Channel: من°
نگاه ما، پگاه ما، حسیـن است
تمام تکیهگاه ما حسین است
نه موشک نهپدافند و نهپهپاد
صلاحما، سلاحما، حسین است
تمام تکیهگاه ما حسین است
نه موشک نهپدافند و نهپهپاد
صلاحما، سلاحما، حسین است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آفریدند تو را
نام نهادند حسین
تا که دلسوزترین
واژه دنیا باشی!
نام نهادند حسین
تا که دلسوزترین
واژه دنیا باشی!
حسین جان
میخواهم بدانی اینکه
امسال برایت گریه میکند
همانی نیست که پارسال برایت اشک ریخته
خیلی تنهاتر
خیلی مستاصلتر
خیلی گم است
خیلی پریشان است
سهم بیشتری از تو میخواهد
میخواهم بدانی اینکه
امسال برایت گریه میکند
همانی نیست که پارسال برایت اشک ریخته
خیلی تنهاتر
خیلی مستاصلتر
خیلی گم است
خیلی پریشان است
سهم بیشتری از تو میخواهد
معامله با خدا همیشه سود داره تو یه ذره
میبخشی، اون دریا میده
تو یه لبخند میکاری، اون شادی میفرسته
هیچ وقت از حساب خدا کم نمیشه
فقط کافیه بهش اعتماد کنی، جبرانش بینهایتقشنگه
میبخشی، اون دریا میده
تو یه لبخند میکاری، اون شادی میفرسته
هیچ وقت از حساب خدا کم نمیشه
فقط کافیه بهش اعتماد کنی، جبرانش بینهایتقشنگه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینکه امام زمان بیاد مشکلو حل کنه یک جمله انحرافی است
آن حضرت همین الان همه کارهای این کشور و شیعیان را مدیریت میکنند و اشراف کامل دارند بر اوضاع
آن حضرت همین الان همه کارهای این کشور و شیعیان را مدیریت میکنند و اشراف کامل دارند بر اوضاع
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امامحسین همیشه حواسش هست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب سوم محرم منو بغل کن دوباره...
و به یاد دختران شهدایی که
بعد رفتنت، دوباره پدرشان شهـید شد..
و به یاد دختران شهدایی که
بعد رفتنت، دوباره پدرشان شهـید شد..
به گونهای زندگی کن که انگار فردا خواهی مرد.
و به گونهای بیاموز که انگار تا ابد زندهای.
و به گونهای بیاموز که انگار تا ابد زندهای.
میگویند امامحسن، دو بار تمام دارایی خود را
در راه خدا بخشید. بار سوم امام حسین راضی
نمیشد؛ عبدالله و قاسم خیلی اصرار کردند.
در راه خدا بخشید. بار سوم امام حسین راضی
نمیشد؛ عبدالله و قاسم خیلی اصرار کردند.
تو نهایت عشقی،
نهایت دوست داشتن..
و در لابه لای این بینهایتها،
چقدرخوشبختم که تو را دارم ..
آقا ابا عبدالله
نهایت دوست داشتن..
و در لابه لای این بینهایتها،
چقدرخوشبختم که تو را دارم ..
آقا ابا عبدالله
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرین دیدار دختر دو ساله شهید واحدی با پدرش
شهید واحدی یک دختر 2 ساله و یک پسر
تو راهی در هنگام شهادت داشتند
یادگاری
یک روز جلوی مغازه رفیقمون جمع شده بودیم که بریم هیئت ....
صحبت ها زیاد بود که در میان این صحبت ها یکی از دوستان از آقابهروز در خواست یک یادگاری کرد .
آقا بهروز دست در جیب انداخت تا چیزی به عنوان یادگاری پیدا کند،اما چیزی جز یک تکه کاغذ پیدا نکرد.....
و یکی از دوستان جمع ، یک خودکار به ایشون داد که شهید بزرگوار روی کاغذ نوشت:
نه دنیا آنقدر زیباست نه مرگ آنقدر تلخ که
بخواهیم شرافت خویش را از دست دهیم
شهید واحدی یک دختر 2 ساله و یک پسر
تو راهی در هنگام شهادت داشتند
یادگاری
یک روز جلوی مغازه رفیقمون جمع شده بودیم که بریم هیئت ....
صحبت ها زیاد بود که در میان این صحبت ها یکی از دوستان از آقابهروز در خواست یک یادگاری کرد .
آقا بهروز دست در جیب انداخت تا چیزی به عنوان یادگاری پیدا کند،اما چیزی جز یک تکه کاغذ پیدا نکرد.....
و یکی از دوستان جمع ، یک خودکار به ایشون داد که شهید بزرگوار روی کاغذ نوشت:
نه دنیا آنقدر زیباست نه مرگ آنقدر تلخ که
بخواهیم شرافت خویش را از دست دهیم
HTML Embed Code: