ببخشید که اینطوری بودم. ببخشید که دست‌هایم این شکلی بود. حرف‌هایم که بدتر. چشم‌هایم که چیز دندان گیری نبود. ببخشید که از پس هیچ چیز برنیامدم. ببخشید که توی خواب‌هایم خانه را آب می‌برد و توی بیداری هم…
ببخشید که خسته‌ام. یک جور ناجوری خسته‌ام. کاش کسی برای من می‌نوشت.. کاش کسی برای من، برای من می‌نوشت.

اون مرحله که به مشکلاتی که هر روز صبح آپدیت میشن میخندی اسمش چی بود؟

نکند واقعا چیزی به اسم شادی وجود ندارد؟ و ما به دنیا آمده‌ایم که همین باشیم، یک عمر به دنبال شادی باشیم و پیدایش نکنیم؟ و‌ نفهمیم واقعا وجود ندارد، یا وجود دارد و سهم ما نمی‌شود.

‏کلی وقت و انرژی میذاری که آروم شی اما فقط یکم فکر کردن به چیز‌هایی که نباید، جوری عصبیت میکنه که از همه کار ‌ زندگیت میمونی.
انگار برمیگردی سر نقطه‌ی اول بگایی‌.



doodolimadoli

وَ...
پرسيد؛
آدمي را داري كه بعد از خستگي
تو را به زندگي برگرداند:
و من،
بسيار سكوت كردم...

Homayuon

آدم‌ها ناراحت و ناامیدم می‌کنن؛
درود بر سکوت و مردم‌گریزی.

بیاید قبول کنید هیچ چیزی جذاب تر از رابطه با آدم حامی یا "supportive" چه به عنوان خونواده یا شریک عاطفی، چه دوست یا همکار نیست!
آدمای حامی اینجورین که:
- وقتی مشکلی پیش میاد، تو میدونی می‌تونی روی اون آدم حساب کنی
تموم تلاشش رو میکنه تا بهت کمکی کرده باشه بدون اینکه وظیفه‌ش باشه.
- ‏به حد و مرز بقیه خیلی احترام می‌ذارن.
- اگه بدونه چیزی باعث دلخوری و اذیت کسی میشه تا حد ممکن ازش اجتناب می‌کنه،
- آدم امنته
- وجودشون باعث میشه اضطرابت کم بشه نه بیشتر
- باعث میشن خودت رو بیشتر دوست داشته باشی
- حامی بودن اینجوریه که از وقتی توی زندگیت اومده اعتماد به نفست بیشتر شده
- کم آوردی، جا زدی،
اون هست کنارت تا باعث بشه دوباره ادامه بدی

+ قشنگ ترین رفتار توی رابطه حامی بودنه...

»mohamad.vzs«

حق با ونگوک بود،
غم برای همیشه باقی خواهد ماند.

آدمی چه عجیب و بیچاره است. افرادی دوستت داشتند، دارند و خواهند داشت اما تو از اینکه یک نفر دوستت نداشت رنج میکشی

*امیر محمد عبدالهی*

من یه بوته‌ی خشکم که آتیش گرفته و در باد سرگردونه. بغلم کنی میسوزی، بغلت کنم میسوزی.
تماشا کن و رد شو.

*حميد سليمی*

چه میدونم، خب منم اولین بارمه که دارم زندگی میکنم.

آدمی که تو رو دوست داره قرار نیست تمام چیزهایی که تو دوست داری رو دوست داشته باشه، همین که بفهمه تو حق داری چیزهایی رو دوست داشته باشی که اون دوست نداره، کافیه.

تموم شدن رابطه‌ای که دلت نمی‌خواست تموم شه باعث می‌شه احساس کنی داری می‌میری ولی نمی‌میری. حالت خوب می‌شه دوباره. می‌خندی دوباره. به درخت‌ها و آسمون نگاه می‌کنی و لذت می‌بری دوباره. عاشق می‌شی دوباره. به زندگی برمی‌گردی دوباره. طاقت بیار؛ این رنج تموم می‌شه هر چند الان به نظر نمی‌آد هیچ‌وقت تموم شه. هر چند جایی که الان ایستادی مطلقن تاریکه، یه روزنه‌ی نور یه جایی پنهان شده و پیداش می‌کنی بالاخره. طاقت بیار و به همه‌ی چیزهایی که داری برای طاقت آوردن متوسل شو؛ بیشتر از همه به خودت، خودی که توی اون رابطه از دست داده بودی و گم شده بود.

رفت روی تخت و خوابید.
‏غمش هم
‏جای دیگری نداشت برود،
‏کنارش دراز کشید...

‏#هاروکی_موراکامی

دارم دوران عجیبی از زندگیمو سپری میکنیم
همه چیز اوکیه ولی اصلا حالم خوب نیس هیچی بهم حال نمیده

*𝐍𝐞𝐆𝐚𝐑*

کاش یه عدالت واقعی تو دنیا وجود داشت که همونقد محبت و عشقی که به بقیه میدی رو دریافت کنی؛ نه کمتر نه بیشتر.

*دیوار کسرا*

جایی دورتر از خودم ایستاده‌ام،
به تماشای کسی که جای من زندگی می‌کند
چه بی رحمانه تنهاست و چه به ناچار قوی...

من آدمی رو دیدم که ساعت ۴ صبح ورزش میکنه قبل اینکه دو شیفت بره سرکار!
درون گرایی رو دیدم که وقتی ارتباط با یه آدم واسش مهم بود به برون گرا ترین آدمی که میشناختم تبدیل شد و جوری جمع رو دستش گرفت که باورت نمیشد این اونه!
آدمی رو دیدم که واسه رابطه آماده نبود و تکلیفش با خودشم معلوم نبود اما یه دفعه به آدم مناسبش متعهد شد...
اینارو گفتم که بگم آدما وقتی واقعاً به چیزی اهمیت بدن، واسه داشتنش تلاش میکنن و به دستش میارن.

امروز ناراحتم، حس ناکافی بودن دارم، از این روزا که فکر میکنم هیچکس توی دنیا وجود نداره که دوسم داشته باشه، همه از من متنفرن، میخوان هرجور شده منو بپیچونن، هرچی حس بد توی دنیاست رو امروز دارم،دلم میخواد برم توی خیابون کف آسفالت دراز بکشم.

ریچی

-چرا به هیشکی نگفتی؟
+چون هیشکی نپرسید.