TG Telegram Group Link
Channel: آکادمی مدیریت
Back to Bottom
🤩 آمبی‌وِرت (Ambivert)

🔸آیا تاکنون فکر کرده‌اید که ویژگی‌های شخصیتی شما بیشتر به درون‌گرایی نزدیک است یا برون‌گرایی؟ روان‌شناسی مدرن نشان داده که این دو ویژگی نه حالت‌های ثابت، بلکه دو سر یک طیف هستند.

🔸درون‌گرایی با ویژگی‌هایی مانند تفکر عمیق، تمرکز بالا و خلاقیت همراه است. افراد درون‌گرا معمولاً نیاز به زمان بیشتری برای تنهایی دارند تا انرژی خود را بازسازی کنند. از سوی دیگر، برون‌گرایی با مهارت‌های اجتماعی قوی و تمایل به تعاملات گسترده مشخص می‌شود. برون‌گراها از ارتباط با دیگران انرژی می‌گیرند و در محیط‌های پرجنب‌وجوش رشد می‌کنند.

🔸در این میان، گروهی از افراد وجود دارند که در میانه این طیف قرار می‌گیرند و نه کاملاً درون‌گرا هستند و نه کاملاً برون‌گرا. این افراد که آمبی‌وِرت (Ambivert) نامیده می‌شوند، ترکیبی از هر دو ویژگی را دارند. در ادامه، به بررسی نشانه‌های آمبی‌وِرت بودن و رفتارهایی که این افراد را از دیگران متمایز می‌کند، می‌پردازیم.

1⃣ علاقه به جمع، اما نه مرکز توجه بودن


آمبی‌وِرت‌ها از بودن در جمع‌های پرجنب‌وجوش لذت می‌برند؛ اما وقتی توجه دیگران به‌طور کامل به سمت آن‌ها جلب می‌شود، ممکن است احساس ناراحتی کنند. این افراد دوست دارند بخشی از یک گروه باشند، اما نیازی به جلب توجه یا مرکزیت ندارند.

2⃣ تحمل گفت‌وگوهای سطحی، اما عشق به مکالمات عمیق


یکی از ویژگی‌های بارز آمبی‌وِرت‌ها این است که می‌توانند گفت‌وگوهای سطحی را تحمل کنند، اما علاقه واقعی آن‌ها در مکالمات عمیق و معنادار است. آن‌ها از صحبت در مورد موضوعات جدی، احساسی یا فلسفی لذت می‌برند و در چنین مکالماتی بیشترین انرژی خود را دریافت می‌کنند.

3⃣ تغییر سطح انرژی بر اساس محیط

آمبی‌وِرت‌ها توانایی منحصر به فردی در تطبیق با محیط اطراف خود دارند. اگر در یک مهمانی شلوغ و پرجنب‌وجوش باشند، می‌توانند به‌راحتی با جمع همراه شوند و از انرژی فضا لذت ببرند. اما اگر در یک محیط آرام و ساکت قرار بگیرند، می‌توانند سکوت را بپذیرند و از آن لذت ببرند.

4⃣ دشواری در بیان نیازهای خود

یکی از چالش‌های آمبی‌وِرت‌ها، تمایل به خوشایند کردن دیگران است. آن‌ها گاهی خواسته‌ها و نیازهای خود را نادیده می‌گیرند تا از ایجاد تعارض جلوگیری کنند. این ویژگی می‌تواند به ضرر آن‌ها تمام شود، زیرا ممکن است احساس فرسودگی کنند یا نیازهایشان برآورده نشود

5⃣ درک هم‌زمان درون‌گراها و برون‌زگراها

آمبی‌وِرت‌ها به دلیل داشتن ویژگی‌های هر دو گروه، می‌توانند احساسات و نیازهای دیگران را به خوبی درک کنند. این توانایی آن‌ها را به شنوندگان و همدلان خوبی تبدیل می‌کند که می‌توانند ارتباطات مؤثری با افراد گوناگون برقرار کنند.

6⃣ تجربه تعبیر اشتباه از سوی دیگران


دیگران گاهی آمبی‌وِرت‌ها را به اشتباه کاملاً درون‌گرا یا برون‌گرا تصور می‌کنند. این سوءتفاهم‌ها ممکن است باعث تعارض در روابط شخصی یا محیط کاری آن‌ها شود. با این حال، آمبی‌وِرت‌ها معمولاً با توضیح رفتارهای خود، این ابهام را برطرف می‌کنند.

7⃣ توانایی تعدیل گفتار و رفتار در موقعیت‌های مختلف

آمبی‌وِرت‌ها به راحتی می‌توانند نحوه ارتباط خود را با افراد مختلف تطبیق دهند. آن‌ها می‌توانند در یک موقعیت رسمی کاملاً حرفه‌ای و در یک دورهمی دوستانه غیررسمی باشند. این انعطاف‌پذیری آن‌ها را به افرادی محبوب در جمع‌ها تبدیل می‌کند.

8⃣ نیاز به زمان تنهایی برای شارژ انرژی

با وجود اینکه آمبی‌وِرت‌ها از جمع لذت می‌برند، گاهی به زمانی برای تنها بودن نیاز دارند. این لحظات برای بازیابی انرژی و تعادل روحی آن‌ها ضروری است.

9⃣ انعطاف‌پذیری در تصمیم‌گیری

آمبی‌وِرت‌ها به دلیل درک دیدگاه‌های مختلف، اغلب تصمیم‌گیری‌های منعطف‌تری دارند. آن‌ها تمایل دارند نظرات دیگران را بشنوند و با تحلیل شرایط، بهترین انتخاب را انجام دهند.

🔟 تطبیق‌پذیری با نقش‌های مختلف

در محیط کاری یا خانوادگی، آمبی‌وِرت‌ها می‌توانند بسته به نیاز، رهبر یا پیرو باشند. این تطبیق‌پذیری آن‌ها را به اعضای ارزشمندی در تیم‌ها تبدیل می‌کند.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩استخدام افراد بی‌شخصیت در برخی شرکت‌ها اصلا اتفاقی نیست!

🔸مطالعه منتشر شده در نشریه «Business Ethics» با بررسی وضعیت مدیران شرکت‌های مختلف دنیا، نتایج ناامید کننده‌ای را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد برخی شرکت‌ها به عمد مدیران و نیروهایی را با شخصیت تاریک، خودشیفته، و حتی با ضعف‌های مختلف شخصیتی را استخدام می‌کنند تا بتوانند برخی اهداف غیر اخلاقی خود را در مجموعه کاری دنبال کنند.

🔸نتایج بررسی محققان دانشگاه‌های چهار ایالت در سه بررسی مختلف در زمینه استخدام مدیران مالی نشان می‌دهد که متاسفانه در برخی شرکت‌ها به عمد برای تصدی مدیریت برخی بخش‌ها، افرادی خودشیفته با شخصیت تاریک استخدام می‌شوند تا بتوانند کارها را به خوبی پیش ببرند.

🔸در واقع برخی شرکت‌ها به جای استخدام مدیرانی قدرتمند که مبانی اخلاقی را رعایت می‌کنند،‌ ترجیح می‌دهند با مدیرانی خودشیفته و دارای شخصیت‌ ضعیف کار کنند تا بتوانند برخی کارها را با کمک همین شخصیت‌های منفی پیش ببرند.

🔸برای مثال شرکت‌هایی که اسناد مالی شفاف و روشنی ندارند، مجبور هستند مدیر مالی متناسب با مجموعه خود استخدام کنند. در نتیجه در شرکت‌های دارای فساد مالی، اغلب مدیران مالی با شخصیت تاریک که درگیر فساد مالی هستند،‌ مشغول فعالیت هستند. «نیک سایبرت» استاد دانشگاه مریلند می‌گوید: «تحقیقات نشان می‌دهد استخدام چنین افرادی با شخصیت تاریک اصلا اتفاقی نیست.»

🔸خیلی خوش‌بینانه است اگر تصور کنیم همه شرکت‌های دنیا در حین استخدام نیروهای کاری به دنبال افرادی با شخصیت و با اعتماد به نفس بالا هستند که اصول اخلاقی و انسانی را رعایت می‌کنند. در برخی شرکت‌ها به جای توجه به مهارت‌ها و ویژگی‌های مثبت، اتفاقا مولفه‌های منفی دیگری مورد توجه قرار دارند که در استخدام به آن توجه ویژه‌ای هم نشان می‌دهند.

🔸با این وجود محققان این تحقیق به صورت ویژه تاکید می‌کنند که مدیران قدرتمند و بزرگ دنیا لزوما افرادی با شخصیت تاریک یا خودشیفته نیستند، ولی گاهی در تصمیم گیری در استخدام نیرو، سراغ افرادی با چنین روحیه و شخصیتی می‌روند.

منبع: fastcompany
🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 ۶ رفتار غیرحرفه‌ای که افراد ناخودآگاه در محیط کار انجام می‌دهند

رفتار غیرحرفه‌ای در محیط کار می‌تواند آزاردهنده باشد و اغلب ناشی از ناآگاهی است تا عمد. شش رفتار زیر، اشتباهات رایجی را که ناخودآگاه در محیط کار رخ می‌دهد، تأثیر آن‌ها و راه‌های جلوگیری از آن‌ها توضیح می‌دهد:

۱. سرک کشیدن به تلفن همراه
چک کردن مداوم تلفن یا استفاده از آن در محیط کار، به‌ویژه هنگام جلسات یا انجام وظایف، باعث حواس‌پرتی و غیرحرفه‌ای به نظر رسیدن می‌شود. این عادت ممکن است باعث بروز موقعیت‌های ناخوشایندی مانند مشاهده توسط مدیر شود. یک راه‌حل ساده، زمان‌بندی استفاده از تلفن و بررسی ایمیل‌ها یا اعلان‌ها هر ۹۰ دقیقه برای چند دقیقه است، به‌جای قطع مکرر کار.

۲. استفاده نادرست از ایمیل
مدیریت نادرست ایمیل، مانند استفاده بی‌مورد از «Reply All»، ارسال ایمیل‌های طولانی یا پرخاشگرانه، یا برچسب‌گذاری مسائل غیر فوری به‌عنوان «فوری»، می‌تواند همکاران را آزار دهد. اطمینان از کوتاهی، هدفمندی و مناسب بودن ایمیل‌ها از مشکلات مرتبط با ایمیل جلوگیری می‌کند. پیش از ارسال، حتماً ایمیل را بررسی کنید تا از اشتباهاتی مانند فراموشی ضمیمه یا لحن نامناسب جلوگیری شود.

۳. نقض آداب میز کار
خوردن غذا در کنار میز کار امری رایج است اما می‌تواند با ایجاد بوی نامطبوع، سروصدای زیاد یا ایجاد بهم‌ریختگی آزاردهنده باشد. همکاران ممکن است این رفتار را ناخوشایند بدانند. از غذاهایی مانند ماهی، نان سیر یا خوراکی‌های ترد دوری کنید و اگر غذا نیاز به استفاده از کارد و چنگال دارد، آن را در اتاق استراحت میل کنید.

۴. فرار از مسئولیت
پذیرش نکردن اشتباهات، به‌ویژه در وظایف مشترک، اعتماد و حرفه‌ای بودن را تضعیف می‌کند. اذعان به اشتباهات، یادگیری از آن‌ها و قبول مسئولیت نشان‌دهنده صداقت است و احترام دیگران را جلب می‌کند. انداختن تقصیر به گردن دیگران نه‌تنها روابط را خراب می‌کند بلکه ممکن است به عواقب جدی‌تری مانند از دست دادن شغل منجر شود.

۵. پرسش‌های مکرر «سریع»
قطع مداوم همکاران با سؤالات جزئی می‌تواند زمان آن‌ها را تلف کرده و بی‌ملاحظگی تلقی شود. پیش از درخواست کمک، ابتدا تلاش کنید تا پاسخ را خودتان پیدا کنید، مثلاً از منابع آنلاین یا مستندات داخلی شرکت. محدود کردن سؤالات به موارد ضروری و رعایت زمان‌بندی نشان‌دهنده احترام به برنامه دیگران است.

۶. پوشش نامناسب
پوشش نامناسب، چه بیش از حد راحت و چه بیش از حد رسمی، سیگنال‌های ناخواسته‌ای درباره حرفه‌ای بودن ارسال می‌کند. رعایت استانداردهای پوشش در محیط کار یا همگام شدن با پوشش مدیریت، تأثیر مثبتی می‌گذارد. در صورت عدم اطمینان، بهتر است کمی رسمی‌تر لباس بپوشید، زیرا رسمی بودن بیش از حد بهتر از غیررسمی بودن است.

نتیجه‌گیری
حتی اعمال کوچک می‌توانند تأثیرات ماندگاری بگذارند، به‌ویژه در دنیای امروز که اشتباهات می‌توانند به‌طور نامحدود به اشتراک گذاشته شوند. آگاهی، توجه و حرفه‌ای بودن در تعاملات روزمره محیط کار تأثیر زیادی در حفظ شهرت مثبت دارد.


🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 ۱۰ پرسش برای تصمیم و انتخاب‌ بهینه

🔺چگونه دوست دارم به یاد آورده شوم؟

این سؤال به شما کمک می‌کند تا به تأثیر بلندمدت خود بر دیگران فکر کنید. این‌که دوست دارید دیگران بعد از مرگ شما چه چیزی از شما به یاد داشته باشند، می‌تواند به شما کمک کند تا اولویت‌های اصلی خود را بهتر درک کنید. این نگاه به زندگی می‌تواند به شما یادآوری کند که ارزش‌های واقعی‌تان چیست و چطور می‌توانید آن‌ها را در زندگی روزمره تقویت کنید.

🔺مشکل اصلی که هر روز صبح با آن روبه‌رو می‌شوم چیست؟

با این سؤال شما به بررسی مشکلات روزمره‌ای می‌پردازید که هر روز با آن‌ها مواجه هستید اما شاید به‌طور جدی با آن‌ها برخورد نکرده‌اید. شناسایی مشکلاتی که ممکن است از آن‌ها فرار کرده باشید یا به دلایل مختلف به تعویق انداخته باشید، اولین گام در مسیر حل آن‌هاست. این مشکلات ممکن است شامل نگرانی‌های مالی، روابط یا مسائل شغلی باشند.

🔺اگر مطمئن بودم شکست نمی‌خورم، چه چیزی را انتخاب می‌کردم؟

ترس از شکست یکی از اصلی‌ترین موانع پیشرفت است. این سؤال به شما کمک می‌کند تا بدون ترس از شکست، به تصمیم‌هایی فکر کنید که شاید قبلاً از آن‌ها صرف‌نظر کرده بودید. این‌گونه می‌توانید به سمت اهداف جسورانه‌تر حرکت کنید.

🔺قلب من به چه چیزی تمایل دارد؟

این سؤال شما را به عمق خواسته‌های درونی‌تان هدایت می‌کند. بسیاری از مواقع ما تحت تأثیر عوامل بیرونی از آنچه واقعاً می‌خواهیم فاصله می‌گیریم. با گوش دادن به ندای قلب و توجه به تمایلات درونی، می‌توانید به وضوح بیشتری برسید و تصمیمات بهتری بگیرید.

🔺چه زمان‌هایی بیشتر از همیشه احساس زندگی کرده‌ام؟

این سؤال به شما یادآوری می‌کند که چه فعالیت‌ها و تجربیاتی شما را زنده و پرانرژی می‌کنند. بازگشت به لحظات شاد و پر از انرژی می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید چه فعالیت‌ها و موقعیت‌هایی به شما شادی و انگیزه می‌دهند و چطور می‌توانید بیشتر از این لحظات در زندگی خود داشته باشید.

🔺چه چیزهایی در زندگی من در حال حاضر درست عمل نمی‌کند؟

دانستن این‌که کدام عادت‌ها، روابط یا شرایط در حال حاضر شما را از رسیدن به خوشبختی دور می‌کنند، می‌تواند به شما کمک کند تا مسیر جدیدی برای بهبود زندگی خود پیدا کنید.

🔺اگر می‌دانستم فقط یک سال دیگر زنده هستم، چه می‌کردم؟

محدودیت زمان یکی از مهم‌ترین عواملی است که به ما کمک می‌کند اولویت‌های زندگی خود را بهتر بشناسیم. اگر فقط یک سال دیگر زنده باشید، آیا همچنان به کارهای روزمره و بدون اهمیت ادامه خواهید داد؟ این سؤال به شما کمک می‌کند تا به سرعت ارزش‌ها و اهداف واقعی خود را شناسایی کنید.

🔺چه چیزی من را بیش از همه خوشحال می‌کند؟

گاهی اوقات ما خوشبختی را در چیزهای کوچک و ساده زندگی پیدا می‌کنیم، اما به دلیل مشغله‌های روزمره آن‌ها را نادیده می‌گیریم. این سؤال به شما کمک می‌کند تا به لحظات و فعالیت‌هایی که بیشترین خوشحالی را برای شما به ارمغان می‌آورند، توجه کنید.

🔺چه چیزی باعث استرس و اضطراب من می‌شود؟

اشناسایی عوامل ایجادکننده استرس به شما کمک می‌کند تا آن‌ها را مدیریت کرده یا از آن‌ها دوری کنید. این‌گونه می‌توانید آرامش بیشتری به زندگی خود بیاورید و تمرکز بیشتری بر اهداف خود داشته باشید.

🔺چه چیزی را در زندگی دیگران تحسین می‌کنم؟

گاهی اوقات تحسین کردن ویژگی‌ها و موفقیت‌های دیگران می‌تواند راهی برای درک اهداف و ارزش‌های شخصی خودمان باشد. وقتی به این فکر می‌کنید که در زندگی دیگران چه چیزی را تحسین می‌کنید، می‌توانید به روشنی بیشتری درباره آنچه برای شما مهم است دست یابید.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 پدیده مسخ شدگی در تصمیم گیری
✏️ دکتر لشکربلوکی

شما به یک بازارچه فروش محصولات خانگی رفته اید. دو مغازه فروش مربا وجود دارد.
مغازه اول چهار مدل مربا دارد: مربای هویج، سیب و به و مربای آلبالو
مغازه دوم مرباها را ردیف کرده است. مربای هویچ، آلبالو، بهارنارنج، پرتقال، پرتقال-لیمو، سیب-نارنج و و و و ... (بیش از بیست مدل)
فکر می کنید مردم از کدام یک خرید بیشتری خواهند کرد؟ پژوهش های میدانی در این زمینه بارها انجام شده است و نتیجه این بود: افرادی که از مغازه اول خرید کردند به مراتب بیشتر از افرادی بودند که از دومی که اتفاقا تنوع محصولات بیشتری هم داشت خرید کردند.

این مساله در دنیای مدیریت استراتژيک، سرمایه گذاری و بازاریابی بسیار کلیدی است. بگذارید سه مثال دیگر بزنم.
زمانی می خواهید تصمیم گیری کنید که وارد حوزه بیمه گری شوید یا اینکه وارد حوزه معدن داری. اما زمانی هم ممکن است بین 40 رشته صنعتی مختلف باید دست به انتخاب بزنید. در حالت دوم، هم هزینه روانی شما بالا می رود هم زمان انتخاب افزایش پیدا می کند و هم اینکه احتمال اشتباه افزایش پیدا می کند.
می خواهید موبایل/خودرو/لب تاپ بخرید، وقتی تعداد گزینه ها زیاد است، پس از مدتی گشت‌وگذار احساس می‌کنند که دیگر مغز آنها کشش و توانایی تجزیه‌وتحلیل گزینه‌ها را ندارد و در اغلب موارد به خرید همان مدل قبلی یا توصیه شده اکتفا می‌کنید.
یا مثلا می خواهید برای بیمه عمر و بازنشستگی تصمیم گیری کنید، اگر با تعداد خیلی زیادی گزینه نزدیک به هم روبرو باشید اصلا ممکن است تصمیم گیری را به تعویق بیاندازید.

💡علل مسخ شدگی در برابر گزینه های زیاد چیست؟
1- تعدد گزینه ها، زمان بررسی را افزایش می دهد و مغز ما برای پردازش انرژی زیادی می طلبد.
2- مقایسه بین دو یا سه گزینه کاملاً متفاوت با یکدیگر کار بسیار ساده‌ای است. اما زمانی که تعداد گزینه‌ها افزایش پیدا می‌کند، تفاوت موجود بین گزینه‌ها بسیار کاهش پیدا می‌کند.
3- وقتی ما گزینه های مختلف را می بینیم، علاقه پیدا می کنیم که گزینه کامل را پیدا کنیم. مثلا در سرمایه گذاری گزینه ای که هم نقدینگی پیوسته تولید کند، هم خوشنام باشد، هم کم ریسک باشد، هم پر استرس نباشد و هم درآمد بالا ایجاد کند، که البته تا آنجا که اطلاع داریم خداوند چنین گزینه ای را خلق نکرده است.

🚨 تجویز راهبردی:
این مساله ای است که من به عنوان یک شهروند، پدر/مادر، کارمند، مدیر ارشد سازمان یا کشور حتی دبیر کل سازمان ملل با آن روبرو هستم. چه باید بکنم؟ سه پیشنهاد وجود دارد:
1- افسانه گزینه کامل را رها کنید. هیچ گزینه ای نیست که همه مختصات آن عالی باشد اگر هم باشد حتما هزینه بدست آوردنش بالاست بنابراین باز هم ناقص است. رها کردن این افسانه باعث می شود مغز شما یک نفس راحت بکشد.
2- قبل از اینکه در معرض گزینه های متعدد قرار بگیرید، اهداف و معیارهای خود را مشخص کنید. وقتی شما با معیارهای روشن به بازار مراجعه می کنید دست کم می دانید چه نمی خواهید!
3- از معیارهای قطعی برای حذف استفاده کنید. یعنی با استفاده از چند معیار روشن از لیست بلند گزینه ها، گزینه ها را حذف کنید و به لیست کوتاه برسید. اینگونه می توانید با تمرکز روی گزینه های کمتر و صرف زمان و انرژی کمتر، این کار را آسان تر و سریع تر انجام دهید. به عنوان مثال وقتی می دانید که برای خرید موبایل نمی خواهید بیشتر از 500 هزار تومان خرج کنید و همچنین باید دو سیم کارته باشد تعداد گزینه های شما از هزار تا به 5 گزینه تقلیل پیدا می کند.
تجربه نشان داده است که ما مجبوریم که تصمیم گیری کنیم. بنابراین از تصمیم گیری فرار نکنید. مغز انسان هر چه قدر بیشتر تصمیم گیری کند، پیچیده تر، توانمندتر و بهتر خواهد شد. از عضلات مغز خود کار بکشید.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 چرا کارکنان خوب استعفا می‌دهند و کارکنان بد ترفیع می‌گیرند؟

🔹کسانی که دچار ترس هستند معمولا دور و بر خود را با آدم‌های مثل خودشان پر می‌کنند. البته منطق اقتصادی ایجاب می‌کند که نه‌تنها برای جایگاه‌های مدیریتی، بلکه برای همه جایگاه‌ها، شایسته‌ترین گزینه را انتخاب کنید. اما گاهی سازمان‌ها خلاف این منطق عمل می‌کنند.

🔹بزرگ‌ترین ترس مدیران ترسو چیست؟ آنها از اینکه کسب‌وکارشان شکست بخورد نمی‌ترسند چون به راحتی می‌توانند شکست را توجیه کنند یا بهانه‌تراشی کنند. می‌توانند بگویند: «تقصیر هیات مدیره بود یا سقوط ارزش سهام باعث شکستمان شد.» هر بهانه‌ای می‌توانند بیاورند. اما آنها یک ترس بزرگ‌تر دارند.
بزرگ‌ترین ترس آنها این است که از طرف یکی از کارکنانشان به چالش کشیده شوند یا دستشان جلوی کارکنان رو شود. حس خودخواهی در آنها غالب است.

🔹در سازمان‌های مبتنی بر ترس، کارکنان بی‌کفایت به جایگاه‌های مهم راه پیدا می‌کنند چون این افراد نمی‌توانند مدیر را به چالش بکشند، پس تهدید محسوب نمی‌شوند. در یک محیط کاری مسموم، بهترین کاری که می‌توانی انجام دهی این است که تهدید به حساب نیایی. انگار این یکی از مهم‌ترین شرایط استخدام است.

🔹اگر به محیط‌های مبتنی بر ترس دقت کنی، می‌بینی که اعضای ارشد، ظاهرا به موفقیت کسب‌وکار اهمیت می‌دهند چون دائما درباره‌اش حرف می‌زنند اما در عمل، تنها چیزی که برایشان مهم است، حفظ جایگاه قدرتشان است. آنها ترجیح می‌دهند کسب‌وکارشان به خاک سیاه بنشیند، اما هرگز به اشتباهات یا نارسایی‌های خود اعتراف نکنند.

🔹در شرکت‌هایی که دارای فرهنگ سالم هستند، افراد درباره مشکلات مذاکره می‌کنند. مدیران می‌دانند که کارکنان هوشمند، قرار نیست همیشه با آنها موافقت کنند. اختلاف نظر یک امر طبیعی است و ممکن است هنگام تصمیم‌گیری‌های مهم مدیریتی، بعضی از کارکنان با آنها مخالفت کنند اما این مدیران، هرگز راه مذاکره را نمی‌بندند. آنها کسی را به خاطر اظهار نظر مخالف، سرزنش نمی‌کنند چون می‌دانند یک مذاکره سالم و سازنده، به نفع سازمان و به ضرر رقیبانشان است.

🔹اما در سازمان‌های ناسالم، هیچ مذاکره‌ای صورت نمی‌گیرد. هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. اگر اطاعت نکنید، اخراج می‌شوید و وقتی احساس می‌کنید طاقتتان تمام شده و دیگر نمی‌توانید شرایط نابسامان را تحمل کنید، به ناچار سازمان را ترک می‌کنید.

🔹به همین علت است که کارکنان خوب، زودتر از بقیه استعفا می‌دهند. آنها هم اعتماد به‌نفس بیشتری دارند و هم ده‌ها فرصت شغلی بهتر در انتظارشان است. اما کارکنانی که دچار ترس هستند، می‌مانند و تحمل می‌کنند.
وقتی در دل ترس هستیم به سختی می‌توانیم آن را ببینیم. باید از ترس عبور کنیم تا بتوانیم راهمان را ادامه دهیم و قدرتمندتر شویم. بیرون آمدن از منطقه امن، اولش ترسناک است اما وقتی قدم اول را برداشتی، دیگر احساس ترس نخواهی کرد.
هرگز خودت را در موقعیتی قرار نده که مجبور شوی برای امرار معاش و پرداخت قبض‌ها، یک شغل ناخوشایند را تحمل کنی.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 پدیده نقصِ توجه!

اگر مدیری هستید که دچار حواس پرتی شده‌اید، آشفتگی درونی دارید و بی‌حوصله هستید، شما احتمالا به پدیده رایجی در بین مدیران به نام "نقص توجه" مبتلا شده اید.

روش های کنترل خصیصه نقص توجه (ADT) در محل کار:

▪️هر کاری می شود انجام دهید تا محیطی پر از اعتماد و مرتبط با دیگران ایجاد کنید.
▪️هر ۴ تا ۶ ساعت با همکاری که دوستش دارید رو در رو گفتگو کنید.
▪️وظایف بزرگ را به بخش‌های کوچکتر تبدیل کنید.
▪️بخشی از فضای کاری و یا میز کارتان را همیشه تمیز نگه دارید.
▪️هر روز ساعتی را به عنوان "ساعت تفکر" نگه دارید. در این زمان نه جلسه بگذارید، نه ایمیل پاسخ دهید و نه تلفن.
▪️تا زمانی که یک یا دو وظیفه مهم را انجام نداده‌اید، ایمیل را کنار بگذارید.
▪️هر روز قبل از ترک محل کار، فهرستی از ۳ تا ۵ کار فردا تهیه کنید.
▪️سعی کنید به هر مستنداتی که به دست‌تان می‌رسد رسیدگی کنید؛ یا بایگانی کنید و یا دور بریزید.
▪️اجازه ندهید که برگه ها انباشته شوند.
▪️بهترین عملکرد را در چه ساعتی دارید؟ کارهای مهم را در همان زمان انجام دهید.
▪️هر کاری کنید تا بتوانید کارتان را با تمرکز بیشتری انجام دهید، موسیقی گوش کنید، قدم بزنید و...
▪️از کار کردن در دیر وقت دوری کنید. تلفن، ایمیل و... را پاسخ ندهید.

روش های کنترل خصیصه نقص توجه (ADT) در زندگی شخصی:

▪️به اندازه کافی بخوابید. (۷ تا ۸ ساعت)
▪️حواس تان باشد که چه چیزی می خورید. از کربوهیدرات های ساده و قند دوری کنید. پروتئین، سبزی و میوه را زیاد مصرف کنید.
▪️حداقل هر ۲ روز یکبار ۳۰ دقیقه ورزش کنید.
▪️روزانه یک مولتی ویتامین و مکمل امگا۳ اسید چرب میل کنید.

منبع :  HBR

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩بهترین راه برای تشخیص تعلق خاطر کارکنان

واژه‌هایی که اعضای تیم‌ها هنگام صحبت درباره سازمان یا همکاران خود استفاده می‌کنند، نشانه‌های مهمی از میزان تعلق خاطر و مشارکت کارکنان هستند. بهترین راه برای تشخیص اینکه یک کارمند عضو واقعی تیم است، گوش دادن به استفاده او از واژه «ما» است. چرا؟ زیرا کارمندان متعهد نمی‌گویند «آنها». کارمندان متعهد می‌گویند «ما».

◀️ تفاوت بین «ما» و «آنها»

کارمندانی که از واژه «آنها» هنگام صحبت درباره سازمان و همکاران خود استفاده می‌کنند، به طور ناخودآگاه تلاش می‌کنند فاصله‌ای احساسی بین خود و کارشان ایجاد کنند. برای مثال، وقتی از آنها پرسیده می‌شود که کجا کار می‌کنند، ممکن است بگویند «من در شرکت X کار می‌کنم. آنها محصولات خانگی تولید می‌کنند.»
در مقابل، کارمندان متعهد ممکن است با اشتیاق بگویند «آه، من در شرکت X کار می‌کنم. ما محصولات خانگی با کیفیت تولید می‌کنیم.»

◀️ تعریف تعهد کارکنان

کارمندان متعهد بهترین استعدادهای خود را در کارشان سرمایه‌گذاری می‌کنند و فراتر از حداقل‌ها عمل می‌کنند، در حالی که کارکنان غیرمتعهد تنها به اندازه‌ای تلاش می‌کنند که کار به صورت سطحی انجام شود.

◀️ خطرات کارمندان که دلبسته نیستند

کارمندانی که از واژه «آنها» استفاده می‌کنند، خود را اعضای با ارزش تیم نمی‌دانند و کمتر احتمال دارد که به عنوان بازیکنان تیمی عمل کنند. این افراد به جای همکاری موثر با همکارانشان، تنها به اندازه‌ای تلاش می‌کنند که کارشان انجام شود. در مقابل، کارمندان «ما» خود را بخشی از سازمان می‌دانند و به عنوان بازیکنان تیمی که همیشه بهترین نسخه حرفه‌ای خود را ارائه می‌دهند، عمل می‌کنند.

◀️ هزینه‌های نارضایتی و عدم تعهد


اگر کارکنان ناراضی و غیرمتعهد باشند، این وضعیت می‌تواند به برند شما آسیب بزند. حتی بهترین کمپین‌های بازاریابی و تبلیغاتی نمی‌توانند اثرات منفی خدمات ضعیف ارائه شده توسط کارکنان ناراضی را جبران کنند. کارمندان غیرمتعهد ۳۷ درصد بیشتر غیبت می‌کنند، ۱۸ درصد کمتر تولید می‌کنند و ۱۵ درصد کمتر سودآورند. این عدم تعهد می‌تواند هزینه‌ای معادل ۳۴ درصد از حقوق سالانه آن‌ها برای شرکت داشته باشد.

◀️ شنیدن واژه‌ها، کلید تشخیص تعهد

اگر می‌خواهید داده‌های قابل اندازه‌گیری در مورد میزان تعهد کارکنان خود داشته باشید، می‌توانید از نظرسنجی‌های تعهد کارکنان استفاده کنید. اما اگر به دقت به نحوه صحبت کارکنان خود درباره سازمان گوش داده‌اید، احتمالاً قبلاً می‌دانید که کارمندان شما چقدر متعهد هستند.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 اول‌بودن در کار، یا انسانِ خوبی بودن در زندگی؟!

🔸با تقریب بالایی همه‌ی ما در یک مصاحبه‌ شغلی، عبارت مهارت‌های فردی را دیده ‌یا شنیده‌ایم. خب، حالا فکر کنیم که اصلا هیچ جذب و مصاحبه‌ای در کار نیست و قرار است در یک دیدار دوستانه و غیررسمی به سوال شخص مقابلمان درباره مهارت‌های فردی خودمان جواب بدهیم.

🔸کمی فکر کنیم. پاسخ ما به این سوال با در‌نظر‌گرفتن فضای متفاوت چه تغییری می‌کند؟ آیا مهارت‌های فردی در زندگی کاری و غیرکاری ما نقش مجزایی دارند؟ با کوچک‌ترین جست‌وجوی اینترنتی ‌درباره‌‌‌ مهارت‌های فردی حتما با تقسیم‌بندی مهارت‌های نرم و سخت آشنا خواهیم شد. در اولین مواجهه متوجه می‌شویم که:

▪️«مهارت‌های سخت کارهایی هستند که با آموزش و تجربه به دست می‌آوریم».
▪️«مهارت‌های نرم آن دسته از کارهایی هستند که ما کمی به صورت انتزاعی و آگاهانه از قبل ابراز می‌کنیم».

🔸ما در این مقاله از مفهوم مهارت‌های سخت چشم‌پوشی می‌کنیم و می‌خواهیم به آنچه که به مهارت‌های نرم مصطلح است، بپردازیم. اینجا وقت مهربانی و نامهربانی با خودمان است. می‌توانیم حدس بزنیم کاری که می‌خواهیم جذب آن شویم، ‌یا فرد مقابلمان، به دنبال نیرویی با چه ویژگی‌هایی است و بعد تند و سریع از کلمه‌های تکراری مثل ایده‌پرداز، تحمل تغییر و تطابق‌پذیر، یادگیرنده، سختکوش، و… استفاده کنیم، آنقدر در این مرحله موفق باشیم که به تاثیرگذاری لازم روی شخص ‌یا کسب پست شغلی برسیم.

🔸اما این یک بی‌رحمی بزرگ نسبت به خودمان است. ما الزاما به مهارت‌های فردی برای اول‌بودن و برنده‌بودن در موقعیت‌ها احتیاج نداریم. ما نیازداریم مهارت فردی خودمان را به‌خوبی بشناسیم و برای توسعه و بهبود آنها تلاش کنیم و از پس این شناخت به موفقیت و رضایت در کار و زندگی اجتماعی خود برسیم.

🔸برای رسیدن به این خودشناسی و آگاهی از ویژگی‌های مثبت خودمان به تمرین‌ها و موقعیت‌های طراحی‌شده نیاز داریم. پس از اینکه به چند توانایی و ویژگی خود، که در آنها ابراز بهتری داریم رسیدیم، برای بهبود و ثمربخشی بیشتر آنها تلاش کنیم و به دنبال آموزش‌های لازم برویم.

🔸بیایید اولین تمرین برای پیداکردن یک لیست از مهارت‌های خودمان را طراحی کنیم. برای این تمرین در یک فایل یا کاغذ باید سه ستون در نظر بگیریم. در ستون اول ۱۰ ویژگی را که خودمان همیشه به عنوان مهارت فردی (توجه کنید که از این پس منظور ما فقط مهارت‌های نرم هستند) بیان می‌کنیم، بنویسیم.

🔸در ستون دوم از یک همکار یا دوستی که در موقعیت‎های رسمی با یکدیگر طرف بوده‌ایم، بخواهیم که او نیز ۱۰ ویژگی را که به عنوان مهارت فردی ما می‌شناسد، بنویسد. برای ستون سوم لازم است که تلفن را برداریم یا سراغ یک دوست از دوران کمی دورتر (حداقل ۱۰سال گذشته) برویم.

🔸پس از تکمیل این سه ستون ما با سه حالت از خودمان طرف هستیم:

▪️آنچه که دوست داریم باشیم،
▪️آنچه که معمولا در موقعیت‌ها هستیم
▪️آنچه که پیش‌تر ابراز طبیعی ما بوده است.

این لیست به ما کمک خواهد کرد تا حداقل ۵ مهارت فردی خود را بشناسیم و برای ارتقا در کار و بهبود کیفیت زندگی خودمان از آنها استفاده کنیم.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩چگونه با افرادی که دیدگاه آنها مخالف ما است، گفتگو کنیم؟

🔺خوب گوش کنید و سپس صحبت کنید.

یکی از ایرادهای افراد هنگام گفتگو این است که فقط به اندازه‌ای به صحبت طرف مقابل گوش می‌دهند که بتوانند به او پاسخ بدهند. برای صحبت کردن با افراد مهم است که به خوبی به حرفهایشان گوش دهید تا بتوانید منظورشان را متوجه شوید. این‌گونه آنها هم حس می‌کنند حرف‌هایشان شنیده می‌شود و می‌توانید بهتر ارتباط برقرار کنید.

🔺سوال بپرسید.

سوال پرسیدن هنگام صحبت کردن با افرادی که دیدگاه های متفاوتی با شما دارند کمک می کند تا بتوانید دیدگاه‌هایتان را با یکدیگر مرتبط کنید. سوال پرسیدن این فرصت را به فرد مقابل می‌دهد تا بتواند صحبت کند و منظورش را شفاف بگوید. همچنین باید حواس‌تان باشد تا به طرف مقابل هم اجازه دهید که از شما سوال بپرسد.

🔺فرد مقابل را درک کنید.

زمان بگذارید و با کنجکاوی و مهربانی از طرف مقابل بپرسید که چرا درباره مسائل این‌گونه فکر می‌کند و چنین حسی دارد تا بتوانید دیدگاه‌های او را درک کنید. این به معنای عقب‌نشینی از دیدگاه‌های خودتان نیست و با این کار می‌توانید بهتر با افراد گفت‌و گو کنید.

🔺آرامش خود را حفظ کنید.

گاهی اوقات هنگام صحبت با طرف مقابل ممکن است مستقیم یا عصبانی شوید یا حتی بخواهید به فرد حمله کنید. چنین کاری درست نیست و بهتر است در این مواقع مکث کنید و سعی کنید موضوع را تغییر دهید و کمی قدم بزنید تا وقتی که دوباره آرام شدید، برگردید و بحث را ادامه دهید.

🔺به دنبال وجه مشترک باشید.

وقتی بحث با افراد بالا می گیرد ممکن است فراموش کنید که وجه مشترک هم با فرد مقابل دارید. برای همین باید زمان بگذارید و چیزهایی که روی آنها تفاهم دارید را پیدا و روی آنها تمرکز کنید. این کار کمک می‌کند تا بتوانید با افراد به خصوص در مواقعی که با فرد زیاد در ارتباط هستید، روابط بهتری داشته باشید.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 کارکنانتان باید چیزهای جدید یاد بگیرند

این یکی از بزرگترین آزمون‌های رهبری است: آیا افراد چیزهای جدید یاد می‌گیرند؟ چون اگر اینطور نیست،‌ یعنی که آنها در پی رشد و توسعه نیستند و این ممکن است به خاطر زیادی آسان‌گیرانه بودن سبک مدیریتی شما باشد.
حصول اطمینان از یادگیری افراد کار سختی نیست. ماهی یک بار از اعضاء تیم‌تان بپرسید: «این ماه چی یاد گرفتی که ماه پیش بلد نبودی؟» اگر جوابی نداشتند این بار بپرسید: «خب،‌ ماه دیگه دوست داری چی یاد بگیری؟» یا «سال آینده می‌خوای چه مهارتی رو در خودت پرورش بدی که بتونی به اهدافت برسی؟»

به افراد خود اهداف سختی بدهید که آنها را به چالش بکشد و از محدوده‌ی امن‌شان خارج کند. به آنها نشان بدهید که فکر می‌کنید از عهده‌ی آن چالش برخواهند آمد. جالب اینجا است که اگر از رهبران بپرسید: «شاخص‌ترین هدفی که در زندگی به آن رسیده‌اید چه بوده؟ سخت بوده یا آسان؟» همیشه پاسخ‌شان «سخت» است. با این حال،‌ همین مدیران اهداف زیادی آسانی برای کارمندان‌شان تعریف می‌کنند که دستیابی به آنها آسان و واقع‌گرایانه است و بعد می‌پرسند چرا آنها «بزرگ» نمی‌شوند.

بهترین هدف‌ها آنهایی نیستند که کاملا در محدوده‌ی آسایش شما قرار داشته باشند. بهترین اهداف، مغز شما را فعال کرده و اکثر فعالیت‌های ذهنی، شما را در جهت مثبت هدایت می‌کنند. این‌ها اهدافی هستند که ۲۰ تا ۳۰ درصد خارج از محدوده‌ی آسایش شما قرار دارند. باید بتوانید بعد از دسترسی به این اهداف به عقب نگاه کنید و بگویید: «راستش اصلا مطمئن نبودم بتونم همچین کاری انجام بدم. همینجوری رفتم جلو، ولی کلی چیز یاد گرفتم.»

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 هفت اصل کلیدی مدیریت مالی

تعدادی از اصول حسابداری هستند که اساس گزارش دهی و مدیریت مالی را تشکیل می دهند. این اصول یک چهارچوب استاندارد را از طریق اسناد حسابداری ایجاد شده را ممکن می سازند. در ادامه به بیان این اصول پرداخته ایم.

نهاد مستقل تجاری
اولین اصل این است که شرکت برای اهداف مالی و قانونی از مالکین یا صاحبان جدا می باشد. بدین معنی که حتی جایی که مالک شرکت و مدیریت ممکن است افراد مشابهی باشند، جدایی بین شرکت یا سازمان به عنوان نهاد مستقل و مالکیت واضح و آشکار است. این همچنین به این معنی است که حتی در یک شرکت مالک محور، تمام معاملات در برگیرنده مالک مشخص و ثبت شده اند. بنابراین اگر مالک سرمایه خود را وارد شرکت کند به عنوان افزایش در حقوق صاحب سهم و افزایش در دارایی های نقدی شرکت ثبت می شود. همچنین اگر مالک تصمیم بگیرد پولش را از شرکت خارج کند، به عنوان کاهش در حقوق صاحب سهم و کاهش داراییهای نقدی شرکت ثبت می شود.

تداوم یا استمرار فعالیت های مالی
اصل دوم این است که شرکت یا سازمان یک عمری دارد و این مستقل از آنچه که برای صاحب یا مالک روی می دهد می باشد. بنابراین فعالیت شرکت تا زمانی تداوم می یابد که به فعالیت آن خاتمه داده شود یا منحل شود. این همچنین به این معنی است که دارایی ها در قیمت خرید یا ارزش تجاری ارزش گذاری خواهند شد و نه در قیمت مصنوعی یا غیرطبیعی فروش.

دوره حسابداری
سومین اصل این است که عمر تجاری سازمان به دوره های حسابداری مجزا تقسیم و طبقه بندی می شود. برای هر دوره معمولاً حسابها در طول زمان یک سال تهیه می شوند و در دسترس همه ذینفعان قرار می گیرند. هدف از این اصل منحصراً محاسبه اقلام آشکار درآمدی و هزینه ای نیست بلکه محاسبه تمام معاملاتی است که در این دوره روی می دهند.

بهای تمام شده
چهارمین اصل این است که تمام معاملات در بهای تمام شده ثبت شوند مگر اینکه به گونه ای دیگر تعیین شوند. این اصل نه تنها مربوط به تمام مخارج جاری مانند دستمزدها و هزینه های عمومی است بلکه شامل دارایی ها مانند کالاها، ساختمانها، ماشین آلات و دیگر تجهیزات است.

سیاست محافظه کاری
پنجمین اصل این است که گزارشهای مالی به طور محتاطانه و محافظه کارانه گزارش داده خواهند شد.
بدین معنی است که مخارج و بدهی ها کمتر از حد ارزیابی نخواهند شد و جاییکه آنها هیچ گونه تردیدی ندارند مبالغ و اعداد و ارقام بالایی گزارش داده خواهند شد. از طرف دیگر برای دارایی ها و درآمد به کار برده می شوند. محافظه کار شدن به این معنی است که در جایی که هیچ شکی نیست آنها باید کم برآورد شوند. یعنی پایین ترین عدد و رقم شایع خواهد بود.

اهمیت
اصل ششم این است که گزارشهای مالی باید دربرگیرنده همه چیزهای مهم و مرتبط باشد. به ویژه به هرگونه جابجایی یا تغییر در دارایی ها، بدهی ها درآمدها و مخارج باید اشاره شود.

قابلیت اعتماد
هفتمین اصل این است که شیوه ها و روشهای یکسان باید در ساختاربندی حسابها مود استفاده قرار گیرند. این همچنین اصل ثبات نامیده می شود و بدین معنی است که روشهای تمایز بین انواع گوناگون دارایی ها و بدهی ها باید یکسان باشد، استهلاک باید بر مبنایی یکسان محاسبه شود، صورت حسابهای گردش وجوه نقدی باید از طرح و قالب یکسانی پیروی کنند و فرایندهای محاسبه عملیات و سودهای خالص باید همسان باشند.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 حق و حقوق کارکنان فقط پول نیست!

🔸جبران خدمات تنها حقی نیست که کارکنان به ازای کار در سازمان از آن برخوردار می‌شوند. قرارداد استخدامی نوعی توافق رسمی و روان‌شناختی است که میان کارکنان و سازمان یا شرکت مشخصی انعقاد می‌شود. به موجب این قرارداد تکالیفی برعهده کارکنان گذاشته می‌شود و آن‌ها در قبال انجام این تکالیف و وظایف، حقوق و دستمزد و مزایا دریافت می‌کنند.

🔸هر فردی برای کار در سازمان و شرکت، از حقوقی برخوردار است که در سال‌های اخیر مجموعه مهم‌ترین این حقوق در اسنادی تحت عنوان «منشور حقوق کارکنان» می‌آید. مفاد منشور حقوق کارکنان از سازمانی به سازمان دیگر و از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است. اما برای مثال، در زیر به برخی از مواردی که در این منشور می‌آید اشاره می‌کنیم:

▪️کارکنان در خصوص ارائه خدمات مطلوب و مفید حق دارند که در محیطی آرام و امن فعالیت کنند.

▪️کارکنان حق برخورداری از رفتار محترمانه از سوی مدیران و مشتریان سازمان را دارند.

▪️کارکنان در خصوص امنیت روحی و جسمی از حقوق مشخصی برخوردارند.

▪️کارکنان در انجام وظایف خود و در چارچوب قوانین، حق دارند از استقلال کاری برخوردار باشند.

▪️کارکنان از حق اظهار نظر، پیشنهاد و انتقاد در راستای بهبود مستمر کیفیت فعالیت‌های سازمان برخوردار هستند.

▪️کارکنان حق مشارکت در تصمیم‌سازی‌های سازمان در راستای تحقق رسالت و اهداف دارند.

▪️کارکنان دارای حق امنیت شغلی هستند.

▪️کارکنان درخصوص رسیدگی به مسائل و مشکلات شغلی‌شان از سوی مسئولان ارشد سازمان از حقوق لازم برخوردار هستند.

▪️کارکنان حق استفاده از انوع مرخصی‌های استحقاقی سالانه، استعلاجی، و ساعتی را دارند.

▪️کارکنان حق دارند در خصوص تازه‌های مرتبط با فعالیت حرفه‌ای‌شان از آموزش‌های لازم بهره‌مند شوند.

🔸هرچند موارد فوق همه حقوقی نیست که کارکنان در سازمان و یا شرکت خود از آن‌ها برخوردار هستند، اما رعایت حتی بخشی از این حقوق مهم نیز در بسیاری از سازمان‌ها و شرکت‌های ایرانی محقق نشده یا با چالش‌های اساسی روبرو است.

◀️ با این وجود سازمان‌ها باید متوجه این نکته باشند که رعایت حقوق کارکنان، انگیزه آن‌ها برای بهبود عملکردشان را بالا خواهد برد و آن‌ها را برای ماندن در سازمان ترغیب خواهد کرد.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 نکات مهم از برترین کتاب مدیریتی

🔺اجرا بزرگ‌ترین مساله مطرح نشده در مدیریت امروز است و نبود آن بزرگ‌ترین مانع موفقیت و عامل ناکامی‌هایی است که به اشتباه به گردن علل دیگر گذاشته می‌شود.

🔺شرکت‌هایی که برای کارهای درست وقف شده‌اند و برای مسوولیت‌های اجتماعی خود تعهدنامه‌ای دارند که براساس آن کار کنند، سودآورتر از آنها‌یی هستند که این کارها را نمی‌کنند.

🔺به جای پرداختن به برنامه استراتژیک، به تفکر و ایده‌های استراتژیک روی آورید.

🔺در بازاریابی نوین، به جای داشتن سبد محصولات باید به داشتن سبد مشتریان توجه داشت.

🔺رمز برد و پیروزی روشن است: بکوشیم تا در یک زمینه دوبار بازنده نشویم.

🔺انسان در بازی گاهی می‌برد و گاهی چیز یاد می‌گیرد.

🔺هنر بازاریابی امروز، فروش یخچال به اسکیمو نیست، بلکه اسکیمو را به عنوان یک مشتری خشنود همواره در کنار داشتن است.

🔺مشتریان زبان گویایی دارند، اگر بی‌واسطه با آنها در ارتباط بوده و گوشی شنوا داشته باشیم، می‌توان از ایشان چیزهای زیادی یاد گرفت.

🔺مسیر ناهموار تحول باید به کوشش خود مدیر پیموده شود، زیرا تحول چیزی نیست که مدیر فرمان دهد و دیگران اجرا کنند.

🔺به جای شغل، در پی مشتری باشید، اگر انسان بتواند محصولی عرضه کند که خواهان داشته باشد، از بیکاری نجات‌یافته است.

🔺دنیا را دوگونه می‌توان تغییر داد: با قلم (کاربست اندیشه) و با شمشیر (کاربست زور)

🔺می‌توان مدیر افراد نبود ولی آنان را دوست داشت، اما بدون عشق به افراد نمی‌توان آنها را مدیریت کرد.

🔺مدیریت یعنی هنر جلب پیروی داوطلبانه دیگران.

🔺موفقیت اغلب باعث غرور شده و غرور باعث شکست می‌شود.

🔺برای پیروزی ابلیس، کافی است آدم‌های خوب دست روی دست بگذارند.

🔺هزینه بدست آوردن یک مشتری جدید، حداقل پنج برابر هزینه خشنود نگه‌داشتن مشتریان کنونی است.

🔺هر کس می‌تواند سررشته کار خویش را به دست گرفته و آن را به مسیر دلخواه ببرد.

🔺مدیریت هنر گوش دادن به دیگران است. چنانچه به سخنان کسی خوب گوش فراندهید، نمی‌توانید درون او را بشناسید.

🔺توان یادگیری و به کار بستن با شتاب آموخته‌ها، بزرگ‌ترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان می‌گذارد.

🔺روش برآورد هوش یک فرمانروا این است که به آن‌هایی که در اطرافش گرد آمده‌اند بنگریم.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 سطوح توانمندی مدیران:

اگر توانمندی های یک مدیر را به ۵ طبقه تقسیم کنیم، بالاترین درجه ی توانمندی ها برای رهبری سطح پنجم است.
💢 سطح اول: فردی با توانمندی های فوق العاده
این فرد با کمک استعداد، علم، مهارت و عادات کاری شایسته، همکاری موفقیت آمیزی از خود نشان میدهد.

💢 سطح دوم: عضو گروه مشارکت
توانمندی های فردی را صرف نیل به اهداف می کند و در یک کار گروهی بطور موثر با دیگران همکاری میکند.

💢 سطح سوم: مدیر کارآمد
افراد و نیروها را به پیگیری موثر و پربازده اهداف از پیش تعیین شده سوق میدهد.

💢 سطح چهارم: مدیر با نفوذ
مسئولیت های خود را انجام میدهد، دیدگاه روشن و گیرایی را به شدت دنبال میکند و معیارهای عملی بزرگتری را ایجاد میکند.

💢 سطح پنجم: مدیر خلاق یا رهبر
با آمیزه ای از فروتنی فردی و جسارت حرفه ای به دستاوردهای عالی و پایدار دست می یابد.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩بهینه‏‌سازی جذب نیرو با چرخه کامل استخدام
منبع: AIHR

چرخه کامل استخدام یک رویکرد جامع است که به مدیریت کل فرآیند استخدام از فراخوان جذب نیرو، منبع‌یابی، غربالگری، گزینش، استخدام و پذیرش می‌پردازد. این فرآیند از زمانی که پست‌های خالی اعلام می‌شوند تا زمان پذیرش کارکنان جدید توسط متقاضی، توسط یک شخص یا تیم منابع انسانی که به طور کامل بر تمام مراحل نظارت دارد، انجام می‌شود.

در روش چرخه کامل استخدام، برخلاف روش‌های معمول که در آن افراد مختلف به صورت جداگانه مسئول بخش‌های مختلف فرآیند استخدام هستند، یک نفر بر کل فرآیند نظارت می‌کند. این روش باعث ایجاد تجربه‌ای یکپارچه و مطمئن برای متقاضیان و همچنین بهبود کارآیی فرآیند استخدام می‌شود.

مزایا و معایب چرخه کامل استخدام

🆗مزایا:

↖️تجربه بهتر برای متقاضیان: ارتباط مداوم و واحد با متقاضیان از ابتدا تا انتهای فرآیند، باعث بهبود تجربه آنها می‌شود و از سردرگمی‌های احتمالی جلوگیری می‌کند. این امر اعتماد متقاضیان را جلب کرده و رابطه عمیق‌تری با آنها ایجاد می‌کند.

↖️کوتاه‌تر شدن زمان استخدام: نظارت متمرکز باعث کاهش تنگناها و تسریع در فرآیندهای مختلف استخدام می‌شود و زمان‌های انتظار برای مصاحبه‌ها و پذیرش‌ها کاهش می‌یابد.

↖️استعدادیابی موثرتر: فرآیند یکپارچه و منظم به سازمان‌ها این امکان را می‌دهد که برای جذب بهترین استعدادها رقابت کنند.

↖️کاهش هزینه‌ها: این فرآیند به کاهش هزینه‌های اداری و اجرایی کمک کرده و از اتکا به موسسات کاریابی پرهزینه جلوگیری می‌کند.

↖️مسئولیت‌پذیری بالاتر: زمانی که یک نفر مسئول کل فرآیند باشد، شفافیت بیشتری در مسئولیت‌ها و پاسخگویی به مشکلات ایجاد می‌شود.

↖️بهبود حفظ کارکنان جدید: تجربه مثبت متقاضیان در فرآیند استخدام باعث می‌شود تا کارکنان جدید با انگیزه‌تر و مشارکت‌جوتر باشند و احتمال باقی ماندن آنها در سازمان بیشتر شود.

🙅‍♂️معایب:

↖️مناسب برای همه سازمان‌ها نیست: در سازمان‌های بزرگ یا نقش‌های پیچیده‌تر، ممکن است این مدل به دلیل حجم بالا یا تخصص‌های مختلف به چالش کشیده شود.

↖️نیاز به مهارت‌های متنوع: یک فرد باید مجموعه‌ای از مهارت‌ها و دانش‌ها را برای انجام همه مراحل استخدام داشته باشد که در سازمان‌های بزرگ‌تر ممکن است مشکل باشد.


🔴مراحل اجرای فرآیند چرخه کامل استخدام

◀️آماده‌سازی: مسوول استخدام اطلاعات مربوط به شغل را جمع‌آوری کرده و شرح شغلی دقیق و جذاب می‌نویسد. این مرحله همچنین می‌تواند با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی تسریع شود.

◀️منبع‌یابی: در این مرحله، مسوول استخدام مکان‌هایی برای پیدا کردن متقاضیان مناسب مشخص می‌کند و از طریق رسانه‌های اجتماعی، سایت‌های کاریابی و شبکه‌های حرفه‌ای، جستجوی فعال انجام می‌دهد.

◀️غربالگری: در این مرحله، رزومه‌ها و مشخصات متقاضیان ارزیابی می‌شود. روش‌های مختلف مانند غربالگری تلفنی، چت‌بات و آزمون‌های پیش از استخدام برای ارزیابی و انتخاب اولیه متقاضیان استفاده می‌شود.

◀️گزینش: مصاحبه‌ها انجام می‌شود تا بهترین فرد برای نقش شغلی مشخص شود. این مرحله شامل زمان‌بندی مصاحبه‌ها و بررسی دقیق اطلاعات هر متقاضی است.

◀️استخدام: پس از انتخاب بهترین متقاضی، یک پیشنهاد شغلی رسمی ارسال می‌شود که شامل بسته غرامت و مسئولیت‌هاست.

◀️پذیرش سازمانی: پس از امضای قرارداد، فرآیند پیش از پذیرش شروع می‌شود که شامل معرفی فرد به تیم، فعالیت‌های اجتماعی و توضیحات در مورد روز کاری اول است.

چرخه کامل استخدام در صورت اجرا به‌خوبی می‌تواند به سازمان‌ها کمک کند تا تجربه‌ای مثبت برای متقاضیان ایجاد کرده، هزینه‌ها را کاهش داده و به‌طور مؤثر استعدادهای برتر را جذب کنند.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 چگونه حد و مرزهای خود را برای مدیران مشخص کنیم؟

بسیاری از افراد در محیط کاری، به‌ویژه آن‌هایی که مهارت‌های تخصصی دارند، دچار فشار کاری بیش‌ازحد می‌شوند. این مشکل معمولاً به دلیل انتظارات بالا، نبود نیروی کمکی، و وابستگی زیاد سازمان به فرد ایجاد می‌شود. اگر شما نیز در چنین وضعیتی هستید، لازم است برای جلوگیری از فرسودگی، حد و مرزهای خود را مشخص کرده و به آن‌ها پایبند باشید.

۱. درک دلیل استمرار مشکل
با اینکه بارها مشکل خود را به مدیریت منتقل کرده‌اید، تغییری ایجاد نشده یا فقط به‌صورت موقت بهبود یافته است. دلیل این موضوع آن است که شما باوجود شرایط دشوار، همچنان راه‌هایی برای انجام کارها پیدا کرده‌اید. مدیران زمانی اقدام می‌کنند که یک مشکل برای آن‌ها بحران ایجاد کند. اما وقتی شما بار اضافه را بر دوش می‌کشید، انگیزه‌ای برای تغییر در سازمان باقی نمی‌ماند.

۲. مشخص کردن حد و مرزها
مشخص کردن حد و مرزهای کاری به معنای جلوگیری از اضافه‌کاری غیرضروری و تعیین خطوط قرمز برای وظایف است.

واقع‌بینانه برنامه‌ریزی کنید: وقتی مدیرتان کار جدیدی را محول می‌کند، به‌جای قبول بی‌چون‌وچرا، پاسخ دهید: «می‌توانم کار X را انجام دهم، اما برای این کار باید Y را به تعویق بیندازم. کدام را ترجیح می‌دهید؟»
کارها را اولویت‌بندی کنید: اگر مدیر از شما می‌خواهد همه چیز را هم‌زمان انجام دهید، پاسخ دهید: «امکان ندارد همه را با هم انجام دهم. برنامه‌ام این است که X را انجام دهم، اگر Y مهم‌تر است، باید X را کنار بگذارم.»
زمان کاری خود را مدیریت کنید: وقتی ساعت کاری به پایان می‌رسد، مثل همکارانتان کار را متوقف کنید. نگذارید تصور شود که همیشه در دسترس هستید.

۳. تغییر نحوه‌ی ارتباط با مدیران
به‌جای آنکه برای کاهش بار کاری از مدیرتان درخواست کنید، به او اعلام کنید که چه مقدار کار را می‌توانید انجام دهید. به‌طور مثال:
«من تا پایان این هفته می‌توانم روی این پروژه کار کنم. اگر کار جدیدی اضافه شود، باید یکی از کارهای فعلی را حذف کنیم.»
«برای حفظ کیفیت کارم، نیاز به تمرکز دارم. بنابراین بعد از ساعت کاری در دسترس نخواهم بود.»

۴. حفظ قاطعیت و پایبندی به تصمیمات
وقتی حد و مرزهای خود را تعیین می‌کنید، ممکن است در ابتدا با مقاومت روبه‌رو شوید. اما با گذشت زمان، مدیران متوجه می‌شوند که شما نمی‌توانید تا بی‌نهایت تحت‌فشار باشید و مجبور خواهند شد به این حد و مرزها احترام بگذارند.

۵. آگاهی از ارزش خود و برگ برنده‌ای که در دست دارید

اگر سازمان به شما وابسته است و جایگزینی برای شما ندارد، احتمال اخراج شما بسیار پایین است. بنابراین، نگران نباشید که تعیین حد و مرزها باعث ازدست‌رفتن شغلتان شود. بلکه برعکس، این کار باعث افزایش احترام و ایجاد تعادل در زندگی کاری شما خواهد شد.

مشخص کردن حد و مرزها نه‌تنها به نفع شما، بلکه به نفع سازمان نیز هست. یک کارمند فرسوده نمی‌تواند بهره‌وری بالایی داشته باشد. بنابراین، با قاطعیت و برنامه‌ریزی، از خود محافظت کنید و اجازه ندهید که فشار کاری سلامت و کیفیت زندگی شما را از بین ببرد.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 تئوری اسب مرده

یک استعاره مدیریتی است که به موقعیت‌هایی اشاره دارد که در آن افراد یا سازمان‌ها به تلاش برای انجام کاری ادامه می‌دهند، در حالی که شواهد واضحی وجود دارد که آن کار دیگر کارایی ندارد یا به شکست منجر شده است.

مفهوم تئوری اسب مرده
این تئوری برگرفته از یک ضرب‌المثل سرخپوستان داکوتا است که می‌گوید:
"وقتی متوجه شدید که اسبی که سوارش هستید مرده است، بهترین کار این است که از آن پیاده شوید."

اما در محیط‌های کاری و سازمانی، اغلب به‌جای پذیرش واقعیت، راهکارهای ناکارآمدی اتخاذ می‌شود، مانند:
سرمایه‌گذاری بیشتر در همان مسیر شکست‌خورده (مثلاً تزریق منابع اضافی به پروژه‌ای که قبلاً شکست خورده است).
افزایش جلسات و تحلیل‌ها بدون ایجاد تغییر اساسی در استراتژی.
تغییر سوارکار به‌جای تغییر مسیر (مثلاً تغییر مدیر پروژه به امید بهبود وضعیت).
توجیه شکست به‌جای پذیرش آن و تلاش برای ادامه دادن با امید به تغییر شرایط.

دلایل بروز تئوری اسب مرده
در دنیای کسب و کار و سیاست، تئوری اسب مرده به‌‌‌شدت به دلایل مختلفی به‌‌‌ویژه در سیستم‌های پیچیده و ساختارهای مدیریتی ناکارآمد به وقوع می‌‌‌پیوندد. از جمله مهم‌ترین دلایل این پدیده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- نگرانی از پذیرش شکست: در بسیاری از سازمان‌ها و نهادها، تصمیم‌گیرندگان نمی‌‌‌خواهند بپذیرند که یک رویکرد یا پروژه به بن‌‌‌بست رسیده است. این مقاومت در برابر شکست باعث می‌شود به‌‌‌جای تجزیه و تحلیل واقع‌‌‌بینانه، به راه‌‌‌حل‌‌‌های بی‌‌‌فایده و پیچیده روی آورند.

۲- ترس از تغییر: تغییرات عمده در سازمان‌ها می‌تواند به سردرگمی و بی‌‌‌ثباتی منجر شود. بسیاری از رهبران سازمان ترجیح می‌دهند به مشکلات ادامه دهند تا اینکه برای تغییر دست به ریسک زده و به‌‌‌طور کلی استراتژی‌‌‌های جدیدی را پیاده‌سازی کنند.

۳- محدودیت‌های منابع: در برخی مواقع، به دلیل محدودیت منابع مالی، زمانی و انسانی، سازمان‌ها از تغییرات اساسی می‌‌‌ترسند. این باعث می‌شود که راه‌‌‌حل‌‌‌های قدیمی، حتی اگر ناکارآمد باشند، ادامه یابند.

۴- انتظارات ذی‌نفعان: فشارهای ناشی از انتظارات ذی‌نفعان (مانند سهامداران، مقامات دولتی یا مشتریان) ممکن است سازمان‌ها را به ادامه دادن روش‌های ناکارآمد و نامناسب سوق دهد.

۵- مدیریت سنتی و ذهنیت‌‌‌های قدیمی: بسیاری از ساختارهای مدیریتی و تصمیم‌گیری به‌‌‌طور سنتی به استراتژی‌‌‌های قدیمی و آزموده‌‌‌شده پایبند هستند و نمی‌‌‌خواهند تغییرات رادیکال را امتحان کنند.

راهکارهای مقابله با اسب مرده
۱- شجاعت پذیرش شکست و تغییر استراتژی: مهم‌ترین گام در مواجهه با اسب مرده این است که شجاعت پذیرش شکست را داشته باشیم. این به آن معناست که باید به جای ادامه دادن به یک مسیر ناکارآمد، به سرعت از آن فاصله بگیریم و به راه‌‌‌حل‌‌‌های جدید فکر کنیم.

۲- استفاده از داده‌‌‌ها و تحلیل‌‌‌های واقع‌‌‌بینانه: یکی از دلایل اصلی ادامه دادن مسیرهای بی‌‌‌نتیجه، نداشتن تصویر واضح از وضعیت است. استفاده از داده‌‌‌ها و تحلیل‌‌‌های دقیق به تصمیم‌گیرندگان کمک می‌کند واقعیت‌‌‌ها را درک کرده و تصمیمات آگاهانه‌‌‌تری بگیرند.

۳- آموزش و فرهنگ‌‌‌سازی در سازمان: ایجاد فرهنگی که در آن پذیرش تغییر و نوآوری تشویق شود، یکی از راه‌‌‌حل‌‌‌های کلیدی است. کارکنان و مدیران باید این باور را درک کنند که تغییر همیشه به معنای شکست نیست بلکه فرصتی برای رشد و بهبود است.

۴- تمرکز بر کارآمدی منابع: سازمان‌ها باید منابع خود را به سمت پروژه‌‌‌ها و ابتکاراتی هدایت کنند که پتانسیل واقعی برای موفقیت دارند. تخصیص منابع به اسب‌‌‌های مرده باعث اتلاف منابع می‌شود.

۵- تعیین اولویت‌‌‌ها و تدوین نقشه‌‌‌راه واضح: بسیاری از مشکلات به این دلیل رخ می‌دهند که اولویت‌‌‌ها به‌‌‌درستی مشخص نشده‌‌‌اند. داشتن نقشه‌‌‌راه دقیق و مشخص به سازمان‌ها کمک می‌کند از سردرگمی و اتلاف منابع جلوگیری کنند.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 چه کنیم که مدیر ما متوجه ارزش کارمان شود؟

ار کردن در شغلی که هیچ‌کس متوجه تلاش‌های شما نمی‌شود، جالب نیست. وقتی به کار شما توجهی نمی‌شود، چطور می‌توانید تلاش‌های خود را برجسته کنید؟ با چه کسی باید این کمبود را در میان بگذارید؟ و اگر وضعیت تغییر نکند، چقدر باید در این کار باقی بمانید؟

آنی مک کی، نویسنده‌ی کتاب چگونه در محیط کار شاد باشیم؟ در این خصوص می‌گوید:
هیچ چیز بدتر از این نیست که در محیط کار خود احساس کنیم نادیده گرفته شده‌ایم. همه‌ی ما این نیاز انسانی را داریم که بابت تلاش‌هایمان از ما قدردانی شود. عدم توجه همکاران، نوعی احساس عدم تعلق به محیط را در ما ایجاد می‌کند.

وقتی نادیده گرفته می‌شوید، در خصوص پیشرفت کاری خود هم نگرانی‌هایی خواهید داشت. با این حال می‌توانید وضعیت موجود را تغییر دهید. راه‌های زیادی وجود دارد تا افراد دیگر به ارزش کار شما پی ببرند. در ادامه به معرفی این روش‌ها خواهیم پرداخت:

📌 واقع بین باشید
قبل از هر عملی از خود بپرسید که چه میزان قدردانی از مدیر یا همکاران خود انتظار دارید؟ واقعیت این است که در فضاهای کاری، افراد بسیار مشغول‌تر و گرفتارتر از آن هستند که حواسشان به ارزش کار شما باشد.

📌با مدیر خود صحبت کنید
چنانچه تلاش‌های شما در محیط کار نادیده گرفته می‌شود با مدیر خود وارد مذاکره شوید. مذاکره در این خصوص با بعضی مدیر‌ها ساده‌تر است. به‌طور میانگین، بیشتر مدیر‌ها به نیازهای انسانی کارکنان خود توجهی ندارند! چنانچه مدیر شما هم جزو این دسته قرار می‌گیرد، این نکته را به خاطر بسپارید که قرار نیست وی را تغییر دهید. بلکه می خواهید گفتگویی درباره‌ی عملکرد خود با او داشته باشید.

📌حضور خود در تیم را افزایش دهید
چنانچه یک تیم را مدیریت می‌کنید باید کار و ارزش آن را به اعضای تیم توضیح دهید. در زندگی روزمره‌، ممکن است مدیر و همکارانتان از جزئیات کار تیمی شما مطلع نباشند. از این رو پیشنهاد می‌شود که در یک زمان مناسب با مدیرتان در خصوص اهداف تیم صحبت کنید و پیشنهاداتی درباره‌ی بهتر شدن روند از او بخواهید.

📌از تلاش‌های دیگران قدردانی کنید
یکی دیگر از مواردی که به شکل دوگانه‌ای عملکرد شما را مورد توجه قرار می‌دهد، قدردانی و تحسین دیگران است. چرا که وقتی متوجه کار درست و خوب دیگران می‌شوید، فرهنگ قدردانی را در سازمان خود مرسوم می‌کنید.

🔺🔺🔺
🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📱 لینکداین
📷 اینستاگرام
📞 واتساپ
📱 فروم مدیران
✈️ تلگرام
🔺🔺🔺
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
HTML Embed Code:
2025/07/04 19:39:42
Back to Top