TG Telegram Group Link
Channel: خرقهٔ تَزویر ( ۳ )
Back to Bottom
#مشترکات_عرفانی #سلوک_شیطانی #شاهد_بازی

پاسخ میرزای قمّی رحمه الله، به شخصی که از مشاهدهٔ پسران زیبا لذّت می‌برد

@tazvir3
⭕️شعر در مذمت غلو وشعرای غالی


علی نیاز ندارد به شعر ما و شما
کفایت است به مدح علی کتاب خدا

نخست مادح مولای ما خداوند است
رسیده هرچه جز این خانه ناخوشایند است

دمی بجز به هوای علی زدن دم نیست
فضائلی که نگفتیم از علی کم نیست

چه نسبت است میان شراب و نام علی؟
ز جام و باده نزن دم به احترام علی

علی طهارت محض است از شراب نگو
نمی توانی اگر مدح بوتراب نگو

نوشته باشم اگر پاره میکنم همه را
مگر که جلب نمایم رضای فاطمه را

به نور محض چنین ناروا نمی آید
شراب و باده به مولای ما نمی آید

چرا به شاه دهم نسبتی که راضی نیست؟
مقام مدح ولیّ خداست؛ بازی نیست

چرا نماز بخواند علی بجای شما
نماز خوانده علی یکتنه برای خدا

بخوان به نحو سلف از مدیح میر عرب
حضور شیر رسیدی؛ نگاه دار ادب

هم از گمان تصوف مطهر است علی
هم از دروغ تسنن فراتر است علی

کنون ز هو کشی من عدو به لبخند است
از این کشاکش ما خصم شیعه خرسند است

غلام بر در با حشمتش فراوان است
ملاک اگر دل او گشت کار میزان است


#مهدی فعال.
#شیخیه #مشترکات_عرفانی

❗️تمجید بابیه و بهائیه از شیخ احمد احسایی

👈🏻 سران بابیّت و بهائیّت و پیروان آن، در آثار خویش به حمایت از "شیخ احمد احسایی و سیّد کاظم رشتی" پرداخته و آنها را ستوده‌اند. آنها شیخ و سیّد را مبشّر خود دانسته و به همین جهت ایشان را ستایش می‌کنند. حاج میرزا جانی کاشانی (١) و اشراق خاوری (٢) از جمله‌ی کسانی هستند که در آثار خود به این مطلب اشاره کرده‌اند.

حاج ميرزا جانی کاشانی در مدح احسایی می‌نویسد:

«همين که نُهصد و پنجاه سال از اول غيبت صغری گذشته، آن سلطان فضّال، مرحوم شيخ احمد زين الدين احسایی را از ميان شيعيان خود برگزيده و ديده‌ی دل آن صفوه‌ی اخيار را به نور معارف و فضائل خويش و آباء و اجداد طاهرين خود (سلام الله عليهم اجمعين) روشن فرموده، از اينجا بود که آن برگزيده‌ی موحّدين می‌فرمودند: «سمعت عن الحجة.» (٣)

اشراق خاوری می‌نویسد:

«در هنگامی که آفتاب حقیقت اسلامیه... پنهان و مختفی گشت، کوکب درخشنده‌ی هدایت، شیخ احمد احسایی از افق شرق طالع گردید... چون قلب شیخِ بزرگوار به نور الهی روشن بود، در قبال ارباب فساد به مقاومت قیام نمود و همّت گماشت که فرقه‌ی شیعه را از خواب غفلت بیدار سازد و برای ظهور موعود مقدّس (#علی_محمد_باب) که در آخر الزمان ظاهر خواهد شد، تهیه‌ی طریق فرماید.» (۴)

حاج میرزا جانی کاشانی در عبارت خویش، شیخ احمد احسایی را برگزیده‌ی موحّدین، صفوه‌ی اخیار و برگزیده‌ی شیعیان می‌نامد، و اشراق خاوری، احسایی را به شدّت ستوده و او را مبشّر باب معرّفی کرده است. همان‌طور که از کلام میرزا جانی روشن است، وی احسایی را از کسانی می‌داند که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) او را برای نیابت خویش برگزیده است و برای این ادّعای خویش، از کلام شیخ عبارتی را نقل می‌کند که همین عبارات شیخ باعث شد که #علی_محمد_باب جرأت بیشتری بر دعاوی باطل خویش پیدا کند. آن عبارت «سمعت عن الحجة» است که شیخ در کلام خویش گفته بود که من از خود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شنیدم. این همان ادّعای نیابت است که شیخ به آن تصریح نکرده است، امّا به نوعی بیانگر ادّعای نگفته‌ی وی است. با توجّه به اینکه شیخیه معتقد است که از جریان بابیّت و بهائیّت جدا است و شیخیه سبب پیدایش این دو فرقه‌ی ضالّه نشده است و حتّی از ایشان تبریّ می‌جویند (۵)، سؤالی که پیش می‌آید این است چرا پیروان بابیّه و بهائیّه در مواردی به تمجید از احسایی و رشتی پرداخته‌اند و حتّی احسایی و رشتی را مبشّر باب و بهاء دانسته‌اند⁉️ (۶)

💠 به نظر می‌رسد این حمایت‌های بی دریغ از جانب بابیّت و بهائیّت به این سبب بوده که اعتقاد به رکن رابع و شیعه‌ی کامل، ارتباط با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) و مقام نیابت خاصّه در عصر غیبت، از جانب شیخیه مطرح شده است؛ کما اینکه میرزا جانی هم به این نکته اشاره کرده است که شیخ احمد احسایی در کلام خویش اینگونه آورده است: «سمعت عن الحجة _ يعنی از خود امام شنیدم». از طرفی تمام هویّت و ماهیّتِ بابیّت و بهائیّت با تکیه بر همین مبانی (یعنی رکن رابع، ارتباط با حضرت در عصر غیبت و نیابت خاصّه) شکل گرفته است و #علی_محمد_باب هم با تکیه بر همین اعتقادات، فتنه‌ی بابیت را به راه انداخت و به دنبال آن فرقه‌ی بهائیت شکل گرفت.

براستی که جا دارد پیروان بابیّت و بهائیّت از احسایی و رشتی تمجید کنند و آنها را بستایند؛ چون این دو نفر بودند که زمینه‌ی عقده‌گشایی و جولان را برای آنها فراهم کردند. شیخیه هم که متوجّه این فتنه و دسیسه شده است، به شدّت ارتباط خود را با بابیّت و بهائیّت منکر می‌شود؛ امّا این واقعیت، حقیقت تلخی است که گریبان مشایخ شیخیه را گرفته است و گریزی از آن ندارند؛ چرا که خود آنها، خواسته یا ناخواسته، چنین زمینه‌ای را فراهم کردند.



[۱]. حاج میرزا جانی کاشانی، مؤلّف کتاب معروف نقطة‌الکاف، از تجّار کاشان و از گروندگان غیابی به #علی_محمد_باب بوده است.
[۲]. اشراق خاوری یکی از مؤلّفین بزرگ بهائی به شمار می‌رود که آثاری را در زمینه‌ی دفاع از بهائیّت بر جای گذاشته است. تلخیص تاریخ نبیل زرندی از جمله‌ی این آثار است.
[۳]. حاج میرزا جانی کاشانی، نقطة الکاف، ص۶۳
[۴]. اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۱
[۵]. عبدالرضا خان ابراهیمی، پنجمین سرکرده‌ی فرقه‌ی شیخیه، در کتاب «نود مسأله»، بهائیان را مشرک و کافر می‌داند و #علی_محمد_باب را شاگرد سیّد کاظم نمی‌داند، بلکه او را بسان رهگذری می‌داند که چند صباحی در درس سیّد حاضر شده است. عبدالرضا ابراهیمی، نود مسأله، سؤال و جواب شماره‌ ۸۵، ص۳۲۳ و ۳۲۶
[۶]. اشراق خاوری در کتاب «تلخیص تاریخ نبیل زرندی» در فصل اول و دوم، به تمجید از شیخ احمد احسایی و سیّد کاظم رشتی، مطالبی را آورده و آنها را مبشّر باب و بهاء دانسته است.

@tazvir3
#شیخیه #مشترکات_عرفانی

🔸 شيخ أحمد أحسائى خداوند را مفهومى پوچ و بدون اثر، خارج از اسماء و صفات می‌داند، و اين عين شرك است

🔻 سیّد محمد حسین #طهرانی نقل می‌کند:

«وصىّ‌ مرحوم #قاضى، مرحوم حضرت آية الله حاج شيخ عبّاس قوچانى أعلَى اللهُ‌ درجتَه مي‌فرمودند: يك روز به حضرت آقا (استاد قاضى) عرض كردم: در عقيدۀ شيخيّه چه اشكالى است؟! آنها هم اهل عبادتند، و اهل ولايتند؛ بخصوص نسبت به إمامان عليهم السّلام مانند خود ما بسيار اظهار محبّت و اخلاص مى‌كنند، و فقه‌شان هم فقه شيعه است، و كتب أخبار را معتبر می‌دانند و به روايات ما عمل مى‌نمايند؛ خلاصه هرچه می‌خواهيم بگرديم و إشكالى در آنها از جهت اخلاق و عمل پيدا كنيم نمى‌يابيم! مرحوم قاضى فرمودند: فردا شرح زيارت جامعه شيخ أحمد أحسائى را بياور! من فردا کتاب را خدمت آن مرحوم بردم. فرمودند: بخوان. من قريب يك ساعت از آن قرائت كردم. فرمودند: بس است. حالا براى شما ظاهر شد كه إشكال آنها در چيست؟! إشكال آنها در عقيده‌شان مى‌باشد. اين شيخ در اين كتاب می‌خواهد اثبات كند ذات خداوند داراى اسم و رسمى نيست و مافوق أسماء و صفات اوست؛ و آنچه در عالَم متحقّق می‌گردد، با اسماء و صفات تحقّق مى‌پذيرد؛ و آنها مبدأ خلقت عالَم و آدم و مؤثّر در تدبير شئون اين عالَم مى‌باشند، در بقاء و ادامۀ حيات، خداوند اتّحادى با اسماء و صفات ندارد، و اينها مستقلاّ كار مى‌كنند. و عبادت انسان به سوى اسماء و صفات خداوند صورت می‌گيرد؛ نه به سوى ذات او كه در وصف نمى‌آيد و در وَهم نمى‌گنجد. بنابراين، شيخ أحمد أحسائی خداوند را مفهومى پوچ و بدون اثر، خارج از اسماء و صفات می‌داند؛ و اين عين شرك است.»

📘 روح مجرّد، ص۴۲۷

@tazvir3
#مشترکات_عرفانی #دروغ_صوفیه

💠 اظهار محبّتِ سران صوفیه به اهل بیت علیهم السّلام، دلالت بر تشیّعِ فقهی و کلامی ندارد

✍🏻 دکتر زرین‌کوب:

