Channel: Quantum problems
⭕️ با عرض ادب و احترام خدمت شما بزرگواران
فرا رسیدن سال جدید را به همۀ عزیزان تبریک عرض می نماییم و برای شما آرزوی موفقیت روز افزون به همراه افزایش اندوخته های علمی داریم.
ان شاالله در سال پیش رو قصد داریم رسالت این کانال را گسترش دهیم و در کنار بررسی مسائل بنیادی فیزیک، به وضعیت ساختاری دانشگاه ها و دانشکده های علوم پایه بپردازیم تا بتوانیم موانع پیشرفت این علوم را دقیق تر بررسی نماییم.
در یک نظر سنجی که سال گذشته در کانال فیزیک بنیادی دربارۀ وضعیت علم فیزیک در دانشگاه های ایران انجام شد، 75 درصد افراد نمرۀ زیر 10 به این علم در ایران داده بودند. این عدم رضایت عمومی از وضعیت فیزیک در ایران دلایل مختلفی دارد؛ اما به نظر می رسد که بخش عمدۀ این دلایل به ساختار آموزش عالی کشور و همچنین به نگرش و عملکرد اساتید این حوزه بر می گردد. لذا گام نخست برای اصلاح و پیشرفت در این حوزۀ مهم و تأثیرگذار بررسی دقیق این دلایل و آگاهی بیشتر از شرایط موجود و موانع پیشرفت است.
با توجه به این مقدمات تصمیم گرفته ایم تا با کمک شما بزرگواران در مسیر اصلاح این ساختار قدم برداریم و برای شروع میخواهیم به بیان تجربیات شخصی خود بپردازیم؛ تجربیاتی که در محیط دانشگاهی و در مواجهه با اساتید، مسئولین و دانشجویان برایمان پیش آمده و ما را متوجه یک یا چند ایراد اساسی در ساختار، تفکر و نگرش افراد کرده است. این موضوع به ما کمک می کند تا مشکلات اساسی و نگرش های غلط را شناسایی کرده و در اصلاح این نگرش های غلط تلاش نماییم و وقتی بتوانیم نگرش افراد را اصلاح کنیم، ساختار نیز به مرور به شکل صحیح خود نزدیک می شود. به همین منظور از شما عزیزان نیز تقاضا داریم اگر با ایرادی در ساختار دانشگاهی و به خصوص در علوم پایه مواجه شده اید آن را با ما در میان بگذارید تا با اشتراک آن به آگاهی بیشتری از این مسئله برسیم.
با سپاس فراوان
🆔 @QMproblems
فرا رسیدن سال جدید را به همۀ عزیزان تبریک عرض می نماییم و برای شما آرزوی موفقیت روز افزون به همراه افزایش اندوخته های علمی داریم.
ان شاالله در سال پیش رو قصد داریم رسالت این کانال را گسترش دهیم و در کنار بررسی مسائل بنیادی فیزیک، به وضعیت ساختاری دانشگاه ها و دانشکده های علوم پایه بپردازیم تا بتوانیم موانع پیشرفت این علوم را دقیق تر بررسی نماییم.
در یک نظر سنجی که سال گذشته در کانال فیزیک بنیادی دربارۀ وضعیت علم فیزیک در دانشگاه های ایران انجام شد، 75 درصد افراد نمرۀ زیر 10 به این علم در ایران داده بودند. این عدم رضایت عمومی از وضعیت فیزیک در ایران دلایل مختلفی دارد؛ اما به نظر می رسد که بخش عمدۀ این دلایل به ساختار آموزش عالی کشور و همچنین به نگرش و عملکرد اساتید این حوزه بر می گردد. لذا گام نخست برای اصلاح و پیشرفت در این حوزۀ مهم و تأثیرگذار بررسی دقیق این دلایل و آگاهی بیشتر از شرایط موجود و موانع پیشرفت است.
با توجه به این مقدمات تصمیم گرفته ایم تا با کمک شما بزرگواران در مسیر اصلاح این ساختار قدم برداریم و برای شروع میخواهیم به بیان تجربیات شخصی خود بپردازیم؛ تجربیاتی که در محیط دانشگاهی و در مواجهه با اساتید، مسئولین و دانشجویان برایمان پیش آمده و ما را متوجه یک یا چند ایراد اساسی در ساختار، تفکر و نگرش افراد کرده است. این موضوع به ما کمک می کند تا مشکلات اساسی و نگرش های غلط را شناسایی کرده و در اصلاح این نگرش های غلط تلاش نماییم و وقتی بتوانیم نگرش افراد را اصلاح کنیم، ساختار نیز به مرور به شکل صحیح خود نزدیک می شود. به همین منظور از شما عزیزان نیز تقاضا داریم اگر با ایرادی در ساختار دانشگاهی و به خصوص در علوم پایه مواجه شده اید آن را با ما در میان بگذارید تا با اشتراک آن به آگاهی بیشتری از این مسئله برسیم.
با سپاس فراوان
🆔 @QMproblems
🔦 دفاع از رساله دکتری؛ گرایش فیزیک بنیادی
📝بررسی ترمودینامیکی سیستم های کوانتومی
🗣ارائه: مهدی رمضانی
📕استاد راهنما: دکتر مهدی گلشنی
⏱ چهارشنبه؛4 اردیبهشت، ساعت 9:30
🏛سالن دکتر جناب، دانشکده فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
📝بررسی ترمودینامیکی سیستم های کوانتومی
🗣ارائه: مهدی رمضانی
📕استاد راهنما: دکتر مهدی گلشنی
⏱ چهارشنبه؛4 اردیبهشت، ساعت 9:30
🏛سالن دکتر جناب، دانشکده فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
⭕️ تحمیل عقاید؛ عاملی موثر در عقب ماندگی علمی (قسمت اول)
حدود دو سال پیش بود که رسالۀ ارشد خود را جهت داوری اولیه به دانشکده تحویل دادم. یک روز معاون تحصیلات تکمیلی که یکی از اساتید گرایش ذرات بنیادی بود من را به صورت اتفاقی در آسانسور دانشکده دید و به من گفت حتما یک روز از من وقت بگیر تا صحبت کنیم. من هم وقت گرفتم و رفتم. حدس میزدم ایشان میخواهد دربارۀ مسائل درون رساله بحثی علمی داشته باشد و یا راجع به تصمیم برای ادامۀ راه در مقطع دکتری صحبت کند. اما ایشان بحث جالبی را مطرح کرد که من را در کامل کردن پازل دلایل عقب افتادگی فضای علمی کشور بسیار کمک کرد.
از آنجایی که دو درس با ایشان گذرانده بودم کاملا با بنده آشنا بودند. ایشان به من گفتند که ما از شما به عنوان کسی که در دانشکده رتبۀ اول بودی توقع داشتیم موضوع بهتری را انتخاب کنی. کمی جا خوردم چون موضوع رسالۀ من خیلی قبل تر توسط استاد راهنمایم جناب دکتر گلشنی تایید و به تصویب دانشکده رسیده بود. همچنین ایمیل هایی که در راستای پایان نامۀ خود به اساتید مطرح فیزیک در دنیا زده بودم پاسخ های مثبت و بعضا تحسین کننده ای را در پی داشت که من را مجاب میکرد که موضوع مناسبی را انتخاب کرده ام. موضوعی که الان ذهن بسیاری از بزرگان فیزیک که در مرزهای علم کار می کنند را درگیر کرده است و آن ایرادات نظریۀ کوانتوم بود.
از ایشان پرسیدم که می شود بیشتر توضیح دهید؟ ایشان یک پایان نامۀ قطور را از روی میز خود برداشت و جلوی من گذاشت و گفت این پایان نامۀ یکی از دانشجویان دانشگاه تهران است که در حوزۀ فیزیک ذرات کار کرده است. ایشان هم در حوزۀ الهیات تحصیل میکند و هم بر روی مسائل محاسباتی و به اصطلاح ضرب و تقسیم می پردازد. برایم واقعا حیرت آور بود. به خود می گفتم یعنی استاد ما فرق میان دو حوزۀ فیزیک بنیادی و الهیات را تشخیص نمی دهد؟ برای اطمینان مجدد پرسیدم منظورتان چیست؟ گفتند شما به عنوان یک دانشجوی ممتاز باید می رفتید و مسئلۀ جدید حل می کردید. این رسالۀ شما بیشتر متن دارد تا فرمول! (این حرفشان واقعا مرا دلسرد کرد. اگر بنا باشد که قوت یک اثر علمی به چگالی فرمول هایش باشد، باید اکثر کارهای شاخص علمی که باعث تحول شده اند را فاقد اعتبار دانست.) به ایشان گفتم برای حل یک مسئلۀ جدید باید بر جوانب موضوع مسلط شد و از دید جامع به مسئله نگاه کرد. نمی شود وقتی نمیدانیم موضوع چیست و چه مبنایی دارد صرفا با سرِ پایین به ضرب و تقسیم پرداخت.
هرچه دفاع کردیم متاسفانه ایشان منظور ما را متوجه نمی شدند. گویی تمام فیزیک همین نظریات موجود است ولاغیر؛ وباید صرفا در چارچوب نظریات متداول فعلی به حل مسئله پرداخت. حال این که این چارچوب متداول از کجا آمده است و آیا ایرادی دارد یا نه اصلا نباید مطرح شود. یادم نمی رود، در جلسۀ مصاحبۀ دکتری، وقتی موضوع پایان نامه ام را گفتم چند استاد برانگیخته شدند. یکی از اساتیدی که در حوزۀ اطلاعات کوانتومی کار می کرد به من گفت کجای کوانتوم مشکل دارد؟ بنده توضیحاتی دادم. بعد با اعتماد به نفس کامل گفتند کوانتوم هیچ ایرادی ندارد و تعبیر GRW تمامی معضلات را رفع می کند. من هم چون با این تعبیر زیاد آشنا نبودم از دفاع متعصبانه پرهیز کردم و به آن استاد گفتم که چشم، مطالعه می کنم. جالب است وقتی که به آقای گیراردی (بنیانگذار تعبیرGRW) نامه ای نوشتم و از او دربارۀ ایرادات کوانتوم پرسیدم، ایشان صریح تر از بقیه به متناقض بودن و غیر قابل دفاع بودن کوانتوم اشاره کرد و به هیچ عنوان اعتقاد نداشت که تعبیر او تمام مشکلات کوانتوم را رفع می کند!
🆔 @QMproblems
حدود دو سال پیش بود که رسالۀ ارشد خود را جهت داوری اولیه به دانشکده تحویل دادم. یک روز معاون تحصیلات تکمیلی که یکی از اساتید گرایش ذرات بنیادی بود من را به صورت اتفاقی در آسانسور دانشکده دید و به من گفت حتما یک روز از من وقت بگیر تا صحبت کنیم. من هم وقت گرفتم و رفتم. حدس میزدم ایشان میخواهد دربارۀ مسائل درون رساله بحثی علمی داشته باشد و یا راجع به تصمیم برای ادامۀ راه در مقطع دکتری صحبت کند. اما ایشان بحث جالبی را مطرح کرد که من را در کامل کردن پازل دلایل عقب افتادگی فضای علمی کشور بسیار کمک کرد.
از آنجایی که دو درس با ایشان گذرانده بودم کاملا با بنده آشنا بودند. ایشان به من گفتند که ما از شما به عنوان کسی که در دانشکده رتبۀ اول بودی توقع داشتیم موضوع بهتری را انتخاب کنی. کمی جا خوردم چون موضوع رسالۀ من خیلی قبل تر توسط استاد راهنمایم جناب دکتر گلشنی تایید و به تصویب دانشکده رسیده بود. همچنین ایمیل هایی که در راستای پایان نامۀ خود به اساتید مطرح فیزیک در دنیا زده بودم پاسخ های مثبت و بعضا تحسین کننده ای را در پی داشت که من را مجاب میکرد که موضوع مناسبی را انتخاب کرده ام. موضوعی که الان ذهن بسیاری از بزرگان فیزیک که در مرزهای علم کار می کنند را درگیر کرده است و آن ایرادات نظریۀ کوانتوم بود.
از ایشان پرسیدم که می شود بیشتر توضیح دهید؟ ایشان یک پایان نامۀ قطور را از روی میز خود برداشت و جلوی من گذاشت و گفت این پایان نامۀ یکی از دانشجویان دانشگاه تهران است که در حوزۀ فیزیک ذرات کار کرده است. ایشان هم در حوزۀ الهیات تحصیل میکند و هم بر روی مسائل محاسباتی و به اصطلاح ضرب و تقسیم می پردازد. برایم واقعا حیرت آور بود. به خود می گفتم یعنی استاد ما فرق میان دو حوزۀ فیزیک بنیادی و الهیات را تشخیص نمی دهد؟ برای اطمینان مجدد پرسیدم منظورتان چیست؟ گفتند شما به عنوان یک دانشجوی ممتاز باید می رفتید و مسئلۀ جدید حل می کردید. این رسالۀ شما بیشتر متن دارد تا فرمول! (این حرفشان واقعا مرا دلسرد کرد. اگر بنا باشد که قوت یک اثر علمی به چگالی فرمول هایش باشد، باید اکثر کارهای شاخص علمی که باعث تحول شده اند را فاقد اعتبار دانست.) به ایشان گفتم برای حل یک مسئلۀ جدید باید بر جوانب موضوع مسلط شد و از دید جامع به مسئله نگاه کرد. نمی شود وقتی نمیدانیم موضوع چیست و چه مبنایی دارد صرفا با سرِ پایین به ضرب و تقسیم پرداخت.
هرچه دفاع کردیم متاسفانه ایشان منظور ما را متوجه نمی شدند. گویی تمام فیزیک همین نظریات موجود است ولاغیر؛ وباید صرفا در چارچوب نظریات متداول فعلی به حل مسئله پرداخت. حال این که این چارچوب متداول از کجا آمده است و آیا ایرادی دارد یا نه اصلا نباید مطرح شود. یادم نمی رود، در جلسۀ مصاحبۀ دکتری، وقتی موضوع پایان نامه ام را گفتم چند استاد برانگیخته شدند. یکی از اساتیدی که در حوزۀ اطلاعات کوانتومی کار می کرد به من گفت کجای کوانتوم مشکل دارد؟ بنده توضیحاتی دادم. بعد با اعتماد به نفس کامل گفتند کوانتوم هیچ ایرادی ندارد و تعبیر GRW تمامی معضلات را رفع می کند. من هم چون با این تعبیر زیاد آشنا نبودم از دفاع متعصبانه پرهیز کردم و به آن استاد گفتم که چشم، مطالعه می کنم. جالب است وقتی که به آقای گیراردی (بنیانگذار تعبیرGRW) نامه ای نوشتم و از او دربارۀ ایرادات کوانتوم پرسیدم، ایشان صریح تر از بقیه به متناقض بودن و غیر قابل دفاع بودن کوانتوم اشاره کرد و به هیچ عنوان اعتقاد نداشت که تعبیر او تمام مشکلات کوانتوم را رفع می کند!
🆔 @QMproblems
⭕️ آزمایش های انتخاب با تأخیر: تأثیر آینده بر گذشته یا هماهنگی آینده و گذشته؟
یکی از ویژگی های عجیب در دنیای کوانتومی، رفتار موج-ذره است. طبق اصل مکملیت بور، اشیاء کوانتومی یا از خود خاصیت موجی بروز میدهند و یا خاصیت ذره ای. مثلا در آزمایش دوشکاف اگر یک دسته الکترون را به سمت شکاف ها شلیک کنیم، تا زمانی که ندانیم آن الکترون ها چه مسیری دارند و مکان آنها چیست خاصیت موجی فعال است. با برخورد موج به دو شکاف نیز طرح تداخل موجی را بر روی پرده مشاهده می کنیم. اما به محض اینکه در محل شکاف ها یک آشکارساز قرار دهیم تا متوجه شویم که الکترون ها از کدام شکاف عبور کردند، طرح موجی از بین رفته و خاصیت ذره ای فعال می شود. این حالت برای ذرات نور (فوتون) هم وجود دارد.
جان ویلر در سال 1978 آزمایش شگفت انگیزتری را طراحی کرد. او سعی داشت بفهمد که چه زمانی فوتون تصمیم میگیرد که موجی یا ذره ای رفتار کند. او به آزمایش دو شکاف یک لنز عدسی اضافه کرد که در جلوی شکاف ها قرار میگیرد. کار این عدسی متمرکز کردن نوری است که از هر شکاف عبور می کند. موج های عبوری از هردو شکاف ابتدا به سمت هم همگرا می شوند و در ادامه از هم جدا شده و هر یک مسیر جداگانه ای را طی می کنند(تصویر زیر). حال اگر پردۀ آشکارساز در خارج از کانون (جایی که مسیرها از هم متمایزند) قرار داشته باشد ما خاصیت ذره ای را مشاهده میکنیم. اما اگر پرده را درست در کانون قرار دهیم (به دلیل تداخل دو موج عبوری) خاصیت موجی پدید می آید.
نکتۀ شگفت انگیز اینجاست که وقتی قرار باشد نور خاصیت ذره ای داشته باشد پس فوتون باید مانند ذره فقط از یک شکاف عبور کرده باشد. اما وقتی قرار باشد که ما خاصیت موجی را ببینیم نور باید مانند موج از هر دو شکاف عبورکرده باشد و در نقطۀ کانون با هم تداخل کنند. حال اگر ما اجازه دهیم که نور ابتدا تصمیم خود را بگیرد و از دو شکاف عبور کند و آنوقت ما تصمیم بگیریم که پردۀ آشکار ساز را در کجا بگذاریم چه اتفاقی می افتد؟ آیا ممکن است که نور بخواهد موج باشد و آنوقت ما آشکارساز را در خارج از کانون عدسی بگذاریم؟ (در این صورت هم خاصیت موجی و هم خاصیت ذره ای اتفاق می افتد و اصل مکملیت نقض میشود) آزمایش های انجام شده نشان می دهد که پاسخ این سوال منفی است!
در این آزمایش نیز ما همواره یک نقاب از موج-ذره را مشاهده می کنیم، با این تفاوت که انتخاب نقاب وابسته به شرایط آزمایش در آینده است! گویی نوری که به سمت دو شکاف می آید از تصمیم آیندۀ ما دربارۀ محل قرار دادن پرده باخبر است و طبق آن تصمیم خود را میگیرد. اگر ما بخواهیم پرده را در کانون بگذاریم پس نور باید مانند موج از دو شکاف عبور کند و اگر بخواهیم خارج از کانون بگذاریم نور مجبور بوده مانند یک ذره تنها از یک شکاف رد شده باشد. بعد از این ایدۀ ویلر آزمایشات بسیار دقیق تر و پیچیده تری انجام شد که حاکی از صحت این امر دارد. حتی ویلر آزمایشاتی در ابعاد کیهان طراحی کرد تا نشان دهد این موضوع برای فوتون هایی که چند میلیون سال قبل، از لنز گرانشی کهکشان ها رد شده اند هم صادق است. علیرغم سکوت همیشکی کوانتوم کپنهاگی در پاسخ به این دسته آزمایشات، کوانتوم بوهمی توضیح زیبایی برای این پدیده دارد. ان شاالله در آینده به آزمایش های دیگر و تعبیرهایی که برای توجیه این آزمایشات ارائه شده می پردازیم.
🆔 @QMproblems
یکی از ویژگی های عجیب در دنیای کوانتومی، رفتار موج-ذره است. طبق اصل مکملیت بور، اشیاء کوانتومی یا از خود خاصیت موجی بروز میدهند و یا خاصیت ذره ای. مثلا در آزمایش دوشکاف اگر یک دسته الکترون را به سمت شکاف ها شلیک کنیم، تا زمانی که ندانیم آن الکترون ها چه مسیری دارند و مکان آنها چیست خاصیت موجی فعال است. با برخورد موج به دو شکاف نیز طرح تداخل موجی را بر روی پرده مشاهده می کنیم. اما به محض اینکه در محل شکاف ها یک آشکارساز قرار دهیم تا متوجه شویم که الکترون ها از کدام شکاف عبور کردند، طرح موجی از بین رفته و خاصیت ذره ای فعال می شود. این حالت برای ذرات نور (فوتون) هم وجود دارد.
جان ویلر در سال 1978 آزمایش شگفت انگیزتری را طراحی کرد. او سعی داشت بفهمد که چه زمانی فوتون تصمیم میگیرد که موجی یا ذره ای رفتار کند. او به آزمایش دو شکاف یک لنز عدسی اضافه کرد که در جلوی شکاف ها قرار میگیرد. کار این عدسی متمرکز کردن نوری است که از هر شکاف عبور می کند. موج های عبوری از هردو شکاف ابتدا به سمت هم همگرا می شوند و در ادامه از هم جدا شده و هر یک مسیر جداگانه ای را طی می کنند(تصویر زیر). حال اگر پردۀ آشکارساز در خارج از کانون (جایی که مسیرها از هم متمایزند) قرار داشته باشد ما خاصیت ذره ای را مشاهده میکنیم. اما اگر پرده را درست در کانون قرار دهیم (به دلیل تداخل دو موج عبوری) خاصیت موجی پدید می آید.
نکتۀ شگفت انگیز اینجاست که وقتی قرار باشد نور خاصیت ذره ای داشته باشد پس فوتون باید مانند ذره فقط از یک شکاف عبور کرده باشد. اما وقتی قرار باشد که ما خاصیت موجی را ببینیم نور باید مانند موج از هر دو شکاف عبورکرده باشد و در نقطۀ کانون با هم تداخل کنند. حال اگر ما اجازه دهیم که نور ابتدا تصمیم خود را بگیرد و از دو شکاف عبور کند و آنوقت ما تصمیم بگیریم که پردۀ آشکار ساز را در کجا بگذاریم چه اتفاقی می افتد؟ آیا ممکن است که نور بخواهد موج باشد و آنوقت ما آشکارساز را در خارج از کانون عدسی بگذاریم؟ (در این صورت هم خاصیت موجی و هم خاصیت ذره ای اتفاق می افتد و اصل مکملیت نقض میشود) آزمایش های انجام شده نشان می دهد که پاسخ این سوال منفی است!
در این آزمایش نیز ما همواره یک نقاب از موج-ذره را مشاهده می کنیم، با این تفاوت که انتخاب نقاب وابسته به شرایط آزمایش در آینده است! گویی نوری که به سمت دو شکاف می آید از تصمیم آیندۀ ما دربارۀ محل قرار دادن پرده باخبر است و طبق آن تصمیم خود را میگیرد. اگر ما بخواهیم پرده را در کانون بگذاریم پس نور باید مانند موج از دو شکاف عبور کند و اگر بخواهیم خارج از کانون بگذاریم نور مجبور بوده مانند یک ذره تنها از یک شکاف رد شده باشد. بعد از این ایدۀ ویلر آزمایشات بسیار دقیق تر و پیچیده تری انجام شد که حاکی از صحت این امر دارد. حتی ویلر آزمایشاتی در ابعاد کیهان طراحی کرد تا نشان دهد این موضوع برای فوتون هایی که چند میلیون سال قبل، از لنز گرانشی کهکشان ها رد شده اند هم صادق است. علیرغم سکوت همیشکی کوانتوم کپنهاگی در پاسخ به این دسته آزمایشات، کوانتوم بوهمی توضیح زیبایی برای این پدیده دارد. ان شاالله در آینده به آزمایش های دیگر و تعبیرهایی که برای توجیه این آزمایشات ارائه شده می پردازیم.
🆔 @QMproblems
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ استیون واینبرگ (برندۀ نوبل فیزیک):
" احتمالا درحال رفتن به سمت انقلابی در علم، مشابه گذار از فیزیک کلاسیک به کوانتوم، هستیم. ممکن است فردا صبح یک مقاله از یک دانشجوی کارشناسی ارشد این کار را انجام دهد."
➖ سخنرانی سال ٢٠١٦ با عنوان "مشکل مکانیک کوانتوم چیست؟"
🆔 @QMproblems
" احتمالا درحال رفتن به سمت انقلابی در علم، مشابه گذار از فیزیک کلاسیک به کوانتوم، هستیم. ممکن است فردا صبح یک مقاله از یک دانشجوی کارشناسی ارشد این کار را انجام دهد."
➖ سخنرانی سال ٢٠١٦ با عنوان "مشکل مکانیک کوانتوم چیست؟"
🆔 @QMproblems
Quantum problems
⭕️ تحمیل عقاید؛ عاملی موثر در عقب ماندگی علمی (قسمت اول) حدود دو سال پیش بود که رسالۀ ارشد خود را جهت داوری اولیه به دانشکده تحویل دادم. یک روز معاون تحصیلات تکمیلی که یکی از اساتید گرایش ذرات بنیادی بود من را به صورت اتفاقی در آسانسور دانشکده دید و به من…
⭕️ عدم خودباوری؛ عاملی موثر در عقب ماندگی علمی (قسمت دوم)
بعد دفاع از پایان نامه ام بود که یکی از اساتید بنام و باسابقۀ دانشکده را در دفتر آموزش دیدم. از آنجایی که در دوران لیسانس از شاگردان خوب ایشان بودم و مباحثاتی نیز باهم داشتیم، من را به خوبی میشناختند. بعد از سلام و احوالپرسی، ایشان بی مقدمه به من گفتند که شما با این روندی که میروی به هیچ جایی نمیرسی! این جمله از جانب این استاد، که تأثیرگذاری زیادی میان دانشجویان داشت، برایم بسیار سنگین بود. با خود سریع مروری کردم تا ببینم کجای کارم مشکل داشتم که ایشان اینگونه واکنش نشان داده است. چون عجله داشتم و حدس میزدم ایشان هم وقت ندارد از بحث پرهیز کردم و خداحافظی نمودم.
بعد از آن دیدار ذهنم به شدت مشغول شد. هرچه فکر میکردم که کجای مسیر را اشتباه کرده ام به هیچ نکته ای نمی رسیدم، زیرا برای انتخاب راه پژوهشی خود تفکر بسیاری کرده و با چندین نفر از بزرگان فیزیک در داخل و خارج مشورت کرده بودم. به هرحال آن استاد نیز جایگاه بالایی در ذهن من داشت و نمی توانستم نظر ایشان را نادیده بگیرم. به هر ترتیبی که بود باید مسئله را برای خود روشن میکردم. از این رو همان شب ایمیلی زدم و از ایشان تقاضای وقت ملاقات کردم. فردای آن روز به دفتر ایشان رفتم تا از علت صحبت دیروزشان بپرسم. ابتدا ازشان تشکر کردم و به ایشان گفتم که حرفشان نشان از علاقه ایشان به بنده دارد و برایشان توضیح دادم که چرا گرایش بنیادی و موضوع معضلات کوانتوم را برای پایان نامه انتخاب کردم.
چون در حوزۀ نظریۀ ریسمان متخصص بودند، برایشان نتیجۀ ایمیل به آقایان ساسکایند، ویتن و وفا، که از سرآمدان نظریۀ رسیمان هستند را ارائه کردم. با توضیحاتی که دادم و اشاره به پاسخ های آن اساتید ایشان کمی از موضع خود پایین آمدند و گفتند: "من هم می دانم نظریۀ کوانتوم مشکل دارد. اکثر اساتید میدانند. اما تا الان که در آزمایش به مشکلی برنخوردیم که بخواهیم آن را عوض کنیم." این صحبتشان برایم واقعا عجیب بود، چون خود ایشان بر روی نظریه ای کار میکردند که تا الان نیاز تجربی پشت آن نبوده و شاید تا چندین دهۀ آینده هم نتوان به فناوری ای رسید تا پیش بینی های آن را آزمایش کرد. از طرفی این یک واقعیت است که تمام نظریات فیزیک فعلی تنها دربارۀ 5 درصد از مادۀ عالم است و ما هیچ نظریه ای برای توصیف 95 درصد دیگر نداریم.
به ایشان یادآور شدم که تنها انگیزۀ اینشتین برای ارائۀ تئوری نسبیت خاص یک ایدۀ بنیادی، یعنی ایجاد وحدت نظری میان تبدیلات الکترومغناطیس و مکانیک بود و به گفتۀ خود اینشتین، او از آزمایش مایکلسون-مورلی اطلاع نداشت. الان هم اکثر فیزیکدانان مطرح منتظر یک تحول بزرگ در بنیان های فیزیک هستند. ایشان با لبخندی گفت: "بله، باید بر روی این زمینه ها کار کرد اما این کار من و شما نیست!" بلافاصله پرسیدم پس کار چه کسی است؟ ایشان پاسخ قابل تأملی دادند و گفتند: "اینها کار همان امثال واینبرگ و ویتن است. ما در سطحی نیستیم که بتوانیم بر روی این مسائل بنیادی کار کنیم. کار ما فعلا همین ضرب و تقسیم های اولیه است و باید این ها را به خوبی انجام دهیم." این حرفشان واقعا مرا متعجب کرد. مجددا برایشان مثال اینشتین را زدم که تا 26 سالگی با کارهایش بخش بزرگی از فیزیک را متحول کرده بود.
خلاصه آنکه نه ایشان قانع شد که ما میتوانیم و باید بر روی مسائل بنیادی کار کنیم و نه من از صحبت های ایشان قانع شده بودم، اما این دیدار نکات جدید و عمیقی را از دلایل عدم سهیم بودن ما در مسیر پیشرفت علم برایم روشن ساخت. متوجه شدم تا وقتی که مروّجان اصلی علم در ایران چنین نگرشی دارند ما هیچگاه نمی توانیم نسلی نوآور، مبتکر و با اعتماد به نفس تربیت کنیم. حالا دیگر میفهمیدم دلیل اصلی مخالفت ها و سنگ اندازی های دانشکده بر سر راه دانشجویانی که میخواستند گرایش بنیادی را انتخاب کنند، چه بوده است. اما سوال مهمی نیز گریبانم را گرفته بود؛ به راستی برای تغییر این نگرش مخرب چه کاری از دست ما دانشجویان برمی آید؟
🆔 @QMproblems
بعد دفاع از پایان نامه ام بود که یکی از اساتید بنام و باسابقۀ دانشکده را در دفتر آموزش دیدم. از آنجایی که در دوران لیسانس از شاگردان خوب ایشان بودم و مباحثاتی نیز باهم داشتیم، من را به خوبی میشناختند. بعد از سلام و احوالپرسی، ایشان بی مقدمه به من گفتند که شما با این روندی که میروی به هیچ جایی نمیرسی! این جمله از جانب این استاد، که تأثیرگذاری زیادی میان دانشجویان داشت، برایم بسیار سنگین بود. با خود سریع مروری کردم تا ببینم کجای کارم مشکل داشتم که ایشان اینگونه واکنش نشان داده است. چون عجله داشتم و حدس میزدم ایشان هم وقت ندارد از بحث پرهیز کردم و خداحافظی نمودم.
بعد از آن دیدار ذهنم به شدت مشغول شد. هرچه فکر میکردم که کجای مسیر را اشتباه کرده ام به هیچ نکته ای نمی رسیدم، زیرا برای انتخاب راه پژوهشی خود تفکر بسیاری کرده و با چندین نفر از بزرگان فیزیک در داخل و خارج مشورت کرده بودم. به هرحال آن استاد نیز جایگاه بالایی در ذهن من داشت و نمی توانستم نظر ایشان را نادیده بگیرم. به هر ترتیبی که بود باید مسئله را برای خود روشن میکردم. از این رو همان شب ایمیلی زدم و از ایشان تقاضای وقت ملاقات کردم. فردای آن روز به دفتر ایشان رفتم تا از علت صحبت دیروزشان بپرسم. ابتدا ازشان تشکر کردم و به ایشان گفتم که حرفشان نشان از علاقه ایشان به بنده دارد و برایشان توضیح دادم که چرا گرایش بنیادی و موضوع معضلات کوانتوم را برای پایان نامه انتخاب کردم.
چون در حوزۀ نظریۀ ریسمان متخصص بودند، برایشان نتیجۀ ایمیل به آقایان ساسکایند، ویتن و وفا، که از سرآمدان نظریۀ رسیمان هستند را ارائه کردم. با توضیحاتی که دادم و اشاره به پاسخ های آن اساتید ایشان کمی از موضع خود پایین آمدند و گفتند: "من هم می دانم نظریۀ کوانتوم مشکل دارد. اکثر اساتید میدانند. اما تا الان که در آزمایش به مشکلی برنخوردیم که بخواهیم آن را عوض کنیم." این صحبتشان برایم واقعا عجیب بود، چون خود ایشان بر روی نظریه ای کار میکردند که تا الان نیاز تجربی پشت آن نبوده و شاید تا چندین دهۀ آینده هم نتوان به فناوری ای رسید تا پیش بینی های آن را آزمایش کرد. از طرفی این یک واقعیت است که تمام نظریات فیزیک فعلی تنها دربارۀ 5 درصد از مادۀ عالم است و ما هیچ نظریه ای برای توصیف 95 درصد دیگر نداریم.
به ایشان یادآور شدم که تنها انگیزۀ اینشتین برای ارائۀ تئوری نسبیت خاص یک ایدۀ بنیادی، یعنی ایجاد وحدت نظری میان تبدیلات الکترومغناطیس و مکانیک بود و به گفتۀ خود اینشتین، او از آزمایش مایکلسون-مورلی اطلاع نداشت. الان هم اکثر فیزیکدانان مطرح منتظر یک تحول بزرگ در بنیان های فیزیک هستند. ایشان با لبخندی گفت: "بله، باید بر روی این زمینه ها کار کرد اما این کار من و شما نیست!" بلافاصله پرسیدم پس کار چه کسی است؟ ایشان پاسخ قابل تأملی دادند و گفتند: "اینها کار همان امثال واینبرگ و ویتن است. ما در سطحی نیستیم که بتوانیم بر روی این مسائل بنیادی کار کنیم. کار ما فعلا همین ضرب و تقسیم های اولیه است و باید این ها را به خوبی انجام دهیم." این حرفشان واقعا مرا متعجب کرد. مجددا برایشان مثال اینشتین را زدم که تا 26 سالگی با کارهایش بخش بزرگی از فیزیک را متحول کرده بود.
خلاصه آنکه نه ایشان قانع شد که ما میتوانیم و باید بر روی مسائل بنیادی کار کنیم و نه من از صحبت های ایشان قانع شده بودم، اما این دیدار نکات جدید و عمیقی را از دلایل عدم سهیم بودن ما در مسیر پیشرفت علم برایم روشن ساخت. متوجه شدم تا وقتی که مروّجان اصلی علم در ایران چنین نگرشی دارند ما هیچگاه نمی توانیم نسلی نوآور، مبتکر و با اعتماد به نفس تربیت کنیم. حالا دیگر میفهمیدم دلیل اصلی مخالفت ها و سنگ اندازی های دانشکده بر سر راه دانشجویانی که میخواستند گرایش بنیادی را انتخاب کنند، چه بوده است. اما سوال مهمی نیز گریبانم را گرفته بود؛ به راستی برای تغییر این نگرش مخرب چه کاری از دست ما دانشجویان برمی آید؟
🆔 @QMproblems
"کاش می توانستم به زندگی ابدی معتقد باشم زیرا تصور این که آدمی فقط ماشینی است که متاسفانه از نظر خودش، از موهبت برخوردار است در من احساس بدبختی پدید می آورد."
👤 برتراند راسل
🆔 @QMproblems
👤 برتراند راسل
🆔 @QMproblems
علی ۴۱ سال سن دارد ، وی فردی شاد و پر انرژی و بشدت اجتماعی است. او عاشق معاشرت با اطرفیان است. رشته تحصیلی او زبان انگلیسی است. دغدغه او نشان دادن جاذبه های کشور و فرهنگ ملت به دیگر ملتها است. البته از یاد دادن و یادگرفتن هم لذت میبرد. انتخاب کنید:
Final Results
52%
علی یک شرکت توریستی دارد و در مدرسه هم معلم است
48%
علی معلم مدرسه است
Quantum problems
علی ۴۱ سال سن دارد ، وی فردی شاد و پر انرژی و بشدت اجتماعی است. او عاشق معاشرت با اطرفیان است. رشته تحصیلی او زبان انگلیسی است. دغدغه او نشان دادن جاذبه های کشور و فرهنگ ملت به دیگر ملتها است. البته از یاد دادن و یادگرفتن هم لذت میبرد. انتخاب کنید:
⭕️ مغالطه عطف منطقی
در این نظر سنجی مستقل از صورت سوال، دو گزینه وجود دارد:
گزینه اول : علی شرکت توریستی دارد و معلم است
و گزینه دوم: علی معلم است
با توجه به اینکه گزینه اول اشتراک دو گزاره است از لحاظ ریاضی دارای احتمال کمتری است یعنی بر اساس منطق ریاضی:
P(علی معلم است) ≥ P(علی معلم است Λ شرکت توریستی دارد)
اما اکثریت گزینه اول را انتخاب میکنند به عبارت دیگر بر خلاف منطق ریاضی احتمال اول را بیشتر از دومی میدانند. برای اولین بار این موضوع در مقاله زیر مطرح گردید:
The conjunction fallacy: A task specific phenomenon? by Dean M. Morier, Eugene Borgida in
Personality and Social Psychology Bulletin - 1984
https://doi.org/10.1177/0146167284102010
تورسکی و کانمن بر این باورند که علت اشتباه اکثر افراد در این است که تلاش میکنند که روش حسی ای به نام «معرف بودن» برای حل این مسئله به کار میبرند. یعنی، توصیف اول با وجود اینکه به وضوح از نظر ریاضی اشتباه است اما بیشتر «معرف» علی است. اما میتوان برای حل ریاضی این پدیده و این خطا به سراغ ابزارهای کوانتمی رفت، در واقع برخی بر این معتقدند که تفکرات ما و تصمیمهای ما شبیه رفتارهای کوانتمی میباشد. مثلا فرض کنید در مورد فردی مردد هستید، مثلا نمیدانید طرف گناهکار است یا بی گناه، در واقع قبل از تصمیم گیری حالت ذهنی شما یک ترکیب این دو حالت است (شبیه گربه شرودینگر) یعنی اگر از شما بپرسند شما میگویید نمیدانم هم گناهکار است هم نیست! یعنی یک ترکیب خطی از این دو حالت عمود بر هم. البته این به این معنی نیست که مغز بصورت کوانتمی کار میکند بلکه شاید بتوان از معادلات کوانتمی در تئوریهای تصمیم گیری استفاده کرد.
مثلا در مثال بالا یکی از توجیهات این انتخاب بصورت زیر است:
در شکل زیر Ψ حالت ذهنی شما نسبت به علی است، Fy نشان دهنده داشتن یک شرکت توریستی است، و By بردار معلم بودن علی است. توان دوی تصویر Ψ روی By، یعنی مقدار مربع α، احتمال معلم بودن علی را برای ما نشان میدهد (گزینه دو) و مقدارمربع β در واقع احتمال اینکه علی یک شرکت توریستی دارد و معلم است را نشان میدهد (یعنی تصویر Ψ روی Fy یعنی شرکت توریستی دارد و سپس تصویر نتیجه روی By ترکیب این دو گزاره میشود). پس در چنین حالتی ما گزینه اول را بیشتر انتخاب میکنیم. البته این موضوع مورد مناقشه بوده و مقالاتی در تایید و رد این موضوع نوشته شده است.
🙏 با سپاس فراوان از جناب دکتر یوسف جمالی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
🆔 @QMproblems
در این نظر سنجی مستقل از صورت سوال، دو گزینه وجود دارد:
گزینه اول : علی شرکت توریستی دارد و معلم است
و گزینه دوم: علی معلم است
با توجه به اینکه گزینه اول اشتراک دو گزاره است از لحاظ ریاضی دارای احتمال کمتری است یعنی بر اساس منطق ریاضی:
P(علی معلم است) ≥ P(علی معلم است Λ شرکت توریستی دارد)
اما اکثریت گزینه اول را انتخاب میکنند به عبارت دیگر بر خلاف منطق ریاضی احتمال اول را بیشتر از دومی میدانند. برای اولین بار این موضوع در مقاله زیر مطرح گردید:
The conjunction fallacy: A task specific phenomenon? by Dean M. Morier, Eugene Borgida in
Personality and Social Psychology Bulletin - 1984
https://doi.org/10.1177/0146167284102010
تورسکی و کانمن بر این باورند که علت اشتباه اکثر افراد در این است که تلاش میکنند که روش حسی ای به نام «معرف بودن» برای حل این مسئله به کار میبرند. یعنی، توصیف اول با وجود اینکه به وضوح از نظر ریاضی اشتباه است اما بیشتر «معرف» علی است. اما میتوان برای حل ریاضی این پدیده و این خطا به سراغ ابزارهای کوانتمی رفت، در واقع برخی بر این معتقدند که تفکرات ما و تصمیمهای ما شبیه رفتارهای کوانتمی میباشد. مثلا فرض کنید در مورد فردی مردد هستید، مثلا نمیدانید طرف گناهکار است یا بی گناه، در واقع قبل از تصمیم گیری حالت ذهنی شما یک ترکیب این دو حالت است (شبیه گربه شرودینگر) یعنی اگر از شما بپرسند شما میگویید نمیدانم هم گناهکار است هم نیست! یعنی یک ترکیب خطی از این دو حالت عمود بر هم. البته این به این معنی نیست که مغز بصورت کوانتمی کار میکند بلکه شاید بتوان از معادلات کوانتمی در تئوریهای تصمیم گیری استفاده کرد.
مثلا در مثال بالا یکی از توجیهات این انتخاب بصورت زیر است:
در شکل زیر Ψ حالت ذهنی شما نسبت به علی است، Fy نشان دهنده داشتن یک شرکت توریستی است، و By بردار معلم بودن علی است. توان دوی تصویر Ψ روی By، یعنی مقدار مربع α، احتمال معلم بودن علی را برای ما نشان میدهد (گزینه دو) و مقدارمربع β در واقع احتمال اینکه علی یک شرکت توریستی دارد و معلم است را نشان میدهد (یعنی تصویر Ψ روی Fy یعنی شرکت توریستی دارد و سپس تصویر نتیجه روی By ترکیب این دو گزاره میشود). پس در چنین حالتی ما گزینه اول را بیشتر انتخاب میکنیم. البته این موضوع مورد مناقشه بوده و مقالاتی در تایید و رد این موضوع نوشته شده است.
🙏 با سپاس فراوان از جناب دکتر یوسف جمالی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
🆔 @QMproblems
⭕️ تبریک به جناب دکتر گلشنی و جامعۀ فیزیک ایران
اخیراً مطلع شده ایم که رهیافت جدیدی از سوی جناب دکتر گلشنی و دانشجویان شان در زمینۀ ارتباط ذهن و مغز و آگاهی کوانتومی، در مجلۀ بسیار معتبر و میان رشته ای Heliyon با عنوان زیر منتشر شده است:
A proposed mechanism for mind-brain interaction using extended Bohmian quantum mechanics in Avicenna's monotheistic perspective
در این رهیافت، که نام آن از سوی این محققان "ابن سینا-بوهم" گذاشته شده است، با الهام از نظریۀ ابن سینا درمورد چگونگی ارتباط میان شعور و ماده و استفاده از فرمالیزم کوانتوم بوهمی، به توضیح چگونگی ارتباط میان ذهن و مغز پرداخته شده است. این رهیافت در کنار سه دیدگاه دیگر، که تاکنون از سوی دانشمندان برجسته ای چون اکلز (نوبلیست پزشکی)، پن رز (ریاضی فیزیکدان مشهور اکسفوردی و برنده مدال ديراك و ...)، و استپ (فیزیکدان مشهور و استاد برکلی) ارائه شده است، قرار می گیرد.
این دستاورد بزرگ را خدمت آن استاد گرانقدر و جامعۀ فیزیک ایران تبریک عرض می نماییم و برای شان آرزوی موفقیت روز افزون داریم. ان شاالله به زودی دربارۀ ابعاد وسیع این کار علمی مطالب بیشتری را منتشر خواهیم کرد.
لینک مقاله:
https://www.cell.com/heliyon/fulltext/S2405-8440(19)35790-1
🆔 @QMproblems
اخیراً مطلع شده ایم که رهیافت جدیدی از سوی جناب دکتر گلشنی و دانشجویان شان در زمینۀ ارتباط ذهن و مغز و آگاهی کوانتومی، در مجلۀ بسیار معتبر و میان رشته ای Heliyon با عنوان زیر منتشر شده است:
A proposed mechanism for mind-brain interaction using extended Bohmian quantum mechanics in Avicenna's monotheistic perspective
در این رهیافت، که نام آن از سوی این محققان "ابن سینا-بوهم" گذاشته شده است، با الهام از نظریۀ ابن سینا درمورد چگونگی ارتباط میان شعور و ماده و استفاده از فرمالیزم کوانتوم بوهمی، به توضیح چگونگی ارتباط میان ذهن و مغز پرداخته شده است. این رهیافت در کنار سه دیدگاه دیگر، که تاکنون از سوی دانشمندان برجسته ای چون اکلز (نوبلیست پزشکی)، پن رز (ریاضی فیزیکدان مشهور اکسفوردی و برنده مدال ديراك و ...)، و استپ (فیزیکدان مشهور و استاد برکلی) ارائه شده است، قرار می گیرد.
این دستاورد بزرگ را خدمت آن استاد گرانقدر و جامعۀ فیزیک ایران تبریک عرض می نماییم و برای شان آرزوی موفقیت روز افزون داریم. ان شاالله به زودی دربارۀ ابعاد وسیع این کار علمی مطالب بیشتری را منتشر خواهیم کرد.
لینک مقاله:
https://www.cell.com/heliyon/fulltext/S2405-8440(19)35790-1
🆔 @QMproblems
Heliyon
A proposed mechanism for mind-brain interaction using extended Bohmian quantum mechanics in Avicenna's monotheistic perspective
In quantum approaches to consciousness, the authors try to propose a model and mechanism
for the mind-brain interaction using modern physics and some quantum concepts which
do not exist in the classical physics. The independent effect of mind on the brain…
for the mind-brain interaction using modern physics and some quantum concepts which
do not exist in the classical physics. The independent effect of mind on the brain…
🔦 دفاع از رساله دکتری؛ گرایش فیزیک بنیادی
📝مفهوم و نقش انرژی و آنتروپی در نظریۀ گرانش و مدل های کیهانشناسی
🗣ارائه: سجاد آقاپور
📕استاد راهنما: دکتر مهدی گلشنی
⏱ دوشنبه: 22 مهر، ساعت 11
🏛سالن دکتر جناب، دانشکده فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
📝مفهوم و نقش انرژی و آنتروپی در نظریۀ گرانش و مدل های کیهانشناسی
🗣ارائه: سجاد آقاپور
📕استاد راهنما: دکتر مهدی گلشنی
⏱ دوشنبه: 22 مهر، ساعت 11
🏛سالن دکتر جناب، دانشکده فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
⭕️ سمینار هفتگی گروه فیزیک بنیادی
📎 آیا علوم مستغنی از مفروضات متافیزیکی هستند؟
👤 دکتر مهدی گلشنی
⏰ یکشنبه 19 آبان، ساعت 10:30 تا 12
🚩 آمفی تئاتر دانشکدۀ فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
📎 آیا علوم مستغنی از مفروضات متافیزیکی هستند؟
👤 دکتر مهدی گلشنی
⏰ یکشنبه 19 آبان، ساعت 10:30 تا 12
🚩 آمفی تئاتر دانشکدۀ فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
Audio
⭕️ فایل صوتی سمینار فیزیک بنیادی
🔍 آیا علوم مستغنی از مفروضات متافیزیکی هستند؟
👤 دکتر مهدی گلشنی
🗓 آبان 98
🆔 @QMproblems
🔍 آیا علوم مستغنی از مفروضات متافیزیکی هستند؟
👤 دکتر مهدی گلشنی
🗓 آبان 98
🆔 @QMproblems
⭕️ سمینار هفتگی گروه فیزیک بنیادی
📎 فیزیک بنیادی چیست و چرا مهم است؟
👤 دکتر مهدی گلشنی
⏰ یکشنبه 3 آذر، ساعت 13:30
🚩 آمفی تئاتر دانشکدۀ فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
📎 فیزیک بنیادی چیست و چرا مهم است؟
👤 دکتر مهدی گلشنی
⏰ یکشنبه 3 آذر، ساعت 13:30
🚩 آمفی تئاتر دانشکدۀ فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
🔦 دفاع از رساله دکتری؛ گرایش فیزیک بنیادی
📝فیزیک حاکم بر ارتباط ذهن، مغز و ماشین از منظر کوانتوم بوهمی و معادلات ماکسول
🗣ارائه: محمد جمالی
📕استاد راهنما: دکتر مهدی گلشنی
⏱ دوشنبه: 4 آذر، ساعت 10:30
🏛سالن دکتر جناب، دانشکده فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
📝فیزیک حاکم بر ارتباط ذهن، مغز و ماشین از منظر کوانتوم بوهمی و معادلات ماکسول
🗣ارائه: محمد جمالی
📕استاد راهنما: دکتر مهدی گلشنی
⏱ دوشنبه: 4 آذر، ساعت 10:30
🏛سالن دکتر جناب، دانشکده فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
⭕️ همایش اهمیت مباحث بنیادی در علوم پایه
🔸 علوم بنیادی حوزههای مختلفی از جمله فیزیک، زیستشناسی و ریاضی را دربردارد که در پی ارائه تصویری منسجم، عمیق و جهان شمول از واقعیت هستند. درهمتنیدگی این حوزه ها موجب می شود که پژوهشگران علوم بنیادی به حوزههای متعددی از علم آگاهی داشته باشند تا ارائه تصویری یکپارچه و سازگار از طبیعت حاصل آید. در حال حاضر مسائل بنیادی و چالش برانگیز در علوم بسیارند. در این همایش یکروزه قرار است به برخی از این مسائل در علوم شناختی و ریاضیات، مغز و سیستمهای پیچیده، گرانش و کیهانشناسی، و مکانیک کوانتومی بپردازیم.
🗓 21 آذر 98
آخرین مهلت جهت ثبتنام 16 آذرماه 1398 میباشد.
physics.ipm.ac.ir/conferences/fpbs/index.jsp
🔸 علوم بنیادی حوزههای مختلفی از جمله فیزیک، زیستشناسی و ریاضی را دربردارد که در پی ارائه تصویری منسجم، عمیق و جهان شمول از واقعیت هستند. درهمتنیدگی این حوزه ها موجب می شود که پژوهشگران علوم بنیادی به حوزههای متعددی از علم آگاهی داشته باشند تا ارائه تصویری یکپارچه و سازگار از طبیعت حاصل آید. در حال حاضر مسائل بنیادی و چالش برانگیز در علوم بسیارند. در این همایش یکروزه قرار است به برخی از این مسائل در علوم شناختی و ریاضیات، مغز و سیستمهای پیچیده، گرانش و کیهانشناسی، و مکانیک کوانتومی بپردازیم.
🗓 21 آذر 98
آخرین مهلت جهت ثبتنام 16 آذرماه 1398 میباشد.
physics.ipm.ac.ir/conferences/fpbs/index.jsp
Audio
⭕️ فایل صوتی سمینار فیزیک بنیادی
🔍 فیزیک بنیادی چیست و چرا مهم است؟
👤 دکتر مهدی گلشنی
🗓 آذر 98
🆔 @QMproblems
🔍 فیزیک بنیادی چیست و چرا مهم است؟
👤 دکتر مهدی گلشنی
🗓 آذر 98
🆔 @QMproblems
⭕️ سمینار هفتگی گروه فیزیک بنیادی
📎 قضیه گودل، آیا فیزیک همیشه نا تمام است؟
👤 احسان ابراهیمیان
⏰ یکشنبه 17 آذر، ساعت 10:30
🚩 آمفی تئاتر دانشکدۀ فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
📎 قضیه گودل، آیا فیزیک همیشه نا تمام است؟
👤 احسان ابراهیمیان
⏰ یکشنبه 17 آذر، ساعت 10:30
🚩 آمفی تئاتر دانشکدۀ فیزیک شریف
🆔 @QMproblems
Audio
⭕️ فایل صوتی سمینار فیزیک بنیادی
🔍 قضیه گودل، آیا فیزیک همیشه نا تمام است؟
👤 احسان ابراهیمیان
🗓 آذر 98
🆔 @QMproblems
🔍 قضیه گودل، آیا فیزیک همیشه نا تمام است؟
👤 احسان ابراهیمیان
🗓 آذر 98
🆔 @QMproblems
HTML Embed Code: