💢 رقیب ارزشمند
🔹سایمون سینک در کتاب بازی نامحدود مینویسد: هر وقت اسم آدام گرنت را میشنیدم، حس بدی پیدا میکردم. وقتی میدیدم کسی از او تعریف میکند، حسادت تمام وجودم را فرا میگرفت. یک روز از من و او دعوت شد تا باهم در یک سخنرانی شرکت کنیم.
🔸مجری گفت اگر هر کدام از ما همدیگر را معرفی کنیم، خیلی جالب میشود. اول من شروع کردم. رو به او کردم، بعد به حضار، دوباره به او و بعد گفتم: تو در من حس ناامنی ایجاد میکنی. حضار خندیدند. به من نگاه کرد و در پاسخ گفت: این احساس دوطرفه است و در ادامه برخی از نقاط قوت من را که آرزوی خودش بود، برشمرد.
✅ همان موقع فهمیدم منشاء این حس رقابت چیست. نوع نگاه من، هیچ ارتباطی به او نداشت. هر چه بود، مربوط به خودم بود. وقتی اسمش میآمد، به یاد ضعفهایم میافتادم. به جای این که انرژی و وقتم را صرف پیشرفت خودم کنم، راه سادهتر را انتخاب کرده بودم؛ میخواستم او را شکست دهم.
☑️ اما او رقیب ارزشمندم بود. رقیب ارزشمند باعث میشود همواره به دنبال پیشرفت باشیم.
@hrm_academy
>>Click here to continue<<
