Channel: پروژههایم | My Project
حباب لذت.pdf
6.1 MB
عنوان: حباب لذت | آیا ملحد به لذت مداوم خواهد رسید؟
نویسنده: کویستان ابراهیمی
تهیه شده توسط: مای پروجکت
نویسنده: کویستان ابراهیمی
تهیه شده توسط: مای پروجکت
#درسایهسارآیه:
{وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ} [بقره: ۲۷۲]
(و [به یاد داشته باشید که] جز برای رضایت الله انفاق نکنید)
این تنها حال مؤمن است نه دیگری... او تنها برای خشنودی الله انفاق میکند نه از روی خواهش نفس یا قصد و غرض. انفاق نمیکند که ببیند مردم چه میگویند!
انفاق نمیکند تا با انفاقش بر دوش مردم سوار شود و بر آنان گردنکشی کند! انفاق نمیکند که صاحب قدرت را خشنود سازد یا از او مدال افتخار بگیرد! انفاق نمیکند مگر برای خشنودی خداوند... خالصانه، تنها برای الله...
سپس با [امید] اینکه الله صدقهاش را میپذیرد آرامش مییابد. با برکتی که الله در مالش میاندازد و با پاداش و عطای الهی و خیر و احسانی که از سوی خداوند میآید و برای نیکوکاری بندگان است، آرامش مییابد.
او در حالی که هنوز بر روی این زمین است، با چیزی که عطا کرده رفعت مییابد و پاک میشود و رشد میکند و پس از همه اینها، آنچه در آخرت به دست میآورد بهتر و برتر است!
- سید قطب رحمه الله (فی ظلال القرآن)
{وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ} [بقره: ۲۷۲]
(و [به یاد داشته باشید که] جز برای رضایت الله انفاق نکنید)
این تنها حال مؤمن است نه دیگری... او تنها برای خشنودی الله انفاق میکند نه از روی خواهش نفس یا قصد و غرض. انفاق نمیکند که ببیند مردم چه میگویند!
انفاق نمیکند تا با انفاقش بر دوش مردم سوار شود و بر آنان گردنکشی کند! انفاق نمیکند که صاحب قدرت را خشنود سازد یا از او مدال افتخار بگیرد! انفاق نمیکند مگر برای خشنودی خداوند... خالصانه، تنها برای الله...
سپس با [امید] اینکه الله صدقهاش را میپذیرد آرامش مییابد. با برکتی که الله در مالش میاندازد و با پاداش و عطای الهی و خیر و احسانی که از سوی خداوند میآید و برای نیکوکاری بندگان است، آرامش مییابد.
او در حالی که هنوز بر روی این زمین است، با چیزی که عطا کرده رفعت مییابد و پاک میشود و رشد میکند و پس از همه اینها، آنچه در آخرت به دست میآورد بهتر و برتر است!
- سید قطب رحمه الله (فی ظلال القرآن)
برخی همیشه روی این تاکید دارند که شما با تلاش به هر چیزی که بخواهید دست خواهید یافت. تلاش قطعا «یکی» از عوامل موفقیت مالی و شغلی است، اما این حرف را اگر به شکل مطلقش بگیریم و فکر کنیم «حتما» با تلاش میشود موفق شد، این میتواند خطرناک باشد. موقعیت انسانها شبیه به همدیگر نیست و همه از همان جایی شروع نمیکنند که فرد دیگری شروع میکند. حتی اوضاع سیاسی و اقتصادی کشوری که بدون انتخاب خودت در آن به دنیا آمدهای هم روی خیلی چیزها تاثیر دارد. برخی از حرفهایی که در روانشناسی موفقیت تکرار میشود میتواند خطرناک باشد. پذیرش واقعیت تلخ است اما از تلخی بدتری که پس از روبرو شدن دیرهنگام با واقعیت خواهیم چشید و چه بسا به فروپاشی بینجامد خیلی بهتر است.
اعتقاد مسلمان خیلی کار او را آسان میکند. بنابر اعتقاد او، انسان قادر متعال نیست بلکه در پایان هر چه روزی او باشد به او خواهد رسید؛ تلاش موثر است اما تنها مؤثر نیست.
و در ضمن چیزی هست به نام شکر؛ شکر برای داشتهها و تلاش و صبر برای نداشتهها و پذیرش برای آنچه سهم او نبوده. اینها ضمانت مؤمن است که دنیا را نهایت داشتههایش نمیبیند که اگر به آن نرسد نابود شود و اگر برسد سرکشی کند.
برای مؤمن تلاش صادقانه عین رسیدن است؛ اگر در حال نوشتن باشم و با رسیدن به نیمه راه قلمم بشکند، این به دلیل نخواستن نیست. نیمه دیگر را نیت من کامل میکند. اینگونه است که نگاه مؤمنانه به جهان، هم واقعگرایانه است، هم تلخ نیست.
همه اینها در سیستم پاداشدهی دنیاخواهانه خالی است. نه نیت مطرح است، نه آخرت، و نه شکر. نرسیدن برابر است با ناکامی محض.
اعتقاد مسلمان خیلی کار او را آسان میکند. بنابر اعتقاد او، انسان قادر متعال نیست بلکه در پایان هر چه روزی او باشد به او خواهد رسید؛ تلاش موثر است اما تنها مؤثر نیست.
و در ضمن چیزی هست به نام شکر؛ شکر برای داشتهها و تلاش و صبر برای نداشتهها و پذیرش برای آنچه سهم او نبوده. اینها ضمانت مؤمن است که دنیا را نهایت داشتههایش نمیبیند که اگر به آن نرسد نابود شود و اگر برسد سرکشی کند.
برای مؤمن تلاش صادقانه عین رسیدن است؛ اگر در حال نوشتن باشم و با رسیدن به نیمه راه قلمم بشکند، این به دلیل نخواستن نیست. نیمه دیگر را نیت من کامل میکند. اینگونه است که نگاه مؤمنانه به جهان، هم واقعگرایانه است، هم تلخ نیست.
همه اینها در سیستم پاداشدهی دنیاخواهانه خالی است. نه نیت مطرح است، نه آخرت، و نه شکر. نرسیدن برابر است با ناکامی محض.
دنیایی که معنایی ندارد، پندی هم ندارد. معلمی است که درس نمیدهد اما کتک میزند.
- عبدالله شیخ آبادی
پروژههایم | My Project
- عبدالله شیخ آبادی
پروژههایم | My Project
از روشنی فانوسها، انگار بر زمین فرشی از ستاره انداختهاند. زمین آسمان شد و آسمان نزدیک. رمضان آمد، رمضانتان مبارک.
پروژههایم | My Project
پروژههایم | My Project
محور هرگونه زیباسازی باید بر روی کودکان و نوجوانان باشد. خاطرهسازی، پشتوانهای قوی برای آینده است. بسیاری از کارهای ما برای همین پشتوانه قوی از خاطرات زیباست. رمضان، پتانسیل بالایی برای خاطرهسازی دارد. مشارکت جمعی، همکاری و با هم بودن اتفاقا میتواند بخش مهمی از پازل خالی زندگی کنونی ما را پر کند…
...یادش بهخیر.pdf
1.5 MB
عنوان: یادش بهخیر… | چگونه از شعائر دین خاطرهسازی کنیم؟
تهیه شده توسط: مای پروجکت
تهیه شده توسط: مای پروجکت
پروژههایم | My Project
...یادش بهخیر.pdf
عزیزان بسیاری لطف داشتند و پی دی اف را منتشر کردند و یا خاطرات خود از رمضان را نوشتند؛ الله جزای خیرشان بدهد.
اما چون عجله داشتم و نمیخواستم وقت مناسب انتشار «پی دی اف» را از دست دهم، چند نکته مهم را از قلم انداختم که همینجا به شکل مختصر خواهم گفت:
در حقیقت چیزی که جا گذاشته بودم، استدلال به آیات قرآن در این باره یعنی بزرگداشت شعائر الهی بود. طبق قرآن، بزرگداشت شعائر و اوامر الهی و اهمیت دادن به آن نشانه تقوای دل است. الله متعال میفرماید:
{ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ} [حج: ۳۲]
(این است [فرمان الله]، و هر کس دستورهای دینی و الهی را بزرگ بشمارد، یقیناً این [بزرگداشت، نشانهای] از پرهیزگاری دلهاست).
بدون شک توجه به شعائر خداوند و فرایض او و آماده کردن خود و محیط زندگی و خانواده برای آن نشانه بزرگداشت شرع و دستورات آن است. اگر کسی برای فلان جشن غیر مشروع خود را آماده میکند نیتش سرگرمی و تفریح و همراه شدن با موج جامعه و کلی نیت پراکنده دیگر است. اما رمضان چه؟ عید رمضان چطور؟ موسم حج چطور؟ اینها دیگر جشن محصول و بازار و شکم و سرگرمی نیست. این مناسبتها مستقیما به شعائر و اوامر الهی مربوط است و عاملی جز تقوای دل ندارد.
اما عزیزان توجه داشته باشید که پاداش این بزرگداشت، بزرگداشت است و «جزا از جنس عمل است» و آنکه شعائر پروردگار را گرامی بدارد، این به سربلندی خودش نزد الله متعال ختم میشود:
{إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ} [بقره: ۱۸۵]
(«صفا» و «مروه» از نشانههای [ظاهریِ شریعتِ] الله است؛ پس هر کس که حج خانه [کعبه] یا عمره به جای میآورد بر او گناهی نیست که طواف [= سعی] بین آن دو را [نیز] انجام دهد [و این کار، از رفتارهای جاهلیت تلقی نمیگردد]؛ و کسی که به میلِ خود کارِ نیکی انجام دهد، [بداند که] بیتردید، الله سپاسگزار و داناست).
میبینید که پروردگار متعال تلاش ما را شکر میگزارد! و این پاداش اجرای امر و انجام نیکوی آن است. پاداش اجرای نیکو و بزرگداشت امر الله، گرامیداشت و شکر از سوی اوست. پاداشی از جنس تلاش.
اما چون عجله داشتم و نمیخواستم وقت مناسب انتشار «پی دی اف» را از دست دهم، چند نکته مهم را از قلم انداختم که همینجا به شکل مختصر خواهم گفت:
در حقیقت چیزی که جا گذاشته بودم، استدلال به آیات قرآن در این باره یعنی بزرگداشت شعائر الهی بود. طبق قرآن، بزرگداشت شعائر و اوامر الهی و اهمیت دادن به آن نشانه تقوای دل است. الله متعال میفرماید:
{ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ} [حج: ۳۲]
(این است [فرمان الله]، و هر کس دستورهای دینی و الهی را بزرگ بشمارد، یقیناً این [بزرگداشت، نشانهای] از پرهیزگاری دلهاست).
بدون شک توجه به شعائر خداوند و فرایض او و آماده کردن خود و محیط زندگی و خانواده برای آن نشانه بزرگداشت شرع و دستورات آن است. اگر کسی برای فلان جشن غیر مشروع خود را آماده میکند نیتش سرگرمی و تفریح و همراه شدن با موج جامعه و کلی نیت پراکنده دیگر است. اما رمضان چه؟ عید رمضان چطور؟ موسم حج چطور؟ اینها دیگر جشن محصول و بازار و شکم و سرگرمی نیست. این مناسبتها مستقیما به شعائر و اوامر الهی مربوط است و عاملی جز تقوای دل ندارد.
اما عزیزان توجه داشته باشید که پاداش این بزرگداشت، بزرگداشت است و «جزا از جنس عمل است» و آنکه شعائر پروردگار را گرامی بدارد، این به سربلندی خودش نزد الله متعال ختم میشود:
{إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ} [بقره: ۱۸۵]
(«صفا» و «مروه» از نشانههای [ظاهریِ شریعتِ] الله است؛ پس هر کس که حج خانه [کعبه] یا عمره به جای میآورد بر او گناهی نیست که طواف [= سعی] بین آن دو را [نیز] انجام دهد [و این کار، از رفتارهای جاهلیت تلقی نمیگردد]؛ و کسی که به میلِ خود کارِ نیکی انجام دهد، [بداند که] بیتردید، الله سپاسگزار و داناست).
میبینید که پروردگار متعال تلاش ما را شکر میگزارد! و این پاداش اجرای امر و انجام نیکوی آن است. پاداش اجرای نیکو و بزرگداشت امر الله، گرامیداشت و شکر از سوی اوست. پاداشی از جنس تلاش.
با کمال عقل و صبر است که فتنه شهوت دفع میشود و با کمال بصیرت و یقین است که فتنه شبهه دور میشود.
- امام ابن قیم رحمه الله (إغاثة اللهفان)
پروژههایم | My Project
- امام ابن قیم رحمه الله (إغاثة اللهفان)
پروژههایم | My Project
این کتاب گزیدهای از آثار ابودرداء و امدرداء (رضی الله عنهما) با درونمایۀ عمدتاً اخلاقی و زاهدانه را گرد آورده است که افزون بر داشتن درسهای سازندۀ بسیار، به شناخت این زوج نمونۀ دوران طلایی اسلام کمک میکند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بیایید برخی مفاهیم را با خودمان از رمضان برداریم و به دیگر ماهها ببریم.
مثلا روی مفهوم «احتساب اجر» که در چند حدیث رمضانی شنیدهایم. احتساب اجر یعنی در نظر داشتن اجر چیزی و انجام آن برای خداوند. انجام دادن کاری به قصد اجر و با در نظر گرفتن آن.
برای تصور درست از این مفاهیم باید یک نظام کامل از سود و زیان را در نظر داشته باشیم. مثل چیزی که در دنیا داریم و وقتی میخواهیم کاری کنیم یا جنسی را بخریم یک چرخه از سود و زیان را در نظر میگیریم. به قیمت نگاه میکنیم اما فقط قیمت را نمیبینیم بلکه ارزش خرید را هم میبینیم. شاید جنسی به ظاهر گران باشد اما خریدش در بلند مدت به سود ما باشد. این تصور را باید برای اعمال آخرت هم داشت.
احتساب اجر به نیت وابسته است. یعنی کارهای فرد با در نظر داشتن اجر و سود اخروی انجام شود. احتساب اجر برای کارهای نیک را همه میدانیم اما نوعی احتساب هم هست که برای مصیبتها انجام میشود. یعنی فرض کنیم که خاری به پای فرد برود. این درد در حالت عادی هم اجر دارد و پوچ نیست اما اگر نیت اضافهای همراهش باشد اجر و بالا رفتن درجاتش هم بیشتر میشود.
مثلا خشنودی. خشنودی چیزی بیشتر از مصیبت و صبر بر آن است.
برای خیلی از چیزها میشود احتساب اجر داشت. مثلا بیماری، داشتن فرزند ناتوان یا پدر و مادر خیلی پیر که نیاز به مراقبت دارند. میشود وسط این بیماری یا رسیدن به یک ناتوان به اجر آن فکر کرد.
با این طرز فکر و تقویت آن بالاخره به جایی خواهی رسید که چیزی در این دنیا برایت غیر قابل تحمل نخواهد بود. دردها هم به نوعی اعمال ما هستند یعنی آنکه بالاخره ما واکنشی در برابر دردها خواهیم داشت و حداقل درباره دردها تصوری داریم. همان واکنش عمل من است. این را تصور کن که انسان با گمان نیک و تحمل نیک به درجات بالا میرسد.
مثلا روی مفهوم «احتساب اجر» که در چند حدیث رمضانی شنیدهایم. احتساب اجر یعنی در نظر داشتن اجر چیزی و انجام آن برای خداوند. انجام دادن کاری به قصد اجر و با در نظر گرفتن آن.
برای تصور درست از این مفاهیم باید یک نظام کامل از سود و زیان را در نظر داشته باشیم. مثل چیزی که در دنیا داریم و وقتی میخواهیم کاری کنیم یا جنسی را بخریم یک چرخه از سود و زیان را در نظر میگیریم. به قیمت نگاه میکنیم اما فقط قیمت را نمیبینیم بلکه ارزش خرید را هم میبینیم. شاید جنسی به ظاهر گران باشد اما خریدش در بلند مدت به سود ما باشد. این تصور را باید برای اعمال آخرت هم داشت.
احتساب اجر به نیت وابسته است. یعنی کارهای فرد با در نظر داشتن اجر و سود اخروی انجام شود. احتساب اجر برای کارهای نیک را همه میدانیم اما نوعی احتساب هم هست که برای مصیبتها انجام میشود. یعنی فرض کنیم که خاری به پای فرد برود. این درد در حالت عادی هم اجر دارد و پوچ نیست اما اگر نیت اضافهای همراهش باشد اجر و بالا رفتن درجاتش هم بیشتر میشود.
مثلا خشنودی. خشنودی چیزی بیشتر از مصیبت و صبر بر آن است.
برای خیلی از چیزها میشود احتساب اجر داشت. مثلا بیماری، داشتن فرزند ناتوان یا پدر و مادر خیلی پیر که نیاز به مراقبت دارند. میشود وسط این بیماری یا رسیدن به یک ناتوان به اجر آن فکر کرد.
با این طرز فکر و تقویت آن بالاخره به جایی خواهی رسید که چیزی در این دنیا برایت غیر قابل تحمل نخواهد بود. دردها هم به نوعی اعمال ما هستند یعنی آنکه بالاخره ما واکنشی در برابر دردها خواهیم داشت و حداقل درباره دردها تصوری داریم. همان واکنش عمل من است. این را تصور کن که انسان با گمان نیک و تحمل نیک به درجات بالا میرسد.
تفاوت است میان دینداریای که چیزی جز تخلیه نیست - حرکات و واکنشهای خیرخواهانه، دعوی، علمی، و حتی عبادی، با هدف پر کردن نوعی خلأ و انجام «کاری» در این زندگی - و دینداریای که سرشار از روح بندگی خالص برای خداست، دینداریای که روشنبین، آرام، و آگاه به مقاصد وحی است.
دینداری نوع اول خالی از خیر نیست، اما مشکل آن این است که سهم نفس و خواستههای شخصی در آن بیشتر و پررنگتر است.
- عبدالله الشهری
پروژههایم | My Project
دینداری نوع اول خالی از خیر نیست، اما مشکل آن این است که سهم نفس و خواستههای شخصی در آن بیشتر و پررنگتر است.
- عبدالله الشهری
پروژههایم | My Project
رابطه مستقیم انسانی مهارتهای خود را میطلبد و عادت به سرگرمیهای فردی و حتی فعالیتهای فردی باعث شده انسانها روز به روز از تعامل با هم دورتر شوند و ترجیح دهند از خلوت خود به دیگران پیامهای یک طرفه ارسال کنند. شاید متوجه شده باشید که بسیاری از ما به اختیار خود به مجازی تبعید شدهایم و به گمان «فعالیت» در مجازی اثرمان را در جهان واقع از دست دادهایم. خطر این نوع فعالیت این است که به انسان حس «مؤثر» بودن میدهد اما همین شخص خود مؤثر پندار در دنیای واقعی شاید حرفهایش روی خودش هم اثر نگذاشته باشه... چه شد که به این تبعید خودخواسته رفتیم؟ این دوری از واقعیت چقدر زیانبار است و چگونه میتوانیم میان فعالیت آنلاین و روی زمین تعادل ایجاد کنیم؟
تبعید اختیاری.pdf
7.5 MB
تبعید اختیاری | چگونه با کمال میل، از میدان عمل کنار کشیدیم
تهیه شده توسط: پروژههایم
پروژههایم | My Project
تهیه شده توسط: پروژههایم
پروژههایم | My Project
محتوای خوب مانند آب است، بالاخره راهش را پیدا میکند. اگر یک جا جلوی آن را بگیرند از جای دیگر نفوذ میکند. و بلکه بالاتر از آن، من گمان میکنم آب زلال حتی اگر در چشمهای محصور باشد یابنده دارد. مطلوب است، یعنی طالب دارد. مسئله یافته شدن، مسئله زمان است.
محتوای خوب حتی میتواند به شکلی دیگر در جای دیگر متولد شود. شاید کلمات تو در قلب نویسندهای دیگر تخمیر شود و از درخت دیگری با رنگی دیگر شکوفه بزند. مانند بذرافشانی گیاهان که حاصل سفر بذرها، در سرزمینهای دیگر سر برمیآورد.
پروژههایم | My Project
محتوای خوب حتی میتواند به شکلی دیگر در جای دیگر متولد شود. شاید کلمات تو در قلب نویسندهای دیگر تخمیر شود و از درخت دیگری با رنگی دیگر شکوفه بزند. مانند بذرافشانی گیاهان که حاصل سفر بذرها، در سرزمینهای دیگر سر برمیآورد.
پروژههایم | My Project
چرا بهشت را هم مانند دنیا محدود میبینی؟
خداوند متعال در قرآن فرموده است: {لَهُمْ مَّا یَشَآءُوْنَ فِیْهَا} (آنان در بهشت هرآنچه بخواهند برایشان فراهم است) و در ادامه میفرماید: {وَلَدَیْنَا مَزِیْدٌ} (و بیشتر از آن [نیز] نزد ما هست). هرچه بخواهند! و تازه چیزهایی هم هست که در تصور ما نمیگنجد و {نزد ما بیشتر [هم] هست}. از جمله دیدن حق تعالی که بالاترین نعمت بهشت است.
تا میتوانی بهشتت را بساز و بدان که هرچه بدی در این دنیا هست، آنجا نیست. نا امنی، خیانت، دزدی... هر چیز بدی که فکرش را بکنی... مگر ما همین جهان عاری از بدی را نمیخواستیم؟
خب بهشت همان جهان است! آنهایی هم که باعث زشتی این جهان شدهاند پی کارشان میروند. یا جهنمی میشوند، یا برای مدتی تنبیه میشوند و یا اگر دچار شرک نشدهاند بخشیده خواهند شد و وقتی بهشتی شدند دیگر بهشتیاند! بماند که هر بهشتی سرزمین مخصوص خودش را دارد... آنجا پادشاهی توست! در سرزمین تو کسی نیست جز آنهایی که خودت میخواهی و آنچه خودت میخواهی. هر چه نمیخواهی آنجا نیست و هر چه بخواهی هست. هرچه واقعا شادیآور است و دارای لذت است. به بهشتت فکر کن و برایش کاری کن!
با این حال باید درباره این «هر آنچه بخواهند» توضیحی بدهم. برخی از خواستههایی که ممکن است به ذهن برخی برسد، ناشی از انحرافات این دوران است. مثلا شاید کسی با خودش بگوید من میخواهم برهنه باشم. برهنگی در هیچ دورانی یک مزیت و یک آرزو نبوده. مردم در شهرها و در تمدنها پوشیده بودهاند و زیبا پوشیدن را همواره دوست داشتهاند و برهنگی همانطور که در قرآن آمده نخستین تنبیه آدم و حوا بود. برهنگی کنونی یک شرایط ساختگی است که ناشی از تبلیغات و صنعت مد و سینما است. دقیقا داستان آن پادشاه لخت است.
و حتی بیهودگی و لغو... بهشت سرزمین خوشیهای خاصی است. لذت بردن در عین معنا. خوشیهایی که به بیهودگی و پوچی لذتهای اهل دنیا شباهتی ندارد. حتی در آیات وصف بهشت میتوان وصف کسانی که بهشتی میشوند را دید. یعنی خود آیات وصف بهشت میگویند چه کسانی شایسته آن سرزمین هستند. مثلا در وصف مؤمنان آمده که: {وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ} [مؤمنون: ۳] (و آنان که از بیهودگی [در گفتار و کردار] رویگردانند) و در وصف بهشتیان آمده که: {لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا} [نبأ: ۳۵] (در آنجا نه سخن بیهودهای میشنوند و نه دروغی). از بیهودگی دوری گزیدند، تا بیهودگی نشنوند. بهشتی بودن وصفی است که میشود از دنیا با خود داشت. حتی با نگاه به وصف زنان بهشتی میتوان به برخی از ویژگیهای زنانی که بهشتی خواهند شد پی برد.
پس خواستههای بهشتیان بر اساس همان فطرت صحیح انسانی و بر اساس ذات بهشتی آنان است نه بر اساس بیهودگی دنیا و بیبند و باری کافرانه صد سال اخیر. در بهشت چیزی ضد فطرت و ضد اخلاق وجود ندارد.
خداوند متعال در قرآن فرموده است: {لَهُمْ مَّا یَشَآءُوْنَ فِیْهَا} (آنان در بهشت هرآنچه بخواهند برایشان فراهم است) و در ادامه میفرماید: {وَلَدَیْنَا مَزِیْدٌ} (و بیشتر از آن [نیز] نزد ما هست). هرچه بخواهند! و تازه چیزهایی هم هست که در تصور ما نمیگنجد و {نزد ما بیشتر [هم] هست}. از جمله دیدن حق تعالی که بالاترین نعمت بهشت است.
تا میتوانی بهشتت را بساز و بدان که هرچه بدی در این دنیا هست، آنجا نیست. نا امنی، خیانت، دزدی... هر چیز بدی که فکرش را بکنی... مگر ما همین جهان عاری از بدی را نمیخواستیم؟
خب بهشت همان جهان است! آنهایی هم که باعث زشتی این جهان شدهاند پی کارشان میروند. یا جهنمی میشوند، یا برای مدتی تنبیه میشوند و یا اگر دچار شرک نشدهاند بخشیده خواهند شد و وقتی بهشتی شدند دیگر بهشتیاند! بماند که هر بهشتی سرزمین مخصوص خودش را دارد... آنجا پادشاهی توست! در سرزمین تو کسی نیست جز آنهایی که خودت میخواهی و آنچه خودت میخواهی. هر چه نمیخواهی آنجا نیست و هر چه بخواهی هست. هرچه واقعا شادیآور است و دارای لذت است. به بهشتت فکر کن و برایش کاری کن!
با این حال باید درباره این «هر آنچه بخواهند» توضیحی بدهم. برخی از خواستههایی که ممکن است به ذهن برخی برسد، ناشی از انحرافات این دوران است. مثلا شاید کسی با خودش بگوید من میخواهم برهنه باشم. برهنگی در هیچ دورانی یک مزیت و یک آرزو نبوده. مردم در شهرها و در تمدنها پوشیده بودهاند و زیبا پوشیدن را همواره دوست داشتهاند و برهنگی همانطور که در قرآن آمده نخستین تنبیه آدم و حوا بود. برهنگی کنونی یک شرایط ساختگی است که ناشی از تبلیغات و صنعت مد و سینما است. دقیقا داستان آن پادشاه لخت است.
و حتی بیهودگی و لغو... بهشت سرزمین خوشیهای خاصی است. لذت بردن در عین معنا. خوشیهایی که به بیهودگی و پوچی لذتهای اهل دنیا شباهتی ندارد. حتی در آیات وصف بهشت میتوان وصف کسانی که بهشتی میشوند را دید. یعنی خود آیات وصف بهشت میگویند چه کسانی شایسته آن سرزمین هستند. مثلا در وصف مؤمنان آمده که: {وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ} [مؤمنون: ۳] (و آنان که از بیهودگی [در گفتار و کردار] رویگردانند) و در وصف بهشتیان آمده که: {لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا} [نبأ: ۳۵] (در آنجا نه سخن بیهودهای میشنوند و نه دروغی). از بیهودگی دوری گزیدند، تا بیهودگی نشنوند. بهشتی بودن وصفی است که میشود از دنیا با خود داشت. حتی با نگاه به وصف زنان بهشتی میتوان به برخی از ویژگیهای زنانی که بهشتی خواهند شد پی برد.
پس خواستههای بهشتیان بر اساس همان فطرت صحیح انسانی و بر اساس ذات بهشتی آنان است نه بر اساس بیهودگی دنیا و بیبند و باری کافرانه صد سال اخیر. در بهشت چیزی ضد فطرت و ضد اخلاق وجود ندارد.
بهزودی…
عقبنشینی والدین | چگونه فرزندان، مربی والدین شدند؟
در این نوشته تلاش کردهام به برخی از مهمترین عوامل ساقط شدن پدر و مادر از مقام مربی و الگو بپردازم و در ضمن به راه حل نیز اشاره کنم. آنچه در پایان باید یادآور شوم، پایان نیافتن نقش پدری و مادری است. مقام والدین صرفا ناشی از والد بودن بیولوژیک نیست و بلکه اشاره به مسئولیت والای آنان دارد. اگر مقام پیامبران والاست، مسئولیت آنان نیز سنگین است و اساسا هر جا از احترام و مقام و جایگاه شنیدید، در پی مسئولیت پنهان باشید. به یاد داشته باشیم که فرزندان امانت و مسئولیت والدین هستند و «هریک از شما مسئولید و دربارهٔ کسانی که سرپرستی آنان را دارید پرسیده خواهید شد... مرد مسئول خانواده خود است و درباره آنان پرسیده خواهد شد؛ و زن مسئول خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان سوال خواهد شد» (متفق علیه).
عقبنشینی والدین | چگونه فرزندان، مربی والدین شدند؟
در این نوشته تلاش کردهام به برخی از مهمترین عوامل ساقط شدن پدر و مادر از مقام مربی و الگو بپردازم و در ضمن به راه حل نیز اشاره کنم. آنچه در پایان باید یادآور شوم، پایان نیافتن نقش پدری و مادری است. مقام والدین صرفا ناشی از والد بودن بیولوژیک نیست و بلکه اشاره به مسئولیت والای آنان دارد. اگر مقام پیامبران والاست، مسئولیت آنان نیز سنگین است و اساسا هر جا از احترام و مقام و جایگاه شنیدید، در پی مسئولیت پنهان باشید. به یاد داشته باشیم که فرزندان امانت و مسئولیت والدین هستند و «هریک از شما مسئولید و دربارهٔ کسانی که سرپرستی آنان را دارید پرسیده خواهید شد... مرد مسئول خانواده خود است و درباره آنان پرسیده خواهد شد؛ و زن مسئول خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان سوال خواهد شد» (متفق علیه).
HTML Embed Code: