Channel: فلسفه دیزاین
طراحی برای کاربران تحت استرس: درک استرس و تأثیر آن بر تجربههای دیجیتال
استرس یک تجربه انسانی جهانی است و زمانی رخ میدهد که افراد احساس کنند قادر به مدیریت یک موقعیت خاص نیستند. طبق نظریه ارزیابی شناختی، استرس از فرایندی ناشی میشود که در آن فرد یک چالش را شناسایی میکند، تواناییهای خود برای مقابله با آن را ارزیابی کرده و سپس واکنش نشان میدهد. اگر فرد احساس کند که منابع لازم برای مدیریت موقعیت را ندارد، استرس به وجود میآید.
در زمینه محصولات دیجیتال، کاربران ممکن است هنگام تعامل با رابطهای پیچیده یا ناآشنا دچار استرس شوند. هنگامی که یک کاربر یک وظیفه را پیچیده، زمانبر یا فراتر از تواناییهای خود تلقی کند، این میتواند حس فاصله از هدف را ایجاد کرده و سطح استرس را افزایش دهد. برعکس، وظایفی که ساده، سریع و در محدوده تواناییهای کاربر به نظر میرسند، کمتر احتمال دارد که استرس ایجاد کنند.
طراحی یک محصول دیجیتال تأثیر قابل توجهی بر واکنش استرس کاربر دارد. یک رابط کاربری با طراحی مناسب که با انتظارات و تواناییهای کاربر همخوانی دارد، میتواند ارزیابی مثبتی ایجاد کند، جایی که کاربر احساس صلاحیت و کنترل میکند. این تجربه مثبت رضایت و تعامل کاربر را افزایش میدهد.
از سوی دیگر، یک محصول با طراحی ضعیف ممکن است به ارزیابیهای منفی منجر شود. اگر کاربران رابط کاربری را بیش از حد پیچیده یا گیجکننده بیابند، ممکن است ناتوانی خود در انجام وظایف را به محصول نسبت دهند که نتیجه آن ناامیدی و کاهش تعامل خواهد بود. این درک منفی میتواند به اعتبار برند آسیب برساند و کاربران را از بازگشت به محصول بازدارد.
برای طراحی مؤثر برای کاربران تحت استرس، ضروری است عوامل ایجادکننده استرس را در نظر بگیریم و از طریق انتخابهای طراحی هوشمندانه به آنها پاسخ دهیم. این شامل سادهسازی وظایف، ارائه دستورالعملهای روشن و اطمینان از اینکه کاربران در طول تعامل خود با محصول حس کنترل دارند، میشود.
درک رابطه بین استرس و تجربه کاربری برای ایجاد محصولات دیجیتال که نه تنها کاربردی بلکه حمایتکننده از بهزیستی عاطفی کاربران هستند، حیاتی است. با توجه به تأثیر استرس و پیادهسازی استراتژیهای طراحی برای کاهش آن، طراحان میتوانند رضایت کاربران را افزایش داده و تعاملات مثبتی با محصولات خود ایجاد کنند.
در نهایت، شناخت نقش استرس در تعاملات کاربر و استفاده از اصول طراحی که بار شناختی را کاهش میدهند، میتواند به تجربههای دیجیتال شهودیتر و کاربرپسندتر منجر شود. این رویکرد نه تنها به نفع کاربران است و ناامیدی را کاهش میدهد، بلکه به موفقیت و پذیرش کلی محصول نیز کمک میکند.
برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۳ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#تجربه_کاربری #تفکر_طراحی #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
استرس یک تجربه انسانی جهانی است و زمانی رخ میدهد که افراد احساس کنند قادر به مدیریت یک موقعیت خاص نیستند. طبق نظریه ارزیابی شناختی، استرس از فرایندی ناشی میشود که در آن فرد یک چالش را شناسایی میکند، تواناییهای خود برای مقابله با آن را ارزیابی کرده و سپس واکنش نشان میدهد. اگر فرد احساس کند که منابع لازم برای مدیریت موقعیت را ندارد، استرس به وجود میآید.
در زمینه محصولات دیجیتال، کاربران ممکن است هنگام تعامل با رابطهای پیچیده یا ناآشنا دچار استرس شوند. هنگامی که یک کاربر یک وظیفه را پیچیده، زمانبر یا فراتر از تواناییهای خود تلقی کند، این میتواند حس فاصله از هدف را ایجاد کرده و سطح استرس را افزایش دهد. برعکس، وظایفی که ساده، سریع و در محدوده تواناییهای کاربر به نظر میرسند، کمتر احتمال دارد که استرس ایجاد کنند.
طراحی یک محصول دیجیتال تأثیر قابل توجهی بر واکنش استرس کاربر دارد. یک رابط کاربری با طراحی مناسب که با انتظارات و تواناییهای کاربر همخوانی دارد، میتواند ارزیابی مثبتی ایجاد کند، جایی که کاربر احساس صلاحیت و کنترل میکند. این تجربه مثبت رضایت و تعامل کاربر را افزایش میدهد.
از سوی دیگر، یک محصول با طراحی ضعیف ممکن است به ارزیابیهای منفی منجر شود. اگر کاربران رابط کاربری را بیش از حد پیچیده یا گیجکننده بیابند، ممکن است ناتوانی خود در انجام وظایف را به محصول نسبت دهند که نتیجه آن ناامیدی و کاهش تعامل خواهد بود. این درک منفی میتواند به اعتبار برند آسیب برساند و کاربران را از بازگشت به محصول بازدارد.
برای طراحی مؤثر برای کاربران تحت استرس، ضروری است عوامل ایجادکننده استرس را در نظر بگیریم و از طریق انتخابهای طراحی هوشمندانه به آنها پاسخ دهیم. این شامل سادهسازی وظایف، ارائه دستورالعملهای روشن و اطمینان از اینکه کاربران در طول تعامل خود با محصول حس کنترل دارند، میشود.
درک رابطه بین استرس و تجربه کاربری برای ایجاد محصولات دیجیتال که نه تنها کاربردی بلکه حمایتکننده از بهزیستی عاطفی کاربران هستند، حیاتی است. با توجه به تأثیر استرس و پیادهسازی استراتژیهای طراحی برای کاهش آن، طراحان میتوانند رضایت کاربران را افزایش داده و تعاملات مثبتی با محصولات خود ایجاد کنند.
در نهایت، شناخت نقش استرس در تعاملات کاربر و استفاده از اصول طراحی که بار شناختی را کاهش میدهند، میتواند به تجربههای دیجیتال شهودیتر و کاربرپسندتر منجر شود. این رویکرد نه تنها به نفع کاربران است و ناامیدی را کاهش میدهد، بلکه به موفقیت و پذیرش کلی محصول نیز کمک میکند.
برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۳ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#تجربه_کاربری #تفکر_طراحی #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Designing for stressed out users | Part 1
What is stress and why does it matter
قدرت زمان استراحت
▫️استفان ساگمایستر، طراح گرافیک برجسته، در تدتاک "قدرت زمان استراحت" از رویکرد غیرمعمول خود در کار و زندگی میگوید: هر هفت سال، یک سال کامل را از کار فاصله میگیرد. این استراحت یک ساله به او فرصتی میدهد تا از روتین کاری فاصله بگیرد، ایدههای خلاقانهتری را کشف کند و دوباره به زندگی حرفهای خود انرژی بدهد.
▫️او با توضیح اینکه زندگی کاری معمولاً به سه دوره یادگیری، کار، و بازنشستگی تقسیم میشود، پیشنهاد میکند که بازههای کوتاه بازنشستگی را به میان سالهای کاری منتقل کنیم. او باور دارد که این استراحتها نهتنها فرصتی برای تجربه و خلاقیت هستند، بلکه به بهبود کیفیت زندگی و کار نیز کمک میکنند.
▫️ساگمایستر در این سخنرانی مثالهایی از پروژههای موفقی که در زمان استراحتش خلق کرده به اشتراک میگذارد و نشان میدهد چگونه این زمانها باعث شدهاند تا به دیدگاههای تازهتری برسد. او میگوید این استراحتها نه تنها به خلاقیت و نوآوری او کمک کردهاند، بلکه تیم کاریاش را نیز بهرهورتر و الهامبخشتر کردهاند.
▫️پیام اصلی این تدتاک این است که استراحت، برخلاف تصور رایج، نهتنها به بهرهوری آسیب نمیزند، بلکه زمینهساز رشد، خلاقیت و زندگی باکیفیتتر میشود. ساگمایستر از همه دعوت میکند که اهمیت زمان برای بازسازی ذهن و روح را جدی بگیرند و راهی برای گنجاندن چنین وقفههایی در زندگی خود پیدا کنند.
🔗 پیشنهاد میکنم حتما این تدتاک رو ببینید!
(مدت زمان ویدئو: ۱۸ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#خلاقیت #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
▫️استفان ساگمایستر، طراح گرافیک برجسته، در تدتاک "قدرت زمان استراحت" از رویکرد غیرمعمول خود در کار و زندگی میگوید: هر هفت سال، یک سال کامل را از کار فاصله میگیرد. این استراحت یک ساله به او فرصتی میدهد تا از روتین کاری فاصله بگیرد، ایدههای خلاقانهتری را کشف کند و دوباره به زندگی حرفهای خود انرژی بدهد.
▫️او با توضیح اینکه زندگی کاری معمولاً به سه دوره یادگیری، کار، و بازنشستگی تقسیم میشود، پیشنهاد میکند که بازههای کوتاه بازنشستگی را به میان سالهای کاری منتقل کنیم. او باور دارد که این استراحتها نهتنها فرصتی برای تجربه و خلاقیت هستند، بلکه به بهبود کیفیت زندگی و کار نیز کمک میکنند.
▫️ساگمایستر در این سخنرانی مثالهایی از پروژههای موفقی که در زمان استراحتش خلق کرده به اشتراک میگذارد و نشان میدهد چگونه این زمانها باعث شدهاند تا به دیدگاههای تازهتری برسد. او میگوید این استراحتها نه تنها به خلاقیت و نوآوری او کمک کردهاند، بلکه تیم کاریاش را نیز بهرهورتر و الهامبخشتر کردهاند.
▫️پیام اصلی این تدتاک این است که استراحت، برخلاف تصور رایج، نهتنها به بهرهوری آسیب نمیزند، بلکه زمینهساز رشد، خلاقیت و زندگی باکیفیتتر میشود. ساگمایستر از همه دعوت میکند که اهمیت زمان برای بازسازی ذهن و روح را جدی بگیرند و راهی برای گنجاندن چنین وقفههایی در زندگی خود پیدا کنند.
🔗 پیشنهاد میکنم حتما این تدتاک رو ببینید!
(مدت زمان ویدئو: ۱۸ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#خلاقیت #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Ted
The power of time off
Every seven years, designer Stefan Sagmeister closes his New York studio for a yearlong sabbatical to rejuvenate and refresh their creative outlook. He explains the often overlooked value of time off and shows the innovative projects inspired by his time…
برای شادتر بودن در نقش طراح تجربه کاربر یا طراح محصول، بر زندگی خارج از محیط کار خود سرمایهگذاری کنید!
◽️این مقاله به این موضوع میپردازد که چگونه پیوند بیش از حد هویت فرد به شغلش، به ویژه برای طراحان تجربه کاربری و محصول، میتواند منجر به احساس عدم رضایت و فرسودگی شغلی شود. استرس کاری معمولاً به زندگی شخصی سرایت کرده و بر روابط، سلامت و رفاه کلی زندگی تأثیر میگذارد.
◻️برای دستیابی به شادی بیشتر، این مقاله توصیه میکند سرگرمیهایی را دنبال کنید که ارتباطی با شغل شما ندارند، به سلامت جسمی و روانی خود اهمیت بیشتری دهید و تعریف موفقیت را بر اساس ارزشهای شخصی و نه تأییدات بیرونی بازنگری کنید. پرداختن به فعالیتهایی مانند ورزش منظم، تمرین ذهنآگاهی و در صورت نیاز، دریافت کمک حرفهای، میتواند سپری در برابر استرسهای ناشی از کار باشد.
◽️در نهایت این مقاله خوانندگان را ترغیب میکند تا زندگیای طراحی کنند که با ارزشهای شخصیشان همسو باشد و در آن شغل تنها یکی از اجزای یک پورتفوی گستردهتر برای شادی و رضایت باشد. وقتی شغل دیگر تنها منبع تحقق و خوشبختی نباشد، استرس کاری تأثیر عاطفی کمتری خواهد داشت. با سرمایهگذاری در جنبههای دیگر زندگی و توجه به سلامت و رفاه شخصی، افراد میتوانند چالشهای شغلی را با آرامش، دیدگاه وسیعتر و رضایت بیشتری مدیریت کنند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه نمایید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)
گردآورنده: نازنین کبیریراد
#تجربه_کاربری #توسعه_فردی
#UX
@Dexign فلسفه دیزاین
______
◽️این مقاله به این موضوع میپردازد که چگونه پیوند بیش از حد هویت فرد به شغلش، به ویژه برای طراحان تجربه کاربری و محصول، میتواند منجر به احساس عدم رضایت و فرسودگی شغلی شود. استرس کاری معمولاً به زندگی شخصی سرایت کرده و بر روابط، سلامت و رفاه کلی زندگی تأثیر میگذارد.
◻️برای دستیابی به شادی بیشتر، این مقاله توصیه میکند سرگرمیهایی را دنبال کنید که ارتباطی با شغل شما ندارند، به سلامت جسمی و روانی خود اهمیت بیشتری دهید و تعریف موفقیت را بر اساس ارزشهای شخصی و نه تأییدات بیرونی بازنگری کنید. پرداختن به فعالیتهایی مانند ورزش منظم، تمرین ذهنآگاهی و در صورت نیاز، دریافت کمک حرفهای، میتواند سپری در برابر استرسهای ناشی از کار باشد.
◽️در نهایت این مقاله خوانندگان را ترغیب میکند تا زندگیای طراحی کنند که با ارزشهای شخصیشان همسو باشد و در آن شغل تنها یکی از اجزای یک پورتفوی گستردهتر برای شادی و رضایت باشد. وقتی شغل دیگر تنها منبع تحقق و خوشبختی نباشد، استرس کاری تأثیر عاطفی کمتری خواهد داشت. با سرمایهگذاری در جنبههای دیگر زندگی و توجه به سلامت و رفاه شخصی، افراد میتوانند چالشهای شغلی را با آرامش، دیدگاه وسیعتر و رضایت بیشتری مدیریت کنند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه نمایید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)
گردآورنده: نازنین کبیریراد
#تجربه_کاربری #توسعه_فردی
#UX
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Want to Be Happier in Your UX or Product Role? Invest in Your Life Outside of Work.
Many UX and Product professionals feel unhappy, burned out, and unfulfilled because their identity is too closely tied to their work.
تحولات پیشبینیشده در سال ۲۰۲۵: تغییرات فناوری و اجتماعی
در سال ۲۰۲۵، انتظار میرود نوع جدیدی از روزنامهنگاران تحقیقی با استفاده از بازارهای شرطبندی برای انتشار اخبار ظهور کنند. برخلاف رسانههای سنتی، این روزنامهنگاران بر یافتههای خود شرط میبندند و با این کار اعتبار و دقت گزارشهای خود را افزایش میدهند. این روش با ایجاد مسئولیتپذیری مالی، احتمال انتشار اطلاعات نادرست را کاهش داده و محیط خبری قابلاعتمادتری ایجاد میکند.
رشد نرمافزارهای خودساخته (DIY) قرار است برنامههای کاربردی در سطح مصرفکننده و سازمانی را متحول کند. پیشرفتهای ابزارهای توسعهیافته توسط هوش مصنوعی به افراد اجازه میدهد برنامههای شخصیسازیشدهای را برای استفادههای خانگی و خانوادگی طراحی کنند که قبلاً پیچیده به نظر میرسیدند. در حوزه سازمانی نیز، شرکتها ممکن است به جای استفاده از خدمات نرمافزاری (SaaS) سنتی، ابزارهای داخلی تولیدشده توسط هوش مصنوعی را ترجیح دهند که این امر منجر به بهبود و سفارشیسازی فرآیندهای کاری خواهد شد.
تکنولوژی واقعیت افزوده (AR) پیشرفتهای قابلتوجهی خواهد داشت و زمینه را برای تغییرات اساسی در زندگی روزمره در سه سال آینده فراهم خواهد کرد. بهبود در قابلیت حمل دستگاهها، نرمافزارهای پیشرفته برای ایجاد محتوای سهبعدی، کیفیت بالاتر تجربهها و ادغام هوش مصنوعی از عواملی هستند که واقعیت افزوده را دسترسپذیرتر و تأثیرگذارتر میسازند. اگرچه ممکن است سال ۲۰۲۵ شاهد استفاده گسترده از واقعیت افزوده نباشد، اما تحولات بنیادی این دوره برای ادغام آینده آن بسیار مهم خواهند بود.
تغییر در استعدادهای هوش مصنوعی پیشبینی میشود، بهطوریکه کارشناسان از شرکتهای پیشرو در توسعه هوش مصنوعی به سمت جایگاههای کلیدی در صنایعی که از کاربردهای هوش مصنوعی بهرهمند میشوند، حرکت کنند. با عمومیتر و ارزانتر شدن فناوریهای هوش مصنوعی، خلق ارزش بیشتر به اجرای مؤثر آن بستگی خواهد داشت. صنایعی مانند داستانگویی، فیلمسازی، مراقبتهای بهداشتی، خدمات مشتری و سرمایهگذاری خصوصی احتمالاً متخصصان برتر هوش مصنوعی را جذب خواهند کرد تا این بخشها را از طریق نوآوری متحول کنند.
چشمانداز کسبوکار شاهد ظهور شرکتهای کوچک با استفاده از فناوریهای بومی هوش مصنوعی برای بازسازی عملیات خود خواهد بود. این کسبوکارها، از تیمهای کوچک تا نهادهای بزرگتر، به بهرهوری و مقیاسپذیری بدون افزایش قابلتوجه هزینهها دست خواهند یافت. ادغام هوش مصنوعی امکان ایجاد کسبوکارهای اقتصادی، کوچک و شخصیسازیشده را فراهم میکند که بازتاب تغییر به سمت مدلهای تجاری کارآمدتر و خلاقانهتر است.
به طور کلی، سال ۲۰۲۵ دورهای از تحولات فناوری و اجتماعی قابلتوجه خواهد بود. همگرایی هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و روشهای نوآورانه کسبوکار جنبههای مختلف زندگی و کار را دگرگون خواهد کرد و زمینه را برای آیندهای فراهم خواهد کرد که در آن فناوری و خلاقیت انسانی به ایجاد فرصتها و چالشهای جدید کمک میکنند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#طراحی_محصول #هوش_مصنوعی
#Trend
@Dexign فلسفه دیزاین
______
در سال ۲۰۲۵، انتظار میرود نوع جدیدی از روزنامهنگاران تحقیقی با استفاده از بازارهای شرطبندی برای انتشار اخبار ظهور کنند. برخلاف رسانههای سنتی، این روزنامهنگاران بر یافتههای خود شرط میبندند و با این کار اعتبار و دقت گزارشهای خود را افزایش میدهند. این روش با ایجاد مسئولیتپذیری مالی، احتمال انتشار اطلاعات نادرست را کاهش داده و محیط خبری قابلاعتمادتری ایجاد میکند.
رشد نرمافزارهای خودساخته (DIY) قرار است برنامههای کاربردی در سطح مصرفکننده و سازمانی را متحول کند. پیشرفتهای ابزارهای توسعهیافته توسط هوش مصنوعی به افراد اجازه میدهد برنامههای شخصیسازیشدهای را برای استفادههای خانگی و خانوادگی طراحی کنند که قبلاً پیچیده به نظر میرسیدند. در حوزه سازمانی نیز، شرکتها ممکن است به جای استفاده از خدمات نرمافزاری (SaaS) سنتی، ابزارهای داخلی تولیدشده توسط هوش مصنوعی را ترجیح دهند که این امر منجر به بهبود و سفارشیسازی فرآیندهای کاری خواهد شد.
تکنولوژی واقعیت افزوده (AR) پیشرفتهای قابلتوجهی خواهد داشت و زمینه را برای تغییرات اساسی در زندگی روزمره در سه سال آینده فراهم خواهد کرد. بهبود در قابلیت حمل دستگاهها، نرمافزارهای پیشرفته برای ایجاد محتوای سهبعدی، کیفیت بالاتر تجربهها و ادغام هوش مصنوعی از عواملی هستند که واقعیت افزوده را دسترسپذیرتر و تأثیرگذارتر میسازند. اگرچه ممکن است سال ۲۰۲۵ شاهد استفاده گسترده از واقعیت افزوده نباشد، اما تحولات بنیادی این دوره برای ادغام آینده آن بسیار مهم خواهند بود.
تغییر در استعدادهای هوش مصنوعی پیشبینی میشود، بهطوریکه کارشناسان از شرکتهای پیشرو در توسعه هوش مصنوعی به سمت جایگاههای کلیدی در صنایعی که از کاربردهای هوش مصنوعی بهرهمند میشوند، حرکت کنند. با عمومیتر و ارزانتر شدن فناوریهای هوش مصنوعی، خلق ارزش بیشتر به اجرای مؤثر آن بستگی خواهد داشت. صنایعی مانند داستانگویی، فیلمسازی، مراقبتهای بهداشتی، خدمات مشتری و سرمایهگذاری خصوصی احتمالاً متخصصان برتر هوش مصنوعی را جذب خواهند کرد تا این بخشها را از طریق نوآوری متحول کنند.
چشمانداز کسبوکار شاهد ظهور شرکتهای کوچک با استفاده از فناوریهای بومی هوش مصنوعی برای بازسازی عملیات خود خواهد بود. این کسبوکارها، از تیمهای کوچک تا نهادهای بزرگتر، به بهرهوری و مقیاسپذیری بدون افزایش قابلتوجه هزینهها دست خواهند یافت. ادغام هوش مصنوعی امکان ایجاد کسبوکارهای اقتصادی، کوچک و شخصیسازیشده را فراهم میکند که بازتاب تغییر به سمت مدلهای تجاری کارآمدتر و خلاقانهتر است.
به طور کلی، سال ۲۰۲۵ دورهای از تحولات فناوری و اجتماعی قابلتوجه خواهد بود. همگرایی هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و روشهای نوآورانه کسبوکار جنبههای مختلف زندگی و کار را دگرگون خواهد کرد و زمینه را برای آیندهای فراهم خواهد کرد که در آن فناوری و خلاقیت انسانی به ایجاد فرصتها و چالشهای جدید کمک میکنند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#طراحی_محصول #هوش_مصنوعی
#Trend
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Implications
A few things I expect to see in 2025…
Some forecasts for new technologies and shifts in how we live and work for the year ahead, alongside a few implications...
من برای ۱۰۰ روز در لینکدین نوشتم. حالا هیچ وقت نگران پیدا کردن شغل نیستم.
▫️این مقاله به تجربه نویسندهای میپردازد که برای ۱۰۰ روز متوالی در لینکدین نوشت. او که در ابتدا به دلیل درونگرا بودن و احساس خجالت از اشتراکگذاری افکارش، تصمیم گرفت این چالش را بپذیرد. در ابتدای مسیر، نویسنده با مشکلات زیادی روبرو بود؛ او نمیدانست چه چیزی بنویسد و در هر پست از اتفاقات روزمره خود مانند مشکلات در مدرسه یا صف خرید مینوشت. اما هدفش این بود که از چالش نترسد و به نوشتن ادامه دهد، چون به این باور رسیده بود که اجتماعی بودن و به اشتراکگذاری افکار میتواند به او کمک کند.
▫️پس از گذشت چند روز، او متوجه شد که صحبت کردن درباره چالشها و مشکلات خود، مانند جستجوی شغل، برای بسیاری از افراد جذاب و قابل ارتباط است. این موضوع باعث شد که تعداد دنبالکنندگانش بیشتر شود و حتی به پیشنهادهای شغلی از شرکتهای بزرگ فناوری برسد. از آن به بعد، نویسنده به اشتراکگذاری تجربیات خود در زمینههای مختلف مانند مهارتهای نرمافزاری و مشکلات شغلی ادامه داد، اما فشار اجتماعی برای نوشتن مطالب جذابتر و پربازدهتر نیز شدت گرفت.
▫️در نهایت، در روز ۱۰۰ام نوشتن، او تصمیم گرفت که به جای تمرکز بیش از حد روی خواستههای مخاطبان، از احساسات و تجربیات واقعی خود بنویسد و همین باعث شد که ارتباط عمیقتری با مخاطبان برقرار کند. او نتیجه گرفت که نوشتن منظم و به اشتراکگذاری مشکلات و تجربیات واقعی میتواند به شکلی غیرمنتظره در پیدا کردن شغل و ایجاد فرصتهای جدید بسیار موثر باشد.
اگر به دنبال راهی برای جذب توجه در لینکدین یا هر فضای حرفهای دیگری هستید، این مقاله میتواند به شما نشان دهد که چگونه میتوانید با نوشتن منظم و صادقانه، خودتان را معرفی کنید و در مسیر حرفهایتان پیشرفت کنید.
🔗 برای خواندن مقاله به لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#مسیر_شغلی #پیشرفت_شغلی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
▫️این مقاله به تجربه نویسندهای میپردازد که برای ۱۰۰ روز متوالی در لینکدین نوشت. او که در ابتدا به دلیل درونگرا بودن و احساس خجالت از اشتراکگذاری افکارش، تصمیم گرفت این چالش را بپذیرد. در ابتدای مسیر، نویسنده با مشکلات زیادی روبرو بود؛ او نمیدانست چه چیزی بنویسد و در هر پست از اتفاقات روزمره خود مانند مشکلات در مدرسه یا صف خرید مینوشت. اما هدفش این بود که از چالش نترسد و به نوشتن ادامه دهد، چون به این باور رسیده بود که اجتماعی بودن و به اشتراکگذاری افکار میتواند به او کمک کند.
▫️پس از گذشت چند روز، او متوجه شد که صحبت کردن درباره چالشها و مشکلات خود، مانند جستجوی شغل، برای بسیاری از افراد جذاب و قابل ارتباط است. این موضوع باعث شد که تعداد دنبالکنندگانش بیشتر شود و حتی به پیشنهادهای شغلی از شرکتهای بزرگ فناوری برسد. از آن به بعد، نویسنده به اشتراکگذاری تجربیات خود در زمینههای مختلف مانند مهارتهای نرمافزاری و مشکلات شغلی ادامه داد، اما فشار اجتماعی برای نوشتن مطالب جذابتر و پربازدهتر نیز شدت گرفت.
▫️در نهایت، در روز ۱۰۰ام نوشتن، او تصمیم گرفت که به جای تمرکز بیش از حد روی خواستههای مخاطبان، از احساسات و تجربیات واقعی خود بنویسد و همین باعث شد که ارتباط عمیقتری با مخاطبان برقرار کند. او نتیجه گرفت که نوشتن منظم و به اشتراکگذاری مشکلات و تجربیات واقعی میتواند به شکلی غیرمنتظره در پیدا کردن شغل و ایجاد فرصتهای جدید بسیار موثر باشد.
اگر به دنبال راهی برای جذب توجه در لینکدین یا هر فضای حرفهای دیگری هستید، این مقاله میتواند به شما نشان دهد که چگونه میتوانید با نوشتن منظم و صادقانه، خودتان را معرفی کنید و در مسیر حرفهایتان پیشرفت کنید.
🔗 برای خواندن مقاله به لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#مسیر_شغلی #پیشرفت_شغلی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
I Wrote On LinkedIn for 100 Days. Now I Never Worry About Finding a Job.
Everyone is hiring.
چهار ابرقدرت طراحی
در این تدتاک الهامبخش، Kevin Bethune به چهار ویژگی مهم و ضروری اشاره میکنه که هر طراح باید در خود پرورش بده تا بتونه طراحیهای تاثیرگذار و متفاوتی بسازه. این چهار ویژگی نه تنها به طراحان کمک میکنه در کار خود موفقتر باشند، بلکه میتونه دنیای اطراف ما رو هم تغییر بده.
▫️اولین ویژگی که Kevin به اون اشاره میکنه، تفکر سیستمی است. طراحان باید بتونند به مسائل از دیدگاه کلی نگاه کنند و ارتباطات پیچیده بین اجزای مختلف رو درک کنند. این توانایی به طراحان کمک میکنه تا پروژهها رو بهطور جامعتری بررسی کنند و از جزئیات کوچک گرفته تا کلیت کار، همهچیز رو در نظر بگیرند.
▫️دومین ویژگی مهم همدلی با کاربران است. هر طراح باید بتونه احساسات و نیازهای کاربران رو درک کنه تا طراحیهایی که انجام میده واقعی و کاربردی باشه. این ویژگی به طراحان کمک میکنه تا محصولاتی بسازند که واقعاً نیازهای کاربران رو برآورده کنه و تجربه کاربری بهتری ایجاد کنه.
▫️نوآوری یکی دیگه از ابرقدرتهای طراحی است که Kevin Bethune به اون تاکید میکنه. در دنیای امروز، راهحلهای خلاقانه و نوآورانه اهمیت زیادی دارن. طراحان باید بتونند راهحلهایی برای مشکلات پیچیده ارائه بدن که نه تنها متفاوت باشند، بلکه جذاب و کارا هم باشن.
▫️و در نهایت، توانایی انتقال ایدهها به دیگران یکی از مهارتهای ضروری برای طراحان است. ایدههای خوب زمانی به نتیجه میرسند که بتونید اونها رو بهطور مؤثر به تیم یا مشتریان خود منتقل کنید. ارتباط مؤثر باعث میشه که ایدهها به درستی درک بشن و به بهترین شکل ممکن اجرا بشن.
در این تدتاک، Kevin Bethune از تجربیات شخصی خودش در دنیای طراحی میگه و توضیح میده که چطور این چهار ویژگی میتونن به هر طراح کمک کنن تا به بهترین نسخه از خودش تبدیل بشه.
🔗 برای مشاهده این تدتاک به لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان تدتاک: ۱۳ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#تفکر_سیستمی #دیزاین #تجربه_کاربری #تفکر_طراحی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
در این تدتاک الهامبخش، Kevin Bethune به چهار ویژگی مهم و ضروری اشاره میکنه که هر طراح باید در خود پرورش بده تا بتونه طراحیهای تاثیرگذار و متفاوتی بسازه. این چهار ویژگی نه تنها به طراحان کمک میکنه در کار خود موفقتر باشند، بلکه میتونه دنیای اطراف ما رو هم تغییر بده.
▫️اولین ویژگی که Kevin به اون اشاره میکنه، تفکر سیستمی است. طراحان باید بتونند به مسائل از دیدگاه کلی نگاه کنند و ارتباطات پیچیده بین اجزای مختلف رو درک کنند. این توانایی به طراحان کمک میکنه تا پروژهها رو بهطور جامعتری بررسی کنند و از جزئیات کوچک گرفته تا کلیت کار، همهچیز رو در نظر بگیرند.
▫️دومین ویژگی مهم همدلی با کاربران است. هر طراح باید بتونه احساسات و نیازهای کاربران رو درک کنه تا طراحیهایی که انجام میده واقعی و کاربردی باشه. این ویژگی به طراحان کمک میکنه تا محصولاتی بسازند که واقعاً نیازهای کاربران رو برآورده کنه و تجربه کاربری بهتری ایجاد کنه.
▫️نوآوری یکی دیگه از ابرقدرتهای طراحی است که Kevin Bethune به اون تاکید میکنه. در دنیای امروز، راهحلهای خلاقانه و نوآورانه اهمیت زیادی دارن. طراحان باید بتونند راهحلهایی برای مشکلات پیچیده ارائه بدن که نه تنها متفاوت باشند، بلکه جذاب و کارا هم باشن.
▫️و در نهایت، توانایی انتقال ایدهها به دیگران یکی از مهارتهای ضروری برای طراحان است. ایدههای خوب زمانی به نتیجه میرسند که بتونید اونها رو بهطور مؤثر به تیم یا مشتریان خود منتقل کنید. ارتباط مؤثر باعث میشه که ایدهها به درستی درک بشن و به بهترین شکل ممکن اجرا بشن.
در این تدتاک، Kevin Bethune از تجربیات شخصی خودش در دنیای طراحی میگه و توضیح میده که چطور این چهار ویژگی میتونن به هر طراح کمک کنن تا به بهترین نسخه از خودش تبدیل بشه.
🔗 برای مشاهده این تدتاک به لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان تدتاک: ۱۳ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#تفکر_سیستمی #دیزاین #تجربه_کاربری #تفکر_طراحی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Ted
The 4 superpowers of design
Design veteran Kevin Bethune argues that designers' talents are often undervalued in business. He says that all designers have four key superpowers: x-ray vision, shapeshifting, extrasensory perception (ESP) and the ability to make others superhuman. Sound…
تأثیر طراحی احساسی بر تصمیمگیری کاربران بررسی نقش رنگها، فونتها و اشکال
◻️طراحی احساسی یک عامل کلیدی در شکلدهی به احساسات و تصمیمات کاربران هنگام تعامل با یک محصول است. برخلاف طراحیهای ساده و کاربردی، طراحی احساسی از عناصری چون رنگها، فونتها و اشکال استفاده میکند تا احساسات خاصی را در کاربران برانگیزد که تأثیر زیادی بر رفتار آنها دارد. این مقاله به نحوه استفاده هوشمندانه از این اجزای طراحی میپردازد تا تعاملات کاربران را افزایش داده، اعتماد ایجاد کند و آنها را به اقدام وادار سازد. این رویکرد فراتر از کاربرد عملی است و به ایجاد ارتباطی عمیقتر با کاربران کمک میکند.
◻️رنگها، تایپوگرافی و اشکال هرکدام تأثیرات احساسی منحصر به فردی دارند. رنگهای گرم مانند قرمز و نارنجی احساس فوریت و هیجان را ایجاد میکنند، در حالی که رنگهای سرد مانند آبی و سبز حس اعتماد و آرامش را منتقل میکنند. فونتهای سریف به حس قابلیت اعتماد و قدرت کمک میکنند، فونتهای بدون سریف ظاهری مدرن و تمیز دارند و فونتهای دستنویس احساس خلاقیت و بازیگوشی را برمیانگیزند. اشکال نیز نقشی حیاتی ایفا میکنند؛ دایرهها حس اتحاد و همبستگی، مربعها حس ثبات و نظم و مثلثها حس حرکت و اقدام را به نمایش میگذارند.
◻️این مقاله بر اهمیت تأثیر طراحی احساسی در کل مسیر کاربری تأکید میکند. از مرحله آشنایی اولیه با محصول گرفته تا تصمیمگیریها و تکمیل وظایف، استفاده صحیح از محرکهای احساسی میتواند رضایت و تعامل بلندمدت کاربران را افزایش دهد. طراحان باید این عناصر را در هر مرحله از طراحی خود مد نظر قرار دهند تا تجربیات جذابتر، مؤثرتر و به یاد ماندنیتری برای کاربران خلق کنند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه نمایید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
گردآورنده: نازنین کبیری راد
#تجربه_کاربری #رنگ #فونت #رابط_کاربری
#UX #UI
@Dexign فلسفه دیزاین
______
◻️طراحی احساسی یک عامل کلیدی در شکلدهی به احساسات و تصمیمات کاربران هنگام تعامل با یک محصول است. برخلاف طراحیهای ساده و کاربردی، طراحی احساسی از عناصری چون رنگها، فونتها و اشکال استفاده میکند تا احساسات خاصی را در کاربران برانگیزد که تأثیر زیادی بر رفتار آنها دارد. این مقاله به نحوه استفاده هوشمندانه از این اجزای طراحی میپردازد تا تعاملات کاربران را افزایش داده، اعتماد ایجاد کند و آنها را به اقدام وادار سازد. این رویکرد فراتر از کاربرد عملی است و به ایجاد ارتباطی عمیقتر با کاربران کمک میکند.
◻️رنگها، تایپوگرافی و اشکال هرکدام تأثیرات احساسی منحصر به فردی دارند. رنگهای گرم مانند قرمز و نارنجی احساس فوریت و هیجان را ایجاد میکنند، در حالی که رنگهای سرد مانند آبی و سبز حس اعتماد و آرامش را منتقل میکنند. فونتهای سریف به حس قابلیت اعتماد و قدرت کمک میکنند، فونتهای بدون سریف ظاهری مدرن و تمیز دارند و فونتهای دستنویس احساس خلاقیت و بازیگوشی را برمیانگیزند. اشکال نیز نقشی حیاتی ایفا میکنند؛ دایرهها حس اتحاد و همبستگی، مربعها حس ثبات و نظم و مثلثها حس حرکت و اقدام را به نمایش میگذارند.
◻️این مقاله بر اهمیت تأثیر طراحی احساسی در کل مسیر کاربری تأکید میکند. از مرحله آشنایی اولیه با محصول گرفته تا تصمیمگیریها و تکمیل وظایف، استفاده صحیح از محرکهای احساسی میتواند رضایت و تعامل بلندمدت کاربران را افزایش دهد. طراحان باید این عناصر را در هر مرحله از طراحی خود مد نظر قرار دهند تا تجربیات جذابتر، مؤثرتر و به یاد ماندنیتری برای کاربران خلق کنند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه نمایید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
گردآورنده: نازنین کبیری راد
#تجربه_کاربری #رنگ #فونت #رابط_کاربری
#UX #UI
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
How Emotional Design Impacts User Decisions: Exploring the Role of Colors, Fonts, and Shapes
In the world of UX design, functionality is just one piece of the puzzle. While a well-designed interface ensures usability and smooth…
بزرگترین قانون UX استیو جابز (که اکثر طراحان آن را نادیده می گیرند)
طبق یک مطالعه گروه Nielsen Norman، کاربران در کمتر از ۱۰ ثانیه تصمیم میگیرند که آیا در یک صفحه وب بمانند یا آن را ترک کنند.
یکی از مهمترین اصول طراحی تجربه کاربری (UX) از دیدگاه استیو جابز، که اغلب توسط طراحان نادیده گرفته میشود، سادگیست.
استیو جابز معتقد بود که ایجاد طراحیهای ساده و کاربرپسند بسیار دشوارتر از طراحیهای پیچیده است و باید سخت کار کنی تا تفکرت را ساده کنی و به سادگی برسی.
برای رسیدن به سادگی، باید عناصر غیرضروری را حذف کرد و تنها بر روی اجزای اساسی تمرکز کرد. این فرآیند نیازمند تفکر عمیق و بازنگری مداوم در طراحیهاست.
طراحی ساده به کاربران امکان میدهد تا بدون سردرگمی و با کمترین تلاش به اهداف خود برسند. این نوع طراحی تجربه کاربری را بهبود و رضایت کاربران را افزایش میدهد.
اگرچه به نظر میرسد که سادگی باید طبیعی و بدیهی باشد، اما دستیابی به آن نیازمند درک عمیق از نیازهای کاربران و همچنین خلاقیت در حذف پیچیدگیهاست.
«ساده میتواند سختتر از پیچیده باشد. شما باید سخت کار کنید تا فکر خود را تمیز کنید تا آن را ساده کنید. اما در نهایت ارزشش را دارد زیرا وقتی به آنجا رسیدید، میتوانید کوهها را جابجا کنید.»
استیو جابز
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۳ دقیقه)
گردآورنده: امیرحسین معظمی
#تجربه_کاربری
#UX
@Dexign فلسفه دیزاین
______
طبق یک مطالعه گروه Nielsen Norman، کاربران در کمتر از ۱۰ ثانیه تصمیم میگیرند که آیا در یک صفحه وب بمانند یا آن را ترک کنند.
یکی از مهمترین اصول طراحی تجربه کاربری (UX) از دیدگاه استیو جابز، که اغلب توسط طراحان نادیده گرفته میشود، سادگیست.
استیو جابز معتقد بود که ایجاد طراحیهای ساده و کاربرپسند بسیار دشوارتر از طراحیهای پیچیده است و باید سخت کار کنی تا تفکرت را ساده کنی و به سادگی برسی.
برای رسیدن به سادگی، باید عناصر غیرضروری را حذف کرد و تنها بر روی اجزای اساسی تمرکز کرد. این فرآیند نیازمند تفکر عمیق و بازنگری مداوم در طراحیهاست.
طراحی ساده به کاربران امکان میدهد تا بدون سردرگمی و با کمترین تلاش به اهداف خود برسند. این نوع طراحی تجربه کاربری را بهبود و رضایت کاربران را افزایش میدهد.
اگرچه به نظر میرسد که سادگی باید طبیعی و بدیهی باشد، اما دستیابی به آن نیازمند درک عمیق از نیازهای کاربران و همچنین خلاقیت در حذف پیچیدگیهاست.
«ساده میتواند سختتر از پیچیده باشد. شما باید سخت کار کنید تا فکر خود را تمیز کنید تا آن را ساده کنید. اما در نهایت ارزشش را دارد زیرا وقتی به آنجا رسیدید، میتوانید کوهها را جابجا کنید.»
استیو جابز
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۳ دقیقه)
گردآورنده: امیرحسین معظمی
#تجربه_کاربری
#UX
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Steve Jobs’ greatest UX rule (that most Designers ignore)
Let’s kick this off with a wild stat: According to a Nielsen Norman Group study, users decide whether to stay or leave a webpage in less…
هنر مشاهده | بهبود محصولات دیجیتال با استفاده از بینشهای رفتاری
◻️در این مقاله، نقش مشاهده در طراحی تجربه کاربری به عنوان روشی کلیدی برای درک رفتار کاربران بررسی میشود. همانطور که افراد محیط اطراف خود را تحلیل میکنند، کاربران نیز بر اساس آشنایی و فرضیات خود با محصولات دیجیتال تعامل دارند. ابزارهایی مانند ضبط جلسات و نقشههای حرارتی به طراحان کمک میکند تا بینشهای ارزشمندی به دست آورده و تجربهای شهودیتر و کاربرپسندتر ایجاد کنند.
◻️مقاله به اهمیت مسیریابی شفاف، محتوای ساختاریافته و بازخورد مؤثر اشاره دارد. از آنجا که کاربران معمولاً صفحات را اسکن میکنند تا آنها را بهطور کامل بخوانند، مشاهده رفتار آنها میتواند نقاط ضعف و فرصتهای بهبود را آشکار کند. تغییرات ساده در طراحی مانند کلیکپذیر کردن لینکهای مورد انتظار، میتواند به بهبود کاربری و کاهش سردرگمی کمک کند.
◻️در نهایت، مقاله بر تأثیر گستردهتر بینشهای رفتاری در بازاریابی، استراتژی محصول و اعتماد کاربران تأکید دارد. در حالی که مطالعه رفتار کاربران بسیار ضروری است، رعایت حریم خصوصی و اصول اخلاقی در جمعآوری دادهها نیز اهمیت زیادی دارد. همانطور که طراحان کاربران را مشاهده میکنند، کاربران نیز به طور مداوم در حال ارزیابی کاربرپسندی، قابلیت اطمینان و تجربه کلی محصول هستند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه نمایید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
گردآورنده: نازنین کبیریراد
#تجربه_کاربری
#UX
@Dexign فلسفه دیزاین
______
◻️در این مقاله، نقش مشاهده در طراحی تجربه کاربری به عنوان روشی کلیدی برای درک رفتار کاربران بررسی میشود. همانطور که افراد محیط اطراف خود را تحلیل میکنند، کاربران نیز بر اساس آشنایی و فرضیات خود با محصولات دیجیتال تعامل دارند. ابزارهایی مانند ضبط جلسات و نقشههای حرارتی به طراحان کمک میکند تا بینشهای ارزشمندی به دست آورده و تجربهای شهودیتر و کاربرپسندتر ایجاد کنند.
◻️مقاله به اهمیت مسیریابی شفاف، محتوای ساختاریافته و بازخورد مؤثر اشاره دارد. از آنجا که کاربران معمولاً صفحات را اسکن میکنند تا آنها را بهطور کامل بخوانند، مشاهده رفتار آنها میتواند نقاط ضعف و فرصتهای بهبود را آشکار کند. تغییرات ساده در طراحی مانند کلیکپذیر کردن لینکهای مورد انتظار، میتواند به بهبود کاربری و کاهش سردرگمی کمک کند.
◻️در نهایت، مقاله بر تأثیر گستردهتر بینشهای رفتاری در بازاریابی، استراتژی محصول و اعتماد کاربران تأکید دارد. در حالی که مطالعه رفتار کاربران بسیار ضروری است، رعایت حریم خصوصی و اصول اخلاقی در جمعآوری دادهها نیز اهمیت زیادی دارد. همانطور که طراحان کاربران را مشاهده میکنند، کاربران نیز به طور مداوم در حال ارزیابی کاربرپسندی، قابلیت اطمینان و تجربه کلی محصول هستند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه نمایید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
گردآورنده: نازنین کبیریراد
#تجربه_کاربری
#UX
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
The art of observation: enhancing digital products with behavioral insights
Observation with session recordings and heat-maps can enhance the user experience as it helps to understand user behavior and motivation
استفاده از هوش مصنوعی برای تست محصولات پیش از دسترسی کاربران واقعی
تست محصولات پیش از دسترسی به کاربران واقعی، برای تضمین قابلیت استفاده و موفقیت محصول ضروری است. هوش مصنوعی به عنوان ابزاری قدرتمند برای بهبود فرآیند تست محصول شناخته میشود، زیرا میتواند تعاملات کاربران را شبیهسازی کرده و بینشهای ارزشمندی ارائه دهد. استفاده از هوش مصنوعی به تیمها امکان میدهد مشکلات قابلیت استفاده را شناسایی کنند، رفتار کاربران را پیشبینی کرده و محصولات را با کارایی بیشتری بهینهسازی کنند. این رویکرد نهتنها هزینهها را کاهش میدهد بلکه زمان را ذخیره کرده و رضایت کاربران را افزایش میدهد.
هوش مصنوعی با شبیهسازی تعاملات متنوع کاربران، به تیمها کمک میکند چالشهای بالقوه را در طیف گستردهای از سناریوها پیشبینی کنند. برخلاف تستهای سنتی که به بازخورد گروههای کاربری محدود وابسته است، ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند دادههای وسیعی را تحلیل کرده و تعاملات مختلفی را برای انواع پرسونای کاربری مدلسازی کنند. این رویکرد جامع تضمین میکند که محصولات فراگیر بوده و نیازهای کاربران متنوع را برآورده میکنند.
یکی از مزایای بزرگ هوش مصنوعی، پشتیبانی از فرآیندهای تست خودکار است که امکان شناسایی ناسازگاریها، اشکالات یا مشکلات عملکردی را که ممکن است در تستهای دستی نادیده گرفته شوند، فراهم میکند. ابزارهای مبتنی بر یادگیری ماشین میتوانند تعاملات پیچیده درون برنامهها یا وبسایتها را ارزیابی کرده و نقاط نیازمند بهبود را برجسته کنند. این ابزارها میتوانند به طور مداوم کار کنند و تستهای مکرر و دقیقتری را بهویژه در فرآیندهای طراحی تکراری ممکن سازند.
یکی از مهمترین مشارکتهای هوش مصنوعی، توانایی تولید دادههای مصنوعی برای تست است. به جای تکیه بر دادههای واقعی کاربران، دادههای مصنوعی رفتار کاربری را شبیهسازی میکنند و یک راهکار مقیاسپذیر و مطابق با قوانین حریم خصوصی ارائه میدهند. این رویکرد تضمین میکند که اطلاعات حساس محافظت میشوند و در عین حال امکان انجام تستهای عمیقتر محصول را فراهم میسازد. دادههای تولیدشده توسط هوش مصنوعی را میتوان برای مطابقت با پرسونای خاص کاربری سفارشی کرد و بینشهای بهدستآمده را مرتبطتر ساخت.
ابزارهای تست قابلیت استفاده مبتنی بر هوش مصنوعی همچنین میتوانند پاسخها و واکنشهای احساسی کاربران نسبت به عناصر طراحی را پیشبینی کنند. با تحلیل حالات چهره، لحن یا الگوهای کلیک، هوش مصنوعی میتواند بینشی از نحوه ادراک کاربران نسبت به یک محصول ارائه دهد. این ظرفیت پیشبینی به طراحان امکان میدهد بهصورت پیشدستانه تنظیمات لازم را اعمال کنند و تجربهای جذابتر و شهودیتر برای کاربران فراهم کنند.
همکاری بین ابزارهای هوش مصنوعی و تستکنندگان انسانی برای تست مؤثر محصول ضروری است. در حالی که هوش مصنوعی در تحلیل دادهها و شناسایی روندها مهارت دارد، تستکنندگان انسانی زمینه و درک عمیقتری ارائه میدهند. با ترکیب این دو، رویکردی متعادل به تست شکل میگیرد که بهرهوری را با همدلی ترکیب میکند و تضمین میکند که محصولات با انتظارات و نیازهای احساسی کاربران همخوانی دارند.
با ادغام هوش مصنوعی در فرآیندهای تست محصول، شرکتها میتوانند توسعه را تسریع کرده، رضایت کاربران را افزایش داده و اطمینان حاصل کنند که محصولات آماده استفاده در دنیای واقعی هستند. با پیشرفت مداوم هوش مصنوعی، نقش آن در بهبود طراحیها، پیشبینی نیازهای کاربران و ارتقای کیفیت کلی تجربیات دیجیتال افزایش مییابد. این همافزایی میان فناوری و بینش انسانی، راه را برای طراحیهای نوآورانه و کاربرمحور هموار میسازد.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#طراحی_محصول #هوش_مصنوعی #تست
@Dexign فلسفه دیزاین
______
تست محصولات پیش از دسترسی به کاربران واقعی، برای تضمین قابلیت استفاده و موفقیت محصول ضروری است. هوش مصنوعی به عنوان ابزاری قدرتمند برای بهبود فرآیند تست محصول شناخته میشود، زیرا میتواند تعاملات کاربران را شبیهسازی کرده و بینشهای ارزشمندی ارائه دهد. استفاده از هوش مصنوعی به تیمها امکان میدهد مشکلات قابلیت استفاده را شناسایی کنند، رفتار کاربران را پیشبینی کرده و محصولات را با کارایی بیشتری بهینهسازی کنند. این رویکرد نهتنها هزینهها را کاهش میدهد بلکه زمان را ذخیره کرده و رضایت کاربران را افزایش میدهد.
هوش مصنوعی با شبیهسازی تعاملات متنوع کاربران، به تیمها کمک میکند چالشهای بالقوه را در طیف گستردهای از سناریوها پیشبینی کنند. برخلاف تستهای سنتی که به بازخورد گروههای کاربری محدود وابسته است، ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند دادههای وسیعی را تحلیل کرده و تعاملات مختلفی را برای انواع پرسونای کاربری مدلسازی کنند. این رویکرد جامع تضمین میکند که محصولات فراگیر بوده و نیازهای کاربران متنوع را برآورده میکنند.
یکی از مزایای بزرگ هوش مصنوعی، پشتیبانی از فرآیندهای تست خودکار است که امکان شناسایی ناسازگاریها، اشکالات یا مشکلات عملکردی را که ممکن است در تستهای دستی نادیده گرفته شوند، فراهم میکند. ابزارهای مبتنی بر یادگیری ماشین میتوانند تعاملات پیچیده درون برنامهها یا وبسایتها را ارزیابی کرده و نقاط نیازمند بهبود را برجسته کنند. این ابزارها میتوانند به طور مداوم کار کنند و تستهای مکرر و دقیقتری را بهویژه در فرآیندهای طراحی تکراری ممکن سازند.
یکی از مهمترین مشارکتهای هوش مصنوعی، توانایی تولید دادههای مصنوعی برای تست است. به جای تکیه بر دادههای واقعی کاربران، دادههای مصنوعی رفتار کاربری را شبیهسازی میکنند و یک راهکار مقیاسپذیر و مطابق با قوانین حریم خصوصی ارائه میدهند. این رویکرد تضمین میکند که اطلاعات حساس محافظت میشوند و در عین حال امکان انجام تستهای عمیقتر محصول را فراهم میسازد. دادههای تولیدشده توسط هوش مصنوعی را میتوان برای مطابقت با پرسونای خاص کاربری سفارشی کرد و بینشهای بهدستآمده را مرتبطتر ساخت.
ابزارهای تست قابلیت استفاده مبتنی بر هوش مصنوعی همچنین میتوانند پاسخها و واکنشهای احساسی کاربران نسبت به عناصر طراحی را پیشبینی کنند. با تحلیل حالات چهره، لحن یا الگوهای کلیک، هوش مصنوعی میتواند بینشی از نحوه ادراک کاربران نسبت به یک محصول ارائه دهد. این ظرفیت پیشبینی به طراحان امکان میدهد بهصورت پیشدستانه تنظیمات لازم را اعمال کنند و تجربهای جذابتر و شهودیتر برای کاربران فراهم کنند.
همکاری بین ابزارهای هوش مصنوعی و تستکنندگان انسانی برای تست مؤثر محصول ضروری است. در حالی که هوش مصنوعی در تحلیل دادهها و شناسایی روندها مهارت دارد، تستکنندگان انسانی زمینه و درک عمیقتری ارائه میدهند. با ترکیب این دو، رویکردی متعادل به تست شکل میگیرد که بهرهوری را با همدلی ترکیب میکند و تضمین میکند که محصولات با انتظارات و نیازهای احساسی کاربران همخوانی دارند.
با ادغام هوش مصنوعی در فرآیندهای تست محصول، شرکتها میتوانند توسعه را تسریع کرده، رضایت کاربران را افزایش داده و اطمینان حاصل کنند که محصولات آماده استفاده در دنیای واقعی هستند. با پیشرفت مداوم هوش مصنوعی، نقش آن در بهبود طراحیها، پیشبینی نیازهای کاربران و ارتقای کیفیت کلی تجربیات دیجیتال افزایش مییابد. این همافزایی میان فناوری و بینش انسانی، راه را برای طراحیهای نوآورانه و کاربرمحور هموار میسازد.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#طراحی_محصول #هوش_مصنوعی #تست
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Muzli - Design inspiration hub
How AI can help with testing products before accessing real users
Discover how agentic AI revolutionizes product testing by identifying issues early and streamlining workflows. Enhance your design process with AI-dri...
مقابله با جریان: بازپسگیری انسانیت در دنیای الگوریتمی
در دنیای امروز که هوش مصنوعی (AI) به طور فزایندهای در زندگی روزمره ما ادغام شده، نگرانیهایی در مورد از بین رفتن غیرقابل پیشبینی بودن و فردیت انسانی افزایش یافته است. حضور گسترده هوش مصنوعی، از پیشنهادات محتوای شخصیسازیشده گرفته تا تصمیمگیریهای خودکار، تجربه کاربری را به سمت کارایی بیشتر اما یکنواختی بیشتر سوق داده است. این تغییر، پرسشهایی را در مورد میزان از دست دادن عاملیت و منحصربهفردی در ازای راحتی ایجاد میکند.
رفتار انسان همواره یک معمای پیچیده بوده است و همین پیچیدگی، طراحی تجربه کاربری (UX) را چالشبرانگیز و جذاب میکند. در حالی که متخصصان UX تلاش زیادی برای درک و پیشبینی رفتار کاربران از طریق تحقیق و تحلیل داده انجام میدهند، همواره یک تنش ذاتی بین شناسایی الگوها و پذیرش غیرمنتظرههایی که از ماهیت غیرقابل پیشبینی انسان ناشی میشوند، وجود دارد. این غیرقابل پیشبینی بودن، بخش اساسی هویت انسانی ماست و از دست دادن آن به معنای از دست دادن بخشی از منحصربهفردی ماست.
پیشرفت فناوریهای هوش مصنوعی، از جمله یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی و بینایی کامپیوتری، منجر به کاهش تعاملات مستقیم و ملموس در واسطهای کاربری شده است. بسیاری از دستگاهها و برنامهها بهطور فزایندهای تصمیمات را به جای کاربران اتخاذ میکنند، گاهی بدون ورودی مستقیم از آنها. برای مثال، پلتفرمهایی مانند نتفلیکس و اسپاتیفای از الگوریتمها برای پیشنهاد محتوا استفاده میکنند، که در برخی موارد، مقدار قابل توجهی از مصرف کاربران را هدایت میکند. اگرچه این قابلیتها به کاهش بار شناختی و افزایش راحتی کمک میکنند، اما در عین حال، عنصر انتخاب شخصی را نیز کاهش میدهند.
هر تصمیم خودکاری که توسط هوش مصنوعی گرفته میشود، تا حدی از عاملیت کاربر میکاهد و میتواند به یکنواخت شدن تجربیات منجر شود. زمانی که الگوریتمها بر اساس دادههای کلی، انتخابهایی را پیشنهاد میکنند، این خطر وجود دارد که کاربران به سمت مجموعهای محدود از گزینهها هدایت شوند و در نتیجه، غنای ناشی از کشف و کاوش شخصی از بین برود. این روند میتواند منجر به همگرایی به سوی میانگین شود، جایی که ترجیحات و رفتارهای منحصربهفرد در سایهی هنجارهای تعیینشدهی الگوریتمی قرار میگیرند.
برای مقابله با این روند، افراد میتوانند استراتژیهایی را برای بازپسگیری عاملیت و منحصربهفردی خود اتخاذ کنند. پذیرش سطحی از آشفتگی و نقص، بهعنوان مثال، میتواند عناصری از غافلگیری و کشف را در زندگی روزمره دوباره تعریف کند. ایجاد فرصتهایی برای تصادفی بودن در تعاملات، چه دیجیتال و چه فیزیکی، باعث میشود افراد از تجربیات بیش از حد تنظیمشدهی الگوریتمی فاصله بگیرند.
رویکرد دیگر، انتخاب آگاهانهی مسیرهایی برخلاف پیشنهادات الگوریتمی است. جستجوی محتوا، ایدهها یا فعالیتهای جدید که مستقیماً توسط هوش مصنوعی پیشنهاد نشدهاند، میتواند حس فردیت را حفظ کند. این تلاش آگاهانه برای کاوش فراتر از پیشنهادات الگوریتمی، رشد فردی را تقویت کرده و عنصر انسانی را در فرآیند تصمیمگیری حفظ میکند.
در نهایت، در حالی که هوش مصنوعی مزایای زیادی در زمینهی کارایی و راحتی ارائه میدهد، ضروری است که نسبت به فرسایش احتمالی عاملیت انسانی و غیرقابل پیشبینی بودن آن هوشیار بمانیم. با ترکیب آگاهانهی شیوههایی که فردیت را تقویت میکنند و پذیرش نقصهایی که بخشی از ذات انسانی هستند، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که فناوری به جای کاهش، به غنای تجربهی انسانی کمک میکند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#طراحی_محصول #هوش_مصنوعی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
در دنیای امروز که هوش مصنوعی (AI) به طور فزایندهای در زندگی روزمره ما ادغام شده، نگرانیهایی در مورد از بین رفتن غیرقابل پیشبینی بودن و فردیت انسانی افزایش یافته است. حضور گسترده هوش مصنوعی، از پیشنهادات محتوای شخصیسازیشده گرفته تا تصمیمگیریهای خودکار، تجربه کاربری را به سمت کارایی بیشتر اما یکنواختی بیشتر سوق داده است. این تغییر، پرسشهایی را در مورد میزان از دست دادن عاملیت و منحصربهفردی در ازای راحتی ایجاد میکند.
رفتار انسان همواره یک معمای پیچیده بوده است و همین پیچیدگی، طراحی تجربه کاربری (UX) را چالشبرانگیز و جذاب میکند. در حالی که متخصصان UX تلاش زیادی برای درک و پیشبینی رفتار کاربران از طریق تحقیق و تحلیل داده انجام میدهند، همواره یک تنش ذاتی بین شناسایی الگوها و پذیرش غیرمنتظرههایی که از ماهیت غیرقابل پیشبینی انسان ناشی میشوند، وجود دارد. این غیرقابل پیشبینی بودن، بخش اساسی هویت انسانی ماست و از دست دادن آن به معنای از دست دادن بخشی از منحصربهفردی ماست.
پیشرفت فناوریهای هوش مصنوعی، از جمله یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی و بینایی کامپیوتری، منجر به کاهش تعاملات مستقیم و ملموس در واسطهای کاربری شده است. بسیاری از دستگاهها و برنامهها بهطور فزایندهای تصمیمات را به جای کاربران اتخاذ میکنند، گاهی بدون ورودی مستقیم از آنها. برای مثال، پلتفرمهایی مانند نتفلیکس و اسپاتیفای از الگوریتمها برای پیشنهاد محتوا استفاده میکنند، که در برخی موارد، مقدار قابل توجهی از مصرف کاربران را هدایت میکند. اگرچه این قابلیتها به کاهش بار شناختی و افزایش راحتی کمک میکنند، اما در عین حال، عنصر انتخاب شخصی را نیز کاهش میدهند.
هر تصمیم خودکاری که توسط هوش مصنوعی گرفته میشود، تا حدی از عاملیت کاربر میکاهد و میتواند به یکنواخت شدن تجربیات منجر شود. زمانی که الگوریتمها بر اساس دادههای کلی، انتخابهایی را پیشنهاد میکنند، این خطر وجود دارد که کاربران به سمت مجموعهای محدود از گزینهها هدایت شوند و در نتیجه، غنای ناشی از کشف و کاوش شخصی از بین برود. این روند میتواند منجر به همگرایی به سوی میانگین شود، جایی که ترجیحات و رفتارهای منحصربهفرد در سایهی هنجارهای تعیینشدهی الگوریتمی قرار میگیرند.
برای مقابله با این روند، افراد میتوانند استراتژیهایی را برای بازپسگیری عاملیت و منحصربهفردی خود اتخاذ کنند. پذیرش سطحی از آشفتگی و نقص، بهعنوان مثال، میتواند عناصری از غافلگیری و کشف را در زندگی روزمره دوباره تعریف کند. ایجاد فرصتهایی برای تصادفی بودن در تعاملات، چه دیجیتال و چه فیزیکی، باعث میشود افراد از تجربیات بیش از حد تنظیمشدهی الگوریتمی فاصله بگیرند.
رویکرد دیگر، انتخاب آگاهانهی مسیرهایی برخلاف پیشنهادات الگوریتمی است. جستجوی محتوا، ایدهها یا فعالیتهای جدید که مستقیماً توسط هوش مصنوعی پیشنهاد نشدهاند، میتواند حس فردیت را حفظ کند. این تلاش آگاهانه برای کاوش فراتر از پیشنهادات الگوریتمی، رشد فردی را تقویت کرده و عنصر انسانی را در فرآیند تصمیمگیری حفظ میکند.
در نهایت، در حالی که هوش مصنوعی مزایای زیادی در زمینهی کارایی و راحتی ارائه میدهد، ضروری است که نسبت به فرسایش احتمالی عاملیت انسانی و غیرقابل پیشبینی بودن آن هوشیار بمانیم. با ترکیب آگاهانهی شیوههایی که فردیت را تقویت میکنند و پذیرش نقصهایی که بخشی از ذات انسانی هستند، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که فناوری به جای کاهش، به غنای تجربهی انسانی کمک میکند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#طراحی_محصول #هوش_مصنوعی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Going against the grA.I.n
5 ways to reclaim your humanity in an algorithmic world
کار کردن از خانه؟ بترسید. خیلی بترسید.
▫️این مقاله به بررسی جنبههای مختلف کار از خانه و چالشهایی میپردازد که در ابتدا ممکن است نادیده گرفته شوند. اگرچه بسیاری از افراد کار از خانه را به عنوان فرصتی برای افزایش بهرهوری و فرار از ترافیک میبینند، اما واقعیت نشان میدهد که این سبک کاری مشکلات خاص خود را دارد. بهویژه در مشاغلی که نیاز به همکاری و ارتباط مستقیم دارند، مانند طراحی و مدیریت پروژه، فقدان تعاملات حضوری میتواند موجب سوءتفاهم، کاهش خلاقیت و کاهش بهرهوری شود.
▫️شرکتهای بزرگ فناوری مانند گوگل و آمازون پس از آزمایش گسترده کار از خانه، به این نتیجه رسیدند که کار حضوری مزایای زیادی در تقویت کار تیمی و حفظ فرهنگ سازمانی دارد. این شرکتها به طور جدی سیاستهای خود را تغییر داده و اکنون بیشتر به کارمندان خود دستور دادهاند که به محیط کاری بازگردند. این تغییرات نشان میدهد که تعاملات حضوری و بحثهای غیررسمی در محل کار به شکوفایی ایدهها و افزایش نوآوری کمک میکند.
▫️علاوه بر مسائل سازمانی، مشکلات جسمی و روحی ناشی از کار از خانه نیز قابل توجه است. بسیاری از افراد متوجه میشوند که مرز میان زندگی شخصی و کاری در خانه از بین میرود، که به افزایش ساعات کاری و فرسودگی منجر میشود. احساس تنهایی و کاهش انگیزه از دیگر پیامدهای کار از خانه است که باعث کاهش خلاقیت و بهرهوری میشود.
▫️این مقاله هشدار میدهد که کار از خانه اگرچه در ابتدا ممکن است جذاب به نظر برسد، اما در بلندمدت میتواند آسیبهای جدی به روابط تیمی، فرهنگ کاری و سلامت فردی وارد کند. بنابراین، برای حفظ تعادل، ممکن است بهتر باشد که یک رویکرد ترکیبی از کار حضوری و از راه دور را در نظر بگیریم تا مزایای هر دو حالت را بهرهبرداری کنیم.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#مسیر_شغلی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
▫️این مقاله به بررسی جنبههای مختلف کار از خانه و چالشهایی میپردازد که در ابتدا ممکن است نادیده گرفته شوند. اگرچه بسیاری از افراد کار از خانه را به عنوان فرصتی برای افزایش بهرهوری و فرار از ترافیک میبینند، اما واقعیت نشان میدهد که این سبک کاری مشکلات خاص خود را دارد. بهویژه در مشاغلی که نیاز به همکاری و ارتباط مستقیم دارند، مانند طراحی و مدیریت پروژه، فقدان تعاملات حضوری میتواند موجب سوءتفاهم، کاهش خلاقیت و کاهش بهرهوری شود.
▫️شرکتهای بزرگ فناوری مانند گوگل و آمازون پس از آزمایش گسترده کار از خانه، به این نتیجه رسیدند که کار حضوری مزایای زیادی در تقویت کار تیمی و حفظ فرهنگ سازمانی دارد. این شرکتها به طور جدی سیاستهای خود را تغییر داده و اکنون بیشتر به کارمندان خود دستور دادهاند که به محیط کاری بازگردند. این تغییرات نشان میدهد که تعاملات حضوری و بحثهای غیررسمی در محل کار به شکوفایی ایدهها و افزایش نوآوری کمک میکند.
▫️علاوه بر مسائل سازمانی، مشکلات جسمی و روحی ناشی از کار از خانه نیز قابل توجه است. بسیاری از افراد متوجه میشوند که مرز میان زندگی شخصی و کاری در خانه از بین میرود، که به افزایش ساعات کاری و فرسودگی منجر میشود. احساس تنهایی و کاهش انگیزه از دیگر پیامدهای کار از خانه است که باعث کاهش خلاقیت و بهرهوری میشود.
▫️این مقاله هشدار میدهد که کار از خانه اگرچه در ابتدا ممکن است جذاب به نظر برسد، اما در بلندمدت میتواند آسیبهای جدی به روابط تیمی، فرهنگ کاری و سلامت فردی وارد کند. بنابراین، برای حفظ تعادل، ممکن است بهتر باشد که یک رویکرد ترکیبی از کار حضوری و از راه دور را در نظر بگیریم تا مزایای هر دو حالت را بهرهبرداری کنیم.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#مسیر_شغلی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Doing Remote Work? Be Scared. Be Very Scared
The terrifying truth about working from home
طراحی برای سالمندان، راهکارهای ساده برای بهبود تجربه کاربری در تمامی نسلها
◻️این مقاله به روند سریع پیر شدن جمعیت جهان پرداخته و بر ضرورت طراحی محصولاتی متناسب با نیازهای سالمندان تأکید میکند. با تغییرات چشمگیر جمعیتی و پیشبینی اینکه تا سال ۲۰۳۰ از هر شش نفر، یک نفر بالای ۶۰ سال خواهد بود، روشن است که طراحی فراگیر نهتنها برای سالمندان، بلکه برای همه افرادی که با شرایط چالشبرانگیز مواجهاند، مفید خواهد بود.
◻️این مقاله به چالشهای مرتبط با افزایش سن، مانند کاهش بینایی، افت تواناییهای حرکتی، کاهش شنوایی و تغییرات شناختی میپردازد. همچنین توضیح میدهد که چگونه تغییرات سادهای مانند افزایش اندازه متن، استفاده از رنگهای با کنتراست بالا، دکمههای بزرگتر و مسیریابی شفاف میتوانند تجربه کاربری را بهبود بخشند.
◻️مقاله چکلیستی جامع ارائه میدهد که همه چیز را از بینایی و مهارتهای حرکتی تا امنیت دادهها و تجربه کاربری پوشش میدهد. در نهایت، نشان میدهد که طراحی دسترسپذیر صرفاً یک الزام نیست، بلکه راهی برای ایجاد تجربهای لذتبخش و کاربرپسند برای همه است. مطالعه این مقاله برای طراحانی که به دنبال آیندهنگری و ایجاد محصولاتی فراگیر برای تمامی نسلها هستند، ضروری است.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه نمایید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
گردآورنده نازنین کبیریراد
#تجربه_کاربری
#UX
@Dexign فلسفه دیزاین
______
◻️این مقاله به روند سریع پیر شدن جمعیت جهان پرداخته و بر ضرورت طراحی محصولاتی متناسب با نیازهای سالمندان تأکید میکند. با تغییرات چشمگیر جمعیتی و پیشبینی اینکه تا سال ۲۰۳۰ از هر شش نفر، یک نفر بالای ۶۰ سال خواهد بود، روشن است که طراحی فراگیر نهتنها برای سالمندان، بلکه برای همه افرادی که با شرایط چالشبرانگیز مواجهاند، مفید خواهد بود.
◻️این مقاله به چالشهای مرتبط با افزایش سن، مانند کاهش بینایی، افت تواناییهای حرکتی، کاهش شنوایی و تغییرات شناختی میپردازد. همچنین توضیح میدهد که چگونه تغییرات سادهای مانند افزایش اندازه متن، استفاده از رنگهای با کنتراست بالا، دکمههای بزرگتر و مسیریابی شفاف میتوانند تجربه کاربری را بهبود بخشند.
◻️مقاله چکلیستی جامع ارائه میدهد که همه چیز را از بینایی و مهارتهای حرکتی تا امنیت دادهها و تجربه کاربری پوشش میدهد. در نهایت، نشان میدهد که طراحی دسترسپذیر صرفاً یک الزام نیست، بلکه راهی برای ایجاد تجربهای لذتبخش و کاربرپسند برای همه است. مطالعه این مقاله برای طراحانی که به دنبال آیندهنگری و ایجاد محصولاتی فراگیر برای تمامی نسلها هستند، ضروری است.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه نمایید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
گردآورنده نازنین کبیریراد
#تجربه_کاربری
#UX
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Designing for Older Audiences: Checklist + Best Practices
Simple steps to improve usability for all generations.
ده خطای شناختی که طراحان محصول باید بشناسند
◻️خطاهای شناختی (Cognitive Biases) میتوانند تصمیمگیری را تحت تأثیر قرار داده و باعث ایجاد تجربههای کاربری ناکارآمد شوند. بسیاری از طراحان بدون آنکه متوجه باشند، در دام سوگیری تأییدی (Confirmation Bias) یا اثر اجماع کاذب (False Consensus Effect) میافتند و فرض میکنند که کاربران نیز مانند آنها فکر میکنند. این موضوع میتواند منجر به طراحیهایی شود که نیازهای واقعی کاربران را برآورده نمیکند.
◻️علاوه بر این، خطاهایی مانند اثر همراهی (Bandwagon Effect) و کشفیتگرایی (Availability Heuristic) باعث میشوند تصمیمات طراحی بیشتر تحت تأثیر نظرات عمومی یا اطلاعات در دسترس قرار گیرند، نه تحقیقات عمیق کاربری. همچنین، مغالطه هزینهی هدررفته (Sunk Cost Fallacy) میتواند باعث شود تیمها به ایدههایی که کارایی ندارند، بیشازحد متعهد بمانند.
◻️شناخت این خطاهای شناختی به طراحان کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند، تعصبات ذهنی را کاهش دهند و تجربههای کاربری بهتری خلق کنند. این مقاله، ۱۰ مورد از رایجترین این خطاها را معرفی میکند تا بتوانید با درک آنها، طراحیهای بهتری انجام دهید.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه نمایید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: نازنین کبیریراد
#طراحی_محصول
#product_design
@Dexign فلسفه دیزاین
______
◻️خطاهای شناختی (Cognitive Biases) میتوانند تصمیمگیری را تحت تأثیر قرار داده و باعث ایجاد تجربههای کاربری ناکارآمد شوند. بسیاری از طراحان بدون آنکه متوجه باشند، در دام سوگیری تأییدی (Confirmation Bias) یا اثر اجماع کاذب (False Consensus Effect) میافتند و فرض میکنند که کاربران نیز مانند آنها فکر میکنند. این موضوع میتواند منجر به طراحیهایی شود که نیازهای واقعی کاربران را برآورده نمیکند.
◻️علاوه بر این، خطاهایی مانند اثر همراهی (Bandwagon Effect) و کشفیتگرایی (Availability Heuristic) باعث میشوند تصمیمات طراحی بیشتر تحت تأثیر نظرات عمومی یا اطلاعات در دسترس قرار گیرند، نه تحقیقات عمیق کاربری. همچنین، مغالطه هزینهی هدررفته (Sunk Cost Fallacy) میتواند باعث شود تیمها به ایدههایی که کارایی ندارند، بیشازحد متعهد بمانند.
◻️شناخت این خطاهای شناختی به طراحان کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند، تعصبات ذهنی را کاهش دهند و تجربههای کاربری بهتری خلق کنند. این مقاله، ۱۰ مورد از رایجترین این خطاها را معرفی میکند تا بتوانید با درک آنها، طراحیهای بهتری انجام دهید.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه نمایید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: نازنین کبیریراد
#طراحی_محصول
#product_design
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Top 10 Cognitive Biases in Product Design
A cognitive bias is an error in thinking that affects judgments and decision-making. By being aware of the biases, we can mitigate their…
فراتر از UI زیبا: تغییر انتظارات از طراحان
در گذشته، داشتن یک نمونهکار قوی پر از طراحیهای بصری جذاب برای به دست آوردن شغل در صنعت طراحی کافی بود. اما این حوزه تکامل یافته و شرکتها اکنون به دنبال طراحانی هستند که فراتر از زیباییشناسی عمل کنند. توانایی تفکر استراتژیک، حل مشکلات دنیای واقعی و درک تأثیرات تجاری به همان اندازه، و حتی بیشتر از طراحی رابطهای زیبا، اهمیت پیدا کرده است. این تغییر یک زنگ بیدارباش برای طراحانی است که هنوز فقط بر مهارتهای UI خود تکیه دارند.
امروزه، مدیران استخدام از طراحان انتظار دارند که فرآیند تفکر خود را از تحقیق تا ایدهپردازی و اجرا نشان دهند. زیباییشناسی دیگر یک مزیت رقابتی نیست؛ در عوض، شرکتها میخواهند ببینند که طراح چگونه مشکلات کاربران را شناسایی، فرضیات خود را اعتبارسنجی و راهحلهایی ارائه میدهد که با اهداف کسبوکار همسو باشد. کسانی که میتوانند دلیل انتخابهای طراحی خود را توضیح داده و آنها را به نیازهای کاربر و نتایج قابل اندازهگیری ارتباط دهند، در بازار کار برتری خواهند داشت.
ظهور هوش مصنوعی و ابزارهای خودکارسازی طراحی نیز این فضا را تغییر داده است. بسیاری از وظایف مربوط به UI اکنون قابل خودکارسازی یا سادهسازی هستند، بنابراین نیاز به طراحانی که صرفاً بر طراحی بصری تمرکز دارند، کاهش یافته است. در عوض، شرکتها به دنبال طراحانی هستند که تفکر استراتژیک، مهارتهای همکاری و درک قوی از اصول UX را داشته باشند. در نتیجه، طراحانی که خود را تطبیق ندهند، ممکن است در رقابت با چالشهای این صنعت جدید دچار مشکل شوند.
یکی دیگر از جنبههای مهم، توانایی کار در محدودیتها و سازگاری با زمینههای مختلف است. کسبوکارها به دنبال طراحانی هستند که بتوانند نیازهای کاربر را با امکانپذیری فنی، اهداف تجاری و همکاری بین تیمهای مختلف متعادل کنند. دیگر کافی نیست که فقط طرحهای زیبا ارائه دهید بدون اینکه چالشهای واقعی مانند دسترسپذیری، مقیاسپذیری و محدودیتهای توسعه را در نظر بگیرید. طراحانی که میتوانند این پیچیدگیها را مدیریت کنند، ارزش بیشتری برای شرکتها خواهند داشت.
ایجاد یک نمونهکار مبتنی بر مطالعات موردی اکنون ضروری شده است. به جای نمایش صرفاً طراحیهای نهایی، طراحان باید فرآیند فکری، یافتههای تحقیقاتی و تأثیر کار خود را برجسته کنند. مدیران استخدام میخواهند ببینند که طراحان چگونه با ابهام مواجه میشوند، چالشها را مدیریت میکنند و بر اساس بازخوردها طراحی خود را اصلاح میکنند. یک نمونهکار که مهارتهای حل مسئله و تفکر استراتژیک را به خوبی نشان دهد، بسیار بیشتر از یک نمونهکار صرفاً زیبا مورد توجه قرار خواهد گرفت.
این تغییر به این معنا نیست که طراحی بصری بیاهمیت شده است، بلکه به این معناست که باید در یک فرآیند طراحی جامعتر و متفکرانهتر ادغام شود. بهترین طراحان کسانی هستند که زیباییشناسی را با قابلیت استفاده، استراتژی کسبوکار و تفکر کاربرمحور ترکیب میکنند. شرکتها دیگر طراحان را صرفاً برای «زیبا کردن» چیزها استخدام نمیکنند، بلکه آنها را برای ایجاد تجربیات مؤثر، معنادار و قابل اندازهگیری میخواهند.
با تکامل صنعت، طراحان باید با گسترش مجموعه مهارتهای خود فراتر از UI سازگار شوند. کسانی که تحقیق کاربر، داستانسرایی، استراتژی کسبوکار و همکاری بین تیمی را میپذیرند، مزیت رقابتی قویتری خواهند داشت. دوران استخدام صرفاً بر اساس UI «زیبا» به پایان رسیده است و طراحانی که این تغییر را درک کنند، در بازار کار مدرن موفق خواهند شد.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#مسیر_شغلی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
در گذشته، داشتن یک نمونهکار قوی پر از طراحیهای بصری جذاب برای به دست آوردن شغل در صنعت طراحی کافی بود. اما این حوزه تکامل یافته و شرکتها اکنون به دنبال طراحانی هستند که فراتر از زیباییشناسی عمل کنند. توانایی تفکر استراتژیک، حل مشکلات دنیای واقعی و درک تأثیرات تجاری به همان اندازه، و حتی بیشتر از طراحی رابطهای زیبا، اهمیت پیدا کرده است. این تغییر یک زنگ بیدارباش برای طراحانی است که هنوز فقط بر مهارتهای UI خود تکیه دارند.
امروزه، مدیران استخدام از طراحان انتظار دارند که فرآیند تفکر خود را از تحقیق تا ایدهپردازی و اجرا نشان دهند. زیباییشناسی دیگر یک مزیت رقابتی نیست؛ در عوض، شرکتها میخواهند ببینند که طراح چگونه مشکلات کاربران را شناسایی، فرضیات خود را اعتبارسنجی و راهحلهایی ارائه میدهد که با اهداف کسبوکار همسو باشد. کسانی که میتوانند دلیل انتخابهای طراحی خود را توضیح داده و آنها را به نیازهای کاربر و نتایج قابل اندازهگیری ارتباط دهند، در بازار کار برتری خواهند داشت.
ظهور هوش مصنوعی و ابزارهای خودکارسازی طراحی نیز این فضا را تغییر داده است. بسیاری از وظایف مربوط به UI اکنون قابل خودکارسازی یا سادهسازی هستند، بنابراین نیاز به طراحانی که صرفاً بر طراحی بصری تمرکز دارند، کاهش یافته است. در عوض، شرکتها به دنبال طراحانی هستند که تفکر استراتژیک، مهارتهای همکاری و درک قوی از اصول UX را داشته باشند. در نتیجه، طراحانی که خود را تطبیق ندهند، ممکن است در رقابت با چالشهای این صنعت جدید دچار مشکل شوند.
یکی دیگر از جنبههای مهم، توانایی کار در محدودیتها و سازگاری با زمینههای مختلف است. کسبوکارها به دنبال طراحانی هستند که بتوانند نیازهای کاربر را با امکانپذیری فنی، اهداف تجاری و همکاری بین تیمهای مختلف متعادل کنند. دیگر کافی نیست که فقط طرحهای زیبا ارائه دهید بدون اینکه چالشهای واقعی مانند دسترسپذیری، مقیاسپذیری و محدودیتهای توسعه را در نظر بگیرید. طراحانی که میتوانند این پیچیدگیها را مدیریت کنند، ارزش بیشتری برای شرکتها خواهند داشت.
ایجاد یک نمونهکار مبتنی بر مطالعات موردی اکنون ضروری شده است. به جای نمایش صرفاً طراحیهای نهایی، طراحان باید فرآیند فکری، یافتههای تحقیقاتی و تأثیر کار خود را برجسته کنند. مدیران استخدام میخواهند ببینند که طراحان چگونه با ابهام مواجه میشوند، چالشها را مدیریت میکنند و بر اساس بازخوردها طراحی خود را اصلاح میکنند. یک نمونهکار که مهارتهای حل مسئله و تفکر استراتژیک را به خوبی نشان دهد، بسیار بیشتر از یک نمونهکار صرفاً زیبا مورد توجه قرار خواهد گرفت.
این تغییر به این معنا نیست که طراحی بصری بیاهمیت شده است، بلکه به این معناست که باید در یک فرآیند طراحی جامعتر و متفکرانهتر ادغام شود. بهترین طراحان کسانی هستند که زیباییشناسی را با قابلیت استفاده، استراتژی کسبوکار و تفکر کاربرمحور ترکیب میکنند. شرکتها دیگر طراحان را صرفاً برای «زیبا کردن» چیزها استخدام نمیکنند، بلکه آنها را برای ایجاد تجربیات مؤثر، معنادار و قابل اندازهگیری میخواهند.
با تکامل صنعت، طراحان باید با گسترش مجموعه مهارتهای خود فراتر از UI سازگار شوند. کسانی که تحقیق کاربر، داستانسرایی، استراتژی کسبوکار و همکاری بین تیمی را میپذیرند، مزیت رقابتی قویتری خواهند داشت. دوران استخدام صرفاً بر اساس UI «زیبا» به پایان رسیده است و طراحانی که این تغییر را درک کنند، در بازار کار مدرن موفق خواهند شد.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#مسیر_شغلی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Pretty UI won’t get you hired anymore: A designer’s brutal wake-up call
Five years ago, this designer had to turn recruiters away. Now his inbox is dead silent. Here’s what changed.
طراحی یک فرمول نیست، بلکه یک سفر است: جایگزینی برای مدل دابل دایموند
▫️مقاله نقدی بر مدلهای رایج طراحی، مثل Double Diamond و Design Thinking دارد و ادعا میکند که این مدلها بیش از حد سادهسازی شدهاند و واقعیتهای پیچیدهی فرایند طراحی را نادیده میگیرند. نویسنده تأکید دارد که طراحی یک فرآیند خطی و قابل پیشبینی نیست، بلکه سفری پیچیده، پر از چالش، تغییر مسیر، یادگیری و تعاملات انسانی است؛ چیزی که او آن را Design Odyssey (سفر طراحی) مینامد.
▫️نقد مدلهای رایج:
نویسنده میگوید مدلهایی مثل Double Diamond یک مسیر مشخص و گامبهگام را برای طراحی ترسیم میکنند، اما در عمل، طراحان اغلب با ناشناختهها، تغییرات مداوم، ذینفعان متناقض و موانع غیرمنتظره روبهرو هستند. به همین دلیل، این مدلهای ساختارمند در پروژههای واقعی چندان کاربردی نیستند.
▫️مدل جدید(Design Odyssey)
نویسنده برای توصیف فرایند واقعی طراحی، مدل Design Odyssey را معرفی میکند که پنج مرحلهی زیر را در بر میگیرد:
🔺آغاز (Initiation) – شفافسازی مسأله، درک نیازها و ساختن فرضیات اولیه
🔺اکتشاف (Exploration) – تحقیق، آزمون و خطا، ایدهپردازی و نمونهسازی
🔺پل (Bridge) – دریافت بازخورد، مذاکره با ذینفعان، تغییر مسیرهای احتمالی
🔺ساخت (Construction) – همکاری با تیمهای توسعه و اجرایی، پیادهسازی طراحی
🔺نتیجهگیری (Conclusion) – ارزیابی نتیجه، یادگیری از پروژه، مستندسازی برای آینده
▫️چرا این مدل بهتر است؟
نویسنده توضیح میدهد که برخلاف مدلهای خطی، Design Odyssey منعطف است و با تغییرات محیطی، نیازهای کاربران و بازخوردهای تیمها سازگار میشود. همچنین این مدل تعاملات انسانی، سیاستهای سازمانی و موانع عملیاتی را هم در نظر میگیرد، برخلاف مدلهای سنتی که این موارد را نادیده میگیرند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۹ دقیقه)
گرد آورنده: رها کاوه
#تجربه_کاربری #تفکر_طراحی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
▫️مقاله نقدی بر مدلهای رایج طراحی، مثل Double Diamond و Design Thinking دارد و ادعا میکند که این مدلها بیش از حد سادهسازی شدهاند و واقعیتهای پیچیدهی فرایند طراحی را نادیده میگیرند. نویسنده تأکید دارد که طراحی یک فرآیند خطی و قابل پیشبینی نیست، بلکه سفری پیچیده، پر از چالش، تغییر مسیر، یادگیری و تعاملات انسانی است؛ چیزی که او آن را Design Odyssey (سفر طراحی) مینامد.
▫️نقد مدلهای رایج:
نویسنده میگوید مدلهایی مثل Double Diamond یک مسیر مشخص و گامبهگام را برای طراحی ترسیم میکنند، اما در عمل، طراحان اغلب با ناشناختهها، تغییرات مداوم، ذینفعان متناقض و موانع غیرمنتظره روبهرو هستند. به همین دلیل، این مدلهای ساختارمند در پروژههای واقعی چندان کاربردی نیستند.
▫️مدل جدید(Design Odyssey)
نویسنده برای توصیف فرایند واقعی طراحی، مدل Design Odyssey را معرفی میکند که پنج مرحلهی زیر را در بر میگیرد:
🔺آغاز (Initiation) – شفافسازی مسأله، درک نیازها و ساختن فرضیات اولیه
🔺اکتشاف (Exploration) – تحقیق، آزمون و خطا، ایدهپردازی و نمونهسازی
🔺پل (Bridge) – دریافت بازخورد، مذاکره با ذینفعان، تغییر مسیرهای احتمالی
🔺ساخت (Construction) – همکاری با تیمهای توسعه و اجرایی، پیادهسازی طراحی
🔺نتیجهگیری (Conclusion) – ارزیابی نتیجه، یادگیری از پروژه، مستندسازی برای آینده
▫️چرا این مدل بهتر است؟
نویسنده توضیح میدهد که برخلاف مدلهای خطی، Design Odyssey منعطف است و با تغییرات محیطی، نیازهای کاربران و بازخوردهای تیمها سازگار میشود. همچنین این مدل تعاملات انسانی، سیاستهای سازمانی و موانع عملیاتی را هم در نظر میگیرد، برخلاف مدلهای سنتی که این موارد را نادیده میگیرند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۹ دقیقه)
گرد آورنده: رها کاوه
#تجربه_کاربری #تفکر_طراحی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Design is not a formula, it’s an odyssey: replacing the Double Diamond
Double-Diamond and Design Thinking are inaccurate. There’s a better way to think about process.
طراحی، توسعه و انتشار یک وباپ با استفاده از هوش مصنوعی
هوش مصنوعی در حال تغییر نحوهی طراحی و توسعهی وباپلیکیشنهاست و اکنون میتوان کل فرآیند را از ایده تا انتشار تنها با کمک ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی انجام داد. این تحول به طراحان و توسعهدهندگان اجازه میدهد تا بدون نیاز به مهارتهای عمیق برنامهنویسی، اپلیکیشنهایی حرفهای ایجاد کنند. در این مقاله، سه مرحلهی کلیدی برای طراحی، توسعه و انتشار یک وباپ تنها با استفاده از هوش مصنوعی بررسی شده است.
اولین مرحله، ایجاد یک ایده و طراحی رابط کاربری با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مانند Figma و Uizard است. این ابزارها میتوانند از طریق توصیف متنی یا تصاویر ورودی، طرحهای اولیه را ایجاد کنند و به کاربران کمک کنند تا بدون نیاز به مهارت طراحی پیچیده، یک رابط کاربری مناسب بسازند. برخی از این ابزارها همچنین امکان پیشنهاد تغییرات و بهینهسازی طراحی را بر اساس بهترین شیوههای UX ارائه میدهند.
پس از طراحی، مرحلهی توسعه آغاز میشود که در آن هوش مصنوعی میتواند کدهای موردنیاز را تولید کند. ابزارهایی مانند ChatGPT (با قابلیت کدنویسی)، GitHub Copilot و Replit به کاربران امکان میدهند تا کدهای HTML، CSS، و JavaScript را تنها از طریق دستورات متنی ایجاد کنند. این فرایند باعث کاهش نیاز به دانش عمیق کدنویسی شده و توسعهی وباپلیکیشنها را برای افراد بیشتری قابلدسترس میکند.
پس از تولید کد، گام بعدی تست و بهینهسازی اپلیکیشن است. ابزارهای تست خودکار مبتنی بر هوش مصنوعی مانند Testim و Applitools میتوانند به سرعت باگها و مشکلات احتمالی را شناسایی کنند. این ابزارها، با استفاده از یادگیری ماشینی، میتوانند پیشنهاداتی برای بهبود عملکرد، امنیت و سازگاری وباپ ارائه دهند. این مرحله از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا کیفیت محصول نهایی را تضمین میکند.
در نهایت، فرآیند انتشار و میزبانی وباپ نیز میتواند بهطور کامل توسط ابزارهای هوش مصنوعی انجام شود. پلتفرمهایی مانند Vercel و Netlify امکان استقرار خودکار را فراهم کرده و میتوانند بهینهسازیهایی مانند بارگذاری سریعتر صفحات و بهبود عملکرد سئو را پیشنهاد دهند. علاوه بر این، برخی ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند توصیههایی برای ارتقای تجربهی کاربری و بهبود تعاملات کاربران ارائه کنند.
این تحول نشان میدهد که هوش مصنوعی نه تنها فرآیند طراحی و توسعه را سریعتر و آسانتر کرده، بلکه دسترسی به توسعهی وب را برای افراد بیشتری ممکن ساخته است. در گذشته، ساخت یک وباپلیکیشن نیاز به تیمهای تخصصی داشت، اما امروزه افراد میتوانند با ترکیب ابزارهای هوش مصنوعی، بهتنهایی یک محصول کامل را از ابتدا تا انتها توسعه دهند.
در حالی که این فناوری فرصتهای بزرگی ایجاد کرده است، همچنان چالشهایی مانند وابستگی بیش از حد به هوش مصنوعی، محدودیتهای سفارشیسازی و نیاز به کنترل کیفی انسانی وجود دارد. با این حال، آیندهی طراحی و توسعهی وباپلیکیشنها به وضوح به سمت خودکارسازی بیشتر حرکت میکند و طراحان و توسعهدهندگانی که از این ابزارها به درستی استفاده کنند، میتوانند بهرهوری خود را به طرز چشمگیری افزایش دهند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#طراحی_محصول
#AI
@Dexign فلسفه دیزاین
______
هوش مصنوعی در حال تغییر نحوهی طراحی و توسعهی وباپلیکیشنهاست و اکنون میتوان کل فرآیند را از ایده تا انتشار تنها با کمک ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی انجام داد. این تحول به طراحان و توسعهدهندگان اجازه میدهد تا بدون نیاز به مهارتهای عمیق برنامهنویسی، اپلیکیشنهایی حرفهای ایجاد کنند. در این مقاله، سه مرحلهی کلیدی برای طراحی، توسعه و انتشار یک وباپ تنها با استفاده از هوش مصنوعی بررسی شده است.
اولین مرحله، ایجاد یک ایده و طراحی رابط کاربری با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مانند Figma و Uizard است. این ابزارها میتوانند از طریق توصیف متنی یا تصاویر ورودی، طرحهای اولیه را ایجاد کنند و به کاربران کمک کنند تا بدون نیاز به مهارت طراحی پیچیده، یک رابط کاربری مناسب بسازند. برخی از این ابزارها همچنین امکان پیشنهاد تغییرات و بهینهسازی طراحی را بر اساس بهترین شیوههای UX ارائه میدهند.
پس از طراحی، مرحلهی توسعه آغاز میشود که در آن هوش مصنوعی میتواند کدهای موردنیاز را تولید کند. ابزارهایی مانند ChatGPT (با قابلیت کدنویسی)، GitHub Copilot و Replit به کاربران امکان میدهند تا کدهای HTML، CSS، و JavaScript را تنها از طریق دستورات متنی ایجاد کنند. این فرایند باعث کاهش نیاز به دانش عمیق کدنویسی شده و توسعهی وباپلیکیشنها را برای افراد بیشتری قابلدسترس میکند.
پس از تولید کد، گام بعدی تست و بهینهسازی اپلیکیشن است. ابزارهای تست خودکار مبتنی بر هوش مصنوعی مانند Testim و Applitools میتوانند به سرعت باگها و مشکلات احتمالی را شناسایی کنند. این ابزارها، با استفاده از یادگیری ماشینی، میتوانند پیشنهاداتی برای بهبود عملکرد، امنیت و سازگاری وباپ ارائه دهند. این مرحله از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا کیفیت محصول نهایی را تضمین میکند.
در نهایت، فرآیند انتشار و میزبانی وباپ نیز میتواند بهطور کامل توسط ابزارهای هوش مصنوعی انجام شود. پلتفرمهایی مانند Vercel و Netlify امکان استقرار خودکار را فراهم کرده و میتوانند بهینهسازیهایی مانند بارگذاری سریعتر صفحات و بهبود عملکرد سئو را پیشنهاد دهند. علاوه بر این، برخی ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند توصیههایی برای ارتقای تجربهی کاربری و بهبود تعاملات کاربران ارائه کنند.
این تحول نشان میدهد که هوش مصنوعی نه تنها فرآیند طراحی و توسعه را سریعتر و آسانتر کرده، بلکه دسترسی به توسعهی وب را برای افراد بیشتری ممکن ساخته است. در گذشته، ساخت یک وباپلیکیشن نیاز به تیمهای تخصصی داشت، اما امروزه افراد میتوانند با ترکیب ابزارهای هوش مصنوعی، بهتنهایی یک محصول کامل را از ابتدا تا انتها توسعه دهند.
در حالی که این فناوری فرصتهای بزرگی ایجاد کرده است، همچنان چالشهایی مانند وابستگی بیش از حد به هوش مصنوعی، محدودیتهای سفارشیسازی و نیاز به کنترل کیفی انسانی وجود دارد. با این حال، آیندهی طراحی و توسعهی وباپلیکیشنها به وضوح به سمت خودکارسازی بیشتر حرکت میکند و طراحان و توسعهدهندگانی که از این ابزارها به درستی استفاده کنند، میتوانند بهرهوری خود را به طرز چشمگیری افزایش دهند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#طراحی_محصول
#AI
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Designing, developing, and deploying a web app entirely using AI
Take an idea and get it to production in three simple steps.
⏰قانون یکساعته جف بزوس: چرا باید صبحها گوشی را کنار بگذاریم؟
▫️بسیاری از مدیران بزرگ، از جمله تیم کوک (اپل) و ایندرا نویی (پپسی)، به برنامههای سختگیرانه صبحگاهی خود افتخار میکنند، اما جف بزوس روش متفاوتی دارد. او روزش را با آرامش آغاز میکند، روزنامه میخواند، قهوه مینوشد و با خانوادهاش صبحانه میخورد—بدون اینکه به گوشیاش نگاه کند. این «زمان پُتِر کردن» به او کمک میکند که روزش را بدون استرس و با ذهنی آرام شروع کند.
▫️تحقیقات جدید علوم اعصاب نشان دادهاند که بزوس بیدلیل این قانون را برای خودش وضع نکرده است. استفاده بیش از حد از صفحهنمایش، بهویژه در ابتدای صبح، میتواند حافظه، تمرکز، کیفیت خواب و حتی سلامت مغز را تحت تأثیر قرار دهد. مطالعات نشان میدهند که افرادی که زمان زیادی را جلوی صفحهنمایش میگذرانند، در معرض کاهش ماده خاکستری مغز، مشکلات یادگیری و حتی بیماریهایی مثل زوال عقل هستند.
▫️کارشناسان توصیه میکنند که یک ساعت اول روز را بدون گوشی سپری کنیم و بهجای آن، کارهایی انجام دهیم که برای مغز و بدن مفیدند: ورزش، مدیتیشن، مطالعه، نوشتن لیست سپاسگزاری یا حتی قدم زدن در فضای باز. این تغییر ساده میتواند تأثیر بزرگی بر انرژی، تمرکز و تصمیمگیریهای روزانه ما داشته باشد.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله و آشنایی بیشتر با روش جف بزوس به لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#توسعه_فردی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
▫️بسیاری از مدیران بزرگ، از جمله تیم کوک (اپل) و ایندرا نویی (پپسی)، به برنامههای سختگیرانه صبحگاهی خود افتخار میکنند، اما جف بزوس روش متفاوتی دارد. او روزش را با آرامش آغاز میکند، روزنامه میخواند، قهوه مینوشد و با خانوادهاش صبحانه میخورد—بدون اینکه به گوشیاش نگاه کند. این «زمان پُتِر کردن» به او کمک میکند که روزش را بدون استرس و با ذهنی آرام شروع کند.
▫️تحقیقات جدید علوم اعصاب نشان دادهاند که بزوس بیدلیل این قانون را برای خودش وضع نکرده است. استفاده بیش از حد از صفحهنمایش، بهویژه در ابتدای صبح، میتواند حافظه، تمرکز، کیفیت خواب و حتی سلامت مغز را تحت تأثیر قرار دهد. مطالعات نشان میدهند که افرادی که زمان زیادی را جلوی صفحهنمایش میگذرانند، در معرض کاهش ماده خاکستری مغز، مشکلات یادگیری و حتی بیماریهایی مثل زوال عقل هستند.
▫️کارشناسان توصیه میکنند که یک ساعت اول روز را بدون گوشی سپری کنیم و بهجای آن، کارهایی انجام دهیم که برای مغز و بدن مفیدند: ورزش، مدیتیشن، مطالعه، نوشتن لیست سپاسگزاری یا حتی قدم زدن در فضای باز. این تغییر ساده میتواند تأثیر بزرگی بر انرژی، تمرکز و تصمیمگیریهای روزانه ما داشته باشد.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله و آشنایی بیشتر با روش جف بزوس به لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#توسعه_فردی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Jeff Bezos Says the 1-Hour Rule Makes Him Smarter. New Neuroscience Says He’s Right
Jeff Bezos’s morning routine has long included the one-hour rule. New neuroscience says yours probably should too.
چگونه تسکهای موثری برای یوزبیلیتی تست بنویسیم: راهنمایی برای تستهای معنادار!
تسکهای یوزبیلیتی تست هسته اصلی تحقیقات کاربرند که راهی برای ارزیابی شهودی دیزاینها فراهم میکنند. نوشتن تسکهای مؤثر نیازمند اهداف شفاف، درک رفتار کاربران، و توانایی دریافت بازخوردهای عملی است. این فرایند شامل تعادلی بین جزئیات و انعطافپذیری است تا تعاملات واقعی کاربران ضبط شود و تسکها با اهداف مطالعه همسو باشند.
اولین گام در نوشتن تسکهای یوزبیلیتی تست، تعریف اهداف واضح و قابل اقدام برای تست است. با شناسایی هدف تحقیق —مانند ارزیابی نویگیشن، تست ویژگیهای جدید یا درک نقاط درد کاربران— محققان میتوانند تسکهایی طراحی کنند که مستقیماً به این اهداف بپردازند. این تسکها باید کاربر محور باشند و سناریوهای واقعی را منعکس کنند تا فرآیند تست برای شرکتکنندگان طبیعی و مرتبط به نظر برسد.
هنگام تدوین تسکها، وضوح اهمیت زیادی دارد. دستورالعملها باید به راحتی قابل فهم باشند، بدون استفاده از اصطلاحات فنی و بدون سوگیری. هدایت شرکتکنندگان به سوی نتیجه خاصی میتواند نتایج را تحت تأثیر قرار دهد، بنابراین تسکها باید بیطرف باقی بمانند و رفتار ارگانیک را تشویق کنند. برای مثال، به جای گفتن "سرچ بار را پیدا کنید"، بهتر است تسکی مانند "اطلاعاتی درباره [موضوع] را سرچ کنید" تنظیم شود تا کاربران به طور طبیعی محیط را کشف کنند.
تسکهای باز اغلب بینشهای غنیتری فراهم میکنند. در حالی که برخی از تستهای کاربردپذیری از دستورالعملهای خاص بهره میبرند، تسکهای باز کمک میکنند محققان رفتار واقعی کاربران را مشاهده کنند. این تسکها الگوهای استفاده واقعی را تقلید میکنند و نشان میدهند که آیا کاربران میتوانند به طور مستقل با محصول کار کنند یا با موانعی روبرو میشوند.
طول و پیچیدگی تسکها نیز در یوزبیلیتی تست نقش مهمی ایفا میکند. تسکهای کوتاه و متمرکز معمولاً مؤثرتر هستند، به ویژه هنگامی که با معیارهای موفقیت واضح همراه باشند. اگر تسکها خیلی طولانی یا مبهم باشند، کاربران ممکن است احساس سردرگمی یا بیعلاقگی کنند، که به دادههای ناقص یا غیرقابل اعتماد منجر میشود. حفظ تعادل در پیچیدگی تضمین میکند که تسکها هم جذاب و هم معنادار باقی بمانند.
تسکهای یوزبیلیتی تست باید با محیط تست همسو باشند. چه به صورت حضوری انجام شوند و چه از راه دور، تسکها باید با ابزارها و فناوریهای موجود سازگار باشند. برای مثال، تست از راه دور نیازمند تسکهایی است که شرکتکنندگان بتوانند به طور مستقل و بدون تکیه بر تسهیلکنندگان انجام دهند. این امر سازگاری و قابلیت اعتماد در جلسات را تضمین میکند.
در نهایت، تسکهای یوزبیلیتی تست باید با نگاهی به نتایج عملی تجزیه و تحلیل شوند. دادههای جمعآوری شده باید به سؤالات اصلی تحقیق پاسخ دهند و بینشهایی برای بهبود تجربه کاربری فراهم کنند. با استفاده از ابزارهایی مانند نرخ تکمیل تسک، معیارهای زمانی و بازخورد کیفی، محققان میتوانند روندها را شناسایی و دیزاین ها را به طور مؤثر اصلاح کنند.
این رویکرد دقیق به نوشتن تسکها، اعتبار و تأثیر تست کاربردپذیری را افزایش میدهد و تضمین میکند که دیزاینها به گونهای تکامل مییابند که با کاربران واقعی همخوانی داشته باشند. برای راهنمایی بیشتر، میتوانید به منابعی از جمله dscout مراجعه کنید که نمونهها، قالبها و مطالعات موردی را برای بهبود فرآیند تست کاربردپذیری ارائه میدهند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#تجربه_کاربری #تست
@Dexign فلسفه دیزاین
______
تسکهای یوزبیلیتی تست هسته اصلی تحقیقات کاربرند که راهی برای ارزیابی شهودی دیزاینها فراهم میکنند. نوشتن تسکهای مؤثر نیازمند اهداف شفاف، درک رفتار کاربران، و توانایی دریافت بازخوردهای عملی است. این فرایند شامل تعادلی بین جزئیات و انعطافپذیری است تا تعاملات واقعی کاربران ضبط شود و تسکها با اهداف مطالعه همسو باشند.
اولین گام در نوشتن تسکهای یوزبیلیتی تست، تعریف اهداف واضح و قابل اقدام برای تست است. با شناسایی هدف تحقیق —مانند ارزیابی نویگیشن، تست ویژگیهای جدید یا درک نقاط درد کاربران— محققان میتوانند تسکهایی طراحی کنند که مستقیماً به این اهداف بپردازند. این تسکها باید کاربر محور باشند و سناریوهای واقعی را منعکس کنند تا فرآیند تست برای شرکتکنندگان طبیعی و مرتبط به نظر برسد.
هنگام تدوین تسکها، وضوح اهمیت زیادی دارد. دستورالعملها باید به راحتی قابل فهم باشند، بدون استفاده از اصطلاحات فنی و بدون سوگیری. هدایت شرکتکنندگان به سوی نتیجه خاصی میتواند نتایج را تحت تأثیر قرار دهد، بنابراین تسکها باید بیطرف باقی بمانند و رفتار ارگانیک را تشویق کنند. برای مثال، به جای گفتن "سرچ بار را پیدا کنید"، بهتر است تسکی مانند "اطلاعاتی درباره [موضوع] را سرچ کنید" تنظیم شود تا کاربران به طور طبیعی محیط را کشف کنند.
تسکهای باز اغلب بینشهای غنیتری فراهم میکنند. در حالی که برخی از تستهای کاربردپذیری از دستورالعملهای خاص بهره میبرند، تسکهای باز کمک میکنند محققان رفتار واقعی کاربران را مشاهده کنند. این تسکها الگوهای استفاده واقعی را تقلید میکنند و نشان میدهند که آیا کاربران میتوانند به طور مستقل با محصول کار کنند یا با موانعی روبرو میشوند.
طول و پیچیدگی تسکها نیز در یوزبیلیتی تست نقش مهمی ایفا میکند. تسکهای کوتاه و متمرکز معمولاً مؤثرتر هستند، به ویژه هنگامی که با معیارهای موفقیت واضح همراه باشند. اگر تسکها خیلی طولانی یا مبهم باشند، کاربران ممکن است احساس سردرگمی یا بیعلاقگی کنند، که به دادههای ناقص یا غیرقابل اعتماد منجر میشود. حفظ تعادل در پیچیدگی تضمین میکند که تسکها هم جذاب و هم معنادار باقی بمانند.
تسکهای یوزبیلیتی تست باید با محیط تست همسو باشند. چه به صورت حضوری انجام شوند و چه از راه دور، تسکها باید با ابزارها و فناوریهای موجود سازگار باشند. برای مثال، تست از راه دور نیازمند تسکهایی است که شرکتکنندگان بتوانند به طور مستقل و بدون تکیه بر تسهیلکنندگان انجام دهند. این امر سازگاری و قابلیت اعتماد در جلسات را تضمین میکند.
در نهایت، تسکهای یوزبیلیتی تست باید با نگاهی به نتایج عملی تجزیه و تحلیل شوند. دادههای جمعآوری شده باید به سؤالات اصلی تحقیق پاسخ دهند و بینشهایی برای بهبود تجربه کاربری فراهم کنند. با استفاده از ابزارهایی مانند نرخ تکمیل تسک، معیارهای زمانی و بازخورد کیفی، محققان میتوانند روندها را شناسایی و دیزاین ها را به طور مؤثر اصلاح کنند.
این رویکرد دقیق به نوشتن تسکها، اعتبار و تأثیر تست کاربردپذیری را افزایش میدهد و تضمین میکند که دیزاینها به گونهای تکامل مییابند که با کاربران واقعی همخوانی داشته باشند. برای راهنمایی بیشتر، میتوانید به منابعی از جمله dscout مراجعه کنید که نمونهها، قالبها و مطالعات موردی را برای بهبود فرآیند تست کاربردپذیری ارائه میدهند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#تجربه_کاربری #تست
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Dscout
How to Write More Effective Usability Testing Tasks - Dscout
Construct more realistic usability testing scenarios without sacrificing reliable data. See which mistakes to avoid and explore our example tasks.
طراحی تجربه کاربری | ترکیبی از علم، هنر و انسان
◽️طراحی تجربه کاربری فراتر از زیبا یا کاربردی کردن چیزهاست. اینکه چطور انسانها فکر میکنند و رفتار میکنند را بهطور عمیق درک کردن است که اهمیت دارد. کاربران تنها با رابطها تعامل نمیکنند؛آنها احساسات، عادات و تعصبات خود را در هر تعامل وارد میکنند. با استفاده از اصول علم رفتارشناسی، طراحان میتوانند تجربیاتی خلق کنند که ساده، شهودی و حتی جادویی احساس شوند.
◽️اصول مانند اجتناب از زیان، اثبات اجتماعی و تأثیر چارچوببندی به درک روانشناسی انسان کمک میکنند و کاربران را بهسمت اقداماتی که میخواهید انجام دهند هدایت میکنند، بدون اینکه احساس کنند مجبور شدهاند.
مثلا استفاده از پیشفرضها یا برجستهسازی میتواند کاربران را به سمت انتخابهای مفید هدایت کند بدون اینکه خودشان متوجه شوند.
طراحی بر اساس احساسات نیز به همان اندازه اهمیت دارد—خلق لحظاتی که احساسات مثبت را برانگیزد میتواند تفاوت بزرگی در شکل دادن به رفتار کاربران ایجاد کند.
◽️در نهایت، طراحی تجربه کاربری درباره ایجاد تفاوتی واقعی است. این تنها به عملکرد محدود نمیشود؛ بلکه به خلق تجربیاتی میپردازد که در سطحی عمیقتر با کاربران ارتباط برقرار میکند.
با استفاده از اصول علم رفتارشناسی،طراحان میتوانند محصولاتی طراحی کنند که فراتر از حل مشکلات رفته و ارتباطی واقعی با مردم برقرار کنند، به طوری که اعتماد، وفاداری و حتی علاقه ایجاد شود.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)
گردآورنده: نازنین کبیریراد
#تجربه_کاربری
#UX
@Dexign فلسفه دیزاین
______
◽️طراحی تجربه کاربری فراتر از زیبا یا کاربردی کردن چیزهاست. اینکه چطور انسانها فکر میکنند و رفتار میکنند را بهطور عمیق درک کردن است که اهمیت دارد. کاربران تنها با رابطها تعامل نمیکنند؛آنها احساسات، عادات و تعصبات خود را در هر تعامل وارد میکنند. با استفاده از اصول علم رفتارشناسی، طراحان میتوانند تجربیاتی خلق کنند که ساده، شهودی و حتی جادویی احساس شوند.
◽️اصول مانند اجتناب از زیان، اثبات اجتماعی و تأثیر چارچوببندی به درک روانشناسی انسان کمک میکنند و کاربران را بهسمت اقداماتی که میخواهید انجام دهند هدایت میکنند، بدون اینکه احساس کنند مجبور شدهاند.
مثلا استفاده از پیشفرضها یا برجستهسازی میتواند کاربران را به سمت انتخابهای مفید هدایت کند بدون اینکه خودشان متوجه شوند.
طراحی بر اساس احساسات نیز به همان اندازه اهمیت دارد—خلق لحظاتی که احساسات مثبت را برانگیزد میتواند تفاوت بزرگی در شکل دادن به رفتار کاربران ایجاد کند.
◽️در نهایت، طراحی تجربه کاربری درباره ایجاد تفاوتی واقعی است. این تنها به عملکرد محدود نمیشود؛ بلکه به خلق تجربیاتی میپردازد که در سطحی عمیقتر با کاربران ارتباط برقرار میکند.
با استفاده از اصول علم رفتارشناسی،طراحان میتوانند محصولاتی طراحی کنند که فراتر از حل مشکلات رفته و ارتباطی واقعی با مردم برقرار کنند، به طوری که اعتماد، وفاداری و حتی علاقه ایجاد شود.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)
گردآورنده: نازنین کبیریراد
#تجربه_کاربری
#UX
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Great UX is part Science, part Art, and all Human
How understanding human behavior can help us design experiences that truly connect, guide, and inspire.
HTML Embed Code: