#short_story
تنها توی اتاقت نشستی و داری کتاب میخونی…
از زیر تختت صدا میاد تق تق…
بی توجه دوباره شروع میکنی به کتاب خوندن اما دوباره اون صدا رو
میشنوی تق تق…
عصبی میشی و بلند میشی تا ببینی اون زیر چیه اما تا ملافه رو کنار میزنی…
میبینی که اون داره بهت لبخند میزنه…
درحالی که دستش…
دور دهن برادر چهار سالت پیچیده شده…
باید زودتر میرفتی :)
@vahshat7
>>Click here to continue<<