TG Telegram Group & Channel
خرقهٔ تَزویر ( ۳ ) | United States America (US)
Create: Update:

#مشترکات_عرفانی #شرع_گریزی #عشق #شیخیه #نعمت‌‌اللهی #ذهبیه #خاکسار #دروغ_صوفیه

مثنوی را می‌فهمند و حفظند، امّا از فهم یک حدیث عاجزند

🎭 ظاهر و باطن ... دلت پاک باشه

شیخ جواد خراسانی رحمه الله:

«عُرَفا و صوفيه مى‏گويند که باطن و قلبت درست باشد، ظاهر هر چه مى‏خواهد باشد. آنوقت با فاسق و فاجر هم مى‏نشينند و گرم مى‏گيرند، نه روى جهت ارشاد او، بلكه بدون اينكه گاهى انتقاد كنند از او؛ غافل از اينكه توئى كه مى‏گويى دلت درست باشد، آخر حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند با كسى‏كه ظاهرش مطابق اسلام نيست نشست و برخاست نكنيد كه مى‏ميراند قلب را! پس براى همان باطنت هم كه شده نبايد با اين شخص نشست و برخاست كنى اگر مى‏خواهى دلت صاف باشد. با چنين محيط و چنين تربيت‏هايى كه همه‏اش به جانب بى‏دينى سوق مى‏دهد قطعاً به ندرت خواهد بود كه فردى تمايل به دين پيدا كند، پس اگر در صد "پنج يا ده" بر خلاف عادت دين‏خواه شود، دچار مدّعيان بى‏شمار خواهد شد و تحت تربيت اين مدّعيان مختلف قرار خواهد گرفت، ولى از آنجا كه هر چيز به حسب طبع، ميل به مركز خود پیدا مى‏كند، قهراً در مقام دين‏طلبى چون قبلًا آلوده به مادّيت شده، در پى آن كسى خواهد رفت كه با مادّيت موافق‏تر باشد. يعنى هر كس بيشتر براى او تحليل كند و بيشتر ترخيص دهد و بيشتر راه را براى او باز كند، او را بر ديگران خواهد ستود، و مسلّم بازار او گرفته و تنور او داغ‌تر خواهد بود. و لهذا مى‏بينيم در دسته‏جاتى كه به‏ نام دين دعوت مى‏كنند امروز از همه بازارش گرم‌تر متصوّفه و شيخيه‏اند كه آنهم شعبه‏اى از تصوّف است، مانند ساير شعبش از ذهبيه و حيدريه و نعمتيه و خاكسارى و ملّا سلطانى و صفى‌عليشاهى و ديگران و ساير فرقه‏هاى عرفانى كه همان تصوّف است با حذف نام تصوّف و تبديل به نام اهل عرفان و حقيقت و عشق؛ اين شعبه‏ها چون چندان سر و كارى با دين ندارند اگر چه بعضى از ايشان خود را به نام عُرَفاى متشرّعه جلوه مى‏دهند و در حقيقت، هيچ متشرّع نيستند، لهذا مشتريان ايشان بيشتر است، زيرا كه در تعاليم ايشان عمده مطلب، عشق است كه مغز است و شريعت به منزله پوست! پس بعد از دريافت مغز، چندان اهميّتى به پوست نيست. عشق با هيچ چيز منافى نيست بلكه با همه چيز سازگار است. شاهد ديگر بر آنكه خوى مادّيتى كه در طبع بشر امروز پرورش يافته، قهراً در مقام دين‏خواهى، او را مى‏كِشاند به آن كسى كه با مادّيت موافقت كند، آنست كه از اُمَرا و اعيان و ارباب دولت اگر دم از دين بزنند نوعاً صوفى يا شيخى و اهل عرفانند. هر كدام توانايى يافتن يك مثنوى دارند اما از فهم يك حديث عاجزند. هر كدام يك مثنوى شعر حفظند، اما يك سوره يا ده حديث حفظ نيستند. هر كدام شرح حال صد نفر از پيران تصوّف را كه اولياء مى‏نامند با كشف و كرامتهاى بى‏اصل مجعول، مى‏دانند اما از احوال پنج نفر از فُقهاى اسلام مطّلع نيستند. خلاصه افكار متشتّته مربّيان در مغز مريدان جايگزين مى‏شود و بالنتيجه اختلاف عقيدت موجب اختلاف مليّت و اختلاف مليّت مستلزم همه‏گونه فساد اجتماعى است. اما راه حلّ موكول به بيان ديگر و وقت ديگر است.»

📜 يادداشتهايى از مخطوطات، ص ١٢١

@tazvir3

#مشترکات_عرفانی #شرع_گریزی #عشق #شیخیه #نعمت‌‌اللهی #ذهبیه #خاکسار #دروغ_صوفیه

مثنوی را می‌فهمند و حفظند، امّا از فهم یک حدیث عاجزند

🎭 ظاهر و باطن ... دلت پاک باشه

شیخ جواد خراسانی رحمه الله:

«عُرَفا و صوفيه مى‏گويند که باطن و قلبت درست باشد، ظاهر هر چه مى‏خواهد باشد. آنوقت با فاسق و فاجر هم مى‏نشينند و گرم مى‏گيرند، نه روى جهت ارشاد او، بلكه بدون اينكه گاهى انتقاد كنند از او؛ غافل از اينكه توئى كه مى‏گويى دلت درست باشد، آخر حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند با كسى‏كه ظاهرش مطابق اسلام نيست نشست و برخاست نكنيد كه مى‏ميراند قلب را! پس براى همان باطنت هم كه شده نبايد با اين شخص نشست و برخاست كنى اگر مى‏خواهى دلت صاف باشد. با چنين محيط و چنين تربيت‏هايى كه همه‏اش به جانب بى‏دينى سوق مى‏دهد قطعاً به ندرت خواهد بود كه فردى تمايل به دين پيدا كند، پس اگر در صد "پنج يا ده" بر خلاف عادت دين‏خواه شود، دچار مدّعيان بى‏شمار خواهد شد و تحت تربيت اين مدّعيان مختلف قرار خواهد گرفت، ولى از آنجا كه هر چيز به حسب طبع، ميل به مركز خود پیدا مى‏كند، قهراً در مقام دين‏طلبى چون قبلًا آلوده به مادّيت شده، در پى آن كسى خواهد رفت كه با مادّيت موافق‏تر باشد. يعنى هر كس بيشتر براى او تحليل كند و بيشتر ترخيص دهد و بيشتر راه را براى او باز كند، او را بر ديگران خواهد ستود، و مسلّم بازار او گرفته و تنور او داغ‌تر خواهد بود. و لهذا مى‏بينيم در دسته‏جاتى كه به‏ نام دين دعوت مى‏كنند امروز از همه بازارش گرم‌تر متصوّفه و شيخيه‏اند كه آنهم شعبه‏اى از تصوّف است، مانند ساير شعبش از ذهبيه و حيدريه و نعمتيه و خاكسارى و ملّا سلطانى و صفى‌عليشاهى و ديگران و ساير فرقه‏هاى عرفانى كه همان تصوّف است با حذف نام تصوّف و تبديل به نام اهل عرفان و حقيقت و عشق؛ اين شعبه‏ها چون چندان سر و كارى با دين ندارند اگر چه بعضى از ايشان خود را به نام عُرَفاى متشرّعه جلوه مى‏دهند و در حقيقت، هيچ متشرّع نيستند، لهذا مشتريان ايشان بيشتر است، زيرا كه در تعاليم ايشان عمده مطلب، عشق است كه مغز است و شريعت به منزله پوست! پس بعد از دريافت مغز، چندان اهميّتى به پوست نيست. عشق با هيچ چيز منافى نيست بلكه با همه چيز سازگار است. شاهد ديگر بر آنكه خوى مادّيتى كه در طبع بشر امروز پرورش يافته، قهراً در مقام دين‏خواهى، او را مى‏كِشاند به آن كسى كه با مادّيت موافقت كند، آنست كه از اُمَرا و اعيان و ارباب دولت اگر دم از دين بزنند نوعاً صوفى يا شيخى و اهل عرفانند. هر كدام توانايى يافتن يك مثنوى دارند اما از فهم يك حديث عاجزند. هر كدام يك مثنوى شعر حفظند، اما يك سوره يا ده حديث حفظ نيستند. هر كدام شرح حال صد نفر از پيران تصوّف را كه اولياء مى‏نامند با كشف و كرامتهاى بى‏اصل مجعول، مى‏دانند اما از احوال پنج نفر از فُقهاى اسلام مطّلع نيستند. خلاصه افكار متشتّته مربّيان در مغز مريدان جايگزين مى‏شود و بالنتيجه اختلاف عقيدت موجب اختلاف مليّت و اختلاف مليّت مستلزم همه‏گونه فساد اجتماعى است. اما راه حلّ موكول به بيان ديگر و وقت ديگر است.»

📜 يادداشتهايى از مخطوطات، ص ١٢١

@tazvir3


>>Click here to continue<<

خرقهٔ تَزویر ( ۳ )




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)