TG Telegram Group Link
Channel: سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
Back to Bottom
🌴🕋🕌

مردی شب‌هنگام
قبل از سپیده‌دم در ساحل دریا نشست و کیسه‌ای پر از سنگ یافت،
پس دستش را داخل کیسه برد و سنگی از آن برداشت و به دریا انداخت،
از صدای سنگ خوشش آمد که در دریا فرو می‌رفت لذا سنگی دیگر را برداشت و به دریا انداخت و همین‌طور به انداختن سنگ‌های داخل کیسه به دریا ادامه داد چرا که صدای سنگ‌ها به هنگام افتادن در آب، این مرد را خوشحال می‌کرد و او را به وجد می‌آورد.

به کارش ادامه داد
تا اینکه هوا رو به روشنایی نهاد و معلوم شد در کیسه‌ای که کنارش قرار داشته فقط یک سنگ باقی مانده است
هوا کاملا روشن شد و آن شخص به سنگ باقیمانده نگریست و دید که یک جواهر است و متوجه شد تمام آنهایی که قبلا به دریا انداخته و فکر کرده سنگ هستند جواهر بوده‌اند!
لذا پیوسته انگشت پشیمانی خود می‌گزید و به خود می‌گفت:
چقدر احمق هستم که آن همه جواهر را به دریا انداختم و فکر می‌کردم که همگی سنگ هستند آن هم بخاطر اینکه از صدای افتادن آنها در آب لذت ببرم!!
به خدا قسم اگر از ارزش آنها باخبر بودم حتی یکی از آنها را نیز از دست نمی‌دادم.

همه ما مانند آن مرد هستیم:

(کیسه جواهرات) همان عمری است که داریم ساعت به ساعت به دریا می‌اندازیم.

(صدای آب) همان کالاها، لذتها، شهوتها و تمایلات فناپذیر دنیا است.
(تاریکی شب) همان غفلت و بی‌خبری است.
(برآمدن روشنایی روز) نیز آشکار شدن این حقیقت است که هنگام آمدن مرگ، بازگشتی در کار نیست،

لذا از همین الآن بیدار شویم و اوقات گرانبهایی همچون جواهر خود را بدون فایده از دست ندهیم چرا که پشیمان می‌شویم و پشیمانی هم سودی برایمان ندارد.


@siratalrasool
🌴🕋🕌
(هر شب یک نکته قرآنی)

درد از نزدیکان و درمان از بیگانگان!

برادران یوسف علیه‌السلام که نزدیک‌ترین‌هایش بودند، گفتند:
﴿ٱقۡتُلُوا۟ یُوسُفَ أَوِ ٱطۡرَحُوهُ أَرۡضاً﴾
«یوسف را بکُشید یا او را به سرزمینی (دور دست) بیفکنید!»
اما عزیز مصر که یک غریبه بود، گفت:
{أَكۡرِمِی مَثۡوَىٰهُ}
«او را گرامی بدار»

گاهی بیشترین ضربه‌ها و سخت‌ترین زخم‌زبان‌ها و اذیت و آزارها را از نزدیک‌ترین افراد زندگی‌مان می‌بینیم؛ اما از آن‌طرف افرادی که هیچ نمی‌شناسیم و در زندگی هیچ ارتباطی نداشتیم، مرهم دردهای‌مان می‌شوند و غم‌های‌مان را می زدایند.

@siratalrasool
روائــع السبعيـنات | سـورة هود الاسـكندريه 1972 ❤️الشيـخ مصـطفي…
🌴🕋🕌
سوره مبارکه هود
استاد شیخ مصطفی اسماعیل
(۱۹۷۲میلادی اسکندریه)

(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

خواب های خود را برای هرکسی تعریف نکنید!

«وَهِيَ على رجل طائر  مَا لَمْ يَتَحَدَّثْ بِهَا، فَإِذَا تَحَدَّثَ بِهَا سَقَطَتْ ". قَالَ : وَأَحْسَبُهُ قَالَ : " وَلَا يُحَدِّثُ بِهَا إِلَّا لَبِيبًا أَوْ حَبِيبًا»
(سنن الترمذي :٢٢٧٨)

«خواب بر پای پرنده‌ای متصل است تا زمانی که در مورد آن صحبت نشود و تعبیر نگردد اما هرگاه تعبیر شود خواهد افتاد، (هر گونه که تعبیر شد ممکن است همان گونه اتفاق بیفتد)
راوی می‌گوید: گمان کنم که گفت: پس آن را جز برای فردی ماهر یا دوست، تعریف نکن.»

و در حدیث دیگری پیامبرﷺ فرمودند :
«اذا رأی احدکم الرؤیا الحسنه فلیفسرها و لیخبر بها و اذا رأی الرؤیا القبیح فلا یفسرها و لا یخبر بها»
(ترمذی)
«اگر یکی از شما خواب خوبی دید آن را تعبیر نموده و نزد دیگران بازگو نماید و اگر خواب زشت و ناخوشایندی دید آن را تعبیر نکند و نزد دیگران نیز، بازگو ننماید.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
🌴🕋🕌
2⃣9⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۹۲﴾

وضعیت دینی و فرهنگی یهود:

زبان یهودیها در مناطق عرب نشین طبعاً عربی بود ولی خالص نبود، بلکه با زبان عبرانی آمیزش داشت، زیرا آنها کلا زبان عبرانی را ترک نکرده بودند، بلکه آن را در عبادتها و امور فرهنگی و آموزشی بکار می‌بردند۔(¹)
دکتر «اسرائیل ولفنسون» در مورد وضعیت دینی و دعوتی یهود می‌نویسد: «تردیدی نیست که یهود توان آن را داشتند، نفوذ دینی خود را میان عرب ها گسترش دهند ۔ آنها اگر می‌خواستند، می‌توانستند از نظر دینی دارای سلطه بیشتری بشوند ۔ امّا آگاهان به تاریخ یهود کاملاً می‌دانند که یهودیها هیچ ملّت دیگری را به پذیرش دین خود وادار نکرده اند و بنابر بعضی عوامل، انتشار دعوت دینی برای یهود ممنوع است»(²)
متأسفانه یهودیها طبق عادت خود از این بابت عاجز شدند که خود و جامعه خود را با واقعیت‌ها و تحولات جدید هماهنگ سازند و جریان امور را تشخیص دهند و از فرصت استفاده نموده، به آغوش اسلام در آیند تا بدینوسیله به کمک تجربه‌ها و موهبتها و عقل و دانش خویش مقام شایسته‌ای را احراز نمایند ۔ اغلب جوامعی که صرفاً با افتخار به تاریخ و مباهات به نسب خود زندگی می‌کنند و خود را در جهان آرزوها و عالم خیال سرگرم می‌نمایند و با رهبران بی کفایت مواجه می‌شوند ۔ به سرنوشتی مانند سرنوشت یهود دچار می‌گردند ۔
یهودیها نتوانستند تفوق و صلاحیت خود را مانند یک امت صاحب کتاب و رسالت به اثبات برسانند و به عنوان وارثان پیامبران گذشته نقشی در اصلاح و تحول جامعه داشته باشند ۔ بت‌پرستی عرب‌ها و جاهلیت منحط آن روز، باعث تحرک یهودیها نشد، آنها حتی مردم را به عقیده توحید که از امتیازات‌شان بود، دعوت نکردند ۔
شاید عامل اصلی بی‌تفاوتی یهودیها این بود که آنها دوست نداشتند غیر اسرائیلی‌ها را به دین انبیای خود دعوت نمایند ۔
به گفته «إسرائیل ولفنسون» و خانم «مریم جمیله» تازه مسلمان، که قبلاً از یهودیان آمریکا بود: یهودیها در طول تاریخ از دعوت دیگران به دین خود، خودداری نموده‌اند ۔ علاوه از آن، یهودیها به قدری تن پرور و سرگرم امور اقتصادی بودند که اصلاً فرصت چنین کاری را نداشتند ۔
البته بدون تردید می‌توان گفت که تعدادی از عرب‌های «أوس» و «خزرج» و بقیه قبایل اصیل عربی بنابر علاقه یا تأثیر ازدواج و محیط، دین یهودی را پذیرفته بودند ۔ به همین دلیل در میان یهودیها عرب همه نوع یهودی وجود داشت ۔ از آن جمله ثابت شده که بازرگان بزرگ یهود و شاعر معروف «کعب بن اشرف» که به «نضری» شهرت داشت، در اصل از قبیله «طی» بود، که پدرش در «بنی نضیر» ازدواج کرده بود، «کعب» از همان کودکی به عنوان یک یهودی فعال پرورش یافت ۔
«ابن هشام» می‌گوید: «وَكَانَ رَجُلًا مِنْ طيِّئ، ثُمَّ أَحَدَ بَنِي نَبْهَانَ، وَكَانَتْ أُمُّهُ مِنْ بَنِي النَّضِيرِ»(³)
«او نخست از قبیله «طی» و سپس از «بنی نبهان» بشمار می‌رود و مادرش از بنی نضیربود۔»
در میان عرب‌ها رسم عجیبی وجود داشت و آن این که اگر کسی فرزندش زنده نمی‌ماند، نذر می‌کرد که اگر برایش فرزندی متولد شود و زنده بماند او را به یهودیها می‌سپارد تا به دین آنها گرویده شود ۔ بسیاری از عرب‌ها از همین راه یهودی شده بودند ۔ در سنن ابو داؤد این روایت به چشم می‌خورد:
«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: كَانَتِ الْمَرْأَةُ تَكُوْنُ مِقْلَاتًا فَتَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهَا إِنْ عَاشَ لَهَا وَلَدٌ أَنْ تُهَوِّدَهُ، فَلَمَّا أُجْلِيَتْ  بَنُوْ النَّضِيرِ كَانَ فِيْهِمْ مِنْ أَبْنَاءِ الْأَنْصَارِ فَقَالُوْا: لَا نَدَعُ أَبْنَاءَنَا، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ:{لَا إِكْرَاهَ فِيْ الدِّيْنِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الغَيِّ} [البقرة: ٢٥٦]»(⁴)
حضرت ابن عباسؓ روایت می‌کند: هر زنی که بچه‌اش زنده نمی‌ماند، نذر می‌کرد که اگر بچه‌اش زنده بماند، او را یهودی می‌گرداند (از همین طریق عده‌ای یهودی شدند) ۔ وقتی «بنو نضیر» جلای وطن شدند، فرزندان انصار نیز در میان آنها بودند، انصار گفتند که ما فرزندان خود را نمی‌گذاریم ۔ در همین مورد آیه نازل شد که هیچ نوع اکراه و اجباری در دین نیست هدایت از گمراهی مشخص شده است» ۔
منابع:
(¹) - مکه و مدینه در جاهلیت و زمان رسول اکرم ﷺ از استاد احمد ابراهیم شریف، ص: ۲۰۳ ۔
(²) - یهود در بلاد عرب، اسرائیل ولفنسون، ص: ۷۲ ۔
(³) - سيرة ابن هشام، ج: ۲ ص: ۵۱ ۔

https://hottg.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

پند مولانا

"آن زکاتی دان که غمگین را دهی
  گوش را چون پیش دستانش نهی

  گوش تو او را چو راهِ دم شود
  دود تلخ از خانه ی او کم شود"



وقتی به سخنِ انسانِ غمزده ای گوش
   می سپاری, گویا داری بابت داشتنِ
   نعمتِ گوش, زکات می دهی.
   گوش سپردنِ تو به کلامِ او, از غمِ او
   می کاهد...


@siratalrasool
🌴🕋🕌

یکی از نشانه‌های نقص و کمبود مردانگی این است که مردی در سلامت باشد و توانایی داشته باشد
سپس
صدای مؤذن را بشنود که اذان می‌گوید اما نمازش را با زنان در خانه می‌خواند!!

عبدالرزاق بدر

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(هر شب یک نکته قرآنی)

﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ لَوۡلَا يُكَلِّمُنَا ٱللَّهُ أَوۡ تَأۡتِينَآ ءَايَةٞۗ كَذَٰلِكَ قَالَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِم مِّثۡلَ قَوۡلِهِمۡۘ تَشَٰبَهَتۡ قُلُوبُهُمۡۗ قَدۡ بَيَّنَّا ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يُوقِنُونَ١١٨﴾ [البقرة: 118].
«بی‌خردان‌» یعنی: مشرکان عرب «گفتند: چرا خداوند» بی‌واسطه «با ما سخن‌نمی‌گوید» تا ما را از نبوت محمدﷺ خبر دهد و ما بدانیم که او پیغمبر است «یاچرا معجزه‌ای برای ما نازل نمی‌شود» به‌عنوان نشانه‌ای بر نبوت وی «آن کسانی که‌پیش از اینان بودند» یعنی: یهود و نصاری «نیز مانند سخن آنان را گفتند، دل ودرونشان همانند است‌» در اتفاقشان بر کفر و طرح خواسته‌های ناروا و پیشنهاد فرستادن معجزات از سوی خدای سبحان «ما نشانه‌های خود را برای مردمی که اهل‌یقین هستند» یعنی: برای آنان که به حق اعتراف کرده و به اوامر ما گردن می‌نهند و تصدیق‌کننده ما می‌باشند «روشن ساخته‌ایم‌» اما آنان که خداوند متعال بر دل‌هایشان مهر نهاده و بر شنوایی و بینایی‌شان پرده‌ای است، اگر هر نشانه و معجزه‌ای را هم‌ببینند، ایمان نمی‌آورند تا آن که عذاب دردناک الهی را مشاهده کنند. چنان‌که این معنی در آیه دیگری آمده است.
سبب نزول آیه کریمه این بود که رافع‌بن خزیمه به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفت: اگرچنان‌که ادعا می‌کنی‌، به حق فرستاده خداهستی، به خدا بگو که با ما سخن بگویدتا سخن وی را بشنویم‌. پس خداوند جل جلاله این آیه را نازل فرمود.»


@siratalrasool
Audio
🌴🕋🕌

سور مبارکه حشر20، بلد، ضحی، تین، قریش، و حمد
بصوت محمود شحات انور

(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

فرار از فتنه، جزو دين است:

عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ رضي الله عنه أَنَّهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ: «يُوشِكُ أَنْ يَكُونَ خَيْرَ مَالِ الْمُسْلِمِ غَنَمٌ يَتْبَعُ بِهَا شَعَفَ الْجِبَالِ وَمَوَاقِعَ الْقَطْرِ يَفِرُّ بِدِينِهِ مِنَ الْفِتَنِ»
(بخارى:19)

از ابوسعيد خدري رضي الله عنه روايت است كه رسول الله ﷺ فرمود:
«در آيندة نزديك، زماني فرا مي رسد كه بهترين مال و دارايي مسلمان، گوسفندانش هستند كه وي به دنبال آنها به مناطق نزول باران و قلة كوهها مي رود تا دينش را از خطر فتنه ها، محفوظ نگه دارد.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
🌴🕋🕌
3⃣9⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۹۳﴾

اوس و خزرج:

سلسله نسب قبیله‌های «أوس» و «خزرج» که در «مدینه» سکونت داشتند به قبایل یمنی متصل می‌شود ۔ معمولاً هرچند وقت یکبار، امواج هجرت از «یمن» به سوی «یثرب» به حرکت در می‌آمد، این هجرت‌ها عوامل متعددی داشتند ۔ بطور مثال ناآرامی‌های داخلی «یمن»، تهاجم حبشی‌ها، شکستن سد «مأرب» و به دنبال آن کمبود آب را می‌توان نام برد ۔ بنابراین «أوس» و «خزرج» بعد از یهودیها وارد «مدینه» شده بودند۔(¹)
قبایل «أوس» در مناطق جنوب و شرق «مدینه» که به منطقه «عوالی» معروف بود، سکونت داشتند ۔ اما قبایل «خزرج» در مناطق وسطی و شمالی که در قسمت پایین «مدینه» قرار دارد، زندگی می‌کردند ۔ در قسمت غرب از این نقطه گرفته تا «حرهٔ الوبره» آبادی دیگری وجود نداشت(²)
قبایل «خزرج» به چهار شاخه منقسم شده بود که عبارت‌اند از: «مالک»، «عدی»، «مازن»، «دینار» ۔ همگی اینها از «بنی نجار» بودند که به «تیم اللات» معروف است ۔ قبایل «بنو نجار» در قسمت وسط «مدینه» که هم اکنون مسجد نبوی ﷺ قرار دارد، سکونت داشتند ۔
«أوس» در مناطق جنوب و حاصلخیز «مدینه» و در جوار گروهها و قبایل مهم یهود سکونت داشتند ۔
منطقه مسکونی «خزرج» از نظر آبادانی پایین‌تر بود در جوار آنها فقط یک قبیله بزرگ یهودی یعنی «قینقاع» زندگی می‌کردند(³)
آمار دقیقی از مردان «أوس» و «خزرج» در دست نیست، ولی یک پژوهشگر محقق می‌تواند نیروی جنگی «أوس» و «خزرج» را از طریق جنگهای قبایل «أوس» و «خزرج» که بعد از هجرت در آنها شرکت داشتند، ارزیابی نماید‌ ۔ تنها در روز فتح «مکه» تعداد رزمندگان آنها بالغ بر چهار هزار نفر بود(⁴)
عرب‌ها هنگام هجرت نبوی دارای نفوذ و قدرت زیادی بودند، اما یهودیها در مقابل آنها دارای چنان اتحاد و انسجامی نبودند که بتوانند در مقابل دشمنان خود صف واحدی تشکیل دهند ۔ قبایل یهودی از هم پاشیده و متفرق شده بودند ۔ بعضی، هم پیمان «أوس» شده و عده‌ای دیگر با «خزرج» پیمان بسته بودند ۔ در جنگ با هم کیش‌های خود سختگیرتر از عرب‌ها بودند ۔ عداوت و دشمنی میان «بنی قینقاع» و «بنی نضیر» و «بنی قریظه» به قدری بود که «بنی قینقاع» زمین‌ها و کشتزارهای خود را ترک کردند و به حرفه و صنعت روی آوردند(⁵)
بین «أوس» و «خزرج» نیز جنگهای شدیدی در گرفته بود ۔ که نخستین آن جنگ «سمیر» و آخرین آن جنگ «بعاث» بود که پنج سال قبل از هجرت واقع شده بود(⁶)
یهودیان همواره سعی می‌کردند که میان «أوس» و «خزرج» عوامل حسد و تفرقه ایجاد نمایند و آنها را بجان یکدیگر انداخته، از خود (یهود) غافل نگاه دارند ۔ عرب‌ها هم این نکته را دریافته و به همین دلیل یهودیها را «ثعالب» (روباه) لقب داده بودند ۔
واقعه ذیل آتش افروزیهای یهود را در این مورد به اثبات می‌رساند:
روزی «شعث بن قیس» که مردی مسن و یهودی بود در یکی از مجالس أنصار شرکت کرد ۔ آن روزها أنصار اسلام را قبول کرده بودند، وقتی دید که اینها در مورد اسلام و خوبیهای آن با هم گفتگو می‌کنند سخت رنجیده خاطر شد و نتوانست تحمل کند، بدین جهت در فکر چاره افتاد و به یک جوان یهودی که با انصار رابطه داشت اشاره کرد تا در آن مجلس شرکت جوید و یادی از جنگ «بعاث» و جنگ‌های گذشته بکند و اشعاری را که قبلاً به همان مناسبت سروده شده بود، تکرار نماید، تا زخم‌های کهن آنها تازه شوند و حمیت جاهلی بر انگیخته گردد ۔ این توطئه نیز بی نتیجه نماند ۔ گرچه حمیت و تعصب آنها برانگیخته شد و نزدیک بود شمشیر‌‌ها از نیام بیرون آیند، ولی خوشبختانه در آن اثنا حضرت رسول اکرم ﷺ همراه مهاجرین تشریف آورد و با سخنان آسمانی و گهربارش به ایمان آنها روشنی بخشید و احساسات دینی آنها را بیدار کرد ۔ آنها فوراً متوجه شدند که نزدیک بود شکار توطئه جدیدی گردند، اینجا بود که سیل اشک از دیدگانشان روان گشت و همدیگر را در آغوش گرفتند، گویا هیچ اتفاقی نیفتاده بود(⁷)
منابع:
(¹) - مکه و مدینه، ص: ۳۱۵-۳۱۶‌‌
(²) - مكه و مدينه، ص: ٣١١
(³) - مکه و مدینه، ص: ٣١٣
(⁴) - إمتاع الأسماع بما للرسول من الأبناء والأموال والحفدة والمتاع: لتقي الدين أبي محمد المقريزي، ج: ۱ ص: ۳۶۴ (طبع القاهرة ۱۹۴۱م)
(⁵) - مکہ و مدینہ، ص: ٣٢٢
(⁶) - مکہ و مدینہ، ص: ٣٢٢-٣٢٣
(⁷) - رجوع شود به سيرة ابن هشام


https://hottg.com/siratalrasool
Audio
🌴🕋🕌

📢 سخنرانی

🎙 سخنران: جناب مولوی حافظ عبدالرحمان خوافی

موضوع: راهکارهای اجتماعی برای آرامش و سلامت در خانواده

زمان: جمعه،1404/02/26



https://hottg.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

پند مولانا

روز و شب ظاهر دو ضِد و دشمن‌اَند
لیکْ هر دو یک حقیقت می‌تنند

هر یکی خواهانْ دگر را همچو خویش
از پی تکمیل فعل و کار خویش



روز وشب در ظاهر با یکدیگر متناقض و مخالف هستند اما در حقیقت هر دو یک کار انجام می‌دهند

هر کدوم از آنها مانند خویشاوندی یکدیگر را می‌طلبند تا اینکه کار دیگری را تکمیل کنند

(منظور مولانا اینه که حتی روشنایی و تاریکی که هر کدام کاملا متفاوت از یکدیگر هستند در هستی و آفرینش به یکدیگر وابسته هستند و هردو در راه هدف آفرینش و هستی حرکت می‌کنند ) ( گردش روزگار و گذر ان)
خوبی و بدی ؛ سختیها و آرامش؛ زشتی‌ها و زیباییها..... همه اینها با وجود یکدیگر معنا می‌گیرد.......


@siratalrasool
🌴🕋🕌

ولد النبي في مكة "فأصبحت مكرمة"
پیامبر در مکه متولد شد مکه مکرمه (گرامی داشته شده) گشت

وهاجر إلى المدينة "فأصبحت منورة"
پیامبر به مدینه هجرت کرد مدینه منوره (بسیار نورانی) گشت

و دخل قلوبنا "فأصبحت مطهرة"
پیامبر به قلبهای ما وارد شد قلبهای ما مطهره(پاکیزه) گشت

صلوا عليه وسلموا تسليما

@siratalrasool
🌴🕋🕌

یک روز شیخ با جمعی می‌رفت چند جوان آمدند و فساد می‌کردند تا به لب دجله رسیدند . یاران گفتند یا شیخ دعا کن تا حق تعالی این ها را غرق کند تا شومی ایشان از مردم بریده شود .

معروف گفت : دستها بردارید .

پس گفت الهی چنانکه درین جهان عیش شان خوش داری در آن جهان هم عیش شان خوش ده . اصحاب به تعجب بماندند . گفتند : خواجه ما سِر این دعا نمی دانیم ! گفت : آنکس که با او گفتیم می‌داند .
توقف کنید که هم اکنون سِر این پیدا شود .
آن جمع چون شیخ بدیدند رباب بشکستند و خمر بریختند و لرزه بر ایشان افتاد و در دست و پای شیخ افتادند و توبه کردند .
شیخ گفت دیدید که مراد جمله حاصل شد ، بی غرق و بی آنکه رنجی بکسی برسد .

عطار
تذکرة الأولیاء
ذکر معروف کرخی رحمةالله علیه


@siratalrasool
🌴🕋🕌

(هر شب یک نکته قرآنی)

«وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»
(الأعراف آیه153)
«کسانی که کارهای زشتی (چون کفر و معاصی) انجام دهند و سپس توبه کنند و (از آنها دست بکشند و به سوی خدا برگردند و حقیقةً) ایمان بیاورند، خدای تو بعد از آن (توبه که با بودن ایمان پذیرفتنی است، نسبت بدانان) بس آمرزنده و مهربان است.» (و ایشان را به درگاه خود می‌پذیرد و از اشتباهات و گناهانشان در می‌گذرد)


@siratalrasool
منشاوی/ص282
@QuranSound7 کانال
......🌴🕋🕌

آیات 1 الی 7 سوره مبارکه أسراء، بصوت زیبای استاد محمدصدیق منشاوی (رحمه‌الله)

#صفحه_282
#شروع_جزء_پانزدهم

(کانال سیرة الرسول باخرز مولوی عبدالرحمن خوافی)

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

در دو وقت حسد جایز است:

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ النَّبِيّ ﷺ : «لا حَسَدَ إِلا فِي اثْنَتَيْنِ: رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ مَالاً فَسُلِّطَ عَلَى هَلَكَتِهِ فِي الْحَقِّ، وَرَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ الْحِكْمَةَ فَهُوَ يَقْضِي بِهَا وَيُعَلِّمُهَا»
(رواه البخاری 73)

از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روايت است كه رسول الله ﷺ فرمود: « غبطه خوردن جايز نيست مگر در دو مورد. يكی؛ شخصی كه خداوند به او مال و ثروت داده و به او همت بخشيده است تا آن را در راه خدا خرج كند. دوم؛ كسی كه خداوند به او علم شرعی عنايت فرموده و او از علم خود، ديگران را بهره‏مند می سازد و با عدالت، قضاوت مي‏كند.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
🌴🕋🕌
2⃣9⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۹۲﴾

وضعیت دینی و فرهنگی یهود:

زبان یهودیها در مناطق عرب نشین طبعاً عربی بود ولی خالص نبود، بلکه با زبان عبرانی آمیزش داشت، زیرا آنها کلا زبان عبرانی را ترک نکرده بودند، بلکه آن را در عبادتها و امور فرهنگی و آموزشی بکار می‌بردند۔(¹)
دکتر «اسرائیل ولفنسون» در مورد وضعیت دینی و دعوتی یهود می‌نویسد: «تردیدی نیست که یهود توان آن را داشتند، نفوذ دینی خود را میان عرب ها گسترش دهند ۔ آنها اگر می‌خواستند، می‌توانستند از نظر دینی دارای سلطه بیشتری بشوند ۔ امّا آگاهان به تاریخ یهود کاملاً می‌دانند که یهودیها هیچ ملّت دیگری را به پذیرش دین خود وادار نکرده اند و بنابر بعضی عوامل، انتشار دعوت دینی برای یهود ممنوع است»(²)
متأسفانه یهودیها طبق عادت خود از این بابت عاجز شدند که خود و جامعه خود را با واقعیت‌ها و تحولات جدید هماهنگ سازند و جریان امور را تشخیص دهند و از فرصت استفاده نموده، به آغوش اسلام در آیند تا بدینوسیله به کمک تجربه‌ها و موهبتها و عقل و دانش خویش مقام شایسته‌ای را احراز نمایند ۔ اغلب جوامعی که صرفاً با افتخار به تاریخ و مباهات به نسب خود زندگی می‌کنند و خود را در جهان آرزوها و عالم خیال سرگرم می‌نمایند و با رهبران بی کفایت مواجه می‌شوند ۔ به سرنوشتی مانند سرنوشت یهود دچار می‌گردند ۔
یهودیها نتوانستند تفوق و صلاحیت خود را مانند یک امت صاحب کتاب و رسالت به اثبات برسانند و به عنوان وارثان پیامبران گذشته نقشی در اصلاح و تحول جامعه داشته باشند ۔ بت‌پرستی عرب‌ها و جاهلیت منحط آن روز، باعث تحرک یهودیها نشد، آنها حتی مردم را به عقیده توحید که از امتیازات‌شان بود، دعوت نکردند ۔
شاید عامل اصلی بی‌تفاوتی یهودیها این بود که آنها دوست نداشتند غیر اسرائیلی‌ها را به دین انبیای خود دعوت نمایند ۔
به گفته «إسرائیل ولفنسون» و خانم «مریم جمیله» تازه مسلمان، که قبلاً از یهودیان آمریکا بود: یهودیها در طول تاریخ از دعوت دیگران به دین خود، خودداری نموده‌اند ۔ علاوه از آن، یهودیها به قدری تن پرور و سرگرم امور اقتصادی بودند که اصلاً فرصت چنین کاری را نداشتند ۔
البته بدون تردید می‌توان گفت که تعدادی از عرب‌های «أوس» و «خزرج» و بقیه قبایل اصیل عربی بنابر علاقه یا تأثیر ازدواج و محیط، دین یهودی را پذیرفته بودند ۔ به همین دلیل در میان یهودیها عرب همه نوع یهودی وجود داشت ۔ از آن جمله ثابت شده که بازرگان بزرگ یهود و شاعر معروف «کعب بن اشرف» که به «نضری» شهرت داشت، در اصل از قبیله «طی» بود، که پدرش در «بنی نضیر» ازدواج کرده بود، «کعب» از همان کودکی به عنوان یک یهودی فعال پرورش یافت ۔
«ابن هشام» می‌گوید: «وَكَانَ رَجُلًا مِنْ طيِّئ، ثُمَّ أَحَدَ بَنِي نَبْهَانَ، وَكَانَتْ أُمُّهُ مِنْ بَنِي النَّضِيرِ»(³)
«او نخست از قبیله «طی» و سپس از «بنی نبهان» بشمار می‌رود و مادرش از بنی نضیربود۔»
در میان عرب‌ها رسم عجیبی وجود داشت و آن این که اگر کسی فرزندش زنده نمی‌ماند، نذر می‌کرد که اگر برایش فرزندی متولد شود و زنده بماند او را به یهودیها می‌سپارد تا به دین آنها گرویده شود ۔ بسیاری از عرب‌ها از همین راه یهودی شده بودند ۔ در سنن ابو داؤد این روایت به چشم می‌خورد:
«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: كَانَتِ الْمَرْأَةُ تَكُوْنُ مِقْلَاتًا فَتَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهَا إِنْ عَاشَ لَهَا وَلَدٌ أَنْ تُهَوِّدَهُ، فَلَمَّا أُجْلِيَتْ  بَنُوْ النَّضِيرِ كَانَ فِيْهِمْ مِنْ أَبْنَاءِ الْأَنْصَارِ فَقَالُوْا: لَا نَدَعُ أَبْنَاءَنَا، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ:{لَا إِكْرَاهَ فِيْ الدِّيْنِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الغَيِّ} [البقرة: ٢٥٦]»(⁴)
حضرت ابن عباسؓ روایت می‌کند: هر زنی که بچه‌اش زنده نمی‌ماند، نذر می‌کرد که اگر بچه‌اش زنده بماند، او را یهودی می‌گرداند (از همین طریق عده‌ای یهودی شدند) ۔ وقتی «بنو نضیر» جلای وطن شدند، فرزندان انصار نیز در میان آنها بودند، انصار گفتند که ما فرزندان خود را نمی‌گذاریم ۔ در همین مورد آیه نازل شد که هیچ نوع اکراه و اجباری در دین نیست هدایت از گمراهی مشخص شده است» ۔
منابع:
(¹) - مکه و مدینه در جاهلیت و زمان رسول اکرم ﷺ از استاد احمد ابراهیم شریف، ص: ۲۰۳ ۔
(²) - یهود در بلاد عرب، اسرائیل ولفنسون، ص: ۷۲ ۔
(³) - سيرة ابن هشام، ج: ۲ ص: ۵۱ ۔

https://hottg.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

پند مولانا

روز و شب ظاهر دو ضِد و دشمن‌اَند
لیکْ هر دو یک حقیقت می‌تنند

هر یکی خواهانْ دگر را همچو خویش
از پی تکمیل فعل و کار خویش


روز وشب در ظاهر با یکدیگر متناقض و مخالف هستند اما در حقیقت هر دو یک کار انجام می‌دهند

هر کدوم از آنها مانند خویشاوندی یکدیگر را می‌طلبند تا اینکه کار دیگری را تکمیل کنند

(منظور مولانا اینه که حتی روشنایی و تاریکی که هر کدام کاملا متفاوت از یکدیگر هستند در هستی و آفرینش به یکدیگر وابسته هستند و هردو در راه هدف آفرینش و هستی حرکت می‌کنند ) ( گردش روزگار و گذر ان)
خوبی و بدی ؛ سختیها و آرامش؛ زشتی‌ها و زیباییها..... همه اینها با وجود یکدیگر معنا می‌گیرد.......


@siratalrasool
HTML Embed Code:
2025/07/04 11:17:16
Back to Top