«... اظهار علاقه مشايخ كبرويه مثل #علاءالدوله_سمنانی و سیّد علی همدانی به علی بن ابیطالب (عليه السّلام) و اهل بیت (علیهم السّلام) و حتّی اظهار اخلاص آنها در حقّ ائمّه شیعه، هرچند آنها را در بعضی مبادی با تشیّع نزدیک می‌کرد، تشیّع اصطلاحی آنها را الزام نمی‌کند. و این اظهار محبّت و اخلاص به علی و آل وی، حتّی به امام شافعی هم منسوب هست و "حکیم سنایی" شاعر و صوفی هم با وجود مدح خلفای سه گانه، در مدح علی (علیه السّلام) و حتّی در طعن و تبرّی از آل سفیان نیز اصرار دارد. مشایخ #نقشبندیه هم که قبل از ظهور صفویه در ماوراءالنهر و خراسان بودند و به مذهب تسنّن پایبندی نشان می‌دادند، نسبت به آل على (علیهم السّلام) غالباً اظهار تولّی می‌کردند، چنانکه #جامی نه فقط با وجود قول به عدم ایمان ابی طالب (!!!)، در یک قصیده معروف و در پاره‌ای آثار دیگر نسبت به امیرمؤمنان اظهار اخلاص می‌کرد، بلکه فخرالدین علی صفی پسر "ملّاحسین کاشفی" هم که تاریخ و تذکره سلسله #نقشبندیه را به نام "رشحات عين الحيات" تدوین و تصنیف کرد، خود غالباً نسبت به ائمّه شیعه با همین لحن تعظیم و تکریم سخن می‌گفت، و ذکر ائمّه اثنی‌عشر در كتاب "لطايف الطوايف" او طوری‌ست که احتمال تشیّع او را هم به ذهن خواننده می‌آورد.
قاضی میرحسین میبدی شارح دیوان منسوب به علی بن ابیطالب (علیه السّلام) و همچنین شارح "هداية الأثيرية" در حکمت که خود مذهب شافعی داشت و در اوایل سلطنت ‌"شاه اسمعیل" به روایت مؤلّف "حبیب السِیر" چند روزی مواخذ بود درگذشت نیز نه فقط در شرح دیوان و همچنین در اشعاری جداگانه که در اظهار تولّی و مدح حضرت می‌گوید این علاقه و محبّت به علی بن ابیطالب را نشان می‌دهد، بلکه در قطعه‌ای معروف هم عبدالرحمن #جامی را به سبب آنچه در باب ایمان ابی‌طالب گفته بود به شدّت درخور نقد و ملامت می‌یابد. همچنین "فضل الله بن روزبهان خنجی شافعی" که تاریخ عالم آرای امینی او در حوادث مربوط به اوایل ظهور صفویه معروف است، در کتاب "مهمان نامه بخارا" به مناسبت ذکر اُردوکشی و مسافرت محمدخان شیبانی پادشاه اُزبک به خراسان و مشهد طوس، ضمن نقل قصیده‌ای که خود او به زبان فارسی در مدح "امام الثامن الضامن»، و غزلی که سلطان ازبک به همان مناسبت به زبان ترکی انشاء کرده بود از تکریم و تعظیم فوق العاده شیبانی در حق امام طوس سخن می‌گوید، و خود او هم که در مذهب تسنّن آن اندازه تعصّب دارد بر كتاب نهج الحق علّامه حلی رد می‌نویسد و شاه اسمعیل را ملک‌الطاغیه می‌خواند، در طیّ قصیده خویش از هر دوازده امام با تکریم یاد می‌کند و ضمن اشارت به تضرّع و نیاز سلطان اُزبک که با وجود کمال شوکت ظاهر و باطن، خویش را گدای آستان سلطان إنس و جنّ امام رضا خوانده، خاطرنشان می‌کند که اظهار تولّی و اخلاص به اهل بیت مستلزم آن نیست که مثل آنچه نزد طایفه قزل بورك ( قزلباش) رسم است به سبّ و لعن صحابه پردازند، و محبّ کامل اهل البیت کسی است که او را کمال محبّت با صحابه باشد سيما خلفاء راشدین؛ بدین‌گونه پیداست که اظهار علاقه و اخلاص بعضی از مشایخ کبرویه را نسبت به ائمّه شیعه به تنهایی نمی‌توان مستند تشیّع آنها به معنی کلامی و فقهی کلمه تلقی کرد.»

📓 دنباله جستجو در تصوّف ایران، ص۲۲۵

آیا اشعاری که #مولوی در مدحِ امیرالمؤمنین علیه‌السلام سروده، دلیل بر تشیعِ او نیست؟!

@tazvir3
#مشترکات_عرفانی #سلوک_شیطانی #عقل_ستیزی #شرع_گریزی

📸 بعضی انحرافات صوفیان

(عین الحیات، علّامه مجلسی رحمه الله)

✍🏻 دکتر زرین‌کوب:

«متکلّمان و فقهای شیعه _ به جز اندکی _ تصوّف را بعنوان طريقه‌اى که با تشیّع قابل تلفیق باشد، تلقّی نکرده‌اند.»

📕 دنباله جستجو در تصوّف ایران، ص۲۲۶

@tazvir3
Forwarded from عرفان و تصوف
کاوشی در مذهب محی الدین ابن عربی
کَشفُ الجَلی عَن مَذهَب إبنِ عَرَبي


خاتم النبیین ص| ثامن

فهرست کتاب:
https://hottg.com/erfanvatasavof/2954

مشخصات:
گالینگور| شومیز، 272ص
قیمت: 350.000
با تخفیف: 175.000ت

تهیه کتاب:
https://B2n.ir/sh2415
⚠️ انتساب برخی علمای صفویه به نقشبندیه

🔻 دکتر زرین‌کوب:

«ممکن است انتساب برخی علمای دوره صفویه مانند شیخ بهایی و فیض کاشانی، به تصوّف خصوصا #نقشبندیه، عامدانه بوده باشد تا مردم را نسبت به علماء بدبین کنند. زیرا این انتساب سبب می‌شد تا علماء را به تبعیّت کسی منسوب کنند که ادّعای #مهدویت می‌کرد!» (یعنی #سید_محمد_نوربخش)

📙 دنباله جستجو در تصوّف ایران، ص ۲۳۵

ادّعای مهدویّت توسّط سید محمد نوربخش

@tazvir3
#صوفیه #جذب_جن #بدعت

بنام اهل بیت علیهم السّلام، به کام عُرَفاء و صوفیه

👈🏻 با اینکه تمایل ندارم نام شخص خاصّی را ببرم، امّا از آنجایی که بسیاری از مخاطبین گرامی، مدتهاست که از روش کار یکی از افراد معروف در فضای مجازی سؤال می‌کنند، لذا ناچار شدم اشاره‌ای به نوع کار ایشان داشته باشم، تا مردم گرفتار انحراف و بدعت نشوند.

📸 آنچه در تصویر مشاهده می‌کنید، نمونه‌ای از کار جناب "عرفان سهرابی" است، و همان طلسم معروف به #شرف_شمس می‌باشد، که پیشتر به نقد و بررسی آن پرداختیم و ثابت شد که این طلسم هیچ ربطی به اهل بیت علیهم السّلام ندارد. (اینجا)

این تنها یکی از نقدهایی است که به ایشان وارد است.

⚠️ از ایشان بپرسید بر چه اساسی نام شخص و مادرش را می‌پرسد و مدّعی است که با این کار متوجّه مشکلات افراد می‌شود⁉️ آیا این روش را از اهل بیت علیهم السّلام آموخته، یا عدّه‌ای صوفی و أهل طلسمات⁉️ (اینجا را ببینید)

این طلسمات و این روش‌ها در کدام سیره و روایت است؟!

@herz_asemani
#مشترکات_عرفانی #صوفیه_در_صفویه #صوفیه_مانع‌رشد #شرع_گریزی #عقل_ستیزی

👥 گدایانِ مَلَنگ | مداح‌نمایانِ دوره‌گَرد | عوام‌فریبیِ صوفیان

🔴 دکتر زرین کوب، به اوضاع کثیری از صوفیان در عصر صفویه اشاره می‌کند و می‌نویسد:

«از طوایف مختلف صوفیه آنها که عنوان شیخی در سلسله آنها موروثی نبود، به ندرت مورد توجه حُکّام و اُمَراء واقع می‌شدند. در بین اینگونه صوفیان، منظرۀ احوال برخی به دیوانگان و گدایان دوره‌گَرد می‌مانست، و بعضی به مناقب‌خوانی و قصّه‌گویی و مارگیری و معرکه‌آرایی در قهوه‌خانه‌ها و ميدان‌ها، وجهِ معاش و خرجِ چَرَس و بَنگ و کوکنار (خشخاش) و آنچه را در زبان آنها «جزو اعظم» خوانده می‌شد فراهم می‌آوردند، و با وجود اظهار كراهت فقهاء، ظاهر حال آشفتهٔ آنها غالباً محبّت و شفقّت عامّه را که دعای آنها را مایه شفا، و تعويذ و طلسم آنها را حرز جان می‌شمردند، برمی‌انگیخت، و گه‌گاه تکیه‌های محقّری هم برای آنها بنا می‌شد و مریدانِ معدودی گِرد آنها جمع می‌گشتند. البته همین جماعت، برای اینکه از تکفیر فقهاء در امان بمانند، و از نذور و صدقات عامّه بهره یابند، تکایای خود را غالباً محلِ اجرای مراسم عزاداری محرّم و اقامه مجالس دعا و اعیاد مذهبی می‌کردند، و بدین‌گونه تصوّفِ آنها به تدریج هم از طریقۀ قُدَمای صوفیه و هم از شیوه کارِ فَتَیان و #ملامتیان فاصله می‌گرفت.
درویشانِ جلالی که از هند می‌آمدند، گَه‌گاه نزد عوام "قلندر" هم خوانده می‌شدند، با آنکه در واقع با قلندران قدیم ارتباطی نداشتند. کار عمده آنها درین دوره "مدّاحی" بود که آن را "فرض" می‌دانستند و در طیّ مسافرتهای دایم خویش غالبا از نذور و مخصوصاً از فتوح که حاصل پرسه (گدایی‌کردنشان) بود معیشت می‌کردند. کشکول که از چوبی سبک و گاه از پوست کدو ساخته می‌شد با چماقی بنام "مَنتشا" و گه‌گاه با تبرزینی که بر دوش داشتند معرّف آنها بود. بعضی از آنها تکّه‌ای پوست دبّاغی نشده بر دوش می‌افکندند و بعضی غیر از "منتشا" بوقی هم در دست داشتند. لباس آنها گاه جامهٔ بلند سفیدی بود که آیات قرآنی و یا ابیات صوفیانه طراز آن بود و در بعضی موارد نیمه‌برهنه یا با لُنگ و فوطه بودند. حيدری‌ها (مریدان قطب‌الدین حیدر) و شطاری‌ها (فرقه‌ای از تصوّف) مخصوصاً با هیئت غریب، گاه سر و پای برهنه و گاه با تکّه‌ای پوست که بر دوش می‌انداختند در کوی و برزن ظاهر می‌شدند. جَلالی‌ها در بازارها پَرسه می‌زدند، پَرسه‌های هفت قدمی یا یازده قدمی که رفت و بازگشت بین دو نقطه از مقابل دکّان‌ها یا خانه‌ها بود و در طیّ آن اشعار می‌خواندند، و صدقات و فتوح جمع می‌آوردند. آنها آنچه را از این بابت دریافت می‌کردند در حکم صدقات و وجوه شرعیه می‌شمردند، امّا مخالفان این کار را تکدّی می‌خواندند، و از این درویشان را به عنوان دوره‌گرد و گدا نام می‌بردند. اعتیاد به بَنگ و چَرَس که در هند هم در بین جلالیان رایج بود، آنها را غالباً در نوعی بیخودی و خلسه مستغرق می‌داشت، و آنها را به اين سبب گه‌گاه "مَلَنگ" می‌خواندند. دسته‌ای دیگر از همین درویشانِ دوره‌گرد به نام "مداریان" مشهور بودند که طریقه آنها به شیخی نیمه افسانه‌ای منسوب به "بدیع الدین شاه مدار حسینی" منسوب بود و گفته می‌شد که او چهارصد سال عمر کرده بود. در آتش رفتن و اظهار حالات غریبه از آنها نقل می‌شد و آنها نیز مثل جلالیان و شطاریان غالباً از هند به ایران و حتی به بلاد عثمانی در تردّد بودند. یک دسته دیگر از این صوفیان بنام درویشان عجمی معروف بودند که مخصوصا از جهت سردمداری و سخنوری در ایران شهرت پیدا کرده‌اند...».

📗 دنباله جستجو در تصوّف ایران، ص۲۴۲_۲۴۳

@tazvir3
#مشترکات_عرفانی #صوفیه_در_صفویه

🛑 مُلّاصدرا، از تعالیم صوفیهٔ متقدّم متأثر بود

✍🏻 دکتر زرین‌کوب:

«در واقع #ملاصدرا خودش از اقوال #غزالی و #ابن_عربی و مكتب قونوی و قیصری متأثر است، و نسبت به قُدمای صوفیه هم چندان انکاری نشان نمی‌دهد، و بعضی متشرّعه به همین سبب وی را مروّج دعاوی صوفیان می‌دانسته‌اند. با اینهمه آنچه در رساله "كَسر اصنام الجاهليه" بر آن می‌تازد، وجود داعیه‌داران عصر خود اوست که به قول وی از علم و عمل هر دو بی‌نصیب بوده‌اند، نه از روشنیِ علم بهره‌ای می‌جسته‌اند و نه از نور باطن که از راه تصفیهٔ نَفْس حاصل می‌شود نصیبی داشته‌اند، از کسب رزق و جستجوی علم و حتّی از بجا آوردن عبادات هم به بهانه توکّل و الهام و وصول به حق کنار می‌کشیده‌اند و از تصوِف جز همین ادّعا و عنوان بهره‌ای نداشته‌اند.
با اینهمه کتاب خود او غالباً مشحون از اقوال قُدَمای صوفیه است و حتّی در خاتمه آن، طریقه صوفیه را که جوع و صمت و شب‌بیداری و عُزلت و ذکرست، برای طالب راه حق توصیه می‌کند، و مثل صوفیه تأکید می‌نماید که مال و جاه و تقلید و تعصّب را می‌بایست به منزلهٔ حجاب راه تلقّی کرد، و در رفع آنها کوشید، و این را نیز خاطر نشان می‌کند که وصول به این مقصد بی رهبری شیخ و مرشد ممکن نیست. امّا باز تأکید می‌کند که به اهل ادّعا که جز مُشتی بطّال نیستند نباید توجّه کرد، چراکه صوفیِ واقعی احوال خود را از انظار مستور می‌دارد و آنها که ادّعای تصوّف دارند و با سایر خلق در لذّتها و شهوتهاشان شرکت می‌کنند صوفی نیستند...»

📙 دنباله جستجو در تصوّف ایران، ص۲۴۸

@tazvir3
#مشترکات_عرفانی #صوفیه_در_صفویه #کشف_شهود

🪞آیینهٔ غزالی و ابن‌عربی

✴️ دکتر زرین‌کوب:

«در واقع صدرالمتألهین (#ملاصدرا) در "أسفار أربعه" و سایر آثار خویش، مکرّر اقوالی از #غزالی نقل می‌کند که نشان می‌دهد وی نیز مثل استاد خویش میرداماد در حقّ غزالی اعتقاد و تحسین دارد. از جمله وقتی قول وی را در مسأله "توحیدِ خواص" که مرحله فنای در توحیدست نقل می‌نماید، با لحنی از وی سخن می‌گوید که گویی کلام او را همچون "حجّت" تلقّی می‌کند و مجرّد نقل آن را برای دفع توهّم منکران کافی می‌شمرد. لحن و سَبک رسالهٔ "المنقذ مِن الضلال" غزالی هم در مقدّمه "أسفار" تا حدّی انعکاس بارز دارد و وی نیز درين مقدّمه سلوك عقلی و روحانی خود را با همان لحن غزالی به بیان می‌آورَد. همین نکته هم که وی کتاب عظیم فلسفی خود "الاسفار الاربعه" را بر مبنای سفرهای چهارگانه سالکان طریقت قرار می‌دهد، و مجموع معارف فلسفی را بر همین اساس تعلیم و تقریر می‌کند، تأثّر او را از معارف صوفیه نشان می‌دهد. از همین روست که وی در عین آنکه از قبول ترهّات عوام صوفيه تحذیر می‌کند و صوفیان عصر خود را به زرق و جهل منسوب می‌دارد، در تحقیق مطالب مربوط به "وحدت وجود" و در مسأله "اتّحاد" و در بحث راجع به مراتب وجود و نظایر این مباحث از عقاید صوفیه و از جمله اقوال #ابن_عربی و قونوی دفاع می‌کند و اعتراضاتی را که درین مسائل بر اقوال آنها شده است سطحی و لفظی یا ناشی از عدم غور و تعمّق، تلقّی می‌نماید...»

📗دنباله جستجو در تصوّف ایران، ص۲۴۹

@tazvir3
HTML Embed Code:
2025/06/29 05:25:39
Back to Top