Channel: شاید من
تو دوره زمونه ای زندگی میکنیم که به جرم "خوب بودن" و "دنبال خوبی بودن" همدیگه رو انگشت نما میکنیم:)
تا اونجایی که هرکی خواست خوب باشه، خوب بودنشو به بقیه نشون نده. تو دلش نگه داره...
آره. اینجا خوب بودن عیبه.
تا اونجایی که هرکی خواست خوب باشه، خوب بودنشو به بقیه نشون نده. تو دلش نگه داره...
آره. اینجا خوب بودن عیبه.
Forwarded from راضیه جباری
Forwarded from حوثاینم|نامحرمات🇵🇸 (حوثاینم)
رئیسی می تونست تو جایگاه قوه قضاییه که هر روز محبوبیتش بیشتر می شد فعالیت می کرد و همچنان ادامه می داد
ولی مردونه اومد وسط میدونی که رسما خرابه بود و تحویل گرفت این زمین جنگ زده رو و از آبروی خودش مایه گذاشت
خلاصه شهادت گوارای وجود همشون که ابرو مایه گذاشت
ولی مردونه اومد وسط میدونی که رسما خرابه بود و تحویل گرفت این زمین جنگ زده رو و از آبروی خودش مایه گذاشت
خلاصه شهادت گوارای وجود همشون که ابرو مایه گذاشت
Forwarded from حوثاینم|نامحرمات🇵🇸 (حوثاینم)
هرچی گزینه های جایگزینی آقا کنار می ره
متوجه می شم بعد آقا وجود نداره
بجز تحویل پرچم به صاحب الزمان
متوجه می شم بعد آقا وجود نداره
بجز تحویل پرچم به صاحب الزمان
شاید من
قلبم به درد میاد...
آقا ما غلط کردیم هرکاری کردیم. به دادمون برس ظهور کن. رهبر همش داره تنها تر میشه..
سرم سوت می کشه، گنگ شدم. نمیدونم چه کاری از دست من برمیاد...
سرم سوت می کشه، گنگ شدم. نمیدونم چه کاری از دست من برمیاد...
Forwarded from هویجوری...🇮🇷 (دایی رضا)
همش فکر میکردم انتخابات ۱۴۰۴ به عزت و جایگاه و فعالیتهای سید خودیِ و غیرخودی خیلی ضربه خواهند زد و نگران بودم و میگفتم کاش جوری بشه حرمتش نشکنه
الان میبینم بابا ما خیلی از محاسبات درگاه الهی عقبیم... ما خیلی چیزارو تو این عالم حالیمون نمیشه، ما کجاییم اصلا تو این دنیا
الان میبینم بابا ما خیلی از محاسبات درگاه الهی عقبیم... ما خیلی چیزارو تو این عالم حالیمون نمیشه، ما کجاییم اصلا تو این دنیا
Forwarded from 🇮🇷بآبونه🇵🇸
صحبت با احمق زوال عقل میاره؛
صحبت با احمقی که اعتمادبهنفسم داره، بیشتر!
صحبت با احمقی که اعتمادبهنفسم داره، بیشتر!
Forwarded from مُحِب
بالاخره یه روز اتفاق میفته،
وقتی دارم تو کوچه قدم میزنم،
یا یه گوشه نشستم،یا دارم تو خیابون رانندگی میکنم،
حس میکنم یه اسلحه پیشونی مو نشونه گرفته،کمتر از یک ثانیه طول میکشه.
ولی تو اون یک ثانیه فقط دارم به این فکر میکنم که کاش یجوری بزنه،
که مردم صدایِ شلیک رو نشنون!
صدای شلیک بدجوری میترسونتشون.
زندگی کردن تو وحشت،حقشون نیست..
قرار بود جنگیدن فقط سهم ما باشه.
اصلا کاش وقتی بزنه که تو دامن دماوندت باشم،
یا وسط خزرت یا خلیج فارس،
یا یه جایی که تو بیشتر از همیشه باهام بودی..
بزنه و همه این کابوسها رو تموم کنه!
فقط خیالم راحت باشه،که همه تو خیابونا راحت دارن قدم میزنن و میگن و میخندن..
اونوقته که دیگه من آروم میشم.
یه دل سیر بغلت میکنم و راحت تو خاکت میخوابم :))
+دیالوگِ پایانیِ روزصفر
وقتی دارم تو کوچه قدم میزنم،
یا یه گوشه نشستم،یا دارم تو خیابون رانندگی میکنم،
حس میکنم یه اسلحه پیشونی مو نشونه گرفته،کمتر از یک ثانیه طول میکشه.
ولی تو اون یک ثانیه فقط دارم به این فکر میکنم که کاش یجوری بزنه،
که مردم صدایِ شلیک رو نشنون!
صدای شلیک بدجوری میترسونتشون.
زندگی کردن تو وحشت،حقشون نیست..
قرار بود جنگیدن فقط سهم ما باشه.
اصلا کاش وقتی بزنه که تو دامن دماوندت باشم،
یا وسط خزرت یا خلیج فارس،
یا یه جایی که تو بیشتر از همیشه باهام بودی..
بزنه و همه این کابوسها رو تموم کنه!
فقط خیالم راحت باشه،که همه تو خیابونا راحت دارن قدم میزنن و میگن و میخندن..
اونوقته که دیگه من آروم میشم.
یه دل سیر بغلت میکنم و راحت تو خاکت میخوابم :))
+دیالوگِ پایانیِ روزصفر
هدف اینه تا قبل خواب، حداقل ۱.۵س درس بخونم. الان یه کار کوچیک دارم
تموم شه، میام شروع میکنم. شمام تا یه ربع دیگه جنع و جور کنین و بیاین بریم باهم سر درس✨
تموم شه، میام شروع میکنم. شمام تا یه ربع دیگه جنع و جور کنین و بیاین بریم باهم سر درس✨
شاید من
خب بریم که رفتیم پارت اول ۲۱.۳۰ تا ۲۲.۳۰
این تموم شد. ولی فک نمیکنم بتونم نیم ساهت دیگه بهش اضافه کنم. چرا که ترجیح میدم زودتر بخوابم که زودتر پا بشم که صبح درس بخونم
من از چیزی که بنظر می آید نا امید ترم!
وقتی در لحظه های کوتاه زندگی کنکاش میکنم، از هم گسیختگی رفتار و عملم، این کلمهی "نمی توانم" را پر رنگ تر می کند.
انگار که تمام دکمه های روشن/خاموش را روی خاموش نگه داشته باشم و انگار تمام اتصال ها را بریده باشم.
"نمیتوانم" تمام راه ها را میبندد. نه هر روز، بلکه هر دقیقه؛ بله اینطور میتوانم بهتر توصیفش کنم.
وقتی در لحظه های کوتاه زندگی کنکاش میکنم، از هم گسیختگی رفتار و عملم، این کلمهی "نمی توانم" را پر رنگ تر می کند.
انگار که تمام دکمه های روشن/خاموش را روی خاموش نگه داشته باشم و انگار تمام اتصال ها را بریده باشم.
"نمیتوانم" تمام راه ها را میبندد. نه هر روز، بلکه هر دقیقه؛ بله اینطور میتوانم بهتر توصیفش کنم.
شاید من
من فقط تا قبل کنکور میدونستم دارم با زندگیم چه غلطی میکنم، کسی هست مراحل بعدی رو هم بلد باشه؟..
تازه من اونموقعم فک میکردم الان فقط درس بخونم، بعد کنکور قراره بفهمم میخوام چه غلطی کنم 🧑🦯
HTML Embed Code: