این چیه؟
دست و پا زدن برای زنده موندن؟!

حاوی مقادیر بسیار نارضایتی از خویشتنم :))

چه اندوه دست و دلبازی :))))

هَب لى کَمالَ الانقِطاعِ إلَیکَ
کمال جدایی از مخلوقاتت را،
برا رسیدن به خودت، به من ارزانی کن...
_مولایمان علی علیه‌السلام

تابه‌حال پرنده‌ای در قلبت
مرده است؟ من سالهاست که
با دو بالِ خاموش زیسته‌ام.

‏با خودش می‌جنگید و از خودش شکست می‌خورد !
_سال بلوا/ عباس معروفی

درد ما همیشه برای خودمان تازگی دارد اما برای دوروبری‌هایمان -حتی آنها که بیشتر از بقیه دوستمان دارند- تکراری می‌شود، بهش عادت می‌کنند :)

از رنج و سختی آن ننالید؛
و ناشکیبا نباشید!
_عزت و افتخاراتش پایان میپذیرد،
_زینت و نعمت هایش نابود میگردد،
_و رنج و سختی اش تمام میشود...
دنیا را میگفت!
_علی‌بن‌ابی‌طالب‌علیه‌السلام
نهج‌البلاغه،خطبه۹۹

ای خُدای نقدِ بنده‌های نِسیه‌ای ...

کی می‌دونه چندتا کوه
رو شونه‌های کی سواره؟!
_با هم مدارا کنید :)

چنان در دوزخ‌ِ دنیا دلم سوخت
که دیگربار، سوزاندن ندارد...

تو بهـارِ همه ی فصل‌های من بودی ...

اجلم می‌کشد و دردِ فراقش سبب است...

نمی گردید کوتَه رشتهٔ معنی، رها کردم
حکایت بود بی‌پایان، به خاموشی ادا کردم...

محمّدعلی‌شاه در نامه‌ای به پیشکارش نوشته بود:
«از حال من بخواهید؛ حالِ سگ.»

من مرگِ پروانه‌های آبی در سینه‌ام را انکار نمیکنم؛

من از خودم صحبت کردن رادوست ندارم و این حقیقت دارد که جهانِ امروز، نسبت به کسانی چون من، بی‌اشتیاق است ...