TG Telegram Group Link
Channel: 𝗦 𝗜 𝗠 𝗞 𝗔 𝗟 𝗢 𝗡
Back to Bottom
و عشق، اگر تو را از هرچه بار اضافی‌ست خالی
نکند؛ خودش باری‌ست اضافی در زندگیِ تو !
به چه خواهی بردن
در شبی این همه تاریک، پناه؟
_فروغ فرخزاد
دلتنگ ها بهتر میدانند که خواب یک نیاز نیست
تنها یک بهانه است تا آدمی به شب پناه ببرد...
بقول صائب تبریزی :
به غیرِ آه نداریم در جگر چیزی 💔
به اندک چیزی دلشاد بودن هنگامی میسرمیشود که مرگ را نیز بپذیرید.اما اگر با ولع و با طمع فقط به آنچه که زنده است ،بنگرید، آنگاه هیچ چیزی برای‌ شما به جهت لذت بردنتان بسنده و کافی نخواهد بود و کوچکترین چیزها که در اطراف شما قرار دارند ، باعث لذتتان نخواهند شد.پس مرگ را دریابیم که به ما می آموزد چگونه باید زندگی کرد !
خیلی از چیزهای بی‌اهمیت برای زندگی ضروری است. اصلا مجموعه‌ای از چیزهای به ظاهر بی‌اهمیت، زندگی را تشکیل می‌دهد ،زندگی یعنی همین !
_احمد محمود
چی شده؟
_نمی‌تونم به خودم برگردم...
_محمود درویش
+ امید چیه؟
- امید رویاییه که تو بیداری می‌بینی.
امید دستیه که می‌کشتت بیرون وقتی داری غرق می‌شی.اون چیزیه که هلت می‌ده جلو وقتی درمونده نشستی وسط سختیا. امید حسیه که باعث می‌شه ادامه بدی ،تلاشیه که برای بردن می‌کنی حتی وقتی ده بار باختی. امید نوریه که نمی‌ذاره گم بشی تو تاریکی دنیاامید همه چیزه.
امید من فقط و فقط خداست 🤍
بعد از پر کشیدن برادرم
اگه ازم بپرسن بزرگترین درس امسالت چی بود
فقط اینو میگم : آدمی در نهایت تنهاست !
نه عشق ،نه پدر مادر، نه خواهر برادر،نه اقوام
نه دوست هیییییچکس نمیتونه تا آخرین ایستگاه کنارت بمونه هرکسی تا ی مقصدی باهاته یکی زودتر یکی دیرتر... بالاخره تنها میمونی و باید آمادگی
رویارویی با تنهایی خوفناک و تلخ رو داشته باشی
پس یادبگیر تنها امیدت به خدا باشه ن بندگانش
خوب زندگی کن خوبم به پایان برسون و در کنار عزیزانت از مسیر لذت ببر فقط حواست باشه همه اینا موقتا کنارتن ،اینا همسفراتن، ی جایی باید از هم جدا بشید و تو میمونی و اعمالت و خدات ،پس بیهوده نگذرون توشه راهتو بررسی کن ببین چی برداشتی چی کم و کسر داری با نهایت آمادگی باید پا بزاری تو این جاده که تهش ختم میشه به تنهایی :))
بقول مولانا:
تا نشوی مست خدا، غم نشود از تو جدا
و خودم را برداشتم، داخل بقچه چپاندم و راه افتادم. درنگ لازم نبود، غیر از من همه‌چیز ما را ترک کرده بود...
زمانی که پایم را از در زندان بیرون گذاشته و به
طرف دروازه‌ای که به آزادی من منتهی میشد
قدم زدم، می‌دانستم که اگر تلخی‌ها و نفرت‌ها را
با خود از زندان بيرون ببرم، در بيرون زندان نيز
زندانی خواهم بود ...!
_نلسون ماندلا
خدایا از شر توهّم توانمندی به تو پناه می‌برم.
سفر از خویش چو کردی همه جا معراج است.
مقصود تویی و جز تو هیچ است
_عطار
چشمِ امید نداریم ز کِشت دِگران
دلِ ما، دانهٔ ما؛ نالهٔ ما، ریشهٔ ما...
_بیدل دهلوی
HTML Embed Code:
2024/04/18 05:49:38
Back to Top