TG Telegram Group Link
Channel: ﺩﺭ اﺳﺎﺭﺕ ﻓﺮﻫﻨﮓ
Back to Bottom
خداحافظی - گابریل گارسیامارکز
@Poem_sense
این شعر را اگر می توانید حداقل هفته ای یکبار بشنوید و توصیه های آنرا به کار بگیرید که پشیمانی از مهربانی های به تعویق افتاده گاه بسیار دردناک و دشوار است.

@essarat

🌹🌹🌹
مهربانی ما و نامهربانی اینها

با خود عهد كرده بودم كه اگر زمانى پایم به خارج از کشور رسید، مثل بعضی از هموطنان كیستى و چیستى خود را فراموش نكنم و تحت‌تأثیر محیط فاسد غرب قرار نگیرم! از آنانى كه وقتی دوست و آشنایى از كشور و شهر و دیارشان به محل کارشان رفته بود، آنها را بیش از دقایقى نپذیرفته بودند، همان‏هایى كه وقتى در وطن بودند و آشنایی به دیدارشان می آمد، كارشان را تعطیل مى‏ كردند و تا هر زمانى كه لازم بود در خدمت میهمانانشان بودند. اما وقتی خود در اینجا مشغول به کار شدم دیدم به غیر از نیم تا یك ساعت وقت ناهار، تمام مدت را بایستى بطور جدی كار كنم.

به مرور زمان دریافتم آن وقت‏هایی كه ما براى دیگران در وطن می گذاشتیم و به حساب محبت شرقى خود می نوشتیم و به آن مباهات مى‏ كردیم یا به دلیل بیكارى‏ هاى پنهان در اداراتمان بود، یا از جدى نگرفتن كارها و یا از ترس دلگیر شدن دوستان.

آیا این چنین بودن ما یکی از صدها علت عقب ماندگی ما و آن چنان بودن آنها یکی از صد ها علت پیشرفت آنان نیست؟

کتاب در اسارت فرهنگ
https://hottg.com/Essarat/1991

کتاب صوتی
http://hottg.com/shey72

🌹🌹🌹
🔻با ثبت بیش از ۱۳ هزار امضا  که هر لحظه در حال افزایش است

مردم تهران خواستار جلوگیری از تخریب پارک قیطریه شدند


کارزار "درخواست جلوگیری از تخریب پارک قیطریه" که در واقع مخالفت با ساخت مسجد در پارک هست، تا حالا بیش از ۱۳ هزار امضا گرفته.

این امضاها مربوط به افرادی با هویت واقعی است و هر روز بر تعداد امضاها اضافه می‌شود.

کارزار "درخواست جلوگیری از تخریب پارک قیطریه" خطاب به رییس‌جمهور ، رییس قوه قضاییه و رییس دیوان عدالت اداری نوشته شده است. متن نامه به شرح زیر است؛

ریاست محترم قوه قضائیه

ریاست محترم جمهور
رئیس دیوان عدالت اداری
سلام
تهران شهری پرجمعیت و باتراکم بالامی‌باشد و دچار کمبود بوستان و فضایی سبز است؛ لذا در سال‌های اخیر شهرداری نه تنها عمل موثری در این راستا نکرده، بلکه به‌طور گسترده اقدام به قلع و قمع درختان در نقاط مختلف تهران از جمله بوستان زعفرانیه، باغ گیاه‌شناسی ملی، پارک چیتگر، کاخ سعدآباد و هم‌اکنون نیز قصد تخریب پارک تاریخی قیطریه با وجود درختان کهن سال را دارد.

لذا با وجود آلودگی شدید هوای تهران و نیاز این شهر به وجود درختان، این کار عواقب جبران ناپذیری دارد؛ کما این‌که شهروندان پایتخت از افسردگی رنج می‌برند و وجود ساختمان‌های بی‌قواره، ازدحام و کمبود فضای سبز شهری از علل بسیاری از بیماری‌های روانی می‌باشد. لذا ما شهروندان تهران خواستار جلوگیری از تخریب پارک قیطریه هستیم.

https://www.karzar.net/106414

@eskannews_com
instagram.com/eskannews
سخنرانی
کانون دوستداران فرهنگ ایران - واشنگتن
زندگی کردن در قرون متمادی تحت رژیمهای دیکتاتوری یعنی در ترس، فقر و بیعدالتی و نبود آزادی، باعث به وجود آمدن ویژگیهای اخلاقی و رفتاری در ما شده است که به مرور ایام در ما نهادینه شده اند.
متاسفانه این ویژگی ها که از آن به نام فرهنگ یاد می کنیم و همواره به آن می بالیم، مغایر با ویژگی های مردم جوامع مدرن هستند چرا که آنها در آزادی و عدالت و قانونمندی زندگی و رشد کرده اند.
بدیهی است با پا فشاری در حفظ چنین فرهنگی نخواهیم توانست به سهولت به دموکراسی، عدالت و آزادی دست یابیم.

سخنرانی و گفت و گوی فوق
به بحث و گفت و شنود در مورد این مهم پرداخته است،

شرح کامل این مصیبت عظما را در کتاب در اسارت فرهنگ بخوانید.👇👇

https://hottg.com/Essarat/1991

🌷🌷🌷
تنها خاطره‏ اى كه با خود برد

برادرش از کانادا به سیدنی آمده بود تا پس از سالیان دراز دوری دیدارى تازه كنند، پس از رفتن مسافرش بود که او را در خیابان دیدم و از چند و چون سفر برادرش پرسیدم.  در پاسخ من با بر آشفتگی پرسید به نظر تو درك این مسئله كه وقتى شرایط تغییر مى‏ كند، بعضى از رسوم ما نیز باید تغییر كند، احتیاج به نبوغ فراوان دارد؟ سپس بدون این‏كه فرصت جوابى به من بدهد چنین ادامه داد: از روز ورود برادرم هموطنانى كه با ما آشنایى داشتند، یكى یكى و گاهى دو تا دو تا همراه خانواده‏ هاشان به دیدنش آمدند و تا دیر وقت ماندند، حتى نگذاشتند مسافر ما خستگى این سفر بسیار طولانى را از تن به‏ در كند. اما ماجرا به این دیدن‏ها ختم نشد، پس از آن هر كدام از آنها ما را به اصرار و التماس به ناهار یا شام دعوت كردند و تا ما قبول نمى‏ كردیم، دست بر نمى‏ داشتند. دو هفته این‏چنین گذشت. برادرم كه مجرد بود و مدت‏ها جداى از هموطنان زندگى كرده و آداب و رسوم ما را به فراموشى سپرده بود، مى‏ پرسید اینها كه مرا ندیده‏ اند و نمى‏ شناسند براى چه مى‏ آیند مرا ببینند، چه چیزى در من براى اینها دیدنى است، در كانادا مردم به دیدن یك آدم مریخى هم این‏همه مشتاق نیستند كه این هموطنان به دیدن من. ما به او می گفتیم به‏ خاطر احترام به ما به دیدار تو مى‏ آیند، او مى‏ گفت: احترام به شما چه ربطى به دیدن من دارد؟ به آنها بگویید كه كار دارید. ما به او مى‏ گفتیم بدشان مى‏ آید. و او مى‏ پرسید: چرا باید بدشان بیاید، چرا رویتان نمى‏وشود، چرا شما از این‏كه آنها بدشان بیاید این قدر می ترسید، چرا مى‏ خواهید همه از شما خوششان بیاید.
خلاصه این‏كه به بركت این آداب و رسوم نه تنها آن‏طور كه مى‏ خواستیم از همجوارى یكدیگر لذت نبردیم بلکه نتوانستیم جاهاى دیدنى این شهر را كه چند ماه هم كفاف دیدن آنها را نمى‏ كند به او نشان دهیم.
بیچاره برادرم هنگام خداحافظى خیلی آزرده‏ خاطر بود زیرا تنها خاطره ای را كه از اینجا با خود برد، خوردن مكرر خورشت قورمه‌سبزى و زرشك‌پلو با مرغ در خانه ی عده‏ اى ناآشنا بود.

https://hottg.com/Essarat/1991

بیشتر آداب و رسوم در شرایط خاص براى رفاه و آسایش انسانها به‏ وجود آمده‏ اند، اگر مى‏ بینید انجام این رسوم براى شما و دیگران ایجاد زحمت و نارضایى خاطر مى‏ كند، بدانید كه تاریخ مصرف آن گذشته است.
Interview-Part 1
Dar Essarate Farhang
مصاحبه منوچهرخطیبی (ادمین کانال رادیو دل) با خانم طاهره شیخ الاسلام، مولف کتاب در اسارت فرهنگ
این مصاحبه در چهار قسمت ارایه گردیده و برای رعایت فاصله اجتماعی به صورت غیرحضوری انجام شده است.

قسمت اول – ترس

دسترسی به پی دی اف کتاب:
https://hottg.com/Essarat/1991

نسخه صوتی کتاب با صدای مولف در آدرس hottg.com/shey72

پخش در کانال تلگرامی رادیو دل
@RaadioDel
Forwarded from مهدی خلجی
گفتار مهدی خلجی درباره الترناتیو جمهوری اسلامی در کلاب‌هاوس گفتمان سیاسی-1
رابطه فرهنگ و زبان (۱)

هموطنى ماجرایی را برایم تعریف کرد که برای بیشتر ما خانواده‌های ایرانی اتفاق افتاده بود.
ظاهراً یک روز که دختر و پسرش تكالیف دبستانشان را انجام مى‏ دادند و با انگلیسى نیز با هم مشغول گفت‏ وگو بودند، دست یكى‏ شان به لیوان روى‏ میز می‌خورد و لیوان می‌افتد و مدادهاى دیگرى خیس می‌ شود. بلافاصله آن‏كه دستش به لیوان خورده بود می‌گوید: «sorry» متأسفم و دیگرى جواب می‌دهد: «that is okay» اشكالى ندارد.
روز دیگرى كه همان دو کودک مشغول صحبت به زبان فارسى بودند، اتفاق مشابهى می‌افتد و مكالمات زیر بین آنها رد و بدل می‌شود:
- مگه كورى، چشاتو باز كن.
- كور خودتى، تقصیر اونیه كه لیوان رو روى میز گذاشته.
- حالا برش دار.
- به من چه، خودت برش دار.
و این مكالمات تا جنگ تن به تن و فریاد تقاضا براى یك میانجى ادامه می‌یابد.

این هموطن می پرسید كه آیا فرزندان ما براى تغییر نحوه گفتار خود بایستى زبان خویش را عوض كنند یا این‏كه راه دیگرى وجود دارد؟ اگر آرى، آن راه كدام است؟

https://hottg.com/Essarat/1991

🌷🌷🌷
Interview-Part 2
Dar Essarate Farhang
مصاحبه منوچهرخطیبی (ادمین کانال رادیو دل) با خانم طاهره شیخ الاسلام، مولف کتاب در اسارت فرهنگ
این مصاحبه در چهار قسمت ارایه گردیده و برای رعایت فاصله اجتماعی به صورت غیرحضوری انجام شده است.

قسمت دوم – فقر

برای دریافت پی دی اف کتاب به لینک زیر
https://hottg.com/Essarat/1991
و برای شنیدن نسخه صوتی کتاب با صدای مولف به لینک
hottg.com/shey72
رجوع نمایید

پخش در کانال تلگرامی رادیو دل
@RaadioDel
رابطه فرهنگ و زبان (۲)

یکی از روزهای سال ۱۳۸۰ بود که نامه‌ای از هموطنی بدستم رسید که در آن از من خواسته بود متنی که به اداره مهاجرتِ استرالیا نوشته را برایش به انگلیسی ترجمه کنم. نامه چنین شروع می‌شد: «اگر پرندگان مهاجر را دوست ندارید، آشیانه‌هایشان را خراب نکنید ...»
در پی یافتن معادلِ کلمه ی پرنده مهاجر ـ با همان بار فرهنگی و احساسی که در زبان فارسی دارد ـ به آشنایی انگلیسی زبان تلفن کردم. مقدمتاً به او گفتم که نامه‌ای است به اداره مهاجرت. او که به شدت گیج شده بود و نمی‌دانست پرنده در نامه ی اداری چه می‌کند، از من در مورد آن پرسید و من برایش مفهوم و پیام جمله را توضیح دادم. پس از سکوتی کوتاه به من توصیه کرد فقط قسمت‏هایى كه تقاضاى این شخص در آن مطرح شده است را ترجمه نمایم. در خلال صحبت‏هایمان دریافتم كه در این كشورها معمولاً نامه‏ ها صریح، كوتاه، منطقى و بدون حشو و زوائد نوشته مى‏ شود و اگر تقاضای عنوان شده قانونى باشد به آن رسیدگى می شود و اگر قانونی نباشد ده‏ها صفحه شرح مصیبت نیز تأثیرى بر فرد مسئول نخواهد گذاشت، چرا که او کارش اجرای قانون است.
چنین شد كه فقط اصل تقاضا را ترجمه كردم و به همراه توضیح كوتاهى به او ارسال داشتم.

مدتى گذشت و از این هموطن خبرى نیامد، چند بار به او تلفن كردم، ولى تلفنش جواب نداد، براى رفع نگرانى خویش چاره‏ اى جز این نداشتم که برایش نامه‏ اى بنویسم.  تصمیم گرفتم نامه را به زبان انگلیسی بنویسم چرا که با این زبان نوشتن سه جمله ی کوتاه: "تلفن شما جواب نمى‏ دهد. امیدوارم كه كارها بر وفق مراد باشد. اگر كار دیگرى داشته باشید، مرا در جریان بگذارید" کافی بود در حالیکه با زبان فارسی نه تنها چنین نبود بلکه بایستی حداقل چند خط دیگر مشتمل بر تعارفات و عرض ارادت اضافه می کردم و این همان مهارتی بود که من از آن بهره ای نداشتم.
در جهت تفهیم موضوع مثالى مى‏ زنم: شما به منزل كسى رفته‏ اید و او در خانه نبوده است. حال مى‏ خواهید برایش روى تكه كاغذى همین را بنویسید. مخاطب شما هر كس و در هر مقامى كه باشد، به زبان انگلیسى تقریباً با یك یا دو جمله مى‏ توانید این مطلب را بیان كنید، چرا كه در این زبان براى كلمات «من»، «شما»، «آمدم» و «نبودید» مترادف های دیگرى نیست و اگر نیز باشد استفاده از آن چندان معمول نیست. اما در زبان فارسى می توان به جاى «من» از كلماتى چون بنده، حقیر، فدوى، مخلص و چاكر و ....  و به جای «شما» از كلماتى چون «جنا‏بعالى، حضرتعالى، سركار، سركارعالى» و به جاى كلمه «آمدم»  از كلماتى چون شرفیاب شدم، خدمت رسیدم و برای كلمه ی «نبودید» از عباراتى چون «تشریف نداشتید یا موفق به زیارتتان نشدم» استفاده کرد. با این كلمات ده‏ ها جمله متفاوت بسته به این ‏كه مخاطب شما چه كسى است می توان ساخت و تازه این بدون در نظر گرفتن تعارفات و عرض بندگى و ارادت‏ هایى است كه در شروع و در پایان نامه لازم مى‏ آید.

با توجه به این تفاوت عظیم مى‏ توان تصور كرد ارسال نامه‏ هایى مشابه نامه‏ هایى كه امروزه در سطح رؤساى جمهور، وزرا و دانشمندان در كشورهاى مدرن نوشته مى‏ شود  چقدر می تواند حتى براى معمولی ترین افراد در کشورهاى در حال توسعه، توهین‏ آمیز و برخورنده باشد، چراكه خالى از عرض ارادت‏ها و بندگى‏ ها و بالابردن‏ هاى مخاطب و حقیر كردن نگارنده ی نامه و در نهایت فاقد كلماتى است كه در لواى احترام بر نابرابرى انسان‏ها مهر تأیید مى‏ گذارد.

برای گذار از جامعه ای سنتی به جامعه مدرن راه بسیار دراز و پر فراز و نشیبی در پیش داریم.
اولین قدم در این راه آگاه شدن از بلایی است که بر سرِ زبانِ ما و به تبع آن بر سرِ ما آمده است.
توضیح بیشتر در کتاب زیر:
https://hottg.com/Essarat/1991
🌷🌷🌷
اسلام_اروتیک،_اسلام_زن_باره_از_مهدی_خلجی.pdf
89.1 KB
در بخشی از این مقاله چنین می خوانیم:

ادبيات اروتيک اسلامی، به واقع، شگفت انگيز است. نوشته های اروتيک اسلامی واقعاً قابل مقایسه با ادبيات اروتيکِ قدیمِ اروپا و نيز کشورهایی مانند چين قدیم است. تنها هم نوشته نيست. آنها که در غرب زندگی می کنند کافی است به بخش شرقی موزه های اروتيک بروند و ببينند چه تخيل فعال جنسی در مينياتورهای اروتيک اسلامی به کار رفته است. ماه پيش در کپنهاک به یکی از این موزه ها رفتم. بسياری از آنچه ما گمان میبریم که ابداع غربی های امروزی است، در واقع در تخيل مسلمانان قدیم وجود داشته؛ از سکس گروهی گرفته تا سکس لزبين ها، سکس هموسکسوئل ها و انواع و اقسام حالتهای مختلف آميزش. همه این مينياتورهای اسلامی که به دست هنرمندان مسلمان پدیدآمده، سراسر نظام گفتار بنيادگرایان را نقض میکند.

در پایان مقاله چنین آمده است:

شاید هيچ کابوسی برای حکومت مذهبی ایران بالاتر از این نباشد که یک روز، پنجاه زن بی حجاب در یکی
ازخيابانهای تهران جمع شوند و حکومت قدرت سرکوب آنها را نداشته باشد. از یاد نبریم که آزادی انسان روی تن اش بنا میشود.
@essarat

🌹🌹🌹
این است مفهوم احترام به زن در اسلام!!

خانمی که به استرالیا پناهنده شده بود تعریف می کرد که او و همسرش برای گرفتن وام تعمیرات منزل در ایران به بانک مراجعه می‌ کنند، وام شوهر بدون هیچ مشکلی درست می شود اما مسئول مربوطه به او می گوید که امضایش باید توسط دو مرد بالای شانزده سال تایید شود. این خانم که مدرس دانشگاه بود رو به کارمند مسئول می کند و با ناراحتی می گوید این چه قانون مسخره و شرم آوریست که امضای من که  تا کنون صدها جوان این مملکت را آموزش داده ام اعتبار ندارد و کارمند پاسخ می‌دهد که این قانون اسلام است و او مأمور است و معذور. در اینجا این خانم آهی کشید و چنین ادامه داد: در حالی که از این توهین اشک در چشمانم حلقه زده بود با همسرم به قهوه‌ خانه‌ ای که در فاصله کمی از بانک قرار داشت رفتیم و با پرداخت مقداری پول از دو جوانی که در آنجا به کشیدن قلیان مشغول بودند خواهش کردیم که همراه ما به بانک بیایند و امضای مرا تأیید کنند، دو جوانی که بعداً معلوم شد تا چندی قبل از آن به جرم دزدی و قاچاق مواد مخدّر در زندان بوده‌اند!

ما چرا چنین شدیم
۱۳۷۹ سیدنی

https://hottg.com/Essarat/2271
Interview-Part 3
Dar Essarate Farhang
مصاحبه منوچهرخطیبی (ادمین کانال رادیو دل) با خانم طاهره شیخ الاسلام، مولف کتاب در اسارت فرهنگ
این مصاحبه در چهار قسمت ارایه گردیده و برای رعایت فاصله اجتماعی به صورت غیرحضوری انجام شده است.

قسمت سوم – تبعیض

پی دی اف کتاب در لینک زیر

https://hottg.com/Essarat/1991

و نسخه صوتی کتاب که با صدای مولف ضبط شده است در:
http://hottg.com/shey72

پخش در کانال تلگرامی رادیو دل
@RaadioDel
رابطه فرهنگ و زبان (۳)

هموطنِ مهاجرت کرده ای متعجب بود از این كه چرا بعضى از زوج‏هاى ایرانى با زبان انگلیسى به یكدیگر ابراز علاقه مى‏ كنند و مى‏ پرسید مگر ما در زبان فارسى عبارت «دوستت دارم» را نداریم.

در جوامع سنتی و نابرابر شیوه غیرمستقیم گویى و استفاده از لفافه و كنایه و "به در بگو تا دیوار بشنود" تنها به اظهار عقیده، انتقاد و بیان عیوب محدود نمى ‏شود، بلكه اظهار محبت را نیز به نوعى شامل مى‏ گردد.

از آنجا كه در این جوامع محبت چه در قالبِ رفتار و چه در قالبِ كلام، بیشتر اوقات از طرف فروتر یا سلطه‏ پذیر (ضعیف) به فراتر یا سلطه گر (قدرتمند) ـ در راستاى كسبِ حمایت، دفعِ ضرر و خطر و یا به دست آوردن امتیازى اظهار مى‏ شود، مى‏ تواند از طرف هر كس ـ صرف نظر از موقعیت او در هرمِ اجتماعى ـ به ضعف یا نیاز تعبیر شود و همین امر مانع از ابراز مستقیم آن مى‏ شود.
كلماتى چون مخلصم، كوچكم، ارادتمندم و واژگان مبالغه‏ آمیزترى چون خاكِ پایم، فدایت شوم، قربانت بروم و قدمت روى چشم و ده‏ ها كلمه و عبارت دیگر همان دوستت دارم است اما به‏ گونه‏ اى غیرمستقیم.

مبالغه‏ آمیز بودن این كلمات نیز همانگونه که در کتاب دراسارت فرهنگ به تفصیل در باره ی آن صحبت شده، به دلیل عدم اعتمادی است که شنونده به گوینده یعنی همه ما به یکدیگر داریم.

طبیعتاً در این جوامع اظهارِ محبت از طرف فرادست به فرودست، كسرِ شأن تلقى مى‏ شود، چراكه قوی را نیازى به ضعیف نیست. از این ‌رو در جوامع مردسالار و سنتی-مذهبی مردان تمایل چندانى به اظهار علاقه مستقیم به همسرانشان ندارند. اما از آنجا كه در جوامع غربى این تبعیضات تا اندازه زیادى كاهش یافته، یعنی نه انتقاد و بیان صریحِ عقیده توهین تلقى مى‏ شود و نه ابرازِ صریح محبت، احساس حقارت و كوچكى با خود به‏ همراه مى‏ آورد، عده‏ اى ترجیح مى‏ دهند از این زبان براى بیان انتقاد، بیان عقیده و یا اظهار محبت خویش استفاده کنند. هر چند در شروع استفاده از زبان دیگر هنوز بارِ معانىِ فرهنگِ قومى پافشارى مى‏ كنند، اما پس از مدتى این دو زبان بار معانى و احساسى خویش را از یكدیگر جدا مى ‏نمایند.

پ. ن: به نظر می رسد این پدیده در بین قشر مرفه، تحصیلکرده و شهر نشین جامعه ما تا اندازه ی زیادی کاهش یافته ولی در بین اکثریتی از مردم جامعه همچنان تداوم دارد.

https://hottg.com/Essarat/1991
تقابل دو فرهنگ در مهاجرت.pdf
461.9 KB
این نوشتار به چرایی و چگونگی پدیده هایی چون:
- بوجود آمدن‌ يا شدت‌ گرفتن‌ اختلافات‌ زناشوئي‌ در بین مهاجران‌‌
- شدت‌ گرفتن‌ اختلافات‌ بين‌ والدين‌ و فرزندان‌ 
- كم‌ شدن‌ علاقه‌ جوانان‌ به‌ تحصيلات‌ دانشگاهي
- سست‌ شدن‌ پيوندهاي‌ عاطفي‌ خانواده‌
- بحران‌ هويت‌
- احساس‌ بي‌ وطني‌
و هم چنین نقش‌ سازنده‌ مهاجرت‌
پرداخته است.
@essarat

🌹🌹🌹
HTML Embed Code:
2024/05/20 22:30:34
Back to Top