TG Telegram Group Link
Channel: کانال الکلی هاAA🇮🇷
Back to Bottom
در حال حاضر کسی وجود دارد که آرزو می کند کاش این قدرت را داشت که اعتیاد خود را شکست دهد. اگر پاک و هوشیار هستید یک دقیقه وقت بگذارید و نعمت‌های خود را بشمارید و برای کسانی که هنوز بیمار هستند و رنج می‌برند دعا کنید.
‌       اول اصول، بعد رفاه


اغلب ما می دانستیم که داشتن یک شخصیت خوب مطلوب است. در اصل شخصیت خوب همان چیزی است که فرد برای رسیدن به رضایت از خود به آن احتیاج دارد. با اخلاق مداری و صداقت ما شانس بهتری برای بدست آوردن آنچه که واقعاً در طلب آنیم خواهیم داشت اما هرگاه که لازم بود بین داشتن شخصیت مطلوب و زندگی راحت یکی را انتخاب کنیم، اغلب ساختن شخصیت در تلاش ما برای یافتن آن چیزی که به گمان مان شادی است قربانی شد.
به ندرت مسئله ی بازسازی شخصیت مورد توجه مان بود. هیچ گاه عشق به خدا و همنوع بردباری و درستکاری را اساس و پایه زندگیمان قرار ندادیم.

چگونگی تبدیل اعتقاد فکری به نتایج عاطفی درست و متعاقباً تبدیل این نتایج به یک زندگی خوب شاد و آسوده مسئله ی اساسی زندگی است.


کتاب‌انجمن از دیدگاه‌ بیل صفحه111

https://hottg.com/weyar
*اولین کسی که به اهمیت ترازنامه نویسی پی برد*

فرانک بوچمان كه يك كشيش لوتران بود، حركت گروه هاي آكسفورد را آغازكرد. او در جواني مدير يك مدرسه پسرانه در فيلاد لفيا بود، كه در آنجا با اعضاء
هيئت امناء درگير منازعه ای شد. اين منازعه، او را عصبي كرد و استعفاء داد وكشور را براي مسافرت به اروپا ترك كرد. در انگلستان، در سال ۱۹۰۸ او یک شب
به جلسه ای كليسائي رفت و به صحبتهاي خانمي به نام جسي پن ـ لوئيز گوش داد. صحبتهاي او درباره رنجش و بخشش بود، كه موجب شد بوچمان بی نهايت ازصحبتهای او تكان بخورد.
او با آگاهی از اينكه از آن شش عضو هيئت امناء در فيلادلفيا رنجش به دل
گرفته است، به اطاق خود باز ميگردد و نامهاي براي آنها مي نويسد و تقاضای بخشش ميكند.
او بعدها گفت كه اين كار، تغييری ناگهانی در زندگی اش بوجود آورد، تغييری آنی.
او جوابي از آن اعضاء دريافت نكرد، ولي به پيشرفت عظيمي كه در كيفيت
زندگی اش پيش آمده بود، تمركز كرد. او از خود پرسيد: چطور اين اتفاق افتاد؟ چه كاري انجام دادم كه باعث اين اتفاق شد؟ اگر بفهمم كه چه كار كرده ام،ميتوانم
زندگی ام را به هر ترتيبی كه ميخواهم بازسازى كنم و بهتر از آن ميتوانم به
ديگران هم، چگونگي انجام اين كار را نشان دهم.
در اين هنگام، بوچمان ليستی از كارهائی كه كرده بود را تهيه كرد: يعنی
1 تسليم شده بود.
۲گناهانش را مورد بررسی قرار داده بود.
3 به آنها اعتراف كرده بود و با شخص ديگري آنها را در ميان گذاشته بود.
4 جبران خسارت كرده بود.
5 از خدا طلب راهنمائی كرده بود. به اين ترتيب، به ديگران هم نحوه  انجام اين كار را نشان داد.

*او ميگفت: *اگر* اين اعمال ساده را انجام دهيم، *تنها در اين صورت است كه
ميتوانيم راهنمائی خدا را دريافت كنيم.**

https://hottg.com/weyar
☑️☑️🅰️🅰️☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️

*خلاصه قدم 1,2,3 کتاب الکلیهای گمنام* ::

*قدم اول* :
قسمت اول:در مقابل الکل و مواد مخدر عاجز بودیم و
قسمت دوم :زندگیمان غیر قابل اراده شده بود :
●●●قسمت اول :
۳ دلیل اولین بار مصرف :
■درست کنار نیامدن با زندگی
■فاصله زیاد افکار با واقعیات
■مغز معیوب(خودخواهی،تایید طلبی،لذت جویی)
#######
۲ دلیل مصرف ناموفق و نتوانستن و نخواهد تونستن تا آخر عمر در مصرف :
■آلرژی: نمی‌توانم به اندازه مصرف کنم
■ویار : نمیتوانم بعد از یک پیک یا دود و قرص جلوی مصرفم را بگیرم.

●●●قسمت دوم:
زندگیمان غیر قابل اداره شده بود:
■روابطمان با دیگران تیره و تار شده بود .
■قدرت کنترل احساسات خود را نداشتیم.
■در چنگال بدبختی و افسردگی اسیر بودیم.
■قابلیت امرار و معاش از ما سلب شده بود.
■احساس بیهودگی میکردیم و ترس و وحشت تمام وجودمان را فراگرفته بود.
■خوشحالی مفهوم خود را از دست داده بود.
■به نظر نمی‌رسید فایده چندانی برای دیگران داشته باشیم.
■■■متوجه شدیم که از دست *هیچ* نیرو انسانی و هیچ قدرت دنیوی کاری برایمان ساخته نیست.

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
*قدم دوم* :
به این باور رسیدیم که یک نیروی مافوق(خداوند) می‌تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.

■دعای دعوت ار خداوند :دعای قدم ۲: *اقرار میکنیم* :
که یک آفریدگار دانا وجود دارد و اینکه روح لایزالش زیربنای کل وجودم است.
●●● *خبر خوش:خداوند آمد* .

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

*قدم سوم* :
*تصمیم گرفتیم* که اراده و زندگیمان را به پروردگاری که خود درک می کردیم بسپاریم.

■■■ *اول لازم است متقاعد شده باشیم که یک زندگی متکی به اراده شخصی حتی با نیت خیر هم نمی‌تواند موفقیت آمیز باشد‌* [دلیل همه شکستهایمان در روابط و خانواده و تک تک قسمتهای زندگیمان].
*زندگی* :
خودم وخانواده و دنیا و مردمانش
و تصمیماتم در رابطه با تمام اینها از روی اراده شخصی.

بیماری شخص الکلی با اراده شخصی :
خودخواه و خود پرست که فقط(۱۰۰٪) متکی به اراده شخصی آشوبگر خود میباشد.
*تصمیم گرفتیم* از کارگردانی(خدا بودن خودمان) برای خدائی کردن برای خودمان و خانواده و دنیا و مردمانش دست بکشیم.
*۲ روش برای دست بر داشتن از این کار بی نهایت مهم(دست از خدا بودن واسه خودم آدمها بردارم)* :
●●●ما پذیرفتیم که او اصل و بنیاد است و ما عوامل او
●●●او پدر است و ما فرزندان او.

خدایی رو بدیم به او و نقش خودمون رو در زندگی بازی کنیم و عامل او باشیم ازین به بعد و نه عامل شیطان و الکلیسم


دعای قدم سوم :
پروردگارا خود را تقدیم تو میدارم با من کن و از من ساز آنچه خود اراده کنی از اسارت نفس رهایم کن تا انجام اراده ات را بهتر توانم،مشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد برای کسانیکه با قدرت تو،عشق تو و در راه تو یاریشان خواهم داد،باشد که همیشه بر اراده ات گردن نهم.آمین

https://hottg.com/weyar
اگر عکس میخواین این هست ### شما هم میتونین این عکس رو داخل همه گروه‌های مجازی واتساب و تلگرام و اینستاگرام بذارین ###مطمئناً هر یک از اعضای الکلیها با فرستادن همین ۱ عکس میتونه جون خیلی ها رو نجات بده ### چون الکلیهای گمنام رو خیلی‌ از مردم نمیشناسن ### با تشکر
https://hottg.com/weyar
درود خدمت شما دوستان و همدردان ##عزیزان بحث گمنامی فقط مربوط به اشخاص آن هم در تلویزیون و رسانه هاست اگر بخواهند خود را عضو انجمن الکلیهای گمنام عنوان کنند میباشد ###خود انجمن AA به یاری خداوند در آینده نزدیک با دعا و همکاری شما ثبت ملی خواهد شد و هیچ گونه گمنامی هم ندارد ###اصل وظیفه انجمن و کمیته اطلاع رسانی رساندن این پیام به عموم مردم است و هر کسی که انجمن به خودش و خانواده اش کمک کرده مدیون است که این پیام را به جدیت و پُشتکار پخش کند بلکه باعث نجات بیشتر الکلیها و خشنودی خداوند و خیر و برکت در زندگی همه بخصوص خودتان شود.###با تشکر
https://hottg.com/weyar


همه باید قبول کنند که ما AAها (انجمنی‌ها) به گونه‌ای باور نکردنی خوش اقبال هستیم. خوش اقبالیم که این همه رنج کشیده‌ایم. خوش اقبالیم که می‌توانیم یکدیگر را اینقدر عالی بشناسیم، درک کنیم و دوست داشته باشیم ... در واقع بسیاری از ما به خوبی می‌دانیم که اینها هدایایی نادراند که ریشه‌ی واقعی آنها در خویشاوندیِ ما به واسطه‌ی یک دردِ مشترک و یک رهاییِ مشترک به لطفِ فیض و رحمت خداوند است.



https://hottg.com/weyar
📘به سوی صداقت

نیت پلید در پنهان کردن انگیزه ی بد در قالب انگیزه ای خوب تمام امور انسانها را تحت تأثیر قرار می دهد. چنین حق به جانب بودنِ حیله گرانه و گیج کننده ای می تواند در کوچکترین کارها و تفکرات ما رخنه کند. کشف ، پذیرش و اصلاح این نواقص بطور روزانه، عنصر اساسی بازسازی شخصیت و زندگی خوب است. تقریباً همیشه نیرنگ زدن به دیگران ریشه در فریب دادن خودمان دارد. به نوعی، با خدا خلوت کردن، کمتر از رسوا شدن در مقابل انسانی دیگر مایه ی شرمساری است. تا زمانی که در پیشگاه خداوند ننشسته و با صدای بلند به هر آنچه مدت هاست پنهان کرده ایم،اعتراف نکنیم، اشتیاق ما برای خانه تکانی چیزی بیش از حرف نخواهد بود. صادق بودن با انسانی دیگر نشانه ی صداقت با خود و با خداوند است.

از دیدگاه بیل



https://hottg.com/weyar
‏از این عکس چه برداشتی میکنی؟





https://hottg.com/weyar
☑️☑️🅰️🅰️☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️

گاه ممکن است برنامه روحانی خود را شروع کنیم اما در بین راه برای رفع خستگی *متوقف* شویم که در آن صورت " *مستقیماً* " به طرف 'گرفتاری' خواهیم رفت.
الکل *دشمنی* است
《 *آب زیر کاه* 》 و ما از آن شفا پیدا 'نکرده ایم'،چیزی که ما پیدا کرده ایم " *مهلت روزانه* " ایست که نگه داشتنش ' *بستگی مستقیم* ' به "چگونگی *نگهبانی* ما از حالات روحانی مان" دارد.
ما " *باید* " (هر روز) دورنمای : *میل و اراده خداوند را در تمامی اعمال روزانه خود بگنجانیم.*
ببینیم که چطور می‌توانیم *خادم* بهتری باشیم و به جای خواست خود به خواست او *گردن* نهیم.
این ها افکاری است که " *باید* " در *تمام اوقات* در خود *زنده* نگه داریم.
در این راه می‌توانیم هر چقدر که بخواهیم از نیروی اراده خود هم بهره برداری کنیم.
در واقع این :
' *طریقه صحیح استفاده از اراده* ' است.
کتاب الکلیهای گمنام صفحه ۱۱۵

https://hottg.com/weyar
*همه مرا دوست دارند*
11 فروردین
در تقويم انجمن سال دوم بود.... تازه واردی به يكی از اين گروهها پيوست. ... بزودی معلوم شد كه وضعيتش خيلی وخيم است ، و از همه مهمتر كه مي خواست بهبود پيدا كند. ... {او گفت:} "از آنجا كه من قربانی اعتيادی ديگرم كه حتی از اعتياد به الكل هم شرم آورتر است ، شايد شما مرا درميان خودتان نپذيريد."

(دوازده گام و دوازده سنت)

وقتی به انجمن آمدم، همسر، مادر و زنی بودم كه شوهر، فرزندان و خانواده اش را رها كرده بو د . من به الكل و قرص معتاد بودم . *من هيچی نبودم . اما هيچ كس محبت و توجهش را از من دريغ نكرد . من در اينجا احساس تعلق كردم .* حالا به لطف خداوند و با محبت های راهنمای خوبم و گروه همدلم، می توانم بگويم كه من يك همسر، يك مادر و يك زن هستم . حالا از شر قرص خلاص شده ام و نيز هشيارم و مسئوليت پذير. بدون آن قدرت برتر كه در انجمن پيدايش كردم، زندگی ام بی معنا می شد. من واقعاً شاکرم كه يكی از اعضای انجمن الكلی های گمنامم.
https://hottg.com/weyar
*خلاصه قدم 1,2,3 کتاب الکلیهای گمنام* ::

*قدم اول* :
قسمت اول:در مقابل الکل و مواد مخدر عاجز بودیم و
قسمت دوم :زندگیمان غیر قابل اراده شده بود :
●●●قسمت اول :
۳ دلیل اولین بار مصرف :
■درست کنار نیامدن با زندگی
■فاصله زیاد افکار با واقعیات
■مغز معیوب(خودخواهی،تایید طلبی،لذت جویی)
#######
۲ دلیل مصرف ناموفق و نتوانستن و نخواهد تونستن تا آخر عمر در مصرف :
■آلرژی: نمی‌توانم به اندازه مصرف کنم
■ویار : نمیتوانم بعد از یک پیک یا دود و قرص جلوی مصرفم را بگیرم.

●●●قسمت دوم:
زندگیمان غیر قابل اداره شده بود:
■روابطمان با دیگران تیره و تار شده بود .
■قدرت کنترل احساسات خود را نداشتیم.
■در چنگال بدبختی و افسردگی اسیر بودیم.
■قابلیت امرار و معاش از ما سلب شده بود.
■احساس بیهودگی میکردیم و ترس و وحشت تمام وجودمان را فراگرفته بود.
■خوشحالی مفهوم خود را از دست داده بود.
■به نظر نمی‌رسید فایده چندانی برای دیگران داشته باشیم.
■■■متوجه شدیم که از دست *هیچ* نیرو انسانی و هیچ قدرت دنیوی کاری برایمان ساخته نیست.

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
*قدم دوم* :
به این باور رسیدیم که یک نیروی مافوق(خداوند) می‌تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.

■دعای دعوت ار خداوند :دعای قدم ۲: *اقرار میکنیم* :
که یک آفریدگار دانا وجود دارد و اینکه روح لایزالش زیربنای کل وجودم است.
●●● *خبر خوش:خداوند آمد* .

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

*قدم سوم* :
*تصمیم گرفتیم* که اراده و زندگیمان را به پروردگاری که خود درک می کردیم بسپاریم.

■■■ *اول لازم است متقاعد شده باشیم که یک زندگی متکی به اراده شخصی حتی با نیت خیر هم نمی‌تواند موفقیت آمیز باشد‌* [دلیل همه شکستهایمان در روابط و خانواده و تک تک قسمتهای زندگیمان].
*زندگی* :
خودم وخانواده و دنیا و مردمانش
و تصمیماتم در رابطه با تمام اینها از روی اراده شخصی.

بیماری شخص الکلی با اراده شخصی :
خودخواه و خود پرست که فقط(۱۰۰٪) متکی به اراده شخصی آشوبگر خود میباشد.
*تصمیم گرفتیم* از کارگردانی(خدا بودن خودمان) برای خدائی کردن برای خودمان و خانواده و دنیا و مردمانش دست بکشیم.
*۲ روش برای دست بر داشتن از این کار بی نهایت مهم(دست از خدا بودن واسه خودم آدمها بردارم)* :
●●●ما پذیرفتیم که او اصل و بنیاد است و ما عوامل او
●●●او پدر است و ما فرزندان او.

خدایی رو بدیم به او و نقش خودمون رو در زندگی بازی کنیم و عامل او باشیم ازین به بعد و نه عامل شیطان و الکلیسم


دعای قدم سوم :
پروردگارا خود را تقدیم تو میدارم با من کن و از من ساز آنچه خود اراده کنی از اسارت نفس رهایم کن تا انجام اراده ات را بهتر توانم،مشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد برای کسانیکه با قدرت تو،عشق تو و در راه تو یاریشان خواهم داد،باشد که همیشه بر اراده ات گردن نهم.آمین

☑️☑️🅰️🅰️☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️

https://hottg.com/weyar
*ساختن شخصیت*
13 فروردین
وقتی بيش از حد به ديگران توجه و محبت كنی و از آنها حمايـت كنی فقط باعث ميشوی كه نفرت رشد كند. ...

(دوازده گام و دوازده سنت)

*وقتی در مرحله چهارم مجبـور شـدم نيـازم را بيـان كـنم، فكـر نمی كردم كه بگويند اين ضعف شخـصيتم محـسوب مـيشـود. دلـم ميخواست كه اين را ويژگی شخصيتم بدانم.(ميـل بـه راضـی كـردن مردم) هميشه به من اشاره ميكردند كه اين "نياز" خيلی برايم گران تمام خواهد شد. هنوز هم از تأييد ديگران لذت مـی بـرم، امـا ديگـر نمی خواهم مثل سابق هزينه به آن گزافی را بپردازم. ديگـر بـه خـاطر خشنودی ديگران خودم را عذاب نمی دهم. اگر مرا تأييد كنيد خيلـی خوشحال ميشوم ، در غير اين صورت باز هم ميتوانم به زندگی ام ادامه دهم. من مسئولم آنچه را كه ميدانم حقيقت است به زبان بيـاورم، نـه آنچه را كه فكر ميكنم ديگران ميخواهند بشنوند.همچنين ، غرور كاذبم هم هميشه باعث شده نگران شهرتم باشـم.از زمانيكه برنامه های انجمن را به كار می برم ، هدفم اين است كه خودم باشم* .

https://hottg.com/weyar
سیستم روانی، قادر به تحمل ناراحتی و تنش نیست و مجبور است که به هر قیمتی شده آن ناراحتی را ازخود براند و اگر درک واقعیت متضمن ناراحتی و رنج باشد، آن درک یعنی حقیقت بیرونی باید قربانی شود.

در جایی که خطرهای خارجی مطرح اند، شخص تا مدتی میتواند با فرار و پرهیز از خطر به خود کمک کند تا وقتی که بعداً آنقدر نیرومند شود که بتواند واقعیت خطر را برطرف کند.

اما انسان دیگر از خودش نمیتواند فرار کند فرار در مقابل خطرهای درونی و داخلی، موثر نیست و بدین سبب، مکانیزمهای دفاعی ایگو(ego) محکوم اند تا درکِ درونی فرد را تحریف کنند و تصویری ناقص و تغییر شکل یافته از وی به خودش ارائه دهند.

زیگموند فروید، ۱۹۳۶

https://hottg.com/weyar
HTML Embed Code:
2024/05/17 16:38:35
Back to Top