکته قرآنی)

هرگاه دیدی که وقت و عمرت مى‌گذرد بدون آنکه کار مفیدی انجام داده باشی و در وقتت و عمرت برکت نیست مراقب باش که مبادا مصداق این گفته الهی قرار گرفته‌ باشی که می‌فرماید:

﴿وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾

«و از کسی پیروی مکن که دل او را از یاد خویش غافل نموده‌ایم و او از هوای نفس خود پیروی میکند و کار و بارش همه افراط و تفریط است.»

یعنی: دچار تشتت است و برکتی در آن نیست.

-علامه ابن عثیمین رحمه الله
(تفسیر سوره کهف)

@siratalrasool
یاسر الدوسری نمل 65-60
@TelavatZibaQuran
🌴🕋🕌
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا ۗ أَإِلَٰهٌ مَّعَ اللَّهِ ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ - نمل 60
(آیا معبودان باطل شما هستند بهترند) یا کسی که آسمانها و زمین را آفریده است، و برای شما از آسمان آبی بارانده است که با آن باغهای زیبا و فرح‌افزا رویانیده‌ایم؟ باغهائی که شما نمی‌توانستید درختان آنها را برویانید. آیا (با توجّه به آفرینش آسمانها و زمین و نزول باران و برکات و ثمرات ناشی از آن، و هماهنگی و پیوند لطیف و دقیق هر یک از این مخلوقات) معبودی با خدا است؟! اصلاً ایشان قومی هستند (از حق‌پرستی به بت‌پرستی) عدول می‌کنند.

تلاوت زیبا و دلربای آیات 60 تا 65 سوره مبارکه نمل با صدای یاسر الدوسری

(کانال سیرت الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)


@siratalrasool
🌴🕋🕌

با صداقت و اخلاص به درجه شهادت نائل می‌شوی:

قال النبيَّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «مَنْ سَأَلَ اللَّهَ، تعالَى الشِّهَادَة بِصِدْقٍ بَلَّغهُ اللَّهُ مَنَازِلَ الشُّهدَاء، وإِنْ مَاتَ عَلَى فِراشِهِ»
(رواه مسلم)

ترجمه: رسول الله صلے الله عليه وسلم فرمودند: «ڪسے ڪه از روے صدق و راستے از خداوند مقام شهادت را طلب ڪند خداوند او را از درجات شهدا بهره‌مند می‌سازد حتے اگر بر بالين (رختخواب) خود بميرد.»


@siratalrasool
🌴🕋🕌
5⃣0⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۰۵﴾

تحویل قبله:

حضرت رسول اکرم ﷺ و مسلمانان بعد از تشریف آوردن آن‌حضرت ﷺ به «مدینه» شانزده ماه به سوی «بیت المقدس» نماز می‌خواندند ۔ امّا رسول اکرم ﷺ دوست داشت که به سوی کعبه نماز گزارد ۔ از طرفی دیگر، عرب‌های مسلمان–که محبت و تعظیم کعبه در سرشت آنان و با گوشت و خونشان عجین شده بود– هیچ جایگاه دیگری را با کعبه برابر نمی‌دانستند و هیچ قبله دیگری را مانند قبله «ابراهیمؑ» و «اسماعیلؑ» نمی‌دانستند ۔ در واقع قبله قرار دادن «بیت المقدس» برای مسلمانان آزمایش بزرگی بشمار می‌رفت ۔ امّا آنها به هر حال «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» گفته، تسلیم شدند ۔ و گفتند: «آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا» (ما ایمان آوردیم به آن؛ همه چیز از جانب پروردگار ماست) ۔
آنان فقط به این نکته توجه داشتند که در هر حال باید از رسول اکرم ﷺ اطاعت نمایند و در برابر احکام الهی تسلیم شوند، هرچند بر خلاف خواست آنها باشد و با عرف و عادتهای‌شات درست در نیاید ۔

وقتی خداوند متعال دلهای‌شان را برای تقوا و تسلیم در مقابل خود، امتحان نمود، آنگاه دستور تحویل قبله را برای رسول اکرم ﷺ و مسلمانان نازل فرمود:

﴿وَكَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُوْنُوْا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُوْنَ الرَّسُوْلُ عَلَيْكُمْ شَهِيْداً وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِيْ كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُوْلَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلىٰ عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيْرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِيْنَ هَدَى اللّٰهُ﴾ (¹)

«و بی‌گمان شما را امتی میانه‌رو کرده‌ایم تا گواهانی بر مردم باشید ۔ و پیغمبر (نیز) بر شما گواه باشد ۔ و ما قبله‌ای را که بر آن بوده‌ای، قبله ننموده بودیم مگر این که بدانیم چه کسی از پیغمبر پیروی می‌نماید و چه کسی به عقب بر می‌گردد و اعراض می‌نماید ۔ و اگر چه بس بزرگ و دشوار است مگر بر کسانی که خدا ایشان را رهنمون کرده باشد۔»

مسلمانان در حالی که از خداوند متعال و رسول گرامی اش اطاعت می‌کردند ۔ به سوی گعبه متوجه شدند، بدین ترتیب کعبه تا روز قیامت قبله مسلمانان قرار گرفت ۔ و هر کجا که باشند موظف هستند به سوی کعبه نماز بگزارند۔(²)
۔منابع:
(¹) - سورة البقرة: ۱۴۳
(²) - مراجعه شود به صحاح سته و تفسیر آیات که در مورد تحویل قبله نازل شده است ۔ أخرجها البخاري في: كِتَابُ الإِيْمَانِ؛ بَابُ الصَّلَاةُ مِنَ الإِيْمَانِ، برقم: (۴۰)، وفي: كِتَابُ الصَّلَاةِ؛ بَابُ التَّوَجُّهِ نَحْوَ الْقِبْلَةِ حَيْثُ كَانَ، برقم: (٣٩٩)، وفي: كِتَابُ التَّفْسِيْرِ؛ بَابُ قَوْلِهِ تَعَالَى ﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوْا عَلَيْهَا قُلْ لِلّٰهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾، برقم: (۴۴۸۶)، وَبَابُ ﴿وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيْهَا فَاسْتَبِقُوْا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُوْنُوْا يَأْتِ بِكُمُ اللّٰهُ جَمِيْعًا إِنَّ اللّٰهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيْرٌ﴾ برقم: (۴۴۹۲)، ومسلم في: كِتَابُ الْمَسَاجِدِ وَمَوَاضِعِ الصَّلَاةِ؛ بَابُ تَحْوِيلِ الْقِبْلَةِ مِنَ الْقُدْسِ إِلَى الْكَعْبَةِ، برقم: (۵۲۵)، والترمذي في: أَبْوَابُ تَفْسِيْرِ الْقُرْآنِ عَنْ رَسُوْلِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؛ في تفسیر سورة البقرة، برقم: (۲۹۶۲) وَقَال: حَسَنٌ صَحِيْحٌ، وابن ماجه في: أَبْوَابُ إِقَامَةِ الصَّلَوَاتِ وَالسُّنَّةِ فِيْهَا؛ بَابُ الْقِبْلَةِ، برقم: (١٠١٠)، وأحمد: (۲۷۴/۴)، كلهم من حديث البراء بن عازب رضي اللّٰه عنه ۔


https://hottg.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

پند مولانا

این جهان خم است و دل چون جوی آب
این جهان حجره است و دل شهرعجاب"





عظمت باطن آدمی در برابر همه ی این
جهان همانند بزرگیِ جویباری است در
مقابل کوزه ای و شهر صد آب و رنگی
در برابرِ حجره ای کوچک...


@siratalrasool
🌴🕋🕌
سید قطب رحمه الله فرموده است:

"بیچاره کسی است که حق را نمی‌شناسد،
گمان می‌کند که باطل همان حق است!
پس بخاطرش دشمنی می‌کند و بخاطرش دوستی می‌ورزد و در راه آن، فداکاری می‌کند و چه بسا در راه باطل بمیرد!!

{قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا. الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا} «(به کافران) بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه سازم؟ آنان کسانیند که تلاش و تکاپویشان (به سبب تباهی عقیده و باورشان) در زندگی دنیا هدر می‌رود (و بی سود می‌شود) و گمان می‌برند که به بهترین وجه کار نیک می‌کنند» [کهف: ۱۰۳-۱۰۴].


@siratalrasool
🌴🕋🕌
همدیگر را دوست بدارید؛ زیرا جدایی هیچ هشدار نمی‌دهد!*
*احوال یکدیگر را بپرسید؛ زیرا هیچ‌کس نمی‌داند که آخرین* *گفت‌وگو و ملاقات چه وقت خواهد بود!*
*همدیگر را تحمل کنید؛ زیرا واژۀ «ای کاش» هیچ رفته‌ای را باز نمی‌گرداند!*
*یکدیگر را یاد کنید؛ زیرا یک سخن خوب در زندگی، بهتر از بوسه‌زدن بر پیشانی یک مرده است*


@siratalrasool
🌴🕋🕌
این است نقطه‌ی تفاوت میان شخصیت مسلمان در قرون اولیه اسلام و شخصیت مسلمان در دوره‌های بعد:

مسلمان نخستین را که می‌دیدی، اخلاق اسلامی در همه‌ی ابعاد وجودش نمایان بود. اما مسلمان دوره‌های بعد را که می‌بینی، برخی جنبه‌های اسلامی در او بیش از حد پررنگ شده و از برخی جنبه‌ها غفلت ورزیده است.

مسلمان نخستین دانشمند، پارسا، عابد، جنگاور، دعوتگر، سخنور، سیاستمدار، مدیر، زیرک و هوشیار بود...

اما مسلمان دوره‌های بعد، دیگر چنین نیست؛ دانشمندی می‌بینی که از جنگ چیزی نمی‌داند، جنگاوری می‌بینی که از خدا شناختی ندارد، سیاستمداری که نه دانش دارد و نه حکمت. و این‌گونه بود که شخصیت ایده‌آل اسلامی که انتظار می‌رود هر مسلمانی واجد آن باشد، کم‌رنگ شد و تنها در افراد محدودی دیده شد.

بنابراین، لازم است که تصویر درست و اصیل اسلام از شخصیت مسلمان به ذهن‌ها بازگردد؛ تصویری که اگر مسلمان یکی از ویژگی‌های آن را از دست دهد، در خطر سقوط قرار می‌گیرد.

شیخ سعید حوا

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(هر شب یک نکته قرآنی)

«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»

(ای مؤمنان!) شما کافران را (با قوّت و قدرت خود در نبرد بدر) نکشتید، بلکه خدا (با پیروز نمودنتان بر آنان و افگندن هراس به دلهایشان) ایشان را کشت. و (ای پیغمبر! بدان گاه که مشتی خاک به طرف آنان پرتاب کردی و خاک به چشمان ایشان فرو رفت، در اصل) این تو نبودی که (خاک را به سوی آنان) پرتاب کردی (چرا که مشتی خاک از حیث کمیّت و کیفیّت آن توانائی را ندارد) بلکه خداوند (آن خاک را تکثیر و به سوی ایشان) پرتاب کرد (و به چشمان آنان رساند) تا بدین وسیله مؤمنان را خوب بیازماید (و با اعطاء خوبیها آزمایششان نماید). بیگمان خداوند شنوای (دعا و استغاثه‌ی مؤمنان بوده و از صدق و اخلاص ایشان) آگاه است.»
(سوره انفال آیه 17)

@siratalrasool
Audio
🌴🕋🕌

فرازی زیبا از سوره مبارکه حدید.
استادمحمد عبدالعزیز حصان

(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه وسلم: «السَّاعِي عَلَى الأَرْمَلَةِ وَالْـمِسْكِينِ، كَالْـمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ، أَوِ الْقَائِمِ اللَّيْلَ الصَّائِمِ النَّهَارَ»
(متفق عليه)

ابوهريره می گويد: نبي اكرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «كسی كه در جهت تأمين نيازهای زنان بيوه و مساكين، تلاش می كند، مانند كسی است كه در راه خدا، جهاد می نمايد و يا مانند كسی است كه شب ها را در عبادت بسر می برد و روزها را روزه می گيرد.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
🌴🕋🕌
6⃣0⃣1⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۱۰۶﴾

تعرض قریش به مسلمانان در مدینه:

وقتی اسلام در «مدینه» استقرار یافت و «قریش» متوجه شدند که اسلام مرتباً در حال رشد و شکوفایی است و هر روز گسترش و اقتدار اسلام بیشتر می‌‌گردد؛ و اگر این وضع ادامه یابد، زمام امور از دستشان بیرون خواهد رفت و بعد از این که اسلام خوب نیرو بگیرد، دیگر از عهده مقابله با آن بر نخواهند آمد ۔ اینجا بود که «قریش» آستین عداوت و دشمنی را بالا زد و از هر طرف علیه مسلمانان فریاد بر آورد ۔ امّا خداوند متعال به مسلمانان دستور داد که صبر و گذشت را پیشه گیرند، فرمود:
﴿كُفُّوْا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوْا اَلصَّلاَةَ...﴾ (¹)
«دستهایتان را نگاه دارید و نماز را بپای دارید» ۔
منظور این بود که از این طریق لذّات زندگی در نظرشان حقیر شود و اطاعت و فرمانبرداری خدا و مخالفت با نفس و ایثار و فداکاری برایشان آسان و سهل گردد ۔

اجازه جنگ:
وقتی مسلمانان شوکت یافتند و بازویشان قوت گرفت، خداوند متعال به آنان اجازه جنگ داد ۔ امّا جنگ را بر آنان فریضه قرار نداد(²) ۔ چنان که می‌فرماید:
﴿أُذِنَ لِلَّذِيْنَ يُقَاتَلُوْنَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوْا وَإِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيْرٌ﴾ (³)
«برای آنهایی که می‌خواهند–با دشمن– بجنگند اجازه جنگ داده می‌شود–این اجازه جنگ به سبب آنست که– آنان مظلوم واقع شده‌اند و البته–خداوند بر یاری دادن آنها تواناست۔»
۔منابع:
(¹) - سورة النساء: ۷۷ ۔
(²) - مراجعه شود به: «زاد المعاد»، ج: ١ ص: ۳۱۴ ۔
(³) - سورة الحج: ۳۹ ۔ انظر حادثة الإذن بالقتال في الأحاديث التي أخرجها الترمذي في أبواب تفسير القرآن في تفسير سورة الحج، برقم: (٣١٧١)، وأحمد: (۲۱۶/۱)، والحاكم: (۶۶/۲)، - وصحّحه، ووافقه الذّهبيّ- من حديث ابن عباس رضي اللّٰه عنهما ۔


https://hottg.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

پند مولانا

حس دنیا نردبان این جهان
حس دینی نردبان آسمان

صحت این حس بجویید از طبیب
صحت آن حس بجویید از حبیب



مولانا در بیت اول میگوید که حس دنیا و یا همان حواس پنجگانه انسان فقط باعث رشد دنیوی و جسمانی انسان میشوند ، یعنی کسی که در زندگی بخواهد بر اساس حواس پنجگانه و نیازهای غریزی و جسمانی خود برنامه‌ریزی کرده و عمل کند، نتیجه اش دستیابی به غرایز جنسی و جسمی و مادیات و ارزشهای مادی و دنیوی است. اما کسی که به دنبال حس دینی ( منظور از دین ، مذهب نیست بلکه فقط معرفت و شناخت معنوی است) باشد ، درهای معرفت و عرفان و عشق الهی ( نردبان آسمان) بر روی وی باز میشود به سوی حضرت حق عروج میکند.
در بیت بعدی نیز مولانا اشاره میکند که برای بررسی سالم بودن و درست عمل کردن حس اولی باید به طبیب مراجعه کنید که نشان دهنده این است که چنین نیازهایی چقدر پست و بی ارزش در زندگی هستند که فقط برای بررسی آنها باید جسم خود را که جز مقداری گوشت و خون و استخوان نیست ، در برابر طبیب عرضه کنید. اما برای بررسی و تحلیل حس دوم که همان معنویات هستند حتماً باید از کمک کسی که حبیب است( به معنای دوست حضرت حق و یا انسان کامل که به درجه ای از معرفت رسیده که جزو دوستان خداوند به حساب می‌آید) استفاده کنید.


@siratalrasool
HTML Embed Code:
2025/06/27 20:17:05
Back to Top