Channel: فارسی آسان(پیروی)
🔴🔴🔴 جناس تام(همسان)
آن است که دو کلمه ای که آرایه ی جناس دارند از نظر شکل ظاهری و تلفظ کاملاً یکسان باشند، اما از جهت معنی با هم فرق داشته باشند.
🔴مثال :👇
عشـق شـوری در نهـاد ما نهـاد جـان مـا در بوتــه ی سـودا نهاد
🔹نهــاد (در مصرع اول نهاد اولی به معنای وجود و سرشت است اما نهاد دوم فعل است وبه معنای قرار داد)
🔴مثال:👇
بهـرام که گور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهـرام گرفت
🔹(گور اولی به معنای گورخر و گور دومی به معنای قبر است.)
🔴مثال:👇
بیا و برگ سفر ساز و زاد ره برگیر
که عاقبت برود هر که او ز مادر زاد
🔹(زاد اول به معنای توشه و زاد دوم به معنی زاییده شد)
🔴مثال:👇
برادر که در بند خويش است نه برادر و نه خويش است .
🔹خويش اول به معني " خود " و خويش دوم به معنی " قوم و خويش و فامیل " است .
🔴🔴نمونه ها و مثال های دیگری برای جناس تام:👇
🔶خرم تن او که چون روانش
از تن برود ، سخن روان است
👈 روان: (روح و جان/ مشهور و جاری بر سر زبان هاست)
🔶نالم زدل چو نای من اندر حصار نای
پستی گرفت همت من زين بلند جای
👈 نای:( نِی / اسم زندان مسعود سعد)
🔶 گر آمدم به کوی تو چندان غريب نيست
چون من در آن ديار هزاران غریب هست
👈غریب:( فرد ناشناس، عجیب)
🔶وانکه که گيسوی تو را رسم تطاول آموخت
هم تواند کرمش داد من مسکين داد
👈داد:(حق/ فعل ماضی)
🔶نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هيجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستي
👈فلب:( میانه ی لشکر/دل)
🔶با زمانی ديگر اندازه ای که پندم می دهی
کاين زمانم گوش بر چنگ است و دل در چنگ نيست
👈چنگ: (آلت موسيقی/دست و مجازاً به معنی اختیار )
🔶شنيدم كه در مصر ميری اجل
سپه تاخت بر روزگارش اجل
👈اجل (بزرگ/ مرگ)
🔶بر او راست خم کرد و چپ کرد راست
خروش از خم چرخ چاچی بخاست
👈راست(دست راست/صاف)
🔹راست دوم ایهام تناسب نیز دارد.
🔶تو حاصل نكردی به كوشش بهشت
خدا در تو خوي بهشتی بهشت
👈بهشت(جنّت/ فروگذاشت، از بين برد)
🔶 همين پنج روز است عيش مدام
که ترك اندرش عيشهاي مدام
👈مدام (شراب/هميشگی، گونة ديگری از «مداوم»)
🔶مشو تا توانی ز رحمت بری
كه رحمت برندت چو رحمت بری
👈بری(دور، بركنار، روی گردان/ ببری)
🔶 چو بخشش نگون بود در كاف «كُن»
نكرد آنچه نيكانْش گفتند كُن
👈كاف «كُن»: مشيّت الهی (كُن: قسمتی از آية 47، سورة آلعمران)
👈كُن (مصراع دوم): انجام بده (فعل امر)
🔶 اگر شبها همه قدر بودی، شبِ قدر بی قدر بودی
👈قدر (اوّل و دوم): تقدير (شب قدر)
👈قدر (سوم): ارزش
🔶ای برادران چه توان كردن؟ مرا روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود.
👈روزی (واژة ساده، تكيه روی هجای آخر): رزق، بهره، نصيب
👈روزی (در جملة آخر، تكيه روي هجای اوّل، واژة ساده داراي «وند» تصريفی): زمان باقيیمانده از عمر
🔶قاضی به دو شاهد بدهد فتوی شرع
در مذهب عشق، شاهدی بس باشد
👈شاهد: ناظر، گواهی دهنده
👈شاهد: زيبارو، معشوق
🔶همای معدلتت سايه كرده بر سر خلق
به بوم حادثه، بوم مخالفان ويران
👈بوم: جغد 👈بوم: منزل، ماوا
🔶كسان، سفينه به دريا برند و سود كنند
نه چون سفينة سعدی، نه چون دريای
👈سفينه: كشتي 👈سفينه: مجموعة شعر
🔶بر دوختهام دیده چو باز از همه عالم
تا دیدهٔ من بر رخ زیبای تو باز است
👈باز(توعی پرنده شکاری/گشوده)
🔶گويند رفيقانم در عشق چه سر داری
گويم كه سری دارم درباخته در پايی
👈سر: مجاز از انديشه و فكر
👈سر: حقيقت (معنی حقيقی)
🔶غم خويش در زندگی خور كه خويش
به مُرده نپردازد از حرص خويش
👈خويش (قافية مصراع اوّل): قوم (مقابل بيگانه)
👈خويش (قافية مصراع دوم): خود، خويشتن (ضمير مشترك)
🔶کتابی که در او داد سخن آرايی توان داد ، ابداع کنم .
👈داد:(حق/ فعل ماضي)دوختهام دیده چو باز از همه عالم تا دیدهٔ من بر رخ زیبای تو باز است
🔴🔴 جناسهای تام کاربردی و مشهور:
🔶باد (فعل دعایی/هوا)
🔶مدام(شراب/همیشه)
🔶روان (روح/ جاری)
🔶شاید(احتمالا/ شایسته است)
🔶شیرین (مزه ی شیرین/معشوق فرهاد و همسر خسرو)
🔶هوا (هوس و آرزو/هوایی که تنفس می کنیم)
🔶بهشت(گذاشت "از مصدر هشتن" / پردیس و جنت)
🔶نای (ساز نی/ حنجره/زندان مسعود سعد)
🔶زاد( توشه/ فعل از مصدر زادن)
🔶خطر( امر مهم/ امر مخاطره آمیز)
🔶تنگ(بار و محموله/ باریک)
🔶رود(نوعی ساز/ فرزند/ رود خانه)
🔶آب(آبرو/آب)
🔶کشیدن(حرکت دادن/تحمل کردن)
🔶دوش(دیشب/شانه، کتف)
🔶شانه(وسیله ی مرتب کردنمو/ کتف)
🔶گور(قبر، گورخر)
🔶خویش(خود/اقوام و فامیل)
🔶طاق(تاق خانه/یگانه)
🔶چو(وقتی، همچون)
🔶یمین(راست/سوگند)
🔶ولی(اما/ سرپرست)
🔶زه(آفرین/کش کمان)
🔶بر(حرف اضافه/پهلو)
📗تنظیم: حشمت اله پاک طینت
علوم و فنون ادبی
آن است که دو کلمه ای که آرایه ی جناس دارند از نظر شکل ظاهری و تلفظ کاملاً یکسان باشند، اما از جهت معنی با هم فرق داشته باشند.
🔴مثال :👇
عشـق شـوری در نهـاد ما نهـاد جـان مـا در بوتــه ی سـودا نهاد
🔹نهــاد (در مصرع اول نهاد اولی به معنای وجود و سرشت است اما نهاد دوم فعل است وبه معنای قرار داد)
🔴مثال:👇
بهـرام که گور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهـرام گرفت
🔹(گور اولی به معنای گورخر و گور دومی به معنای قبر است.)
🔴مثال:👇
بیا و برگ سفر ساز و زاد ره برگیر
که عاقبت برود هر که او ز مادر زاد
🔹(زاد اول به معنای توشه و زاد دوم به معنی زاییده شد)
🔴مثال:👇
برادر که در بند خويش است نه برادر و نه خويش است .
🔹خويش اول به معني " خود " و خويش دوم به معنی " قوم و خويش و فامیل " است .
🔴🔴نمونه ها و مثال های دیگری برای جناس تام:👇
🔶خرم تن او که چون روانش
از تن برود ، سخن روان است
👈 روان: (روح و جان/ مشهور و جاری بر سر زبان هاست)
🔶نالم زدل چو نای من اندر حصار نای
پستی گرفت همت من زين بلند جای
👈 نای:( نِی / اسم زندان مسعود سعد)
🔶 گر آمدم به کوی تو چندان غريب نيست
چون من در آن ديار هزاران غریب هست
👈غریب:( فرد ناشناس، عجیب)
🔶وانکه که گيسوی تو را رسم تطاول آموخت
هم تواند کرمش داد من مسکين داد
👈داد:(حق/ فعل ماضی)
🔶نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هيجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستي
👈فلب:( میانه ی لشکر/دل)
🔶با زمانی ديگر اندازه ای که پندم می دهی
کاين زمانم گوش بر چنگ است و دل در چنگ نيست
👈چنگ: (آلت موسيقی/دست و مجازاً به معنی اختیار )
🔶شنيدم كه در مصر ميری اجل
سپه تاخت بر روزگارش اجل
👈اجل (بزرگ/ مرگ)
🔶بر او راست خم کرد و چپ کرد راست
خروش از خم چرخ چاچی بخاست
👈راست(دست راست/صاف)
🔹راست دوم ایهام تناسب نیز دارد.
🔶تو حاصل نكردی به كوشش بهشت
خدا در تو خوي بهشتی بهشت
👈بهشت(جنّت/ فروگذاشت، از بين برد)
🔶 همين پنج روز است عيش مدام
که ترك اندرش عيشهاي مدام
👈مدام (شراب/هميشگی، گونة ديگری از «مداوم»)
🔶مشو تا توانی ز رحمت بری
كه رحمت برندت چو رحمت بری
👈بری(دور، بركنار، روی گردان/ ببری)
🔶 چو بخشش نگون بود در كاف «كُن»
نكرد آنچه نيكانْش گفتند كُن
👈كاف «كُن»: مشيّت الهی (كُن: قسمتی از آية 47، سورة آلعمران)
👈كُن (مصراع دوم): انجام بده (فعل امر)
🔶 اگر شبها همه قدر بودی، شبِ قدر بی قدر بودی
👈قدر (اوّل و دوم): تقدير (شب قدر)
👈قدر (سوم): ارزش
🔶ای برادران چه توان كردن؟ مرا روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود.
👈روزی (واژة ساده، تكيه روی هجای آخر): رزق، بهره، نصيب
👈روزی (در جملة آخر، تكيه روي هجای اوّل، واژة ساده داراي «وند» تصريفی): زمان باقيیمانده از عمر
🔶قاضی به دو شاهد بدهد فتوی شرع
در مذهب عشق، شاهدی بس باشد
👈شاهد: ناظر، گواهی دهنده
👈شاهد: زيبارو، معشوق
🔶همای معدلتت سايه كرده بر سر خلق
به بوم حادثه، بوم مخالفان ويران
👈بوم: جغد 👈بوم: منزل، ماوا
🔶كسان، سفينه به دريا برند و سود كنند
نه چون سفينة سعدی، نه چون دريای
👈سفينه: كشتي 👈سفينه: مجموعة شعر
🔶بر دوختهام دیده چو باز از همه عالم
تا دیدهٔ من بر رخ زیبای تو باز است
👈باز(توعی پرنده شکاری/گشوده)
🔶گويند رفيقانم در عشق چه سر داری
گويم كه سری دارم درباخته در پايی
👈سر: مجاز از انديشه و فكر
👈سر: حقيقت (معنی حقيقی)
🔶غم خويش در زندگی خور كه خويش
به مُرده نپردازد از حرص خويش
👈خويش (قافية مصراع اوّل): قوم (مقابل بيگانه)
👈خويش (قافية مصراع دوم): خود، خويشتن (ضمير مشترك)
🔶کتابی که در او داد سخن آرايی توان داد ، ابداع کنم .
👈داد:(حق/ فعل ماضي)دوختهام دیده چو باز از همه عالم تا دیدهٔ من بر رخ زیبای تو باز است
🔴🔴 جناسهای تام کاربردی و مشهور:
🔶باد (فعل دعایی/هوا)
🔶مدام(شراب/همیشه)
🔶روان (روح/ جاری)
🔶شاید(احتمالا/ شایسته است)
🔶شیرین (مزه ی شیرین/معشوق فرهاد و همسر خسرو)
🔶هوا (هوس و آرزو/هوایی که تنفس می کنیم)
🔶بهشت(گذاشت "از مصدر هشتن" / پردیس و جنت)
🔶نای (ساز نی/ حنجره/زندان مسعود سعد)
🔶زاد( توشه/ فعل از مصدر زادن)
🔶خطر( امر مهم/ امر مخاطره آمیز)
🔶تنگ(بار و محموله/ باریک)
🔶رود(نوعی ساز/ فرزند/ رود خانه)
🔶آب(آبرو/آب)
🔶کشیدن(حرکت دادن/تحمل کردن)
🔶دوش(دیشب/شانه، کتف)
🔶شانه(وسیله ی مرتب کردنمو/ کتف)
🔶گور(قبر، گورخر)
🔶خویش(خود/اقوام و فامیل)
🔶طاق(تاق خانه/یگانه)
🔶چو(وقتی، همچون)
🔶یمین(راست/سوگند)
🔶ولی(اما/ سرپرست)
🔶زه(آفرین/کش کمان)
🔶بر(حرف اضافه/پهلو)
📗تنظیم: حشمت اله پاک طینت
علوم و فنون ادبی
moshtarak-fara2.zip
5.7 MB
بسته سوالات #عمومی #استخدامی (میهن همکار)
1-اطلاعات عمومی(6فایل)
2_کامپیوتر(4فایل)
3_هوش(2فایل)
4_معارف(4فایل)
5_ریاضی وآمار(4فایل)
6_زبان(1فایل)
7_ادبیات فارسی(4فایل)
8_دفترچه فراگیر1خرداد94(115تست)
#آزمون_استخدامی_۹۸
#منابع_عمومی
@peirovykonkour
1-اطلاعات عمومی(6فایل)
2_کامپیوتر(4فایل)
3_هوش(2فایل)
4_معارف(4فایل)
5_ریاضی وآمار(4فایل)
6_زبان(1فایل)
7_ادبیات فارسی(4فایل)
8_دفترچه فراگیر1خرداد94(115تست)
#آزمون_استخدامی_۹۸
#منابع_عمومی
@peirovykonkour
اعلام نتایج اولیه کنکور سراسری؛ هفته آینده
🔹رئیس سازمان سنجش آموزش کشور: نتایج کنکور سراسری سال ۹۹ هفته اول مهر ماه اعلام می شود و بدین منظور طی چند روز آینده داوطلبان می توانند با مراجعه به سایت سازمان سنجش به نشانی sanjesh.org کارنامه اولیه خود را مشاهده نمایند.
🔹رئیس سازمان سنجش آموزش کشور: نتایج کنکور سراسری سال ۹۹ هفته اول مهر ماه اعلام می شود و بدین منظور طی چند روز آینده داوطلبان می توانند با مراجعه به سایت سازمان سنجش به نشانی sanjesh.org کارنامه اولیه خود را مشاهده نمایند.
✅نقش #نمادین_حیوانات _در ادبیات #فارسی
در ادبیات فارسی _ از دیرباز تا کنون _ شاعران و ناثرانی بودهاند و هستند که کلام خود را به زیور خیال آراستهاند.
یکیاز زیورآلات زیبای خیال، صنعت «نماد» است؛ قبلها _ حتیٰ الآن، ولی بسیار کم _ از این رو که اُدَبا در تنگنای سیاسی_حکومتی بهسر میبردند، برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی (جسمی و معنوی)، نوشتههای خود را نمادین مینگاشتند
تا در هر شرایطی راهی برای انکار و گریز داشته باشند. نمونهٔ بارز این گفته، اثر «کلیله و دمنه» با دُزِ ملیح سیاسی است.
در ادامهٔ متن، حدود پنجاه تا از حیوانات را با نقشهای ایفاییشان آوردهام:
«‹««««««««««««««««««««««««««««
۱_ آهو: نماد آزادگی و بیگناهی؛
۲_ اسب: نماد نجابت و هوشیاری؛
۳_ پلنگ: نماد تکبر و بلندپروازی؛
۴_ پشه: نماد ضعف و ناتوانی؛
۵_ جغد: نماد شومی و نحسی؛
۶_ باز: نماد نیک فالی؛
۷_ بره: نماد معصومیت؛
۸_ خرس: نماد پُر خوری؛
۹_ بلبل: نماد شیدایی، عاشقی، و دلباختگی؛
۱۰_ خرگوش: نماد غفلت؛
۱۱_ بوقلمون: نماد چند رنگی و بیثباتی؛
۱۲_ روباه: نماد مکر و حیله؛
۱۳_ بزغاله: نماد شیطنت؛
۱۴_ بز: نماد دانایی؛
۱۵_ سگ: نماد وفاداری؛
۱۶_ ببر: نماد ضعیفکُشی؛
۱۷_ شیر: نماد شجاعت و قدرت؛
۱۸_ شترمرغ: نماد بهانه.جویی؛
۱۹_ پرستو: نماد نیکی و بهار؛
۲۰_ شتر: نماد کینهتوزی؛
۲۱_ طوطی: نماد تقلید؛
۲۲_ عقاب: نماد خودپسندی و تکبر؛
۲۳_ کرکس: نماد مفتخوری؛
۲۴_ لکلک: نماد شادی و نشاط؛
۲۵_ سیمرغ: نماد بلندپروازی و همت؛
۲۶_ زرافه: نماد بلندی؛
۲۷_ کلاغ: نماد شومی، نحسی، و خبرچینی؛
۲۸_ ماهی: نماد زیبایی و امید؛
۳۰_ گربه: نماد بیوفایی و دزدی؛
۳۱_ گوسفند: نماد خونسردی؛
۳۲_ فیل: نماد یکدلی و قدرت؛
۳۳_ گرگ: نماد درندگی و قدرت؛
۳۴_ نهنگ: نماد درندگی و عظمت؛
۳۵_ موش: نماد حقارت؛
۳۶_ کفتار: نماد زشتی، نحسی، و پلشتی؛
۳۷_ میمون: نماد تقلید و اطوار؛
۳۸_ مار: نماد خوش ظاهری و بد باطنی؛
۳۹_ عقرب: نماد زیرکی و خودنمایی؛
۴۰_ هما: نماد سعادت و خوشبختی؛
۴۱_ قناری: نماد خوشی و شادی؛
۴۲_ قورباغه: نماد زشتی؛
۴۳_ هدهد: نماد مژدهدهی و خبر خوب؛
۴۴_ کرگدن: نماد تنومندی و پُر زوری؛
۴۵_ طاووس: نماد زیبایی و غرور؛
۴۶_ الاغ: نماد نفهمی، کودنی، و سختکاری؛
۴۷_ ملخ: نماد بیخیالی و راحتطلبی؛
۴۸_ خفاش: نماد جهل، نادانی، و نسیان؛
۴۹_ مگس: نماد مزاحمت و وصلهٔ اضافه بودن؛
۵۰_ دلفین: نماد انسانیت و مهربانی.
در ادبیات فارسی _ از دیرباز تا کنون _ شاعران و ناثرانی بودهاند و هستند که کلام خود را به زیور خیال آراستهاند.
یکیاز زیورآلات زیبای خیال، صنعت «نماد» است؛ قبلها _ حتیٰ الآن، ولی بسیار کم _ از این رو که اُدَبا در تنگنای سیاسی_حکومتی بهسر میبردند، برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی (جسمی و معنوی)، نوشتههای خود را نمادین مینگاشتند
تا در هر شرایطی راهی برای انکار و گریز داشته باشند. نمونهٔ بارز این گفته، اثر «کلیله و دمنه» با دُزِ ملیح سیاسی است.
در ادامهٔ متن، حدود پنجاه تا از حیوانات را با نقشهای ایفاییشان آوردهام:
«‹««««««««««««««««««««««««««««
۱_ آهو: نماد آزادگی و بیگناهی؛
۲_ اسب: نماد نجابت و هوشیاری؛
۳_ پلنگ: نماد تکبر و بلندپروازی؛
۴_ پشه: نماد ضعف و ناتوانی؛
۵_ جغد: نماد شومی و نحسی؛
۶_ باز: نماد نیک فالی؛
۷_ بره: نماد معصومیت؛
۸_ خرس: نماد پُر خوری؛
۹_ بلبل: نماد شیدایی، عاشقی، و دلباختگی؛
۱۰_ خرگوش: نماد غفلت؛
۱۱_ بوقلمون: نماد چند رنگی و بیثباتی؛
۱۲_ روباه: نماد مکر و حیله؛
۱۳_ بزغاله: نماد شیطنت؛
۱۴_ بز: نماد دانایی؛
۱۵_ سگ: نماد وفاداری؛
۱۶_ ببر: نماد ضعیفکُشی؛
۱۷_ شیر: نماد شجاعت و قدرت؛
۱۸_ شترمرغ: نماد بهانه.جویی؛
۱۹_ پرستو: نماد نیکی و بهار؛
۲۰_ شتر: نماد کینهتوزی؛
۲۱_ طوطی: نماد تقلید؛
۲۲_ عقاب: نماد خودپسندی و تکبر؛
۲۳_ کرکس: نماد مفتخوری؛
۲۴_ لکلک: نماد شادی و نشاط؛
۲۵_ سیمرغ: نماد بلندپروازی و همت؛
۲۶_ زرافه: نماد بلندی؛
۲۷_ کلاغ: نماد شومی، نحسی، و خبرچینی؛
۲۸_ ماهی: نماد زیبایی و امید؛
۳۰_ گربه: نماد بیوفایی و دزدی؛
۳۱_ گوسفند: نماد خونسردی؛
۳۲_ فیل: نماد یکدلی و قدرت؛
۳۳_ گرگ: نماد درندگی و قدرت؛
۳۴_ نهنگ: نماد درندگی و عظمت؛
۳۵_ موش: نماد حقارت؛
۳۶_ کفتار: نماد زشتی، نحسی، و پلشتی؛
۳۷_ میمون: نماد تقلید و اطوار؛
۳۸_ مار: نماد خوش ظاهری و بد باطنی؛
۳۹_ عقرب: نماد زیرکی و خودنمایی؛
۴۰_ هما: نماد سعادت و خوشبختی؛
۴۱_ قناری: نماد خوشی و شادی؛
۴۲_ قورباغه: نماد زشتی؛
۴۳_ هدهد: نماد مژدهدهی و خبر خوب؛
۴۴_ کرگدن: نماد تنومندی و پُر زوری؛
۴۵_ طاووس: نماد زیبایی و غرور؛
۴۶_ الاغ: نماد نفهمی، کودنی، و سختکاری؛
۴۷_ ملخ: نماد بیخیالی و راحتطلبی؛
۴۸_ خفاش: نماد جهل، نادانی، و نسیان؛
۴۹_ مگس: نماد مزاحمت و وصلهٔ اضافه بودن؛
۵۰_ دلفین: نماد انسانیت و مهربانی.
🔖 #نتایج_کنکور۹۹_بادرودیها
✅رتبه های زیر ۱۰۰۰
✔️رتبه های بالای ۱۰۰۰
✅#ابوالفضل_مخلصی
فرزند حسن
رشته تجربی/ رتبه ۹۷۰
✅ #محمد_مهدی_مهدوی
بادرودی ساکن تهران
رشته تجربی / رتبه ۱۲۴
✅ #علیرضا_ابوذری
فرزند روح الله
رشته تجربی / رتبه ۴۶۶
✔️ #محدثه_مهرابی
رشته ریاضی/ رتبه ۴۰۳۷
✔️#امیرحسین_فیروزی
فرزند علی
رشته تجربی / رتبه ۱۰۷۷
✔️#حسین_صفاری
فرزند حسنعلی (بخشداری)
رشته تجربی/ رتبه ۲۸۰۰
✔️#الیاس_قاسمی
فرزند علی ( وکیل)
رشته انسانی/ رتبه ۱۴۰۰
✔️#ابوالفضل_پارسانیا(علافیان)
ف محمد
رشته انسانی/ رتبه ۴۷۰۰
✔️#محمد_ایل_بیگی
فرزند علی (فوتبالیست)
رشته انسانی/ رتبه ۴۳۰۰
✔️#علی_اصغر_چراغی
فرزند ابوالفضل(ابولی)
رشته انسانی/ رتبه ۳۵۵۹
✅رتبه های زیر ۱۰۰۰
✔️رتبه های بالای ۱۰۰۰
✅#ابوالفضل_مخلصی
فرزند حسن
رشته تجربی/ رتبه ۹۷۰
✅ #محمد_مهدی_مهدوی
بادرودی ساکن تهران
رشته تجربی / رتبه ۱۲۴
✅ #علیرضا_ابوذری
فرزند روح الله
رشته تجربی / رتبه ۴۶۶
✔️ #محدثه_مهرابی
رشته ریاضی/ رتبه ۴۰۳۷
✔️#امیرحسین_فیروزی
فرزند علی
رشته تجربی / رتبه ۱۰۷۷
✔️#حسین_صفاری
فرزند حسنعلی (بخشداری)
رشته تجربی/ رتبه ۲۸۰۰
✔️#الیاس_قاسمی
فرزند علی ( وکیل)
رشته انسانی/ رتبه ۱۴۰۰
✔️#ابوالفضل_پارسانیا(علافیان)
ف محمد
رشته انسانی/ رتبه ۴۷۰۰
✔️#محمد_ایل_بیگی
فرزند علی (فوتبالیست)
رشته انسانی/ رتبه ۴۳۰۰
✔️#علی_اصغر_چراغی
فرزند ابوالفضل(ابولی)
رشته انسانی/ رتبه ۳۵۵۹
HTML Embed Code: