#مشترکات_عرفانی #شرع_گریزی #عشق #شیخیه #نعمتاللهی #ذهبیه #خاکسار #دروغ_صوفیه
❌ مثنوی را میفهمند و حفظند، امّا از فهم یک حدیث عاجزند
🎭 ظاهر و باطن ... دلت پاک باشه
➖ شیخ جواد خراسانی رحمه الله:
«عُرَفا و صوفيه مىگويند که باطن و قلبت درست باشد، ظاهر هر چه مىخواهد باشد. آنوقت با فاسق و فاجر هم مىنشينند و گرم مىگيرند، نه روى جهت ارشاد او، بلكه بدون اينكه گاهى انتقاد كنند از او؛ غافل از اينكه توئى كه مىگويى دلت درست باشد، آخر حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند با كسىكه ظاهرش مطابق اسلام نيست نشست و برخاست نكنيد كه مىميراند قلب را! پس براى همان باطنت هم كه شده نبايد با اين شخص نشست و برخاست كنى اگر مىخواهى دلت صاف باشد. با چنين محيط و چنين تربيتهايى كه همهاش به جانب بىدينى سوق مىدهد قطعاً به ندرت خواهد بود كه فردى تمايل به دين پيدا كند، پس اگر در صد "پنج يا ده" بر خلاف عادت دينخواه شود، دچار مدّعيان بىشمار خواهد شد و تحت تربيت اين مدّعيان مختلف قرار خواهد گرفت، ولى از آنجا كه هر چيز به حسب طبع، ميل به مركز خود پیدا مىكند، قهراً در مقام دينطلبى چون قبلًا آلوده به مادّيت شده، در پى آن كسى خواهد رفت كه با مادّيت موافقتر باشد. يعنى هر كس بيشتر براى او تحليل كند و بيشتر ترخيص دهد و بيشتر راه را براى او باز كند، او را بر ديگران خواهد ستود، و مسلّم بازار او گرفته و تنور او داغتر خواهد بود. و لهذا مىبينيم در دستهجاتى كه به نام دين دعوت مىكنند امروز از همه بازارش گرمتر متصوّفه و شيخيهاند كه آنهم شعبهاى از تصوّف است، مانند ساير شعبش از ذهبيه و حيدريه و نعمتيه و خاكسارى و ملّا سلطانى و صفىعليشاهى و ديگران و ساير فرقههاى عرفانى كه همان تصوّف است با حذف نام تصوّف و تبديل به نام اهل عرفان و حقيقت و عشق؛ اين شعبهها چون چندان سر و كارى با دين ندارند اگر چه بعضى از ايشان خود را به نام عُرَفاى متشرّعه جلوه مىدهند و در حقيقت، هيچ متشرّع نيستند، لهذا مشتريان ايشان بيشتر است، زيرا كه در تعاليم ايشان عمده مطلب، عشق است كه مغز است و شريعت به منزله پوست! پس بعد از دريافت مغز، چندان اهميّتى به پوست نيست. عشق با هيچ چيز منافى نيست بلكه با همه چيز سازگار است. شاهد ديگر بر آنكه خوى مادّيتى كه در طبع بشر امروز پرورش يافته، قهراً در مقام دينخواهى، او را مىكِشاند به آن كسى كه با مادّيت موافقت كند، آنست كه از اُمَرا و اعيان و ارباب دولت اگر دم از دين بزنند نوعاً صوفى يا شيخى و اهل عرفانند. هر كدام توانايى يافتن يك مثنوى دارند اما از فهم يك حديث عاجزند. هر كدام يك مثنوى شعر حفظند، اما يك سوره يا ده حديث حفظ نيستند. هر كدام شرح حال صد نفر از پيران تصوّف را كه اولياء مىنامند با كشف و كرامتهاى بىاصل مجعول، مىدانند اما از احوال پنج نفر از فُقهاى اسلام مطّلع نيستند. خلاصه افكار متشتّته مربّيان در مغز مريدان جايگزين مىشود و بالنتيجه اختلاف عقيدت موجب اختلاف مليّت و اختلاف مليّت مستلزم همهگونه فساد اجتماعى است. اما راه حلّ موكول به بيان ديگر و وقت ديگر است.»
📜 يادداشتهايى از مخطوطات، ص ١٢١
@tazvir3
>>Click here to continue<<