Forwarded from Krishnaumurti Farsi کریشنامورتی- خودشناسی (فرامرز)
https://www.instagram.com/p/BY5rWkinWwy/?igshid=wnawyzb886d7
مهربابا خدای انسان نما!
در شهر پونهدر هندوستان در یک خانواده #زرتشتی از پارسیان هند به دنیا آمد.نام او مهربان شهریار ایرانی مهربابایکی از مدعیان تجسم خدا بود که در سال ۱۹۵۴ میلادی در یک اعلان عمومی بیان داشت که من اوتار زمان هستم. اوتار یا #آواتار از جمله مفاهیم آیین هندو است و به معنای حلول خداوند در قالب انسانی و تجسم عامل الهی میباشد. پس از ملاقات با یک استاد معنوی مسلمان بنامحضرت بابا جان باباجان دچار تحول شد. وقتی این زن مرشد مسلمان پیشانی او را بوسید. تجربیات شهودی و اسراری پس از این مواجهه باعث شد که مهربابا دست از فهالیتهای روزمره بردارد. در ماههای بعد او با ۴ مرشد کامل دیگر که همراه با باباجان ۵ مرشد کامل نامیده میشوند در ارتباط قرار گرفت. او به مدت هفت سال تحت تعلیمات روحانی در پیش یکی از آنها به نام اوپاسنی ماهاراج بود. اوپسانی به او کمک کرد که تجربیات اسراری خود را باهوشیاری طبیعی اش ادغام کند بطوریکه بتواند در دنیای مادی به زندگی ادامه دهد بدون اینکه تجربیات خود از #خدا را از دست بدهد.
در سال ۱۹۲۲ میلادی #مهربابا و مریدانش "منزل میم" (منزل استاد) را در بمبئی بنا نهاد. در آنجا مهربابا شروع به تعلیمات سخت و جدی مریدانش پرداخت. یک سال بعد مهربابا و مندلیهایش (مریدانش) به مکانی در ۷ کیلومتری خارج از شهر احمدنگر در ایالت ماهاراشترای هند و ۲۱۰ کیلومتری بمبئی نقل مکان کرد که مهربابا آنجا را «مهرآباد» نامید.
در سال ۱۹۲۴ این مکان به اشرام مهربابا که مرکز کارش بود تبدیل شد. در آنجا مهربابا مدرسهای را ایجاد نمود که نامش پرم اشرام (مدرسه عشق) بود. این مدرسه رایگان و آزاد برای کلیه مذاهب و ادیان بود و در آنجا دانشآموزانی از دورترین نقاط هند و ایران مشغول به تحصیل بودند.
پیش از شروع کار جهانی، نام مهربابا که به معنی پدر مهربان میباشد توسط اولین پیروانشان به او داده شد.
مهربابا دورههای طولانی را بعنوان اعتکاف اغلب در روزه پشت سر گذاشت. او زمانی طولانی را در سفرهای مغرب و مشرق زمین، گردهماییهای عمومی، امور خیرخواهانه از آن جمله کار با جذامیها و فقرا و بیماران روانی و همچنین کار با رهروان صرف کرد. اولین ملاقات از ملاقاتهای متعدد او به مغرب زمین در سال ۱۹۳۱ در جمع زیادی از پیروانش بود. بیشتر زمان او در دهه ۱۹۴۰ صرف کار با کسانی شد که مهربابا آنان را مست الهی مینامید.
#عرفان
#دروغ
#خودشناسی
#کذب
#عرفانی
مهربابا خدای انسان نما!
در شهر پونهدر هندوستان در یک خانواده #زرتشتی از پارسیان هند به دنیا آمد.نام او مهربان شهریار ایرانی مهربابایکی از مدعیان تجسم خدا بود که در سال ۱۹۵۴ میلادی در یک اعلان عمومی بیان داشت که من اوتار زمان هستم. اوتار یا #آواتار از جمله مفاهیم آیین هندو است و به معنای حلول خداوند در قالب انسانی و تجسم عامل الهی میباشد. پس از ملاقات با یک استاد معنوی مسلمان بنامحضرت بابا جان باباجان دچار تحول شد. وقتی این زن مرشد مسلمان پیشانی او را بوسید. تجربیات شهودی و اسراری پس از این مواجهه باعث شد که مهربابا دست از فهالیتهای روزمره بردارد. در ماههای بعد او با ۴ مرشد کامل دیگر که همراه با باباجان ۵ مرشد کامل نامیده میشوند در ارتباط قرار گرفت. او به مدت هفت سال تحت تعلیمات روحانی در پیش یکی از آنها به نام اوپاسنی ماهاراج بود. اوپسانی به او کمک کرد که تجربیات اسراری خود را باهوشیاری طبیعی اش ادغام کند بطوریکه بتواند در دنیای مادی به زندگی ادامه دهد بدون اینکه تجربیات خود از #خدا را از دست بدهد.
در سال ۱۹۲۲ میلادی #مهربابا و مریدانش "منزل میم" (منزل استاد) را در بمبئی بنا نهاد. در آنجا مهربابا شروع به تعلیمات سخت و جدی مریدانش پرداخت. یک سال بعد مهربابا و مندلیهایش (مریدانش) به مکانی در ۷ کیلومتری خارج از شهر احمدنگر در ایالت ماهاراشترای هند و ۲۱۰ کیلومتری بمبئی نقل مکان کرد که مهربابا آنجا را «مهرآباد» نامید.
در سال ۱۹۲۴ این مکان به اشرام مهربابا که مرکز کارش بود تبدیل شد. در آنجا مهربابا مدرسهای را ایجاد نمود که نامش پرم اشرام (مدرسه عشق) بود. این مدرسه رایگان و آزاد برای کلیه مذاهب و ادیان بود و در آنجا دانشآموزانی از دورترین نقاط هند و ایران مشغول به تحصیل بودند.
پیش از شروع کار جهانی، نام مهربابا که به معنی پدر مهربان میباشد توسط اولین پیروانشان به او داده شد.
مهربابا دورههای طولانی را بعنوان اعتکاف اغلب در روزه پشت سر گذاشت. او زمانی طولانی را در سفرهای مغرب و مشرق زمین، گردهماییهای عمومی، امور خیرخواهانه از آن جمله کار با جذامیها و فقرا و بیماران روانی و همچنین کار با رهروان صرف کرد. اولین ملاقات از ملاقاتهای متعدد او به مغرب زمین در سال ۱۹۳۱ در جمع زیادی از پیروانش بود. بیشتر زمان او در دهه ۱۹۴۰ صرف کار با کسانی شد که مهربابا آنان را مست الهی مینامید.
#عرفان
#دروغ
#خودشناسی
#کذب
#عرفانی
Instagram
فرامرز اسداله زاده
مهربابا خدای انسان نما! در شهر پونهدر هندوستان در یک خانواده #زرتشتی از پارسیان هند به دنیا آمد.نام او مهربان شهریار ایرانی مهربابایکی از مدعیان تجسم خدا بود که در سال ۱۹۵۴ میلادی در یک اعلان عمومی بیان داشت که من اوتار زمان هستم. اوتار یا #آواتار از جمله…
Forwarded from FactNameh | فکتنامه
🎙محمدعلی طاهری و مبنای علمی عرفان حلقه
🔹محمدعلی طاهری و مصاحبه او با تلویزیون ایران اینترنشنال، موضوع اصلی این قسمت از پادکست هفتگی فکتنامه است. در نیمه اول این قسمت، ابتدا توضیح میدهیم که #عرفان_حلقه چه میگوید و در ادامه بررسی میکنیم که نسبت صحبتهای آقای طاهری در این گفتوگو با علم چیست و تا چه حد، دارای ارزش علمی است.
🔹اما به غیر از این بخش، فکتچکهای هفته را نیز مرور میکنیم؛ فرونشست زمین در ایران، ادعای علی اکبر رائفیپور درباره زیرساختهای اینترنت در ایالات متحده، دیده شدن کرم در موز و همچنین درخواست یهودیان قلب پاک برای پناهنده شدن به ایران.
🔹پادکست فکتنامه را فرهاد و رضا اجرا میکنند که به ترتیب سردبیر و دبیر تحریریه سایت فکتنامهاند. مدیر هنری این پادکست، آریا کیان و تهیهکننده آن افشین صدری است.
🎙پادکست فکتنامه را میتوانید از همه اپلیکیشنهای دریافت پادکست بشنوید.
📣 هر هفته ساعت ۸ صبح جمعه به وقت تهران.
👈 در کستباکس بشنوید
👈 در گوگل پادکست بشنوید
👈 در اپل پادکست بشنوید
👈 در اسپاتیفای بشنوید
✅ @Factnameh
🔹محمدعلی طاهری و مصاحبه او با تلویزیون ایران اینترنشنال، موضوع اصلی این قسمت از پادکست هفتگی فکتنامه است. در نیمه اول این قسمت، ابتدا توضیح میدهیم که #عرفان_حلقه چه میگوید و در ادامه بررسی میکنیم که نسبت صحبتهای آقای طاهری در این گفتوگو با علم چیست و تا چه حد، دارای ارزش علمی است.
🔹اما به غیر از این بخش، فکتچکهای هفته را نیز مرور میکنیم؛ فرونشست زمین در ایران، ادعای علی اکبر رائفیپور درباره زیرساختهای اینترنت در ایالات متحده، دیده شدن کرم در موز و همچنین درخواست یهودیان قلب پاک برای پناهنده شدن به ایران.
🔹پادکست فکتنامه را فرهاد و رضا اجرا میکنند که به ترتیب سردبیر و دبیر تحریریه سایت فکتنامهاند. مدیر هنری این پادکست، آریا کیان و تهیهکننده آن افشین صدری است.
🎙پادکست فکتنامه را میتوانید از همه اپلیکیشنهای دریافت پادکست بشنوید.
📣 هر هفته ساعت ۸ صبح جمعه به وقت تهران.
👈 در کستباکس بشنوید
👈 در گوگل پادکست بشنوید
👈 در اپل پادکست بشنوید
👈 در اسپاتیفای بشنوید
✅ @Factnameh
Forwarded from Krishnaumurti Farsi کریشنامورتی- خودشناسی (Faramarz Asadollahzadeh)
https://www.instagram.com/p/C0M2nQlMSZK/?igshid=ZDE1MWVjZGVmZQ==
سای بابا - یک فریب دهنده عمومی را بهتر بشناسید.
#ساتیا_سای_بابا सत्य साईं बाबा یکی از پیامبران و قدیسان عصر حاضر و در عین حال یکی از موفق ترین مجریان فریب عمومی بود که معجزات و تردستی های بسیاری انجام میداد. خاک را طلا میکرد و روی هوا معلق میشد و آب را به بنزین تبدیل میکرد، گوی طلا استفراغ می کرد و غیب می شد و کارهای عجیب و غریب انجام میداد . طبق برخی آمارها تعداد پیروان سای بابا حتی تا 100 میلیون نفر هم براورد شده است!
وقتی سای بابا فوت کرد ۹۸ کیلوگرم طلا و همچنین ۳۰۷ کیلوگرم زیور آلات نقره و مبلغی پول نقد معادل ۲٫۶ میلیون دلار به صورت نقدی از خود بجای گذاشت. در سال های بعد بیش از ۷٫۸ میلیون دلار دیگر در اتاق های دیگر وی پیدا شد.
به راستی اگر مجریان برنامه فریب عمومی از قوای معنوی و فراطبیعی برخوردارند پس چرا طلب پول می کنند که یک امر مادی و دنیایی است؟
در آپریل سال ۱۹۷۶ یک نفر فیزیکدان به نام ناراسیمهایاه، که معاون رئیس دانشگاه بنگلور بود، یک کمیته برای بررسی و علمی معجزات و خرافات تاسیس کرد و سه نامه به ساتیا سای بابا نوشت ودر آن علناً او را به چالش کشید که معجزاتش را تحت شرایط کنترل شده انجام دهد!*
جواب ساتیا سای بابا بسیار جالب توجه است! سای بابا این دعوت را نپذیرفت و گفت: علوم باید تحقیقات خود را تنها به چیزهایی که متعلق به حواس بشر است محدود کنند، چون معنویت فراتر از حواس است. اگر می خواهید ماهیت قدرت معنوی را بفهمید فقط از طریق مسیر معنوی می توانید آنرا درک کنید و نه از طریق علم. آن چه که علم می تواند حل کند فقط بخش کوچکی از پدیده های کیهانی است**.
جیمز رندی که به رو کردن دست شعبده بازان و فریبکاران عمومی معروف است و جایزه ای یک میلیون دلاری برای فردی که یک پدیده ی فراطبیعی را اثبات کند گذاشته (که البته تا کنون هیچکسی نتوانسته از پس آزمون های علمی برای تست درستی ادعا بر آید) در مورد ساتیا سای بابا و پریمناند نوشته است: "بررسی فیلم ها و نوارهای ویدئویی معجزات سای بابا نشان می دهد که آنها تردستی هستند ، دقیقاً مشابه همانی که توسط شعبده بازان هندی، یا ساحران خیابانی انجام می شود. سای بابا هرگز قدرت هایش را تحت شرایط کنترل شده نشان نداد ، بنابراین ادعاهای او کاملاً بی پایه و اساس هستند."
برای اثبات پوچ بودن ادعاهای دروغین برخی از رهبران هندی ومدعیان مرد خدا بودن در کشور هند که تعدادشان هم کم نیست پرمنند نامی تمام ترفندهای سای بابا را تقلید کرده و به جهان آنها را نشان داد .
در سال ۱۹۹۵ مستند تلویزیونی گورو باسترز، توسط رابرت ایگل برای کانال ۴ بریتانیا تهیه شد که در آن سای بابا را به تقلب کردن در خلق اشیا متهم می کرد. در ۲۳ نوامبر ۱۹۹۲ در کرونیکل دکن در صفحه اول در تیتری تحت عنوان " پرده برداری از سحر و جادوی بابا" به این فیلم اشاره شده بود.
#عرفان #کاذب
سای بابا - یک فریب دهنده عمومی را بهتر بشناسید.
#ساتیا_سای_بابا सत्य साईं बाबा یکی از پیامبران و قدیسان عصر حاضر و در عین حال یکی از موفق ترین مجریان فریب عمومی بود که معجزات و تردستی های بسیاری انجام میداد. خاک را طلا میکرد و روی هوا معلق میشد و آب را به بنزین تبدیل میکرد، گوی طلا استفراغ می کرد و غیب می شد و کارهای عجیب و غریب انجام میداد . طبق برخی آمارها تعداد پیروان سای بابا حتی تا 100 میلیون نفر هم براورد شده است!
وقتی سای بابا فوت کرد ۹۸ کیلوگرم طلا و همچنین ۳۰۷ کیلوگرم زیور آلات نقره و مبلغی پول نقد معادل ۲٫۶ میلیون دلار به صورت نقدی از خود بجای گذاشت. در سال های بعد بیش از ۷٫۸ میلیون دلار دیگر در اتاق های دیگر وی پیدا شد.
به راستی اگر مجریان برنامه فریب عمومی از قوای معنوی و فراطبیعی برخوردارند پس چرا طلب پول می کنند که یک امر مادی و دنیایی است؟
در آپریل سال ۱۹۷۶ یک نفر فیزیکدان به نام ناراسیمهایاه، که معاون رئیس دانشگاه بنگلور بود، یک کمیته برای بررسی و علمی معجزات و خرافات تاسیس کرد و سه نامه به ساتیا سای بابا نوشت ودر آن علناً او را به چالش کشید که معجزاتش را تحت شرایط کنترل شده انجام دهد!*
جواب ساتیا سای بابا بسیار جالب توجه است! سای بابا این دعوت را نپذیرفت و گفت: علوم باید تحقیقات خود را تنها به چیزهایی که متعلق به حواس بشر است محدود کنند، چون معنویت فراتر از حواس است. اگر می خواهید ماهیت قدرت معنوی را بفهمید فقط از طریق مسیر معنوی می توانید آنرا درک کنید و نه از طریق علم. آن چه که علم می تواند حل کند فقط بخش کوچکی از پدیده های کیهانی است**.
جیمز رندی که به رو کردن دست شعبده بازان و فریبکاران عمومی معروف است و جایزه ای یک میلیون دلاری برای فردی که یک پدیده ی فراطبیعی را اثبات کند گذاشته (که البته تا کنون هیچکسی نتوانسته از پس آزمون های علمی برای تست درستی ادعا بر آید) در مورد ساتیا سای بابا و پریمناند نوشته است: "بررسی فیلم ها و نوارهای ویدئویی معجزات سای بابا نشان می دهد که آنها تردستی هستند ، دقیقاً مشابه همانی که توسط شعبده بازان هندی، یا ساحران خیابانی انجام می شود. سای بابا هرگز قدرت هایش را تحت شرایط کنترل شده نشان نداد ، بنابراین ادعاهای او کاملاً بی پایه و اساس هستند."
برای اثبات پوچ بودن ادعاهای دروغین برخی از رهبران هندی ومدعیان مرد خدا بودن در کشور هند که تعدادشان هم کم نیست پرمنند نامی تمام ترفندهای سای بابا را تقلید کرده و به جهان آنها را نشان داد .
در سال ۱۹۹۵ مستند تلویزیونی گورو باسترز، توسط رابرت ایگل برای کانال ۴ بریتانیا تهیه شد که در آن سای بابا را به تقلب کردن در خلق اشیا متهم می کرد. در ۲۳ نوامبر ۱۹۹۲ در کرونیکل دکن در صفحه اول در تیتری تحت عنوان " پرده برداری از سحر و جادوی بابا" به این فیلم اشاره شده بود.
#عرفان #کاذب
سؤالکننده:
چطور میتوانیم
نسبت به دیگران خودمان باشیم؟
#کریشنامورتی:
به این سؤال گوش کنید:
"خودمان باشیم".
ممکن است بپرسم
"خودتان چه است؟"
وقتی که میگویید
"خودمان نسبت به دیگران"،
خودتان یعنی چه؟
خشم شما،
تلخی شما،
محرومیتهای شما،
ناامیدیهای شما،
خشونتهای شما،
آرزوهای شما،
فقدانِ مطلق عشق در شما -
آیا این است آنچه که شما هستید؟
"پس چگونه میتوانید
نسبت به دیگران خودتان باشید؟"
شما همۀ اینها هستید،
و دیگری نیز همۀ همینهاست -
ـ بدبختیهایش،
مسایل و مشکلاتش،
خلقوخوهایش،
محرومیتهایش،
جاهطلبیهایش؛
هر کدامتان
در انزوا زندگی میکنید
و در محرومیت.
فقط
وقتی که این موانع،
و این مقاومتها،
نابود شوند،
شما میتوانید با دیگران
در شادمانی زندگی کنید.
#کریشنامورتی
چطور میتوانیم
نسبت به دیگران خودمان باشیم؟
#کریشنامورتی:
به این سؤال گوش کنید:
"خودمان باشیم".
ممکن است بپرسم
"خودتان چه است؟"
وقتی که میگویید
"خودمان نسبت به دیگران"،
خودتان یعنی چه؟
خشم شما،
تلخی شما،
محرومیتهای شما،
ناامیدیهای شما،
خشونتهای شما،
آرزوهای شما،
فقدانِ مطلق عشق در شما -
آیا این است آنچه که شما هستید؟
"پس چگونه میتوانید
نسبت به دیگران خودتان باشید؟"
شما همۀ اینها هستید،
و دیگری نیز همۀ همینهاست -
ـ بدبختیهایش،
مسایل و مشکلاتش،
خلقوخوهایش،
محرومیتهایش،
جاهطلبیهایش؛
هر کدامتان
در انزوا زندگی میکنید
و در محرومیت.
فقط
وقتی که این موانع،
و این مقاومتها،
نابود شوند،
شما میتوانید با دیگران
در شادمانی زندگی کنید.
#کریشنامورتی
همه آگاهی
🛑 "هیچ کلمه یا توضیحی نمیتواند گشایشی ایجاد کند.
✅ آنچه باعث گشایش میگردد، آگاهی و توجه هرروزه است
- آگاه بودن به نحوهٔ صحبت کردن،
ـ آگاه بودن به آنچه میگوییم،
ـ آگاهی به چگونه راه رفتن،
ـ آگاه بودن به آنچه فکر میکنیم
و آگاه بودن به ارتعاش قلبمان."
🖋️جیدو #کریشنامورتی
🛑 "هیچ کلمه یا توضیحی نمیتواند گشایشی ایجاد کند.
✅ آنچه باعث گشایش میگردد، آگاهی و توجه هرروزه است
- آگاه بودن به نحوهٔ صحبت کردن،
ـ آگاه بودن به آنچه میگوییم،
ـ آگاهی به چگونه راه رفتن،
ـ آگاه بودن به آنچه فکر میکنیم
و آگاه بودن به ارتعاش قلبمان."
🖋️جیدو #کریشنامورتی
Forwarded from ایران ، مدرنیته
چکامه سفره سین
پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت
زمان بر مغز و پوست کهنگی میتازد امروز
چه کم داریم من و تو از درخت و سنگ بی مغز زمین ای دوست
بنگر، بنگر زمین هم پوست میاندازد امروز
پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت
زمستان هرچه بود تاریک و طولانی
دل ما هرچه شد سرد و زمستانی
زمین اما به دور از کیــــنه بهمن
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
زمین اما به دور از کیــــنه بهمن
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
به شادباش شمیم بارش نمنم
به فال نیک دیــدار گل مریم
بیا تا یک نفس شکرانه امروز
به داد دل فراموشی دهیم با هم
به داد دل فراموشی دهیم با هم
بزن ای طبل باران
( بزن ای طبل باران )
برقص ای بید مجنون
( برقص ای بید مجنون )
رسیده پچپچ گل
( رسیده پچپچ گل )
به گوش خاک محزون
به گوش خاک محزون
بیارید سفره عید
( بیارید سفره عید )
بچینید قاصدکها
( بچینید قاصدکها )
هزاران سین تازه
( هزاران سین تازه )
به جای سوگ و سرما
( به جای سوگ و سرما )
زمستان هرچه بود تاریک و طولانی
دل ما هرچه شد، سرد و زمستانی
زمین اما به دور از کیـنه بهمن
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
زمین اما به دور از کیـنه بهمن
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
تماشا کن که در آیینه نوروز
نمیبینی غبار قصه دیروز
مبادا بر چلیپای شب سرما
مسیحایی چنین بخشنده و دلسوز
مسیحایی چنین بخشنده و دلسوز
بزن ای طبل باران
برقص ای بید مجنون
رسیده پچپچ گل
به گوش خاک محزون
به گوش خاک محزون
بیارید سفره عید
بچینـد قاصدکها
هزاران سین تازه
به جای سوگ و سرما
به جای سوگ و سرما
سلام سایه سالار سرو ناز
سرود سار و سحر سور عشقورزی
سپیده سیل سوسن در سحرگاهان
سمنگون ساعت سرشار سرسبزی
سمنگون ساعت سرشار سرسبزی
بزن ای طبل باران
برقص ای بید مجنون
رسیده پچپچ گل
به گوش خاک محزون
به گوش خاک محزون
بیارید سفره عید
بچینید قاصدکها
هزاران سین تازه
به جای سوگ و سرما
به جای سوگ و سرما
پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت
زمان بر مغز و پوست کهنگی میتازد امروز
چه کم داریم من و تو از درخت و سنگ بی مغز زمین ای دوست
بنگر، بنگر زمین هم پوست میاندازد امروز
پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت
زمستان هرچه بود تاریک و طولانی
دل ما هرچه شد سرد و زمستانی
زمین اما به دور از کیــــنه بهمن
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
زمین اما به دور از کیــــنه بهمن
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
به شادباش شمیم بارش نمنم
به فال نیک دیــدار گل مریم
بیا تا یک نفس شکرانه امروز
به داد دل فراموشی دهیم با هم
به داد دل فراموشی دهیم با هم
بزن ای طبل باران
( بزن ای طبل باران )
برقص ای بید مجنون
( برقص ای بید مجنون )
رسیده پچپچ گل
( رسیده پچپچ گل )
به گوش خاک محزون
به گوش خاک محزون
بیارید سفره عید
( بیارید سفره عید )
بچینید قاصدکها
( بچینید قاصدکها )
هزاران سین تازه
( هزاران سین تازه )
به جای سوگ و سرما
( به جای سوگ و سرما )
زمستان هرچه بود تاریک و طولانی
دل ما هرچه شد، سرد و زمستانی
زمین اما به دور از کیـنه بهمن
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
زمین اما به دور از کیـنه بهمن
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
نشسته با گل و خورشید به مهمانی
تماشا کن که در آیینه نوروز
نمیبینی غبار قصه دیروز
مبادا بر چلیپای شب سرما
مسیحایی چنین بخشنده و دلسوز
مسیحایی چنین بخشنده و دلسوز
بزن ای طبل باران
برقص ای بید مجنون
رسیده پچپچ گل
به گوش خاک محزون
به گوش خاک محزون
بیارید سفره عید
بچینـد قاصدکها
هزاران سین تازه
به جای سوگ و سرما
به جای سوگ و سرما
سلام سایه سالار سرو ناز
سرود سار و سحر سور عشقورزی
سپیده سیل سوسن در سحرگاهان
سمنگون ساعت سرشار سرسبزی
سمنگون ساعت سرشار سرسبزی
بزن ای طبل باران
برقص ای بید مجنون
رسیده پچپچ گل
به گوش خاک محزون
به گوش خاک محزون
بیارید سفره عید
بچینید قاصدکها
هزاران سین تازه
به جای سوگ و سرما
به جای سوگ و سرما
Forwarded from utuberabot
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Krishnamurti, the guru of gurus?
Krishnamurti, the guru of gurus?
Krishnamurti, the guru of gurus?
Guru - people with long beards and strange clothes! Scammers of spirituality!
Guru - people with long beards and strange clothes! Scammers of spirituality!
#اتوریته در مورد گوروها(استادان) نیز اتفاق میافتد. من گوروها را دوست ندارم، اما یکی دیگر از آنها جالب بود، او خوشگذرانتر از بقیه بود، به پیروانش اجازه میدهد هر کاری را که دوست دارند انجام دهند. می دانید، بسیاری از استادان بارها برای دیدن سخنران(کریشنامورتی) آمده اند. بامزه ترین آنها او بود که ... (خنده) سال ها در این کشور شناخته شده بود و با تمام عبا و مهره ها، ریش و... به دیدن من آمد.
او گفت... با کمال احترام ! سلام داد و شروع به صحبت کرد ، چون گمان می کرد من گورو گوروها هستم و گفت: آقا ! من سال هاست در این کشور هستم، من در سراسر نقاط مختلف این کشور صحبت کرده ام و تعداد زیادی پیروان دارم اما ایده هایم تمام شده است.
بنابراین، من به شما مراجعه کردم که، چند ایده به من بدهید!
این جوک نیست ، این اتفاق واقعی بود... ببینید، وقتی واقعاً بفهمید که چرا به دنبال استاد، مرشد میافتیم، و آنها کنترل و اقتدار را به دست میگیرند؟، چرا او چیزهای زیادی میطلبد؟ یا به پیروانش اجازه میدهد تا کارهایی را که دوست دارند انجام دهند، سکس و.... ، زشتی همه چیز را کنار بگذارند.اما چرا من به طور طبیعی احساس می کنم کسی هست که به من کمک کند؟ پس چرا از دیگری کمک می خواهم؟ نکته مهم همین است.
جدای از شوخی در مورد همه اینها، این یک مشکل بسیار جدی است زیرا تعداد آنها -این استادان (گوروها)- با ثروت زیاد در حال افزایش است. به یک مرد مذهبی فکر کنید که ثروت و دارایی هنگفت دارد، میلیون ها دلار پول، هزاران املاک، صدها و هزاران پیروان دارد. من این اشکال دارد که اجازه دهیم چنین چیزی در دنیایی اتفاق بیفتد که در حال حاضر کاملاً ویرانگر است؟!
او گفت... با کمال احترام ! سلام داد و شروع به صحبت کرد ، چون گمان می کرد من گورو گوروها هستم و گفت: آقا ! من سال هاست در این کشور هستم، من در سراسر نقاط مختلف این کشور صحبت کرده ام و تعداد زیادی پیروان دارم اما ایده هایم تمام شده است.
بنابراین، من به شما مراجعه کردم که، چند ایده به من بدهید!
این جوک نیست ، این اتفاق واقعی بود... ببینید، وقتی واقعاً بفهمید که چرا به دنبال استاد، مرشد میافتیم، و آنها کنترل و اقتدار را به دست میگیرند؟، چرا او چیزهای زیادی میطلبد؟ یا به پیروانش اجازه میدهد تا کارهایی را که دوست دارند انجام دهند، سکس و.... ، زشتی همه چیز را کنار بگذارند.اما چرا من به طور طبیعی احساس می کنم کسی هست که به من کمک کند؟ پس چرا از دیگری کمک می خواهم؟ نکته مهم همین است.
جدای از شوخی در مورد همه اینها، این یک مشکل بسیار جدی است زیرا تعداد آنها -این استادان (گوروها)- با ثروت زیاد در حال افزایش است. به یک مرد مذهبی فکر کنید که ثروت و دارایی هنگفت دارد، میلیون ها دلار پول، هزاران املاک، صدها و هزاران پیروان دارد. من این اشکال دارد که اجازه دهیم چنین چیزی در دنیایی اتفاق بیفتد که در حال حاضر کاملاً ویرانگر است؟!
Forwarded from Jiddu Krishnamurti books
Choiceless-Awareness-by-Krishnamurti.pdf
262.8 KB
Choiceless awareness by J krishnamurti.
(Uploading on request of Suyash Sharnagat)
(Uploading on request of Suyash Sharnagat)
Jiddu_Krishnamurt_Notebook.pdf
682.6 KB
Jiddu Krishnamurti's notebook
(Uploading on request of Harish Kumar reddy)
(Uploading on request of Harish Kumar reddy)
HTML Embed Code: