TG Telegram Group Link
Channel: سیاست شناسی
Back to Bottom
✴️❇️تربیتِ گل‌خانه‌ای مدرسه

مهراب صادق‌نیا

♈️این‌جا قم است ... جلوی مدرسه‌ی (ابتدایی) دخترم ایستاده‌ام تا او را به خانه برگردانم. پدرها و مادرهای دیگری هم هستند. پوشش مادرهای دخترانِ دانش‌آموز بسیار متنوع است؛ در میان‌شان یکی دو نفر چادری هست و باقی، جوری دیگر هستند.
کلانتری کنار مدرسه اگر می‌خواست سخت‌گیری کند، احتمالا باید به بسیاری از این مادرها "تذکر حجاب" می‌داد.

♈️پس از کمی انتظار، درِ مدرسه باز می‌شود و دانش‌آموزان با لباس‌های متّحد‌الشکلِ مانتو شلوار و مقنعه از مدرسه بیرون می‌آیند. هوا قدری گرم است و برخی از مادرها، همان دمِ در مدرسه لباس دخترها را تغییر می‌دهند و برخی از بچه‌ها خودشان دست به کار می‌شوند و پوششِ اجباری مدرسه را از تن به در کرده و در کوله‌ی خود می‌گذارند. جلوی مدرسه شبیه رختکن شده است.

♈️پس از چند دقیقه دخترانِ یکسان‌پوش مدرسه، در دنیای متنوع و پوشش رنگارنگ مادرانشان غرق می‌شوند. این تنها، حکایت پوشش آن‌هاست؛ منزل که می‌روند احتمالا آن‌چه معلم دینی و تربیتی به آن‌ها آموخته است نیز، از دست خواهد رفت. گویا بچه‌ها یاد گرفته‌اند که پوشش و "حرف‌های معلم" فقط مالِ مدرسه است و بیرونِ از آن خریداری ندارد.

♈️دست نیکا را می‌گیرم و به منزل می‌آئیم. بین راه نیکا به من می‌گوید "بابا، فاطمه (هم‌کلاسی‌اش) می‌گوید پیمان معادی (در سریال افعی تهران) روی سحر دولت‌شاهی (روان‌شناس همان سریال) کِراش دارد."
چشمان‌م از تعجب گرد می‌شود و می‌پرسم "کِراش دیگه چی هست؟!! می‌گوید یعنی عاشق‌ش شده است.
 
♈️تربیتِ گُل‌خانه‌ای مدارس یک پروژه‌ی شکست‌خورده است. اساسا تربیت محصول یک تعامل نهادی است. از خانواده آغاز می‌شود و در مدرسه و جامعه و خیابان و سازمان و مسجد و دانشگاه پی‌گرفته و تکمیل می‌شود. تربیت یک نظمِ پادگانی نیست یک مراقبت، پذیرش، و هم‌دلی است. و دیگر این که، تربیت مسری است.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
۶ درس بزرگ در مورد ثروت

1️⃣ درس اول | افراد معمولی از تلویزیون الگو میگیرند، افراد ثروتمند از کتاب

درخانه افراد معمولی همیشه تلویزیون روشن است. پس آنها شبانه روز تحت تاثیر چیزهایی هستند که تلویزیون به صورت تنظیم شده به آنها میخوراند. اخبار، فیلم و بحث های گوناگون مانند آینه هایی برای افراد معمولی است که از خدای تلویزیون بیرون می آید.
اما ثروتمندان این اشتباه را نمیکنند.
آنها بجای دریافت مطالب دیکته شده دولتی از تلویزیون به کتاب خواندن روی می آورند. یک ثروتمند میداند که قدرت اصلی در دانش و آگاهی است. برای همین شروع به خواندن کتاب می کند

2️⃣ درس دوم | افراد معمولی حقوق میگیرند، افراد ثروتمند حقوق می‌دهند

همه ما کار را از سطوح پایین شروع کرده ایم. کار در رستوران، شرکت ها و یا ادارات دولتی. این اشکالی ندارد.
اما مشکل اصلی زمانی رخ میدهد که خودمان یک محدودیت برای درآمدمان تعیین میکنیم.

3️⃣ درس سوم | افراد معمولی دیگران را مقصر میدانند، افراد ثروتمند خودشان را

اگر نگاه کنید افراد معمولی از همان صبح زود که بیدار میشوند در تاکسی، اتوبوس، محل کار و هر جای دیگری در حال گله و شکایت کردن از دولتها هستند. آنها همه وضعیت زندگی خود را تقصیر دولت میدانند اما اگر اینطور است چطور کسانی در همین کشور زندگی میکنند که ثروتمند هستند؟
درواقع مسئله اصلی عدم مسئولیت پذیری است. افراد معمولی مشکلات را به گردن دیگران می اندازند تا نیازنباشد برای رفع آن تلاش کنند.

4️⃣ درس چهارم | افراد معمولی پس انداز میکنند؛ افراد ثروتمند سرمایه گذاری

کسانی که درآمد های پایین دارند معمولا سعی میکنند در زندگی پس انداز کنند. آنها از تفریحاتشان میگذرند، لباسهای گران نمی پوشند و به رستوران های خوب نمیروند تا بتواند در پایان سال چند میلیون تومان پول پس انداز کنند. اگر شما هم جز این دسته هستید آیا تا بحال فکر کرده اید که چرا با این وجود نمیتوانید ثروتمند شوید؟


5️⃣ درس پنجم | افراد معمولی همه چیز را میدانند، افراد ثروتمند همه چیز را یاد میگیرند

این بار که در شرکت و یا تاکسی یا حتی جمع دوستان و خانواده خود نشستید خوب به حرفها دقت کنید.
افراد معمولی ظرف یک ساعت درمورد ۱۰ موضوع مختلف تخصصی نظر میدهند و طوری وانمود میکنند که همه چیز را میدانند.
گاهی برخی از آنها طوری درباره مسائل اقتصادی نظر میدهند که گویی وارن بافت هستند
اما افراد ثروتمند اینگونه نیستند. آنها بیشتر گوش میدهند و سعی میکنند چیزی یادبگیرند.

6️⃣ درس ششم | افراد معمولی اعتقاد دارند که ثروتمندان همه دزد هستد، اما ثروتمندان واقعی اعتقاد دارند که فقر ریشه مشکلات است و دوست دارند کمک کنند تا فقر ریشه کن شود

در فقر هیچ شرافتی نیست. برعکس اتفاقا این فقر است که سبب ایجاد مشکل میشود. کافی است یک آمار تحلیلی از نیرو انتظامی شهر خود بگیرید. خواهید دید که بیشتر مشکلات اجتماعی از قبیل دزدی، مواد مخدر، قتل و … در محله های فقیر نشین رخ میدهد.


#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک روز در زندگی یک دیکتاتور: استالین
🧩قسمت سوم

📎دیدارهای خانوادگی استالین و رفتار او با خانواده باقی مانده‌اش

📎نیکلا یژوف: استالین توانسته بود نیکلا را در انظار عمومی مردی عالی جلوه بدهد. پوسترهای عکس او توسط مردم حمل می‌شد. یژوف با عالی ترین مقامات حزب نشست و برخاست داشت. استالین از او یک قهرمان ساخت ،او را در قدرت بالا برد و تا هرجا لازم بود سرش را زیر آب کند .

📎پایان کار یژوف فرارسیده بود،پاکسازی تمام شد و استالین قدرت مطلق داشت حالا باید یژوف را جنایت کار اعلام کند تا پاکسازی بزرگش با معرفی و مرگ مقصر به پایان برسد.
یژوف مقاومت چندانی در برابر استالین نکرد. زیرا می‌دانست استالین وقتی چیزی را بخواهد باید انجام شود.

#مستند شخصیت شناسی دیکتاتورها
استالین

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
امروز شر فقط نمى‌خواد جمعيت رو زير سلطه‌ش دربياره،
مى‌خواد جمعيت ستايشش هم بكنن.
شر امروزى به اين راضى نمى‌شه كه بشينه تو كاخش و به‌دنيا حكومت كنه، مى‌خواد تو سر مردم هم باشه و اون‌ها رو از درون كنترل كنه.

شر امروزى از طاعون زمان تو هم بدتره.

مى‌كشه تا ترس تو دل آدم‌هايى بندازه كه حتا به طغيان فكر هم نمى‌كنن.
شر امروزى اون‌قدر سمجه كه به همه‌جا نفوذ مى‌کنه و حتا جنين‌ها هم دچارش مى‌شن.

بچه‌هايى كه به‌دنيا مى‌آن، از همون اول در خدمت شرَّن و تا عمق مغزشون شر نفوذ كرده. و از درون همه‌ى مغزهاست كه شر امروزى قدرتش رو تغذيه مى‌كنه...


نمایشنامه‌ «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود»
ماتئی ویسنی‌یک

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✴️هزینه سنگین زیست شرافتمندانه در جامعه اسیر استبداد !

🔺 از پلیدیهای استبداد، یکی هم این است که شریف زیستن را مدام دشوارتر میکند.

استبداد کارش این است که هر روز آدمهای بیشتری را مجبور به انتخاب بین شرافت و آسایش کند.

 استبداد کارش این است که هر روز شریفانه زیستن را دشوارتر کند.

استبداد کارش این است که هر روز بنشیند به تماشای آدم‌هایی که در ترجیح شرافت بر آسایش یک جا می‌لغزند ( و از چشم دیگران میفتند. )  

استبداد کارش این است که هر روز هزینه شرافت را بالا ببرد تا تعداد کمتری قادر به پرداخت آن باشند.

استبداد کارش همین است، تهی‌سازی جامعه از شرافت...

واتسلاو هاول
◀️کتاب قدرت بی قدرتان

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
🔰🔰 آگهی 🔰🔰 آگهی 🔰🔰
سیاست شناسی برای ادامه‌ی فعالیت، نیازمند حمایت شماست.
با هزینه ی خیلی اندک، آگهی خود را به سیاست‌شناسی بسپارید.
یا داوطلبانه و به اندازه دلخواه حق اشتراک بپردازید.
با سپاس فراوان
✴️❇️ اهمیت ترس و جهل برای حکومت‌های خودکامه

"بعید نیست که در حقیقت برترین رمزِ حکومت‌هایِ خودکامه، و آن‌چه مطلقاً لازمه‌یِ آن‌هاست، نگه‌داشتنِ مردم در وضعیّتِ فریفتگی، و پنهان کردنِ ترسی باشد که مردم را به این سو آن سو می‌کشانَد، زیرِ عنوانِ فریبایِ مذهب. در نتیجه‌یِ این وضعیّت، مردم چنان برای بردگیِ خود می‌جنگند که گویی برایِ رستگاریِ خود می‌جنگند، و ریخته شدنِ خونِ خود را برای سَروریِ شخصِ واحدی، نه‌تنها خفّت‌بار نمی‌دانند بلکه آن را افتخاری عظیم می‌شمارند".

ترس و جهل ، موجب حذف عقلانیت و نهایتا حذف زندگیست! چرا که با فقدان عقلانیت، آزادی که رکن اساسی رشد ، کمال ، ارتقاء و تحقق زندگیست نیز از بین می رود. انسان تنها از طریق آزادی است که میتواند به استعدادهای نهفته و بالقوه خود پی ببرد و به توانمندی‌‌‌ها و عقلانیت خود فعلیت ببخشد.

◀️رسالهٔ الهی سیاسی - اسپینوز

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✴️❇️ ظهور و افول حکومت ایدئولوژیک

🔸حکومت‌های ایدئولوژیک، مشروعیت خود را از یک نظام اعتقادی کسب می‌کنند که آن نظام تکالیف و وظایف مشخصی را در برنامه کاری خود دارد. وظایفی که خارج از اراده و حاکمیت مردم تعیین و همگان موظف به انجام آن هستند.

🔸در نظام‌های اعتقادی همه چیز در خدمت به اهداف آرمانی تعریف می‌شود و قدرت نیز در بدو امر همچون سایر منابع برای پیشبرد اهداف مصرف می‌شود.

🔸در مراحل نخستین شکل‌گیری حکومت‌های اعتقادی، قدرت تابعی از عوامل مشروعیت‌بخش است که در قالب احکام و پارادایم‌های ثابت پشتیبانی می‌شود. هم‌سنخی بین باور توده‌ها با مبانی اعتقادی نظام ایدئولوژیک، بسیج توده‌ها را برای حمایت از نظام سامان می‌بخشد. البته این فرایند به شکل مستمر از طريق طوفان تبلیغات انحصاری از سوی نظام تقویت می‌شود.

🔸با امنیتی‌تر شدن ساختار نظام، چرخشی در ترکیب هیئت حاکمه صورت پذیرفته و از وزن نیروهای فکری به نفع سرکردگان نظامی کاسته می‌شود.

🔸با تغییر جایگاه گروه‌های مرجع در درون حاکمیت، رفته‌رفته نظریه‌پردازان اعتقادی نظام جایگاه مرجعیت خود را از دست خواهند داد. نه تنها از نقش آنان کاسته خواهد شد، بلکه وجود گروه‌های مرجع و مستقل تحمل‌ناپذیر می‌شود. از این منظر جامعه به توده‌ای بی‌شکل و فرمانبردار مبدل و دستگاه تبلیغی رفتار اجتماعی مردم را شرطی می‌کند.

🔸همزمان با کم‌وزن‌شدن نظام اعتقادی، ریزش از محیط و بدنه نظام آغاز می‌شود. ابتدا نیروهای چپ، سپس میانه و سرانجام نیروهای راست وفادار به نظام از گرد آن پراکنده می‌شوند. با فاصله گرفتن نظام از عاملیت دستگاه اعتقادی، فساد به شکل عریان‌ پذیرفته و غارت اموال عمومی از سوی صاحبان قدرت فراگیر می‌شود. هر بار خبر از اختلاس و فساد اخلاقی از گوشه و کنار به گوش خواهد رسید. دستگاه قضایی نیز با حمایت از صاحبان قدرت به چرخه فساد دامن خواهد زد.

🔸ارزش‌های اجتماعی افول و ناهنجاری رواج می‌یابد. با کاهش سرمایه‌اجتماعی، اعتماد متقابل در بین مردم تقلیل و هزینه مبادله افزایش می‌یابد. در این هنگام با بی‌ثباتی مستمر نظام اقتصادی و کارایی پایین عملکرد دولت، دستگاه سرکوب بیش از پیش تقویت می‌شود و حاصل این دور باطل، نارضایتی فزاینده توده مردم از عملکرد حاکمیت است.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️اثر کرگدن!!!

علیرضا کفایی

تبیین آنچه در جامعه می گذرد و وضعیتی که جامعه امروز ایران دارد؛ کنش حاکمیت و رفتار ماموران با مردم و واکنش هایی که در جامعه مشاهده می شود جای بحث بسیار دارد، نظراتی هم عنوان می شود و گاهی به "اثر" اشاره می شود، مانند "اثر تماشاگر"، "اثر پروانه ای" و .... شاید بتوان اثری هم بعنوان "اثر کرگدن" معرفی کرد.
🔺کرگدن را از این حیث انتخاب کردم که پوست کلفتی دارد، کنه ها و انگل های زیادی روی پوستش زندگی می کنند، غلتیدن در گل و لای و لجن کنار آب ها را دوست دارد، با وجود جثه بزرگ مغز کوچکی دارند، اغلب در حال چریدن هستند.....
🔺جناب "اوژن یونسکو" در کتابی به نام کرگدن که طنز تلخی است از زندگی انسان هایی روایت می کند که اصالت و هویت شان را گم کرده و غرق در تظاهر، فلسفه بافی، لذت و شهوات هستند.
🔺کرگدن شدن نمادی است از حرص و آز و تمایلات غریزی، خشونت و صدمه زدن به دیگران، بی منطقی و در عین حال بی عاری و آقای "یونسکو" معتقد است «آدمیزاد بودن برتر از کرگدن بودن است، ولی ما نمی‌توانیم آن‌ها را مجبور کنیم. آن‌ها خودشان باید بخواهند که کرگدن نشوند»، "اوژن یونسکو" با آنکه قائل به حفظ ارزش‌های انسانی بوده اما بر این نکته تاکید داشته که هیچ امری از راه دیکتاتوری و زورگویی میسر نیست.

⭐️ما در چنین وضعیتی گرفتاریم که شاید بتوان به آن گفت "اثر کرگدن" .... یک فرقه خاص حاکم شده است که همه جا را اشغال کرده و به راحتی غصب می کند، خشونت می ورزد، دروغ می گوید، ریاکار است، منطقی ندارد، نه در مباحث دینی و نه در سیاست و نه در زمامداری برنامه ای و استدلالی ندارد، زور می گوید و تفنگ هم در دست دارد، حمایت می شود، اکنون هم خیابان را نشانه گرفته، خیابان را با پادگان یکی می داند، اشتباهات بسیار دارد که کشور را به ورطه سقوط کشانده، وعده های دروغ و پوشالی و آمارهای غلط و .... فروپاشی را شاهد هستیم و .... اما عادت دارد تفصیر را به گردن دیگران انداخته و با آن که باندهای مافیایی را پرورش می دهد و مدام مورد اعتراض است اما بازهم گردن کلفتی می کند، در برابر مواردی که به آنان نسبت داده می شود، مانند دروغ و ریا و دزدی و جنایت و خشونت ..... بی عار شده یعنی از هیچ عیبی، ننگی ندارد، پوست کلفت شده، حریص و آزمند و غرق در امیال و غرائز، شهوت پست و مقام دارد....طشت رسوایی اشان از آسمان افتاده ولی انگار نه انگار که اینان جامعه را به چنین وضع فلاکت باری رسانده اند، احساس شرم نمی کنند، بی عار و پوست کلفت و از خشونت لذت می برند، چون کرگدن و برای آن که بیشتر بمانند و قدرت و حاکمیت در دستانشان باشد به هر رذالتی تن می دهند و هم برای منحرف کردن افکار عمومی به تسخیر خیابان و علم کردن حجاب و خشن رفتار کردن و ایجاد رعب و وحشت می پردازند، زهر چشم می گیرند حجم وسیعی از دروغ را انتشار می دهند، پلیس و بسیج را پیش می اندازند و .... اینان از مدنیت و انسانیت دور هستند، کرگدن هایی ترسناک هستند....

"پوست کلفت" و "بی عار"
نظام سیاسی می بایست هرچه زودتر "اثر کرگدن" را شناسایی و حذر کند وگرنه کرگدن ها همه جا را اشغال کرده و لجنزاری برای چریدن خود درست می کنند.

◀️منبع: کانال شخصی نویسنده @kafaeealirezaa

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✴️❇️ خشکه‌ مقدّس‌ها بدترین جنایتکاران

به طور کلی افرادی که به دین می‌گروند و سپس بیرون می‌روند از افرادی که از اول گرایش پیدا نکرده‌اند خشن‌تر و ضد انسان‌تر می‌شوند؛ زیرا دین به حکم نیروی عظیم خود همه عواطف دیگر انسانی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اگر رفت همه آنها را که در خود هضم و جذب کرده بود نیز با خود می‌برد. این است که افرادی که زمانی متدین بوده و سپس بی‌دین شده‌اند از بی‌دین‌های اوّلی خشن‌تر و بی‌عاطفه‌تر و خطرناک‌تر می‌شوند.

اما خطرناک‌تر از این طبقه، متدینان منحرف‌شده و کج‌سلیقه خشکه مقدس‌اند. این طبقه علاوه بر اینکه عواطف انسانی‌شان تحت‌الشعاع عاطفه دینی قرار گرفته و از تأثیر مستقل افتاده، نیروی دین به حکم اینکه منحرف شده اثر خود را نمی‌بخشد و از آن طرف چون زائل نشده و به صورت انحرافی کار می‌کند به همان قدرت که مقتضای نیروی دین است فعال است. اینها دیگر از هر سبع خطرناک‌تر و وحشتناک‌ترند.

تاریخ نشان می‌دهد که بی‌رحمانه‌ترین جنگ‌ها، کشتارها، زجر و شکنجه‌ها به وسیله خشکه مقدسان صورت گرفته است. بزرگ‌ترین نمک‌نشناسی‌ها را اینها انجام می‌دهند زیرا «یحْسَبونَ انَّهُمْ یحْسِنونَ صُنْعاً». جنگ‌های صلیبی، جنگ‌های خوارج، حتی فاجعه کربلا ساخته دست این طبقه است.

◀️مرتضی مطهری/پاسخ‌های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب، ص۷۵-۷۴

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✴️❇️ شوروی چرا و چگونه به قهقرا رفت؟

رضی‌الدین طبیب

در پایان سده قبل هیچ کشوری در دنیا به قدر «شوروی» دچار رکود اقتصادی و تصلب ایدئولوژیک نبود. در عالی‌ترین سطحِ قدرت، احدی به دیگری اعتماد نداشت و اختلاس، دزدی، رانت، دروغگویی و شوآف سیاسی بیداد می‌کرد.

بوروکراسی «پیرسالارانه»‌اش، شوروی را به یکی از بی‌‌خاصیت‌ترین و متعفن‌ترین نظام‌های اداری دنیا مبدل کرده بود؛ صاحب منصبان از ارشدش گرفته تا محلی، تا زمان مرگ در پست‌های‌‌شان حضور داشتند.

⭐️در سراسر نظام دولتی هیچکس کاری نمی‌‌کرد چـون نه هیچ طرح و ابتکاری وجود داشت، نه اراده‌ای برای فعالیت مفید و سازنده وجود داشت و نه از مبتکرین و ایده‌پردازان حمایت و قدردانی می‌شد. آن کارگزاران مدام پیر و پیرتر می‌شدند و تنها مردانی در آستانه مرگ، بر شوروی حکـومت می‌‌کردند!

◀️شاید بپرسید: خب پس چرا حکومتی تا این حد نابود و ناکارآمد ٧٠ سال سرپا ماند و یک‌ تنه برای "حریف" گردن‌کلفتی کرد و نامش لرزه بر اندام غربیان می‌انداخت؟!

⭐️روسیه از نظر منابع انرژی از نفت، گاز و فلزات گرفته تا اورانیوم و سنگ‌های قیمتی صاحبِ مقامِ نخست در دنیاست و همین ثروت بیکران بود که به حکومت ناکارآمد و تبهکار شوروی اجازه داد به مدت ٧٠ سال به حیات خود ادامه دهد و سخاوتمندانه این کشور غنی را در راه "انقلاب، سوسیالیسم و گردن‌کشی" مصرف کند!(دقیقاً فعل صحیحش "مصرف کردن کشور" است!)

رهبران شوروی برای تبدیل شدن کشورشان به قبله‌ سوسیالیسمِ جهان، هرچه در اختیار داشتند و یا به دستشان می‌رسید تاراج، حیف و میل و نابود می‌کردند: از دریا و محیط زیست گرفته تا چاه نفت و اموال عمومی.

⭐️ولی تنها دغدغه آنها از صبح تا شام_نه ساختن و آباد کردن کشور و رفاه ملت_ که دشمنی ایدئولوژیک احمقانه با "غرب" ، ماجراجویی‌های اتمی و مسابقۀ تسلیحاتی‌ با آمریکا بود! البته اعداد و ارقام روی کاغذ می‌گفت که شوروی بزرگترین نیروی نظامی جهان(ارتش سرخ)را در اختیار دارد؛ همان ارتش ترسناکی که حالا بقایایش در اوکراین در حال جنگ است و واقعاً و بدرَقَم حیثیتش بربادرفته!
چون از همان بدو تأسیس نظام سیاسی‌شان، کار مملکت‌داری و حکمرانی‌ خود را روی ایدئولوژی، خبرچینی، هیجان، انقلابی‌گری، بی‌اعتمادی و جمود اندیشه بنيان نهاده بودند، بی‌آنکه خودشان بدانند یا حتی بخواهند هرچه طرف مقابل می‌گفت بلافاصله در ذهن‌شان ترجمانی واژگونه می‌یافت:

"تعامل" را سازش کردن
"مذاکره" را تسلیم شدن
"سیاست‌ورزی" را ابراز ضعف کردن
"همکاری" را خیانت کردن
"هیجان‌زدگی" را شجاعت داشتن
"استقلال‌نظر" داشتن را توطئه‌ورزی و
"عقلانیت" را بی‌ایمانی و الحاد به آرمان انقلاب تلقی می‌کردند.

اما همان شوروی قَدَر قدرت بعد از سقوط مبدل شد به کشوری مقروض و گورستانی متروک و مملو از هزاران تانک و هواپیمای جنگی بلااستفاده که می‌شد آشکارا آنها را در سرتاسر خاک روسیه و سایر جمهوریهای اقماری‌اش از قرقیزستان تا بلاروس تماشا کرد. تجهیزات نظامی گسترده‌ و گران‌قیمتی که نه هیچ مشتری سخاوتمندی پیدا می‌شد تا شوروی را از مرگ اقتصادی عنقریبش نجات دهند و نه حکومت وقت توان حفظ و پرداخت هزینۀ سنگین نگهداری از آنها را داشت.

آن زرادخانه‌ها فوق سری و پایگاه‌های نظامی دیگر به گورستان‌‌هایی مبدل شده بودند که آینۀ تمام نمایی از انحطاط و سقوط یک ایدئولوژی‌ کور و عقیم بودند. گورستان‌ آرزوهای مردم بینوایی که به امید دستیابی به آزادی، دموکراسی، زمین و غذای بیشتر با «انقلاب» از تزارها عبورکردند، اما فرجام کارشان به ظهور حکومتی خونریز، مستبد و زبان‌نفهم انجامید که جز آرمان‌هایی نظیر آزادی و دموکراسی و برابری، اقتصاد و نان آنها را در چشم برهم زدنی از دستشان ربود.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
🅾 حکمرانی غلط و گذر از فساد سیستماتیک

محمدرضا یوسفی

یکی از موانع جدی جهش تولید، فساد اقتصادی است.
هر چقدر فساد گسترده‌تر باشد، توسعه امکان ناپذیرتر خواهد شد.
شاید بتوان گفت، مهمترین مانع توسعه برای کشورهایی نظیر ما همین فساد است.

فساد از سطوح مختلفی برخوردار است که شامل فساد فردی، فساد سازمان یافته، فساد سیستماتیک، فساد ساختاری و در نهایت فساد سیستمی می شود.
فساد به ویژه در دوران معاصر، سازمان یافته است که به صورت باندی هماهنگ، انجام می شود. وقتی در مواجهه با فساد سازمان یافته، برخورد لازم صورت نگیرد، این باندها گسترش می یابند و در سطح کشور سایه خود را پهن می کنند.
در این صورت بستر فساد سیتماتیک فراهم شده است.

در فساد سیستماتیک، دیگر بحث از باندهای سازمان یافته و فاسد نیست.
در این نوع فساد،  سیستم دچار کارکرد معیوب شده و به صورت خودکار نمی تواند فساد را از میان بردارد.

از این رو، فساد در حال انتشار و گسترش خواهد بود، به گونه ای که مواجهه با آن، به صورت فردی ممکن نبوده و باید عزمی استوار از سوی نظام، در برخورد با آن صورت گیرد.

فساد سیستماتیک چهار نشانه دارد.
اول، تکرار دائمی فساد؛
دوم، جابجایی دائمی فساد از جایی به جایی دیگر یا از زمانی به زمان دیگر یعنی فساد را در سازمان ها و در زمانهای مختلف می توان مشاهده کرد؛
سوم، بروز فساد در کل سیستم بدون مشاهده آن در تک تک افراد.
این امر بدین معناست که هنوز فساد به اکثر یا تمامی سیستم سرایت نکرده است و انسانهای سالم در سیستم وجود دارند.
چهارم، فقدان سازوکار خوداصلاحی در سیستم و به جای آن، مبارزه با فساد در شکل برخورد با فرد رسواشده خود را نشان می دهد.

هر گاه نظام اراده جدی برای مبارزه با فساد سیستماتیک نداشته باشد، فساد از این مرحله عبور کرده و مبارزه با آن بسیار سخت تر و خطرناک تر می شود.
دادگاه های غیر علنی، اطلاعات غیرشفاف و قطره چکانی از دادگاه ها، عدم تمایل به شفافیت در توزیع قدرت و ثروت در جامعه، حکایت از عدم عزم برای مبارزه با فساد می کند.

نورث به مرحله ای از فساد اشاره می کند که به آن فساد ساختاری می گوید.
در این مرحله، فساد به یک نهاد تبدیل شده و قواعد بازی سیاست، آلوده شده است. رشوه جزیی لاینفک از نظام اداری می شود.
شرط ارتقاء و ورود به عرصه سیاست؛ آلودگی، وابستگی و حامیگری است.
در این مرحله لایه های مختلف حکومت از گروههای فاسد حمایت کرده و چشمان خود را بر آنان می بندد.

آخرین نوع فساد، فساد سیستمی است که علاوه بر سازوکارها، آدمها هم فاسد می شوند.

مدتی است که نشانه های فساد سیستماتیک در ایران آشکار شده است. از آنجا که متاسفانه هیچ اراده و عزمی در مبارزه با آن حس نشده و نمی شود.
اکنون، نشانه های گذر از فساد سیتماتیک نیز ظاهر شده و ایران در حال گذر از این نوع فساد است.

مصاحبه برخی نمایندگان از درخواست رشوه برای تایید صلاحیت گرفته تا پیشنهاد 150 تا 200 میلیاردی جهت انجام یک مصاحبه برای توقف اتومبیل های وارداتی، اتهام های فساد مالی افراد شاخص سیاسی و عدم انکار و پیگیری قضایی و.... حکایت از عبور می کند.

بی حسی نظام قدرت نسبت به پدیده فساد نیز نشانه دیگری است.
کافی است به مواردی مانند نحوه مواجهه با جریان موسوم به سیسمونی، موسسات خیریه و عمومی رانت خوار، فولاد مبارکه، دبش، و همین مورد اخیر ازگل و موارد مشابه نگاهی شود و نحوه واکنش حکومت به آن مورد توجه و تامل قرار گیرد.
دیگر نمی توان نام این را فساد سیستماتیک گذارد، این ورود به مرحله پسا فساد سیتماتیک است و نشانه آن بی حسی و بی اهمیتی فسادهای آشکار شده برای حاکمیت است.
بی حسی نشانگر دنیای متفاوت و ارزشهای جابجا شده در میان مقامات نسبت به مردم است.

💠مبارزه با فساد یک فرایند چند مرحله ای است.
یکی از مهمترین سیاست گذاری ها در این زمینه، ایجاد شفافیت در تمامی عرصه ها  که مهمترین آنها، شفافیت در جریان تخصیص منابع ثروت و قدرت در کشور است.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
📗انور خوجه؛ مشت سرخ آهنین
🖊بلندی فوزیو

هربار که انور خوجه با متحدان سابقش قهر می‌کرد، ابراز خشمش همان قدر پرشور بود که ابراز محبتش در زمان آشتی. او هیچ استراتژی متوازن و فکر شده‌ای در عرصه سیاست خارجی نداشت تا با توسل به آن بتواند بیش ترین منافع کشور و مردمش را حفظ کند.
تنها کاری که بلد بود رجز خوانی بود و این رجز خوانی‌ها هم از جنس واکنش‌های عاشقی بود که از سوی معشوقش نفی و تحقیر شده است.

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ رجب طیب بنیامین!
افشای همکاری ترکیه با اسراییل در برابر حمله موشکی-پهپادی ایران

بنیامین نتانیاهو را با هیتلر در یک صف می‌چیند اما درهای سفارت اسراییل در کشورش باز است. دولت اسراییل را «تروریستی» می‌داند و از رهبران حماس حمایت قاطع می‌کند اما به صادرات مهمات و اجزای سلاح به تل‌آویو ادامه می‌دهد. اسراییلی‌ها را مسوول اصلی تنش‌ها در منطقه می‌داند اما در بزنگاه‌های نظامی، از کمک‌های اطلاعاتی به آن دریغ نمی‌کند. این اردوغان است؛ رجب طیب اردوغان، رفیق روزهای سخت که به قول قدیمی‌ها، اسب ترکمنی‌ است؛ هم از توبره می‌خورد و هم از آخور...

با گذشت حدود دو هفته از پاسخ موشکی-پهپادی ایران به اسراییل، هر روز ابعاد تازه‌ای از آن روشن‌تر می‌شود. «فاتح اربکان»،‌ رهبر حزب «دوباره رفاه» ترکیه روز پنجشنبه گفت که رهگیری و انهدام ۹۰درصد از موشک‌های ایران، در سایه رادارهای هوایی پایگاه «کوره‌جیک» در ترکیه انجام شده است. حزب وطن ترکیه نیز با اشاره به بیانیه وزارت دفاع این کشور، کمک اطلاعاتی ترکیه به اسراییل را تایید کرده است.

«رجب طیب اردوغان»، رییس جمهوری ترکیه اما استفاده از پایگاه راداری ناتو در کشورش برای رهگیری پهپاد‌ها و موشک‌های ایران را تکذیب کرده و گفته: «مرکز راداری در کوره‌جیک هیچ ربط، ارتباط، و پیوندی با هیچ کشوری بجز امنیت کشورمان و متحدانمان ندارد و نمی‌تواند داشته باشد». همکاری اطلاعاتی ترکیه با اسراییل در حالی توسط اردوغان تکذیب شده که احزاب مخالف ترکیه، به بیانیه وزارت دفاع این کشور استناد کرده‌اند.


#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️ کانفورمیست

کانفورمیست یک انسان کاملا گرد و منعطف است و بدون مقاومت حرکت می‌کند. کانفورمیست در دریای اکثریت لیز می‌خورد و نرمش می‌کند؛ یک حیوان کاملا رایج است که با کلماتِ گفتگو‌ها، زندگی می‌کند؛ شب‌ها رویا می‌بیند و رویایش از […]
کانفورمیسم (هم‌شکلی و هم‌نوایی) نیز به نوعی رفتار اطلاق می‌شود که منطبق با پروپاگاندای رسمی برای رسیدن به اهداف و سود شخصی از سوی کانفورمیست سر می‌زند. کانفورمیست [طرفدار حزب باد] یا فرصت‌طلبی به تغییر جهت دادن بر حسب دگرگونی اوضاع و همچنین به خاطر سود شخصی دلالت دارد. کسانی را عضو حزب باد می‌نامند که همواره به سوی قدرتِ وقت گرایش دارند و پایبند اصولی نیستند و یا اصول خود را فدا می‌کنند.

یک طرفدار حزب باد به اعتقاد جورجیو گابر یک انسان همه جانبه است که بدون مقاومت موافق جریان آب حرکت می کند و سازشکار است. گابر این افراد را «حیوانات معمولی» می‌داند که کلمات مد روز را ندانسته بلغور می‌کند؛ رویاهای‌شان از خواب و رویاهای دیگران بیرون می‌آید و عید آن‌ها زمانی است که با همه جهان در آشتی باشند. با این حال فقط وقتی شنا می‌کنند که راه‌شان باز باشد و هیچ مانعی را بر نمی‌تابند.

طرفدار حزب باد همانی است که زمانی طرفدار پر و پا قرص حقوق زنان بود و ادعای فمینیست بودن داشت. او همیشه خوش‌بین است و از آن جا که صلح طلب است، هرگز صدایش را بلند نمی‌کند.
انسان‌های مدرن مورد توجه جورجیو گابر تا همین چند سال پیش مارکسیست و لنینیست بوده‌اند و بعد بدون آن که خودشان بدانند چرا، یک باره خودشان را یک کمونیست خداپرست می‌یابند!
طرفدار حزب باد از نظر گابر خودش نمی‌داند که به سبکی یک توپ است و به راحتی به هوا می‌رود. در واقع او یک بالن هوایی تکامل یافته است که از حجم اطلاعات بادکرده، اما حتی جرئت اوج گرفتن هم ندارد و از آن گونه‌هایی است که در ارتفاع کم پرواز می‌کند. او جهان را با یک انگشت لمس می‌کند و به خیال خود در کارش ماهر است. انسان مدرن روشن فکرنما زندگی می‌کند و همین برایش کافی است.

اما غافل‌گیرکننده‌ترین موضوع این است كه طرفداران حزب باد یا به قول گابر کانفورمیست‌ها تا حد زیادی به همه ما شبیه هستند. ما انسان‌های مدرن، آنقدر مدرن هستیم که در همان نگاه اول، توجه اطرافیان را جلب می‌کنیم؛ اما در حقیقت هیچ حرف مهمی برای گفتن نداریم؛ طرفداران مدرن حزب باد هستیم که چیز زیادی برای از دست دادن نداریم.

کانفورمیسم، روایت کاملی است از فاجعه‌ و مصیبتی روحی که اکنون جوامع را تهدید می‌نماید. داستانی نو است در جامعه‌ی مدرن که مردمانش به سنگ‌دلی و کم شدن عواطف مبتلا می‌شوند و عمق مهرورزی‌شان از منافع شخصی فراتر نمی‌رود. این جامعه در حال تبدیل شدن به دنیایی است عاری از عشق، جهانی که مفاهیمی همچون حمایت و کمک در آن تعریف نشده است و فقط پرچم‌های دروغین کمپین‌ها و اعتراضات آن‌هم جهت خودنمایی و خوداظهاری هر روز از گوشه‌ای علم می‌شوند.

جهان #کانفورمیست‌ ها، جهانی است که در آن ملزومات و احتیاجات اصلی انسان برای زنده ماندن تبدیل شده است به چیزهایی همچون آرزو و عطش رسیدن به مقام، پول و آزاد بودن برای زندگی بهتری که مثلا داشتن خانه‌ای بهتر، ارتباطی مطلوب‌تر، تجملات، شبکه‌های اجتماعی، گرفتن سلفی و حسی از خودپسندی را به همراه داشته باشد.

آخرین نکته در مورد تفاوت کانفورمیسم با خیر جمعی است؛ یک تفکر مبتنی بر خیر جمعی بر عنصر «اعتماد و مشارکت» استوار است. افراد برای حضور در حوزه عمومی و ایجاد ارتباط جهت گام برداشتن جهت رفع معضلات اجتماعی، علاوه بر منافع مشترک، نیازمند اعتماد به یکدیگر هستند تا از «طبقه در خود» به «طبقه برای خود»، از انسان خمیده بر خود به انسانی گشوده بر جامعه، تبدیل شوند.

آنچه به انسان‌ها اجازه و امکان می‌دهد تا درباره وضعیت و مسائل خود با یکدیگر سخن بگویند و با کسب آگاهی، از پیله تنهایی به در آیند و برای تغییر وضع موجود و تحقق وضع مطلوب در تلاشی جمعی، دست به کار شوند، عنصر اعتماد است؛ اما آن‌گاه که اعتماد سلب شود، رابطه مختل می‌شود و جامعه به سمت منفعت‌طلبی‌ها و سودجویی‌های فردی وکانفورمیست بودن، عقب‌نشینی می‌کند.

فساد اداری و اقتصادی، بیش از آسیب‌های اقتصادی، اعتماد را به ‌عنوان مهم‌ترین عنصر سرمایه اجتماعی زایل می‌کند؛ به فردگرایی منفی و #کانفورمیسم دامن می‌زند و از آدمی، انسانی قرار‌گرفته در «وضع طبیعی هابزی» می‌سازد که جز به سود خود نمی‌اندیشد و قانون و اخلاق را به بازیچه می‌گیرد.تفکر کانفورمیسمی به کسی جز خود و منافع خود نمی‌اندیشد و اگر دیگران را با خود همراه می‌نماید، نه برای دست‌‌یابی به اهداف خیر جمعی؛ بلکه برای دست‌یابی به منافع شخصی است.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⬆️✴️توسعه خواهی نافرجام در ایران

■توسعه از آن دسته مفاهیمی است که تعریف کردن آن به همین سادگی‌ها نیست، همین امر نیز نشان دهنده ماهیت پیچیده توسعه است.

□بررسی تاریخ توسعه در ۷۰ سال گذشته نشان می‌دهد صدها کشور برای دستیابی به توسعه تلاش کرده یا حداقل سودای آن را در سر داشته‌اند، اما به جز تعداد انگشت شماری از کشورها، مابقی در راه رسیدن به توسعه ناکام مانده‌اند.

1:27 آیا میتوان توسعه را تعریف کرد؟

12:02 حلقه مفقوده کشور ها در راه رسیدن به توسعه؛ توسعه امری تصادفی است

20:05 مسیر توسعه ایران در 150 سال گذشته

32:10 توسعه سیاسی بستر امن رسیدن به توسعه

35:16 هزینه های مبادله چه اندازه توسعه را برای ما گران کرده است؟

45:09 محدودیت‌های غیر رسمی در چند دهه اخیر با توسعه همسو شده است

55:43 میراثی که از گذشته برایمان به جا مانده است

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✴️ انگیزه‌ی کسانی که در صدد ممانعت از آزادی‌های دیگران برمی‌آیند، از سه شق خالی نیست:

◀️اول؛ آنکه می‌خواهند اراده‌ی خود را بر دیگران تحمیل کنند.

◀️دوم؛ آنکه در پی همرنگی و یکدستی اجتماع هستند. نمی‌خواهند برخلاف دیگران فکر کنند و نیز نمی‌خواهند که دیگران برخلاف آنان بیندیشند.

◀️سوم؛ آنکه چنین می‌پندارند که سؤال «چگونه باید زیست؟» یک پاسخ بیش ندارد(همانگونه که پاسخ هر سؤال درست و اصیل یکی بیش نتواند بود) و بر آنند که این پاسخ را می‌توان چه از طریق توسل به عقل و چه از راه شهود یا وحی یا با پیروی از مسلک و طریقتی خاص یا با ایجاد وحدت بین نظریه و عمل، بدست آورد. پس این پاسخ از هریک از راه‌هایی که به شرح بالا، برای وصول به علم یقینی در اختیار داریم، بدست آید اعتبارش را می‌توان مشخص کرد و لذا انحراف از آن، خطا و مخل سلامت انسان‌ها خواهد بود.
به اعتقاد این گروه، وضع قوانین برای جلوگیری از کسانی که دیگران را از حقیقت منحرف می‌سازند-با صرف‌نظر از هر رویه و نیتی که داشته باشند-و حتی خفه کردن آنها، موجه و صحیح خواهد بود.

📚چهار مقاله درباره آزادی-سر آیزایا برلین
🔸کافه‌اندیشه

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
نشانه های بلوغ فکری و شخصیتی

🔽افراد بالغ دقیقا چه ویژگی‌هایی دارند؟

افرادی که در مسیر زندگی به بلوغ عاطفی و فکری و شخصیتی میرسند ، خودبخود ، در سکوتی خاص قرار میگیرند که لبریز محبت و مهربانی است.

برای این افراد ، قضاوت شدن توسط دیگران ، اهمیتی ندارد ، زیرا که آنان ، نگران تصویر ذهنی دیگران در مورد خودشان نیستند.

این افراد از میدان مسابقه ، خارج شده اند ، و خود را با دیگران  مقایسه نمیکنند ، حتی اگر دیگران ، آنها را بازنده بدانند ، برایشان ، اهمیتی ندارد.

افراد بالغ ، به نقطه ای رسیده اند که فهمیده اند ، زندگی ، مثل یک بازی ، برای آمدن و نماندن است.
آنها فهمیده اند که بهترین مواجهه با زندگی ، مهربانی است.

افراد بالغ ، در مواجهه با دیگران ، به خوبی و زیبایی افراد ، اشاره میکنند و دیگران ، در مقابل افراد بالغ ، نسبت به خودشان ، احساس خوبی پیدا میکنند.
افراد بالغ ، اگر انتقادی هم میکنند ، یک انتقاد عقلانی است و انتقادشان ، بر اساس تنش و تخریب نیست.
افراد بالغ ، در صورت نیاز ، نظرشان را اعلام میکنند و سعی بر به کرسی نشاندن نظرشان ندارند.

میگویند و عبور میکنند و اینکه طرف مقابل ، بپذیرد یا نپذیرد ، برایشان اهمیتی ندارد.
افراد بالغ ، از چسبیدن به  سیستمهای فکری و فلسفی  ، فارغند ، آنها ، مطالعه میکنند و با دقت ، به نظر دیگران توجه میکنند ، اما بنده ی یک شخص یا یک مکتب نمیشوند.

افراد بالغ ، از کسی ، بت نمیسازند.
با عدم جدیتی خاص ، زندگی میکنند که از ژرفای وجودشان  آشکار میشود ، که همان وارستگی است.

افراد بالغ ، هم در زندگی هستند هم جدا از زندگی ، و به افکار و اشیا و اشخاص ، نمیچسبند.
افراد بالغ ، به رنجهایشان ، لبخند میزنند و میدانند که زندگی ، در گذر است.
*مهربانی ، نشانه بلوغ است.*

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
دردسرهای حکومت دینی و ایدئولوژیک

فریبا نظری


وقتی در دوران کنونی از جدایی حکومت از دین، جامعه‌ی سکولار و دین عرفی سخن گفته می‌شود، بر موارد کاربردی دلالت دارد که زیست روزمره‌ی جوامعی که دارای حکومت دینی هستند را دچار مشکلات و موانعی ساخته که گاه بسیار عجیب و دردسر ساز است و پیامدهای ناخوشایند و زیان رسانی دارد.

اگر چه مطالعات و شواهد میدانی و عینی نشان می‌دهد خروجی افزایش تمایل به جدایی حکومت از دین، درنهایت به سود ادیان و مردمان جوامع مختلف است.

بیایید چند نمونه را باهم مرور کنیم:

۱- تعطیلی یک یا دو روز در هفته؛ در جامعه‌ای که حکومت ایدئولوژیک و دینی دارد، تبدیل به مسئله‌ای سیاسی و ایدئولوژیک می‌شود و بسیاری از ارتباطات آن کشور با سایر کشورهای جهان را دچار پیچیدگی و مشکل می‌سازد. مثلاً گفته می‌شود در کشورهای مسلمان باید روز جمعه تعطیل باشد، در کشورهای مسیحی روز یکشنبه و در کشورهای یهودی روز شنبه. و البته آگاه نیستم که در کشورهایی با ادیان دیگر ممکن است طرفداران حکومت دینی و ایدئولوژی زده قائل به تعطیلی چه روزهای دیگری باشند.
درحالی که در کشورهایی که از حکومت دینی فاصله گرفته‌اند این موضوع به آسانی تدبیر و برنامه‌ریزی شده است.

۲- تولید و فروش قانونی نوشیدنی های الکلی؛ یکی دیگر از موضوعاتی است که ورود حکومت دینی به آن، وضعیت را پیچیده و مخاطره‌آمیز کرده است. زیرا آن را تبدیل به پدیده‌ای زیرزمینی و قاچاق نموده و نتیجه‌ی آن، آسیب‌های جدی مسمومیت، نابینایی و مرگ برای مصرف کنندگان تولیدات قاچاق و بدون نظارت است. به برخی از آمار وحشتناک آسیب دیدگان این موضوع در ایران نگاهی بیندازیم: 

در سال ۱۴۰۱، تعداد ۶۴۴ نفر در گروه سنی ۲۰ تا ۴۰ ساله بر اثر سوء مصرف ناشی از الکل جان باختند ( فرارو، تیر ۱۴۰۲).

مسمومیت الکلی در ایران هرساله به صورت میانگین بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ قربانی می‌گیرد، این‌ها آمارهایی است که از سوی پزشکی قانونی اعلام شده است. این آمارها گاهی افزایش پیدا می‌کند، چنانکه در بازه اسفند ۹۸ تا ۱۹ فروردین ۹۹ بیش از ۳ هزار نفر دچار مسمومیت الکلی شده و از این میان ۷۲۸ نفر نیز جان خود را از دست دادند ( شرق، خرداد ۱۴۰۱).

بنا بر اعلام وزارت بهداشت، از اول اسفند ۱۳۹۸ (آغاز شیوع ویروس کرونا) تا ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۵۰۱۱ نفر در کشور به دلیل مصرف مشروبات الکلی حاوی متانول دچار مسمومیت شدند که ۵۲۵ نفر از مسمومان مراجعه‌کننده به مراکز درمانی، به دلیل شدت عوارض، فوت کرده‌اند (ایسنا، ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹).
این حالیست که در بسیاری از کشورها بدون حکومت دینی و البته با اکثریت افراد دین‌دار مسلمان مانند اندونزی، مالزی، مصر، و ترکیه؛ این وضعیت و شرایط آسیب‌زا و بغرنج وجود ندارد و برای آن تدابیری مناسب بدون دخالت ایدئولوژیک و آسیب رسان برای جامعه، اندیشیده و برنامه‌ریزی شده است.
 
۳- حجاب اجباری؛ موضوعی که به آسانی در تمام کشورهای مسلمان دنیا تدبیر شده به جز کشورهایی مانند ایران و افغانستان که حکومت دینی و ایدئولوژیک دارند.
این بی‌تدبیری و ورود و دخالت حکومت به حوزه‌ی خصوصی حقوق شهروندی جامعه، سال‌هاست مشکلات بسیاری را هم برای زنان داخل کشور و هم برای گردشگران خارجی که تمایل دارند به ایران زیبا سفرکنند، بوجود آورده است.
ایجاد فضای دوقطبی، ناامنی و مخاطرات آمد و شد و حضور در جامعه، به کرسی نشاندن یک خوانش از دین و پوشش برای زنان، تجربه‌ی زیسته‌ی هراس، توهین، آزار روانی و آسیب جسمی زنان، گسترش فرهنگ زیست دوگانه بدون باور و اعتقاد شخصی همراه با اجبار حکومتی، افزایش کنش‌ عاطفی معطوف به لجاجت در جامعه، احساس ناخوشایند تبعیض در بسیاری از دین‌داران باورمند به پوشش؛ و البته افزایش آگاهی و تمایل به سوی رهایی از دین حکومتی و ایدئولوژیک؛ از پیامدهای حجاب اجباری حکومت دینی برای زنان و مردان داخل کشور است‌.
و آسیب و توقف چرخه‌ی گردشگری اقتصادی و فرهنگی این سرزمین و تبدیل ایران به غایبی بزرگ در اقتصاد توریسم نیز، برون‌داد این پدیده در ارتباطات منطقه‌ای و جهانی کشور ماست.
در این خصوص نیز دیگر کشورهای مسلمان مانند مالزی، اندونزی و ترکیه حتی عربستان، برای آن تدبیر کرده و از این پیامدها فاصله گرفته‌اند.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
فرمانده، ونزوئلای هوگو چاوز

🖋روری کارول
ما به لطف انقلاب صاحب پست و مقام شدیم و پاک و زیر و رو شدیم... قرار بود که کشورمان را متحول کنیم اما خودمان متحول شدیم. ..
مقامات بالای دولت، دولتی که همچون یک هیولا دارد ما را می‌بلعد، در حلبی آبادها به دنیا آمدند، سپس به لطف انقلاب  از حلبی آبادها بیرون آمدند و صاحب منصب شدند و دیگر هرگز به حلبی آبادهایشان برنگشتند.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
HTML Embed Code:
2024/04/28 03:50:03
Back to Top