وقتی حافظه جمعی، استراتژیها را تغییر میدهد
تصور کنید در یک جلسه سازمانی، مدیران به ایدهای اشاره میکنند که همه دربارهاش اطمینان دارند. «همیشه اینطور بوده!» جملهای است که بارها تکرار میشود. اما اگر واقعیت متفاوت باشد چه؟ اگر خاطرهای که همه به آن استناد میکنند اساساً رخ نداده باشد؟
پدیده «اثر ماندلا»، که بر مبنای خاطره جمعی غلطِ درگذشت نلسون ماندلا در «زندان»دهه ۸۰ در میان مردم نامگذاری شده، نشان میدهد که ذهن جمعی انسانها چگونه میتواند خاطرات غیرواقعی بسازد. این اثر زمانی نمایان میشود که رویدادها به شکل تحریفشدهای در حافظه گروهی افراد ثبت و به مرور زمان تقویت میشوند، بهطوریکه تبدیل به حقیقتی غیرقابل انکار میشوند.
در دنیای کسبوکار، چنین تحریفهایی اغلب از آنچه فکر میکنیم پررنگترند. مدیران تصمیمات استراتژیک خود را گاهی بر اساس تجربیات جمعی نادرستی اتخاذ میکنند که در گذر زمان به «حقایق غیرقابل تردید» تبدیل شدهاند. مثلاً بارها دیده شده شرکتی استراتژیاش را بر پایه شکست یا موفقیت فرضی یک محصول در گذشته بنا میکند، درحالیکه بررسی دقیقتر نشان میدهد اساساً چنین تجربهای به آن شکل که تصور میشود وجود نداشته است.
اثر ماندلا میتواند سازمانها را به دام تصمیمگیریهای نادرست، سرمایهگذاریهای بیهوده یا حتی هراسهای بیاساس بکشاند. اما شناخت این پدیده، به مدیران اجازه میدهد تا با احتیاط بیشتری به «واقعیتهای سازمانی» نزدیک شوند. مستندسازی دقیق و بررسی منظم تصمیمها و نتایج گذشته میتواند سپر دفاعی مناسبی در برابر حافظه جمعی اشتباه باشد.
از سوی دیگر، این اثر، اهمیت «قصهگویی» (Storytelling) در سازمانها را آشکار میکند؛ داستانهایی که بارها بازگو میشوند، نهایتاً به فرهنگ سازمانی بدل شده و استراتژیها را شکل میدهند.
توجه به «اثر ماندلا» به مدیران یادآوری میکند که حتی جمعیترین خاطرات هم ممکن است نادرست باشند. پذیرش این حقیقت، میتواند سازمانها را در مسیر واقعبینانهتر و آگاهانهتری قرار دهد و تصمیمگیریها را از دام توهمات جمعی نجات دهد
#اثر_ماندلا #استراتژی #حافظه_جمعی #سازمان #سپندارند
>>Click here to continue<<