TG Telegram Group Link
Channel: کافه رمان
Back to Bottom
توی داروخونه زندگی
دارویی برای درمون دل نیست...
:)
امیدم را از کلمات زمانی بُریدم که
حجم تمام مغزم را نمی توانستند ادا کنند،بهمین خاطر سکوت کردم ....
در زندگی ما خوشی قحطی آمد🙂
روضه روزگار ما بود
باید گریخت به کجای این جهان نابکار تا اندکی آرامش و آدمیت بتوان دید؟🙁
Aftaab Gardoon
Pardad
ولی دیره دور شدی...

منو اجباره و جبر...
کرخت شده روزگارم
گویی رنگ آدمیزادی ندارم
مثل یک بیمارِ حال ندارم
از زمین و زمان گِله دارم
زندگی که نه!جان می سپارم
همیشه از دروغ بیزارم
به هیچکس امیدی ندارم
ساده می گویم
گویی غده ای چرکین از غم و بدبختی و افسردگی در وجود دارم.
هیچ تر از هیچم
:)
کافه رمان
Amir Reghab – 3 .Leyli & FarHad
تو یه اعتیاد سخت بودی برام من معتاد تو
بعد ترک تو من درد میکشم..

من با تو، تو گذشته زندگی میکنم
بیخیال همه فردام..
......♡....
Doostat Daram
Amir Reghab
دوستت دارم با اینکه می دانم دوستم نداری.......
هیچ چیزی بیانگرِ عمق فاجعهِ روزگار و حال ما نیست
فقط خود می دانیم برما چه گذشته و می گذرد
...
دلهایمان طلبکار بسیاری از حرف های نزده است
اما هیچ گوشی بدهکار آنها نیست..
با هر از دست دادن انسانهای تاثیر گذار زندگیمون انگار شارژ زندگی زودتر کم میشه
و خیلی از کارایی های قبل رو از دست میدی.
انگار تنهاتر میشی،خسته تر میشی،ناامیدترمیشی،بی اعصاب تر میشی و و و
روحت شاد ...
کاش اونجا که رفتی خدا باشه،عدالت باشه، خوبی باشه،محبت باشه عشق باشه،مثل خودت به معنای واقعی انسان باشه کاش اونجا زندگی زندگی باشه و کاش واقعا واقعی باشه همونجور که فکر می‌کردی....
کاملاً خسته.....
یادت مرا فراموش شده
اما این خسته سالهاست
با تنهایی هم آغوش شده.

خاکسترم کرده زمان و زمانه
از وقتی که امید رفته ازاین خانه
HTML Embed Code:
2024/04/25 13:49:19
Back to Top