TG Telegram Group Link
Channel: سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
Back to Bottom
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

گناهان کبیرە:

وعن عبد اللَّهِ بنِ عمرو بن العاص  عن النبي ﷺ قال: «الْكبائرُ: الإِشْراكُ بِاللَّه، وعقُوق الْوالِديْنِ، وقَتْلُ النَّفْسِ، والْيمِينُ الْغَموس»»
«اليمِين الْغَمُوسُ» التي يَحْلِفُهَا كَاذِباً عامِداً، سُمِّيت غَمُوساً، لأَنَّـهَا تَغْمِسُ الـحالِفَ في الإِثم.» (رواه البخاری)

از عبدالله بن عمر بن عاص  روایت شده است که پیامبر ﷺ فرمودند: «گناه کبیره عبارتند از: شریک قرار دادن برای خدا، سرپیچی از دستورات پدر و مادر و آزارشان، قتل نفس و سوگند غموس.» (فرو برنده در سختی)

سوگند غموس: سوگندی که عمداً به دروغ [برای تصاحب ناحق مال دیگری] یاد شود، به آن غموس (فرو برنده در سختی] گفته می‌شود، زیرا فاعلش را در گناه [و عذاب] فرو می‌برد.

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
🌴🕋🕌
7⃣9⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۹۷﴾

وضعیت پیچیده‌ای که رسول اکرم ﷺ
در شهر یثرب با آن روبرو شد:

باتوجه به وضعیت یاد شده «یثرب» قبل از هجرت، می‌‌توان گفت که رسول اکرم ﷺ و مهاجرین از «مکه» به یک روستا هجرت نکردند، بلکه از یک شهر به شهری دیگر منتقل شدند ۔ گرچه این شهر جدید با شهر قبلی در خیلی از چیزها تفاوت داشت و نسبتاً کوچک‌تر بود ۔ امّا وضعیت زندگی در این شهر پیچیده‌تر بود ۔ مشکلاتی که رسول اکرم ﷺ با آن مواجه می‌شد، به دلیل وجود أدیان و فرهنگ‌های مختلف، گوناگون‌تر بود‌ ۔ تنها کسی می‌توانست همگی این آیین‌ها و فرهنگ‌ها را وحدت بخشد و در یک دعوت پیوند دهد که رسول بر حق و مؤید از جانب خداوند بوده و از نفوذ کلامی خاصی برخوردار باشد و بتواند روش‌های گوناگون، نیروهای ضد و نقیض و گرایش های متفاوت را هماهنگ ساخته، و روح محبت در آنها بدمد ۔ خداوند متعال به همین واقعیت اشاره می‌فرماید:
﴿هُوَ اَلَّذِيْ أَيَّدَكَ بِنَصْْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِيْنَ ۞  وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوْبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِيْ اَلْأَرْضِ جَمِيْعاً مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوْبِهِمْ وَ لَكِنَّ اَللّٰهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيْزٌ حَكِيْمٌ﴾(¹)
«اوست آن ذاتی که تو را با کمک خود و بوسیله مؤمنان تقویت بخشید و بین دلهای مؤمنان الفت انداخت، اگر شما، هرچه در روی زمین است خرج می‌کردی، نمی‌توانستی بین دلهای شان الفت افکنی، ولی خداوند میانشان الفت در افکند ۔ همانا اوست غالب و با حکمت۔»
۔۔۔۔۔۔
منبع:
(¹) - سورة الانفال: ۶۲-۶۳


https://hottg.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

پند مولانا

عاقبت دیدند هر گون ملتی
لاجرم گشتند اسیر زلتی


میگوید شما نگاه کن امت ها و ملت های پیشین جامعه ای که پشت سر گذاشتیم همهء انها دعوی عاقبت بینی داشتند که دست به یک سلسله رفتار و کردار و گفتاری زدند هیچ کدام نرفتند برابر یک استاد مرشد و مراد و پیر زانو بزنند به همین خاطر همهء آنها اسیر زلت و لغزش شدند و لغزیدند ،


@siratalrasool
🌴🕋🕌

پند مولانا
" خامشی بحر است و گفتن همچو جو
بحر می جوید ترا جو را مجو "



ارزشی خاموشی در برابر سخن گفتنِ بسیار ،چون ارزش دریایی در مقابل جوی آبی است.کم سخن گفتن تو را به خویش فرا می خواند، در پی بسیار گفتن نباش...


@siratalrasool
🌴🕋🕌

(هر شب یک نکته قرآنی)

«قَالَ اللَّهُ هَٰذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
(المائدة آیه119)
(در روز قیامت) «خداوند می‌گوید: امروز روزی است که تنها درستی کردار و درستی گفتار راستگویان (در دنیا، هم اینک در عقبی) بدیشان سود می‌رساند. برای آنان باغهائی (از بهشت) است که در زیر درختان آن جویبارها روان است. ایشان در آنجا جاودانه می‌مانند. خداوند (به سبب اعمال گذشته‌ی ایشان) از آنان خوشنود، و ایشان هم (به سبب اجر و پاداش فراوان و بی‌پایانی که دریافت داشته‌اند) از خدا خوشنودند. این است پیروزی بزرگ.»(و نعمت سترگ)

@siratalrasool
منشاوی/ص285
@QuranSound7 کانال
🌴🕋🕌

آیات 28 الی 38 سوره مبارکه أسراء، بصوت زیبای استاد محمدصدیق منشاوی (رحمه‌الله)

#صفحه_285
#شروع_جزء_پانزدهم

(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

عن ابوهریره رضى الله عنه قال رسول‌الله ﷺ :
«حقُّ الْمُسْلمِِ عَلَى الْمُسْلِمِ خمسٌ: رَدُّ السَّلام، وَعِيَادَةُ الْمرِيض، واتِّبَاعُ الْجنَائِز، وإِجابة الدَّعوةِ، وتَشمِيتُ العْاطِسِ»
(متفق علیه)

«حق مسلمان بر مسلمان، پنج مورد است: جواب سلام، عیادت بیمار، تشییع جنازه، قبول کردن دعوت، و دعای خیر (مانند گفتن یرحمک‌الله) برای کسی که عطسه می‌‌زند.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
🌴🕋🕌
8⃣9⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۹۸﴾

مدینه

مدینه چگونه از آن‌حضرت ﷺ استقبال نمود؟:
وقتی أنصار شنیدند که رسول اکرم ﷺ از «مکه» حرکت نموده است، هر روز بعد از نماز فجر برای استقبال از آن‌حضرت ﷺ به بیرون «مدینه» رفته و منتظر قدوم رسول اکرم ﷺ می‌شدند و تا وقتی که گرمای آفتاب شدید نبود، می‌ماندند و بعد به خانه‌های خود باز می‌گشتند ۔ موسم گرمای تابستان بود ۔ اتفاقاً وقتی که رسول اکرم ﷺ تشریف آورد، مردم داخل خانه‌های خود رفته بودند ۔ یهودیان دیده بودند که أنصار هر روز منتظر رسول اکرم ﷺ می‌مانند؛ اولین کسی که چشمش به رسول اکرم ﷺ افتاد، مردی از یهود بود که با دیدن رسول مکرم اسلام با صدای بلند فریاد زد و أنصار را از تشریف فرمایی رسول گرامی باخبر ساخت ۔
أنصار همگی به استقبال رسول اکرم ﷺ شتافتند ۔ رسول اکرم ﷺ همراه «ابوبکر صدیقؓ» زیر سایه درخت خرمایی نشستند ۔ «ابوبکر صدیقؓ» تقریباً همسن رسول اکرم ﷺ بود ۔ اغلب مردم آن‌حضرت ﷺ را قبلاً ندیده بودند، لذا نتوانستند رسول اکرم ﷺ را از «ابوبکرؓ» تشخیص دهند ۔ وقتی حضرت «ابوبکرؓ» متوجه این امر شد، با چادر خود بر بالای رسول اکرم ﷺ سایه افکند تا مردم حضرت را بشناسند(¹)
حدود ۵۰۰ نفر از أنصار در مراسم استقبال رسول اکرم ﷺ شرکت داشتند ۔ أنصار بعد از استقبال حضرت، عرض کردند: یا رسول اللّٰه! تشریف بیاورید، شما از هر نظر مأمون و مصون می‌باشید ۔ ما همگی آماده خدمت هستیم ۔ رسول اکرم ﷺ و یار غارش، حضرت «أبوبکر صدّیقؓ» پیشاپیش جمعیت انبوه مردم حرکت می‌کردند ۔ از آن سو تمام مردم «مدینه» برای استقبال و خیر مقدم گفتن بیرون آمده بودند و زنان از پشت بام‌ها نگاه می‌کردند و هر یکی از دیگری می‌پرسید: «أَيُّهُمْ هُوَ؟  أَيُّهُمْ هُوَ؟» ۔ (او کدامیک است، او کدامیک است؟)‌ ۔ حضرت «أنسؓ» می‌گوید: ما دوباره هیچ منظره‌ای مثل آن منظره ندیدیم(²) وقتی حضرت رسول اکرم ﷺ و «أبوبکر صدیقؓ» وارد «مدینه» شدند، همگی مردم اعم از کوچک و بزرگ در حالی که از خانه‌هایشان بیرون می‌آمدند، چنین می‌گفتند:
اللّٰه اکبر، رسول اللّٰه تشریف آوردند ۔
اللّٰه اکبر، محمد تشریف آوردند ۔
اللّٰه اکبر محمد تشریف آوردند ۔
اللّٰه اکبر رسول اللّٰه آمدند(³)
«براء بن عازبؓ» که آنوقت خرد سال بود می‌گوید: «وقتی رسول اللّٰه ﷺ به «مدینه» تشریف آوردند، مردم به قدری از آمدن رسول اللّٰه ﷺ خوشحال و شادمان شدند که هیچگاه به این اندازه خوشحال نشده بودند ۔ حتی کنیزک‌ها می‌گفتند: «قدم رسول اللّٰه» ″رسول اللّٰه تشریف آوردند″(⁴) مسلمانان از قدوم رسول اللّٰه با شادمانی تکبیر گفتند ۔ آنها در طول زندگی خویش به چنین خوشی دست نیافته بودند ۔ مدینه از شادمانی، یکپارچه شور و سرور بود و در حُلّه‌های مسرت و افتخار می‌نازید و می‌بالید ۔ دختران أنصار در حالی که غرق در سرور و نشاط بودند این اشعار(⁵) را می‌سرودند:
طَلَعَ الْبَـدْرُ  عَلَيْنَا ... مِنْ ثَنِيَّـاتِ الْـوَدَاعْ
وَجَـبَ الشُّكْرُ عَلَيْنَا ... مَـا دَعَـا للَّه دَاعْ
أيّها الْمَبْعُوث فِيْنَا...جئت بِالأَمْر المطاع
حضرت «أنس بن مالک أنصاری» که در آن وقت کودک بود می‌گوید: «روزی که رسول اللّٰه ﷺ وارد «مدینه» شدند من آنجا بودم ۔ من هیچ روزی از آن روز، زیباتر و نورانی‌تر ندیده‌ام ۔ که رسول اللّٰه ﷺ نزد ما به «مدینه» تشریف آوردند»(⁶)
۔ منابع:
(¹) - سيرة ابن هشام، ج: ١ ص: ۴۹۲ حديث الهجرة: أخرجه البخاري في: كِتَابُ مَنَاقِبِ الأَنْصَارِ؛ بَابُ هِجْرَةُ النَّبِيِّ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ...، برقم: (۳۹۰۶)
(²) - أخرجه البخاري في: کِتَابُ مَنَاقِبِ الأَنْصَارِ؛ بَابُ مَقْدَمِ النَّبِيِّ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ  وَأَصْحَابِهِ إلَى الْمَدِينَةِ، برقم: (٣٩٣٢)، ومسلم في: كِتَابُ الْمَسَاجِدِ وَمَوَاضِعِ الصَّلَاةِ؛ بَابُ ابْتِنَاءِ مَسْجِدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، برقم: (۵۲۴)، وأبو داود في: كِتَاب الصَّلَاةِ؛ بَابٌ فِيْ بِنَاءِ الْمَسَاجِدِ، برقم: (۴۵۳) من حديث أنس بن مالك رضي اللّٰه عنه
(³) - أخرجه البخاري في: مَنَاقِبِ الصَّحابةِ، بَابُ مَنَاقِبِ الْمُهَاجِرِيْنَ..، برقم: (۳۶۵۲)
(⁴) - رواه البخاري في: كِتَابُ مَنَاقِبِ الأَنْصَارِ؛ بَابُ مَقْدَمِ النَّبِيِّ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَصْحَابِهِ إِلَى الْمَدِيْنَةِ، برقم: (۳۶۵۲)
(⁵) - السیرة النبوية لابن کثیر ج: ۲ ص: ۲۶۹ و البدایة والنهایة لابن کثیر، ج: ۳ ص: ۲۴۱، الدلائل النبوة للبيهقی، ج: ۵ ص: ۲۶۶ و زاد المعاد، ج: ۲ ص: ۱۰۱
https://hottg.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

پند مولانا

جان همه روز از لگد کوب خیال
وز زیان و سود و ز خوف زوال

نی صفا می ماندش نی لطف و فر
نی به سوی آسمان راه سفر


جان که همان روح انسان است وقتی که متوجه جاذبه‌های دنیوی باشد هر روز زیر پای اسب سرکش هوای نفس لگد کوب میشود و همیشه به فکر زیان و سود دنیوی و همچنین ترس از مرگ ( به خاطر از دست دادن و قطع ارتباط با مادیات) می‌باشد. و به همین خاطر دیگر دارای صفا و پاکی درونی و آرامش و شکوه نیست به علاوه راه دستیابی انسان به رسیدن به جهان معنویت بر رویش بسته میشود.


@siratalrasool
🌴🕋🕌
قدر داشته هاتونو بدونید
بعضی وقتا خیلی زود دیر میشه
اونقدر که برای یک روز برگشتن به عقب
حاضرید کل زندگیتون رو بدید

برای طولانی زیستن
لازم نیست
به روزهای زندگی اضافه شود
باید تلاش شود
که زندگی
به روزهایمان اضافه شود …


@siratalrasool
🌴🕋🕌
آداب سفر

همسطحی همسفران به لحاظ مالی

با همسطح خود همسفر شو؛ زیرا سفر با كسى كه هزینهٔ تو را مى‌دهد، مایهٔ خوارى مؤمن است.

امام غزالی رحمه الله می فرماید
با كسى مسافرت كن كه او مایهٔ زینت تو باشد؛ نه اینکه تو مایهٔ زینت او باشى؛ نیز فرمود: همسفرانى برگزینید كه دخل و خرجشان با شما همسانى داشته باشد تا خوار نشوید.


@siratalrasool
🌴🕋🕌

(هر شب یک نکته قرآنی)

«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم ۖ مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ»
(سورة البقرة214)
«آیا گمان برده‌اید که داخل بهشت می‌شوید بدون آن که به شما همان برسد که به کسانی رسیده است که پیش از شما درگذشته‌اند؟ (شما که هنوز چنین رنجها و دردهائی را ندیده‌اید و باید چشم به راه تحمّل حوادث تلخ و ناگوار در راه کردگار باشید و بدانید: نخست رنج سپس گنج). زیانهای مالی و جانی (و شدائد و مشکلات، آن چنان ملّتهای پیشین را احاطه کرده است و) به آنان دست داده است و پریشان گشته‌اند که پیغمبر و کسانی که با او ایمان آورده بوده‌اند (هم‌صدا شده و) می‌گفته‌اند: پس یاری خدا کی (و کجا) است؟! (لیکن خدا هرگز مؤمنان را فراموش ننموده است و پس از تعلیم فداکاری به مؤمنان و آبدیدگی ایشان که رمز تکامل است، به وعده‌ی خود وفا کرده و بدیشان پاسخ گفته است که:) بیگمان یاری خداوند نزدیک است.»


@siratalrasool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Audio
🌴🕋🕌

سور مبارکه نور، اعلی، و شمس

محمود شحات انور

(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

رسول الله ﷺ فرمودند:
«هنگامی که فرزند آدم آيات سجده را تلاوت می‌نمايد و سجد می‌کند، شيطان به گوشه‌ای می‌خزد و شروع به گريه می‌کند و می‌گويد: وای بر من! فرزند آدم دستور داده شد تا سجده کند، پس او سجده کرد و به بهشت می‌رود.
اما هنگامی که به من دستور سجده رسيد، قبول نکردم؛ پس به جهنم می‌روم.»
(صحیح مسلم: ٨١)

این اظهار پشیمانی از سوی شیطان بابت نافرمانی کردن از الله متعال و اجابت نکردن امر الله متعال است و این در حالی است که فرزند آدم به سجده کردن امر شد و سجده کرد و سزاوار ورود به بهشت شد،
و دلیل ورود فرزند آدم به بهشت بجا آوردن امر الله متعال است و شیطان به سجده کردن امر شد و قبول نکرد و در روایتی آمده است «فعصیت»، پس نافرمانی کرد «فلَه النَّارُ»، یعنی: سزاوار آتش شد، زیرا امر الله متعال را بجا نیاورد،
❍ چنانکه الله متعال فرموده است:
﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآَدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾
«و زمانی (را يادآوری کن) که به فرشتگان گفتيم: برای آدم سجده کنيد؛ پس همه سجده کردند، مگر ابليس که سر باز زد و سرکشی کرد و در زمره‌ی کافران قرار گرفت.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 8⃣9⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۹۸﴾ مدینه مدینه چگونه از آن‌حضرت ﷺ استقبال نمود؟: وقتی أنصار شنیدند که رسول اکرم ﷺ از «مکه» حرکت نموده است، هر روز بعد از نماز فجر برای استقبال از آن‌حضرت ﷺ به بیرون «مدینه» رفته و منتظر قدوم رسول اکرم ﷺ می‌شدند و تا وقتی…
🌴🕋🕌
9⃣9⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۹۹﴾

مسجد قبا و نخستین نماز جمعه در مدینه:
رسول اکرم ﷺ چهار روز در «قبا» اقامت گزید و آنجا مسجدی بنا نهاد، سپس صبح روز جمعه از آنجا حرکت کرد و هنگام نماز به محله «بنی سالم بن عوف» رسید و نماز جمعه را در مسجد آنها اقامه فرمود ۔ این اولین نماز جمعه‌ای بود که آن‌حضرت ﷺ در «مدینه» بجا آورد(¹)

در خانه أبوایوب أنصاری:
رسول اکرم ﷺ به سوی «مدینه» حرکت کردند ۔ مردم، گروه گروه در راه، با وی ملاقات کرده و از حضرت می‌خواستند که نزد آنها اقامت گزیند ۔ می‌گفتند: یا رسول اللّٰهﷺ! شما نزد ما بمانید، ما با تمام امکانات و وسایل خود در خدمت شما هستیم و مهار شتر را می‌گرفتند ۔ آن‌حضرت ﷺ می‌فرمود: «خَلُّوْا سَبِيلَهَا، فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ» راه شتر را باز بگذارید چرا که او–از جانب خداوند– مأمور است»‌ ۔ این ماجرا، چندین بار اتفاق افتاد ۔ وقتی رسول اکرم ﷺ از محدوده منطقه «بنی نجار» گذشتند، دختران کوچک درحالی که دفّ می‌زدند این شعر را می‌خواندند:
«نَـحْـنُ جَـوَارٍ مِــنْ بَـنِـي الـنَّـجَّـارِ
يَــا حَــبَّـــذَا مُــحَـمَّـدٌ مِــنْ جَــارِ»
«ما دختران بنی نجار هستیم، چه خوشبختیم که همسایه ما حضرت محمد است» وقتی حضرت به خانه «بنی مالک بن نجار» رسیدند، شتر در جایی که امروز دروازه مسجد نبوی است به زمین نشست(²)این جا خرمنگاه خرما بود که به دو کودک یتیم از «بنی نجار» تعلق داشت و «بنی نجار» فامیل مادری رسول اکرم ﷺ بودند‌ ۔ رسول اکرم ﷺ از شتر فرود آمدند، فوراً «ابوایوب» (خالد بن زید النجاری الخزرجی) وسایل آن‌حضرت ﷺ را برداشته، به خانه خود بردند و رسول اکرم ﷺ میهمان او شدند ۔ «أبو ایوب» در ضیافت و گرامیداشت آن‌حضرت ﷺ بسیار کوشیدند ۔
منزل «أبو ایوب» دو طبقه داشت ۔ حضرت نخست در طبقه پایین اقامت گزیدند، امّا «ابوایوب» دوست نداشت که خودش در طبقه بالا باشد و رسول اکرم ﷺ در طبقه پایین ۔ لذا از رسول اکرم ﷺ درخواست کرد که ایشان در طبقه بالا و «ابو ایوب» با خانواده اش در طبقه پایین اقامت نماید ۔ امّا رسول اکرم ﷺ فرمود: ای ابوایوب! برای ما و همراهان ما و کسانی که به دیدن ما می‌آیند راحت‌تر است در طبقه پایین باشیم ۔ «أبوأیوب أنصاری» از طبقه ثروتمندان نبود، امّا از اقامت رسول اللّٰه ﷺ در خانه‌اش بسیار شادمان و خرسند بوده، نسبت به این عنایت بزرگی که پروردگار شامل حال وی کرده بود، او را سپاس می‌گفت و راضی بود ۔ محبت، عاطفه‌ای است که خودش به انسان چنان روش‌های بهتر خدمت را می‌آموزد که هیچ چیز دیگری این کار را نمی‌کند ۔ «أبوأیوب» می‌گوید: «ما برای رسول اکرم ﷺ غذای شب درست کرده می‌فرستادیم ۔ وقتی باقیمانده غذا پیش ما بر می‌گشت، من و همسرم «ام ایوب» کوشش می‌کردیم جای دست آن‌حضرت ﷺ را پیدا کرده، از آنجا بخوریم، تا برکت حاصل نماییم ۔ روزی کوزه آبی شکست ما ترسیدیم مبادا آب، به قسمت پایین بریزد ۔ فوراً من و «ام ایوب» چادری را که بجای لحاف ما بود و چیز دیگری نداشتیم، گرفته، آب را خشک کردیم تا قطرات آن به پایین چکه نکند ۔ و موجب ناراحتی رسول اللّٰه ﷺ نگردد۔(³)
۔ منابع:
(¹) - سيرة ابن هشام، ج: ١ ص: ۴۹۴ [وأخرجه الطبراني، وقال الهيثمي في المجمع (۶۲/۶-۶۳): رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ
(²) - ابن كثير، ج: ٢، ص: ۲۷۴ [وأخرجه ابن ماجه في: أَبْوَابُ النِّكَاحِ؛ بَابُ الْغِنَاءِ وَالدَّفِّ، برقم: (١٨٩٩)، والطبراني في الصغير: (۶۵/۱) برقم: (٧٨)، وأبو يعلى في مسنده (۱۳۴/۶) برقم: (۳۴۰۹) من حديث أنس رضي الله عنه، والهيثمي في «مجمع الزوائد و منبع الفوائد» بَابُ مَا جَاءَ فِي فَضْلِ الْأَنْصَارِ، (۴۲/۱۰) برقم: (۱۶۵۴۱)
(³) - رواه ابن إسحاق بسنده عن أبي أيوب (ابن كثير، ج: ٢ ص: ٢٢٧) [وأخرجه مسلم في: كِتَابُ الْأَشْرِبَةِ؛ بَابُ إِبَاحَةِ أَكْلِ الثُّومِ...، برقم: (٢٠٥٣) ، والترمذي في: أَبْوَابُ الْأَطْعِمَةِ؛ بَابُ مَا جَاءَ فِي كَرَاهِيَةِ أَكْلِ الثُّومِ وَالبَصَلِ، برقم: (١٨٠٧)، وأحمد في مسنده: (۹۴/۵-۹۵)، والبيهقي في «الدلائل»: (۵۰۹/۱۰-۵۱۰)، من حديث أبي أيوب الأنصاري رضي اللّٰه عنه ۔

https://hottg.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

(هر شب یک نکته قرآنی)

«وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ»
(النحل آیه84)
«روزی (که قیامت فرا می‌رسد) از هر ملّتی گواهی را (که در دنیا پیغمبرشان بوده است) برمی‌انگیزیم (تا علاوه بر آگاهی خدا از احوال ایشان، و شهادت همه‌ی اندامشان، بر آنان شهادت دهد و موجب شرمساری و رسوائی بیشترشان گردد. در آن دادگاه پس از شهادت شهود و قرار گرفتن در برابر عذاب الهی) دیگر به کافران اجازه داده نمی‌شود (لب از لب بگشایند و معذرت‌خواهی نمایند) و (از سوی پیغمبران) از ایشان خواسته نمی‌شود که جلب رضایت و تقاضای گذشت نمایند.» (چرا که فرصت جلب رضایت خدا با گفتار و کردار گذشته است، و هنگام رویاروئی با نتائج اقوال و اعمال و بازتاب پندار و رفتار دنیوی فرا رسیده است)


@siratalrasool
محمد حصــان | القمـر والرحمـن والفاتحـة | تـلاوة نـادرة رائعـة مـن…
🌴🕋🕌
سوره مبارکه حمد
استاد محمد عبدالعزیز حصان

(اجرا شده در منطقه شربین کشور مصر)

(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

نهی از درگوشی صحبت کردن:

قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : «إِذَا كُنْتُمْ ثَلَاثَةً، فَلَا يَتَنَاجَى رَجُلَانِ دُونَ الْآخَرِ حَتَّى تَخْتَلِطُوا بِالنَّاسِ ؛  أَجْلَ  أَنْ يُحْزِنَهُ»
(صحيح البخاري 6290)

پیامبر ﷺ فرمودند: «هرگاه‌ شما سه‌ نفر بودید پس‌ نباید دو نفر جدا از نفر سوم‌ در گوشی صحبت کنند ،زیرا این‌ کار او را اندوهگین‌ می‌سازد.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
🌴🕋🕌
9⃣9⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۹۹﴾

مسجد قبا و نخستین نماز جمعه در مدینه:
رسول اکرم ﷺ چهار روز در «قبا» اقامت گزید و آنجا مسجدی بنا نهاد، سپس صبح روز جمعه از آنجا حرکت کرد و هنگام نماز به محله «بنی سالم بن عوف» رسید و نماز جمعه را در مسجد آنها اقامه فرمود ۔ این اولین نماز جمعه‌ای بود که آن‌حضرت ﷺ در «مدینه» بجا آورد(¹)

در خانه أبوایوب أنصاری:
رسول اکرم ﷺ به سوی «مدینه» حرکت کردند ۔ مردم، گروه گروه در راه، با وی ملاقات کرده و از حضرت می‌خواستند که نزد آنها اقامت گزیند ۔ می‌گفتند: یا رسول اللّٰهﷺ! شما نزد ما بمانید، ما با تمام امکانات و وسایل خود در خدمت شما هستیم و مهار شتر را می‌گرفتند ۔ آن‌حضرت ﷺ می‌فرمود: «خَلُّوْا سَبِيلَهَا، فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ» راه شتر را باز بگذارید چرا که او–از جانب خداوند– مأمور است»‌ ۔ این ماجرا، چندین بار اتفاق افتاد ۔ وقتی رسول اکرم ﷺ از محدوده منطقه «بنی نجار» گذشتند، دختران کوچک درحالی که دفّ می‌زدند این شعر را می‌خواندند:
«نَـحْـنُ جَـوَارٍ مِــنْ بَـنِـي الـنَّـجَّـارِ
يَــا حَــبَّـــذَا مُــحَـمَّـدٌ مِــنْ جَــارِ»
«ما دختران بنی نجار هستیم، چه خوشبختیم که همسایه ما حضرت محمد است» وقتی حضرت به خانه «بنی مالک بن نجار» رسیدند، شتر در جایی که امروز دروازه مسجد نبوی است به زمین نشست(²)این جا خرمنگاه خرما بود که به دو کودک یتیم از «بنی نجار» تعلق داشت و «بنی نجار» فامیل مادری رسول اکرم ﷺ بودند‌ ۔ رسول اکرم ﷺ از شتر فرود آمدند، فوراً «ابوایوب» (خالد بن زید النجاری الخزرجی) وسایل آن‌حضرت ﷺ را برداشته، به خانه خود بردند و رسول اکرم ﷺ میهمان او شدند ۔ «أبو ایوب» در ضیافت و گرامیداشت آن‌حضرت ﷺ بسیار کوشیدند ۔
منزل «أبو ایوب» دو طبقه داشت ۔ حضرت نخست در طبقه پایین اقامت گزیدند، امّا «ابوایوب» دوست نداشت که خودش در طبقه بالا باشد و رسول اکرم ﷺ در طبقه پایین ۔ لذا از رسول اکرم ﷺ درخواست کرد که ایشان در طبقه بالا و «ابو ایوب» با خانواده اش در طبقه پایین اقامت نماید ۔ امّا رسول اکرم ﷺ فرمود: ای ابوایوب! برای ما و همراهان ما و کسانی که به دیدن ما می‌آیند راحت‌تر است در طبقه پایین باشیم ۔ «أبوأیوب أنصاری» از طبقه ثروتمندان نبود، امّا از اقامت رسول اللّٰه ﷺ در خانه‌اش بسیار شادمان و خرسند بوده، نسبت به این عنایت بزرگی که پروردگار شامل حال وی کرده بود، او را سپاس می‌گفت و راضی بود ۔ محبت، عاطفه‌ای است که خودش به انسان چنان روش‌های بهتر خدمت را می‌آموزد که هیچ چیز دیگری این کار را نمی‌کند ۔ «أبوأیوب» می‌گوید: «ما برای رسول اکرم ﷺ غذای شب درست کرده می‌فرستادیم ۔ وقتی باقیمانده غذا پیش ما بر می‌گشت، من و همسرم «ام ایوب» کوشش می‌کردیم جای دست آن‌حضرت ﷺ را پیدا کرده، از آنجا بخوریم، تا برکت حاصل نماییم ۔ روزی کوزه آبی شکست ما ترسیدیم مبادا آب، به قسمت پایین بریزد ۔ فوراً من و «ام ایوب» چادری را که بجای لحاف ما بود و چیز دیگری نداشتیم، گرفته، آب را خشک کردیم تا قطرات آن به پایین چکه نکند ۔ و موجب ناراحتی رسول اللّٰه ﷺ نگردد۔(³)
۔ منابع:
(¹) - سيرة ابن هشام، ج: ١ ص: ۴۹۴ [وأخرجه الطبراني، وقال الهيثمي في المجمع (۶۲/۶-۶۳): رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ
(²) - ابن كثير، ج: ٢، ص: ۲۷۴ [وأخرجه ابن ماجه في: أَبْوَابُ النِّكَاحِ؛ بَابُ الْغِنَاءِ وَالدَّفِّ، برقم: (١٨٩٩)، والطبراني في الصغير: (۶۵/۱) برقم: (٧٨)، وأبو يعلى في مسنده (۱۳۴/۶) برقم: (۳۴۰۹) من حديث أنس رضي الله عنه، والهيثمي في «مجمع الزوائد و منبع الفوائد» بَابُ مَا جَاءَ فِي فَضْلِ الْأَنْصَارِ، (۴۲/۱۰) برقم: (۱۶۵۴۱)
(³) - رواه ابن إسحاق بسنده عن أبي أيوب (ابن كثير، ج: ٢ ص: ٢٢٧) [وأخرجه مسلم في: كِتَابُ الْأَشْرِبَةِ؛ بَابُ إِبَاحَةِ أَكْلِ الثُّومِ...، برقم: (٢٠٥٣) ، والترمذي في: أَبْوَابُ الْأَطْعِمَةِ؛ بَابُ مَا جَاءَ فِي كَرَاهِيَةِ أَكْلِ الثُّومِ وَالبَصَلِ، برقم: (١٨٠٧)، وأحمد في مسنده: (۹۴/۵-۹۵)، والبيهقي في «الدلائل»: (۵۰۹/۱۰-۵۱۰)، من حديث أبي أيوب الأنصاري رضي اللّٰه عنه ۔

https://hottg.com/siratalrasool
HTML Embed Code:
2025/06/29 21:49:53
Back to Top