TG Telegram Group Link
Channel: شعر و مشاعره
Back to Bottom
ز اشتیاق تو مردیم، رحم خوش چیزی است


فراق حدی و هجران نهایتی دارد

#مولانا_رضای_شکیبی_صفاهانی

ز حرف آمدنت خون شوق در جوش است


بیا که دل به عجب لذتی هم آغوش است

#مولانا_حیدر_شکونی

درازی مژه بین آن دو چشم جادو را


که می زند سر مژگانش شانه ایرو را

#مولانا_شیدا

#دال
ز عشقم بر زبان می آید امشب آتشین رویی


کزو گر لب فرو بندم، دل صد چاک می سوزد

#شکیبی_رازی

ز قامت تو به عالم قیامتی برخاست


قیامت است قدت، گر بود قیامت راست

#صاحب_بلخی

دل گم شد و نمی دهم کس نشان بدو


درخنده است لعل تو دارم گمان بدو

#صادق_حلوایی

#دال
چون من ز غمت کس دل ناشاد ندارد


دارم غم و دردی که کسی یاد ندارد

#خواجه_بهاءالدین

ناشنیده از لب او یک سخن رفتم ز هوش


وای اگر آن لعل شیرین را به گفتار آورد

#میرمحمد_صالح

#نون
به تماشاگه خورشید جمالت امروز


آفتاب آمده و از همه کس گرم تر است

#ملا_شوکتی

ز شوق تنگ دهانی دم از عدم زده ام


به لوح هستی خود نیستی رقم زده ام

#صافی_توزپوش

راه مرغ نامه بر هم بسته است آن تند خو


من چه می کردم اگر دل را به دل راهی نبود

#میرزا_صادق

بر لب آمد جانم از هجران دیدار تو آه


کی شود بینم دوباره روی مه آسای تو

#غلامحسن_ابراهیمی

آرام ندارد دل با رنج و غم دوری


بازآ که مرا کشته است این دورۀ رنجوری

#محمد_ادیب_زاده

من به رهش گرفته ام در کف خویش جان و دل


بهر نیاز مقدمش منتظر اشارتی

#میرزا_محند_اشراقی (اعتضاد)

#میم
چه غم گر چند روزی از غم هجران جفا دیدم


که آن محنت به‌راحت شدمبدل چون تورا دیدم

#مولانا_صبوحی

خوبی ماه ز روی تو به یغما رفته است


نقش هر پرده ز غمازی ابروی تو بود

#غلامحسن_ابراهیمی

به جانم آتش افتد چون روم سوی چمن بی او


نماید هر گل آتشپاره ای در چشم من بی او

#مولانا_محمد_صبوری

جان می دهم ببوسه و لعل لبت سند


با این سند معامله حاشا نمی کنم

#امیر_معظمی (امیرقلی)

#جیم
تا رخ خوب تو غایب شده از پیش نظر


میرود دم بدم از دیدۀ ما خون جگر

#بهرام_بیک_جرفادقانی

گر شبی نقل و میی باشد و تنها من و دوست


بدو عالم ندهم لذت تنهائی را

#شیخ_اسدالله_ایزدگشسب (ناصرعلیشاه)

#گاف
HTML Embed Code:
2024/06/02 21:21:23
Back to Top