ما همه وقت خود را صرف علم و عبادت نمیکنیم. این تصور فقط بر روی کاغذ و در حالت ایدهآل ممکن است. بخشی از وقت ما هم برای نیازهای انسانی از جمله کنجکاوی برای دانستن اوضاع، شوخی و خنده و صمیمیت و ارتباط میرود.
بخش بزرگی از کسانی که با شبکههای مجازی تعامل میکنند در پی سرگرمی هستند. همه در پی امور جدی نیستند. حتی ممکن است برخی از پل سرگرمی وارد مسائل جدیتر شوند. چه بهتر که محتوای جدیگویان، زیبا و جذاب هم باشد.
برخی از کسانی که وقت خود را به خواندن مسائل جدی و تولید محتوا صرف کردهاند - که الله جزای خیرشان دهد - همه را با خود مقایسه میکنند و انتظار دارند همانند خودشان باشند اما واقعیت اینطور نیست. نباید در تشویق دیگران به سمت جدیت و وقت گذاشتن برای علم و عبادت آنقدر زیادهروی کرد که کار دیگرانی که گاهی در صفحات شخصی خود شوخیای میکنند و درباره خبری حرف میزنند در چشم بقیه به عنوان وقت کشی و بیهودهگویی تلقی شود.
جمع ما جمع بزرگی نیست. ما و کسانی که مانند ما فکر میکنند کم هستیم و همه هم در یک سطح از علم و عبادت نیستیم و طرز فکر ما هم شبیه هم نیست. برخی به شوخی گرایش دارند. برخی در پی اخبار و حوادث هستند. هریک خارج از حیطهٔ علم و عبادت، چیزهایی را میپسندند. اگر این حرفها در محیط امن خودمان باشد خیلی بهتر از آن است که در جاهای دیگر باشد.
بنابراین همانطور که ما - حتی با حدی از دینداری و التزام - متفاوت هستیم، چیزهایی که مینویسیم هم متفاوت است و خودبخود فضای ما متنوع خواهد شد. عدهای خیلی جدی و منظم مینویسند، عدهای پراکندهتر، عدهای روزمرهنویس هستند، برخی طرح میزنند یا ویدیوهای کوتاه تولید میکنند و... عدهای هم شاید به اخبار بپردازند. خبر علیرغم آنکه برخی گمان میکنند بسیار مهم است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با اخبار و تحلیلهایی از دیگر جهات روبرو خواهیم شد که منافع خود آنها را تامین میکند. بنابراین منبعی که خبر را میرساند بر روی مخاطب تاثیری دارد که فراتر از ذات خبر است.
پس تا اینجا کار مشکلی پیش نیامده مگر اینکه کسی خطای واضح شرعی مرتکب شده باشد. ایراد را باید برای وقتی گذاشت که واقعا لازم است یا آنکه اگر گمان میکنم در زمینهای زیادهروی شده آن را در قالب نصیحت نیکو عرضه کنم نه در قالب نامناسب. کلمات شبیه موجودات جانداری هستند که میتوانند مستقل از گویندهشان عمل کنند و حتی اگر گوینده قصد خیر دارد هر کلمهای و هر نوع بیانی برای هر موقعیتی مناسب نیست. شاید گوینده متکبر نباشد اما از سخنش چنین برداشت شود. اتفاقا کسانی که در میان جدینویسیهای خود شوخی هم میکنند بهتر حرفشان با جان مینشیند چون مخاطب یادش میآید که با یکی شبیه به خودش طرف است.
سخنان نیکو را میتوان از نحوه بیان تشخیص داد. فرد محسن و دعوتگر سخنان خود را طوری میچیند و کلماتش را طوری انتخاب میکند که مخاطب آن نوشته، صلح وتواضع را در آن ببیند. او چنان تند نمیگوید که سخنان دیگرش را بیهوده انگارند و چنان دیگران را خطاب قرار نمیدهند که خود را از عامه مردم جدا فرض کند یا پاک و منزه جلوه دهد [یا حداقل دیگران از سخنش چنین برداشتی کنند].
ایدهآل گرایی در خلأ رشد میکند. مثلا فردی که فقط در خلوت خودش زندگی میکند میتواند طرحی ایدهآل از چیزی که میخواهد را بکشد و به دیگران ارائه دهد. پیچیدگی جامعه و ارتباط با دیگران اما نشان میدهد که ما فقط نباید به طرحهای ذهنی خود متکی باشیم و بلکه باید این پیچیدگی را در آن طرح ذهنی هم پیشبینی کرده باشیم.
بسیاری از انسانها میتوانند وقت خود را به طور کامل صرف یک ایده کنند و خسته هم نشوند. در زندگینامه برخی از علما آمده که گاه تا روزی پانزده ساعت فقط در کتابخانه بودهاند. اما همان عالم در برخورد با دیگران بسیار نرم و اهل شوخی و گردش هم بود. دلیلش این است که علما در گذشته ارتباطات انسانی گسترده داشتند و همه زندگیشان خلوت نبود و حداقل وقتی که میخواستند درس بدهند ارتباط مستقیم داشتند. اما اکنون میتوان ارتباط داشت و کسی را ندید.
>>Click here to continue<<