Channel: لوح
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کوری آموزشی و پژوهشی ۷: ما نیازمند یک معجزۀ قریبالوقوع در یک موقعیتِ وخیم یا SHITUATION هستیم.
https://hottg.com/ksharifiRRB/1203
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۰۹/۰۴
https://hottg.com/ksharifiRRB
https://hottg.com/ksharifiRRB/1203
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۰۹/۰۴
https://hottg.com/ksharifiRRB
کوری آموزشی و پژوهشی ۷: ما نیازمند یک معجزۀ قریبالوقوع در یک موقعیتِ وخیم یا SHITUATION هستیم
ادامه از بخش ۶
فرد عامیای چون "لوحبان" اگر بخواهد ببیند کشورها در کدام SITUATION یا SHITUATION به سرمیبرند، کافی است چند معیار را وارسی کند:👇
وضعیت دستمزد و حقوق
قیمت مواد خوراکی
میزان مصرف سرانۀ گوشت و لبنیات
نرخ تورم
وضعیت اجاره مسکن
امید به سرمایه گذاری
و از همه مهمتر محیط زیست
👈همه باید مراقب باشیم که برای حل مسائل در دام تفکر خطی نیفتیم که خطر بزرگی است و هر کشوری را در گرداب بلا غرق خواهد کرد و پیامدهای تصمیمات خودمان چون ماری قدرتمند به دور گردنمان خواهد پیچید و خفهمان خواهد کرد. به موجب تفکر خطی بود که اتوبانهای بزرگی در شهر ساخته شد. همین اتوبانها محرکی برای ساخت برجها، تردد بیشتر با اتومبیل و آلودگی هوای بیشتر و نیز مسدود شدن مسیرِ نه چندان کارآمد تهویۀ طبیعی شهر شد و جمعیت بیشتر به تهران و کلانشهرها آمدند و تراکمفروشی هم ادامه پیدا کرد. با تفوق تفکر خطی به نظر برخی رسید که اگر هزینۀ زندگی در شهری مثل تهران تا حدی افزایش یابد که خیلیها از پسِ آن برنیایند، مانع از مهاجرت بی رویه به تهران و کلانشهرها خواهد شد. افزایش نرخ صدور پروانۀ ساخت و عوارض ساختمانی در وهلۀ اول هوسانگیز است، اما شهرها دچار نامتعادلی شدند. افزایش هزینۀ زندگی موجب شد که حاشیهنشینی گسترش پیدا کند، اما نیروهای کیفی مثل پرستاران به نتیجه رسیدند که از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک کوچ کنند. به فراوانی میتوان تفوق تفکر خطی را دید، تفکری که روابط را ساده میبیند، و گمان میبرد که اگر یک عامل را تغییر دهیم، میتوان عامل وابسته به آن را کم و زیاد کرد. چند مثال دیگر میتواند به درک این مطلب کمک کند:👇
با چند برابر کردن هزینۀ خرید مدرک مشکل مهاجرت نخبگان و دانشجویان از کشور حل میشود.
با ساخت یک میلیون مسکن در سال مشکل اسکان حل میشود.
با کاشت یک میلیارد درخت، مشکل جنگل تراشی برطرف می شود.
برای جلوگیری از سرگردانی دانشآموزان پس از دبیرستان، دانشگاهها را بیرویه گسترش میدهیم.
با افزایش تعداد مقالات علمی کشور و سرآمدی در منطقه وضعیت صنعتی بهتری پیدا خواهیم کرد.
با افزایش سالهای اشتغال، مشکل صندوقهای بازنشستگی را حل میکنیم.
پزشک کم داریم؟ حتی زیر سوله هم پزشک پرورش میدهیم. این تفکر یک نابغه بود که موجی ایجاد کرد که موجب جدایی آموزش پزشکی از وزارت علوم شد.
برای مبارزه با فقر، یارانه را افزایش میدهیم. همین الان هم هر دولتی زیر بار یارانه کمر خم میکند.
👈به نظر میرسد که ما در یک SHITUATION شبیه محدودۀ زمانی۱۹۰۰ هستیم. در اواخر قرن ۱۹، پیش بینی میشد که خیابانهای لندن و نیویورک در کوهی از مدفوع اسب غرق خواهد شد و هیچ راهی برای حل آن نمی توانستند پیش بینی کنند. اما معجزۀ قریب الوقوعی به نام اختراع موتورهای درون سوز و ابتکارات صنعتی-اقتصادی گوتلیب دایملر و هنری فورد در پیش بود. اما این اختراع در خلاء به وجود نیامد. یک درس از اختراع موتورهای درون سوز میتوان گرفت: اگر انسانها را به حال خودشان بگذارید، معمولاً راهی برای حل مشکلات اقتصادی پیدا خواهند کرد، فقط وقتی که برای این کار آزاد باشند، موسسات اقتصادی خودشان را داشته باشند که مستلزم محترم شمردن حق مالکیت (مادی و معنوی) در جامعه است. این وضعیت انگیزههای درستی خلق خواهد کرد و آزادی پیدا کردن راه چاره را به آنها می دهد. در فقدان چنین زمینهای، به ناچار مکانیسمهای سیاسی با نگاه خطی حاکم خواهد شد و مسائل بدتر از پیش میشود.
اینک آن SHITUATION لندن و نیویورک با مدفوع اسب تغییر ماهیت داده است. برای مثال، جای تراکم مدفوع اسب را آلودگی هوا و عوارض بهداشتی چون سکتۀ مغزی گرفته است. آینده و دورنمای تامین مسکن و اشتغال ظاهراً تاریک است و هیچ راهی به نظرمان نمیرسد.
این کلیپ بخشی از سریال نابغه Genius در موردِ زندگی آلبرت آینشتاین است. زمان داستان در حوالی ۱۸۹۸ است و بینش عمیق اجتماعی دانشمندان در برابر نیازهای اجتماعی را نشان میدهد. دنیا در آستانۀ جنگ جهانی اول بود و یکی از دلایل آن قحطی قریبالوقوع در اروپا بود. ژنرالها خود را برای کم کردن نانخورها آماده میکردند، اما دانشمندان آن دوران در اروپا معجزات قریبالوقوع خود را رو کردند. در انتهای کلیپ وقتی همسر فریتز هابر با ناامیدی از شوهرش پرسید آیا میتواند نیتروژن را از هوا استخراج کند؟ یک جواب هوشمندانه از همسرش شنید: هنوز نە!
دانشگاهیان باید زودتر از همه خطر تفکر خطی را گوشزد کرده گذار از SHITUATION به یک موقعیت پایدار را همانند اسلافشان در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم هدف قرار دهند. آیا دیر شده است؟ هنوز نە.
Not Yet.
ادامه در بخش ۸
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۰۹/۰۴
https://hottg.com/ksharifiRRB
ادامه از بخش ۶
فرد عامیای چون "لوحبان" اگر بخواهد ببیند کشورها در کدام SITUATION یا SHITUATION به سرمیبرند، کافی است چند معیار را وارسی کند:👇
وضعیت دستمزد و حقوق
قیمت مواد خوراکی
میزان مصرف سرانۀ گوشت و لبنیات
نرخ تورم
وضعیت اجاره مسکن
امید به سرمایه گذاری
و از همه مهمتر محیط زیست
👈همه باید مراقب باشیم که برای حل مسائل در دام تفکر خطی نیفتیم که خطر بزرگی است و هر کشوری را در گرداب بلا غرق خواهد کرد و پیامدهای تصمیمات خودمان چون ماری قدرتمند به دور گردنمان خواهد پیچید و خفهمان خواهد کرد. به موجب تفکر خطی بود که اتوبانهای بزرگی در شهر ساخته شد. همین اتوبانها محرکی برای ساخت برجها، تردد بیشتر با اتومبیل و آلودگی هوای بیشتر و نیز مسدود شدن مسیرِ نه چندان کارآمد تهویۀ طبیعی شهر شد و جمعیت بیشتر به تهران و کلانشهرها آمدند و تراکمفروشی هم ادامه پیدا کرد. با تفوق تفکر خطی به نظر برخی رسید که اگر هزینۀ زندگی در شهری مثل تهران تا حدی افزایش یابد که خیلیها از پسِ آن برنیایند، مانع از مهاجرت بی رویه به تهران و کلانشهرها خواهد شد. افزایش نرخ صدور پروانۀ ساخت و عوارض ساختمانی در وهلۀ اول هوسانگیز است، اما شهرها دچار نامتعادلی شدند. افزایش هزینۀ زندگی موجب شد که حاشیهنشینی گسترش پیدا کند، اما نیروهای کیفی مثل پرستاران به نتیجه رسیدند که از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک کوچ کنند. به فراوانی میتوان تفوق تفکر خطی را دید، تفکری که روابط را ساده میبیند، و گمان میبرد که اگر یک عامل را تغییر دهیم، میتوان عامل وابسته به آن را کم و زیاد کرد. چند مثال دیگر میتواند به درک این مطلب کمک کند:👇
با چند برابر کردن هزینۀ خرید مدرک مشکل مهاجرت نخبگان و دانشجویان از کشور حل میشود.
با ساخت یک میلیون مسکن در سال مشکل اسکان حل میشود.
با کاشت یک میلیارد درخت، مشکل جنگل تراشی برطرف می شود.
برای جلوگیری از سرگردانی دانشآموزان پس از دبیرستان، دانشگاهها را بیرویه گسترش میدهیم.
با افزایش تعداد مقالات علمی کشور و سرآمدی در منطقه وضعیت صنعتی بهتری پیدا خواهیم کرد.
با افزایش سالهای اشتغال، مشکل صندوقهای بازنشستگی را حل میکنیم.
پزشک کم داریم؟ حتی زیر سوله هم پزشک پرورش میدهیم. این تفکر یک نابغه بود که موجی ایجاد کرد که موجب جدایی آموزش پزشکی از وزارت علوم شد.
برای مبارزه با فقر، یارانه را افزایش میدهیم. همین الان هم هر دولتی زیر بار یارانه کمر خم میکند.
👈به نظر میرسد که ما در یک SHITUATION شبیه محدودۀ زمانی۱۹۰۰ هستیم. در اواخر قرن ۱۹، پیش بینی میشد که خیابانهای لندن و نیویورک در کوهی از مدفوع اسب غرق خواهد شد و هیچ راهی برای حل آن نمی توانستند پیش بینی کنند. اما معجزۀ قریب الوقوعی به نام اختراع موتورهای درون سوز و ابتکارات صنعتی-اقتصادی گوتلیب دایملر و هنری فورد در پیش بود. اما این اختراع در خلاء به وجود نیامد. یک درس از اختراع موتورهای درون سوز میتوان گرفت: اگر انسانها را به حال خودشان بگذارید، معمولاً راهی برای حل مشکلات اقتصادی پیدا خواهند کرد، فقط وقتی که برای این کار آزاد باشند، موسسات اقتصادی خودشان را داشته باشند که مستلزم محترم شمردن حق مالکیت (مادی و معنوی) در جامعه است. این وضعیت انگیزههای درستی خلق خواهد کرد و آزادی پیدا کردن راه چاره را به آنها می دهد. در فقدان چنین زمینهای، به ناچار مکانیسمهای سیاسی با نگاه خطی حاکم خواهد شد و مسائل بدتر از پیش میشود.
اینک آن SHITUATION لندن و نیویورک با مدفوع اسب تغییر ماهیت داده است. برای مثال، جای تراکم مدفوع اسب را آلودگی هوا و عوارض بهداشتی چون سکتۀ مغزی گرفته است. آینده و دورنمای تامین مسکن و اشتغال ظاهراً تاریک است و هیچ راهی به نظرمان نمیرسد.
این کلیپ بخشی از سریال نابغه Genius در موردِ زندگی آلبرت آینشتاین است. زمان داستان در حوالی ۱۸۹۸ است و بینش عمیق اجتماعی دانشمندان در برابر نیازهای اجتماعی را نشان میدهد. دنیا در آستانۀ جنگ جهانی اول بود و یکی از دلایل آن قحطی قریبالوقوع در اروپا بود. ژنرالها خود را برای کم کردن نانخورها آماده میکردند، اما دانشمندان آن دوران در اروپا معجزات قریبالوقوع خود را رو کردند. در انتهای کلیپ وقتی همسر فریتز هابر با ناامیدی از شوهرش پرسید آیا میتواند نیتروژن را از هوا استخراج کند؟ یک جواب هوشمندانه از همسرش شنید: هنوز نە!
دانشگاهیان باید زودتر از همه خطر تفکر خطی را گوشزد کرده گذار از SHITUATION به یک موقعیت پایدار را همانند اسلافشان در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم هدف قرار دهند. آیا دیر شده است؟ هنوز نە.
Not Yet.
ادامه در بخش ۸
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۰۹/۰۴
https://hottg.com/ksharifiRRB
اگر همین الآن خبر برسد که یک سیارک قطعاً به زمین برخورد خواهد کرد، ایران، اسرائیل، آمریکا، چین، روسیه، اکراین، اتحادیۀ اروپا و فلسطین چه باید بکنند؟ به مناسبتِ اجلاسِ COP28 در امارت
https://www.npr.org/2023/03/10/1162659328/asteroid-2023-dw-nasa-earth-impact
اگر همین الآن بفهمیم که در ۱۴ فوریۀ ۲۰۴۶، سیارک 2023 DW نه با احتمال ۰.۱۸ درصد بلکه با احتمال ٩۹.٨٢ درصد به زمین برخورد خواهد کرد، کشورهای یاد شده چه باید بکنند؟ حتی احتمال ۰.۱۸ درصد هم خیلی زیاد است.
وقتی سیارکی فرضی به زمین برخورد کند، همانند سیارک chicxulub که حدود ٦٦ میلیون سال پیش با شبه جزیرۀ یوکاتان در خلیج مکزیک برخورد کرد، هیچ موجود زندهای احتمالاً فرصت واکنش نخواهد یافت و شاید همه در دم بمیریم. اما بلایی بزرگتر و خیلی زودتر از سیارک 2023 DW در راه است و آن گرمایش زمین و خشکسالی، و در ادامۀ آن ناهیدی (سیارۀ زهره) شدن کرۀ زمین است. ناهید یک میلیارد سال پیش احتمالاً اقیانوسی قابل سکونت داشت.
تغییرات اقلیمی و عوارض آن از جمله خشکسالی بلایی بزرگتر است و قبل از انقراض جمعی ناشی از آن، بیم آن میرود که انسانها بر سر آب و محیط زیست سخت به جان هم بیفتند و بشر زودتر از آن بلا، با زجرکش کلکِ خودش را بُکََند. حتی فکرِ رخداد آن در مقیاسی بسیار کوچک، آن هم در منطقۀ پرمناقشۀ خاورمیانه لرزه بر تن هر انسانِ دارای عقل سلیم میاندازد.
اهمیت ارتباط متقابل دانشمندان و سیاستمداران
وجود ارتباط متقابل بین دانشمندان و سیاستمداران ضروری است. باید درنظر گرفت که بسیاری تصمیمات سیاسی اثرات زیستمحیطی دارد که هر دو گروه باید مراقب آن باشند. استراتژیهایی نظیر خودکفایی در محصولاتی که آببریِ بالایی دارند، نظیر گندم با مصرفِ ١٣٠٠ لیتر آب برای هر کیلوگرم و شیر با مصرفِ ١٠٠٠ لیتر آب در هر کیلوگرم (١)، در کشورهایی با منابعِ نایابِ آب میتواند اثراتی مخرّب بر جا بگذارد. افزونبراین، فعالیتهایی که بهظاهر برای حفظِ آب انجام میشود، نظیر سدّسازی در کشورهای گرمسیری و نیمهگرمسیری، ممکن است عواقب بدی داشته باشد. خشک شدن عمدۀ دریاچههای داخلی در ایران را باید نقّادانه وارسی کرد. سدهای بالادست در رودخانههای دجله و فرات در ترکیه ممکن است موجب خشک شدن مناطق پاییندست در جنوب عراق شود و توفانهای وحشتناک شن را در منطقه برانگیزد. استان سیستانوبلوچستان که در پاییندست رودخانۀ هیرمند است، احتمالاً بهخاطر سدهایی که در بالادست بر روی این رودخانه در افغانستان زدهاند، چنان آسیب دیده که با خشک شدنِ دریاچۀ هامون، ماهیگیری و پرورش ماهی و پرورش دام در منطقه نابود و مشکل امرارمعاش موجب مهاجرت گستردۀ مردم بومی شده است. توصیه میشود که سیاست سدّسازی یا بهعبارتبهتر، جنون سدّسازی حداقل در خاورمیانه، جایی که مستعد منازعه بر سر آب است، بازبینی شود. درحالحاضر، بحث بر سرِ حذف و تخریب سدها در جوامع علمی در ایالات متّحده در جریان است (٢).
تصویب قوانین و اخذ تصمیمهای کلان در مقیاس کشوری، منطقهای و جهانی همیشه باید در زیر چتر پایداریِ محیطزیست انجام شود. دستیابی به یک حسّ وفاقِ بینالمللی ضروری است تا امور مربوط به بهداشت و پایداری محیط زیست از منازعات سیاسی داخلی و یا بینالمللی، ازجمله تحریمها معاف باشد (٣). این حس مشترک حتی بین دشمنان نیز باید برقرار شود.
در برابر خشکسالی و تغییرات اقلیمی، سرسختترینِ دشمنان باید خود را در معرض اصابت یک سیارک تمام کننده به زمین فرض کنند. آن سیاستی منطقی است که به جای آرزوها، واقعیات دردناک را در نظر بگیرد. نشستهایی مثل COP28 شایسته و بایسته است که معاف از منازعات سیاسی و نظامی باشد.
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
١٤٠٢/٠٩/١١
https://hottg.com/ksharifiRRB
======================================================
مراجع:
1. Hoekstra, AY. (2008). The water footprint of food, in J. Förare (ed) Water For Food, The Swedish Research Council for Environment, The Swedish Research Council Formas, Stockholm, 54.
2. Vahedifard, F., Madani, K., AghaKouchak, A., Thota, SK. (2021). Are we ready for more dam removals in the United States? Environmetnal Research: Infrastructral Sustainability. 1 013001 https://doi.org/10.1088/2634-4505/abe639.
٣) بخش عمدۀ این مطلب از صفحۀ ١٨٤ فصل ١١ کتابِ "تأملی بر آموزش دامپزشکی: ازتئوری تا مشی حرفهای" است.
https://www.npr.org/2023/03/10/1162659328/asteroid-2023-dw-nasa-earth-impact
اگر همین الآن بفهمیم که در ۱۴ فوریۀ ۲۰۴۶، سیارک 2023 DW نه با احتمال ۰.۱۸ درصد بلکه با احتمال ٩۹.٨٢ درصد به زمین برخورد خواهد کرد، کشورهای یاد شده چه باید بکنند؟ حتی احتمال ۰.۱۸ درصد هم خیلی زیاد است.
وقتی سیارکی فرضی به زمین برخورد کند، همانند سیارک chicxulub که حدود ٦٦ میلیون سال پیش با شبه جزیرۀ یوکاتان در خلیج مکزیک برخورد کرد، هیچ موجود زندهای احتمالاً فرصت واکنش نخواهد یافت و شاید همه در دم بمیریم. اما بلایی بزرگتر و خیلی زودتر از سیارک 2023 DW در راه است و آن گرمایش زمین و خشکسالی، و در ادامۀ آن ناهیدی (سیارۀ زهره) شدن کرۀ زمین است. ناهید یک میلیارد سال پیش احتمالاً اقیانوسی قابل سکونت داشت.
تغییرات اقلیمی و عوارض آن از جمله خشکسالی بلایی بزرگتر است و قبل از انقراض جمعی ناشی از آن، بیم آن میرود که انسانها بر سر آب و محیط زیست سخت به جان هم بیفتند و بشر زودتر از آن بلا، با زجرکش کلکِ خودش را بُکََند. حتی فکرِ رخداد آن در مقیاسی بسیار کوچک، آن هم در منطقۀ پرمناقشۀ خاورمیانه لرزه بر تن هر انسانِ دارای عقل سلیم میاندازد.
اهمیت ارتباط متقابل دانشمندان و سیاستمداران
وجود ارتباط متقابل بین دانشمندان و سیاستمداران ضروری است. باید درنظر گرفت که بسیاری تصمیمات سیاسی اثرات زیستمحیطی دارد که هر دو گروه باید مراقب آن باشند. استراتژیهایی نظیر خودکفایی در محصولاتی که آببریِ بالایی دارند، نظیر گندم با مصرفِ ١٣٠٠ لیتر آب برای هر کیلوگرم و شیر با مصرفِ ١٠٠٠ لیتر آب در هر کیلوگرم (١)، در کشورهایی با منابعِ نایابِ آب میتواند اثراتی مخرّب بر جا بگذارد. افزونبراین، فعالیتهایی که بهظاهر برای حفظِ آب انجام میشود، نظیر سدّسازی در کشورهای گرمسیری و نیمهگرمسیری، ممکن است عواقب بدی داشته باشد. خشک شدن عمدۀ دریاچههای داخلی در ایران را باید نقّادانه وارسی کرد. سدهای بالادست در رودخانههای دجله و فرات در ترکیه ممکن است موجب خشک شدن مناطق پاییندست در جنوب عراق شود و توفانهای وحشتناک شن را در منطقه برانگیزد. استان سیستانوبلوچستان که در پاییندست رودخانۀ هیرمند است، احتمالاً بهخاطر سدهایی که در بالادست بر روی این رودخانه در افغانستان زدهاند، چنان آسیب دیده که با خشک شدنِ دریاچۀ هامون، ماهیگیری و پرورش ماهی و پرورش دام در منطقه نابود و مشکل امرارمعاش موجب مهاجرت گستردۀ مردم بومی شده است. توصیه میشود که سیاست سدّسازی یا بهعبارتبهتر، جنون سدّسازی حداقل در خاورمیانه، جایی که مستعد منازعه بر سر آب است، بازبینی شود. درحالحاضر، بحث بر سرِ حذف و تخریب سدها در جوامع علمی در ایالات متّحده در جریان است (٢).
تصویب قوانین و اخذ تصمیمهای کلان در مقیاس کشوری، منطقهای و جهانی همیشه باید در زیر چتر پایداریِ محیطزیست انجام شود. دستیابی به یک حسّ وفاقِ بینالمللی ضروری است تا امور مربوط به بهداشت و پایداری محیط زیست از منازعات سیاسی داخلی و یا بینالمللی، ازجمله تحریمها معاف باشد (٣). این حس مشترک حتی بین دشمنان نیز باید برقرار شود.
در برابر خشکسالی و تغییرات اقلیمی، سرسختترینِ دشمنان باید خود را در معرض اصابت یک سیارک تمام کننده به زمین فرض کنند. آن سیاستی منطقی است که به جای آرزوها، واقعیات دردناک را در نظر بگیرد. نشستهایی مثل COP28 شایسته و بایسته است که معاف از منازعات سیاسی و نظامی باشد.
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
١٤٠٢/٠٩/١١
https://hottg.com/ksharifiRRB
======================================================
مراجع:
1. Hoekstra, AY. (2008). The water footprint of food, in J. Förare (ed) Water For Food, The Swedish Research Council for Environment, The Swedish Research Council Formas, Stockholm, 54.
2. Vahedifard, F., Madani, K., AghaKouchak, A., Thota, SK. (2021). Are we ready for more dam removals in the United States? Environmetnal Research: Infrastructral Sustainability. 1 013001 https://doi.org/10.1088/2634-4505/abe639.
٣) بخش عمدۀ این مطلب از صفحۀ ١٨٤ فصل ١١ کتابِ "تأملی بر آموزش دامپزشکی: ازتئوری تا مشی حرفهای" است.
NPR
Newly found asteroid has a 'very small chance' of hitting Earth, NASA says
Less than two weeks after it was discovered, asteroid 2023 DW sits at the top of the "risk list" maintained by the European Space Agency.
اهمیت تشخیص علم از شبهعلم و ناعلم
برای پاسخ به این که عدد، جسم یا تشخیص درمانگاهی چیست، باید از حوزۀ ریاضی، فیزیک یا طب خارج، و وارد حیطۀ فلسفه شویم. به همین ترتیب، پاسخ به این که پژوهش چیست و کدام پژوهش علمی است؟
به قول ژان پیاژه این که علم فیزیک ۲۰ قرن پس از ریاضیات تکوین یافته شاهدی است بر این مدعا که سامان دادن به روح علم تجربی تا چه پایه مشکل است. از آن زمان که به تأسی از فرانسیس بیکن، تجربه در مشی علم جایگاهی اساسی یافت تا زمانی که کارل پوپر معیار ابطالپذیری را برای تشخیص علم از شبهعلم پیش نهاد، روشمندی علمی تغییراتی اساسی در زندگی بشر ایجاد کرده است، به نحوی که اگر همین روند علمی ادامه نیابد، اساس تمدنی بشر با مشکلات بزرگی روبرو خواهد شد.
در این دوران تهاجم شبهعلم و ناعلم وسعت زیاد یافته است. برای هر پژوهشگر اصیلی تشخیص این موضوع ضروری است و در ضمن، باید مراقب بود که شبهعلم و ناعلم تلاش زیادی برای دربرکردن جبۀ علم دارد و به دقت برای فریب، روشمندی علم را تقلید میکند؛ حداعلی و خطرناک آن را در کورونا دیدیم. روز یکشنبه ۱۹ آذر در دانشکدۀ علوم دانشگاە فردوسی مشهد، روی این موضوع بحث خواهد شد.
برای پاسخ به این که عدد، جسم یا تشخیص درمانگاهی چیست، باید از حوزۀ ریاضی، فیزیک یا طب خارج، و وارد حیطۀ فلسفه شویم. به همین ترتیب، پاسخ به این که پژوهش چیست و کدام پژوهش علمی است؟
به قول ژان پیاژه این که علم فیزیک ۲۰ قرن پس از ریاضیات تکوین یافته شاهدی است بر این مدعا که سامان دادن به روح علم تجربی تا چه پایه مشکل است. از آن زمان که به تأسی از فرانسیس بیکن، تجربه در مشی علم جایگاهی اساسی یافت تا زمانی که کارل پوپر معیار ابطالپذیری را برای تشخیص علم از شبهعلم پیش نهاد، روشمندی علمی تغییراتی اساسی در زندگی بشر ایجاد کرده است، به نحوی که اگر همین روند علمی ادامه نیابد، اساس تمدنی بشر با مشکلات بزرگی روبرو خواهد شد.
در این دوران تهاجم شبهعلم و ناعلم وسعت زیاد یافته است. برای هر پژوهشگر اصیلی تشخیص این موضوع ضروری است و در ضمن، باید مراقب بود که شبهعلم و ناعلم تلاش زیادی برای دربرکردن جبۀ علم دارد و به دقت برای فریب، روشمندی علم را تقلید میکند؛ حداعلی و خطرناک آن را در کورونا دیدیم. روز یکشنبه ۱۹ آذر در دانشکدۀ علوم دانشگاە فردوسی مشهد، روی این موضوع بحث خواهد شد.
گلها و برگها
اگر میخواهید به مجموعۀ برنامۀ موسیقی گلها و نیز آرشیوی غنی از مجلات اطلاعات بانوان، فصلنامه تئاتر، فیلم و هنر، هولیوود، هنر و سینما، هنر و مردم، مجله چنگ، موزیک ایران، موسیقی، رادیو تهران، نقش و نگار، نگین، رودکی، سپیدوسیاه، ستاره سینما، تماشا، تهران مصور، تالش و توفیق دست پیدا کنید و برای گردآورندهاش «جین لویسون» که چند ماهی است همسرش را از دست داده به مناسبت کریسمس تبریکی بفرستید، یکی از این لینکها را ببینید:
https://hottg.com/about_ghaed/747
http://mghaed.com/essays/snaps/402/the_way_we_were.htm
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۰/۰۱
https://hottg.com/ksharifiRRB
اگر میخواهید به مجموعۀ برنامۀ موسیقی گلها و نیز آرشیوی غنی از مجلات اطلاعات بانوان، فصلنامه تئاتر، فیلم و هنر، هولیوود، هنر و سینما، هنر و مردم، مجله چنگ، موزیک ایران، موسیقی، رادیو تهران، نقش و نگار، نگین، رودکی، سپیدوسیاه، ستاره سینما، تماشا، تهران مصور، تالش و توفیق دست پیدا کنید و برای گردآورندهاش «جین لویسون» که چند ماهی است همسرش را از دست داده به مناسبت کریسمس تبریکی بفرستید، یکی از این لینکها را ببینید:
https://hottg.com/about_ghaed/747
http://mghaed.com/essays/snaps/402/the_way_we_were.htm
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۰/۰۱
https://hottg.com/ksharifiRRB
Telegram
لوح
گشتی در یادداشت های دکتر کامران شریفی
کوری آموزشی و پژوهشی ۸: موجودی هوازی به نام دانشجو
ادامه از بخش ۷
اگر رشد نرخ دلار و تورم در سی سال گذشته را در نظر بگیریم، به طور خام به میزان فشار فزایندهای که به لحاظ مالی به دانشجویان و خانوادهها وارد میآید، میتوان پی برد. یک چشمِ دانشگاه برای اشتغالِ دانش آموختگان به رشد اقتصادی است تا بازۀ بین دانش آموختگی و ورود به بازار کار کم، و فرصتهای جدید اشتغال نیز خلق شود.
بدون چتر حمایت مالی والدین از فرزندان، دانشگاهها و مدارس و کل جامعه یک شبه فرو میپاشند، اما تا کجا کمر خانوادهها و دانشجویان در زیر بار فشارهای مالی دوام میآورد؟ تحمل این فشار تا بینهایت ممکن نیست.
از یک طرف، کیفیت آموزش مثل سابق معطوف به اشتغالزایی و بازار کار نیست و از طرف دیگر، انتظارات پژوهشی دانشگاهها برای چاپ مقاله از دانشجو و استاد آن قدر بالا رفته است که تناسبی با واقعیتهای جهانی، واقعیتهای داخل کشور، و توان لجستیکی و مالی دانشگاهها ندارد. فشار بیش از حد به استاد موجب خواهد شد که این فشار به دانشجو، به ویژه دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا، نیز منتقل شود. البته وضعیت ساختاری دانشگاهها طوری است که این فشار گاهی به ممکن است به مرحلۀ قلدری bullying هم بکشد. این را در به درازا کشیدن دورۀ تحصیل و همچنین، دورۀ طولانی بین اتمام کار پژوهشی تا زمان کسبِ پذیرش مقاله برای چاپ میتوان دید. همین موضوع میتواند یک طرح پژوهشی برای معاونت آموزشی دانشگاه باشد: میزان طولانی شدن دورۀ تحصیل به خاطر انتظارات پژوهشی چقدر است؟ مبادا به جای بهرهوری به بهرهکشی از دانشجویان پرداخته باشیم .
سودای تبدیل شدن به قدرتی برتر در عرصه پژوهش و فناوری و رسیدن به مرحلۀ امپراطوری علمی بیش از آن که یک تفکر علمی باشد، یک تفکر سیاسی است. با هر نوع سودایی، توجه به سربازان عرصۀ دانشگاه یعنی دانشجویان و روحیۀ آنها در این زمینه مهم است. در دهۀ ۶۰ مرحوم علیرضا سلیمانی، قهرمان سنگین وزن کشتی جهان در مورد تغذیه در اردوی تیم ملی گلایه کرده بود که با کشک بادمجان نمیشود کشتی گرفت. در مورد وضعیت فوتبال هم تا زیر بار هزینه و آوردن مربی خارجی نرفتند و به هزاران نکتۀ ریز و درشت توجه نکردند، وضعیت فوتبال به اینجا نمیرسید که اینک هست و البته هنوز برای تکرار قهرمانی در آسیا تب و تاب داریم. رسیدن به مرحلۀ قدرت برتر و سروری ورزشی در فوتبال بسیار سادهتر و کمهزینهتر است تا رساندن کشور به مرحلۀ سروری علمی.
در ۵۰ تا ۶۰ سال پیش در میان ظروف چینی جهیزیۀ دوشیزگان یک دست زیر سیگاری هم قرار داشت. قبح کشیدن سیگار، این وسیله را از فهرست جهیزیه برچید، اما الان دیده میشود که محوطۀ دانشگاهها دارد به زیرسیگاری تبدیل میشود که حاکی از برآمدن روحیۀ خاصی است.
مهاجرت هم با این که پدیدهای چند لایه و پیچیده است، به هر حال گسترش آن نشان از یک روحیۀ جمعی ویژه دارد. وضعیت روحیه بسیار مهم است چون روحیه میتواند برآیند تجربیات جمعی و حسی مشترک باشد. وزارت علوم باید به دقت وضعیت دستیاران پزشکی را رصد کند و نامۀ دکتر سید وحید شریعت رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران و دکتر حمید یعقوبی رییس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران در ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ را جدی بگیرد. فرد اخیر از شهریور ۱۳۸۷ تا آذر ۱۳۹۶ به مدت بیش از ۹ سال مدیرکل دفتر مشاوره و سلامت وزارت علوم بوده است.
بدون دانشجو، دانشگاه از مفهوم تهی خواهد شد. فعلاً دانشجویانی که وارد دانشگاه میشوند، دهۀ هشتادی هستند. به نظر نمیرسد که دهۀ نودیها با وضع موجود، به صورت هوازی و حتی با کشک بادمجان، علاقهای به درس خواندن نشان دهند.
دانشگاهها باید اصلاحات جدی در زمینههای آموزشی و پژوهشی انجام دهند تا فعالیتهایشان با تولید ناخالص داخلی گره بخورد، به نحوی که دانشجویان آن را در میزان مهارت، سرآمدی و اشتغالی در حد دستیابی به یک زندگی متوسط حس کنند. در غیر این صورت، پیشبینی مرحوم پیتر دراکر، آینده پژوه معروف، به وقوع میپیوندد: وی در ۱۹۹۷ گفته بود که با روند فعلی سی سال بعد مجموعههای دانشگاهی به موزههای آثار باستانی تبدیل خواهند شد. این دگرگونی در حد تاثیر ابداع صنعت چاپ بر جامعه بشری خواهد بود (مرجع زیر).
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۰/۰۹
https://hottg.com/ksharifiRRB
مرجع:
دودرستاد، جیمز؛ استانلی، ایکنبری؛ هارولد، ویلیامز. (۱۹۹۹). دانشگاه و محیط و پیرامون: تعامل با فنّاوری و بازار. ترجمۀ مهدی عباسی و قدرت حاجی رستملو. (۱۳۸۱). چاپ اوّل. دفتر برنامهریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری، ص ۳.
ادامه در بخش۹
ادامه از بخش ۷
اگر رشد نرخ دلار و تورم در سی سال گذشته را در نظر بگیریم، به طور خام به میزان فشار فزایندهای که به لحاظ مالی به دانشجویان و خانوادهها وارد میآید، میتوان پی برد. یک چشمِ دانشگاه برای اشتغالِ دانش آموختگان به رشد اقتصادی است تا بازۀ بین دانش آموختگی و ورود به بازار کار کم، و فرصتهای جدید اشتغال نیز خلق شود.
بدون چتر حمایت مالی والدین از فرزندان، دانشگاهها و مدارس و کل جامعه یک شبه فرو میپاشند، اما تا کجا کمر خانوادهها و دانشجویان در زیر بار فشارهای مالی دوام میآورد؟ تحمل این فشار تا بینهایت ممکن نیست.
از یک طرف، کیفیت آموزش مثل سابق معطوف به اشتغالزایی و بازار کار نیست و از طرف دیگر، انتظارات پژوهشی دانشگاهها برای چاپ مقاله از دانشجو و استاد آن قدر بالا رفته است که تناسبی با واقعیتهای جهانی، واقعیتهای داخل کشور، و توان لجستیکی و مالی دانشگاهها ندارد. فشار بیش از حد به استاد موجب خواهد شد که این فشار به دانشجو، به ویژه دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا، نیز منتقل شود. البته وضعیت ساختاری دانشگاهها طوری است که این فشار گاهی به ممکن است به مرحلۀ قلدری bullying هم بکشد. این را در به درازا کشیدن دورۀ تحصیل و همچنین، دورۀ طولانی بین اتمام کار پژوهشی تا زمان کسبِ پذیرش مقاله برای چاپ میتوان دید. همین موضوع میتواند یک طرح پژوهشی برای معاونت آموزشی دانشگاه باشد: میزان طولانی شدن دورۀ تحصیل به خاطر انتظارات پژوهشی چقدر است؟ مبادا به جای بهرهوری به بهرهکشی از دانشجویان پرداخته باشیم .
سودای تبدیل شدن به قدرتی برتر در عرصه پژوهش و فناوری و رسیدن به مرحلۀ امپراطوری علمی بیش از آن که یک تفکر علمی باشد، یک تفکر سیاسی است. با هر نوع سودایی، توجه به سربازان عرصۀ دانشگاه یعنی دانشجویان و روحیۀ آنها در این زمینه مهم است. در دهۀ ۶۰ مرحوم علیرضا سلیمانی، قهرمان سنگین وزن کشتی جهان در مورد تغذیه در اردوی تیم ملی گلایه کرده بود که با کشک بادمجان نمیشود کشتی گرفت. در مورد وضعیت فوتبال هم تا زیر بار هزینه و آوردن مربی خارجی نرفتند و به هزاران نکتۀ ریز و درشت توجه نکردند، وضعیت فوتبال به اینجا نمیرسید که اینک هست و البته هنوز برای تکرار قهرمانی در آسیا تب و تاب داریم. رسیدن به مرحلۀ قدرت برتر و سروری ورزشی در فوتبال بسیار سادهتر و کمهزینهتر است تا رساندن کشور به مرحلۀ سروری علمی.
در ۵۰ تا ۶۰ سال پیش در میان ظروف چینی جهیزیۀ دوشیزگان یک دست زیر سیگاری هم قرار داشت. قبح کشیدن سیگار، این وسیله را از فهرست جهیزیه برچید، اما الان دیده میشود که محوطۀ دانشگاهها دارد به زیرسیگاری تبدیل میشود که حاکی از برآمدن روحیۀ خاصی است.
مهاجرت هم با این که پدیدهای چند لایه و پیچیده است، به هر حال گسترش آن نشان از یک روحیۀ جمعی ویژه دارد. وضعیت روحیه بسیار مهم است چون روحیه میتواند برآیند تجربیات جمعی و حسی مشترک باشد. وزارت علوم باید به دقت وضعیت دستیاران پزشکی را رصد کند و نامۀ دکتر سید وحید شریعت رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران و دکتر حمید یعقوبی رییس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران در ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ را جدی بگیرد. فرد اخیر از شهریور ۱۳۸۷ تا آذر ۱۳۹۶ به مدت بیش از ۹ سال مدیرکل دفتر مشاوره و سلامت وزارت علوم بوده است.
بدون دانشجو، دانشگاه از مفهوم تهی خواهد شد. فعلاً دانشجویانی که وارد دانشگاه میشوند، دهۀ هشتادی هستند. به نظر نمیرسد که دهۀ نودیها با وضع موجود، به صورت هوازی و حتی با کشک بادمجان، علاقهای به درس خواندن نشان دهند.
دانشگاهها باید اصلاحات جدی در زمینههای آموزشی و پژوهشی انجام دهند تا فعالیتهایشان با تولید ناخالص داخلی گره بخورد، به نحوی که دانشجویان آن را در میزان مهارت، سرآمدی و اشتغالی در حد دستیابی به یک زندگی متوسط حس کنند. در غیر این صورت، پیشبینی مرحوم پیتر دراکر، آینده پژوه معروف، به وقوع میپیوندد: وی در ۱۹۹۷ گفته بود که با روند فعلی سی سال بعد مجموعههای دانشگاهی به موزههای آثار باستانی تبدیل خواهند شد. این دگرگونی در حد تاثیر ابداع صنعت چاپ بر جامعه بشری خواهد بود (مرجع زیر).
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۰/۰۹
https://hottg.com/ksharifiRRB
مرجع:
دودرستاد، جیمز؛ استانلی، ایکنبری؛ هارولد، ویلیامز. (۱۹۹۹). دانشگاه و محیط و پیرامون: تعامل با فنّاوری و بازار. ترجمۀ مهدی عباسی و قدرت حاجی رستملو. (۱۳۸۱). چاپ اوّل. دفتر برنامهریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری، ص ۳.
ادامه در بخش۹
بیمۀ دانشجویی تأمین اجتماعی
همیشه وضعیت اقتصادی دانشجویان برای لوحبان مایۀ نگرانی بوده است؛ نشانش هم ۱۸ پستِ مجهز به هشتگ #هراس_اقتصادی در این کانال است.
نگارنده در موردِ موجوداتی هوازی به نام دانشجو، به دکتر علی سرافراز یزدی فقید، رئیس اسبق دانشگاه فردوسی و نمایندۀ پیشین مجلس، نامهای نوشته مقالهای از ماری کوری با عنوان ارزشمندترین و نادرترین نیروی آدمی نیز به آن پیوست کرده بود.
فاصلۀ بین دوران دیپلم تا دستیابی به شغلی آبرومند و پایدار برای جوانان به نحو فزایندهای طولانی شده است؛ هم فشار اقتصادی و هم تاخیر در استقلال اقتصادی بر روح و اندیشۀ جوانان سنگینی می کند. معاون دانشجویی اسبق دانشگاه فردوسی مشهد هم آن را با زخم پایدار روح و روان توصیف کرده است.
در مطالعۀ مجلۀ وزین ترجمان شمارۀ ۲۸، پاییز ۱۴۰۲، آگهی سازمان تأمین اجتماعی نظر "لوحبان" را جلب کرد. از این پس، نویسنده بدون این بیمه نه به دانشجویان پایان نامه خواهد داد و نه ایشان را با خود به کلینیک سیار خواهد برد؛ از بیم آسیب جسمانی و ابتلا به بیماریهای مشترک.
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۰/۱۳
https://hottg.com/ksharifiRRB
همیشه وضعیت اقتصادی دانشجویان برای لوحبان مایۀ نگرانی بوده است؛ نشانش هم ۱۸ پستِ مجهز به هشتگ #هراس_اقتصادی در این کانال است.
نگارنده در موردِ موجوداتی هوازی به نام دانشجو، به دکتر علی سرافراز یزدی فقید، رئیس اسبق دانشگاه فردوسی و نمایندۀ پیشین مجلس، نامهای نوشته مقالهای از ماری کوری با عنوان ارزشمندترین و نادرترین نیروی آدمی نیز به آن پیوست کرده بود.
فاصلۀ بین دوران دیپلم تا دستیابی به شغلی آبرومند و پایدار برای جوانان به نحو فزایندهای طولانی شده است؛ هم فشار اقتصادی و هم تاخیر در استقلال اقتصادی بر روح و اندیشۀ جوانان سنگینی می کند. معاون دانشجویی اسبق دانشگاه فردوسی مشهد هم آن را با زخم پایدار روح و روان توصیف کرده است.
در مطالعۀ مجلۀ وزین ترجمان شمارۀ ۲۸، پاییز ۱۴۰۲، آگهی سازمان تأمین اجتماعی نظر "لوحبان" را جلب کرد. از این پس، نویسنده بدون این بیمه نه به دانشجویان پایان نامه خواهد داد و نه ایشان را با خود به کلینیک سیار خواهد برد؛ از بیم آسیب جسمانی و ابتلا به بیماریهای مشترک.
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۰/۱۳
https://hottg.com/ksharifiRRB
در پیوند با پستِ مربوط به بیمۀ تامین اجتماعی دانشجویی نامه ای رسیده که عیناً تقدیم خوانندگان می شود.
استاد گرانقدر در ضمیمه موضوع بیمه، علی الخصوص دانشجویی باید در محضرتون عرض کنم :
یک اینکه ذاتا این بیمه اصلا خدمات درمانی ندارد و صرفا بیمه بازنشستگی است و اگر دانشجویان نیاز به بیمه درمانی، آن هم صرفا بیمه درمانی پایه داشته باشند باید از متمم های بیمه استفاده کنند که طرح ها و هزینه های مجزایی دارد.
ثانیا ذاتا این بیمه جعلیست و صرفا مارکتینگ!
چرا؟ چون این بیمه همان بیمه عادی ( مشاغل آزاد ) ۱۲ ، ۱۴ ، ۱۶ درصد است که تحت عناوینی چون بیمه دانشجویان، بیمه زنان خانه دار و.... عرضه میشود که صرفا بازار گرمیست و بنده از ۲-۳ سال قبل که صرفا دانشجو هستم هم بدون هیچگونه مدرکی بیمه مشاغل آزاد دارم که فقط اسم تجاریاش با بیمه دانشجویان متفاوت است و تنها علت این مارکتینگ، بازارگرمی و بازی با اسامی بیمه، نجات جان صندوقهای بازنشستگی می باشد که هیچ جانی ندارند!!!
و درضمن میخواستم به محضرتون برسونم که حقیقتا دانشجویان بجای این بیمه باید از بیمه تکمیلی مناسبی بهرهمند باشند که تمامی هزینه های درمانی را پوشش دهد و فرانشیز پایینی داشته باشد، برای دامپزشکان شاغل نیز داشتن بیمه مسئولیت مدنی، آن هم با سقف تعهدات علاوه بر بیمه قبلی از نظر بنده الزامیست.
در آخر هم میخواستم اشاره کنم با توجه به تورم افسارگسیخته و غیر قابل مهار، عدم تناسب بازنشستگان و شاغلین ، ورشکستگی کامل تمام صندوق های بازنشستگی و عدم تناسب درآمد ها و هزینه ها، بنده به دوستان و دانشجویان هم رده خودم همیشه توصیه میکنم که بجای پرداخت حق بیمه، کالای های سرمایه ای، به صورت ماهانه تهیه بکنند که بسیار بسیار بازدهی بیشتری از تمامی بازار های مالی، در بلند مدت دارد، مانند خرید طلای زیر ۱ گرم به صورت ماهانه و به صورت بدون اجرت یا کم اجرت...، همان طور که کامران ندرخانی اقتصاددان توصیه کردهاند.
ارادتمند شما، سعید یحیوی
دانشجوی سال آخر دامپزشکی دانشگاه آزاد تهران
واحد علوم و تحقیقات
استاد گرانقدر در ضمیمه موضوع بیمه، علی الخصوص دانشجویی باید در محضرتون عرض کنم :
یک اینکه ذاتا این بیمه اصلا خدمات درمانی ندارد و صرفا بیمه بازنشستگی است و اگر دانشجویان نیاز به بیمه درمانی، آن هم صرفا بیمه درمانی پایه داشته باشند باید از متمم های بیمه استفاده کنند که طرح ها و هزینه های مجزایی دارد.
ثانیا ذاتا این بیمه جعلیست و صرفا مارکتینگ!
چرا؟ چون این بیمه همان بیمه عادی ( مشاغل آزاد ) ۱۲ ، ۱۴ ، ۱۶ درصد است که تحت عناوینی چون بیمه دانشجویان، بیمه زنان خانه دار و.... عرضه میشود که صرفا بازار گرمیست و بنده از ۲-۳ سال قبل که صرفا دانشجو هستم هم بدون هیچگونه مدرکی بیمه مشاغل آزاد دارم که فقط اسم تجاریاش با بیمه دانشجویان متفاوت است و تنها علت این مارکتینگ، بازارگرمی و بازی با اسامی بیمه، نجات جان صندوقهای بازنشستگی می باشد که هیچ جانی ندارند!!!
و درضمن میخواستم به محضرتون برسونم که حقیقتا دانشجویان بجای این بیمه باید از بیمه تکمیلی مناسبی بهرهمند باشند که تمامی هزینه های درمانی را پوشش دهد و فرانشیز پایینی داشته باشد، برای دامپزشکان شاغل نیز داشتن بیمه مسئولیت مدنی، آن هم با سقف تعهدات علاوه بر بیمه قبلی از نظر بنده الزامیست.
در آخر هم میخواستم اشاره کنم با توجه به تورم افسارگسیخته و غیر قابل مهار، عدم تناسب بازنشستگان و شاغلین ، ورشکستگی کامل تمام صندوق های بازنشستگی و عدم تناسب درآمد ها و هزینه ها، بنده به دوستان و دانشجویان هم رده خودم همیشه توصیه میکنم که بجای پرداخت حق بیمه، کالای های سرمایه ای، به صورت ماهانه تهیه بکنند که بسیار بسیار بازدهی بیشتری از تمامی بازار های مالی، در بلند مدت دارد، مانند خرید طلای زیر ۱ گرم به صورت ماهانه و به صورت بدون اجرت یا کم اجرت...، همان طور که کامران ندرخانی اقتصاددان توصیه کردهاند.
ارادتمند شما، سعید یحیوی
دانشجوی سال آخر دامپزشکی دانشگاه آزاد تهران
واحد علوم و تحقیقات
Telegram
لوح
بیمۀ دانشجویی تأمین اجتماعی
همیشه وضعیت اقتصادی دانشجویان برای لوحبان مایۀ نگرانی بوده است؛ نشانش هم ۱۸ پستِ مجهز به هشتگ #هراس_اقتصادی در این کانال است.
نگارنده در موردِ موجوداتی هوازی به نام دانشجو، به دکتر علی سرافراز یزدی فقید، رئیس اسبق دانشگاه فردوسی…
همیشه وضعیت اقتصادی دانشجویان برای لوحبان مایۀ نگرانی بوده است؛ نشانش هم ۱۸ پستِ مجهز به هشتگ #هراس_اقتصادی در این کانال است.
نگارنده در موردِ موجوداتی هوازی به نام دانشجو، به دکتر علی سرافراز یزدی فقید، رئیس اسبق دانشگاه فردوسی…
در پیوند با پست "کوری آموزشی و پژوهشی ۸: موجودی هوازی به نام دانشجو" نامه ای از دکتر فرزاد حیاتی رسیده که عیناً تقدیم می شود:
مهاجرت یا مسافرت؟!
اگر به چهره هایی که در فرودگاه امام در مسیر حرکت به سمت پرواز هستند دقت کنیم اغلب با دو دسته چهره مواجه می شویم: دسته ای با چهره های در هم فرورفته و غمگین که در حال مهاجرت هستند و دسته ای دیگر چهره هایی شاد یا لبخندی بر لب که در حال سفر می باشند. بله مهاجرت یکی از سهمگین ترین ضربات روحی است که انسان در طول زندگی می تواند به آن دچار شود. به تعبیر اینجانب هر مهاجر یکبار مرگ را تجربه کرده است. همانگونه که وقتی فردی میمیرد دیر یا زود فراموش می شود یا درد فراق را برای خود و بازماندگان به جای می گذارد مهاجر نیز به شکل خفیف تری این شرایط را تجربه خواهد کرد. اما این نگاه تلخ به معنای نفی مطلق مهاجرت نیست چرا که از پس هر مرگی، زندگی دوباره است و بزرگترین دگرگونیها در پس سختی ها و مرارتهاست. پس بمیرید قبل از آن که بمیرید!
این مقدمه کوتاه را عرض نمودم تا به موضوعی که در دانشگاهی که در آن مشغولم بپردازم. بسیاری از اساتید به طور عجیبی در بازههای زمانی بسیار کوتاه دائما در حال سفر به نقاط مختلف جهت شرکت در کنفرانسها، میتینگها، … می باشند. این سفرها منحصر به اساتید نیست بلکه دانشجویان دکترا نیز از اینگونه سفرها بهره می برند. علاوه بر این در گرندراندها هر هفته استادی از دانشگاههای دیگر دعوت به سخنرانی میشود. و همه این ها علاوه بر وبینارها و میتینگهای مجازی است که دائما در حال برگزاری است. بدیهی است که حاصل این سفرها تبادل اطلاعات و آگاهی هر چه بیشتر از امکانات و اقدامات سایر مراکز علمی و در نهایت جلوگیری از سکون افراد و سیستم های آموزشی است. متاسفانه در این سالهای آخر به علت مشکلات اقتصادی شاهد کاهش فرصت های مطالعاتی چه در سطح اساتید و چه دانشجویان دکترا در ایران عزیزمان بودم. به نظر این جانب حداقل با فرصت های فضای مجازی که تا حدودی مدیون دوران مصیبت بار کروناست باید ارتباطات را افزایش داد. حداقل شرایط شرکت در کنگره ها و سمینارهای داخلی تسهیل یابد. چه بسا در سطح دانشجویان دوره عمومی هم در دوره کارورزی فرصت هایی جهت گذراندن دوره های کوتاه مدت در دانشکده هایی که شرایط دامی متفاوتی دارند فراهم شود تا نقاط ضعف دانشکده ها تا حدی برطرف شود.
گرچه افزایش آمار مهاجرت به عوامل متعددی مربوط می باشد. اما به نظر اینجانب که تنها سفر خارجی که داشتم مهاجرت به ایالات متحده بوده است، یکی از راه هایی که میتواند تا حدودی این آمار را کاهش دهد، افزایش سفرهای علمی در سطوح مختلف دانشگاهی و جلوگیری از رخوت و سکون در محیط های علمی است. در نهایت شاید برای اینکه کمتر شاهد چهره های در هم کشیده (مهاجرین)در فرودگاه ها باشیم، باید تعداد چهره های خندان (مسافرین) را افزایش دهیم.
دکتر فرزاد حیاتی
متخصص جراحی دامپزشکی
عضو هیات علمی سابق دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد
دانشجوی پسادکترا در بخش نفرولوژی، دپارتمان طب داخلی، مرکز پزشکی دانشگاه نبراسکا ایالات متحده
یادداشت پیشین ایشان در "لوح" را اینجا ببینید.
مهاجرت یا مسافرت؟!
اگر به چهره هایی که در فرودگاه امام در مسیر حرکت به سمت پرواز هستند دقت کنیم اغلب با دو دسته چهره مواجه می شویم: دسته ای با چهره های در هم فرورفته و غمگین که در حال مهاجرت هستند و دسته ای دیگر چهره هایی شاد یا لبخندی بر لب که در حال سفر می باشند. بله مهاجرت یکی از سهمگین ترین ضربات روحی است که انسان در طول زندگی می تواند به آن دچار شود. به تعبیر اینجانب هر مهاجر یکبار مرگ را تجربه کرده است. همانگونه که وقتی فردی میمیرد دیر یا زود فراموش می شود یا درد فراق را برای خود و بازماندگان به جای می گذارد مهاجر نیز به شکل خفیف تری این شرایط را تجربه خواهد کرد. اما این نگاه تلخ به معنای نفی مطلق مهاجرت نیست چرا که از پس هر مرگی، زندگی دوباره است و بزرگترین دگرگونیها در پس سختی ها و مرارتهاست. پس بمیرید قبل از آن که بمیرید!
این مقدمه کوتاه را عرض نمودم تا به موضوعی که در دانشگاهی که در آن مشغولم بپردازم. بسیاری از اساتید به طور عجیبی در بازههای زمانی بسیار کوتاه دائما در حال سفر به نقاط مختلف جهت شرکت در کنفرانسها، میتینگها، … می باشند. این سفرها منحصر به اساتید نیست بلکه دانشجویان دکترا نیز از اینگونه سفرها بهره می برند. علاوه بر این در گرندراندها هر هفته استادی از دانشگاههای دیگر دعوت به سخنرانی میشود. و همه این ها علاوه بر وبینارها و میتینگهای مجازی است که دائما در حال برگزاری است. بدیهی است که حاصل این سفرها تبادل اطلاعات و آگاهی هر چه بیشتر از امکانات و اقدامات سایر مراکز علمی و در نهایت جلوگیری از سکون افراد و سیستم های آموزشی است. متاسفانه در این سالهای آخر به علت مشکلات اقتصادی شاهد کاهش فرصت های مطالعاتی چه در سطح اساتید و چه دانشجویان دکترا در ایران عزیزمان بودم. به نظر این جانب حداقل با فرصت های فضای مجازی که تا حدودی مدیون دوران مصیبت بار کروناست باید ارتباطات را افزایش داد. حداقل شرایط شرکت در کنگره ها و سمینارهای داخلی تسهیل یابد. چه بسا در سطح دانشجویان دوره عمومی هم در دوره کارورزی فرصت هایی جهت گذراندن دوره های کوتاه مدت در دانشکده هایی که شرایط دامی متفاوتی دارند فراهم شود تا نقاط ضعف دانشکده ها تا حدی برطرف شود.
گرچه افزایش آمار مهاجرت به عوامل متعددی مربوط می باشد. اما به نظر اینجانب که تنها سفر خارجی که داشتم مهاجرت به ایالات متحده بوده است، یکی از راه هایی که میتواند تا حدودی این آمار را کاهش دهد، افزایش سفرهای علمی در سطوح مختلف دانشگاهی و جلوگیری از رخوت و سکون در محیط های علمی است. در نهایت شاید برای اینکه کمتر شاهد چهره های در هم کشیده (مهاجرین)در فرودگاه ها باشیم، باید تعداد چهره های خندان (مسافرین) را افزایش دهیم.
دکتر فرزاد حیاتی
متخصص جراحی دامپزشکی
عضو هیات علمی سابق دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد
دانشجوی پسادکترا در بخش نفرولوژی، دپارتمان طب داخلی، مرکز پزشکی دانشگاه نبراسکا ایالات متحده
یادداشت پیشین ایشان در "لوح" را اینجا ببینید.
Telegram
لوح
کوری آموزشی و پژوهشی ۸: موجودی هوازی به نام دانشجو
ادامه از بخش ۷
اگر رشد نرخ دلار و تورم در سی سال گذشته را در نظر بگیریم، به طور خام به میزان فشار فزایندهای که به لحاظ مالی به دانشجویان و خانوادهها وارد میآید، میتوان پی برد. یک چشمِ دانشگاه برای اشتغالِ…
ادامه از بخش ۷
اگر رشد نرخ دلار و تورم در سی سال گذشته را در نظر بگیریم، به طور خام به میزان فشار فزایندهای که به لحاظ مالی به دانشجویان و خانوادهها وارد میآید، میتوان پی برد. یک چشمِ دانشگاه برای اشتغالِ…
کوری آموزشی و پژوهشی۹: انتشار مقاله آیا معیار مناسبی برای ارزیابی اثربخشی دانشگاهها است؟
ادامه از بخش۸
انتشار مقاله بخش مهمی از فعالیت پژوهشی اعضای هیات علمی است و باید هم باشد؛ اما اگر تمام قضیه به همین نقطه ختم شود، انحراف بزرگی در جهتدهی به فعالیت دانشگاهی در بعد پژوهش روی خواهد داد.
انگیزۀ اصلی برای پژوهش نیل به حقیقت یا به عبارت بهتر نزدیک شدن به حقیقت است، اما بر اساس آییننامهها و شیوهنامههای پاتولوژیک، اینک انگیزههای جنبی، هدفِ اصلی از پژوهش را به حاشیۀ فعالیت پژوهشی رانده و نوعی شکل گرایی یا فرمالیسم بر دانشگاهها حاکم شده است. این انگیزههای جنبی عبارتند از:
👈 پذیرفته شدن از سوی همقطاران،
👈 کسب صلاحیت برای استخدام و ...،
👈 ترفیع و ارتقا،
👈 جذب منابع مالی.
خطر عمده این است که چاپ مقاله از خود هدفِ اصلی از پژوهش مهمتر شود (مرجع ۱).
این وضعیت عملاً در دانشگاه های ایران اتفاق افتاده است. حال یکی از معیارهای ارتقاء در نردبان سیاست داشتن مدرکی در حد دکترا است که عملاً ناقض کار روشمند سیاسی باید شمرده شود؛ یک انگیزۀ جنبی هولناک دیگر.
یک مثال به درک بهترِ منظور نگارنده کمک میکند. میزان مصرف اسید سولفوریک یکی از شاخصهای صنعتی شدن یا بودنِ یک کشور به حساب میآید. خودِ دانشگاهیان میتوانند از روی این مثال، خود را در آینۀ واقعیت ببینند؛ به ویژه که سابقۀ تقلب علمی برای آوازۀ ما بسیار گران درآمده است .
.
دست کم در عرصۀ علوم تجربی از روی میزان مصرف کیتهای آزمایشگاهی میتوان دید که اعضای هیات علمی به دنبال کشف کدام حقیقت در معنای اصیل پژوهش هستند.
به عنوان مثال، از روی میزان مصرفِ کیتهای اندازهگیری شاخصهای استرس اکسیداتیو میتوان به بعضی حقایق پی برد. بهتر است از میزان مصرف آن در رشتههای دیگر صرف نظر کرده، تنها در گوگل سکالر عبارت زیر را جستجو کنیم. مقالاتی که در نتایج این جستجو ظاهر میشود، حیرت انگیز است:
Oxidative stress+ Veterinary+Iran
نتایج در مورد شاخصهای استرس اکسیداتیو (نمایش به صورت ...) به شرح زیر است و در پرانتز تعداد ارجاعات به همان مقاله نمایش داده میشود):
👈 دامنۀ طبیعی ... در گوسفند دنبه دار (۲۰)
👈 دامنۀ طبیعی ... در بز (۱۹)
👈 اثر ترامادول بر ... در سگ (۱۰)
👈 مطالعۀ ... در گوسفند مبتلا به بابزیا (نوعی انگل خونی) (۶۱)
👈 رابطۀ ... با گوساله مبتلا به کم خونی (۲۰)
👈 رابطۀ ... با عناصر معدنی در بابزیوز گوسفند (۳۹)
👈 وضعیت ... در شتر (۱۲)
👈 رابطۀ ... در بیهوشی (۷)
👈 رابطۀ ... با انگل کبد در گوسفند (۲۵)
👈 رابطۀ ... با انگل خونی گاو(۱۳۹)
👈 رابطه ... با لپتوسپیروز (نوعی بیماری باکتریایی) (۲) منتشره در ۲۰۲۲
👈 رابطۀ درمان با ملاتونین بر ... در سگ (۷) ۲۰۲۱
👈 اثر ویتامین E بر ... در جوجۀ گوشتی مبتلا به استرس اکسیداتیو (۱۰)
👈 رابطۀ ... درگوسفند مبتلا به انگل خونی (۶)
👈 رابطۀ... درشتر با کیست هیداتید در کبد (۴۰)
تقریباً در هیچ یک از این مقالات از منطق اکتشاف علمی پیروی نشده است؛ با این که برخی ارجاعات خوبی هم دارند. از روی این شیوه از طراحی طرح پژوهشی و انجام آن میتوان درک کرد که گنجاندن غیرمرتبط و فاقد روشمندی علمیِ شاخصهای استرس اکسیداتیو در بخش مواد و روش کار در بسیاری موارد، برای بالا بردن شانس چاپ مقاله درمجلات با ضریب تاثیر بالاتر، در موضوعی است که فعلاً داغ است. با این شیوۀ انگیزشی، اگر مسائل اساسی کشور مورد بیتوجهی اعضای هیات علمی قرار گیرد، جای تعجب ندارد. هدف اصلی فعلأ چاپ مقاله است؛ باقی موارد چندان مهم نیست.
از بیم شرطِ انتشار مقاله به عنوان شرط دانش آموختگی، هم استاد و هم دانشجو طوری پیشنهاده یا پروپوزال را طراحی خواهند کرد که از همان ابتدا شانس چاپ آن تا حدود زیادی مسلم باشد؛ انگار که دانشگاه و وزارت از این دو صنف هندوانۀ به شرط چاقو میخواهند. بیرون راندنِ هدف اصلی از پژوهش از میدان توسط هدفهای حاشیهای تالی فاسد فضای فعلی به اصطلاح سیاستگزاری پژوهشی است؛ در اصل سیاستگزاریای وجود ندارد. بدون معیارمناسب برای بررسی فعالیت پژوهشی، دچار کوری پژوهشی هستیم؛ کورمال کورمال راه میرویم که با این شیوه تشخیص راه از چاه ممکن نیست.
در کوری آموزشی و پژوهشی۵ صحبت از دانشجویی شد که با دادههای منتشر نشدۀ اعضای هیئت علمی، بدون به دست گرفتن یک لولۀ آزمایش مقاله منتشر میکند. با اوصاف بالا بر او هم حرجی نیست، چون میتواند از زبان حافظ بگوید:
مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی
چنانچه پرورشم میدهند میرُویم
ادامه در بخش۱۰
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۰/۲۲
https://hottg.com/ksharifiRRB
======
مرجع
Holmes, M., Cockcroft, P. (2009) Handbook of Veterinary Clinical Research. Blackwell Publishing, P7.
•
ادامه از بخش۸
انتشار مقاله بخش مهمی از فعالیت پژوهشی اعضای هیات علمی است و باید هم باشد؛ اما اگر تمام قضیه به همین نقطه ختم شود، انحراف بزرگی در جهتدهی به فعالیت دانشگاهی در بعد پژوهش روی خواهد داد.
انگیزۀ اصلی برای پژوهش نیل به حقیقت یا به عبارت بهتر نزدیک شدن به حقیقت است، اما بر اساس آییننامهها و شیوهنامههای پاتولوژیک، اینک انگیزههای جنبی، هدفِ اصلی از پژوهش را به حاشیۀ فعالیت پژوهشی رانده و نوعی شکل گرایی یا فرمالیسم بر دانشگاهها حاکم شده است. این انگیزههای جنبی عبارتند از:
👈 پذیرفته شدن از سوی همقطاران،
👈 کسب صلاحیت برای استخدام و ...،
👈 ترفیع و ارتقا،
👈 جذب منابع مالی.
خطر عمده این است که چاپ مقاله از خود هدفِ اصلی از پژوهش مهمتر شود (مرجع ۱).
این وضعیت عملاً در دانشگاه های ایران اتفاق افتاده است. حال یکی از معیارهای ارتقاء در نردبان سیاست داشتن مدرکی در حد دکترا است که عملاً ناقض کار روشمند سیاسی باید شمرده شود؛ یک انگیزۀ جنبی هولناک دیگر.
یک مثال به درک بهترِ منظور نگارنده کمک میکند. میزان مصرف اسید سولفوریک یکی از شاخصهای صنعتی شدن یا بودنِ یک کشور به حساب میآید. خودِ دانشگاهیان میتوانند از روی این مثال، خود را در آینۀ واقعیت ببینند؛ به ویژه که سابقۀ تقلب علمی برای آوازۀ ما بسیار گران درآمده است .
.
دست کم در عرصۀ علوم تجربی از روی میزان مصرف کیتهای آزمایشگاهی میتوان دید که اعضای هیات علمی به دنبال کشف کدام حقیقت در معنای اصیل پژوهش هستند.
به عنوان مثال، از روی میزان مصرفِ کیتهای اندازهگیری شاخصهای استرس اکسیداتیو میتوان به بعضی حقایق پی برد. بهتر است از میزان مصرف آن در رشتههای دیگر صرف نظر کرده، تنها در گوگل سکالر عبارت زیر را جستجو کنیم. مقالاتی که در نتایج این جستجو ظاهر میشود، حیرت انگیز است:
Oxidative stress+ Veterinary+Iran
نتایج در مورد شاخصهای استرس اکسیداتیو (نمایش به صورت ...) به شرح زیر است و در پرانتز تعداد ارجاعات به همان مقاله نمایش داده میشود):
👈 دامنۀ طبیعی ... در گوسفند دنبه دار (۲۰)
👈 دامنۀ طبیعی ... در بز (۱۹)
👈 اثر ترامادول بر ... در سگ (۱۰)
👈 مطالعۀ ... در گوسفند مبتلا به بابزیا (نوعی انگل خونی) (۶۱)
👈 رابطۀ ... با گوساله مبتلا به کم خونی (۲۰)
👈 رابطۀ ... با عناصر معدنی در بابزیوز گوسفند (۳۹)
👈 وضعیت ... در شتر (۱۲)
👈 رابطۀ ... در بیهوشی (۷)
👈 رابطۀ ... با انگل کبد در گوسفند (۲۵)
👈 رابطۀ ... با انگل خونی گاو(۱۳۹)
👈 رابطه ... با لپتوسپیروز (نوعی بیماری باکتریایی) (۲) منتشره در ۲۰۲۲
👈 رابطۀ درمان با ملاتونین بر ... در سگ (۷) ۲۰۲۱
👈 اثر ویتامین E بر ... در جوجۀ گوشتی مبتلا به استرس اکسیداتیو (۱۰)
👈 رابطۀ ... درگوسفند مبتلا به انگل خونی (۶)
👈 رابطۀ... درشتر با کیست هیداتید در کبد (۴۰)
تقریباً در هیچ یک از این مقالات از منطق اکتشاف علمی پیروی نشده است؛ با این که برخی ارجاعات خوبی هم دارند. از روی این شیوه از طراحی طرح پژوهشی و انجام آن میتوان درک کرد که گنجاندن غیرمرتبط و فاقد روشمندی علمیِ شاخصهای استرس اکسیداتیو در بخش مواد و روش کار در بسیاری موارد، برای بالا بردن شانس چاپ مقاله درمجلات با ضریب تاثیر بالاتر، در موضوعی است که فعلاً داغ است. با این شیوۀ انگیزشی، اگر مسائل اساسی کشور مورد بیتوجهی اعضای هیات علمی قرار گیرد، جای تعجب ندارد. هدف اصلی فعلأ چاپ مقاله است؛ باقی موارد چندان مهم نیست.
از بیم شرطِ انتشار مقاله به عنوان شرط دانش آموختگی، هم استاد و هم دانشجو طوری پیشنهاده یا پروپوزال را طراحی خواهند کرد که از همان ابتدا شانس چاپ آن تا حدود زیادی مسلم باشد؛ انگار که دانشگاه و وزارت از این دو صنف هندوانۀ به شرط چاقو میخواهند. بیرون راندنِ هدف اصلی از پژوهش از میدان توسط هدفهای حاشیهای تالی فاسد فضای فعلی به اصطلاح سیاستگزاری پژوهشی است؛ در اصل سیاستگزاریای وجود ندارد. بدون معیارمناسب برای بررسی فعالیت پژوهشی، دچار کوری پژوهشی هستیم؛ کورمال کورمال راه میرویم که با این شیوه تشخیص راه از چاه ممکن نیست.
در کوری آموزشی و پژوهشی۵ صحبت از دانشجویی شد که با دادههای منتشر نشدۀ اعضای هیئت علمی، بدون به دست گرفتن یک لولۀ آزمایش مقاله منتشر میکند. با اوصاف بالا بر او هم حرجی نیست، چون میتواند از زبان حافظ بگوید:
مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی
چنانچه پرورشم میدهند میرُویم
ادامه در بخش۱۰
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۰/۲۲
https://hottg.com/ksharifiRRB
======
مرجع
Holmes, M., Cockcroft, P. (2009) Handbook of Veterinary Clinical Research. Blackwell Publishing, P7.
•
Telegram
لوح
گشتی در یادداشت های دکتر کامران شریفی
کوری آموزشی و پژوهشی ۱۰: منطق اکتشاف علمی و ظهور راکاستارهای پژوهشی
ادامه از بخش۹
در بخش پیشین، مثالی آمد که نشان میداد، هدفِ اصلی از پژوهش که کشف حقیقت است، چه آسان و البته شیک و قشنگ با انتشار مقاله جایگزین میشود.
در یک جلسۀ دفاع از پیشنهاده وقتی از یک محقق پرسیده شد که چرا میخواهد شاخص هپسیدین (یک معیار پروتیین فاز حاد) را در گوساله اندازه بگیرد، پاسخ داد که چون تاکنون در گوساله اندازه گیری نشده است. به همین راحتی، تمایل برای تضمین چاپ مقاله با اندازهگیری این معیار، با این پاسخِ به ظاهر منطقی پنهان میشود. همین حالت و رفتار در پژوهشگران را در رشتههای دیگرِ دانشگاهی میتوان دید.
علم، مجموعۀ استقراها و تعمیمهای کور نیست. بر اساس تجربۀ مستقیم با طبیعت، با مشکلی برخورد میکنیم و پرسمانی شکل میگیرد که بر اساس مبانی تئوریک به مسئله تبدیل میشود و به کمک تجربیات و استقراها به محک امتحان درمیآید. میدان کاوش و مجاهدت علمی بر اساس فرضیهها تعیین میشود. اصالت یک کار پژوهشی، در آن تجربۀ مستقیم با طبیعت است که از دل آن یک سئوال مبتنی بر امر واقع و یک مشکل برآمده از امرِ واقع شکل میگیرد. در بسیاری موارد، از جمله همان داستان بالا در موردِ هپسیدین یا معیارهای مشابه آن در رشتههای دیگر، فردِ دانشگاهی سئوال را خلق کرده و خودش میخواهد به آن پاسخ دهد. بدون حل مشکلی واقعی، از سامانۀ پژوهشی هم جایزهاش را میگیرد.
منطق اکتشاف علمی
پژوهش باید متکی بر منطق اکتشاف علمی باشد. پژوهش در اصل به نوعی آزمودن تئوری است. آزمودن هر تئوری چهار مرحله دارد. نخست باید ببینیم که آیا دستگاه در دست آزمون، عاری از تناقض هست یا نه. برای این کار، باید پیامدهای تئوری را منطقاً با یکدیگر مقایسه کنیم. دوم، باید در صورت منطقی تئوری دقت ورزیم تا دریابیم که خصلت علمی یا تجربی دارد، یا آنکه مثلاً همانگویانه tautologic است. در مرحلۀ سوم، باید تئوری را به مصافِّ مقایسه با تئوریهای دیگر بفرستیم تا معلوم شود که به فرض قبولی در امتحانهای گوناگون، آیا اصولاً پذیرش تئوری، کمکی به پیشبرد دانش ما خواهد کرد یا نه. آخرالامر، نوبت به آزمودن تئوری با استفاده از کاربرد تجربی نتایج آن میرسد. منظور از آزمون آخر، دریافت آن است که دستاوردهای تئوری (یعنی نکتههای تازهای که در تئوری آمده است)، تا چه حد توقعات تجربه را برآورده میسازد؛ خواه این توقعات از جانب علم تجربی باشد، خواه از ناحیۀ صنعت و فنّ (مرجع ۱).
بدون رعایت منطق اکتشاف علمی، رشد پذیری در مفهوم پژوهش روی نخواهد داد. این رشدپذیری برای پیوند خوردن پژوهش با تولید ناخالص داخلی ضروری است؛ در غیر این صورت، مقاله و راکستارِ پژوهشی خواهید داشت، ولی رشد و توسعۀ علمی و اقتصادی نه.
در کارتونِ زیبای پاندای کونگفوکار، پرسوناژ اسطورهایِ استاد اوگوِی، در چندین دیالوگ اشاره میکند که "هیچ چیز اتفاقی نیست". سرآمدی پژوهشی با شیوۀ فعلی که هدف اصلی آن طلب مقاله از استاد و دانشجوی هوازی است، خیال و وهم است. این را پنل ۱۱ از پنلهای آینده پژوهی موسسۀ پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی هم میگوید. بدون رعایت دقیق منطق اکتشاف علمی، به قول استاد اوگوِی اتفاقی نخواهد بود اگر همچنین در دایرۀ سرگردانی باقی بمانیم، حتی نتوانیم نیازهای ابتدایی خود مثل ویتامین A را تولید کنیم.
سامانۀ پژوهشیِ یک کشور هم اگر به منطق اکتشاف علمی توجه نکند، دچار آنتروپی میشود. مجید میرزاوزیری به بهترین وجه و به زبان ریاضی ساده نشان میدهد که امیدوار نباشید که اگر افراد را به حال خود رها کنید، بالاخره حداقل یک نفر به طور شایسته در جای خود قرار میگیرد. احتمال معتنیبهی وجود دارد که حتی یک نفر هم در جای خود نباشد. باید نگران جامعهای بود که خرمهرهها بازار گوهرفروشی اندیشه را تسخیر کردهاند. اهل خرد را قدر بدانید و بر صدر بنشانید چرا که نشستنِ افرادِ سزاوار بر مصطبه شایستگی، به خودی خود رخ نخواهد داد و وقوع درستی بدون تلاش برای نشاندن بذر حقیقت در مزرعه خرد، چندان محتمل نیست.
بدون منطق اکتشاف علمی، راکاستارهای پژوهشی و پایتونبازان مسیر توسعۀ کشور که باید مبتنی بر پژوهش اصیل باشد را به راه فنا خواهند برد؛ چون رسم است که اگر یاوهای بگویند، به پشتوانۀ مقاله به کسی پاسخگو نخواهند بود. این را در دوران کورونا و یورش شبه علم دیدیم. یادمان باشد، اگر به وقوع انفجار اطلاعات باور داریم، باید انفجار مهملات را منتفی ندانیم. (مرجع ۲).
ادامه
کامران شریفی
دانشکده دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۱/۱۱/۰۴
https://hottg.com/ksharifiRRB
=
مرجع ۱،
👈 پوپر، کارل ریموند. منطق اکتشاف علمی، (مترجم: سید حسین کمالی) چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص ۴۶.
مرجع ۲،
👈 شریفی، کامران؛ تأملی بر آموزش دامپزشکی: از تئوری تا مشی حرفهای . انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، تابستان ۱۴۰۲، ص ۱۳۴.
ادامه از بخش۹
در بخش پیشین، مثالی آمد که نشان میداد، هدفِ اصلی از پژوهش که کشف حقیقت است، چه آسان و البته شیک و قشنگ با انتشار مقاله جایگزین میشود.
در یک جلسۀ دفاع از پیشنهاده وقتی از یک محقق پرسیده شد که چرا میخواهد شاخص هپسیدین (یک معیار پروتیین فاز حاد) را در گوساله اندازه بگیرد، پاسخ داد که چون تاکنون در گوساله اندازه گیری نشده است. به همین راحتی، تمایل برای تضمین چاپ مقاله با اندازهگیری این معیار، با این پاسخِ به ظاهر منطقی پنهان میشود. همین حالت و رفتار در پژوهشگران را در رشتههای دیگرِ دانشگاهی میتوان دید.
علم، مجموعۀ استقراها و تعمیمهای کور نیست. بر اساس تجربۀ مستقیم با طبیعت، با مشکلی برخورد میکنیم و پرسمانی شکل میگیرد که بر اساس مبانی تئوریک به مسئله تبدیل میشود و به کمک تجربیات و استقراها به محک امتحان درمیآید. میدان کاوش و مجاهدت علمی بر اساس فرضیهها تعیین میشود. اصالت یک کار پژوهشی، در آن تجربۀ مستقیم با طبیعت است که از دل آن یک سئوال مبتنی بر امر واقع و یک مشکل برآمده از امرِ واقع شکل میگیرد. در بسیاری موارد، از جمله همان داستان بالا در موردِ هپسیدین یا معیارهای مشابه آن در رشتههای دیگر، فردِ دانشگاهی سئوال را خلق کرده و خودش میخواهد به آن پاسخ دهد. بدون حل مشکلی واقعی، از سامانۀ پژوهشی هم جایزهاش را میگیرد.
منطق اکتشاف علمی
پژوهش باید متکی بر منطق اکتشاف علمی باشد. پژوهش در اصل به نوعی آزمودن تئوری است. آزمودن هر تئوری چهار مرحله دارد. نخست باید ببینیم که آیا دستگاه در دست آزمون، عاری از تناقض هست یا نه. برای این کار، باید پیامدهای تئوری را منطقاً با یکدیگر مقایسه کنیم. دوم، باید در صورت منطقی تئوری دقت ورزیم تا دریابیم که خصلت علمی یا تجربی دارد، یا آنکه مثلاً همانگویانه tautologic است. در مرحلۀ سوم، باید تئوری را به مصافِّ مقایسه با تئوریهای دیگر بفرستیم تا معلوم شود که به فرض قبولی در امتحانهای گوناگون، آیا اصولاً پذیرش تئوری، کمکی به پیشبرد دانش ما خواهد کرد یا نه. آخرالامر، نوبت به آزمودن تئوری با استفاده از کاربرد تجربی نتایج آن میرسد. منظور از آزمون آخر، دریافت آن است که دستاوردهای تئوری (یعنی نکتههای تازهای که در تئوری آمده است)، تا چه حد توقعات تجربه را برآورده میسازد؛ خواه این توقعات از جانب علم تجربی باشد، خواه از ناحیۀ صنعت و فنّ (مرجع ۱).
بدون رعایت منطق اکتشاف علمی، رشد پذیری در مفهوم پژوهش روی نخواهد داد. این رشدپذیری برای پیوند خوردن پژوهش با تولید ناخالص داخلی ضروری است؛ در غیر این صورت، مقاله و راکستارِ پژوهشی خواهید داشت، ولی رشد و توسعۀ علمی و اقتصادی نه.
در کارتونِ زیبای پاندای کونگفوکار، پرسوناژ اسطورهایِ استاد اوگوِی، در چندین دیالوگ اشاره میکند که "هیچ چیز اتفاقی نیست". سرآمدی پژوهشی با شیوۀ فعلی که هدف اصلی آن طلب مقاله از استاد و دانشجوی هوازی است، خیال و وهم است. این را پنل ۱۱ از پنلهای آینده پژوهی موسسۀ پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی هم میگوید. بدون رعایت دقیق منطق اکتشاف علمی، به قول استاد اوگوِی اتفاقی نخواهد بود اگر همچنین در دایرۀ سرگردانی باقی بمانیم، حتی نتوانیم نیازهای ابتدایی خود مثل ویتامین A را تولید کنیم.
سامانۀ پژوهشیِ یک کشور هم اگر به منطق اکتشاف علمی توجه نکند، دچار آنتروپی میشود. مجید میرزاوزیری به بهترین وجه و به زبان ریاضی ساده نشان میدهد که امیدوار نباشید که اگر افراد را به حال خود رها کنید، بالاخره حداقل یک نفر به طور شایسته در جای خود قرار میگیرد. احتمال معتنیبهی وجود دارد که حتی یک نفر هم در جای خود نباشد. باید نگران جامعهای بود که خرمهرهها بازار گوهرفروشی اندیشه را تسخیر کردهاند. اهل خرد را قدر بدانید و بر صدر بنشانید چرا که نشستنِ افرادِ سزاوار بر مصطبه شایستگی، به خودی خود رخ نخواهد داد و وقوع درستی بدون تلاش برای نشاندن بذر حقیقت در مزرعه خرد، چندان محتمل نیست.
بدون منطق اکتشاف علمی، راکاستارهای پژوهشی و پایتونبازان مسیر توسعۀ کشور که باید مبتنی بر پژوهش اصیل باشد را به راه فنا خواهند برد؛ چون رسم است که اگر یاوهای بگویند، به پشتوانۀ مقاله به کسی پاسخگو نخواهند بود. این را در دوران کورونا و یورش شبه علم دیدیم. یادمان باشد، اگر به وقوع انفجار اطلاعات باور داریم، باید انفجار مهملات را منتفی ندانیم. (مرجع ۲).
ادامه
کامران شریفی
دانشکده دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۱/۱۱/۰۴
https://hottg.com/ksharifiRRB
=
مرجع ۱،
👈 پوپر، کارل ریموند. منطق اکتشاف علمی، (مترجم: سید حسین کمالی) چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص ۴۶.
مرجع ۲،
👈 شریفی، کامران؛ تأملی بر آموزش دامپزشکی: از تئوری تا مشی حرفهای . انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، تابستان ۱۴۰۲، ص ۱۳۴.
Telegram
لوح
گشتی در یادداشت های دکتر کامران شریفی
کوری آموزشی و پژوهشی ۱۱: چیزی نگذشته و چیزی هم نمانده است.
ادامه از بخش ۱۰
دکتر فتح الله مضطرزاده درگذشت. در سال ۷۰، هفت ماه پس از دفاع از پایان نامۀ دکترای عمومی در دانشگاه تهران نگارنده به عنوان مربی در دانشکدۀ نوپای دانشگاه فردوسی مشهد استخدام شد. تاسیس دانشکدۀ دامپزشکی در شمال شرق ایران وظیفۀ سنگینی بود که افرادی کم تجربه چون «لوحبان» مسئولیت آن را پذیرفتند. آن زمان استدلال خدمت به وطن و تعهد اجتماعی بسیار کارآمد بود.
"لوحبان" هنوز از پوستۀ تخم دانشجویی درنیامده در سال ۷۱ به نمایندگیِ دانشکده در شورای پژوهشی دانشگاه و به علت قحطالرجال در سال ۷۴ به معاونت اداری و مالی دانشکده منصوب شد. برای این که سر دربیاورد که کار دانشگاهی چیست سرگشته بود که متوجه شد خود و همکارانش به عنوان سرمشق و سرنمونِ معنویِ دانشجویان برای تقویت انگیزۀ کار حرفهای و خدمت به جامعۀ هدفی که دانشکده برای آن تاسیس شده بود، باید خیلی مراقب رفتار و کردارش باشند.
در سال ۷۴ در کنگرۀ ارتباط دانشگاه و صنعت (با چنین مضمونی) در دانشکدۀ مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد با دبیری دکتر سیدعلی مرتضوی، مدیر خدمات پژوهشیِ وقتِ دانشگاه بسیار خوب برگزار شد. کفگیر بودجۀ دانشگاهها نزدیک تهِ دیگ بود و به رغم اهمیت این کنگره پس از برگزاری آن دکتر مرتضوی نابخردانه کتباً توبیخ شد؛ بعدها برگزاری همایشها خیلی گسترش یافت و خیلی مفصل و پر و پیمان برگزار میشدند و میشوند و این توبیخ هیچ توجیهی نداشت.
سخنرانی دکتر مضطرزاده به عنوان معاون پژوهشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی آن زمان چون صاعقه بر سر "لوحبان" جوان فرود آمد و به یک عقدۀ دائمی تبدیل شد. صاحب این کیبورد در چند جا از جمله کتاب اخیر "لوحبان" به این جملات صاعقهوار اشاره کرده است. وی با اندوه گفت: اساتید دانشگاه باید با صنعت ارتباط برقرار کنند، زیرا خوب درس دادن دیگر افتخاری ندارد از آن رو که اکثر فارغالتحصیلان ما کار پیدا نمیکنند. وزرای بسیاری عوض شدهاند. حتی در دولت خاتمی کسانی مثل مصطفی معین و جعفر توفیقی به وزارت رسیدند و علیرغم موانع بسیار، کسی مثل رضا منصوری که تسلط ژرفی بر مفهوم ساینس داشت به معاونت پژوهشی وزارت منصوب شد، ولی هنوز از سال ۷۴ نتوانستهایم بر کوری آموزشی و پژوهشی غلبه کنیم. فقدان نگاه سیستمی و تفوق نگاه هیئتی در انتصابها در سطح وزارت، دانشگاهها و دانشکدهها موجب شده است که استراتژیستها به حاشیه رانده شوند و جنبۀ تدارکاتچی بودن در مسئولین تقویت شود. هنوز این اعتماد به نفس به وجود نیامده که هدایت دانشگاهها را به سرسختترین منتقدان بسپرند، چون دانشگاه جایی نیست که بتوان آن را هیئتی اداره کرد.
اینک پس از ۲۸ سال که به درازای یک عمرِ کاری است، به زعم نگارنده هنوز دچار کوری آموزشی و پژوهشی هستیم. دغدغۀ آیندۀ اضطراب آفرین برای دانشجویان نه تنها کاهش نیافته که ابعاد نگران کنندۀ وسیعی یافته است. گسترش بیرویۀ دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و رشتههای متنوع و بدون تئوری بنیادی علمی و بدون هدف قرار دادنِ نیازهای جامعه در این ۲۸ سال با افت و خیز ادامه یافته است.
درگذشت دکتر مضطرزاده صاعقۀ دیگری بود که بر "لوحبان" فرود آمد. چند تا ۲۸ سال دیگر باید بگذرد تا بخواهیم تکان کوچکی به خود بدهیم و برای کوری آموزشی و پژوهشی چارهای بیابیم؟ کوری آموزشی و پژوهشی ما را نسبت به سرنوشت دانشآموختگانمان بیحس و کرخت کرده است، از لزوم تحولات بنیادین در نظام آموزشی و فعالیتهای پژوهشی غافلیم و از انگیزۀ فزایندۀ دانشجویان و حتی دانشآموزان برای مهاجرت حیرت زدهایم. برخلاف آن سالهای آغازین شروع فعالیت دانشگاهی، نگارنده رویش نمی شود با دانشجویانش از مفاهیمی چون وطن پرستی و تعهد اجتماعی صحبت کند، چون نتیجۀ عکس خواهد داد.
"لوحبان" به کارنامۀ نحیفش که مینگرد، شرمنده میشود. با این که مختصری Q1-بازی کرده است، اما خیلی دیر به این نکته پی برده که میبایست عمدتاً همانند موضوع این مقاله به نیازهای حاد جامعه میپرداخت و نسبتاً دیر متوجۀ کوری آموزشی و پژوهشی خودش شد. حال که به خیال خودش چشم باز کرده در این آخرِ عمر کاری، از حجم کارهای زمین مانده که با کوری آموزشی و پژوهشیِ فعلی به آنها توجه نخواهد شد، سخت بیمناک است.
درگذشت دکتر مضطرزاده را باید به جامعۀ دانشگاهی تسلیت گفت، اما تسلیت کافی نیست، برای کوری آموزشی و پژوهشی هم باید متاسف باشیم. چقدر دیر متوجه می شویم که از لحاظ زمانی نسبت به سالِ سخنرانیِ دکتر مضطرزاده چیزی نگذشته و از دورۀ کاری افرادی چون "لوحبان" چیزی نمانده است؛ در عین حال که از تحولات ضروری در ساختار دانشگاهها با توجه به کوری آموزشی و پژوهشی غافل ماندهایم. چقدر زود دیر میشود.
ادامه در کوری آموزشی و پژوهشی ۱۲
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۲/۰۸
https://hottg.com/ksharifiRRB
ادامه از بخش ۱۰
دکتر فتح الله مضطرزاده درگذشت. در سال ۷۰، هفت ماه پس از دفاع از پایان نامۀ دکترای عمومی در دانشگاه تهران نگارنده به عنوان مربی در دانشکدۀ نوپای دانشگاه فردوسی مشهد استخدام شد. تاسیس دانشکدۀ دامپزشکی در شمال شرق ایران وظیفۀ سنگینی بود که افرادی کم تجربه چون «لوحبان» مسئولیت آن را پذیرفتند. آن زمان استدلال خدمت به وطن و تعهد اجتماعی بسیار کارآمد بود.
"لوحبان" هنوز از پوستۀ تخم دانشجویی درنیامده در سال ۷۱ به نمایندگیِ دانشکده در شورای پژوهشی دانشگاه و به علت قحطالرجال در سال ۷۴ به معاونت اداری و مالی دانشکده منصوب شد. برای این که سر دربیاورد که کار دانشگاهی چیست سرگشته بود که متوجه شد خود و همکارانش به عنوان سرمشق و سرنمونِ معنویِ دانشجویان برای تقویت انگیزۀ کار حرفهای و خدمت به جامعۀ هدفی که دانشکده برای آن تاسیس شده بود، باید خیلی مراقب رفتار و کردارش باشند.
در سال ۷۴ در کنگرۀ ارتباط دانشگاه و صنعت (با چنین مضمونی) در دانشکدۀ مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد با دبیری دکتر سیدعلی مرتضوی، مدیر خدمات پژوهشیِ وقتِ دانشگاه بسیار خوب برگزار شد. کفگیر بودجۀ دانشگاهها نزدیک تهِ دیگ بود و به رغم اهمیت این کنگره پس از برگزاری آن دکتر مرتضوی نابخردانه کتباً توبیخ شد؛ بعدها برگزاری همایشها خیلی گسترش یافت و خیلی مفصل و پر و پیمان برگزار میشدند و میشوند و این توبیخ هیچ توجیهی نداشت.
سخنرانی دکتر مضطرزاده به عنوان معاون پژوهشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی آن زمان چون صاعقه بر سر "لوحبان" جوان فرود آمد و به یک عقدۀ دائمی تبدیل شد. صاحب این کیبورد در چند جا از جمله کتاب اخیر "لوحبان" به این جملات صاعقهوار اشاره کرده است. وی با اندوه گفت: اساتید دانشگاه باید با صنعت ارتباط برقرار کنند، زیرا خوب درس دادن دیگر افتخاری ندارد از آن رو که اکثر فارغالتحصیلان ما کار پیدا نمیکنند. وزرای بسیاری عوض شدهاند. حتی در دولت خاتمی کسانی مثل مصطفی معین و جعفر توفیقی به وزارت رسیدند و علیرغم موانع بسیار، کسی مثل رضا منصوری که تسلط ژرفی بر مفهوم ساینس داشت به معاونت پژوهشی وزارت منصوب شد، ولی هنوز از سال ۷۴ نتوانستهایم بر کوری آموزشی و پژوهشی غلبه کنیم. فقدان نگاه سیستمی و تفوق نگاه هیئتی در انتصابها در سطح وزارت، دانشگاهها و دانشکدهها موجب شده است که استراتژیستها به حاشیه رانده شوند و جنبۀ تدارکاتچی بودن در مسئولین تقویت شود. هنوز این اعتماد به نفس به وجود نیامده که هدایت دانشگاهها را به سرسختترین منتقدان بسپرند، چون دانشگاه جایی نیست که بتوان آن را هیئتی اداره کرد.
اینک پس از ۲۸ سال که به درازای یک عمرِ کاری است، به زعم نگارنده هنوز دچار کوری آموزشی و پژوهشی هستیم. دغدغۀ آیندۀ اضطراب آفرین برای دانشجویان نه تنها کاهش نیافته که ابعاد نگران کنندۀ وسیعی یافته است. گسترش بیرویۀ دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و رشتههای متنوع و بدون تئوری بنیادی علمی و بدون هدف قرار دادنِ نیازهای جامعه در این ۲۸ سال با افت و خیز ادامه یافته است.
درگذشت دکتر مضطرزاده صاعقۀ دیگری بود که بر "لوحبان" فرود آمد. چند تا ۲۸ سال دیگر باید بگذرد تا بخواهیم تکان کوچکی به خود بدهیم و برای کوری آموزشی و پژوهشی چارهای بیابیم؟ کوری آموزشی و پژوهشی ما را نسبت به سرنوشت دانشآموختگانمان بیحس و کرخت کرده است، از لزوم تحولات بنیادین در نظام آموزشی و فعالیتهای پژوهشی غافلیم و از انگیزۀ فزایندۀ دانشجویان و حتی دانشآموزان برای مهاجرت حیرت زدهایم. برخلاف آن سالهای آغازین شروع فعالیت دانشگاهی، نگارنده رویش نمی شود با دانشجویانش از مفاهیمی چون وطن پرستی و تعهد اجتماعی صحبت کند، چون نتیجۀ عکس خواهد داد.
"لوحبان" به کارنامۀ نحیفش که مینگرد، شرمنده میشود. با این که مختصری Q1-بازی کرده است، اما خیلی دیر به این نکته پی برده که میبایست عمدتاً همانند موضوع این مقاله به نیازهای حاد جامعه میپرداخت و نسبتاً دیر متوجۀ کوری آموزشی و پژوهشی خودش شد. حال که به خیال خودش چشم باز کرده در این آخرِ عمر کاری، از حجم کارهای زمین مانده که با کوری آموزشی و پژوهشیِ فعلی به آنها توجه نخواهد شد، سخت بیمناک است.
درگذشت دکتر مضطرزاده را باید به جامعۀ دانشگاهی تسلیت گفت، اما تسلیت کافی نیست، برای کوری آموزشی و پژوهشی هم باید متاسف باشیم. چقدر دیر متوجه می شویم که از لحاظ زمانی نسبت به سالِ سخنرانیِ دکتر مضطرزاده چیزی نگذشته و از دورۀ کاری افرادی چون "لوحبان" چیزی نمانده است؛ در عین حال که از تحولات ضروری در ساختار دانشگاهها با توجه به کوری آموزشی و پژوهشی غافل ماندهایم. چقدر زود دیر میشود.
ادامه در کوری آموزشی و پژوهشی ۱۲
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۲/۰۸
https://hottg.com/ksharifiRRB
Shahrvand Mansouri interview with Mansouri Article.pdf
2.1 MB
کوری آموزشی و پژوهشی ۱۲: فاجعۀ یک سوء تفاهمِ به ظاهر علمی و مسئلۀ آقازادهها
دهۀ شصت شمسی است. دانشگاهها پس از انقلاب فرهنگی تلوتلو خوران میخواستند سرپا شوند. به استاد دانشگاه همچون یک کارمند یا کارگر ساده نگریسته بودند. باد کاشتند تا بعدها طوفان درو کنند. موسسهای به نام کمبریج در انگلستان که هیچ ربطی به دانشگاه کمبریج ندارد، نامهای به یکی از سناتوران سابق انتصابی شاه مینویسد که از نظر این موسسه شما مرد علمی سال شدهاید، البته چیزی درحدود دویست دلار هزینه امور اداری است که باید ارسال فرمایید. در سال ۶۶ کسی حق نداشت که از وی نام ببرد (صفحۀ آخر فایل پیوست). یک دفعه رئیس فعلی فرهنگستان ادب فارسی از وی تجلیل میکند. در درون حاکمیت عدهای فریاد برداشتند که چه نشستهاید که خارجیها میدانند که ما چه گوهری داشتهایم و نمیدانستیم. عدهای میدانستند که چه خبر است، گفتند صدایش را درنیاورید حالا که به فکر افتادهاند که از یک متخصصِ دانشگاهی قدردانی کنند، مانع نشوید.
توضیح مبسوط در پست بعدی
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۲/۲۰
https://hottg.com/ksharifiRRB
دهۀ شصت شمسی است. دانشگاهها پس از انقلاب فرهنگی تلوتلو خوران میخواستند سرپا شوند. به استاد دانشگاه همچون یک کارمند یا کارگر ساده نگریسته بودند. باد کاشتند تا بعدها طوفان درو کنند. موسسهای به نام کمبریج در انگلستان که هیچ ربطی به دانشگاه کمبریج ندارد، نامهای به یکی از سناتوران سابق انتصابی شاه مینویسد که از نظر این موسسه شما مرد علمی سال شدهاید، البته چیزی درحدود دویست دلار هزینه امور اداری است که باید ارسال فرمایید. در سال ۶۶ کسی حق نداشت که از وی نام ببرد (صفحۀ آخر فایل پیوست). یک دفعه رئیس فعلی فرهنگستان ادب فارسی از وی تجلیل میکند. در درون حاکمیت عدهای فریاد برداشتند که چه نشستهاید که خارجیها میدانند که ما چه گوهری داشتهایم و نمیدانستیم. عدهای میدانستند که چه خبر است، گفتند صدایش را درنیاورید حالا که به فکر افتادهاند که از یک متخصصِ دانشگاهی قدردانی کنند، مانع نشوید.
توضیح مبسوط در پست بعدی
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۲/۲۰
https://hottg.com/ksharifiRRB
لوح
Shahrvand Mansouri interview with Mansouri Article.pdf
کوری آموزشی و پژوهشی ۱۲: فاجعۀ یک سوء تفاهمِ به ظاهر علمی و مسئلۀ آقازادهها
در پیوند با فایل پیوست
دهۀ شصت شمسی است. دانشگاهها پس از انقلاب فرهنگی تلوتلو خوران میخواستند سرپا شوند. به استاد دانشگاه همچون یک کارمند یا کارگر ساده نگریسته بودند. باد کاشتند تا بعدها طوفان درو کنند. موسسهای به نام کمبریج در انگلستان که هیچ ربطی به دانشگاه کمبریج ندارد، نامهای به یکی از سناتوران سابق انتصابی شاه مینویسد که از نظر این موسسه شما مرد علمی سال شدهاید، البته چیزی درحدود دویست دلار هزینه امور اداری است که باید ارسال فرمایید. در سال ۶۶ کسی حق نداشت که از وی نام ببرد (صفحۀ آخر فایل پیوست). یک دفعه رئیس فعلی فرهنگستان ادب فارسی از وی تجلیل میکند. در درون حاکمیت عدهای فریاد برداشتند که چه نشستهاید که خارجیها میدانند که ما چه گوهری داشتهایم و نمیدانستیم. عدهای میدانستند که چه خبر است، گفتند صدایش را درنیاورید حالا که به فکر افتادهاند که از یک متخصصِ دانشگاهی قدردانی کنند، مانع نشوید. محمود حسابی خیلی شانس آورد که با کارنامۀ بسیار ضعیف علمی ناگهان به یک بت idol تبدیل شد، خیابان و مدرسه جایزه گرفت و در کتابها آمد. متاسفانه یکی از اساتید خوب و نیک نام "لوحبان" هم در دام همین موسسه با همین دویست دلار و همین سوءتفاهم افتاد. یک کلاهبرداری ساده به آفت علم در کشور تبدیل شد، نه به خاطر کلاهبرداری بلکه به خاطر سوءتفاهمی که از علم در نگرش ما وجود دارد.
هیچ کس منکر خدمات اجرایی و آموزشی دکتر محمود حسابی نیست، اما هر چیز را در اندازههای واقعی خود باید نگریست. به نظر میرسد این وضعیت سرمنشاء یک سوءتفاهم بزرگ در علم شد که آثار مخرب و رو به گسترش آن را به صورت سونامی مقالات فاقد منطق اکتشاف علمی میبینیم. یک مثال آن پیشتر در کوری آموزشی و پژوهشی ۹ آمد.
سرچشمۀ این کوری شاید به دوران عیسی صدیق در تاسیس دانشگاه تهران در زمان پهلوی اول و حتی پیشتر برگردد. ما نیاز به یک بازنگری در نگاه خودمان به دنیا و به ویژه علم داریم. خیلی سریع برای این که انگیزۀ خود را برای کار علمی بالا ببریم، فوری آن را با عرفان، که شاید درجۀ غلظت آن در خونمان بالا باشد گره میزنیم. در کتاب استاد عشق در مورد دکتر حسابی کار به عرفون کشیده است. رسوخ این اندیشه در کتابهای درسی آموزش و پرورش، کوری آموزشی و پژوهشی را به دانش آموزان هم سرایت میدهد. وقتی ببینند که چنتۀ محمود حسابی خیلی خالی است، دچار سرخوردگی خواهند شد. این پیام درستی به جوانان و نوجوانان نیست.
این دانش آموزان از دکتر خمسوی، یک فیزیکدان برجسته چیزی نمیدانند که مورد آزار دکتر حسابی و دیگران قرار گرفت و گوشه نشینی اختیار کرد (مقالۀ پیوست). برخلاف ادعاهای آقازادهای که سرمنشاء همۀ دروغها در ملاقات، همپیالگی و پالوده خوریِ حسابی با بزرگان علم فیزیک دنیا بود، این دکتر غفاری، بازنشستۀ ناسا، بود که با بزرگانی چون لویی دوبروی، آینشتاین و اپنهایمر کار کرده و از بنیانگذاران ناسا است. کسی اسمش را نشنیده و وقتی که به ایران آمد، در دانشگاه تهران تحملش نکردند (فایل پیوست).
این آفت از بیسیاستی در زمینۀ علم و فناوری برمیخیزد. استمرار سیاست، یک کشور را آگاه میسازد که در کدام زمینهها ضعف دارد و کجاها را باید ترمیم و اصلاح کرد. این بیسیاستی موجب شده است پژوهشگران از روی بلاتکلیفی کارهای انفرادی انجام دهند که به انگیزۀ ارتقای شغلی است اما پایدار و منسجم نیست. این انگیزهها، اعضای هیات علمی را به مهمترین عامل محدودیت تبدیل میکند زیرا با سیاستگزاری فعلی برای اصلاحات آموزشی کمترین انگیزه را دارند. کوری آموزشی فعلی به مهارتها و القای صلاحیت لازم برای موفقیت حرفهای در دانشجویان بیتوجه است؛ این یک نوع کوری آموزشی در بین انواع دیگر است. نکتۀ مهم این است که تهیۀ مقالات بدون نیروی ارزان و تقریباً مفت دانشجو ممکن نیست.
نتیجۀ کار یک آقازاده به فاجعه علمی و دروغ پراکنی انجامیده است و شاید خودِ دکتر حسابی فقید هیچ ارتباطی با موسسۀ کذایی کمبریج برقرار نکرده باشد. با این حال، کار دروغ گویی به جایی کشیده که در بلندگوی ملی صحبت از شرکت پدر بزرگوار در مسابقات دوچرخه سواری تور دوفرانس میکند و سندی هم برای آن ارائه نمیدهد (مراجعه کنید به ماهروز با عنوان فیزیکدان و دوچرخه سوار).
با الهام از محمد قائد، بهتر است آقازادۀ پدر شعر نو ایران، و آقازادۀ قلمزن ستیهنده و آقازادۀ یکی از آشناهای آلبرت آینشتاین در این طرفها موسسهای به نام شیادیران دات کام تاسیس کنند.
=============================================
(بخش پیشین، کوری آموزشی و پژوهشی ۱۱: چیزی نگذشته و چیزی هم نمانده است).
=============================================
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۲/۲۰
https://hottg.com/ksharifiRRB
در پیوند با فایل پیوست
دهۀ شصت شمسی است. دانشگاهها پس از انقلاب فرهنگی تلوتلو خوران میخواستند سرپا شوند. به استاد دانشگاه همچون یک کارمند یا کارگر ساده نگریسته بودند. باد کاشتند تا بعدها طوفان درو کنند. موسسهای به نام کمبریج در انگلستان که هیچ ربطی به دانشگاه کمبریج ندارد، نامهای به یکی از سناتوران سابق انتصابی شاه مینویسد که از نظر این موسسه شما مرد علمی سال شدهاید، البته چیزی درحدود دویست دلار هزینه امور اداری است که باید ارسال فرمایید. در سال ۶۶ کسی حق نداشت که از وی نام ببرد (صفحۀ آخر فایل پیوست). یک دفعه رئیس فعلی فرهنگستان ادب فارسی از وی تجلیل میکند. در درون حاکمیت عدهای فریاد برداشتند که چه نشستهاید که خارجیها میدانند که ما چه گوهری داشتهایم و نمیدانستیم. عدهای میدانستند که چه خبر است، گفتند صدایش را درنیاورید حالا که به فکر افتادهاند که از یک متخصصِ دانشگاهی قدردانی کنند، مانع نشوید. محمود حسابی خیلی شانس آورد که با کارنامۀ بسیار ضعیف علمی ناگهان به یک بت idol تبدیل شد، خیابان و مدرسه جایزه گرفت و در کتابها آمد. متاسفانه یکی از اساتید خوب و نیک نام "لوحبان" هم در دام همین موسسه با همین دویست دلار و همین سوءتفاهم افتاد. یک کلاهبرداری ساده به آفت علم در کشور تبدیل شد، نه به خاطر کلاهبرداری بلکه به خاطر سوءتفاهمی که از علم در نگرش ما وجود دارد.
هیچ کس منکر خدمات اجرایی و آموزشی دکتر محمود حسابی نیست، اما هر چیز را در اندازههای واقعی خود باید نگریست. به نظر میرسد این وضعیت سرمنشاء یک سوءتفاهم بزرگ در علم شد که آثار مخرب و رو به گسترش آن را به صورت سونامی مقالات فاقد منطق اکتشاف علمی میبینیم. یک مثال آن پیشتر در کوری آموزشی و پژوهشی ۹ آمد.
سرچشمۀ این کوری شاید به دوران عیسی صدیق در تاسیس دانشگاه تهران در زمان پهلوی اول و حتی پیشتر برگردد. ما نیاز به یک بازنگری در نگاه خودمان به دنیا و به ویژه علم داریم. خیلی سریع برای این که انگیزۀ خود را برای کار علمی بالا ببریم، فوری آن را با عرفان، که شاید درجۀ غلظت آن در خونمان بالا باشد گره میزنیم. در کتاب استاد عشق در مورد دکتر حسابی کار به عرفون کشیده است. رسوخ این اندیشه در کتابهای درسی آموزش و پرورش، کوری آموزشی و پژوهشی را به دانش آموزان هم سرایت میدهد. وقتی ببینند که چنتۀ محمود حسابی خیلی خالی است، دچار سرخوردگی خواهند شد. این پیام درستی به جوانان و نوجوانان نیست.
این دانش آموزان از دکتر خمسوی، یک فیزیکدان برجسته چیزی نمیدانند که مورد آزار دکتر حسابی و دیگران قرار گرفت و گوشه نشینی اختیار کرد (مقالۀ پیوست). برخلاف ادعاهای آقازادهای که سرمنشاء همۀ دروغها در ملاقات، همپیالگی و پالوده خوریِ حسابی با بزرگان علم فیزیک دنیا بود، این دکتر غفاری، بازنشستۀ ناسا، بود که با بزرگانی چون لویی دوبروی، آینشتاین و اپنهایمر کار کرده و از بنیانگذاران ناسا است. کسی اسمش را نشنیده و وقتی که به ایران آمد، در دانشگاه تهران تحملش نکردند (فایل پیوست).
این آفت از بیسیاستی در زمینۀ علم و فناوری برمیخیزد. استمرار سیاست، یک کشور را آگاه میسازد که در کدام زمینهها ضعف دارد و کجاها را باید ترمیم و اصلاح کرد. این بیسیاستی موجب شده است پژوهشگران از روی بلاتکلیفی کارهای انفرادی انجام دهند که به انگیزۀ ارتقای شغلی است اما پایدار و منسجم نیست. این انگیزهها، اعضای هیات علمی را به مهمترین عامل محدودیت تبدیل میکند زیرا با سیاستگزاری فعلی برای اصلاحات آموزشی کمترین انگیزه را دارند. کوری آموزشی فعلی به مهارتها و القای صلاحیت لازم برای موفقیت حرفهای در دانشجویان بیتوجه است؛ این یک نوع کوری آموزشی در بین انواع دیگر است. نکتۀ مهم این است که تهیۀ مقالات بدون نیروی ارزان و تقریباً مفت دانشجو ممکن نیست.
نتیجۀ کار یک آقازاده به فاجعه علمی و دروغ پراکنی انجامیده است و شاید خودِ دکتر حسابی فقید هیچ ارتباطی با موسسۀ کذایی کمبریج برقرار نکرده باشد. با این حال، کار دروغ گویی به جایی کشیده که در بلندگوی ملی صحبت از شرکت پدر بزرگوار در مسابقات دوچرخه سواری تور دوفرانس میکند و سندی هم برای آن ارائه نمیدهد (مراجعه کنید به ماهروز با عنوان فیزیکدان و دوچرخه سوار).
با الهام از محمد قائد، بهتر است آقازادۀ پدر شعر نو ایران، و آقازادۀ قلمزن ستیهنده و آقازادۀ یکی از آشناهای آلبرت آینشتاین در این طرفها موسسهای به نام شیادیران دات کام تاسیس کنند.
=============================================
(بخش پیشین، کوری آموزشی و پژوهشی ۱۱: چیزی نگذشته و چیزی هم نمانده است).
=============================================
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۲/۲۰
https://hottg.com/ksharifiRRB
Telegram
لوح
گشتی در یادداشت های دکتر کامران شریفی
یک بلای طبیعیِ مورد استقبالِ دانش آموزان: طولانی شدن روز از فردا و اهمیت توجه به محیط زیست
سد غول پیکر سه دره (Three gorges Dam) بر روی رودخانۀ یانگتسهکیانگ نقش کلیدی در حیات اقتصادی چین دارد. شهرهای پرجمعیت ووهان و شانگهای تنها در پناه این سد از نابودی در اثر سیل در امان هستند. بزرگی این سد در حدی است که اگر همزمان همۀ دهانههای این سد باز بماند، میتواند چرخش کرۀ زمین را کند و زاویۀ انحراف سیارۀ ما را بیشتر کند.
متاسفانه در اثر بارشهای فوقسیل آسا که موجب ذوب شدن یخچالهای عظیم در هیمالیا شد، آب زیادی پشت این سد جمع شده چینیها ناچار به باز کردن تمامی دریچهها شدهاند. ازاینرو، از فردا یک شبانه روز ۲۴ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۲۵ ثانیه خواهد بود و انحرافِ محور زمین از متوسطِ ۲۳.۶ به ۳۲.۷ خواهد رسید.
دو گروه از این واقعه شادمان شدند. نخست، دانشآموزان و دانشجویان که به مراد دل خویش رسیدند. دوم، مردم ترکیه که نمایش شکوهمندی در دموکراسی در این اوضاع اسفبار خاورمیانه از خود نشان دادند، فردا میتوانستند اندکی دیرتر برخیزند، اما متاسفانه اردوغان انتخابات را باطل کرد.
فقط و فقط یک کرۀ زمین داریم
1st APR 2024
سد غول پیکر سه دره (Three gorges Dam) بر روی رودخانۀ یانگتسهکیانگ نقش کلیدی در حیات اقتصادی چین دارد. شهرهای پرجمعیت ووهان و شانگهای تنها در پناه این سد از نابودی در اثر سیل در امان هستند. بزرگی این سد در حدی است که اگر همزمان همۀ دهانههای این سد باز بماند، میتواند چرخش کرۀ زمین را کند و زاویۀ انحراف سیارۀ ما را بیشتر کند.
متاسفانه در اثر بارشهای فوقسیل آسا که موجب ذوب شدن یخچالهای عظیم در هیمالیا شد، آب زیادی پشت این سد جمع شده چینیها ناچار به باز کردن تمامی دریچهها شدهاند. ازاینرو، از فردا یک شبانه روز ۲۴ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۲۵ ثانیه خواهد بود و انحرافِ محور زمین از متوسطِ ۲۳.۶ به ۳۲.۷ خواهد رسید.
دو گروه از این واقعه شادمان شدند. نخست، دانشآموزان و دانشجویان که به مراد دل خویش رسیدند. دوم، مردم ترکیه که نمایش شکوهمندی در دموکراسی در این اوضاع اسفبار خاورمیانه از خود نشان دادند، فردا میتوانستند اندکی دیرتر برخیزند، اما متاسفانه اردوغان انتخابات را باطل کرد.
1st APR 2024
HTML Embed Code: