Channel: حزب پان ایرانیست
جوانان ایران! با حزب پانایرانیست به پیش
Paniranist Party
عنوان: سرود آزادی
شعر: فریدون مشیری
آهنگساز و رهبر ارکستر: گلنوش خالقی
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
پاینده ایران
به کانال رادیو پانایرانیست بپیوندید:
https://hottg.com/RadioPanIranist
شعر: فریدون مشیری
آهنگساز و رهبر ارکستر: گلنوش خالقی
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
پاینده ایران
به کانال رادیو پانایرانیست بپیوندید:
https://hottg.com/RadioPanIranist
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
مرامِ سربازان، افسران و سپهسالاران ارتشِ ایرانزمین اینگونه است...
برشی از صحبتهای زندهیاد خلبان منوچهر محققی، دلاورمردِ ارتش ایران در دفاع مقدس میهنی
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
@paniranist_party
مرامِ سربازان، افسران و سپهسالاران ارتشِ ایرانزمین اینگونه است...
برشی از صحبتهای زندهیاد خلبان منوچهر محققی، دلاورمردِ ارتش ایران در دفاع مقدس میهنی
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
بایکوت کردن تلویزیون لهستان
«جنبش همبستگی لهستان» در آگوست ۱۹۸۰ با «اعتصاب کارگران کشتیسازی» در شهر «گدانسک» ظهور کرد و رژیم دیکتاتوری کمونیستی این کشور را که از پایان جنگ جهانی دوم بر لهستان حکومت میکرد، به وحشت انداخت.
در سیزدهم دسامبر ۱۹۸۱ مقامات حزب حاکم، تانکها را به خیابان آوردند تا جنبش همبستگی را یکبار و برای همیشه سرکوبکنند؛ در طی این اتفاق صدها نفر بازداشت و دهها نفر کشتهشدند.
بهرغم حضور تانکها در خیابان و بازداشتهای متعدد، لهستانیها اعتراضاتی را علیه ممنوعیت جنبش همبستگی سازماندهی کردند. از جمله این اعتراضات، «بایکوتکردن» اخبار فرمایشی تلویزیون دولتی بود.
بایکوتکردن خبر تلویزیون بهتنهایی نمیتوانست برای دولت اسباب شرمساری شود. برای اینکه کسی نمیتوانست میزان استقبال مردم از این بایکوت را نشاندهد.
مردم شهرهای کوچک راهی برای آن پیداکردند؛ از پنجم فوریه ۱۹۸۲ هر شب ساکنین شهر «سویدنیک» در شرق لهستان اقدام به پیادهروی میکردند؛ همزمان با نیمساعت برنامه خبر تلویزیون، خیابانهای شهر مملو از مردمی بود که به پیادهروی، گفتگو و غذاخوردن مشغول بودند؛ بعضی تلویزیونهای خاموش خود را پشت پنجره، رو به خیابان میگذاشتند و عدهای دیگر یکقدم جلوتر رفته، تلویزیون خود را روی کالسکه یا فرغون میگذاشتند و با خود به پیادهروی شبانه میآوردند.
تاکتیک «قدمزدن با تلویزیون» به بقیه شهرها نیز سرایت و حکومت را بیش از پیش خشمگینکرد، ولی در عینحال حکومت برای مقابله با آن احساس ناتوانی میکرد، زیرا پیادهروی با تلویزیون جرم نبود و جزو اعمال خلاف قانون اعلام نشدهبود!
حکومت سرانجام، عبور و مرور بین ساعت هفت تا ده شب را ممنوع کرد و اهالی سویدنیک را وادار کرد که یا هنگام اخبار ساعت هفتونیم در خانه بمانند و یا خطر بازداشت و حتی کشتهشدن را بپذیرند. اهالی شهر سویدنیک بهجای خبر ساعت هفتونیم، پیادهروی خود را همزمان با اخبار ساعت پنج ادامه دادند.
مجموعه این اتفاقات و نافرمانی های مدنی طی چند سال بعد باعث شد که لهستان با رهبری «لٙخ والِسا» از نظام کشورهای بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی که خود نیز در آستانه فروپاشی بود جدا شود و راهی دیگر برگزیند.»
(دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانشناس)
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
@paniranist_party
بایکوت کردن تلویزیون لهستان
«جنبش همبستگی لهستان» در آگوست ۱۹۸۰ با «اعتصاب کارگران کشتیسازی» در شهر «گدانسک» ظهور کرد و رژیم دیکتاتوری کمونیستی این کشور را که از پایان جنگ جهانی دوم بر لهستان حکومت میکرد، به وحشت انداخت.
در سیزدهم دسامبر ۱۹۸۱ مقامات حزب حاکم، تانکها را به خیابان آوردند تا جنبش همبستگی را یکبار و برای همیشه سرکوبکنند؛ در طی این اتفاق صدها نفر بازداشت و دهها نفر کشتهشدند.
بهرغم حضور تانکها در خیابان و بازداشتهای متعدد، لهستانیها اعتراضاتی را علیه ممنوعیت جنبش همبستگی سازماندهی کردند. از جمله این اعتراضات، «بایکوتکردن» اخبار فرمایشی تلویزیون دولتی بود.
بایکوتکردن خبر تلویزیون بهتنهایی نمیتوانست برای دولت اسباب شرمساری شود. برای اینکه کسی نمیتوانست میزان استقبال مردم از این بایکوت را نشاندهد.
مردم شهرهای کوچک راهی برای آن پیداکردند؛ از پنجم فوریه ۱۹۸۲ هر شب ساکنین شهر «سویدنیک» در شرق لهستان اقدام به پیادهروی میکردند؛ همزمان با نیمساعت برنامه خبر تلویزیون، خیابانهای شهر مملو از مردمی بود که به پیادهروی، گفتگو و غذاخوردن مشغول بودند؛ بعضی تلویزیونهای خاموش خود را پشت پنجره، رو به خیابان میگذاشتند و عدهای دیگر یکقدم جلوتر رفته، تلویزیون خود را روی کالسکه یا فرغون میگذاشتند و با خود به پیادهروی شبانه میآوردند.
تاکتیک «قدمزدن با تلویزیون» به بقیه شهرها نیز سرایت و حکومت را بیش از پیش خشمگینکرد، ولی در عینحال حکومت برای مقابله با آن احساس ناتوانی میکرد، زیرا پیادهروی با تلویزیون جرم نبود و جزو اعمال خلاف قانون اعلام نشدهبود!
حکومت سرانجام، عبور و مرور بین ساعت هفت تا ده شب را ممنوع کرد و اهالی سویدنیک را وادار کرد که یا هنگام اخبار ساعت هفتونیم در خانه بمانند و یا خطر بازداشت و حتی کشتهشدن را بپذیرند. اهالی شهر سویدنیک بهجای خبر ساعت هفتونیم، پیادهروی خود را همزمان با اخبار ساعت پنج ادامه دادند.
مجموعه این اتفاقات و نافرمانی های مدنی طی چند سال بعد باعث شد که لهستان با رهبری «لٙخ والِسا» از نظام کشورهای بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی که خود نیز در آستانه فروپاشی بود جدا شود و راهی دیگر برگزیند.»
(دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانشناس)
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
امنیت در سایهٔ صلح
در شرایط بحرانی درازدامن منطقه که اکنون به تبادل آتش انجامیده است، مهمترین امر برای ایرانیان شناخت دشمن و ارزیابی مناسبات منطقهای و بینالمللی است تا در پرتو آن بتوان برای تأمین منافع ملی کشور راهچاره درست اندیشید.
تجمیع کشورهای صاحب قدرت که دارای پیشرفتهترین سختافزارها و نرمافزارهای تسلیحات نظامی و غیرنظامی در جهان هستند در موضعگیری علیه جمهوری اسلامی و حمایت گستردهٔ آنان از اسراییل، موجبات ایجاد نگرانی و تنش را در میان مردم ایران فراهم آورده و آنان را ناگزیر ساخته است که به جای هرگونه کار و فعالیت و تجارت و آموزش و خدمت به کشور، همواره نگران این باشند که در چه روز و چه ساعتی زندگی آنان قربانی جنگ ایدئولوژیک بین اسلام و یهود خواهد شد و کشور تا کجا در ورطهٔ التهاب و فاجعه فرو خواهد رفت و آیا جنگی که از بام تا شام بر طبل آن کوبیده میشود، تا چه اندازه بنیانهای اجتماعی و اقتصادی باقیمانده از تعرض حاکمیت نالایق کنونی را فروخواهد ریخت و هرج و مرج چگونه و تا کجا کشور را فرا خواهد گرفت؟
از سوی دیگر این روزها صاحبان قدرت در جهان، اخباری را ترویج و به سوی ما هدایت و القاء می کنند مبنی بر اینکه کشورهای بزرگ همگی مرتب با اسرائیل در تماس هستند و مقام های ارشدشان مرتبٱ به آنجا سفر میکنند تا مبادا رژیم صهیونیستی پاسخی جدی به ایران بدهد و آتش جنگ خونینی را در منطقه شعلهور سازد و در نتیجهٔ آن مبادا فلان رئیس جمهور در انتخابات پیشرو شکست بخورد و یا خود آن رژیم ساقط شود. اینگونه خبرها را باید با نهایت احتیاط دنبال کرد و نباید مانند اعضای حاکمیت به این امید واهی دل بست که بلی جهان نمیخواهد و نمیگذارد که به ایران حملهٔ جدی شود و جنگ تمام عیاری درگیرد.
در حملات هوایی اخیر جمهوری اسلامی به اسرائیل، جهان شاهد حمایت بیدریغ و دستودلبازانه قدرتهای بزرگ نظامی غرب از آن کشور بودند، بهگونهای که بدون یورشهای هوایی این کشورها به موشکهای اعزامی هماهنگشده جمهوری اسلامی به مناطق ویژه اسرائیل و ساقط کردن این موشکها، معلوم نبود نتیجهٔ چنین حملهای چه خواهد بود. بنابراین همان قدرتهای بزرگ همچنان به عنوان پشتیبان رژیم اسراییل برای حفظ آن رژیم در تلاش و تقلا هستند و چه بسا که این کشورها در سایهٔ ترویج اخبار دروغین، با پیوند و توطئهی اهریمنی دیگری، برای رفع خطر جنگ ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، یورشی همهجانبه به ایران بیاورند و زیرساختهای نظامی و تولیدی و تأسیساتی کشور ما را به بهانهٔ مبارزه با جمهوری اسلامی، به کلی زیر و رو کنند.
بسیح جهان غرب علیه ایران از یک سو، و زیر سایهٔ حمایت کاذب جهان شرق زیستن ار سوی دیگر، برای حاکمیت دینی نتیجهای جز ایجاد رعب و هراس میان شهروندان و فروپاشی امنیت روانی مردم ندارد.
زمان آن رسیده است که حاکمیتی ملی و مردمی در ایران مستقر شود که فارغ از ایدئولوژی و ضمن تقویت تؤان رزمی و آمادگی دفاعی کشور، به صورت جدی و فعال با همهی جهانیان و به ویژه با کشورهای مهم جهان به گفتگو بنشیند و در شرایطی آرام و استوار، زمینههای لازم را برای حفظ تمامیت ارضی، استقلال و نیرومندی ملی، رفاه عمومی، برقراری صلح پایدار، تقویت امنیت روانی و اقتصادی و دفاعی، و در یک کلام تأمین منافع ملی و زیست سرافراز نسل حاضر و بهویژه نسل های آینده ملت ایران فراهم سازد.
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
@paniranist_party
امنیت در سایهٔ صلح
در شرایط بحرانی درازدامن منطقه که اکنون به تبادل آتش انجامیده است، مهمترین امر برای ایرانیان شناخت دشمن و ارزیابی مناسبات منطقهای و بینالمللی است تا در پرتو آن بتوان برای تأمین منافع ملی کشور راهچاره درست اندیشید.
تجمیع کشورهای صاحب قدرت که دارای پیشرفتهترین سختافزارها و نرمافزارهای تسلیحات نظامی و غیرنظامی در جهان هستند در موضعگیری علیه جمهوری اسلامی و حمایت گستردهٔ آنان از اسراییل، موجبات ایجاد نگرانی و تنش را در میان مردم ایران فراهم آورده و آنان را ناگزیر ساخته است که به جای هرگونه کار و فعالیت و تجارت و آموزش و خدمت به کشور، همواره نگران این باشند که در چه روز و چه ساعتی زندگی آنان قربانی جنگ ایدئولوژیک بین اسلام و یهود خواهد شد و کشور تا کجا در ورطهٔ التهاب و فاجعه فرو خواهد رفت و آیا جنگی که از بام تا شام بر طبل آن کوبیده میشود، تا چه اندازه بنیانهای اجتماعی و اقتصادی باقیمانده از تعرض حاکمیت نالایق کنونی را فروخواهد ریخت و هرج و مرج چگونه و تا کجا کشور را فرا خواهد گرفت؟
از سوی دیگر این روزها صاحبان قدرت در جهان، اخباری را ترویج و به سوی ما هدایت و القاء می کنند مبنی بر اینکه کشورهای بزرگ همگی مرتب با اسرائیل در تماس هستند و مقام های ارشدشان مرتبٱ به آنجا سفر میکنند تا مبادا رژیم صهیونیستی پاسخی جدی به ایران بدهد و آتش جنگ خونینی را در منطقه شعلهور سازد و در نتیجهٔ آن مبادا فلان رئیس جمهور در انتخابات پیشرو شکست بخورد و یا خود آن رژیم ساقط شود. اینگونه خبرها را باید با نهایت احتیاط دنبال کرد و نباید مانند اعضای حاکمیت به این امید واهی دل بست که بلی جهان نمیخواهد و نمیگذارد که به ایران حملهٔ جدی شود و جنگ تمام عیاری درگیرد.
در حملات هوایی اخیر جمهوری اسلامی به اسرائیل، جهان شاهد حمایت بیدریغ و دستودلبازانه قدرتهای بزرگ نظامی غرب از آن کشور بودند، بهگونهای که بدون یورشهای هوایی این کشورها به موشکهای اعزامی هماهنگشده جمهوری اسلامی به مناطق ویژه اسرائیل و ساقط کردن این موشکها، معلوم نبود نتیجهٔ چنین حملهای چه خواهد بود. بنابراین همان قدرتهای بزرگ همچنان به عنوان پشتیبان رژیم اسراییل برای حفظ آن رژیم در تلاش و تقلا هستند و چه بسا که این کشورها در سایهٔ ترویج اخبار دروغین، با پیوند و توطئهی اهریمنی دیگری، برای رفع خطر جنگ ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، یورشی همهجانبه به ایران بیاورند و زیرساختهای نظامی و تولیدی و تأسیساتی کشور ما را به بهانهٔ مبارزه با جمهوری اسلامی، به کلی زیر و رو کنند.
بسیح جهان غرب علیه ایران از یک سو، و زیر سایهٔ حمایت کاذب جهان شرق زیستن ار سوی دیگر، برای حاکمیت دینی نتیجهای جز ایجاد رعب و هراس میان شهروندان و فروپاشی امنیت روانی مردم ندارد.
زمان آن رسیده است که حاکمیتی ملی و مردمی در ایران مستقر شود که فارغ از ایدئولوژی و ضمن تقویت تؤان رزمی و آمادگی دفاعی کشور، به صورت جدی و فعال با همهی جهانیان و به ویژه با کشورهای مهم جهان به گفتگو بنشیند و در شرایطی آرام و استوار، زمینههای لازم را برای حفظ تمامیت ارضی، استقلال و نیرومندی ملی، رفاه عمومی، برقراری صلح پایدار، تقویت امنیت روانی و اقتصادی و دفاعی، و در یک کلام تأمین منافع ملی و زیست سرافراز نسل حاضر و بهویژه نسل های آینده ملت ایران فراهم سازد.
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
شهرت سعدی؛ تا چین و ماچین
«اولین گزارش از مزار “سعدی” را در سفرنامه ابنبطوطه مراکشی داریم [که ۳۵ سال بعد از وفات شیخ به شیراز آمد]. پیش از آن کسی را من ندیدهام که از این مزار گزارشی داده باشد و باز اولین گزارش از آوازه سخن سعدی که در آفاق عالم روان شده و شهرت او تا چین و ماچین رفته در سفرنامه ابنبطوطه است. او در گزارش سفر خود به شهر خنسا که حالا هانگچو میگویند [...] حکایت میکند که در آن جا قاضی شهر از آنها پذیرایی کرده و در مراسم پذیرایی زورقبانان بازیهایی میکردند و این امیرزاده به موسیقی ایرانی با آهنگهای ایرانی خیلی علاقه داشت و به خواهش و به دستور او زورقبانان شعری به فارسی میخواندند. ابن بطوطه که قدری فارسی میدانست صورتی شکست بسته از آن شعر را نقل کرده است. میگوید زورقبانان که میخواندند امیر میگفت: «دوباره بخوانید، از سر بگیرید» و میگوید: «از بس تکرار کردند من حفظم شد.»
ما الان که نگاه میکنیم این بیتی است از غزلی در بدایع سعدی:
تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام
چون در نماز استادهام گویی به محرابم دری.
همین بیت را میخواندند و تکرار میکردند و این شهادتی است از آن سیاح مغربی در نفوذ و گستردگی شعر سعدی در اقصای عالم. ابنبطوطه از مغربیترین قسمت عالم اسلام آمده بود و این خنسا در آن ساحل شرقی چین است. پس سعدی بیدلیل نمیگوید: «هفت کشور نمیکنند امروز / بیمقالات سعدی انجمنی.»[...]
گزارش ابنبطوطه گواهی میدهد که واقعا این طور بوده؛ شعر سعدی حتی در حال حیات او در دنیا انعکاس داشته است.
ما گزارشی دیگر داریم از سپهسالار؛ سپهسالار همان کسی است که مدعی است چهل سال در خدمت حضرت مولانا بوده و زندگینامه مولانا را که به مناقب سپهسالار معروف است، نوشته است.
سپهسالار در گزارش خود از مراسم تشییع جنازه و تدفین مولانا میگوید: «عزیزی از عاشقان این دو بیت را در آن درد ورد جان ساخته میخواند» اما شعرها را که نقل کرده ما میدانیم که از سعدی است:
کاش آن روز که در پای تو شد خار اجل
دست گیتی بزدی تیغ هلاکم بر سر
تا در این روز جهان بی تو ندیدی چشمم
این منم بر سر خاک تو؟ که خاکم بر سر
این دو بیت از گلستان سعدی است [...] مولانا در ۶۷۲ وفات یافته و ظاهرا سعدی تا بیست سال بعد از مولانا هنوز زنده بود ولی در سر جنازه مولانا این شعر که مربوط به سعدی است، خوانده شده است.»
(از متن سخنرانی استاد محمدعلی موحد،
شیراز، اول اردیبهشت ۱۳۹۰
چاپ شده در مجله بخارا، شماره ۱۶۱)
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
شهرت سعدی؛ تا چین و ماچین
«اولین گزارش از مزار “سعدی” را در سفرنامه ابنبطوطه مراکشی داریم [که ۳۵ سال بعد از وفات شیخ به شیراز آمد]. پیش از آن کسی را من ندیدهام که از این مزار گزارشی داده باشد و باز اولین گزارش از آوازه سخن سعدی که در آفاق عالم روان شده و شهرت او تا چین و ماچین رفته در سفرنامه ابنبطوطه است. او در گزارش سفر خود به شهر خنسا که حالا هانگچو میگویند [...] حکایت میکند که در آن جا قاضی شهر از آنها پذیرایی کرده و در مراسم پذیرایی زورقبانان بازیهایی میکردند و این امیرزاده به موسیقی ایرانی با آهنگهای ایرانی خیلی علاقه داشت و به خواهش و به دستور او زورقبانان شعری به فارسی میخواندند. ابن بطوطه که قدری فارسی میدانست صورتی شکست بسته از آن شعر را نقل کرده است. میگوید زورقبانان که میخواندند امیر میگفت: «دوباره بخوانید، از سر بگیرید» و میگوید: «از بس تکرار کردند من حفظم شد.»
ما الان که نگاه میکنیم این بیتی است از غزلی در بدایع سعدی:
تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام
چون در نماز استادهام گویی به محرابم دری.
همین بیت را میخواندند و تکرار میکردند و این شهادتی است از آن سیاح مغربی در نفوذ و گستردگی شعر سعدی در اقصای عالم. ابنبطوطه از مغربیترین قسمت عالم اسلام آمده بود و این خنسا در آن ساحل شرقی چین است. پس سعدی بیدلیل نمیگوید: «هفت کشور نمیکنند امروز / بیمقالات سعدی انجمنی.»[...]
گزارش ابنبطوطه گواهی میدهد که واقعا این طور بوده؛ شعر سعدی حتی در حال حیات او در دنیا انعکاس داشته است.
ما گزارشی دیگر داریم از سپهسالار؛ سپهسالار همان کسی است که مدعی است چهل سال در خدمت حضرت مولانا بوده و زندگینامه مولانا را که به مناقب سپهسالار معروف است، نوشته است.
سپهسالار در گزارش خود از مراسم تشییع جنازه و تدفین مولانا میگوید: «عزیزی از عاشقان این دو بیت را در آن درد ورد جان ساخته میخواند» اما شعرها را که نقل کرده ما میدانیم که از سعدی است:
کاش آن روز که در پای تو شد خار اجل
دست گیتی بزدی تیغ هلاکم بر سر
تا در این روز جهان بی تو ندیدی چشمم
این منم بر سر خاک تو؟ که خاکم بر سر
این دو بیت از گلستان سعدی است [...] مولانا در ۶۷۲ وفات یافته و ظاهرا سعدی تا بیست سال بعد از مولانا هنوز زنده بود ولی در سر جنازه مولانا این شعر که مربوط به سعدی است، خوانده شده است.»
(از متن سخنرانی استاد محمدعلی موحد،
شیراز، اول اردیبهشت ۱۳۹۰
چاپ شده در مجله بخارا، شماره ۱۶۱)
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
آرزوی پیوستن به ایران
وقتی در تاجیکستان نام ایران رو میبرند جمعیت فریاد میکشند. خوانندگان به تلخی از زخم دردناک جدایی تاجیکستان از ایران یاد میکنند:
«یکی گفتی تو ایرانی، دگر گفتا تو تاجیکی، جدا از اصل خود میرد، کسی ما را جدا کرده است جهان یک روز میترکد از آه پر شرار ما»
(برگرفته از کانال تلگرامی تحلیل و رصد)
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
آرزوی پیوستن به ایران
وقتی در تاجیکستان نام ایران رو میبرند جمعیت فریاد میکشند. خوانندگان به تلخی از زخم دردناک جدایی تاجیکستان از ایران یاد میکنند:
«یکی گفتی تو ایرانی، دگر گفتا تو تاجیکی، جدا از اصل خود میرد، کسی ما را جدا کرده است جهان یک روز میترکد از آه پر شرار ما»
(برگرفته از کانال تلگرامی تحلیل و رصد)
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
نهاد رهبری استادان را ارتقاء میدهد، یا نمیدهد!
بخشنامه اخیر وزرات علوم مقرر کرده است ارتقای استادان در یک شورای تازه تاسیس («شورای تحقیق ارتقای اعضای هیئت علمی دانشگاهها») باید طرح شود که در آن دو استاد از بسیج اساتید، دو استاد از سوی دفتر نهاد رهبری و یک عضو (دبیر شورا) تصمیم میگیرند که آیا استادی میتواند ارتقاء یابد یا خیر؟!
یعنی شیوه و پروتکل ارتقاء علمی یک استاد تابع ملاحظاتی خارج از کارنامه دانشورزی و کوشش علمی او خواهد بود!
اختیارات رهبری با مصوبههای شورای عالی فرهنگی بدون ارجاع امر به همهپرسی در باره تغییر قانون اساسی در حال افزایش است.
مصوبههای شورای انقلاب فرهنگی هم در حکم قانون تلقی شده است!
#ایران_بزرگ_آرمان_بزرگ_میخواهد
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
نهاد رهبری استادان را ارتقاء میدهد، یا نمیدهد!
بخشنامه اخیر وزرات علوم مقرر کرده است ارتقای استادان در یک شورای تازه تاسیس («شورای تحقیق ارتقای اعضای هیئت علمی دانشگاهها») باید طرح شود که در آن دو استاد از بسیج اساتید، دو استاد از سوی دفتر نهاد رهبری و یک عضو (دبیر شورا) تصمیم میگیرند که آیا استادی میتواند ارتقاء یابد یا خیر؟!
یعنی شیوه و پروتکل ارتقاء علمی یک استاد تابع ملاحظاتی خارج از کارنامه دانشورزی و کوشش علمی او خواهد بود!
اختیارات رهبری با مصوبههای شورای عالی فرهنگی بدون ارجاع امر به همهپرسی در باره تغییر قانون اساسی در حال افزایش است.
مصوبههای شورای انقلاب فرهنگی هم در حکم قانون تلقی شده است!
#ایران_بزرگ_آرمان_بزرگ_میخواهد
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
مقامهای دولتی هم خود مقدس هستند!
قوه قضاییه در بخشنامه دو روز پیش خود به دفاتر خدمات قضایی دستور داده است که از ثبت هرگونه اظهارنامه علیه «مقامهای دولتی» و «سران حکومتی» خودداری کنند! ثبت چنین اظهارنامههایی تخلف محسوب خواهد شد!
اکنون بجز شورای عالی فرهنگی، «مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه» هم میتواند قانون اساسی را بدون همهپرسی تغییر بدهد!
آرش کیخسروی وکیل دادگستری هنوز به دلیل ثبت شکایت علیه آقای خامنهای در باره کوتاهی نظام در امر کنترل و درمان کرونا در زندان هست.
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
مقامهای دولتی هم خود مقدس هستند!
قوه قضاییه در بخشنامه دو روز پیش خود به دفاتر خدمات قضایی دستور داده است که از ثبت هرگونه اظهارنامه علیه «مقامهای دولتی» و «سران حکومتی» خودداری کنند! ثبت چنین اظهارنامههایی تخلف محسوب خواهد شد!
اکنون بجز شورای عالی فرهنگی، «مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه» هم میتواند قانون اساسی را بدون همهپرسی تغییر بدهد!
آرش کیخسروی وکیل دادگستری هنوز به دلیل ثبت شکایت علیه آقای خامنهای در باره کوتاهی نظام در امر کنترل و درمان کرونا در زندان هست.
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
چرا در شرایط جنگی گشت ارشاد بازگشت؟
«بازگشت پررنگ و چشمگیر گشت ارشاد به خیابانها شگفتی بسیاری را برانگیخته است. بیشتر از آنرو که بعد از حمله پهبادی و موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل در شنبه گذشته که به التهاب فزاینده در منطقه انجامید این تصور در افکار عمومی ایجاد شده بود که در شرایط بحرانی حاکمیت خواهد کوشید تا مدارا پیشه کرده و شکافهای اجتماعی موجود را افزایش ندهد.
جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی استثنایی است بنابراین از منطقی متفاوت در حکمرانی پیروی میکند. لذا عجیب نیست اگر در شرایط بحرانی دست به اقداماتی زند که با سرمشق متعارف سیاستورزی بیگانه باشد. پیشتر و در آستانه ظهور جنبش زن، زندگی، آزادی در یادداشتی تصریح کردم که؛ گشت ارشاد به دلیل ماهیت تئوکراتیک، ایدئولوژیک، و هدایتگرانه جمهوری اسلامی برچیده نخواهد شد!
نویسندگان کتاب راه باریک آزادی با الهام از مفهوم لویاتان هابز نوعی گونهشناسی از آن در جهان امروز به دست دادهاند. در این یادداشت به معرفی انواع لویاتان از سوی عجم اوغلو و رابینسون اشاره کرده و لویاتان انقلابی را حکومتی دانسته ام که با توسعه بیگانه است، آگاهانه جامعه مدنی را تضعیف میکند، از عادیسازی میگریزد، و از مسائل کوچک با بیاعتنایی بحرانهای بزرگ میسازد.
لویاتان انقلابی چون از انجام وظایف ذاتی دولت مدرن همچون تامین رفاه، امنیت جامع، قانونگرایی، و شایسته سالاری ناتوان است در ذهن شهروندان به غیاب دچار شده است، لذا برای جبران وضعیت بیدولتی میکوشد تا با بهکارگیری ابزارهای پیشامدرن مانند آمریت، خشونت و تحقیر همچنان در ذهنیت جمعی جامعه حضور داشته باشد. آمیزهای از فقدان اعتماد بهنفس و میل به ماندگاری!
لویاتان انقلابی از بحران تغذیه میکند و میکوشد تا شرایط ناپایدار و پیشبینیناپذیر حکمرانی را ذیل کنش انقلابی تداوم بخشد. لویتسکی و وی در کتاب انقلاب و استبداد خاستگاههای خشونتآمیز اقتدارگرایی پایدار را در شوروی، چین، ویتنام، و... مورد مطالعه قرار دادهاند. آنها نشان دادهاند که نظامهای انقلابی با بحرانآفرینی های داخلی و خارجی موجبات بسیج و همبستگی هواداران خود را فراهم آورده و بر عمر حکمرانی خود میافزایند.
جمهوری اسلامی در هنگامه بحران منطقهای با اسرائیل کوشیده است تا با بازگرداندن گشت ارشاد خیابانها را دوباره تسخیر نماید. نظام سیاسی که قادر نیست ارتباطی سازنده میان عرصه های اقتصاد، سیاست، فرهنگ، و خانواده برقرار نماید نیازمند حضور سیاهپوشان و به رخ کشیدن قدرت خود برای آن دسته از شهروندانی است که خودآیینی و حق انتخاب سبک زندگی را باور کردهاند.»
(مهران صولتی)
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
چرا در شرایط جنگی گشت ارشاد بازگشت؟
«بازگشت پررنگ و چشمگیر گشت ارشاد به خیابانها شگفتی بسیاری را برانگیخته است. بیشتر از آنرو که بعد از حمله پهبادی و موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل در شنبه گذشته که به التهاب فزاینده در منطقه انجامید این تصور در افکار عمومی ایجاد شده بود که در شرایط بحرانی حاکمیت خواهد کوشید تا مدارا پیشه کرده و شکافهای اجتماعی موجود را افزایش ندهد.
جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی استثنایی است بنابراین از منطقی متفاوت در حکمرانی پیروی میکند. لذا عجیب نیست اگر در شرایط بحرانی دست به اقداماتی زند که با سرمشق متعارف سیاستورزی بیگانه باشد. پیشتر و در آستانه ظهور جنبش زن، زندگی، آزادی در یادداشتی تصریح کردم که؛ گشت ارشاد به دلیل ماهیت تئوکراتیک، ایدئولوژیک، و هدایتگرانه جمهوری اسلامی برچیده نخواهد شد!
نویسندگان کتاب راه باریک آزادی با الهام از مفهوم لویاتان هابز نوعی گونهشناسی از آن در جهان امروز به دست دادهاند. در این یادداشت به معرفی انواع لویاتان از سوی عجم اوغلو و رابینسون اشاره کرده و لویاتان انقلابی را حکومتی دانسته ام که با توسعه بیگانه است، آگاهانه جامعه مدنی را تضعیف میکند، از عادیسازی میگریزد، و از مسائل کوچک با بیاعتنایی بحرانهای بزرگ میسازد.
لویاتان انقلابی چون از انجام وظایف ذاتی دولت مدرن همچون تامین رفاه، امنیت جامع، قانونگرایی، و شایسته سالاری ناتوان است در ذهن شهروندان به غیاب دچار شده است، لذا برای جبران وضعیت بیدولتی میکوشد تا با بهکارگیری ابزارهای پیشامدرن مانند آمریت، خشونت و تحقیر همچنان در ذهنیت جمعی جامعه حضور داشته باشد. آمیزهای از فقدان اعتماد بهنفس و میل به ماندگاری!
لویاتان انقلابی از بحران تغذیه میکند و میکوشد تا شرایط ناپایدار و پیشبینیناپذیر حکمرانی را ذیل کنش انقلابی تداوم بخشد. لویتسکی و وی در کتاب انقلاب و استبداد خاستگاههای خشونتآمیز اقتدارگرایی پایدار را در شوروی، چین، ویتنام، و... مورد مطالعه قرار دادهاند. آنها نشان دادهاند که نظامهای انقلابی با بحرانآفرینی های داخلی و خارجی موجبات بسیج و همبستگی هواداران خود را فراهم آورده و بر عمر حکمرانی خود میافزایند.
جمهوری اسلامی در هنگامه بحران منطقهای با اسرائیل کوشیده است تا با بازگرداندن گشت ارشاد خیابانها را دوباره تسخیر نماید. نظام سیاسی که قادر نیست ارتباطی سازنده میان عرصه های اقتصاد، سیاست، فرهنگ، و خانواده برقرار نماید نیازمند حضور سیاهپوشان و به رخ کشیدن قدرت خود برای آن دسته از شهروندانی است که خودآیینی و حق انتخاب سبک زندگی را باور کردهاند.»
(مهران صولتی)
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
« نیروی خاطی» یا نیروی ضد فرهنگ ایرانی؟!
به گفته اخبار، «یکی از اعضای حافظیه» زمانی که یک دختر خردسال میخواست شعری از حافظ بر مزار این شاعر بزرگ را بخواند به خانواده کودک گفته این کار ممنوع است و مانع از شعرخوانی شده است! ولی «مجموعه حافظ» این نیروی خاطی را بعداً توبیخ میکند!
پرسش این است اگر خواندن شعر حافظ بر مزار او ممنوع نیست، پس این نیروی خاطی چرا گفته است ممنوع است؟!
دلیل روشن است. نظام حاکم بر بالای سر هر ایرانی ناظری گذاشته است تا همه حرکتها و حتی افکار آنان را کنترل کنند و مانع از هر کاری شوند که در آن نشانی از شکوهمندی فرهنگ ایران، ارادهای برای آزادیهای شخصی و نشانی از شناساندن ایران باشد. درسهایی که به این ناظران داده میشود بهگونهای ضد مردمی است که تشخیص مصداق از سوی «نیروها» ساده نیست لذا هر کجا هر حرکت مردمی و فرهنگی باشد مغز شسته شده ناظران آن را ممنوع اعلام میکنند.
ماموران امر به معروف به تشخیص خود علیه مردم اقدام میکنند، و توبیخ میشوند! مامور حافظیه مانع خواندن شعر حافظ میشود. دیگر ماموران کنسرت ها را ممنوع اعلام میکنند. لباس پوشیدن برخلاف نظر ماموران ممنوع است.
هنوز جای امید هست که از ترس پایداری فرهنگ ایرانی، حافظ و کوروش هنوز از مقبرهشان بیرون انداخته نشدهاند! پیکر رضاشاه که روشن نشد به کجا منتقل شد!
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
« نیروی خاطی» یا نیروی ضد فرهنگ ایرانی؟!
به گفته اخبار، «یکی از اعضای حافظیه» زمانی که یک دختر خردسال میخواست شعری از حافظ بر مزار این شاعر بزرگ را بخواند به خانواده کودک گفته این کار ممنوع است و مانع از شعرخوانی شده است! ولی «مجموعه حافظ» این نیروی خاطی را بعداً توبیخ میکند!
پرسش این است اگر خواندن شعر حافظ بر مزار او ممنوع نیست، پس این نیروی خاطی چرا گفته است ممنوع است؟!
دلیل روشن است. نظام حاکم بر بالای سر هر ایرانی ناظری گذاشته است تا همه حرکتها و حتی افکار آنان را کنترل کنند و مانع از هر کاری شوند که در آن نشانی از شکوهمندی فرهنگ ایران، ارادهای برای آزادیهای شخصی و نشانی از شناساندن ایران باشد. درسهایی که به این ناظران داده میشود بهگونهای ضد مردمی است که تشخیص مصداق از سوی «نیروها» ساده نیست لذا هر کجا هر حرکت مردمی و فرهنگی باشد مغز شسته شده ناظران آن را ممنوع اعلام میکنند.
ماموران امر به معروف به تشخیص خود علیه مردم اقدام میکنند، و توبیخ میشوند! مامور حافظیه مانع خواندن شعر حافظ میشود. دیگر ماموران کنسرت ها را ممنوع اعلام میکنند. لباس پوشیدن برخلاف نظر ماموران ممنوع است.
هنوز جای امید هست که از ترس پایداری فرهنگ ایرانی، حافظ و کوروش هنوز از مقبرهشان بیرون انداخته نشدهاند! پیکر رضاشاه که روشن نشد به کجا منتقل شد!
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
شهردار رعیتجو!
شهردار وقیح فردیس کرج ۳ ماه است حقوق کارگران را نپرداخته است و در برابر اعتراض آنان میگوید «همهتون را یک ساعته تسویه حساب (اخراج) میکنم... نیرو تو شهر زیاده ... شما دست من رو بوسیدید که اومدید داخل ...
این است نتیجه فساد سیستماتیک نظام که از بالا تا پایین به مدیران و کارگزاران دیکته میشود. وقتی از نظر رهبر مردم قادر به تشخیص حقوق و منافع خود نیستند (چه میفهمند که همهپرسی شود) شهردار هم ۳ ماه به کارگران حقوق نمیدهد، آنها را اخراج میکند تا «نیرو»ی تازه بیاورد برای ۳ ماه بیگاری و بعد همینطور رعیت گرسنه بماند و قیام نکند!
در همین اوضاع، عروسی آقازاده ها با هزینه چند میلیاردی در قصر شمال تهران برگزار میشود، امام جمعه تهران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر زمین چند هزار میلیاردی را به نام خود میکند و ...
.
«خبردار شدیم که رعیت #اوشان_فشم بلوا به پا کردهاند که #امام_جمعه_تهران نسق زارعین را متصرف شده! به صدراعظم فرمان دادیم همه بلوا کنندهها را در میدان "قورخانه" فَلک کنند، تا "رعیت جماعت" یاد بگیرد حافظ قُرُقِ #قبله_عالم باشد»!
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
شهردار رعیتجو!
شهردار وقیح فردیس کرج ۳ ماه است حقوق کارگران را نپرداخته است و در برابر اعتراض آنان میگوید «همهتون را یک ساعته تسویه حساب (اخراج) میکنم... نیرو تو شهر زیاده ... شما دست من رو بوسیدید که اومدید داخل ...
این است نتیجه فساد سیستماتیک نظام که از بالا تا پایین به مدیران و کارگزاران دیکته میشود. وقتی از نظر رهبر مردم قادر به تشخیص حقوق و منافع خود نیستند (چه میفهمند که همهپرسی شود) شهردار هم ۳ ماه به کارگران حقوق نمیدهد، آنها را اخراج میکند تا «نیرو»ی تازه بیاورد برای ۳ ماه بیگاری و بعد همینطور رعیت گرسنه بماند و قیام نکند!
در همین اوضاع، عروسی آقازاده ها با هزینه چند میلیاردی در قصر شمال تهران برگزار میشود، امام جمعه تهران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر زمین چند هزار میلیاردی را به نام خود میکند و ...
.
«خبردار شدیم که رعیت #اوشان_فشم بلوا به پا کردهاند که #امام_جمعه_تهران نسق زارعین را متصرف شده! به صدراعظم فرمان دادیم همه بلوا کنندهها را در میدان "قورخانه" فَلک کنند، تا "رعیت جماعت" یاد بگیرد حافظ قُرُقِ #قبله_عالم باشد»!
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
#هما_ارژنگی
دوش دیدم مامِ میهن را به خواب
چهره پر آژنگ و چشمانش پر آب
در نگاهش حسرت و غم بسته تار
دل پر آشوب و روانش پر شرار
سر به دامانش نهادم بی قرار
بی بهانه، گریه کردم زار زار
گفتم : ای نام من ای ناموسِ من
واژهی مهرت همه قاموسِ من
باز گو آخر چرا افسرده ای؟
این چنین سر در گریبان برده ای؟
داد پاسخ مامِ مهر آیینِ من؛
دردمندم، با که گویم این سخن؟
من فلاتِ پاکِ ایران بوده ام
مهدِ گردان و دلیران بوده ام
سرزمینِ مهر و داد و راستی
دشمنِ جور و دروغ و کاستی
خاستگاهِ بخردی، دانشوری
مردمی، یزدان پرستی، سروری
دینِ من وجدان و نیکی پرورید
در جهان، آیینِ رادی گسترید
روزگاری دامنِ این سرزمین
می گذشت از مصر و یونان تا به چین
بر جبینم چون نشانِ داد بود
مردمان را دل ز غم آزاد بود
لیک چون توفان خودکامی وزید
روزگارِ جهل و نادانی رسید
برد از من نامِ نیک و آبرو
شیوهِی نابخردانِ زشت خو
سینهام درچنگِ اهریمن شکست
پاره پاره پیکرم از هم گسست
دشمن از هر سو به کرداری پلید
ساخت ترفندی و نقشی آفرید
تا که طفلانم ز من سازد جدا
نام ها بنهادشان ناآشنا
یا که تا مرزی ز نو آرد پدید
هر کجا تازید آن جا خط کشید
وین ندانستی که این نجدِ سپند
در جهان پاینده ماند بی گزند
مرزها زاییدهِی پندار ماست
خط کشیدن های دشمن بی بهاست
اینک ای فرزندِ ایرانیِ من
چون شنیدی دردِ پنهانیِ من
با همه اندوه و ناخشنودی ام
می رسد پیکی پیِ بهبودی ام
می رسد پیکِ بهار از آسمان
همرهِ نوروزِ زرین پرنیان
از سمنگان، تا بخارا، تاشکند
چاچ و مرو و آن سمرقند و خجند
شکی و شروان و قفقاز و آران
کابل و بلخ و هرات و بامیان
تیسفون و خانقین و بارزان
تا حلبچه، مدفنِ آزادگان
هند و پاکستان و بحرین و ختن
با بلوچ و ترک و کرد و ترکمن
از چکادِ زاگرس و کوهِ سهند
بیستون و قاف و البرزِ بلند
سیردریا، زرفشان، اروندرود
سند و آمو و ارس آرد درود
خوزی و پشتون و مازی هم نوا
ازبک و تاجیک و افغان یک صدا
جمله با آواز و در خنیاگری
باز می خوانند با لفظِ دری
شادی نوروز بر تو ارمغان
شاد بادا جشن و آیینِ مهان
ما همه فرزندِ دلبندِ توایم
تا جهان بر جاست هموندِ توایم
وارثانِ دانش و اندیشه ایم
بخت یارانیم کز یک ریشه ایم
غم مبادت ای سترگِ بی خزان
با شکوه و فَرِّ یزدانی بمان
ای بلند آوازه مامِ مهربان
جاودانی، جاودانی، جاودان
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
#هما_ارژنگی
دوش دیدم مامِ میهن را به خواب
چهره پر آژنگ و چشمانش پر آب
در نگاهش حسرت و غم بسته تار
دل پر آشوب و روانش پر شرار
سر به دامانش نهادم بی قرار
بی بهانه، گریه کردم زار زار
گفتم : ای نام من ای ناموسِ من
واژهی مهرت همه قاموسِ من
باز گو آخر چرا افسرده ای؟
این چنین سر در گریبان برده ای؟
داد پاسخ مامِ مهر آیینِ من؛
دردمندم، با که گویم این سخن؟
من فلاتِ پاکِ ایران بوده ام
مهدِ گردان و دلیران بوده ام
سرزمینِ مهر و داد و راستی
دشمنِ جور و دروغ و کاستی
خاستگاهِ بخردی، دانشوری
مردمی، یزدان پرستی، سروری
دینِ من وجدان و نیکی پرورید
در جهان، آیینِ رادی گسترید
روزگاری دامنِ این سرزمین
می گذشت از مصر و یونان تا به چین
بر جبینم چون نشانِ داد بود
مردمان را دل ز غم آزاد بود
لیک چون توفان خودکامی وزید
روزگارِ جهل و نادانی رسید
برد از من نامِ نیک و آبرو
شیوهِی نابخردانِ زشت خو
سینهام درچنگِ اهریمن شکست
پاره پاره پیکرم از هم گسست
دشمن از هر سو به کرداری پلید
ساخت ترفندی و نقشی آفرید
تا که طفلانم ز من سازد جدا
نام ها بنهادشان ناآشنا
یا که تا مرزی ز نو آرد پدید
هر کجا تازید آن جا خط کشید
وین ندانستی که این نجدِ سپند
در جهان پاینده ماند بی گزند
مرزها زاییدهِی پندار ماست
خط کشیدن های دشمن بی بهاست
اینک ای فرزندِ ایرانیِ من
چون شنیدی دردِ پنهانیِ من
با همه اندوه و ناخشنودی ام
می رسد پیکی پیِ بهبودی ام
می رسد پیکِ بهار از آسمان
همرهِ نوروزِ زرین پرنیان
از سمنگان، تا بخارا، تاشکند
چاچ و مرو و آن سمرقند و خجند
شکی و شروان و قفقاز و آران
کابل و بلخ و هرات و بامیان
تیسفون و خانقین و بارزان
تا حلبچه، مدفنِ آزادگان
هند و پاکستان و بحرین و ختن
با بلوچ و ترک و کرد و ترکمن
از چکادِ زاگرس و کوهِ سهند
بیستون و قاف و البرزِ بلند
سیردریا، زرفشان، اروندرود
سند و آمو و ارس آرد درود
خوزی و پشتون و مازی هم نوا
ازبک و تاجیک و افغان یک صدا
جمله با آواز و در خنیاگری
باز می خوانند با لفظِ دری
شادی نوروز بر تو ارمغان
شاد بادا جشن و آیینِ مهان
ما همه فرزندِ دلبندِ توایم
تا جهان بر جاست هموندِ توایم
وارثانِ دانش و اندیشه ایم
بخت یارانیم کز یک ریشه ایم
غم مبادت ای سترگِ بی خزان
با شکوه و فَرِّ یزدانی بمان
ای بلند آوازه مامِ مهربان
جاودانی، جاودانی، جاودان
۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
@paniranist_party
HTML Embed Code: