Channel: نُسخۀ خطی
💠در زمانۀ شاعر...
#نسخه_خوانی
حدیثِ بُخل، به حدّی است در زمانۀ ما
که خواجگان نگـذارند نامِ طفل، کریم!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: امان اللّه بیگ زنگنه متخلّص به «نظیر» شاعر ادیب، اصلاً از ایل زنگنه ساکن کرمانشاهان بوده، امّا در اصفهان زندگی می کرد، و شعر می سرود. علاوه بر آن از خطّاطان زبردست نیز بوده، و به واسطه کتابت امرار معاش می کرده، در سال ۱۲۰۶ق در اصفهان وفات یافت.
📕 یک جُنگ خطی مجلس
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
حدیثِ بُخل، به حدّی است در زمانۀ ما
که خواجگان نگـذارند نامِ طفل، کریم!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: امان اللّه بیگ زنگنه متخلّص به «نظیر» شاعر ادیب، اصلاً از ایل زنگنه ساکن کرمانشاهان بوده، امّا در اصفهان زندگی می کرد، و شعر می سرود. علاوه بر آن از خطّاطان زبردست نیز بوده، و به واسطه کتابت امرار معاش می کرده، در سال ۱۲۰۶ق در اصفهان وفات یافت.
📕 یک جُنگ خطی مجلس
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
💠 انشاءاللّه. به امید نابودی دشمنان ایران عزیزمان.
#نسخه_خوانی
جهان به عهد تو هرگز خراب کی گردد؟
چو تو به رسم دهاقین¹ رَوی به روز قتال
زمینِ سینهی دشمن به تیغ بشکافی
پس آنگهی بنشانی در آن ز رُمح²، نهال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: ظهیر فاریابی
📕 یک مجموعۀ خطی مجلس
✍️ ¹- دهاقین: جمع دهقان
²- رُمح: نیزه
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
جهان به عهد تو هرگز خراب کی گردد؟
چو تو به رسم دهاقین¹ رَوی به روز قتال
زمینِ سینهی دشمن به تیغ بشکافی
پس آنگهی بنشانی در آن ز رُمح²، نهال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: ظهیر فاریابی
📕 یک مجموعۀ خطی مجلس
✍️ ¹- دهاقین: جمع دهقان
²- رُمح: نیزه
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
💠 ذکر علی عباده . عید سعید غدیر مبارک باد.🌺
#نسخه_خوانی
منقول است و نقل است که از خلیل نحوی سؤال کردند که:
- در مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام چیزی بگو.
خلیل گفت:
- چه گویم در مدح کسی که مخالف، از بغض و حسد، و موافق، از خوف اعداء، در اخفای آن کوشیدند و معهذا از مشرق تا مغرب، اوصاف آن حضرت (علیهالسلام) است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📕 مجموعۀ خطی با شماره مدرک 8440 ، مجلس.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
منقول است و نقل است که از خلیل نحوی سؤال کردند که:
- در مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام چیزی بگو.
خلیل گفت:
- چه گویم در مدح کسی که مخالف، از بغض و حسد، و موافق، از خوف اعداء، در اخفای آن کوشیدند و معهذا از مشرق تا مغرب، اوصاف آن حضرت (علیهالسلام) است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📕 مجموعۀ خطی با شماره مدرک 8440 ، مجلس.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
💠 به امید پیروزی مدافعان وطن در برابر دشمنان.
#نسخه_خوانی
سردار عاقل، آنگاه سردار است که سرباز است و بهسر تاختن و تیغ آختن، سرور و سرفراز... راحتِ وی، زحمت پیکار است و از پِیِ کار، نه خفتۀ بیکار...
و [ای سردار!] حیلۀ تدبیر را بر حملۀ شمشیر، مقدّم دار؛ و [امّا] چون سود ندهد، تیغ از نیام برآر و تیر را به کمان گذار...
سپهدار لشکر، گرانسنگ بِهْ
ز هنگامۀ جنگ، نیرنگ بِهْ
رَهِ چاره چون بسته شد، جنگ بِهْ
ز بالِش همی مالِشَ چنگ بِهْ
ز خون پهنۀ جنگ، پُررَنگ بِهْ
خود آن صفحه از نقش ارژنگ بِهْ
جنگیِ عاقل، زحمت را راحت شمُرَد و نیش چِشَد تا نوش چِشَد و سرنَکِشَد تا بَرخورَد...
[در برابر دشمن] کوه را کاه نگرد و چاه را راه؛ و عزم را جزم دارد و رزم را بزم شمارَد و جم را کم، و یَم را نَم، داغِ دل را باغِ گُل... دشمن را بترساند و لطمه و صدمه رسانَد و رو نگردانَد تا [دشمن] رو بگردانَد؛ مُشت را گرزۀ پشت کند و انگشت را ناخن انگشت و نظر را تیز و سخن را درشت...
ــــــــــــــ
🔸 مؤلف: محمدکریمخان بن ابراهیم ظهیرالدوله بن مهدی قلیخان (1225-1288ق)،
📕 نسخه خطی سلطانیّه ، کتابخانۀ کنگرۀ آمریکا.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
سردار عاقل، آنگاه سردار است که سرباز است و بهسر تاختن و تیغ آختن، سرور و سرفراز... راحتِ وی، زحمت پیکار است و از پِیِ کار، نه خفتۀ بیکار...
و [ای سردار!] حیلۀ تدبیر را بر حملۀ شمشیر، مقدّم دار؛ و [امّا] چون سود ندهد، تیغ از نیام برآر و تیر را به کمان گذار...
سپهدار لشکر، گرانسنگ بِهْ
ز هنگامۀ جنگ، نیرنگ بِهْ
رَهِ چاره چون بسته شد، جنگ بِهْ
ز بالِش همی مالِشَ چنگ بِهْ
ز خون پهنۀ جنگ، پُررَنگ بِهْ
خود آن صفحه از نقش ارژنگ بِهْ
جنگیِ عاقل، زحمت را راحت شمُرَد و نیش چِشَد تا نوش چِشَد و سرنَکِشَد تا بَرخورَد...
[در برابر دشمن] کوه را کاه نگرد و چاه را راه؛ و عزم را جزم دارد و رزم را بزم شمارَد و جم را کم، و یَم را نَم، داغِ دل را باغِ گُل... دشمن را بترساند و لطمه و صدمه رسانَد و رو نگردانَد تا [دشمن] رو بگردانَد؛ مُشت را گرزۀ پشت کند و انگشت را ناخن انگشت و نظر را تیز و سخن را درشت...
ــــــــــــــ
🔸 مؤلف: محمدکریمخان بن ابراهیم ظهیرالدوله بن مهدی قلیخان (1225-1288ق)،
📕 نسخه خطی سلطانیّه ، کتابخانۀ کنگرۀ آمریکا.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
به دشمن چو غالب شوی زینهار
تامل مکن؛ وقت، فرصت شمار
چو خصم اوفتد خفته در چنبرت
سرش گر نکوبی، بکوبد سرت
که مار قوی چون بدست آیدت
بکُش بیدرنگش که بگزایدت
[ نظیره
سر خصم دون گر نکوبی، بکوبد
به هنگامِ فرصت، سرت ناگهانی
نه حقّ است در حقّشان نرمخویی
نه زیباست با کیدشان مهربانی¹ ]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر در این نسخه، نامشخص.
📕 یک نسخه خطی مجلس
✍️ ¹- التّفاصیل، فریدون توللی، انتشارات کانون تربیت-شیراز، چاپ سوم 1348 ، ص 32 /
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
به دشمن چو غالب شوی زینهار
تامل مکن؛ وقت، فرصت شمار
چو خصم اوفتد خفته در چنبرت
سرش گر نکوبی، بکوبد سرت
که مار قوی چون بدست آیدت
بکُش بیدرنگش که بگزایدت
[ نظیره
سر خصم دون گر نکوبی، بکوبد
به هنگامِ فرصت، سرت ناگهانی
نه حقّ است در حقّشان نرمخویی
نه زیباست با کیدشان مهربانی¹ ]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر در این نسخه، نامشخص.
📕 یک نسخه خطی مجلس
✍️ ¹- التّفاصیل، فریدون توللی، انتشارات کانون تربیت-شیراز، چاپ سوم 1348 ، ص 32 /
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
💠 پاسبانِ من عنایتهای اوست
پشتبان من حمایتهای اوست
#نسخه_خوانی
جانِ پیوسته به حق را خطر از دشمن نیست
هیچ حِرزی چو دل خود به خدا بستن نیست
و مَن یتوکّل علی اللهِ کفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: نامشخص
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
پشتبان من حمایتهای اوست
#نسخه_خوانی
جانِ پیوسته به حق را خطر از دشمن نیست
هیچ حِرزی چو دل خود به خدا بستن نیست
و مَن یتوکّل علی اللهِ کفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: نامشخص
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
حکایت
زنی اعرابی به سر، طفل خود را نوا برمیزد و این معانی میگفت که:
- حقتعالی تو را نیکبختی دهاد که عاقلان خدمت تو کنند، نه عقلی که بدان واسطه تو را خدمتِ نیکبختان باید کرد.
یکی گفتا که بختِ نیک، بهتر
و یا عقلی که مردم راست در خور؟
حکیمی گفت بختِ نیک باید
که بی او باخِرَد، نادان نماید
ولی جاهل چو باشد عقل، یارش
نیاید در جهان، دانش به کارش
بسا عاقل که باید بودنش خوار
به نزدِ جاهلِ نادان، بناچار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📕 نسخۀ خطی بساتین العرفا، تالیف غیاث الدین حموی (قرن هشتم هـ.ق)، محفوظ در کتابخانۀ ملی.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
حکایت
زنی اعرابی به سر، طفل خود را نوا برمیزد و این معانی میگفت که:
- حقتعالی تو را نیکبختی دهاد که عاقلان خدمت تو کنند، نه عقلی که بدان واسطه تو را خدمتِ نیکبختان باید کرد.
یکی گفتا که بختِ نیک، بهتر
و یا عقلی که مردم راست در خور؟
حکیمی گفت بختِ نیک باید
که بی او باخِرَد، نادان نماید
ولی جاهل چو باشد عقل، یارش
نیاید در جهان، دانش به کارش
بسا عاقل که باید بودنش خوار
به نزدِ جاهلِ نادان، بناچار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📕 نسخۀ خطی بساتین العرفا، تالیف غیاث الدین حموی (قرن هشتم هـ.ق)، محفوظ در کتابخانۀ ملی.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
🏴 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین.
#نسخه_خوانی
یا حسین!
تو در جواب رساندی به عرض پیغمبر
که ای سپهر نبوّت، من از توام بهتر!
خطاب کرد چنین، بهترینِ خلقِ خدا
که ای حسین! چرا بهتری؟ بیان فرما
تو گفتهای به رسول خدا که این ازلیست
مرا تو جدِّ کباری؛ بگو که جدّ تو کیست؟
علی بُوَد پدر و مادرم بُوَد زهرا
تو رتبهی پدر و مادرت بیان فرما
روایتیست که تصدیق کرده پیغمبر
که ای حسین! تو هستی ز جدّ خود بهتر
مرا برای عزاداریِ تو ساختهاند
خدا و خلق، غلامِ توام شناختهاند
به شغلِ خدمتِ تو صرف شد جوانیِ من
به ماتَمِ تو به سر رفت، زندگانی من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شعر از: شاعری با تخلص مقلب. بیشتر شناخته نشد.
📕 جُنگ خطی 17251 مجلس.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
یا حسین!
تو در جواب رساندی به عرض پیغمبر
که ای سپهر نبوّت، من از توام بهتر!
خطاب کرد چنین، بهترینِ خلقِ خدا
که ای حسین! چرا بهتری؟ بیان فرما
تو گفتهای به رسول خدا که این ازلیست
مرا تو جدِّ کباری؛ بگو که جدّ تو کیست؟
علی بُوَد پدر و مادرم بُوَد زهرا
تو رتبهی پدر و مادرت بیان فرما
روایتیست که تصدیق کرده پیغمبر
که ای حسین! تو هستی ز جدّ خود بهتر
مرا برای عزاداریِ تو ساختهاند
خدا و خلق، غلامِ توام شناختهاند
به شغلِ خدمتِ تو صرف شد جوانیِ من
به ماتَمِ تو به سر رفت، زندگانی من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شعر از: شاعری با تخلص مقلب. بیشتر شناخته نشد.
📕 جُنگ خطی 17251 مجلس.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
🏴 ماه محرم و ایام عزاداری سالار شهیدان، حسین بن علی (ع) بر تمام عاشقان و دوستداران آن حضرت (ع)، تسلیت باد
#نسخه_خوانی
کربلا چون بر شهید کربلا نزدیک شد
کربلا نزدیک شد، یعنی بلا نزدیک شد
آن بلا کز انبیا و اولیا پروا نداشت
باز بر فرزند شاه اولیا نزدیک شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸شاعر: صحیفی جوهری شیرازی (متوفی به سال ۱۰۲۲ ه. ق)
📕 از یک نسخۀ خطی مجلس (مربوط به سده چهاردهم.)
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
کربلا چون بر شهید کربلا نزدیک شد
کربلا نزدیک شد، یعنی بلا نزدیک شد
آن بلا کز انبیا و اولیا پروا نداشت
باز بر فرزند شاه اولیا نزدیک شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸شاعر: صحیفی جوهری شیرازی (متوفی به سال ۱۰۲۲ ه. ق)
📕 از یک نسخۀ خطی مجلس (مربوط به سده چهاردهم.)
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
(1) ملا درکی قمی
تَردامنیام از اثر اشکِ مُدام است
چون خون دلِ شیشه که در گردنِ جام است
بیزارم از آن گریه که دامن نکند تَر
اشکی که نریزد به زمین، میوۀ خام است
🔸#ملا_درکی_قمی (متوفی به سال 1063 ه.ق )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(2) مولانا سایل دماوندی
هرگز لَبِ اهلِ درد، خندان نَبُوَد
جز گریه نصیب دردمندان نَبُوَد
بیزارم از آن دل که پریشان نَبُوَد
دور افکنم آن دیده که گریان نَبُوَد
🔸مولانا #سائل_همداني_دماوندی ( عارف و شاعر قرن دهم هجري)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📕 از یک جُنگ خطی نظم و نثر مجلس شواری اسلامی ( تاریخ کتابت، قرن یازدهم ه.ق)
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
(1) ملا درکی قمی
تَردامنیام از اثر اشکِ مُدام است
چون خون دلِ شیشه که در گردنِ جام است
بیزارم از آن گریه که دامن نکند تَر
اشکی که نریزد به زمین، میوۀ خام است
🔸#ملا_درکی_قمی (متوفی به سال 1063 ه.ق )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(2) مولانا سایل دماوندی
هرگز لَبِ اهلِ درد، خندان نَبُوَد
جز گریه نصیب دردمندان نَبُوَد
بیزارم از آن دل که پریشان نَبُوَد
دور افکنم آن دیده که گریان نَبُوَد
🔸مولانا #سائل_همداني_دماوندی ( عارف و شاعر قرن دهم هجري)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📕 از یک جُنگ خطی نظم و نثر مجلس شواری اسلامی ( تاریخ کتابت، قرن یازدهم ه.ق)
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
دلا! هرگز مَـنِـهْ از کویِ دلـبـر یک قدم بیرون
که باشد کُشتنی، صیدی که آید از حرم بیرون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: موالی لاری. ضمنا وی از شاگردان جلالالدین دوانی از دانشمندان و حکما و متکلّمان بزرگ قرن نهم و دهم هجری بود.
📕 یک تذکره خطی کتابخانه ملی.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
دلا! هرگز مَـنِـهْ از کویِ دلـبـر یک قدم بیرون
که باشد کُشتنی، صیدی که آید از حرم بیرون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: موالی لاری. ضمنا وی از شاگردان جلالالدین دوانی از دانشمندان و حکما و متکلّمان بزرگ قرن نهم و دهم هجری بود.
📕 یک تذکره خطی کتابخانه ملی.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
💠 گریه.
#نسخه_خوانی
گریه باشد فیض رب العالمین
گریه باشد رهبر راه یقین
گریه باشد راه مقصد را دلیل
موج اشک اندر رهش کردم سبیل
تا نریزد اشک انجم در سحر
کی نماید خور ز مشرق سر بِدَر؟
گریه آدم را رهانْد از اضطراب
شد ز وصل حور و حوّا کامیاب
نوح زاشک و نوحه نامش نوح شد
باب رحمت بر رُخَش مفتوح شد
گریه کرد آتش گلستان بر خلیل
گریه موسی را رهانْد از رود نیل
تا نشد یعقوب، چشمش اشکبار
نخلِ وصلِ یوسفش نامَد به بار
یوسف اندر چاه اگر گریان نشد
پادشاه مصر و جسم و جان نشد
گریه موسی را رهانْد از قبطیان
الامان از چشم گریان، الامان!
چشم یونس تا نشد گریان در آب
کی برون آمد ز دریا چون حباب
گریه احمد را نبیّ الله کرد
گریه حیدر را ولیّ الله کرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: در این نسخه، نامشخص است.
📕 جُنگ نظم و نثر عباس علی شیرازی، شماره 8787 مجلس.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
گریه باشد فیض رب العالمین
گریه باشد رهبر راه یقین
گریه باشد راه مقصد را دلیل
موج اشک اندر رهش کردم سبیل
تا نریزد اشک انجم در سحر
کی نماید خور ز مشرق سر بِدَر؟
گریه آدم را رهانْد از اضطراب
شد ز وصل حور و حوّا کامیاب
نوح زاشک و نوحه نامش نوح شد
باب رحمت بر رُخَش مفتوح شد
گریه کرد آتش گلستان بر خلیل
گریه موسی را رهانْد از رود نیل
تا نشد یعقوب، چشمش اشکبار
نخلِ وصلِ یوسفش نامَد به بار
یوسف اندر چاه اگر گریان نشد
پادشاه مصر و جسم و جان نشد
گریه موسی را رهانْد از قبطیان
الامان از چشم گریان، الامان!
چشم یونس تا نشد گریان در آب
کی برون آمد ز دریا چون حباب
گریه احمد را نبیّ الله کرد
گریه حیدر را ولیّ الله کرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: در این نسخه، نامشخص است.
📕 جُنگ نظم و نثر عباس علی شیرازی، شماره 8787 مجلس.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
🏴 حضرت عباس به وقت فرات... (1)
#نسخه_خوانی
رسید چون به کنار فرات بیآرام
پیاده گشت ز مرکب به اضطراب تمام
روایت است که نُهْ روز اهل بیت نبی
گذشت عمر گرانمایهشان به خشکلبی
خصوص حضرت عباس، آن حمیدهخصال
که آب خویش عطا کردهبود بر اطفال
چنان نگاه به شط کرد تشنهکام حیات
که از خجالت او آب گشت شطّ فرات
رساند هر دو کف خویش را به آب زلال
سوی فضای دهن بُرد مضطرب احوال
به آن رسید که آبی به آتش افشانَد
ز آب، نوشد و از تشنگی فرو مانَد
بخاطر آمدش از حضرت امام حسین
که تشنه بود جگرگوشۀ شَهِ کونین
ز تشنهکامی اهلِ حرم به یاد آوَرد
تکانْد آب و ز غم، آه از نهاد آوَرد
به گریه گفت که عبّاس! خاک بر سر تو
ستاده تشنه به میدانِ کین، برادر تو
تو آب میخوری ای بیادب؟! حیای تو کو؟
به وعدۀ پدر مهربان، وفای تو کو؟
چو دید مرکب عبّاس، حالِ صاحب را
که تَر نکرد از آن آب، یک نَفَس لب را
ز تشنهکامیِ آل رسول، عبرت بُرد
میانِ شطّ فرات ایستاد و آب نخورد! ...
ـــــــــــ
🔸 کتابت محمد نعیم ولد مرحوم ملّا قنبر علی قزوینی، به فرموده نجفقلی بیکا.
📕 نسخه خطی 1268298 کتابخانه ملی.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
رسید چون به کنار فرات بیآرام
پیاده گشت ز مرکب به اضطراب تمام
روایت است که نُهْ روز اهل بیت نبی
گذشت عمر گرانمایهشان به خشکلبی
خصوص حضرت عباس، آن حمیدهخصال
که آب خویش عطا کردهبود بر اطفال
چنان نگاه به شط کرد تشنهکام حیات
که از خجالت او آب گشت شطّ فرات
رساند هر دو کف خویش را به آب زلال
سوی فضای دهن بُرد مضطرب احوال
به آن رسید که آبی به آتش افشانَد
ز آب، نوشد و از تشنگی فرو مانَد
بخاطر آمدش از حضرت امام حسین
که تشنه بود جگرگوشۀ شَهِ کونین
ز تشنهکامی اهلِ حرم به یاد آوَرد
تکانْد آب و ز غم، آه از نهاد آوَرد
به گریه گفت که عبّاس! خاک بر سر تو
ستاده تشنه به میدانِ کین، برادر تو
تو آب میخوری ای بیادب؟! حیای تو کو؟
به وعدۀ پدر مهربان، وفای تو کو؟
چو دید مرکب عبّاس، حالِ صاحب را
که تَر نکرد از آن آب، یک نَفَس لب را
ز تشنهکامیِ آل رسول، عبرت بُرد
میانِ شطّ فرات ایستاد و آب نخورد! ...
ـــــــــــ
🔸 کتابت محمد نعیم ولد مرحوم ملّا قنبر علی قزوینی، به فرموده نجفقلی بیکا.
📕 نسخه خطی 1268298 کتابخانه ملی.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
🏴 حضرت عباس به وقت فرات... (2)
#نسخه_خوانی
گرفت حضرت عباس، مَشک را بر دوش
ز گریه آب درآویخت با دل پُرجوش
سوار گشت و ز غم مشک را به دوش گرفت
چنانکه از فَلَکِ پیر، عقل و هوش گرفت
روایت است که چون کوفیانِ حقنشناس
گریختند ز میدانِ حضرت عبّاس
ز قلبِ لشکر مروانیان سپهسالار
جدا شد از سپهِ ظلم با چهار هزار
که از فرات برآمد امامزادۀ ناس
نظاره کرد به آن قوم، بیگمان و هراس
کشید تیغ پدر با شجاعت حصری
عدو گداز به آیین علوی مصری
ز قهر، حمله برآن کوفیانِ بیدین کرد
چنانکه حضرت پروردگار، تحسین کرد
نمانْد تابِ تواناییاش به پای ثبات
عجیبتر اینکه به همراه داشت آب فرات
به آن رسید که از اسب، واژگون گردد
نهال عمر گرانمایهاش نگون گردد
که ناگهان یکی از کوفیانِ دستدراز
به آن جناب مقدّس نمود دست انداز
فکند تیغ به بازوی آن اسیر بلا
چنانکه از تن او گشت، دستِ راست، جدا
چو این مشاهده کرد آن یگانۀ دوران
گرفت تیغ به دستِ چپ و سِتاد به جان
چو دید حالت او را امیر لشکر کین
خطاب کرد سوی آن جماعتِ بیدین
بلند گفت که عبّاس را بقایی نیست
شنیدهاید که یک دست را صدایی نیست!
فکند حضرت عباس، مَشک بر گردن
شروع کرد به یک دست، جنگ با دشمن
چو گرمِ جنگ شد آن شهسوار لشکر دین
برآمد از عقب او منافقی ز کمین
فکند تیغ بر آن سروِ گلشن ایجاد
چنانکه دست چپش از بدن به خاک افتاد
چو دست چپ ز تنِ او فتاد در میدان
گرفت تیغ برای جهاد بر دندان
ز زور فوّت ایمان، غم شکست نداشت
نداشت دست ولی از جهاد، دست نداشت
درآمدند بر آن تشنهکام، از چپ و راست
به شدّتی که به شرح و بیان، نیاید راست ....
[ صلّی الله علیک یا اباعبدالله
صلّی الله علیک یا ابالفضل العباس]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 کتابت محمد نعیم ولد مرحوم ملّا قنبر علی قزوینی، به فرموده نجفقلی بیکا.
📕 نسخه خطی 1268298 کتابخانه ملی.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
گرفت حضرت عباس، مَشک را بر دوش
ز گریه آب درآویخت با دل پُرجوش
سوار گشت و ز غم مشک را به دوش گرفت
چنانکه از فَلَکِ پیر، عقل و هوش گرفت
روایت است که چون کوفیانِ حقنشناس
گریختند ز میدانِ حضرت عبّاس
ز قلبِ لشکر مروانیان سپهسالار
جدا شد از سپهِ ظلم با چهار هزار
که از فرات برآمد امامزادۀ ناس
نظاره کرد به آن قوم، بیگمان و هراس
کشید تیغ پدر با شجاعت حصری
عدو گداز به آیین علوی مصری
ز قهر، حمله برآن کوفیانِ بیدین کرد
چنانکه حضرت پروردگار، تحسین کرد
نمانْد تابِ تواناییاش به پای ثبات
عجیبتر اینکه به همراه داشت آب فرات
به آن رسید که از اسب، واژگون گردد
نهال عمر گرانمایهاش نگون گردد
که ناگهان یکی از کوفیانِ دستدراز
به آن جناب مقدّس نمود دست انداز
فکند تیغ به بازوی آن اسیر بلا
چنانکه از تن او گشت، دستِ راست، جدا
چو این مشاهده کرد آن یگانۀ دوران
گرفت تیغ به دستِ چپ و سِتاد به جان
چو دید حالت او را امیر لشکر کین
خطاب کرد سوی آن جماعتِ بیدین
بلند گفت که عبّاس را بقایی نیست
شنیدهاید که یک دست را صدایی نیست!
فکند حضرت عباس، مَشک بر گردن
شروع کرد به یک دست، جنگ با دشمن
چو گرمِ جنگ شد آن شهسوار لشکر دین
برآمد از عقب او منافقی ز کمین
فکند تیغ بر آن سروِ گلشن ایجاد
چنانکه دست چپش از بدن به خاک افتاد
چو دست چپ ز تنِ او فتاد در میدان
گرفت تیغ برای جهاد بر دندان
ز زور فوّت ایمان، غم شکست نداشت
نداشت دست ولی از جهاد، دست نداشت
درآمدند بر آن تشنهکام، از چپ و راست
به شدّتی که به شرح و بیان، نیاید راست ....
[ صلّی الله علیک یا اباعبدالله
صلّی الله علیک یا ابالفضل العباس]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 کتابت محمد نعیم ولد مرحوم ملّا قنبر علی قزوینی، به فرموده نجفقلی بیکا.
📕 نسخه خطی 1268298 کتابخانه ملی.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
🏴 شبِ عاشورا.
#نسخه_خوانی
لشکر کشـم ز اشـک و برآرَم عَلَم ز آه
خواهم گرفت رویِ زمین را بدین سپاه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: سلطان یعقوب شاه، فرزند اوزون حسن پادشاه دودمان آققویونلو بود که پس از مرگ برادرش سلطان خلیل در ۸۸۳ ق به سلطنت رسید. وی در سال 896 ق وفات یافت و در امامزاده چهارمنار به خاک سپرده شد.
📕 تذکره خطی 1091960 کتابخانۀ ملی.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
لشکر کشـم ز اشـک و برآرَم عَلَم ز آه
خواهم گرفت رویِ زمین را بدین سپاه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: سلطان یعقوب شاه، فرزند اوزون حسن پادشاه دودمان آققویونلو بود که پس از مرگ برادرش سلطان خلیل در ۸۸۳ ق به سلطنت رسید. وی در سال 896 ق وفات یافت و در امامزاده چهارمنار به خاک سپرده شد.
📕 تذکره خطی 1091960 کتابخانۀ ملی.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
ابو حامد محمد غزالی (۴۵۰ — ۵۰۵ ه.ق) از بزرگترین علمای شافعی و صوفی مسلک، میگوید لعن یزید «جایز نیست»؛ شاید توبه کرده باشد!!!
و اما یک پاسخ متفاوت و جانانه به او و همفکران او.
#نسخه_خوانی
فنائی جغتائی
ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن
زانکه شاید حقتعالی کرده باشد رحمتش
آنچه با آل نبی او کرد اگر بخشد خدا
هم ببخشاید تو را گر کردهباشی لعنتش
[ ایضا:
گویی خطاب حکیم سنایی غزنوی نیز با غزالی بوده که اتفاقا تقریبا در یک عصر میزیستهاند:
داستان پسر هند مگر نشنیدی؟!
که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عمّ پیمبر بمکید
خود به ناحق حق داماد پیمبر بگرفت
پسرِ او سَرِ فرزندِ پیمبر بِبُرید
بر چنین قوم چرا لعنت و نفرین نکنیم؟
لعنة الله یزیداً و علی حب یزید]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: فنائی جغتائی (امیرنظام الدین علیشیر نوایی / تیموریان) . ضمنا تخلص او در اشعار ترکی « نوائی » و در اشعار فارسی « فانی » یا « فنائی » است.
📙 یک مجموعۀ خطی محفوظ در کتابخانۀ دانشگاه میشیگان ( آمریکا)؛ تاریخ کتابت: 1252 هـ.ق
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
و اما یک پاسخ متفاوت و جانانه به او و همفکران او.
#نسخه_خوانی
فنائی جغتائی
ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن
زانکه شاید حقتعالی کرده باشد رحمتش
آنچه با آل نبی او کرد اگر بخشد خدا
هم ببخشاید تو را گر کردهباشی لعنتش
[ ایضا:
گویی خطاب حکیم سنایی غزنوی نیز با غزالی بوده که اتفاقا تقریبا در یک عصر میزیستهاند:
داستان پسر هند مگر نشنیدی؟!
که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عمّ پیمبر بمکید
خود به ناحق حق داماد پیمبر بگرفت
پسرِ او سَرِ فرزندِ پیمبر بِبُرید
بر چنین قوم چرا لعنت و نفرین نکنیم؟
لعنة الله یزیداً و علی حب یزید]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: فنائی جغتائی (امیرنظام الدین علیشیر نوایی / تیموریان) . ضمنا تخلص او در اشعار ترکی « نوائی » و در اشعار فارسی « فانی » یا « فنائی » است.
📙 یک مجموعۀ خطی محفوظ در کتابخانۀ دانشگاه میشیگان ( آمریکا)؛ تاریخ کتابت: 1252 هـ.ق
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
🏴 شهادت اباعبدالله الحسین علیهالسلام، تسلیت باد.
#نسخه_خوانی
در حیرتم که چرخ چرا غرق خون نشد
در ماتم حسین، زمین واژگون نشد
چون آفتاب یثرب و بطحا غروب کرد
رخسار آفتاب، چرا قیرگون نشد
چون فخر کاینات، نگون شد ز پشت زین
بنیاد کاینات، چرا سرنگون نشد
جان جهان ز جشم جهان رفت و وین عجب
این جانِ سخت از تنِ یاران برون نشد
افتاد آسمان امامت چو بر زمین
ساکت چرا سپهر و زمین، بیسکون نشد
آن تیره شب دریغ که در دشت کربلا
بر رهنمای خلق کسی رهنمون نشد
«خاقان» به ماتم شه دین گفت با فغان
معدوم از برای چه این چرخ دون نشد
دردا که زندگی به دو عالم حرام شد
کین چرخ سفله دشمن دین را بهکام شد
ــ
صلّی الله علیک یا اباعبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: فتحعلی شاه قاجار، بخشی از یک ترکیب بند او.
📕 یک مجموعه خطی مجلس
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
در حیرتم که چرخ چرا غرق خون نشد
در ماتم حسین، زمین واژگون نشد
چون آفتاب یثرب و بطحا غروب کرد
رخسار آفتاب، چرا قیرگون نشد
چون فخر کاینات، نگون شد ز پشت زین
بنیاد کاینات، چرا سرنگون نشد
جان جهان ز جشم جهان رفت و وین عجب
این جانِ سخت از تنِ یاران برون نشد
افتاد آسمان امامت چو بر زمین
ساکت چرا سپهر و زمین، بیسکون نشد
آن تیره شب دریغ که در دشت کربلا
بر رهنمای خلق کسی رهنمون نشد
«خاقان» به ماتم شه دین گفت با فغان
معدوم از برای چه این چرخ دون نشد
دردا که زندگی به دو عالم حرام شد
کین چرخ سفله دشمن دین را بهکام شد
ــ
صلّی الله علیک یا اباعبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: فتحعلی شاه قاجار، بخشی از یک ترکیب بند او.
📕 یک مجموعه خطی مجلس
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
🏴 صلّی الله علیک یا اباعبدالله
#نسخه_خوانی
حسین آب نخورد و سِپُرد جان ای دل
تو آب میخوری و آب در سبو داری؟!
اگر ز دیده نریزی به روی خود این آب
دگر به روز قیامت، چه آبرو داری؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: در این نسخه، نامشخص است. (رحمةالله علیه)
📕 نسخۀ خطی زبدة المنتخبین، محفوظ در دانشگاه میشیگان.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
حسین آب نخورد و سِپُرد جان ای دل
تو آب میخوری و آب در سبو داری؟!
اگر ز دیده نریزی به روی خود این آب
دگر به روز قیامت، چه آبرو داری؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 شاعر: در این نسخه، نامشخص است. (رحمةالله علیه)
📕 نسخۀ خطی زبدة المنتخبین، محفوظ در دانشگاه میشیگان.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
HTML Embed Code: