TG Telegram Group Link
Channel: مدیریت رفتار سازمانی ™
Back to Bottom
🅱کارمندان چاپلوس!

🔸در محیطی که چاپلوسی وجود دارد، کارمندان غیرچاپلوس درگیر حس عدم امنیت در محل کار می‌شوند. آن‌ها نگران این می‌شوند که نکند چاپلوسی افراد دیگر، آن‌ها را در رقابت کاری عقب بیندازد. این حس منفی و نگرانی دائمی، حتما در راندمان کاری اثر منفی می‌گذارد.

🔸برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند میزان رضایت شغلی کارمندانی که "همکاران چاپلوس" دارند، بسته به شرایط از ۱۵ تا ۳۵ درصد پایین‌تر از دیگران است و به‌همین میزان، بهره‌وری‌شان پایین‌تر و احتمال استعفای‌شان بیشتر است.

🔸هر کارمندی در صدد پیشرفت است. اگر افراد ببینند که دیگران بر اثر چاپلوسی پیشرفت می‌کنند و پاداش دریافت می‌کنند، در طول زمان به این روند خواهند پیوست و خلاقیت را کنار خواهند گذاشت. سازمان بی‌خلاقیت نیز موجودی محکوم به شکست خواهد بود.
فریدریش نیچه، فیلسوف بزرگ آلمانی می‌گوید: هر جا چاپلوسی گسترش بیابد، کمتر می‌توان در آن‌جا اندیشه‌های بلند یافت، زیرا چاپلوسی به شدت واگیر است.

🔸چاپلوسی، نقطه مقابل "جرأت" است. اگر فرهنگ یک سازمان، چاپلوس‌محوری باشد، جرأت از آن حذف می‌شود. یکی از پیامدهای حذف جرأت نیز، حذف نقد درون‌سازمانی است. نقد درون‌سازمانی، ساز وکاری است که در آن، اعضای یک سازمان خود را بخشی از بدنه مجموعه می‌دانند و هرگونه اشکالی را گزارش و نقد می‌کنند و اگر بتوانند راهکار هم می‌دهند. این ساز وکار را می‌توان با سیستم دفاعی بدن مشابه دانست که مراقب ناکاستی‌ها و میکروب‌های بدن است و با آن‌ها مقابله می‌کند.  

🔸مدیران وقتی مورد چاپلوسی قرار می‌گیرند درواقع درحال قربانی‌شدن هستند چرا که خود را از موهبتی به نام "نقد‌ شدن" و "پی‌بردن به خطاها" محروم می‌کنند. نیچه در این باره می‌گوید: "به‌زحمت می‌توان در جایی‌که همه چاپلوسی یک فرد را می‌کنند، جز در وصف بزرگی او سخنی گفت و برخلاف مسیر آب شنا کرد."

🔸مدیری که عادت می‌کند مدام تملق بشنود، اگر با کارمندی منتقد مواجه شود که نقدی واقعی درباره سازمان دارد، احتمالا او را بی‌ادب و گستاخ خواهد دانست. مدیر تملق‌پذیر، بی‌آن‌که بداند، سازمان را به‌سمت سقوط هدایت می‌کند.



📍 @organizationb
🅱تفاوت رهبر (leader) و دیکتاتور (dictator)!

🔺رهبر به خواسته‌ها و علایق افرادش توجه دارد.
▪️دیکتاتور به خواسته‌های خودش اهمیت می‌دهد.

🔺رهبر، افراد را متحد می‌کند.
▪️دیکتاتور، بین افراد تفرقه و دوقطبی ایجاد می کند.

🔺رهبر، زمانی که افراد دچار مشکلات هستند، درد آنها را بازگو می کند.
▪️دیکتاتور مایه آزار و رنج افراد است.

🔺رهبر در افراد ترس ایجاد نمی‌کند.
▪️دیکتاتور در افراد ترس و هراس ایجاد می‌کند.

🔺رهبر مورد اعتماد افرادش است.
▪️دیکتاتور به اعتماد افراد خود خیانت می کند.

🔺رهبران همواره با مشکلاتی که رفع کرده‌اند در یادها می‌مانند.
▪️دیکتاتورها همواره با مشکلاتی که ایجاد کرده اند، در خاطر دیگران می‌مانند.

📍 @organizationb
🅱 ١٢ ویژگی پاداش موثر



🔸مایکل لوبوف در کتاب «بزرگ‌ترین اصل مدیریت در دنیا» می‌نویسد پاداش برانگیزاننده و موثر پاداشی است که این ١٢ ویژگی مهم را دارد:

1⃣ پاداش باید در راستای استراتژی اصلی شرکت باشد. برای مثال، اگر استراتژی اصلی شرکت، کاهش هزینه‌هاست، باید به ایده‌هایی پاداش بدهیم که به شرکت کمک می‌کنند هزینه‌هایش را کاهش بدهد

2⃣ پاداش باید با نیازها و آرزوهای کارمندان مرتبط باشد. برای مثال، اگر کارمندان به حضور در دوره‌های آموزشی کوتاه‌مدت علاقه‌مندند، بهترین پاداش هم فراهم کردن امکان حضور کارمندان در چنین دوره‌هایی است

3⃣ پاداش باید بین کارمندان تفاوت معناداری قائل شود. برای مثال، پاداش فروشنده‌ای که مثلا دو برابر بقیه فروخته است، باید حداقل دو برابر پاداش بقیه فروشندگان باشد

4⃣ هر چند پاداش‌های رسمی بسیار موثرند اما نباید از پاداش‌های غیررسمی مثل تشکر در حضور بقیه کارمندان یا دعوت از کارمند برای صرف یک چای غافل شویم

5⃣ پاداش باید با تجلیل و قدردانی همراه باشد. مثلا نباید صرفا به کارمند یک پاداش مالی بدهیم بلکه باید همراه با پاداش مالی، از کارمند مدنظرمان تشکر هم بکنیم

6⃣ پاداش باید به اندازه‌ای باشد که کارمندان را به رفتار مدنظر شرکت متمایل کند. مثلا نباید توقع داشته باشیم افزایش ٢ درصدی در میزان پورسانت، فروشندگان را تشویق کند تلاش‌شان را دو برابر کنند

7⃣ به هیچ وجه نباید به دلیل رودربایستی یا مسائل انسان‌دوستانه به کارمندانی که رفتار و نتایج درخشانی نداشته‌اند، پاداش بدهیم

8⃣ باید دلایل ارائه پاداش و نحوه انتخاب کارمندانی که پاداش به آنها تعلق می‌گیرد را به صورت کاملا شفاف اعلام کنیم

9⃣ هیچ وقت نباید به صورت محرمانه به کارمندی پاداش بدهیم. پاداش اصولا فرهنگ‌ساز است و بهتر است بقیه کارمندان مطلع شوند که چرا به یک کارمند پاداش داده‌ایم

🔟 پاداش باید فوری پرداخت شود و تا جای ممکن نباید بین رفتار و نتایج درخشان کارمند و زمان ارائه پاداش به او فاصله زیادی بیافتد

1⃣1⃣ پاداش‌هایی که اثر بلندمدت‌تری دارند، اثرگذارترند. برای مثال، قدردانی از یک کارمند جلوی بقیه کارمندان با حضور خانواده او و درج خبر آن در روزنامه‌ها، بسیار موثرتر از یک پاداش مالی خشک و خالی است

2⃣1⃣ به طور کلی آثار پاداش‌های مالی تا دو هفته باقی می‌مانند اما آثار پاداش‌های غیرمالی مثل یک سفر خانوادگی با خانواده تا سال‌ها باقی می‌ماند



📍 @organizationb
🅱 قبل از تنبیه و سرزنش یک دوست، یک کارمند، یا یک مدیر، از روش راکفلر کمک بگیرید!



سال‌ها پیش یکی از مدیران ارشد یک شرکت نفتی تصمیم اشتباهی گرفت و به همین سبب بالغ بر دو میلیون دلار خسارت بر آن شرکت وارد شد. جان دی راکفلر مدیرعامل وقت شرکت بود.


روزی که خبر خسارت در شرکت پیچید، بیشتر مدیران شرکت به بهانه‌های مختلف می‌کوشیدند تا از مدیرعامل دوری کنند تا مورد خشم و غضب او واقع نشوند. تنها کسی که آن روز جرأت کرد به دیدار مدیرعامل برود شخصی به نام ادوارد تی‌بدفورد بود. او یکی از شرکای شرکت بود و خوب می‌دانست که باید خود را برای شنیدن سخنرانی طولانی علیه مدیری که مرتکب اشتباه شده بود آماده کند.


زمانی که بدفورد وارد دفتر کار راکفلر شد، سر امپراتور شرکت عظیم نفتی روی میز کارش خم شده و روی کاغذی سخت مشغول نوشتن بود. بدفورد ساکت و آرام بدون اینکه مزاحم کار او شود ایستاد. راکفلر پس از چند دقیقه سرش را بلند کرد و به آرامی گفت: آه بدفورد تویی؛ به گمانم خبر خسارت وارد شده به شرکت را شنیده‌ای.


بدفورد بلافاصله خبر خسارت راتایید کرد.
راکفلر گفت: چند روز است که روی مساله فکر می‌کنم و قبل از این‌که مدیر مربوطه را برای بازخواست بخواهیم، داشتم موارد مهمی را یادداشت می‌کردم.


بدفورد بعدها اینطور تعریف کرد: بالای کاغذ نوشته شده بود نقاط قوت آقای . . .
سپس فهرست طولانی از فضایل مدیر که شامل شرح‌حال مختصری از کمک‌های او به شرکت، تصمیمات درست در موارد مختلف، تصمیم‌هایی که مبالغی بیش از خسارت اخیر که عاید شرکت کرده بود را روی کاغذ نوشته بود.


بدفورد می‌گوید من هرگز این درس را فراموش نمی‌کنم؛ در سال‌های بعد هر وقت که درصدد برخورد و تنبیه کسی بودم قبل از هر چیز خودم را وادار می‌کردم پشت میزی بنشینم و با تعمق فهرستی طولانی از نقاط قوت همان شخص تهیه کنم و تنها پس از تهیه‌ی یک چنین فهرستی متوجه می‌شدم که قادرم مساله را از بُعد واقعی آن مورد بررسی قرار دهم و این امر باعث شد تا از پُرهزینه‌ترین اشتباهاتی که هر مدیر امکان مرتکب شدن به آن را دارد و آن چیزی جز خشم و عصبانیت نیست دور باشم؛ من به هر کسی که با مردم سر و کار دارد توصیه می‌کنم که از این روش استفاده کند.


اگر در رابطه با دوست، همکار یا همسر خویش، کارتان به جر و بحث یا حتی دعوا کشید، لطفاً قبل از یادآوری خصوصیات منفی و کنارگذاشتن کامل شخص، درباره‌ی ویژگی‌های مثبت و کارهای خوبی که برایتان انجام داده است هم فکر کنید. آدمی خطا می‌کند، اما اگر کل رفتار و اعمالش را روی ترازو قرار دهید، ممکن است قسمت مثبت آن سنگینی کند.



📍 @organizationb
🅱نکاتی کاربردی قبل از طرح نظر مخالف با مدیر مافوق

🔸کارمندان مجموعه‌ها بی‌شک در طی دوران فعالیت خود ممکن است بارها و بارها در شرایطی قرار بگیرند که با تصمیمی در مجموعه مخالف باشند.
تصور کنید در مجموعه‌ای مشغول فعالیت هستید و مدیر ارشد شما برای پروژه تصمیم گیری کرده و شما با نظر وی مخالف هستید. برای طرح نظر مخالف چه مسیری را طی می‌کنید؟ از چه کلماتی استفاده می‌کنید؟ آیا اصلا ارزش دارد نظر مخالف خود را مطرح کنید؟

🔸کارشناسان می‌گویند طبیعی است که در محل کار با نظر دیگران مخالف باشیم و این مخالفت موضوع عجیبی نیست. آنچه اهمیت دارد نحوه مخالفت و چگونگی مطرح کردن آن است. گاهی طرح اشتباه یک نظر مخالف می‌تواند صدمات جبران‌ناپذیری در ارتباطات کاری ما وارد کند. قبل از طرح موضوع به این نکات توجه کنید:

1⃣ واقع بین باشید

بسیاری از کارمندان به دلیل ترس از دست دادن کار، ایجاد جو متشنج یا دلایل دیگر از طرح نظر مخالف خود امتناع می‌ورزند، در حالی که عمیقا می‌دانند مسیر اشتباه  است و پروژه به سمت نامطلوبی حرکت می‌کند.
در چنین شرایطی باید واقع بین باشید. اگر بتوانید موضوع را به شکل درستی مطرح کنید و مشکلاتی که در ادامه مسیر می‌بینید به درستی ترسیم کنید، نباید نگران اخراج شدن باشید.

2⃣ اهداف مشترک خود را مرور کنید

اگر می‌خواهید نظر مخالفی را مطرح کنید، بار دیگر اهداف اصلی را مرور کنید و سپس برمبنای اهداف خود سناریوی صحبت کردن و طرح نظر مخالف را تنظیم کنید. در این صورت راهبرد موضوع نیز ساده‌تر خواهد شد.

3⃣ برای طرح نظر مخالف اجازه بگیرید


وقتی از مدیر مافوق خودتان قبل از طرح نظرات مخالف اجازه می‌گیرید در واقع امنیت روانی برای وی ایجاد می‌کنید و کنترل امور را به صورت ناخودآگاه در دست می‌گیرید.

4⃣ آرامش خود را حفظ کنید

ممکن است زمانی که می‌خواهید نظر مخالف بدهید، دچار استرس شده و تمرکز خود را از دست بدهید. این شرایط باعث می‌شود نتوانید به درستی موضوع را مطرح کنید. پس آرامش خود را حفظ کنید.

5⃣ مهم‌ترین موضوعات را مطرح کنید

دست روی اصلی‌ترین موضوع بگذارید و حاشیه نروید. وقتی از مدیر مافوق خود اجازه گرفتید که در مورد موضوع با وی صحبت کنید، مهم‌ترین و اصلی ‌ترین مساله را مطرح کنید.

6⃣ قضاوت نکنید

وقتی در مورد نگرانی‌ها و دلایل خود برای مخالفت صحبت می‌کنید،‌ دچار قضاوت‌های عجولانه نشوید. نه در مورد خودتان قضاوت کنید و نه در مورد طرف مقابل.

7⃣ متواضع باشید

قبل از ارائه نظر خودتان در مورد موضوع، با دقت بررسی کنید، ولی این احتمال هم وجود دارد که اشتباه کنید. اگر اشتباه کرده بودید متواضع باشید و اشتباه خود را بپذیرید.

8⃣ درنهایت پذیرای نظر مدیریت باشید

ممکن است نظر شما درست باشد ولی دست آخر مدیریت مجموعه تصمیم گیرنده نهایی است. پس نظر او را بپذیرید. در این صورت به مدیر مافوق خود نشان داده‌اید که جایگاه او را درک می‌کنید.



📍 @organizationb
🅱هرگز در مورد این مسایل با همکاران خود حرف نزنید!

🔸آیا جزو کسانی هستید که محل کار را خانه دوم خود تصور می‌کنند و همین امر موجب می‌شود تا احساس راحتی داشته باشند؟ در چنین شرایطی احتمالا خیلی راحت در مورد نظرات خود با دیگران صحبت می‌کنید. اما دست نگه دارید!

🔸این را بدانید که همکار یا مدیر، عضو خانواده شما نیست و نباید به‌هیچ وجه اطلاعات شخصی و کاری زیادی را با آنها به اشتراک بگذارید. این کار با خودکشیِ شغلی هیچ فرقی ندارد!
شما از تغییراتی که ممکن است در آینده پیش بیاید مطلع نیستید و ممکن است برخی از اظهارنظرهایتان در مورد اشخاص، بعدها به ضررتان تمام شود. حتی احتمال اخراج شدن هم وجود دارد.

🔸از جمله مهم‌ترین مسایلی که هرگز نباید با همکاران خود در موردشان حرف بزنید، شامل گزینه‌های زیر است:

◀️ شکایت در مورد مدیر

هر چقدر هم که مدیر شما بی‌اخلاق، بی‌اعصاب یا قدرنشناس باشد باز هم توصیه می‌کنیم که شکایت‌های خود را به همکارانتان نگویید. اشتباه‌ترین کاری که هر کارمندی ممکن است در زندگی حرفه‌ای خود انجام دهد، همین است. ممکن است فرد نامطمئنی صحبت‌های شما را بشنود یا حتی این احتمال وجود دارد که همکاری که به او اطمینان دارید هم به دلایل گوناگون (از خودشیرینی گرفته تا دفاع از خود)، صحبت‌های شما را کف دست مدیر بگذارد.

◀️ غیبت در مورد همکاری که در جمع حضور ندارد

به جای غیبت کردن یا شکایت کردن در مورد کسانی که در جمع شما حضور ندارند، به این فکر کنید که آیا دوست دارید بقیه در مورد شما این‌گونه حرف بزنند؟! شما هم ممکن است ایراداتی داشته باشید و بدون شک از اینکه بقیه پشت‌سرتان غیبت کرده یا مسخره‌تان کنند، خوشتان نمی‌آید. پس برای شخصیت دیگر همکاران خود ارزش و احترام قایل باشید.

◀️ انجام ندادن کاری که در فهرست وظایف‌تان نیست

همه کارمندان در زمان استخدام شرح وظایفی برایشان تعریف می‌شود که مسئول انجامشان خواهند بود. اما پس از مدتی، ممکن است تغییراتی در این فهرست صورت بگیرد.
تغییرات را با آغوش باز بپذیرید. به این فکر کنید که وقتی کار دیگری به شما سپرده می‌شود یعنی نحوه عملکردتان موردقبول مدیر است که با اطمینان، مسئولیت دیگری را به شما سپرده است.

◀️ غیبت کردن و شایعه‌پراکنی

حرف زدن در مورد رفتارهای دیگران، وقتی با استانداردهای ما جور نیست یکی از رایج‌ترین فعالیت‌های بشر است. اما همیشه این را به یاد داشته باشید که این فعالیت‌ها همیشه پیامدهای بسیار بدی دارند.
وقتی در یک جلسه غیب شرکت کرده‌اید یا حتی اگر خودتان گوینده هستید، حتما به این مسایل فکر کنید: اگر جای من با این فرد عوض می‌شد،  آیا دوست داشتم بقیه این‌گونه در مورد من نظر بدهند؟ اگر این حرف‌ها به گوش او برسد، چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا شنونده‌ها پس از این همه غیبت کردن می‌توانند به من اعتماد کنند؟ چه لزومی دارد که پشت سر بقیه حرف بزنم؟ چه سودی به من می‌رساند؟ و ….

◀️ دادن اطلاعات در مورد زندگی شخصی

هر وقت خواستید در مورد عادت‌های بد همسرتان شکایت کنید یا در مورد مادرشوهرتان غر بزنید، به این فکر کنید که: «بیان این حرف‌ها چه دردی از من دوا می‌کند؟» آیا اصلا لزومی دارد دیگران از هیجانات و احساسات لحظه‌ای شما آگاه شوند؟

◀️ بیان نظرات گستاخانه یا سوالات شخصی

هیچ‌وقت از همکار خود نپرسید: «آیا بارداری؟»، «این را چند خریده‌ای؟» و … . پیش از اینکه بخواهید در مسایل شخصی دیگران نظر بدهید، به خودتان بگویید که این مسایل به شما ارتباطی ندارد و اگر لازم باشد که بدانید، آن شخص خودش به شما خواهد گفت.

◀️ اینکه دنبال شغل دیگری هستید

هر چقدر هم که به همکار خود اطمینان دارید، این را بدانید که آنها به شغل و محل کارشان بیشتر از شخص شما اهمیت می‌دهند و برای نمایش وفاداری خود، ممکن است حرف‌هایتان را به مسئولان مربوطه منعکس کنند. بنابراین برای حفظ موقعیت خود هرگز در مورد تصمیمات این‌چنینی خود با دیگران صحبت نکنید.

◀️ در مورد حقوق خود

هیچ وقت در مورد حقوق خود با همکارانتان صحبت نکنید و حقوق آنها را هم جویا نشوید. صحبت در مورد این مسایل ممکن است دوستی‌ها را به دشمنی تبدیل کرده یا همکارها را رقیب هم کند.

📍 @organizationb
🅱 فهرست ۱۰ تفاوت شاخص بین رهبر و مدیر



🔹مدیر همه چیز را می‌داند، رهبر تیم دائما در حال یادگیری است.
🔹مدیر جواب می‌دهد، رهبر سازمان دنبال راه‌حل می‌گردد.
🔹مدیر بیشتر از آنچه می‌شنود حرف می‌زند، رهبر سازمان بیشتر از آنچه حرف می‌زند می‌شنود.
🔹مدیر هدایت می‌کند، رهبر تربیت می‌کند.
🔹مدیر انتقاد می‌کند، رهبر تشویق می‌کند.
🔹مدیر نقاط ضعف را شناسایی می‌کند، رهبر تیم استعدادها را شناسایی می‌کند.
🔹مدیر می‌گوید «من »، رهبر می‌گوید «ما».
🔹مدیر دیگران را سرزنش می‌کند، رهبر سازمانی به دیگران اعتماد می‌کند.
🔹مدیر از شخصیت خودش محافظت می‌کند، رهبر نقاط آسیب پذیرش را افشا می‌کند.
🔹مدیر نتیجه را می‌خواهد؛ رهبر سازمان به عملکرد اهمیت می‌دهد.



📍 @organizationb
🅱پاسخ‌های کوتاه و هوشمندانه بیل گیتس برای رایج‌ترین سوالات در مصاحبه‌های شغلی

🔸«بیل گیتس»، مرد نام‌آشنای حوزه فناوری تاکنون هزاران نفر را در شرکت مایکروسافت و «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» استخدام کرده است. او به خوبی می‌داند که چگونه افراد موردنیاز خود را برای پست‌های شغلی موردنظرش گزینش کند. اگر روزی ورق برگردد و بیل گیتس بخواهد در شرکتی استخدام شود، چگونه به سوالات مرسوم مصاحبه شغلی پاسخ خواهد داد؟

🔸«استفان کاری» مجری شبکه «NBA » طی مصاحبه‌ای جالب، از بیل گیتس خواست تا نقش یک مهندس نرم‌افزار ارشد را بازی کند که می‌‌خواهد در مایکروسافت استخدام شود و حالا در جلسه مصاحبه استخدامی حاضر شده است. بی‌شک پاسخ‌های وی می‌تواند درس‌های ارزشمندی برای فارغ التحصیلان دانشگاه و جوانان متخصص جویای کار به همراه داشته باشد.

سوال اول استفان کاری: «چرا باید شما را استخدام کنیم؟»

◀️ بیل گیتس:
«می‌توانم برنامه‌های نرم افزاری را فراتر از آنچه در هر کلاس آموزشی که در آن شرکت کرده‌ام، بنویسم. فکر می‌کنم با گذشت زمان توانایی‌هایم رشد کرده است.
فکر می‌کنم می‌توانم با سایرین خیلی خوب کار کنم. ممکن است کمی از کدنویسی بقیه انتقاد کنم، اما در کل دوست دارم در یک تیم کاری فعالیت داشته باشم. اهداف بلند پروازانه را دوست دارم. دوست دارم به این موضوع فکر کنم که چگونه می‌توان آینده را پیش بینی کرد. نرم افزار عالی است و می‌خواهم درگیر چنین حوزه‌ای شوم.»

👈 اشتیاق بیل گیتس برای فعالیت در پست شغلی مربوطه، به شدت در جملاتی که به زبان آورده به چشم می‌خورد و مشهود است. او فراتر از آنچه در کلاس‌های آموزشی آموخته، عمل می‌کند و نشان می‌دهد که عاشق کار خودش است.
همچنین به مصاحبه شونده می‌گوید که برای کار گروهی مشکلی ندارد. وقتی بیل گیتس به صراحت می‌گوید «نرم افزار عالی است.» این جمله همچون تیری است که از کمان رها می‌شود و به هدف می‌خورد.

سوال دوم استفان کاری: «نقاط قوت و ضعف خودتان را مطرح کنید؟ چگونه در کار گروهی با چنین نقاط قوت و ضعفی ظاهر می‌شوید؟»


◀️ بیل گیتس:
«خب، من شیفته موقعیت شغلی هستم که در آن محصولی را توسعه می‌دهید و درباره ویژگی‌هایی که محصول باید داشته باشد، هم اندیشی می‌کنید.
تاریخ صنعت را دنبال می‌کنم و درباره اشتباهاتی که در طول تاریخ رخ داده نیز مطالعه کردم. بنابراین در تعریف و توسعه محصول، بسیار قوی هستم.
اگر گروه کاری دارید که به مشتریان، فروش و بازاریابی می‌پردازد، من شاید نتوانم نقش موثری در آن تیم کاری داشته باشم؛ اما از کار کردن با آنها لذت می‌برم.»

👈 بیل گیتس در پاسخ 30 ثانیه‌ای دقیقا مشخص کرد که به دنبال کار بازاریابی یا فروش نیست.
بیل گیتس با گفتن اینکه دوست دارد درباره صنعت مطالعه کند و از اشتباهات گذشته درس بگیرد، به مصاحبه کننده یادآوری می‌کند که به آموزش و یادگیری اهمیت می‌دهد.

سوال سوم استفان کاری: «انتظارات مالی شما برای این شغل به چه صورتی است؟»

◀️ بیل گیتس:
«فکر می‌‌کنم این شرکت آینده خوبی داشته باشد و می‌توانم ریسک کنم. بنابراین ترجیح می‌دهم به جای دریافت حقوق بالا، گزینه خرید سهام را در انتخاب کنم.
شنیده‌ام برخی شرکت‌ها حقوق بالایی پرداخت می‌کنند. اما من برخورد منصفانه‌ای دارم و روی گزینه‌های دیگر فکر می‌کنم.»

👈 با وجودی‌ که گزینه دریافت سهام به جای حقوق بیشتر، یک تصمیم کاملا شخصی است ولی بیل گیتس با انتخابی که مطرح می‌کند نشان می‌دهد که اهل ریسک کردن است و به خوبی نشان می‌دهد که آینده شرکت برایش مهم است.


📍 @organizationb
🅱پیامدهای سکوت سازمانی :


۱-  محدود شدن داده ها و اطلاعات
۲- عدم تجزیه و تحلیل ایده ها و بدیل های تصمیم گیری
۳- کاهش اثر بخش تصمیم گیری
۴- کاهش توانایی سازمان برای شناسایی و اصلاح اشتباهات
۵- تضعیف تعهد و عرق سازمانی و اعتماد کارکنان
۶-  احساس عدم کنترل کارکنان
۷-  کاهش انگیزش کارکنان و افزایش نارضایتی
۸- ناهماهنگی شناختی کارکنان
۹- کاهش مشارکت و خلاقیت در بین کارکنان




📍 @organizationb
🅱با اصول و آداب معاشرت در محیط کار آشنا شوید

درست است که حالا اغلب محیط‌های کاری دیگر آن فضای خشک و رسمی سابق را ندارند، اما بعضی از آداب محیط‌های کاری هیچوقت تاریخ انقضا ندارند. این آداب گاهی نکات جزئی‌ای هستند که ممکن است از آنها غفلت شود، اما رعایت نکردن همین نکات به ظاهر جزئی ما را به شخصی بی‌نزاکت، بی‌ملاحظه، غیر حرفه ای و حتی غیرقابل‌تحمل در نزد همکارانمان تبدیل می‌کند.

🔺پشت میزتان غذا نخورید

در یک فضای تنگ و محدود، کمترین بویی چند برابر به نظر می رسد، بنابراین وقتی می‌خواهید پشت میزتان غذا یا خوراکی ای بخورید، حتماً بوی آن را در نظر داشته باشید.

🔺وقتی مریض می‌شوید سر کار نروید

این لطف را در حق همکاران تان بکنید و میکروب‌هایتان را به آن ها انتقال ندهید. اگر هم لازم است که کار کنید، در صورت امکان، از خانه کار کنید.

🔺تلفن‌های شخصی‌تان را در محیط کار محدود کنید

صحبت های شما با دوست‌تان درباره مهمانی آخر هفته اش هیچ سنخیتی با محیط کار ندارد. در ساعات کاری تا جایی که ممکن است از تماس‌های شخصی خودداری کنید.

🔺خودتان مشکل سر و صدا را حل کنید

اگر اتاق جداگانه ندارید و تلفن‌های کاری همکاران‌تان حواس شما را پرت می کند، به خاطر داشته باشید که احتمالاً کسی قصد اذیت کردن شما را ندارد. بنابراین سعی کنید شرایط را درک کنید و با گذاشتن یک هدفون در گوش هایتان، سرو‌صدای محیط را برای خودتان کم کنید.

🔺منبع آلودگی صوتی نباشید

زمانی که می‌خواهید ویدئویی در گوشی‌تان تماشا کنید یا آهنگی با آن گوش دهید، حتماً از هدفون استفاده کنید و پیش از پخش ویدئو یا آهنگ از وصل بودن هدفون مطمئن شوید.

🔺در زدن را فراموش نکنید

تصور کنید در حالی که به شدت درگیر کار هستید، یکباره همکارتان را وسط اتاق تان ببینید. شاید فقط یک سؤال ساده از داشته باشد، اما همان یک لحظه ای که حواس‌تان پرت می‌شود، رشته افکارتان را پاره و بازدهی‌تان را کم می‌کند. بنابراین شما هم نباید این کار را با همکارانتان انجام دهید.

🔺وقت و بی‌وقت مزاحم همکارتان نشوید

صرف اینکه میز شما و همکاران‌تان کنار هم قرار گرفته دلیل نمی‌شود هر زمان که خواستید با آنها صحبت کنید.

🔺در جلسات کاری تلفن همراه ‌تان را جلوی دید نگذارید

حضور تلفن همراه روی میز به همکاران نشان می‌دهد که همه حواس‌تان به آنها نیست.

🔺فضول نباشید

وقتی متوجه می‌شوید همکارتان درگیر یک مسأله شخصی شده هرگز درباره مشکلش کنجکاوی نکنید. اگر مایل باشد خودش برایتان تعریف خواهد کرد.

🔺به آلرژی های دیگران بی‌اعتنا نباشید

اگر همکاران تان به عطر، گل یا غذایی آلرژی دارند، این مسأله را حتماً در نظر داشته باشید.

🔺میزتان را مرتب نگه دارید

شما با مرتب نگه داشتن میز کارتان می‌توانید توانایی‌هایتان در سامان دادن به شرایط را نشان دهید و تصویری حرفه‌ای از خودتان در ذهن دیگران بسازید.

🔺ادبیات حرفه‌ای را فراموش نکنید


همیشه واضح و حرفه‌ای صحبت کنید. اگر قصد استفاده از طنز و کنایه در حرف‌هایتان و بازی با کلمات را دارید، حتماً مخاطب خود را در نظر بگیرید. استانداردهای محیط کار را در پیغام‌هایی که برای همکاران‌تان می‌فرستید هم رعایت کنید. هم گوینده خوبی باشید و هم شنونده خوبی.

🔺خودتان را به همکاران جدیدتان معرفی کنید

به خاطر داشته باشید که حضور در یک محیط کاری جدید و ناآشنا حس ناخوشایندی دارد. بنابراین به همکار جدیدتان لبخند بزنید، مکالمه مختصری با او داشته باشید و به او پیشنهاد دهید که اگر سؤالی داشت از شما بپرسد.

🔺سراغ غذای همکاران‌تان نروید

به خاطر داشته باشید که فقط یخچال محل کارتان مشترک است، نه غذاهای داخل آن. علاوه بر این، اگر قصد خوردن باقیمانده غذایتان را ندارید، در یخچال رهایش نکنید.

🔺دیگران را منتظر خودتان نگذارید


سعی کنید خودتان را چند دقیقه ای زودتر به محل کار یا جلسه کاری تان برسانید.

🔺نظافت و نظم را رعایت کنید

در فضاهای مشترک، نهایت تمیزی و نظم را داشته باشید.


📍 @organizationb
🅱فرهنگ سازمانی شرکت BMW

🔸در شرکت بی‌ام دبلیو، همه از فرهنگ سازمانی شرکت حرف می‌زنند و به اصول آن به طور کامل و از صمیم دل پایبند هستند و از کار کردن در شرکتی که چنین فرهنگ سازمانی فوق‌العاده‌ای در آن جریان دارد احساس افتخار می‌کنند.

🔸بر اساس این فرهنگ سازمانی ممتاز، آنچه که باعث متفاوت بودن و متفاوت دیده شدن محصولات بی‌ام دبلیو شده است تاکید فراوان شرکت بر لذت بردن از زندگی و کار است و یکی از مصداق‌های این لذت بردن از زندگی و کار در خود محصولات تولیدشده در شرکت بی‌ام‌دبلیو دیده می‌شود یعنی همان جا که بر ایجاد و تقویت احساس لذت در کسانی که سوار خودروهای این شرکت برتر خودروسازی می‌شوند تاکید فراوان شده است.

🔸در واقع، این فرهنگ شرکتی بی‌ام‌دبلیو است که طراحان شرکت را تشویق می‌کند تا در زمان طراحی محصولات جدید به فاکتور لذت بردن و ایجاد احساس خوشایند در مشتریان بیندیشند و این فرهنگ شرکتی بی‌ام دبلیو است که به مهندسان و کارکنان شاغل در خط تولید بی‌ام دبلیو می‌آموزد که در زمان نصب هر قطعه و بستن هر پیچی فقط به یک چیز فکر کنند و آن لذت بردن و احساس شادی در کسانی است که قرار است سرنشینان آن خودرو باشند.

🔸همچنین در شرکت بی‌ام دبلیو به کارکنان گفته می‌شود که تنها راه رسیدن به پست‌های بالاتر این است که افراد در قالب تیم‌های کاری عملکرد ممتازی داشته باشند و بزرگ‌ترین هنرشان کمک به هم‌تیمی‌ها باشد و در این میان اولویت ارتقا با کسانی است که بیشترین تاثیر را بر بهبود عملکرد هم‌تیمی‌های خود و تسهیل و تسریع روند رشد آنها داشته‌اند.  

🔸احترام به تنوع و تفاوت‌های فردی از دیگر عناصر اصلی فرهنگ بی‌ام دبلیو به حساب می‌آید که موجب شده تا تمام افراد پرشماری که در کارخانه‌های متعدد این شرکت در سراسر دنیا مشغول به کار هستند و دارای نژاد، مذهب، زبان، سن، تحصیلات و سوابق کاری متنوع و گوناگونی هستند به میزان بسیار زیادی احساس برابری و همگونی کنند.

🔸در نتیجه شرکت بی‌ام دبلیو جزو معدود شرکت‌های بزرگی در دنیاست که کارکنانش کمترین احساس تبعیض در محیط کار را گزارش کرده‌اند و این موفقیت مرهون فرهنگ سازمانی موفقی است که باعث شده تا تمام کارکنان در هر سطحی که برای بی‌ام دبلیو کار می‌کنند، راضی و با انگیزه باشند.

 
📍 @organizationb
🅱 بهترین مشاغل برای افراد درونگرا

🔸اگر شما هم درونگرا هستید، احتمالا به‌سختی می‌توانید با انواع مشاغل کنار بیایید؛ چراکه معمولا درونگراها ترجیح می‌دهند به‌صورت کاملا مستقل و دور از هرگونه هیاهو و استرس کار کنند.

🔸به‌طور کلی، افراد درونگرا بیشتر به‌سمت مشاغلی که در آن استقلال بیشتری دارند می‌روند. آنها خواهان آرامش بیشتر و ارتباطات کمتر با سایر افراد جامعه‌اند. اگر به آنها پیشنهاد کار در منزل بدهید، اغلب بدون هیچ بحث خاصی حتما می‌پذیرند.

🔸برخلاف باور عمومی، افراد درونگرا همیشه هم  کم‌صحبت نیستند. در حقیقت، درونگرایان می‌توانند بسیار اجتماعی و دارای مهارت‌های روابط بین فردی خوبی باشند. با این حال، برخلاف برونگرایان، که انرژی‌شان را از محیط‌های گروهی کاری دریافت می‌کنند، افراد درونگرا ترجیح می‌دهند در تنهایی خود انرژی تحلیل رفته‌شان را بازیابی کنند. به همین دلیل، افراد درونگرا توانایی انجام مشاغلی را دارند که از قدرت فردی خود بیشترین استفاده را ببرند.

◀️ بهترین مشاغل برای افراد درونگرا باید دارای این خصوصیات باشند:

▪️در آنها محیطی آرام و بی‌سروصدا فراهم باشد.
▪️در آنها فرد درونگرا بیشتر شنونده باشد تا گوینده.
▪️در آنها اولویت با وظایف مستقل و فردی باشد، نه با جلسات گروهی کاری.
▪️در آنها امکان متمرکزشدن روی یک پروژه یا یک کار در زمانی مشخص وجود داشته باشد (چندوظیفه‌نبودن).
▪️مشاغلی که ارتباطات به‌صورت فردی و خصوصی انجام شود (سخنرانی در جمع عمومی مناسب برای آنها نیست).

🔸برای کمک به شما، در اینجا فهرستی از انواع مشاغل متناسب با شخصیت افراد درونگرا و البته با درآمد بالا را ذکر می‌کنیم:

▪️مدیر حسابداری
امروزه، مدیریت حسابداری بیشتر با رایانه است که همین مسئله از دلایلی است که درونگرایان این شغل را برمی‌گزینند.

▪️معمار یا طراح فضای سبز
این شغل یکی از آرامش‌بخش‌ترین مشاغل برای درونگراها محسوب می‌شود.

▪️رفتاردرمانگر
وظیفه اصلی درمانگر رفتاری، کمک به بیمارانی است که دچار بیماری‌های روحی و روانی اند.

▪️مدیر محتوا
افراد می‌توانند به‌صورت کار در منزل و از راه دور این‌ کار را انجام دهند و در این شغل، علاوه بر استقلال کاری، از درآمد بسیار خوبی هم برخوردار می‌شوند.

▪️سرآشپز
سرآشپز در رأس سایر آشپزها قرار دارد و به همین دلیل، استقلال بسیار خوبی دارند. افراد درونگرا با کسب تجربه و تخصص کافی می‌توانند در این زمینه فعالیت کنند.

▪️ویراستار
افراد درونگرا به‌صورت دورکار و با کار در منزل نیز می‌توانند این شغل را انتخاب کنند.

▪️گرافیست یا طراح گرافیک
این شغل کاملا روحیه هنری نیاز دارد. اگر درونگرایید و به طراحی علاقه‌مندید، به‌راحتی می‌توانید در خانه و دورکار گرافیست شوید و درآمد خوبی داشته باشید.

▪️مدیر فناوری اطلاعات یا آی‌تی
مدیران فناوری اطلاعات کارشان را فقط با رایانه‌ها انجام می‌دهند و نیازی نیست با افراد زیادی صحبت کنند. اگر به حوزه فناوری اطلاعات علاقه‌مندید، با تحصیل در این رشته می‌توانید درآمد بسیار بالایی کسب کنید.

▪️کتابدار
این شغل نیز بدون استرس است و گزینه مناسبی برای افراد درونگراست.

▪️مکانیک
مکانیکی شغلی مستقل است که فرد درونگرا با تجربه و تخصص کافی می‌تواند درآمد خوبی داشته باشد.

▪️محقق یا پژوهشگر

وظیفه اصلی محقق‌ها تجزیه‌وتحلیل انواع آزمایش‌ها و مدارک معتبر علمی است. آنها علاوه بر موشکافی مسائل، توانایی پاسخ به سؤالات علمی را نیز دارند.

▪️مدیر شبکه‌های اجتماعی
می‌توانید این‌ کار را در خانه برای شرکت‌ها و افراد انجام دهید و از درآمد خوبی برخوردار شوید.

▪️مهندس نرم‌افزار
این شغل بیشتر با رایانه و ارتباطات دیجیتال سروکار دارد و شاخه‌ای از رشته آی‌تی است.

▪️روان‌شناس
وظیفه اصلی روان‌شناس توانایی هم‌دلی و گوش‌دادن به حرف‌های مراجعه‌کنندگان است. این شغل دقیقا مطابق با شخصیت افراد درونگراست. آنها هنر خوب گوش‌کردن را به‌طور ذاتی دارند.

▪️آمارگر
این کار یکی از بهترین مشاغل کم‌استرس و پردرآمد برای افراد درونگراست.

▪️ممیز یا حسابرس
این شغل یکی از بهترین مشاغل برای درونگراهاست. البته ممکن است در فصل حسابرسی مالیات‌ها کمی پراسترس شود.

▪️هنرمند
وظیفه اصلی هنرمند خلق هنرهای خلاقانه است. هنر در دنیای موسیقی، شعر، نویسندگی، نقاشی و… علاوه بر آرامش باعث ایجاد درآمد مستقل نیز خواهد شد.

▪️عکاس
افراد درونگرا به‌راحتی می‌توانند با دوربین عکاسی، بهترین و کم‌استرس‌ترین شغل را برای خود ایجاد کنند.

▪️مترجم
افراد درونگرا می‌توانند به‌راحتی حتی در خانه نیز شروع به کسب درآمد از طریق ترجمه متون عمومی و تخصصی کنند.

▪️دام‌پزشک
اگر علاقه زیادی به حیوانات دارید، این شغل کاملا برای شما مناسب است.

▪️مسئول بایگانی
افراد در این شغل می‌توانند به‌راحتی و دور از اجتماع مشغول به کار شود.


📍 @organizationb
🅱آنچه هر رهبری باید در مورد انگیزش افراد بداند



بیشتر رهبران کسب‌وکار در مورد آبراهام مازلو و هرم زیبای او شنیده‌اند.مازلو عوامل انگیزشی برای انسان را شرح می‌دهد و با وجود اینکه کار او در مورد نقدهای بسیار زیادش از مقوله‌­های مختلف، همواره با انتقاد روبه­‌رو بوده است، یک منطق قوی و جذاب در نظریه­‌ی او وجود دارد. متأسفانه این نظریه آن‌طور که باید، برای رهبران در انگیزه دادن به افراد در کارهای روزمره کمک‌ کننده نیست.

یک واقعیت: همه‌ی افراد در سازمان شما انگیزه به دست می‌­آورند.
سؤال بزرگ این است که آیا آن­‌ها برای انجام کاری که شما به‌ عنوان رهبرشان از آن­‌ها خواسته‌اید ترغیب می‌شوند؟

اگر کاری که شما از آن‌ها خواسته‌اید را انجام نمی‌دهند، به این معنا نیست که هیچ کاری انجام نمی­‌دهند، بلکه می‌توانند به‌سادگی برای انجام کار دیگری انگیزه پیدا کنند. سه عادت ساده وجود دارند که شما به‌عنوان یک رهبر می‌توانید به‌منظور انگیزه بخشیدن به افراد، به نمایش بگذارید تا به‌صورت داوطلبانه از شما پیروی کنند:

📍قدردانی خود را نشان دهید:
این کار به افراد انگیزه می‌دهد که تلاش‌هایی شایسته‌ی تقدیر داشته باشند. قدردانی صرفاً به معنای ‘پرداخت’ نیست، بلکه به معنای توجه و نظر دادن درباره‌­ی کار افراد است. نیازی نیست که یک کارنمایشی بزرگ انجام دهید یا یک پاداش خاص یا جایزه‌­ی با ارزشی در نظر بگیرید، تنها یک ‘متشکرم’ ساده که شخصاً بیان می‌کنید، کافی است.

📍به افراد خود کمک کنید تا در مهارت‌­های خود به تسلط برسند:
کشف زمینه­‌های ناشناخته و یادگیری از آن­ها را در میان بخش‌­ها و تیم‌­های خود تشویق کنید. جابجایی شغلی یا شبیه‌سازی شغلی به افراد کمک خواهد کرد که درک بیشتری از سازمان کسب کرده و دید جدیدی نسبت به مشکلات و روش‌­های قدیمی به دست آورند. به‌ جای استخدام مشاور برای بهبود کارایی و فرآیندها، کارمندان خود را تشویق کنید تا خودشان این کار را انجام دهند. هنگامی‌ که پیشنهادی ارائه می­‌دهند از آن­ها قدردانی کرده و در صورت امکان به آن­ها عمل کنید. اجازه دهید تا افرادتان قضاوت کنند که چه‌کاری جواب می­‌دهد و چه‌کاری نه.

📍 “یادگیری غیررسمی” را تشویق کنید:
فراد و تیم‌­ها را تشویق کنید تا به دنبال بازخورد عملکرد خود و تجزیه‌ و تحلیل و یادگیری از تجارب خوب و بد خود باشند. (این امر کمی چالش‌برانگیز است، تجزیه‌وتحلیل تجارب بد می‌تواند اغلب شبیه ترتیب دادن جلسات انتقادی و سرزنش‌آمیز باشد، تجزیه‌وتحلیل تجارب خوب نیز چیزی شبیه تلف کردن وقت به نظر خواهد رسید… “این کار که به‌خوبی پیش رفته است، چرا باید تجزیه‌وتحلیل شود؟”



📍 @organizationb
🅱۴ روش برای قاطع بودن در کار

اعتماد به نفس و قاطع بودن را به طور طبیعی هرکسی ندارد، اما اگر شما خجالتی و کم حرف هستید این مطلب به شما کمک می‌کند تا از این عادات دست بکشید. این عادات نه تنها به دیگران فرصت استفاده از شما را می‌دهد، بلکه اعتماد به نفستان را نیز از دست خواهید داد. با این کار شما شانس بدست آوردن ارتقاء را از نیز دست می‌دهید.

🔺دست از عذرخواهی کردن بردارید.

فروتن بودن به طور کلی چیز بدی نیست، اما وقتی که شما در محیط کاری‌تان از کلمه "متاسفم" استفاده می‌کنید، به هیچ وجه اعتبارتان را ضمانت نمی‌کنید.
بنابراین دفعه بعد، به خاطر کاری که به شما واگذار شده و شما به روش متفاوتی آن را انجام داده‌اید و با نادرست بودنش موافق نیستید، سریع نگویید "متاسفم". بگویید در این مورد اجازه دهید نظر دیگران را هم جویا شویم بعد در صورت لزوم من پاسخگو خواهم بود.

🔺کلمات‌تان را با دقت انتخاب کنید.


اگر از بیان لغاتی که باعث می‌شود افراد گمان کنند شما در زمینه کاری‌تان اعتماد به نفس ندارید دست بردارید، بهتر می‌توانید بر دیگران اثر بگذارید.
تصور کنید که موضوع مهی است و شما می‌خواهید آن را در جلسات هفتگی با تیم‌تان در میان بگذارید. اگر شما اینطور شروع کنید: " این صرفا ایده‌ای است ، اما ..." ایده‌تان را ارزان فروخته‌اید، به جای آن بگویید: "ایده من اینست که چنین کنیم و در نتیجه‌ آن، این اتفاق‌ها خواهد افتاد" با این کار چرایی ایده‌تان را توضیح می‌دهید.

🔺همیشه در موردی که می‌خواهید صحبت کنید، اطلاعات کسب کنید.

با اعتماد به نفس بودن موقعی که اطلاعات ‌تان کافی نیست، سخت می‌شود. اگر شما به خود مطمئن نیستید، باید دایره اطلاعاتتان را در زمینه کاری‌تان بالا ببرید.

🔺درک کنید احتمال از دست دادن وجود دارد.

برخی افراد خجالت زده، از بااقتدار صحبت کردن دوری می‌کنند چرا که می‌ترسند به نتیجه‌ معکوس برسند. اما حقیقت اینست که اختلاف زیادی بین قاطع بودن و پرخاشگر بودن وجود دارد. قاطع بودن بارمعنایی مثبتی به خصوص در سطح مدیریتی دارد، اما پرخاشگر بودن می‌تواند به حرفه‌تان آسیب برساند. قبل از به رسمیت شناخته شدنتان، این احتمال وجود دارد که به دلیل قاطع نبودنتان حذف شوید. در حقیقت، موقعی که همکارانتان ببینند شما توانا و لایق هستید بیشتر به شما احترام خواهند گذاشت.


📍 @organizationb
🅱 تفاوت افراد شلوغ و سازنده؛ شما مانند کدام‌ یک هستید؟

بیشتر مردم تصور می‌کنند مشغول بودن به معنای مفید بودن است. همیشه اثرگذاری با بیشتر کار کردن همراه نیست و یک روز کاری شلوغ، لزوما یک روز کاری مفید نیست.
در اینجا برخی بینش‌های ارزشمند نشات گرفته از سخنان کانور نیل ( Conor Neill) درباره افراد سازنده یا اصطلاحا «یونیکورن» (unicorns) را مرور می‌کنیم تا بدانیم تفاوت آن‌ها با افرادی که فقط کار بیشتری انجام می‌دهند، چیست:

🔺افراد شلوغ سعی می‌کنند کارهای بیشتری در یک روز بگنجانند؛ افراد سازنده با هوشیاری، ۵۰ درصد لیست کارها را خالی می‌کنند


افراد شلوغ فکر می‌کنند باید در طول یک روز کاری ۸ الی ۹ ساعته، کارهای بیشتری انجام بدهند؛ به‌طوری‌که لیست کارهای آن‌ها بیشتر از ظرفیت و توانایی کاری آن‌ها است. در نهایت هم باید بیشتر کارهای خود را به روز آینده موکول کنند.
اما افراد سازنده و فعال روزهای کاری را برنامه‌ریزی می‌کنند و فقط به کارهای مهم می‌پردازند. رویکرد این افراد انجام کارهای کمتر ولی مهم‌تر و موثرتر است.

🔺افراد شلوغ سریعا سراغ هر کاری می‌روند؛ افراد ساده تفاوت «فوری» و «مهم» را می‌دانند.

افراد شلوغ بیشتر وقت خود را در محل کار درگیر کارهای جانبی و جزئی بی‌اهمیت می‌کنند و توجهی به اصل فوری بودن آن کارها ندارند.
افراد سازنده و مولد می‌دانند چگونه باید میان کارهای فوری و کارهای مهم تفکیک‌سازی کنند و با تقسیم ساعت‌های کاری خود برای انجام کارهای واقعا فوری یا مهم، تمرکز خود را روی کارهای اصلی می‌گذارند و کارهای جانبی و بی‌اهمیت یا بی‌تاثیر را کنار می‌گذارند.

🔺افراد شلوغ همیشه حواس‌پرت و سردرگم هستند؛ افراد سازنده سیستم ایجاد می‌کنند.

افراد شلوغ بسیاری از کارها را از روی عادت هر روزه یا اجبار انجام می‌دهند. مثلا، از روی اجبار و عادت ایمیل‌های خود را روزانه چک می‌کنند؛ اگر وسط کار تلفن آن‌ها زنگ بخورد، کار را قطع می‌کنند و فعالیت‌های دیگری دارند که دائما باعث حواس‌پرتی و عدم تمرکز می‌شود.
در آن سو، افراد سازنده برای پیش‌پا افتاده‌ترین کارها مانند بررسی ایمیل‌های خود هم سیستم درست کرده و برنامه مشخص و زمان‌بندی‌ شده‌ای دارند. یک زمان کوتاه و مشخص به بررسی ایمیل‌ها اختصاص داده و بیشتر تمرکز کاری خود را روی امور مهم و با اولویت برای تحقق اهداف روزانه خود می‌گذارند.

🔺افراد شلوغ چند وظیفه‌ای هستند؛ افراد سازنده تمرکزمحور هستند.

افراد شلوغ سعی می‌کنند همزمان ۱۵ کار را با هم انجام دهند. این افراد همزمان چندین برگه در مرورگر وب خود باز کرده و روی چندین فایل و پوشه در کامپیوتر کار می‌کنند.
افراد سازنده بیشتر روی یک کار دارای بازدهی بالا تمرکز می‌کنند. آن‌ها به انجام همزمان دو کار اهمیت کمتری داده یا اینکه یک کار بسیار کم اهمیت را در کنار کار پر اهمیتی به دست می‌گیرند.

🔺افراد شلوغ مانند فروشگاه‌های زنجیره‌ای هستند؛ افراد سازنده می‌دانند چه موقع باید درب فروشگاه را ببندند!

وقتی انسان از دوران شوریدگی جوانی فاصله می‌گیرد و زندگی شکل حرفه‌ای تری به خود پیدا می‌کند، باید روی یک یا دو هدف تمرکز کند و دیگر نمی‌تواند همه اهداف یا رویاهایی که در جوانی دوست داشت را همزمان پیش ببرد.
افراد سازنده و مولد، سعی می‌کنند اهداف یا رویاهای خنثی را غیرفعال کنند و فقط بر روی اهداف استراتژیک تمرکز داشته باشند و تمام انرژی و منابع خود را برای چیزی متمرکز می‌کنند که حیاتی است.

🔺افراد شلوغ به میزهای خود چسبیده‌اند؛ افراد سازنده می‌دانند چه زمانی باید استراحت کنند

افراد مشغول به ندرت استراحت می‌کنند. در حقیقت، این افراد از تفکر متنفر هستند و تصور می‌کنند میان کارشان وقفه می‌افتد و معطل می‌شوند.
ولی افراد سازنده می‌دانند چه زمانی برای خودشان یک هوا یا لحظه‌ی تازه بسازند. آن‌ها با خوردن یک غذای ساده که دوست دارند، کمی ورزش، خوردن یک میان وعده و تماشای یک فیلم کمدی، به خودشان استراحت می‌دهند. آن‌ها اجازه می‌دهند مغزشان پس از چند ساعت کار طولانی، کمی استراحت کند تا به کارایی بیشتری دست پیدا کنند.


📍 @organizationb
🅱با پراکندگی ذهنی چه کنیم؟

🔸ما آدم‌ها هیچوقت راضی نمی‌شویم که فقط «یک کار» را انجام بدهیم. یعنی دلمان می‌خواهد همزمان بدن را آرنولدی کنیم و زبان کاتالونیایی یاد بگیریم و در همین حال هم دل‌مان بدجوری هوس پیتزا کرده است. تمایلات کُنتور ندارند؛ هر کدام به صورت جداگانه تلاشش را می‌کند تا ما را به آن سمتی که خودش دوست دارد، هدایت کند.

◀️ نفرین ایده‌‌ی خفن!

🔸تصور کنید الان ۲۰ سال پیش است و شما هم نبوغ گودزیلایی دارید و ایده‌ی استارت زدن گوگل، آمازون و فیسبوک به ذهن‌تان خطور کرده است. سه تا از بهترین ایده‌های کسب‌وکار قرن در مُخ شما آماده‌ی بارگیری هستند و اگر هر کدامشان را کلید بزنید به چنان ثروتی دست خواهید یافت که به ازایش در کل جهان، پولِ چاپ شده وجود ندارد. اما اگر تصمیم بگیرید که هر سه را با هم راه بیندازید به هیچ جا نخواهید رسید.

🔸داشتن ایده‌های خفن کافی نیست. چیزی که زیاد است ایده‌ی خوفناک است. مشکل اینجاست که تجمع بیش از حد این ایده‌ها، مانع کسب است. به همین دلیل است که اگر هیئتی از آدم‌های باهوش را جمع کنیم و همه‌شان را در کالبد یک نفر بتپانیم، آن فرد را باید آدمی احمق نامید.

◀️ پس نوابغ چطور به چیزهای غیرممکن دست می‌یابند؟

🔸بیایید برای خودتان هدف دیوانه‌وار و بلندپروازانه‌ای متصور شوید. مثلا هدف این باشد که روی مریخ فرود بیایید، کتابی بنویسید که جایزه‌ی ادبی پولیتزر را بگیرد، ترکیب رنگ سوپرماشین بعدی فِراری را بسازید، یا سیخ کباب مدرنی بسازید که وسط کباب کوبیده را هم مغز پخت کند!

🔸احتمالا بهترین ترفندی که برای رسیدن به موفقیت وجود دارد، این است که تمام توجه و تمرکزتان را بر روی یک هدف بگذارید. الگویی که از ادیسون تا انیشتین، در همه‌ی انسان‌های موفق می‌توان یافت. اگر بتوانید به صورت مداوم، فقط روی یک هدف متمرکز شوید، از نظر تئوری، به بالاترین حد ممکن برای تحقق آن هدف خواهید رسید.

🔸اغلب آدم‌ها به خاطر پتانسیل‌شان نیست که شکست می‌خورند. به این خاطر شکست می‌خورند که پتانسیل‌شان صرف توجه به جهت‌های بیشماری شده و هدر می‌رود.

◀️ چگونه حریف خودمان بشویم؟

اگر تعداد چیزهایی که نداریم زیاد باشد و بخواهیم یکجا به دنبال همه‌اش برویم، حتما شکست خواهیم خورد. اما اگر دنبال این هستید که هر چه سریع‌تر به موفقیت برسید تمام انرژی‌تان را جمع کنید و فقط در یک مسیر راه بروید.

1⃣ هدف را بالا بگیرید

اگر اهدافتان خیلی سطحی و کم‌ارزش باشند، خیلی سریع اهداف دیگر جایشان را می‌گیرند.

2⃣ منوی سه‌گانه درست کنید

اجزای مختلف زندگی‌تان را به ۳ قسمت تقسیم کنید – مثلا مسائل کاری، خانه و تعطیلات. برای هر کدامشان فقط یک هدف در زمان واحد تعریف کنید. مثلا تا فلان تاریخ آن پروژه را تمام کنم، و تا فلان تاریخ انباری خانه را تمیز کنم. اگر مجبور شدید که برای هر کدامشان بیشتر از یک هدف در آن واحد اختصاص بدهید، حداقل در جریان باشید که هدف اضافه شده، به اندازه‌ی یک چهارم، شانس موفقیت بقیه را کم می‌کند.

3⃣ بگذاریدش کنار!

هر چیزی که در بالای هرم اولویت‌هایتان نیست را می‌توان به تایم دیگری منتقل کرد. مارک زاکربرگ هم اول فیسبوک را درست کرد، بعد رفت زبان چینی یاد گرفت. اهداف‌ عین همدیگر می‌مانند، این شمایید که به صورت لحظه‌ای احساسی متفاوت نسبت به آنها پیدا کنید.

4⃣ پینوکیو نشوید

پینوکیو را بردند شهر بازی و خرش کردند. شما که داستان پینوکیو را دیده‌اید مواظب باشید گول خودتان را نخورید. بعضی چیزها هستند که به شما احساس آرامش و راحتی می‌‏دهند و دائم هم جلوی چشمتان هستند. مثلا اگر وسط کاری هستید که شما را به هدفتان می‌رساند، پلی‌استیشن بهتان چشمک زد، گولش را نخورید.

5⃣ زنبورهایتان را در یک خط پرواز دهید

شاید قادر نباشید در آن واحد گوگل را خلق کنید، سرطان را درمان کنید و روی سیاره‌ی مریخ فرود بیایید، اما می‌توانید به صورت همزمان مدیرکل و ورزشکار موفقی باشید. موفقیت و آمادگی جسمانی مکمل یکدیگرند. این دو تا را مثل دو زنبور در نظر بگیرید که در یک جهت بال می‌زنند و به هم که برسند قوی‌تر می‌شوند.
 

📍 @organizationb
🅱دلایل تنفر کارمندان از مدیران!

🔸حدود ۴۳ درصد کارکنان می‌گویند که کارهای خوب آنها دیده نمی‌شود. بسیار دیده می‌شود که خیلی از کارمندان در سازمان ناخشنودند؛ چرا که بر این باورند که مدیر آنها به کار خوبشان ارج نمی‌دهد.

🔸زمانی که کارمندان شما تصمیمات خوبی می‌گیرند، کمک شایان توجهی در خلال جلسات می‌کنند و یا ایده‌های نویی را مطرح می‌کنند، مشتاق تشویق و بازخور مثبت هستند. اما اغلب سرپرستان و مدیران سازمانی در تمجید و تقدیر از آنها دچار کوتاهی می‌شوند!

🔸یکی از نشانه‌های یک سازمان سالم، وجود جوی مبتنی بر تقویت مثبت و قدرشناسی است. در این سازمان‌ها باید از سرپرستان شنید که به کارکنان می‌گویند:

▪️نکته خوبی است!
▪️واقعا قابل ستایش است!
▪️چه خوب، چه عالی!
▪️مرسی

از دلایل عمده ای که مدیران در تقدیر از کارکنان خود کوتاهی می‌کنند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

🔺آنها کارکنان را برای بهره‌کشی و سخت‌کوشی بدون تشکر می‌خواهند.

🔺آنها به کارکنان به چشم هزینه تا یک دارایی با ارزش و سرمایه‌گذاری می‌نگرند.

🔺اغلب اوقات درک نمی‌کنند که تقدیر و شناسایی چقدر برای کارکنان اهمیت دارد.

🔺آنها فاقد سطح مناسب هوش عاطفی هستند و تشکر از کارکنان را کاری بیزارکننده و عبث می‌دانند!

🔺خودشان هرگز مورد تقدیر سرپرستان‌شان قرار نگرفته‌اند!

📍 @organizationb
🅱یک رئیس افتضاح، عذاب‌دهنده کارمندها و برهم‌زننده کارایی محیطهای کاری، چه ویژگی‌هایی دارد؟!

🔸اگر از تعارف‌های بی‌نمک روزانه بگذریم باید باور کنیم که این روزها رؤسای بد بدون شایستگی، بسیار بیشتر از رؤسای بالیاقت شده‌اند. اما واقعا چه رئیسی را می‌شود بد به شمار آورد؟

🔸در اینجا تعدادی از ویژگی‌های رؤسای بد را با هم مرور می‌کنیم. آنهایی که مایه رنج کارمندها می‌شوند، بهینگی محیط کار را پایین می‌آورند، خلاقیت را می‌خشکانند و در دوره محدود مدیریت خود، فرهنگی را حاکم می‌کنند که تا سال‌ها قابل زدودن نیست.

1⃣ مدیریت ذره‌بینی کارمندها

کار رئیس، مدیریت و طراحی فرایندها و نقشه‌ها باید باشد. اما در غیاب چنین نقشی و در شرایطی که برای رؤسا فقط آمار خام برای تحکیم میزشان مهم است، آنها برای این که کاری کرده باشند، می‌آیند و هر رفتار و کار جزئی کارمندها را پایش می‌کنند. این کار دیگر مزاحمت به حساب می‌آید و آزادی عمل مجاز و خلاقیت کارمندها را می‌خشکاند.

2⃣ نقشه‌ کشیدن برای شکست کارمندها و انداختن آنها به اشتباه

رؤسای بد بر نقاط ضعف کارمندها تمرکز می‌کنند و شرایط را طوری طراحی می‌کنند که یک کارمند، ناخودآگاه اشتباهی بکند و بعد همین اشتباه را برجسته کنند و اینطوری خود را بزرگ بنمایانند.
اما رئیس خوب بر ویژگی‌های خوب کارمندها تمرکز می‌کند و کارها را متناسب با آنها تقسیم می‌کند.

3⃣ سوگلی انتخاب کردن

رؤسای بد، معمولا حلقه‌ای از معاونان ضعیف و مجیزگو را در حلقه داخلی قدرت خود می‌گنجانند. اینها سوگلی او می‌شوند. اگر کارمندی برخیزد و نظر مستقل خود را بیان کند، فرایند قربانی کردن، بدون ترحم، توسط این حلقه داخلی شروع می‌شود.

4⃣ صاحب شدن اعتبار کارهای خوب زیردستان

وقتی اشتباهی کنید باید به دست رئیس بزرگ تنبیه شوید. اما وقتی دستاوردی را برای دستگاه خود به چنگ می‌آورید، این دستاورد تبدیل می‌شود به کارنامه رئیس و روزومه‌اش و از تنها کسی که یاد نمی‌شود، شما هستید!

5⃣ وعده بی‌جا و دروغین

رؤسای بد در دادن وعده‌ها و قول‌هایی که می‌دانند هیچگاه عملی نمی‌شود، ید طولایی دارند. اما به محض اینکه به هدف و آمار مورد نظر خود می‌رسند، همه چیز را فراموش می‌کنند.

6⃣ بازخورد نگرفتن و گوش نکردن

رؤسای بد کاری به نظرات سازنده کارمندان باتجربه و خردمند ندارند. معمولا تا آخر دوران مدیریت آنها صرف آزمون و خطاهای ناموفق می‌شود و درسی از این تجارب هم نمی‌گیرند و معمولا بابت این شکست متاسف هم نمی‌شوند. آنها عارشان می‌آید که از یک زیردست بیاموزند  با او تبادل نظر کنند.

7⃣ هیچ وقت جانب کارمندها را نمی‌گیرند

رؤسای بد غیرممکن است که برای احقاق حقوق زیردستان خود، کاری کنند. آنها مرتب می‌اندیشند که نکند ابراز نظری به نفع کارمندان، پایه‌های میز خودشان را سست کند. اگر کارمندی دچار مشکلی در زندگی یا یک مشکل حقوقی شود، اصلا نباید روی حمایت از بالا حساب کند.

8⃣ آنها توقع بیگاری از کارمندها دارند

رؤسای بد اصلا نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند به سبب ویژگی‌های شخصیتی، خود را جای کارمندها بگذارند. آنها اصلا برایشان مهم نیست که هزینه‌های اولیه زندگی کارمندها چطور بیرون می‌آید یا کیفیت زندگی آنها چگونه است. تنها چیزی که آنها می‌خواهند کار زیاد برای عددسازی برای کارنامه مدیریتی خودشان است!

9⃣ کنترلی بر تکانه‌ها ندارند و با کوچک‌ترین مشکلی بی‌ادبی می‌کنند


رؤسای بد همانگونه که در برابر مافوق خود ذلیل و تسلیم هستند، با بروز کوچک‌ترین مشکلی، پرخاشگر و بی‌ملاحظه می‌شوند. طوری که بسیاری از کارمندها تا کارشان نیفتد، اصلا تمایلی به ورود به اتاق کار او پیدا نمی‌کنند. رؤسای بد سیاست ایجاد ترس و جاسوس‌پروری را دنبال می‌کنند.

🔟 و بالاخره، آنها ناکارآمد هستند!

آنها به جای طراحی روندهای بزرگ و راهبری، ریاست می‌کنند. نقشه راه خاصی ندارند و دستاوردها و نظم‌های قبلی را نابود می‌کنند. موهوم و سست سخن می‌گویند تا بتوانند در آینده شکست‌ها را متوجه اشتباه زیردستان خود و تفسیر اشتباه از حرف‌هایشان کنند. آنها البته در یک چیز موفق هستند، ایجاد یک محیط سمی در محیط کار!


📍 @organizationb
☑️ مدیرعاملی تنها یک جایگاه نیست، بلکه یک تخصص حرفه‌ای است

دوره «مدیرعامل حرفه‌ای» ماهان

📕 دوره مدیرعامل حرفه‌ای ماهان، به‌عنوان اولین دوره شخصی‌سازی‌شده برای مدیران عامل در ایران، تمامی نیازهای مدیران سازمان‌های امروزی را به‌صورت تخصصی مدنظر قرار داده است.

شما با شرکت در این دوره از خدمات ذیل بهره‌مند خواهید شد:

🔻۹۰ ساعت آموزش کاربردی توسط اساتید تراز اول
🔻برگزاری جلسات منتورینگ گروهی با مدیران عامل الهام‌بخش
🔻فرصت شبکه‌سازی حرفه‌ای با مدیران عامل
🔻امکان حضور در رویدادهای هفتگی کافه‌نتورک (باشگاه کسب‌وکار ماهان)


☎️ جهت دریافت مشاوره تخصصی و ثبت نام، عدد 12 را به شماره 02188401313 بفرستید.
🅱 چند مورد از عجیب ترین دلایل برای اخراج کارکنان

🔹 اخراج به دلیل تراشیدن موی سر!

این اتفاق برای آقای ورنل رخ داد. او به‌عنوان مدیر برنامه‌ها در یک شرکت معروف کار می‌کرد و برای همدلی با کودکان سرطانی تصمیم گرفت تا موهای خود را بتراشد، اما هیچ فکرش را هم نمی‌کرد که رئیسش، او را به دلیل تراشیدن موهایش از کار اخراج کند. وی پس از اخراجش در اقدامی عجیب موهای خود را به مبلغ ۲۷۰۰ دلار به فروش گذاشت و بیش از درآمدی که قرار بود از کار درآن شرکت به دست آورد را کسب کرد!

🔹اخراج به خاطر اضافه‌وزن!

یک سرآشپز به نام ادوارد هملتون بیست‌وسه‌ساله که از سال ۲۰۰۲ میلادی در یکی از رستوران‌های معروف به نام رالف فود کار می‌کرد از سوی مدیریت نامه اخراج خود را دریافت نمود. بنا به گفته مدیر رستوران او در ابتدا قبول کرده بود که چاق نشود اما برخلاف تعهدش، اضافه‌وزن پیدا کرده و به ۵۴ کیلوگرم رسیده بود. این سرآشپز با ۵۴ کیلوگرم وزن و یک متر و ۷۸ سانتیمتر قد از کار برکنار شد!

🔹از دست دادن شغل به دلیل پیروزی در مسابقه!

شاید درباره استعفای برخی از مربیان تیم‌های ورزشی پس از شکست بسیار شنیده باشیم، اما عکس این موضوع برای آقای میخا جونز اتفاق افتاد. او که مربی یک تیم بسکتبال بود توانست تیم بسکتبال دالاس را با نتیجه اعجاب ‌برانگیز صد برصفر شکست دهد. پس از پایان مسابقه به‌جای تشویق شدن، از او خواسته شد تا عذرخواهی رسمی و فوری خود را نسبت به تیم بازنده به‌دلیل واردکردن نتیجه ذلت‌بار به تیم حریف، مکتوب کرده و ارائه دهد. ازآنجاکه این درخواست غیرمنطقی می‌نمود، مربی تیم برنده از سمت خود استعفا داد و به‌عبارتی‌دیگر مجبور به ترک آن شد!

🔹پنیر اضافه در ساندویچ!

یکی از شعبه‌های رستوران زنجیره‌ای مک دونالدز در هلند یکی از کارکنان خود را به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین شرکت از کار برکنار نمود. زیرا این کارگر یک‌لایه پنیر بیشتر را به ساندویچی که برای دوستش تهیه می‌کرد قرار داده بود. شرکت مک دونالدز هم بخشش و نیکی از حساب محل کار را مغایر با قوانین خود دانسته و او را از کار اخراج کرد!

🔹 نشان دادن شجاعت بیش‌ازاندازه در محیط کار!

جان کانلز در یک کارگاه تعمیر اتومبیل در تایلند در فورت رادل کار می‌کرد. او به دلیل شجاعت از کار اخراج شد. روزی جان کانلز در محل کار خود بود که متوجه شد که مردی در حال تهدید کردن یک زن با چاقو به هدف سرقت است. این اتفاق در فاصله چندمتری او درحال رخ دادن بود. او نیز بدون تردید به کمک زن شتافت و او را از سرقت و حتی کشته شدن نجات داد و دزد هم با دیدن او ترسید و پا به فرار گذاشت.
جان کانلز به دلیل شجاعتی که از خود نشان داده بود بسیار خوشحال بود اما مدیر تعمیرگاه که در حال مشاهده ماجرا از دور بود، او را سریعاً و بدون ارائه دلیل منطقی از کار اخراج کرد که بازتاب‌های رسانه‌ای‌ گسترده‌ای نیز داشت.

🔹اخراج به دلیل کاربلد بودن!

این‌طور که به نظر می‌رسد بسیاری از شرکت‌ها و مغازه‌ها درصدد استخدام کارکنان بااستعداد هستند، اما میلیسیا نلسون با مورد عجیبی مواجه شد. او که به‌عنوان دستیار در یک دندانپزشکی در آیووا کار می‌کرد از سوی دندان‌پزشک از کار خود عزل شد، زیرا او معتقد بود که دستیارش بیش‌ازاندازه بااستعداد و کاربلد است و این مقدار هوش و استعداد، ممکن است در آینده توانایی‌های او را زیر سؤال ببرد!

📍 @organizationb
HTML Embed Code:
2024/04/27 02:28:04
Back to Top