Forwarded from ایران ، مدرنیته
اصلا مفهومی به عنوان حقیقت وهم است. تخیّل ذهنی انسان است. مابه اذاء خارجی ندارد. یعنی امری واقعی نیست. ما در شناخت یا علم، با امر " محسوس" ، یعنی چیزی که با حوّاس پنجگانه دریافت یا درک می شود که یا در تجربه و مشاهده آنهم با قوای حسّی درک می شود، فقط و فقط سروکار داریم. بیرون یا خارج از درک حسی و قوی عقلانی که آنهم بر قوای حسی عمل می کند، هیچ امکان یا ابزار دیگری برای شناخت نداریم. می گویم شناخت به ترتیبی که توضیح دادم و نه وهم یا ساخته های خیالی ذهن که آنرا یا آنها را شناخت یا محصول شناخت جا میزنیم. مثل حقیقت. که وهم مطلق است. منتها وقتی که حقیقت را امری میدانیم، محقق در واقعیّت یا موجودی که عینیّت بیرون از ذهن دارد. چنانکه افلاطون می اندیشید اینکه اشیاء مشترک مثل اسبهای بیشمار که چیزی دارند بنام ( ایده ی اسب) که آن مثال یا ایده است یا ایده ی اسب. و آن " عینیّت" خارجی دارد یا تحقق خارجی، یعنی بیرون از ذهن من هست. که این ایده در عالمی قرار دارد که عالم مثال idos ها ست. پس افلاطون مبتکر امری موهوم است بنام " حقیقت' اشیاء. چیزی که از اساس ( وهم) یا خیال یا ساخته ی ذهن است.
Forwarded from مایندفولنس-ذهن آگاهی
💭یک موضوغ جالب درباره مغز و ذهن ترین !
🔺وقتی در مورد اهداف و ایدههاتون(خیال و تصور) با بقیه حرف می زنید، باعث میشید دوپامین مصنوعی توی ذهنتون ترشح بشه!
🔺بدون توجه به اینکه کاری کرده باشید یا قدمی برای اون هدف برداشته باشید، ذهن شما پاداش اون هدف رو بصورت مصنوعی بهتون میده و شما مدام از اینکه فقط بشینید...
🔺و در مورد اهداف و ایدهاتون حرف بزنید لذت می برید.این یکی از آسیب زننده ترین انواع دوپامین برای ماست، تصور کن بدون رسیدن به چیزی ذهنت اراده رسیدن به هدف رو از دست بده.چون فکر میکنه که به اون هدف دست پیدا کردی
📣بهترین دوپامینی که ذهن ما میتونه دریافت کنه؛ تلاش کردن و بدست آوردن واقعیه!
⭐️خلاصه اینکه؛
🔹از هدفات نگو
🔹از رابطه خوبت نگو
🔹از ایدههات نگو
🌀زیاد حرف نزدن در مورد خودت بهترین نوع خودمراقبتی است!
🔺وقتی در مورد اهداف و ایدههاتون(خیال و تصور) با بقیه حرف می زنید، باعث میشید دوپامین مصنوعی توی ذهنتون ترشح بشه!
🔺بدون توجه به اینکه کاری کرده باشید یا قدمی برای اون هدف برداشته باشید، ذهن شما پاداش اون هدف رو بصورت مصنوعی بهتون میده و شما مدام از اینکه فقط بشینید...
🔺و در مورد اهداف و ایدهاتون حرف بزنید لذت می برید.این یکی از آسیب زننده ترین انواع دوپامین برای ماست، تصور کن بدون رسیدن به چیزی ذهنت اراده رسیدن به هدف رو از دست بده.چون فکر میکنه که به اون هدف دست پیدا کردی
📣بهترین دوپامینی که ذهن ما میتونه دریافت کنه؛ تلاش کردن و بدست آوردن واقعیه!
⭐️خلاصه اینکه؛
🔹از هدفات نگو
🔹از رابطه خوبت نگو
🔹از ایدههات نگو
🌀زیاد حرف نزدن در مورد خودت بهترین نوع خودمراقبتی است!
وقتی شما به شخصی فکر میکنید که عاشق او هستید. آن فکر #عشق نیست. شما ممکن است عادات. رفتار و خصوصیات روانی یک دوست را به یاد آورید. به خاطرات خوش یا ناخوشی که در رابطه با او داشتهاید بیاندیشید. ولی تصاویری که در ذهن ترسیم میکند عشق نیست. ماهیت فکر جدایی و تفرق است. احساس زمان و فاصله. احساس جدا بودن و اندوه ناشی از آن حاصل یک فعل و انفعال فکری است. تنها زمانی عشق میتواند باشد که هر گونه حرکت و فعل و انفعال فکری متوقف گردد.
فکر بطور اجتناب ناپذیری منجر به احساس تعلق و تملک میشود. و احساس تملک (آگاهانه و ناآگاهانه) حسادت بار میآورد. و آنجا که حسادت هست مسلما عشق نیست. حال آنکه بسیاری از انسانها حسادت را نشانه عشق میدانند. حسادت یک محصول فکری است. یکی از واکنشهای عاطفی نهفته در ماهیت فکر است. هنگامی که احساس تملک یا مورد تملک بودن خدشهدار میگردد احساس خلا بوجود میآید. در آن صورت رشکورزی و حسادت جای عشق را میگیرد و تمام رنجها و گرفتاریهای آن ذهن را در یک چرخه باطل قرار می دهد که باعث احساس تفاوت و جدایی می کند....
#کریشنامورتی
فکر بطور اجتناب ناپذیری منجر به احساس تعلق و تملک میشود. و احساس تملک (آگاهانه و ناآگاهانه) حسادت بار میآورد. و آنجا که حسادت هست مسلما عشق نیست. حال آنکه بسیاری از انسانها حسادت را نشانه عشق میدانند. حسادت یک محصول فکری است. یکی از واکنشهای عاطفی نهفته در ماهیت فکر است. هنگامی که احساس تملک یا مورد تملک بودن خدشهدار میگردد احساس خلا بوجود میآید. در آن صورت رشکورزی و حسادت جای عشق را میگیرد و تمام رنجها و گرفتاریهای آن ذهن را در یک چرخه باطل قرار می دهد که باعث احساس تفاوت و جدایی می کند....
#کریشنامورتی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند Wild Wild Country
این ویدیو اولین مصاحبه با #شیلا بعد از فرار و آخرین مصاحبه با #اشو قبل از اخراج از آمریکاست.
#اتوریته، شاگرد و #استاد را فاسد میکند...
"خودآگاهی دشوار است، و از آنجا که اکثر ما یک زندگی راحت و توهمی را ترجیح میدهیم، اتوریتهای که به زندگیمان شکل و الگو بدهد را ابداع میکنیم. این اتوریته ممکن است آن اجتماع باشد، آن منطقه باشد؛ یا ممکن است شخصی باشد، آن استاد، آن ناجی، آن مرشد. اتوریته از هر نوعش کورکننده است، بیفکری به بار میآورد؛ و از آنجا که اکثر ما پیمیبریم که متفکر بودن رنج داشتن است، خودمان را به اتوریته واگذار میکنیم. اتوریته ایجاد قدرت میکند، و قدرت همیشه متمرکز میشود و بنابراین مطلقاً فاسدکننده است؛ [قدرت] نه تنها صاحب قدرت را، بلکه کسی که از او پیروی میکند را هم فاسد میکند. اتوریتۀ دانش و تجربه چه به استاد، نمایندهاش، یا به کشیش محول شود، منحرفکننده است. این زندگی شخص شماست، این تضاد ظاهراً بیپایان، این مهم است، و نه آن الگو یا آن راهنما. اتوریتۀ استاد و کشیش، شما را از موضوع اصلی، که همان تضاد درونی شماست، دور میکند."
جیدو #کریشنامورتی
این ویدیو اولین مصاحبه با #شیلا بعد از فرار و آخرین مصاحبه با #اشو قبل از اخراج از آمریکاست.
#اتوریته، شاگرد و #استاد را فاسد میکند...
"خودآگاهی دشوار است، و از آنجا که اکثر ما یک زندگی راحت و توهمی را ترجیح میدهیم، اتوریتهای که به زندگیمان شکل و الگو بدهد را ابداع میکنیم. این اتوریته ممکن است آن اجتماع باشد، آن منطقه باشد؛ یا ممکن است شخصی باشد، آن استاد، آن ناجی، آن مرشد. اتوریته از هر نوعش کورکننده است، بیفکری به بار میآورد؛ و از آنجا که اکثر ما پیمیبریم که متفکر بودن رنج داشتن است، خودمان را به اتوریته واگذار میکنیم. اتوریته ایجاد قدرت میکند، و قدرت همیشه متمرکز میشود و بنابراین مطلقاً فاسدکننده است؛ [قدرت] نه تنها صاحب قدرت را، بلکه کسی که از او پیروی میکند را هم فاسد میکند. اتوریتۀ دانش و تجربه چه به استاد، نمایندهاش، یا به کشیش محول شود، منحرفکننده است. این زندگی شخص شماست، این تضاد ظاهراً بیپایان، این مهم است، و نه آن الگو یا آن راهنما. اتوریتۀ استاد و کشیش، شما را از موضوع اصلی، که همان تضاد درونی شماست، دور میکند."
جیدو #کریشنامورتی
ChannelB Podcast Episode 41
Ali Bandari
پادکست سریالی اشو
اپیزود چهلویک؛ قسمت اول: «راجنیش»
#اشو
#راجنیش
#اپیزود۴۱
https://hottg.com/jiddukrishnamurti
اپیزود چهلویک؛ قسمت اول: «راجنیش»
#اشو
#راجنیش
#اپیزود۴۱
https://hottg.com/jiddukrishnamurti
Forwarded from پادكست چنلبی ChannelB
ChannelB Podcast Episode 42 - OSHO Chapter Two - LQ.mp3
29.9 MB
اپیزود ۴۲ چنل بی:
پادکست سریالی اشو
قسمت دوم: «شیلا»
✴️ ماجرای یکی از فرقههای خبرساز قرن بیستم
#اشو
#شیلا
#راجنیش
#اپیزود_۴۲
@channelbpodcast
پادکست سریالی اشو
قسمت دوم: «شیلا»
✴️ ماجرای یکی از فرقههای خبرساز قرن بیستم
#اشو
#شیلا
#راجنیش
#اپیزود_۴۲
@channelbpodcast
ChannelBPodcast Episode 44 - O
Ali Bandari
اپیزود ۴۴ چنل بی:
پادکست سریالی اشو
قسمت چهارم: «آمریکا»
✴️ ماجرای یکی از فرقههای خبرساز قرن بیستم
#اشو
#اپیزود_۴۴
https://hottg.com/jiddukrishnamurti
پادکست سریالی اشو
قسمت چهارم: «آمریکا»
✴️ ماجرای یکی از فرقههای خبرساز قرن بیستم
#اشو
#اپیزود_۴۴
https://hottg.com/jiddukrishnamurti
ChannelB Podcast Episode 45 - OSHO - Chapter Five
Ali Bandari
اپیزود ۴۵ چنل بی:
پادکست سریالی اشو
قسمت پنجم (آخر): «اشو»
✴️ ماجرای یکی از فرقههای خبرساز قرن بیستم
#اشو
#اپیزود_۴۵
https://hottg.com/jiddukrishnamurti
پادکست سریالی اشو
قسمت پنجم (آخر): «اشو»
✴️ ماجرای یکی از فرقههای خبرساز قرن بیستم
#اشو
#اپیزود_۴۵
https://hottg.com/jiddukrishnamurti
#اشو
در زمینه عرفان و خودشناسی افرادی بسیاری بودند و هستند که با ظواهر سازی ،استاد بازی و #شیادی و ادعای #معجزه دست به استفاده و سو استفاده از دیگران کردند و ظواهر عجیب و غریب که ریش بسیار بلند بود، (اشو) راجنیش چاندرا موهان جین از عرفای #هندی است که بین سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۹۰ میزیست و ادعا میکرد با مارورا در ارتباط است. در دهه ۶۰ میلادی به نامآچاریا راجنیش و در دهه ۷۰ و ۸۰ باگوان شری راجنیشنامیده میشد اما نهایتاً در سال ۱۹۸۹ میلادی نام اشو را برای خود برگزید. او #سکس را حلال مشکلات می دانست.
او رویکرد بازتری در رابطه با میل جنسی در انسان را تبلیغ میکرد، که باعث شد به او لقب «سکس گورو» در هند و بعدها در نشریات در سراسر جهان داده شود و یکبار دو نوجوان رادبا تنبیه بدنی مجبور به برقراری ارتباط جنسی کرد.
در سال ۱۹۷۰ راجنیش زمانی را در بمبئی گذراند و طرفدارهایی تحت عنوان «سانیاسینهای نوین» گرد آورد. طی این دوره او تکنیکهای روحانیاش را توسعه داد و از طریق سخنرانیهایش دیدگاه تازهای در رابطه با سنتهای مذهبی، #تصوف و فلسفه در سراسر جهان ارائه کرد. در سال ۱۹۷۴ راجنیش به پونه منتقل شد جایی که در آن یک بنیاد و آشرام تشکیل داده شد تا طیف متنوعی از «ابزارهای تغییر مذهب» برای هندیها و سایر بازدیدکنندگان خارجی ارائه شود. در اواخر ۱۹۷۰ تنش بین حکومت مورارجی دسای حزب جاناتا و جنبش مذکور شکل گرفت که منجر به توقف توسعهٔ آشرام شد.
در سال ۱۹۸۱ بیشتر تلاش شد تا فعالیتها در آمریکا متمرکز شود و راجنیش به مکانی معروف به راجنیشپورام درشهرستان واسکو در اورگن منتقل شد. تقریباً بلافاضله جنبش با ساکنین منطقه و حکومت ایالتی وارد تعارض شد و ردیفی از دعاوی قانونی در رابطه با ساخت و ساز آشرام و توسعهٔ بیشتر آن به راه افتاد که دورهٔ موفقیت آن را کوتاه ساخت. در سال ۱۹۸۵ به دنبال بازجویی از راجنیش در رابطه با جرم و جنایتهای جدی همچون حملهٔ بیوترور راجنیشی ۱۹۸۴، و نقشهی قتل وکیل مدافع آمریکایی چارلز اچ ترنر، او از خود چنین دفاع کرد که منشی شخصی او ما آناند شیلا و حامی نزدیک او در این جرایم مقصر بودهاند. راجنیش بعدها در جریان توافق معاوضهٔ آدولف پلی از ایالات متحده اخراج شد. او در مورد هروئین و مصرف آن بسیار تبلیغ کرد، اما در همین حال عدهای نیز او را فردی منحط، فاسد الاخلاق و زیر سؤال برندهٔ ارزشها میدانستند. او ادعا می کرد که با ماورا در ارتباط بوده و قبلا این کالبدش ، مسلمان بوده! و چون هنگام تولد ماه رمضان بوده ، سه روز از خوردن شیر مادرش امتناع کرده است! #عرفان #اشو #دروغ #خودشناسی #کاذب
کانال خودشناسی
hottg.com/jiddukrishnamurti
در زمینه عرفان و خودشناسی افرادی بسیاری بودند و هستند که با ظواهر سازی ،استاد بازی و #شیادی و ادعای #معجزه دست به استفاده و سو استفاده از دیگران کردند و ظواهر عجیب و غریب که ریش بسیار بلند بود، (اشو) راجنیش چاندرا موهان جین از عرفای #هندی است که بین سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۹۰ میزیست و ادعا میکرد با مارورا در ارتباط است. در دهه ۶۰ میلادی به نامآچاریا راجنیش و در دهه ۷۰ و ۸۰ باگوان شری راجنیشنامیده میشد اما نهایتاً در سال ۱۹۸۹ میلادی نام اشو را برای خود برگزید. او #سکس را حلال مشکلات می دانست.
او رویکرد بازتری در رابطه با میل جنسی در انسان را تبلیغ میکرد، که باعث شد به او لقب «سکس گورو» در هند و بعدها در نشریات در سراسر جهان داده شود و یکبار دو نوجوان رادبا تنبیه بدنی مجبور به برقراری ارتباط جنسی کرد.
در سال ۱۹۷۰ راجنیش زمانی را در بمبئی گذراند و طرفدارهایی تحت عنوان «سانیاسینهای نوین» گرد آورد. طی این دوره او تکنیکهای روحانیاش را توسعه داد و از طریق سخنرانیهایش دیدگاه تازهای در رابطه با سنتهای مذهبی، #تصوف و فلسفه در سراسر جهان ارائه کرد. در سال ۱۹۷۴ راجنیش به پونه منتقل شد جایی که در آن یک بنیاد و آشرام تشکیل داده شد تا طیف متنوعی از «ابزارهای تغییر مذهب» برای هندیها و سایر بازدیدکنندگان خارجی ارائه شود. در اواخر ۱۹۷۰ تنش بین حکومت مورارجی دسای حزب جاناتا و جنبش مذکور شکل گرفت که منجر به توقف توسعهٔ آشرام شد.
در سال ۱۹۸۱ بیشتر تلاش شد تا فعالیتها در آمریکا متمرکز شود و راجنیش به مکانی معروف به راجنیشپورام درشهرستان واسکو در اورگن منتقل شد. تقریباً بلافاضله جنبش با ساکنین منطقه و حکومت ایالتی وارد تعارض شد و ردیفی از دعاوی قانونی در رابطه با ساخت و ساز آشرام و توسعهٔ بیشتر آن به راه افتاد که دورهٔ موفقیت آن را کوتاه ساخت. در سال ۱۹۸۵ به دنبال بازجویی از راجنیش در رابطه با جرم و جنایتهای جدی همچون حملهٔ بیوترور راجنیشی ۱۹۸۴، و نقشهی قتل وکیل مدافع آمریکایی چارلز اچ ترنر، او از خود چنین دفاع کرد که منشی شخصی او ما آناند شیلا و حامی نزدیک او در این جرایم مقصر بودهاند. راجنیش بعدها در جریان توافق معاوضهٔ آدولف پلی از ایالات متحده اخراج شد. او در مورد هروئین و مصرف آن بسیار تبلیغ کرد، اما در همین حال عدهای نیز او را فردی منحط، فاسد الاخلاق و زیر سؤال برندهٔ ارزشها میدانستند. او ادعا می کرد که با ماورا در ارتباط بوده و قبلا این کالبدش ، مسلمان بوده! و چون هنگام تولد ماه رمضان بوده ، سه روز از خوردن شیر مادرش امتناع کرده است! #عرفان #اشو #دروغ #خودشناسی #کاذب
کانال خودشناسی
hottg.com/jiddukrishnamurti
Telegram
Krishnaumurti Farsi کریشنامورتی- خودشناسی
@faramarzism ادمین
@Mindfulness_ir
هرگونه "کپی" برداری "مجاز" است.
@Mindfulness_ir
هرگونه "کپی" برداری "مجاز" است.
برای کسانی که در این کانال هستند ولی هیچ درک و شناختی از فلسفه کریشنامورتی ندارند! و صرفا کلمات را پرتاب می کنند.
بر طبق تعلیمات کریشنامورتی
استاد، گورو ، دین ،مذهب ، تشکیلات معنوی و سلسله مراتب هر سیستمی نمیتواند شما را به حقیقت-اگر وجود داشته باشد- برساند، اینها نمیتوانند شما را به هر آنچه موجب خیر و سعادت شماست، سوق دهد. تشکلیلات دینی و عرفانی بهطور مطلق داعیهدار رساندن انسان به خیر و حقیقت هستند حال آنکه هرگز چنین نیست تشکیلات مانع آزادی انسانها است.
در تعلیمات تعلیمات کریشنامورتی حقیقت، سرزمینی است بدون راه، بدون معبر و شما نمیتوانید بر اساس هیچ مکتب، مسلک، سیستم و فلسفهای برای آن راهی بسازید و از طریق آن راه بهسوی حقیقت بروید. وقتی کسی می گوید: این نظر من است،به آن میچسبد و تحت هیچ شرایطی از آن عدول نمیکند. از آنجا که حقیقت نامتناهی است. بیحد و مرز است. غیر مقید است هیچگونه راهی بهسوی آن وجود ندارد. نمیتوان آن را متشکل و متعین کرد. در چارچوب هیچ تشکیلاتی نمیگنجد. هیچ گروهی مجاز نیست تشکیلات بسازد و انسان را مجبور کند به راهی برود که آن تشکیلات پیش پایشان قرار دادهاند. تا کورکورانه از بهاصطلاح هدایتهای آن تشکیلات پیروی کنند.... _حتی شیخ پشم الدین حضرت اوشو با آن سر و لباس نمایشی اش- باور صرفاً یک امر فردی است و شما نمیتوانید و نباید یک موضوع فردی را بهصورت تشکیلات درآورید.... کریشنل می گوید: "بار دیگر تکرار میکنم که هیچ تشکیلاتی نمیتواند انسان را بهسوی تعالی معنوی هدایت کند. اگر تشکیلات بدین منظور برقرار گردد، تبدیل بهنوعی چوب زیر بغل و تکیهگاه میگردد. موجب تضعیف و وهم عزت و آزادگی آدمیان میشود. موجب اسارت انسانها میشود. بهطور اجتنابناپذیری فرد را دچار فلج روحی و روانی میگرداند."
در تعلیمات کریشنامورتی هیچ سیستم و تکنیکی وجود ندارد تا شما از طریق آن بتوانید آگاهی را بیاموزید آگاهی از طریق سازگاری، هماهنگی و انطباق پیوسته خویش با زندگی حاصل میشود. در این انطباق و هماهنگی مستمر شما فرصت پیروی از هیچ سیستمی ندارید نفس در زندگی بودن به معنای واقعی عین آگاهی است اما اگر شما از روش و سیستمی پیروی کنید هرگز به درک حقیقت نمیرسید.
سیستمها و تشکیلات، با عقاید و باورهایشان، با وعده و وعیدهایشان، با تشریفات و شعارهایشان معنا و اهمیت خود را از دست دادهاند. متأسفانه، کارها را به یک شکل بنیادی و اساسی آغاز نمیکنیم. فکر میکنیم سیستمها و تشکیلات به ما کمک خواهند کرد تا از پیشداوریها، رنجها و تضادهای خودآگاه شویم. فکر میکنیم آنها ضعفها و قیدها و محدودیتهای ما را برطرف میکنند زیرا این امید واهی را داریم که از طریق آنها به شناخت حقیقت و واقعیت خواهیم رسید. اما این امید هرگز تحقق پیدا نکرده و هرگز نخواهد کرد، هیچ سیستم عقیدتی و تشکیلاتی هرگز نمیتواند انسان را از آزمندی، طلب، زیادهخواهی و ترس و رنجهای حاصل از آن آزاد گرداند.
امروز مذهب در معنای پذیرفتهشده آن بهصورت یک ابزار بزرگ درآمده است: بهصورت یک تشکیلات بوروکراتیک «معنویت» یا «روحانیت» درآمده است. با رئیس و مادون و مافوق. در آن علائق شخصی و اندوختن ثروتهای کلان مطرح است. مذهب بهصورت شعارها و باورهای متعصبانه درآمده است و احکام و آیین آن با زندگی عملی و روزمره ما بسیار فاصله پیدا کرده است. فردی ممکن است به باورش ایمان داشته باشد، اما فایده چنین ایمانی چیست؟! در حالیکه خدعه و تزویر میکند در حالیکه زندگی خود و دیگران را به تباهی میکشاند در حالیکه اسیر جاهطلبی، رشکورزی و خشونت است! مذهب بهصورت کنونی آن تهی از یک کاربرد واقعاً مفید و روحانی شده است.
بر طبق تعلیمات کریشنامورتی
استاد، گورو ، دین ،مذهب ، تشکیلات معنوی و سلسله مراتب هر سیستمی نمیتواند شما را به حقیقت-اگر وجود داشته باشد- برساند، اینها نمیتوانند شما را به هر آنچه موجب خیر و سعادت شماست، سوق دهد. تشکلیلات دینی و عرفانی بهطور مطلق داعیهدار رساندن انسان به خیر و حقیقت هستند حال آنکه هرگز چنین نیست تشکیلات مانع آزادی انسانها است.
در تعلیمات تعلیمات کریشنامورتی حقیقت، سرزمینی است بدون راه، بدون معبر و شما نمیتوانید بر اساس هیچ مکتب، مسلک، سیستم و فلسفهای برای آن راهی بسازید و از طریق آن راه بهسوی حقیقت بروید. وقتی کسی می گوید: این نظر من است،به آن میچسبد و تحت هیچ شرایطی از آن عدول نمیکند. از آنجا که حقیقت نامتناهی است. بیحد و مرز است. غیر مقید است هیچگونه راهی بهسوی آن وجود ندارد. نمیتوان آن را متشکل و متعین کرد. در چارچوب هیچ تشکیلاتی نمیگنجد. هیچ گروهی مجاز نیست تشکیلات بسازد و انسان را مجبور کند به راهی برود که آن تشکیلات پیش پایشان قرار دادهاند. تا کورکورانه از بهاصطلاح هدایتهای آن تشکیلات پیروی کنند.... _حتی شیخ پشم الدین حضرت اوشو با آن سر و لباس نمایشی اش- باور صرفاً یک امر فردی است و شما نمیتوانید و نباید یک موضوع فردی را بهصورت تشکیلات درآورید.... کریشنل می گوید: "بار دیگر تکرار میکنم که هیچ تشکیلاتی نمیتواند انسان را بهسوی تعالی معنوی هدایت کند. اگر تشکیلات بدین منظور برقرار گردد، تبدیل بهنوعی چوب زیر بغل و تکیهگاه میگردد. موجب تضعیف و وهم عزت و آزادگی آدمیان میشود. موجب اسارت انسانها میشود. بهطور اجتنابناپذیری فرد را دچار فلج روحی و روانی میگرداند."
در تعلیمات کریشنامورتی هیچ سیستم و تکنیکی وجود ندارد تا شما از طریق آن بتوانید آگاهی را بیاموزید آگاهی از طریق سازگاری، هماهنگی و انطباق پیوسته خویش با زندگی حاصل میشود. در این انطباق و هماهنگی مستمر شما فرصت پیروی از هیچ سیستمی ندارید نفس در زندگی بودن به معنای واقعی عین آگاهی است اما اگر شما از روش و سیستمی پیروی کنید هرگز به درک حقیقت نمیرسید.
سیستمها و تشکیلات، با عقاید و باورهایشان، با وعده و وعیدهایشان، با تشریفات و شعارهایشان معنا و اهمیت خود را از دست دادهاند. متأسفانه، کارها را به یک شکل بنیادی و اساسی آغاز نمیکنیم. فکر میکنیم سیستمها و تشکیلات به ما کمک خواهند کرد تا از پیشداوریها، رنجها و تضادهای خودآگاه شویم. فکر میکنیم آنها ضعفها و قیدها و محدودیتهای ما را برطرف میکنند زیرا این امید واهی را داریم که از طریق آنها به شناخت حقیقت و واقعیت خواهیم رسید. اما این امید هرگز تحقق پیدا نکرده و هرگز نخواهد کرد، هیچ سیستم عقیدتی و تشکیلاتی هرگز نمیتواند انسان را از آزمندی، طلب، زیادهخواهی و ترس و رنجهای حاصل از آن آزاد گرداند.
امروز مذهب در معنای پذیرفتهشده آن بهصورت یک ابزار بزرگ درآمده است: بهصورت یک تشکیلات بوروکراتیک «معنویت» یا «روحانیت» درآمده است. با رئیس و مادون و مافوق. در آن علائق شخصی و اندوختن ثروتهای کلان مطرح است. مذهب بهصورت شعارها و باورهای متعصبانه درآمده است و احکام و آیین آن با زندگی عملی و روزمره ما بسیار فاصله پیدا کرده است. فردی ممکن است به باورش ایمان داشته باشد، اما فایده چنین ایمانی چیست؟! در حالیکه خدعه و تزویر میکند در حالیکه زندگی خود و دیگران را به تباهی میکشاند در حالیکه اسیر جاهطلبی، رشکورزی و خشونت است! مذهب بهصورت کنونی آن تهی از یک کاربرد واقعاً مفید و روحانی شده است.
HTML Embed Code: