Channel: خشت کج | نقد نظام آموزشی
🔶 فرزندانی که گروگان گرفته میشوند...
🖋محمد فاضلی
✅ یکی از بدترین خبرها برای هر پدر و مادری آن است که فرزندش را گروگان گرفتهاند. گروگانگیر چه میخواهد تا فرزند را آزاد کند؟ والدین حاضرند «همه زندگیشان» را بدهند تا او را آزاد، خوشحال و امیدوار به زندگی ببینید. امیدوارند گروگانگیران او را بدون کمترین صدمهای آزاد کنند. خوب دقت کنید: حاضرند خودشان در دست گروگانگیرها بیفتند تا فرزندشان آزاد شود.
✅ زندگی فرزندانمان از شش هفت سالگی تا نیمهراه جوانی، گروگان گرفته میشود و ما همه چیزمان را میدهیم تا آزادشان کنیم، تا خوشحال شوند، تا زندگی به روی ایشان لبخند بزند، و دست آخر کثیری از ما به هدفمان نمیرسیم. نظام آموزش و پرورش فرزندان ما را گروگان میگیرد، و دقیقاً عین هر گروگانگیری دیگری، گاه والدین خودشان را نیز به گروگانگیر تحویل میدهند تا شاید فرزندشان آزاد شود.
✅ نظام آموزش و پرورش مگر چه میکند؟ این نظام دوازده سال یک راه پیش پای فرزندان بیشتر نمیگذارد: کتابهایی را بخوانید که ما خودمان خواندیم و امروز چیز زیادی از آنها به یاد نداریم و به تجربه دریافتیم که زیاد بهکار زندگی ما نیامدند. حاصل اکثریت مردم از نظام آموزش و پرورش و دوازده سال نشستن سر کلاس مدارس، چیزی جز یادگیری الفبا و جدول ضرب است. نظام آموزش و پرورش در اکثریت فرزندان ما هیچ خلاقیتی برای تغییر جهان، هیچ شوری برای آموختن و هیچ مهارتی برای زندگی کردن ایجاد نمیکند.
✅ کلاسها و کتابهای فارسی آموزش و پرورش زبان به قدرت نویسندگی دانشآموزان کمکی نمیکند، کلاسها و کتابهای دینی هم به دیندار شدن یاری نمیرسانند، کتابها و کلاسهای زبان انگلیسی به اندازه دیدن کارتونها و رفتن به کلاسهای خصوصی زبان، اثربخشی ندارند؛ و از درس و کلاس حرفه و فن یا کار و حرفه مدارس دانشآموز ماهر خارج نمیشود. کلاسهای درس هنر نیز خطاط، نقاش یا مجسمهساز تربیت نکردهاند، و اغلب جز به بیاهمیت ساختن و نابود کردن قریحه هنری کودکان کاری نمیکنند.
✅ فرزندان ما چرا شبیه گروگانها هستند؟ گروگان از خودش اختیاری ندارد به دستور گروگانگیر عمل میکند، عین فرزندان ما که تابع آموزش و پرورش هستند؛ گروگان در ویلای لوکس هم که نگهداری شود زجر میکشد، عین فرزندان ما که در برترین مدارس نیز غالباً زندگی و خلاقیت زندگی را تجربه نمیکنند، در عمق تجربه زیسته خود اغلب ناراضیاند و مدرسه را تحمل میکنند. گروگان منتظر لحظه خلاصی است و فرزندان ما تعطیلی مدرسه و پایان کل این دوران را انتظار میکشند. فرزندان ما اکثراً تحمل میکنند، به این امید که روزی از شر همه اینها خلاص میشوند.
✅ حس پدر و مادرها هم همین است. برخی والدین در عمق آگاهیشان غالباً میپرسند: «اینها که بچه من میخواند به چه درد میخورد؟ حالا اگر نداند مراعات نظیر چیست و وحشی بافقی در قرن چندم به دنیا آمده است، کجای زندگیش لنگ میشود؟» و دقیقترها میگویند «این همه را که خواهد آیا میتواند یک انشا بنویسد؟ آیا واقعاً او دارد عاقلتر میشود؟ خلاقتر میشود؟ اخلاقیتر میشود؟ و از پس زندگی برخواهد آمد؟» و جواب کثیری، منفی است.
✅ چرا این داستان مثل گروگانگیری است؟ زیرا ما پدر و مادرها میدانیم چارهای نداریم و فقط دوست داریم این راه طی شود و فرزندمان از این مرحله خلاص شود؛ و درست عین والدین کودکی که به گروگان گرفته شده باشد، تمام زندگی را به پای طی شدن این مرحله میریزیم: کار میکنیم، کیف و کتاب درسی و کمکدرسی میخریم، شهریه میدهیم، معلم خصوصی میگیریم؛ شاید او روزی آزاد و خوشبخت شود.
✅ مادران و پدرانی را دیدهاید که تا وقتی سوادشان قد میدهد از کودکانشان درس میپرسند؟ کنار او مسأله حل میکنند؟ با او تا مدرسه میروند و استرس امتحان و کنکور را بر خود هموار میسازند، اشک میریزند و مثل کودکشان روی درسها فکر میکنند؟ اینها همان کسانی هستند که ناخودآگاه، خودشان را هم به گروگانگیر تحویل میدهند تا شاید به آزادی و راحتی فرزندشان کمک کرده باشند. آموزش و پرورش، وجود اینها را هم گروگان میگیرد.
✅ آموزش و پرورش به جای آنکه خلاقیتپرور، رهاییبخش، شادیآور و مهارتآفرین باشد، گروگانگیری میکند؛ دوازده سال زندگی ما و فرزندانمان را گروگان میگیرد. آموزش و پرورش مثل بازیهای کامپیوتری شده است، تلاش میکنید تا گروگان را از دست گروگانگیر نجات دهید و به مرحله بعد بروید. برخی گروگانها از این مرحله عبور کرده و راهی یک گروگانگیری دیگر میشوند، دانشگاه؛ و برخی دیگر بعد از رهایی، با زخمهای یادگار دوران گروگانگیری، راهی زیستن در جامعهای میشوند که بابت این زخمها، بهایی نمیپردازد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖋محمد فاضلی
✅ یکی از بدترین خبرها برای هر پدر و مادری آن است که فرزندش را گروگان گرفتهاند. گروگانگیر چه میخواهد تا فرزند را آزاد کند؟ والدین حاضرند «همه زندگیشان» را بدهند تا او را آزاد، خوشحال و امیدوار به زندگی ببینید. امیدوارند گروگانگیران او را بدون کمترین صدمهای آزاد کنند. خوب دقت کنید: حاضرند خودشان در دست گروگانگیرها بیفتند تا فرزندشان آزاد شود.
✅ زندگی فرزندانمان از شش هفت سالگی تا نیمهراه جوانی، گروگان گرفته میشود و ما همه چیزمان را میدهیم تا آزادشان کنیم، تا خوشحال شوند، تا زندگی به روی ایشان لبخند بزند، و دست آخر کثیری از ما به هدفمان نمیرسیم. نظام آموزش و پرورش فرزندان ما را گروگان میگیرد، و دقیقاً عین هر گروگانگیری دیگری، گاه والدین خودشان را نیز به گروگانگیر تحویل میدهند تا شاید فرزندشان آزاد شود.
✅ نظام آموزش و پرورش مگر چه میکند؟ این نظام دوازده سال یک راه پیش پای فرزندان بیشتر نمیگذارد: کتابهایی را بخوانید که ما خودمان خواندیم و امروز چیز زیادی از آنها به یاد نداریم و به تجربه دریافتیم که زیاد بهکار زندگی ما نیامدند. حاصل اکثریت مردم از نظام آموزش و پرورش و دوازده سال نشستن سر کلاس مدارس، چیزی جز یادگیری الفبا و جدول ضرب است. نظام آموزش و پرورش در اکثریت فرزندان ما هیچ خلاقیتی برای تغییر جهان، هیچ شوری برای آموختن و هیچ مهارتی برای زندگی کردن ایجاد نمیکند.
✅ کلاسها و کتابهای فارسی آموزش و پرورش زبان به قدرت نویسندگی دانشآموزان کمکی نمیکند، کلاسها و کتابهای دینی هم به دیندار شدن یاری نمیرسانند، کتابها و کلاسهای زبان انگلیسی به اندازه دیدن کارتونها و رفتن به کلاسهای خصوصی زبان، اثربخشی ندارند؛ و از درس و کلاس حرفه و فن یا کار و حرفه مدارس دانشآموز ماهر خارج نمیشود. کلاسهای درس هنر نیز خطاط، نقاش یا مجسمهساز تربیت نکردهاند، و اغلب جز به بیاهمیت ساختن و نابود کردن قریحه هنری کودکان کاری نمیکنند.
✅ فرزندان ما چرا شبیه گروگانها هستند؟ گروگان از خودش اختیاری ندارد به دستور گروگانگیر عمل میکند، عین فرزندان ما که تابع آموزش و پرورش هستند؛ گروگان در ویلای لوکس هم که نگهداری شود زجر میکشد، عین فرزندان ما که در برترین مدارس نیز غالباً زندگی و خلاقیت زندگی را تجربه نمیکنند، در عمق تجربه زیسته خود اغلب ناراضیاند و مدرسه را تحمل میکنند. گروگان منتظر لحظه خلاصی است و فرزندان ما تعطیلی مدرسه و پایان کل این دوران را انتظار میکشند. فرزندان ما اکثراً تحمل میکنند، به این امید که روزی از شر همه اینها خلاص میشوند.
✅ حس پدر و مادرها هم همین است. برخی والدین در عمق آگاهیشان غالباً میپرسند: «اینها که بچه من میخواند به چه درد میخورد؟ حالا اگر نداند مراعات نظیر چیست و وحشی بافقی در قرن چندم به دنیا آمده است، کجای زندگیش لنگ میشود؟» و دقیقترها میگویند «این همه را که خواهد آیا میتواند یک انشا بنویسد؟ آیا واقعاً او دارد عاقلتر میشود؟ خلاقتر میشود؟ اخلاقیتر میشود؟ و از پس زندگی برخواهد آمد؟» و جواب کثیری، منفی است.
✅ چرا این داستان مثل گروگانگیری است؟ زیرا ما پدر و مادرها میدانیم چارهای نداریم و فقط دوست داریم این راه طی شود و فرزندمان از این مرحله خلاص شود؛ و درست عین والدین کودکی که به گروگان گرفته شده باشد، تمام زندگی را به پای طی شدن این مرحله میریزیم: کار میکنیم، کیف و کتاب درسی و کمکدرسی میخریم، شهریه میدهیم، معلم خصوصی میگیریم؛ شاید او روزی آزاد و خوشبخت شود.
✅ مادران و پدرانی را دیدهاید که تا وقتی سوادشان قد میدهد از کودکانشان درس میپرسند؟ کنار او مسأله حل میکنند؟ با او تا مدرسه میروند و استرس امتحان و کنکور را بر خود هموار میسازند، اشک میریزند و مثل کودکشان روی درسها فکر میکنند؟ اینها همان کسانی هستند که ناخودآگاه، خودشان را هم به گروگانگیر تحویل میدهند تا شاید به آزادی و راحتی فرزندشان کمک کرده باشند. آموزش و پرورش، وجود اینها را هم گروگان میگیرد.
✅ آموزش و پرورش به جای آنکه خلاقیتپرور، رهاییبخش، شادیآور و مهارتآفرین باشد، گروگانگیری میکند؛ دوازده سال زندگی ما و فرزندانمان را گروگان میگیرد. آموزش و پرورش مثل بازیهای کامپیوتری شده است، تلاش میکنید تا گروگان را از دست گروگانگیر نجات دهید و به مرحله بعد بروید. برخی گروگانها از این مرحله عبور کرده و راهی یک گروگانگیری دیگر میشوند، دانشگاه؛ و برخی دیگر بعد از رهایی، با زخمهای یادگار دوران گروگانگیری، راهی زیستن در جامعهای میشوند که بابت این زخمها، بهایی نمیپردازد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
✍️محمدباقر تاج الدین
🖊 عقب ماندگی نظام آموزش و پرورش و بروز تعارضات فکری و رفتاری در دانش آموزان
✅واقعیت بسیار تلخ و تأسف بار این است که نظام آموزش و پرورش ایران دچار عقب ماندگی های بسیاری شده و به هیچ وجه نتوانسته هم پایِ تغییرات و تحولات گسترده و عمیقی که در جامعه و جهان روی داده است پیش برود. مروری هرچند سطحی و گذرا بر وضعیت فکری و رفتاری و در مجموع سبک زندگی دانش آموزان کشورمان به خوبی نشان می دهد که اکثریت قاطع آنان در مقایسه با نسل های پیشین در زیست جهان کاملا مدرن و متحول شده ای زندگی می کنند و لذا ضرورت تام دارد که مطابق با نیازها و خواسته های این نسل نظام آموزش و پرورش نیز خود را متحول کند. اما شوربختانه این که دیده می شود چنین اتفاقی مهمی روی نداده و نه تنها نظام مورد نظر خود را متحول نکرده بلکه تو گویی که سرِ بازگشتن به گذشته را نیز دارد که این دیگر بسیار وا اسفا و وانفسا است!!!!
✳️مروری بر کتابی های درسی و محتواهایی که در کلاس ها و مدارس ارائه و تدریس می شوند به خوبی نشان می دهد که بسیاری از دانش آموزان نمی توانند خود را با این دروس و متون تطبیق دهند و با نوعی خشم و ناراحتی آن ها را می خوانند تا نمره ای بگیرند و به مدارج بالاتر برسند. این موضوع حتی در خصوص معلمان نیز تا حد زیادی مصداق دارد چرا که آنان نیز تدریس این دروس برای شان عذابی الیم است. اگر بخواهم مستند بگویم چندین تن از معلمان عزیز کشورمان که از قضا از دانشجویان بنده نیز بودند این موضوع را بارها یادآور شدند. در میان بستگان و آشنایان نیز همواره معلمان از این مسأله و مشکل شکایت دارند. این مشکل به ویژه در دروس علوم انسانی بیش تر خودنمایی می کند چرا که محتوای این دروس هیچ گونه همخوانی ای با زیست جهان دانش آموزان و حتی معلمان نسل جدید ندارد و در نتیجه امکان فهم این متون برای شان بسیار دشوار است!!!
❇️ضمن این که در اثر تحولات گسترده و عمیق شبکه های مجازی از یک سو و گسترش مراکز علمی و پژوهشی و آموزشی غیر رسمی از سوی دیگر سطح دانش و آگاهی افراد جامعه و به ویژه نسل جدید بسیار افزایش یافته به گونه ای که خودشان به راحتی توان تحلیل و فهم بسیاری از مسائل را دارند. آن گاه این دانش آموزان با این سطح و عمق از آگاهیِ تحول یافته باید بروند در مدارسی که آموزش های ایدئولوژیک ، کلیشه ای و کانالیزه شده ای ارائه می شود را ببینند که به شدت سبب ایجاد تعارضات فکری، روانی و رفتاری در آنان می شود!!! برای مثال امروزه با یک جستجوی ساده هر دانش آموز و معلمی می تواند به بسیاری از منابع تاریخی معتبر و موجود در کتابخانه های جهان دست یابد و آن ها را مطالعه کند. اما هنگامی که وارد مدرسه می شوند کتاب های تاریخی ای را باید تدریس کنند و بخوانند که سوگیری های کاملا خاصی دارند و همین موضوع سبب بروز تعارض و تناقض در آنان می شود!!
✅نظام آموزش و پرورش در جامعۀ ما همگام با تحولات جهانی و مدرن پیش نمی رود و از این جهت دچار عقب ماندگی های اساسی و بنیادین شده است. سوای از مباحثی که در سطور پیشین بدان ها اشارت رفت نظام آموزش و پرورش حتی توان ایجاد خلاقیت، تفکر انتقادی، مهارت آموزی و تحلیل را در دانش آموزان ندارد و از این جهت است که در این سال ها بسیاری از خانواده ها ترجیح داده اند فرزندان خود را به آموزشگاه های غیر رسمی و خصوصی بفرستند تا به آموزش زبان خارجه، کامپیوتر، موسیقی، ورزش، هنر و سایر امور مورد نیاز بپردازند. بماند که بروز و ظهور بی انگیزگی های فراوان و گوناگون در دانش آموزان و معلمان خود قصّۀ پُر غصّه ای است که در این صحیفه نمی گنجد!!!
شرح این هجران و این خونِ جگر
این زمان بگذار تا وقتِ دگر
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖊 عقب ماندگی نظام آموزش و پرورش و بروز تعارضات فکری و رفتاری در دانش آموزان
✅واقعیت بسیار تلخ و تأسف بار این است که نظام آموزش و پرورش ایران دچار عقب ماندگی های بسیاری شده و به هیچ وجه نتوانسته هم پایِ تغییرات و تحولات گسترده و عمیقی که در جامعه و جهان روی داده است پیش برود. مروری هرچند سطحی و گذرا بر وضعیت فکری و رفتاری و در مجموع سبک زندگی دانش آموزان کشورمان به خوبی نشان می دهد که اکثریت قاطع آنان در مقایسه با نسل های پیشین در زیست جهان کاملا مدرن و متحول شده ای زندگی می کنند و لذا ضرورت تام دارد که مطابق با نیازها و خواسته های این نسل نظام آموزش و پرورش نیز خود را متحول کند. اما شوربختانه این که دیده می شود چنین اتفاقی مهمی روی نداده و نه تنها نظام مورد نظر خود را متحول نکرده بلکه تو گویی که سرِ بازگشتن به گذشته را نیز دارد که این دیگر بسیار وا اسفا و وانفسا است!!!!
✳️مروری بر کتابی های درسی و محتواهایی که در کلاس ها و مدارس ارائه و تدریس می شوند به خوبی نشان می دهد که بسیاری از دانش آموزان نمی توانند خود را با این دروس و متون تطبیق دهند و با نوعی خشم و ناراحتی آن ها را می خوانند تا نمره ای بگیرند و به مدارج بالاتر برسند. این موضوع حتی در خصوص معلمان نیز تا حد زیادی مصداق دارد چرا که آنان نیز تدریس این دروس برای شان عذابی الیم است. اگر بخواهم مستند بگویم چندین تن از معلمان عزیز کشورمان که از قضا از دانشجویان بنده نیز بودند این موضوع را بارها یادآور شدند. در میان بستگان و آشنایان نیز همواره معلمان از این مسأله و مشکل شکایت دارند. این مشکل به ویژه در دروس علوم انسانی بیش تر خودنمایی می کند چرا که محتوای این دروس هیچ گونه همخوانی ای با زیست جهان دانش آموزان و حتی معلمان نسل جدید ندارد و در نتیجه امکان فهم این متون برای شان بسیار دشوار است!!!
❇️ضمن این که در اثر تحولات گسترده و عمیق شبکه های مجازی از یک سو و گسترش مراکز علمی و پژوهشی و آموزشی غیر رسمی از سوی دیگر سطح دانش و آگاهی افراد جامعه و به ویژه نسل جدید بسیار افزایش یافته به گونه ای که خودشان به راحتی توان تحلیل و فهم بسیاری از مسائل را دارند. آن گاه این دانش آموزان با این سطح و عمق از آگاهیِ تحول یافته باید بروند در مدارسی که آموزش های ایدئولوژیک ، کلیشه ای و کانالیزه شده ای ارائه می شود را ببینند که به شدت سبب ایجاد تعارضات فکری، روانی و رفتاری در آنان می شود!!! برای مثال امروزه با یک جستجوی ساده هر دانش آموز و معلمی می تواند به بسیاری از منابع تاریخی معتبر و موجود در کتابخانه های جهان دست یابد و آن ها را مطالعه کند. اما هنگامی که وارد مدرسه می شوند کتاب های تاریخی ای را باید تدریس کنند و بخوانند که سوگیری های کاملا خاصی دارند و همین موضوع سبب بروز تعارض و تناقض در آنان می شود!!
✅نظام آموزش و پرورش در جامعۀ ما همگام با تحولات جهانی و مدرن پیش نمی رود و از این جهت دچار عقب ماندگی های اساسی و بنیادین شده است. سوای از مباحثی که در سطور پیشین بدان ها اشارت رفت نظام آموزش و پرورش حتی توان ایجاد خلاقیت، تفکر انتقادی، مهارت آموزی و تحلیل را در دانش آموزان ندارد و از این جهت است که در این سال ها بسیاری از خانواده ها ترجیح داده اند فرزندان خود را به آموزشگاه های غیر رسمی و خصوصی بفرستند تا به آموزش زبان خارجه، کامپیوتر، موسیقی، ورزش، هنر و سایر امور مورد نیاز بپردازند. بماند که بروز و ظهور بی انگیزگی های فراوان و گوناگون در دانش آموزان و معلمان خود قصّۀ پُر غصّه ای است که در این صحیفه نمی گنجد!!!
شرح این هجران و این خونِ جگر
این زمان بگذار تا وقتِ دگر
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
خشت کج | نقد نظام آموزشی
📚 معرفی کتاب : یادگیری آزاد؛ چگونه با آزاد گذاشتن غریزه ی بازی، کودکان ما شادمان تر، خودبسنده تر و یادگیرندگان بهتری در همه عمر می شوند 🖋نوشته پیتر گری 📘ترجمه مهدی غلامی 🔶️ گزیده ای از کتاب: نویسنده با ذکر خاطراتی از دوران کودکی خود و برخی از افراد مشهور…
🔴 هفت خطای آموزش اجباری
❗️خطای اول: دریغ کردن آزادی بدون هیچ علت و روند دادرسی.
❗️خطای دوم: تداخل با شکلگیری مسئولیت پذیری شخصی و خودراهبری.
❗️خطای سوم: تضعیف کردن انگیزه درونی برای یادگیری( تبدیل یادگیری به کار).
❗️خطای چهارم: قضاوت کردنِ دانش آموزان به شیوههایی که باعث تشدیدِ احساس خجالت، تکبر، بدبینی، و تقلب در آنها میشود.
❗️خطای پنجم: ممانعت از رشد همکاری و ترویج زورگویی.
❗️خطای ششم: ممانعت از تفکر انتقادی.
❗️خطای هفتم: کاهش تنوع مهارت ها و معلومات
📚کتاب یادگیری آزاد نوشته پیتر گری ترجمه مهدی غلامی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❗️خطای اول: دریغ کردن آزادی بدون هیچ علت و روند دادرسی.
❗️خطای دوم: تداخل با شکلگیری مسئولیت پذیری شخصی و خودراهبری.
❗️خطای سوم: تضعیف کردن انگیزه درونی برای یادگیری( تبدیل یادگیری به کار).
❗️خطای چهارم: قضاوت کردنِ دانش آموزان به شیوههایی که باعث تشدیدِ احساس خجالت، تکبر، بدبینی، و تقلب در آنها میشود.
❗️خطای پنجم: ممانعت از رشد همکاری و ترویج زورگویی.
❗️خطای ششم: ممانعت از تفکر انتقادی.
❗️خطای هفتم: کاهش تنوع مهارت ها و معلومات
📚کتاب یادگیری آزاد نوشته پیتر گری ترجمه مهدی غلامی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⁉️دنبال این باشیم که بچهها برنده شوند و بیشتر بدرخشند یا خیر؟!
◀️خانم دکتر کارل دوک استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد به این پرسش دشوار پاسخ می دهد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️خانم دکتر کارل دوک استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد به این پرسش دشوار پاسخ می دهد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🚨 مدرسه بدون کلاس!
💠 مدرسه آگورا؛ بدون کلاس و حتی بدون برنامه درسی از پیش تعیین شده
🔹 در مدارس آگورای هلند و... برنامه درسی از قبل آماده وجود ندارد. بلکه همه چیز از اینجا شروع میشود: تو دوست داری چه چیزی را یاد بگیری؟ علائق و آرزوهای تو چیست؟
🔸 در این مدل، دانش آموز میتواند از هر چیزی که برای تحقیق، ساختن و توسعه ارزشمند باشد به عنوان یک نقطه شروع شخصی استفاده کند.
🔹 مربی هم یک فرد با برنامه از پیش تعیین شده و متکلم وحده در یک کلاس خشک و خسته کننده نیست. بلکه در این مسیر بر روند یادگیری دانش آموز نظارت و او حمایت میکند.
🔸 در مدارس آگورا خبری از دورهها و ترمها، جداول زمانی و بودجهبندی کتابهای درسی، کلاسها و آزمونها نیست. بلکه به جای آنها چالشها و همکاری مربی و دانش آموزان برای حل چالشها وجود دارد.
🔸 طراحان مجموعه سعی کردهاند مدرسه آنها ترکیبی از دانش هاروارد، آرامش معبد، خلاقیت آزمایشگاهها و کارگاهها (نقاشی، جوشکاری، آشپزی، گرافیک، رباتیک و...)، بازار و تفریحگاه باشد.
🔹 بچهها به جای نشستن سر کلاسهایی که هیچ وقت به آن علاقه ندارند پیرامون مسائل مختلف مشغول بازی میشوند. از رهگذر این بازی کمکم به آن مسائل علاقمند شده و به صورت جدی و با علاقه به کار و تحقیق پیرامون آن میپردازند.
🔸 و تفاوتهای فراوان دیگر که خلاصهای از آن در این پیوست آمده است:
https://hundred.org/en/innovations/agora
⁉️ فرض کنید مدارسی شبیه این بخواهد در ایران تأسیس بشود. واکنشها چه خواهد بود؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
💠 مدرسه آگورا؛ بدون کلاس و حتی بدون برنامه درسی از پیش تعیین شده
🔹 در مدارس آگورای هلند و... برنامه درسی از قبل آماده وجود ندارد. بلکه همه چیز از اینجا شروع میشود: تو دوست داری چه چیزی را یاد بگیری؟ علائق و آرزوهای تو چیست؟
🔸 در این مدل، دانش آموز میتواند از هر چیزی که برای تحقیق، ساختن و توسعه ارزشمند باشد به عنوان یک نقطه شروع شخصی استفاده کند.
🔹 مربی هم یک فرد با برنامه از پیش تعیین شده و متکلم وحده در یک کلاس خشک و خسته کننده نیست. بلکه در این مسیر بر روند یادگیری دانش آموز نظارت و او حمایت میکند.
🔸 در مدارس آگورا خبری از دورهها و ترمها، جداول زمانی و بودجهبندی کتابهای درسی، کلاسها و آزمونها نیست. بلکه به جای آنها چالشها و همکاری مربی و دانش آموزان برای حل چالشها وجود دارد.
🔸 طراحان مجموعه سعی کردهاند مدرسه آنها ترکیبی از دانش هاروارد، آرامش معبد، خلاقیت آزمایشگاهها و کارگاهها (نقاشی، جوشکاری، آشپزی، گرافیک، رباتیک و...)، بازار و تفریحگاه باشد.
🔹 بچهها به جای نشستن سر کلاسهایی که هیچ وقت به آن علاقه ندارند پیرامون مسائل مختلف مشغول بازی میشوند. از رهگذر این بازی کمکم به آن مسائل علاقمند شده و به صورت جدی و با علاقه به کار و تحقیق پیرامون آن میپردازند.
🔸 و تفاوتهای فراوان دیگر که خلاصهای از آن در این پیوست آمده است:
https://hundred.org/en/innovations/agora
⁉️ فرض کنید مدارسی شبیه این بخواهد در ایران تأسیس بشود. واکنشها چه خواهد بود؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
hundred.org
Agora
We start with you. What do you want to learn? What are your talents, interests, and ambitions? You can use everything in the world that’s worthwhile to investigate, make or develop as your personal starting point for learning. Your personal coach will support…
💠تاثیر تمرکززدایی بر موفقیت دانش آموزان چیست؟
🖋نویسنده : آنا شرمن ( Ann Sherman)
🔶️برگردان : زهرا علي اكبري/ شماره سیزدهم گاهنامه فرهیزش/ فروردین 1403
درباره نویسنده: آنا شرمن در حال حاضر معاون دانشکده آموزش و پرورش در دانشگاه New Brunswickاست. وی از سال 1996 در سياستگذاری دانشگاه بودهاست و همچنان به آموزش و تحقیق در زمینه یادگیری زودرس، ارزیابی رسمی، تحقیق مبتنی بر علم و ارتباط بین هر سه ادامه میدهد. او در حال حاضر مسئولیتهای فراوانی از جمله فراهم كردن فرصتهای آموزشی حرفهای برای معلمان در New Brunswick برعهده دارد و با وزارت آموزش و پرورش در خصوص توسعه آمزش کودکان پیش دبستانی و تمركزدايي در مدارس همکاری نزدیکی دارد.
◀️ اصطلاح "تمرکززدایی" در آموزش عمومی به فرایندی گفته میشود که انتقال قدرت اداری و مالی را از وزارتخانههای آموزش عالی و عمومي به دولتهای محلی، جوامع و مدارس انتقال میدهد. تمركز زدايي در حال حاضر به روشهای مختلف در 13 سیستم آموزش و پرورش كشور کانادا در حال گسترش است.
وعده عدم تمرکز: آموزش و پرورش متمركز وعده دادهاست که کارآمدتر باشد، منعکس کننده اولویتهای محلی، تشویق كننده مشارکت همه ذینفعان، بهبود نتایج یادگیری و کیفیت آموزش باشد. دولتهایی که دارای محدودیتهای شدید مالی هستند، از طریق پتانسیل تمرکززدایی برای افزایش بهرهوری هزینهها نیز مورد توجه قرار میگیرند. اما آیا پیشرفت تحصیلی را بهبود میبخشد؟
تمركزايي میتواند کار کند: شواهد نشان میدهد عدم تمرکز از سازمانهای استانی و تفويض اختيار به مدارس محلی ممکن است برای بهبود دستاورد کافی باشد چراكه افزایش استقلال جوامع و معلمان برای بهبود مدارس و یادگیری ضروری است. تمركززدايي کارآمد عمل میکند اگر مسئولين آموزش و پرورش محلی به منابع و توانمندی برای دستیابی به پیشرفت دانشآموزان دست یابند. به عنوان مثال، در ایالات متحده، مشاهده شدهاست که در مدارس متوسطه که معلمان در تصمیمگیریهای مدرسه تاثیر گذارتر هستند، نمرات آزمون در ریاضی و زبان بسیار بالاتر است. پیشنهاد شدهاست که بهترین سناریو برای یک منطقه و مدرسه در نظر گرفته شود، اما پس از آن اجازه دادهشود تا مدارس برای تعیین بهترین راه برای رسیدن به آن، خود اقدام و برنامه ريزي كنند. در اين روش بزرگترین خطر این است که مدارس با عملکرد بالا، شیوههای مديريت و تصمیمگیری موفق خود را با مدارس کمکار به اشتراك نگذارند، که اين میتواند منجر به نابرابری در نتایج و عملكرد تحصيلي دانش آموزان شود. بنابراین پیدا کردن راههایی برای به اشتراک گذاشتن این رویکردها یکی دیگر از نیازهای موفقیت در برنامه تمركززدايي است.
تصمیمات اتخاذ شده و پاسخگویی بیشتر: زمانی که تمرکززدایی باعث افزایش مشارکت محلی در مدیریت مدرسه میشود، پاسخگویی به نیازهای دانش آموز بهبود میيابد و به استفاده بهتر از منابع کمک میکند و بنابراین شرایط برای آموزش دانشآموزان ارتقا پيدا میكند. استدلال میشود که شکاف میان مقامات دولتی و مدارس برای تصمیمگیریهای سریع و آگاهانه بسیار زیاد است و تمركز زدايي اين فاصله را كاهش میدهد. مشارکت بيشتر والدین و ارتباط نزديكتر با مدرسه، میتواند یادگیری را در محیط کلاس و محیط خانه بهبود بخشد. این همکاری والدین میتواند تعهدات آنها را نسبت به تصمیمات خود و مسئولیت پذیری بیشتر نسبت به معلمان و مدیرانی که توانایی بهتر تصمیمگیری برای بهبود عملیات و یادگیری مدرسه را دارند، تشدید کند.
آموزش بهتردر کلاس درس و عملکرد بهتر دانش آموزان: یکی از نتایج عدم تمرکززدایی با اصلاحات و اقدامات مدیریتی مبتنی بر مدرسه، آموزش بهتر در کلاس درس و بهبود عملکرد دانش آموزان است. برای دستیابی به این موارد، باید دو مورد را مورد توجه قرار داد: 1) تشكيل کمیته کیفیت و مشارکت آموزشی با حضور معلمان، والدین و دیگران؛ 2) پيگيري کارهایی که این برنامه به عمل می انجامد.
باور و اعتقاد اساسي این نظریه – تمركززدايي- بر این است که مشارکت بیشتر مدرسه و خانواده در فرآیند آموزش، یادگیری بیشتری را به وجود میآورد و زمانی که معلمان تحصیل کرده بیشتر درگیر شوند، منابع بیشتری همراه با بازخورد و ایده های والدین وجود داشته باشد، تمركززدايي به پیشرفت دانش آموزان منجر میشود. زمانی که معلمان توانمند هستند و مدارس میتوانند تصمیمهایی را که به طور مستقیم بر دانش آموزان تاثیر میگذارند، تحت چارچوب یک دید وسیعتر اتخاذ كنند، تمرکززدایی در بهترین حالت است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖋نویسنده : آنا شرمن ( Ann Sherman)
🔶️برگردان : زهرا علي اكبري/ شماره سیزدهم گاهنامه فرهیزش/ فروردین 1403
درباره نویسنده: آنا شرمن در حال حاضر معاون دانشکده آموزش و پرورش در دانشگاه New Brunswickاست. وی از سال 1996 در سياستگذاری دانشگاه بودهاست و همچنان به آموزش و تحقیق در زمینه یادگیری زودرس، ارزیابی رسمی، تحقیق مبتنی بر علم و ارتباط بین هر سه ادامه میدهد. او در حال حاضر مسئولیتهای فراوانی از جمله فراهم كردن فرصتهای آموزشی حرفهای برای معلمان در New Brunswick برعهده دارد و با وزارت آموزش و پرورش در خصوص توسعه آمزش کودکان پیش دبستانی و تمركزدايي در مدارس همکاری نزدیکی دارد.
◀️ اصطلاح "تمرکززدایی" در آموزش عمومی به فرایندی گفته میشود که انتقال قدرت اداری و مالی را از وزارتخانههای آموزش عالی و عمومي به دولتهای محلی، جوامع و مدارس انتقال میدهد. تمركز زدايي در حال حاضر به روشهای مختلف در 13 سیستم آموزش و پرورش كشور کانادا در حال گسترش است.
وعده عدم تمرکز: آموزش و پرورش متمركز وعده دادهاست که کارآمدتر باشد، منعکس کننده اولویتهای محلی، تشویق كننده مشارکت همه ذینفعان، بهبود نتایج یادگیری و کیفیت آموزش باشد. دولتهایی که دارای محدودیتهای شدید مالی هستند، از طریق پتانسیل تمرکززدایی برای افزایش بهرهوری هزینهها نیز مورد توجه قرار میگیرند. اما آیا پیشرفت تحصیلی را بهبود میبخشد؟
تمركزايي میتواند کار کند: شواهد نشان میدهد عدم تمرکز از سازمانهای استانی و تفويض اختيار به مدارس محلی ممکن است برای بهبود دستاورد کافی باشد چراكه افزایش استقلال جوامع و معلمان برای بهبود مدارس و یادگیری ضروری است. تمركززدايي کارآمد عمل میکند اگر مسئولين آموزش و پرورش محلی به منابع و توانمندی برای دستیابی به پیشرفت دانشآموزان دست یابند. به عنوان مثال، در ایالات متحده، مشاهده شدهاست که در مدارس متوسطه که معلمان در تصمیمگیریهای مدرسه تاثیر گذارتر هستند، نمرات آزمون در ریاضی و زبان بسیار بالاتر است. پیشنهاد شدهاست که بهترین سناریو برای یک منطقه و مدرسه در نظر گرفته شود، اما پس از آن اجازه دادهشود تا مدارس برای تعیین بهترین راه برای رسیدن به آن، خود اقدام و برنامه ريزي كنند. در اين روش بزرگترین خطر این است که مدارس با عملکرد بالا، شیوههای مديريت و تصمیمگیری موفق خود را با مدارس کمکار به اشتراك نگذارند، که اين میتواند منجر به نابرابری در نتایج و عملكرد تحصيلي دانش آموزان شود. بنابراین پیدا کردن راههایی برای به اشتراک گذاشتن این رویکردها یکی دیگر از نیازهای موفقیت در برنامه تمركززدايي است.
تصمیمات اتخاذ شده و پاسخگویی بیشتر: زمانی که تمرکززدایی باعث افزایش مشارکت محلی در مدیریت مدرسه میشود، پاسخگویی به نیازهای دانش آموز بهبود میيابد و به استفاده بهتر از منابع کمک میکند و بنابراین شرایط برای آموزش دانشآموزان ارتقا پيدا میكند. استدلال میشود که شکاف میان مقامات دولتی و مدارس برای تصمیمگیریهای سریع و آگاهانه بسیار زیاد است و تمركز زدايي اين فاصله را كاهش میدهد. مشارکت بيشتر والدین و ارتباط نزديكتر با مدرسه، میتواند یادگیری را در محیط کلاس و محیط خانه بهبود بخشد. این همکاری والدین میتواند تعهدات آنها را نسبت به تصمیمات خود و مسئولیت پذیری بیشتر نسبت به معلمان و مدیرانی که توانایی بهتر تصمیمگیری برای بهبود عملیات و یادگیری مدرسه را دارند، تشدید کند.
آموزش بهتردر کلاس درس و عملکرد بهتر دانش آموزان: یکی از نتایج عدم تمرکززدایی با اصلاحات و اقدامات مدیریتی مبتنی بر مدرسه، آموزش بهتر در کلاس درس و بهبود عملکرد دانش آموزان است. برای دستیابی به این موارد، باید دو مورد را مورد توجه قرار داد: 1) تشكيل کمیته کیفیت و مشارکت آموزشی با حضور معلمان، والدین و دیگران؛ 2) پيگيري کارهایی که این برنامه به عمل می انجامد.
باور و اعتقاد اساسي این نظریه – تمركززدايي- بر این است که مشارکت بیشتر مدرسه و خانواده در فرآیند آموزش، یادگیری بیشتری را به وجود میآورد و زمانی که معلمان تحصیل کرده بیشتر درگیر شوند، منابع بیشتری همراه با بازخورد و ایده های والدین وجود داشته باشد، تمركززدايي به پیشرفت دانش آموزان منجر میشود. زمانی که معلمان توانمند هستند و مدارس میتوانند تصمیمهایی را که به طور مستقیم بر دانش آموزان تاثیر میگذارند، تحت چارچوب یک دید وسیعتر اتخاذ كنند، تمرکززدایی در بهترین حالت است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔴 طبقاتی شدن امر آموزش در ایران
◀️ این روزها در بسیاری از بزرگراه ها و خیابان ها و میادین شهرها و به ویژه شهر تهران تبلیغات مدارس غیر انتفاعی خودنمایی می کنند و همگی خود را نوعی برند معرفی کرده و با بزرگ نمایی امکانات و خدمات ویژه و خاص در پی جذب دانش آموزان هستند.
🔶️امر آموزش در ایران از سطوح ابتدایی گرفته تا سطوح عالی با شدت هر چه تمام تر به سمت طبقاتی شدن به پیش می رود و هر روز بر این شکاف و نابرابری دامن زده می شود. منظور از امر آموزش تمامی فعالیت ها، عملکردها و اقدامات آموزشی از دوره ابتدایی تا دوره عالی است. روشن است که بخش عمده ای از اقدامات آموزشی مورد نظر به دست دولت و نهادها انجام می گیرد و تنها بخش کوچک و نا چیزی در دست بخش خصوصی قرار دارد.
🔷️اما اکنون مسأله اصلی و مهم این است که در سال های گذشته رفته رفته با طبقاتی شدن امر آموزش به دست دولت و از طریق مجاری به ظاهر قانونی مواجه شدیم به گونه ای که در حال حاضر شاهد سر برآوردن و تأسیس انواع مدارس و دانشگاه ها با عناوین مختلف هستیم و در واقع رنگین کمانی از مدارس و دانشگاه ها شکل گرفته اند که حقیقتا سرگیجه آور هم شده اند. انواع مدارس و دانشگاه ها با شهریه های عجیب و غریب(از 20 میلیون تومان بیش از 100 میلیون تومان) از عادی دولتی گرفته تا هیأت امنایی؛ غیر انتفاعی؛ سمپاد؛ شاهد؛ استعدادهای درخشان و تیزهوشان.
🔳وجود این همه مدرسه و دانشگاه در کشور و بدتر از آن وجود شهریه های گران و نابرابر به خوبی خبر از وجود طبقاتی شدن و نابرابری گسترده در نظام آموزشی کشور می دهد. مدارسی که با راه اندازی برخی امکانات و خدمات ویژه و متمایز اقدام به جذب دانش آموزان از خانواده های ثروتمند و طبقات بالای جامعه می کنند در واقع به طبقاتی شدن نظام آموزشی دامن می زنند. هم چنین است دانشگاه هایی که پردیس خودگردان راه انداخته و در رشته های پزشکی شهریه های سرسام آوری دریافت می کنند و بدیهی است که فقط افراد متمول و ثروتمند جامعه قادر به پرداخت چنین شهریه هایی هستند.
✳نتیجه اقداماتی از این دست در نظام آموزشی کشور چیزی نیست به جز طبقاتی شدن امر آموزش که در یک طرف متمولین و ثروتمندان با پول ها و سرمایه های خود جَوَلان می دهند و نوع مدرسه و دانشگاه فرزندان خود را به رخ دیگران می کشند واز طرف دیگر طبقات و قشرهای پایین تر جامعه که هرگز امکان فرستادن فرزندان خود به مدارس و دانشگاه های پولی و شهریه ای را ندارند و در نتیجه گویی تنها حسرت و آه آن را در نهاد دل خویش بر جای می گذارند.
⬅️ این گونه به نظر می رسد که در کشور ما مدارس و دانشگاه های شهریه ای و پولی ثروتمندان جامعه را جذب می کنند و سایر مدارس و دانشگاه ها، فقرای جامعه را. نتیجه چیزی نیست به جز تولید و بازتولید فرهنگ ثروتمند بودن و فقیر بودن یا به اصطلاح امروزین ژن خوب و مرغوب داشتن و ژن بد و نا مرغوب داشتن.
✅️به نتایج کنکور امسال بنگرید تا دریابید که مراد و مقصود از طبقاتی شدن امر آموزش در ایران چیست. بیش از 80 درصد پذیرفته شدگان برتر کنکور از مدارس خاص بوده اند که نام برده شد و این یعنی دامن زدن به نظام طبقاتی آموزش و جامعه به دست نهادهای دولتی.
✍محمدباقر تاج الدین
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️ این روزها در بسیاری از بزرگراه ها و خیابان ها و میادین شهرها و به ویژه شهر تهران تبلیغات مدارس غیر انتفاعی خودنمایی می کنند و همگی خود را نوعی برند معرفی کرده و با بزرگ نمایی امکانات و خدمات ویژه و خاص در پی جذب دانش آموزان هستند.
🔶️امر آموزش در ایران از سطوح ابتدایی گرفته تا سطوح عالی با شدت هر چه تمام تر به سمت طبقاتی شدن به پیش می رود و هر روز بر این شکاف و نابرابری دامن زده می شود. منظور از امر آموزش تمامی فعالیت ها، عملکردها و اقدامات آموزشی از دوره ابتدایی تا دوره عالی است. روشن است که بخش عمده ای از اقدامات آموزشی مورد نظر به دست دولت و نهادها انجام می گیرد و تنها بخش کوچک و نا چیزی در دست بخش خصوصی قرار دارد.
🔷️اما اکنون مسأله اصلی و مهم این است که در سال های گذشته رفته رفته با طبقاتی شدن امر آموزش به دست دولت و از طریق مجاری به ظاهر قانونی مواجه شدیم به گونه ای که در حال حاضر شاهد سر برآوردن و تأسیس انواع مدارس و دانشگاه ها با عناوین مختلف هستیم و در واقع رنگین کمانی از مدارس و دانشگاه ها شکل گرفته اند که حقیقتا سرگیجه آور هم شده اند. انواع مدارس و دانشگاه ها با شهریه های عجیب و غریب(از 20 میلیون تومان بیش از 100 میلیون تومان) از عادی دولتی گرفته تا هیأت امنایی؛ غیر انتفاعی؛ سمپاد؛ شاهد؛ استعدادهای درخشان و تیزهوشان.
🔳وجود این همه مدرسه و دانشگاه در کشور و بدتر از آن وجود شهریه های گران و نابرابر به خوبی خبر از وجود طبقاتی شدن و نابرابری گسترده در نظام آموزشی کشور می دهد. مدارسی که با راه اندازی برخی امکانات و خدمات ویژه و متمایز اقدام به جذب دانش آموزان از خانواده های ثروتمند و طبقات بالای جامعه می کنند در واقع به طبقاتی شدن نظام آموزشی دامن می زنند. هم چنین است دانشگاه هایی که پردیس خودگردان راه انداخته و در رشته های پزشکی شهریه های سرسام آوری دریافت می کنند و بدیهی است که فقط افراد متمول و ثروتمند جامعه قادر به پرداخت چنین شهریه هایی هستند.
✳نتیجه اقداماتی از این دست در نظام آموزشی کشور چیزی نیست به جز طبقاتی شدن امر آموزش که در یک طرف متمولین و ثروتمندان با پول ها و سرمایه های خود جَوَلان می دهند و نوع مدرسه و دانشگاه فرزندان خود را به رخ دیگران می کشند واز طرف دیگر طبقات و قشرهای پایین تر جامعه که هرگز امکان فرستادن فرزندان خود به مدارس و دانشگاه های پولی و شهریه ای را ندارند و در نتیجه گویی تنها حسرت و آه آن را در نهاد دل خویش بر جای می گذارند.
⬅️ این گونه به نظر می رسد که در کشور ما مدارس و دانشگاه های شهریه ای و پولی ثروتمندان جامعه را جذب می کنند و سایر مدارس و دانشگاه ها، فقرای جامعه را. نتیجه چیزی نیست به جز تولید و بازتولید فرهنگ ثروتمند بودن و فقیر بودن یا به اصطلاح امروزین ژن خوب و مرغوب داشتن و ژن بد و نا مرغوب داشتن.
✅️به نتایج کنکور امسال بنگرید تا دریابید که مراد و مقصود از طبقاتی شدن امر آموزش در ایران چیست. بیش از 80 درصد پذیرفته شدگان برتر کنکور از مدارس خاص بوده اند که نام برده شد و این یعنی دامن زدن به نظام طبقاتی آموزش و جامعه به دست نهادهای دولتی.
✍محمدباقر تاج الدین
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔴لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید...
◀️ نظام آموزشی ما یک نظام مکانیکی فرسوده و زنگ زده است که هی پیچ و مهرههایش را روغن میزنیم بلکه چند گام دیگر دوام بیاورد. آن هم در عصری که نظامهای آموزشی ارگانیک به پایان خود میرسند و عصر نظامهای آموزشی کاتالیک فرا رسیده است.
🔷️ معلمهای عزیز، ما میدانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید. شما هم در دام یک نظام تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید. مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیت کودکان ما را زنگ نمیزند بلکه متلاشی میکند، باور کنید رقابتهایی که بر سر نمره ایجاد میکنید از ترکشهای جنگی مخربتر است.
🔶️ لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید. ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگیمان بیشتر شد، ضایعات نانمان بیشتر شد، آلودگی هوایمان بیشتر شد، شکاف طبقاتیمان بیشتر شد، پروندههای دادگستریمان بیشتر شد، تعداد زندانیانمان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد.
♈️ پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش کودکان ما ساده است. ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم. ما اکنون دچار کمبود مفرط آدمهای توانمند هستیم. پس لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آنها گفتوگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، رقصیدن و شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.
🔳 باور کنید اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود، و ندانند که با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست، هیچ چیزی از خلقت کم نمیشود؛ اما اگر آنها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.
✅ لطفاً برای بچههای ما شعر بخوانید، به آنها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمیکشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبانشان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس میپندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید...
✍دکتر محسن رنانی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️ نظام آموزشی ما یک نظام مکانیکی فرسوده و زنگ زده است که هی پیچ و مهرههایش را روغن میزنیم بلکه چند گام دیگر دوام بیاورد. آن هم در عصری که نظامهای آموزشی ارگانیک به پایان خود میرسند و عصر نظامهای آموزشی کاتالیک فرا رسیده است.
🔷️ معلمهای عزیز، ما میدانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید. شما هم در دام یک نظام تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید. مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیت کودکان ما را زنگ نمیزند بلکه متلاشی میکند، باور کنید رقابتهایی که بر سر نمره ایجاد میکنید از ترکشهای جنگی مخربتر است.
🔶️ لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید. ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگیمان بیشتر شد، ضایعات نانمان بیشتر شد، آلودگی هوایمان بیشتر شد، شکاف طبقاتیمان بیشتر شد، پروندههای دادگستریمان بیشتر شد، تعداد زندانیانمان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد.
♈️ پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش کودکان ما ساده است. ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم. ما اکنون دچار کمبود مفرط آدمهای توانمند هستیم. پس لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آنها گفتوگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، رقصیدن و شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.
🔳 باور کنید اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود، و ندانند که با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست، هیچ چیزی از خلقت کم نمیشود؛ اما اگر آنها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.
✅ لطفاً برای بچههای ما شعر بخوانید، به آنها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمیکشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبانشان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس میپندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید...
✍دکتر محسن رنانی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
💠 نظام آموزشی ژاپن چگونه به دانش آموزان کشورش روش زندگی کردن فردی و اجتماعی را می آموزد؟
🔷️ در مدارس ژاپن به عنوان بخشی از آموزش به بچه ها یاد می دهند که محیط اطرافشان را تمیز نگه دارند. اگر هر شخصی به نوبه خود مراقب فضایی که در آن با دیگران سهیم است باشد همیشه در محیطی هماهنگ زندگی خواهیم کرد.
این ذهنیت به بچه ها احترام و مسئولیت پذیری را می آموزد. بنابراین بچه ها خودشان را جدای از این مسئولیت نمی بینند و در مقوله نظافت به یکدیگر کمک می کنند.
دانش آموزان در مدرسه ناهار می خورند و بعد از غذا میز را تمیز کرده و زباله را داخل زباله دان می ریزند. بطری های شیر را برای بازیابی جمع آوری می کنند.
دانش آموزان حتی در داخل کلاس همراه با معلم نیز ناهار می خورند. این کار باعث قوی شدن رابطه بین معلم و دانش آموز می شود. هنگام ناهار بچه ها وظیفه دارند از معلم پذیرایی کنند چون هیچ نیروی خدماتی در مدرسه وجود ندارد.
بعد از ناهار همه جا تمیز و پاکیزه می شود به طوری که فکرش را هم نمی کنید که قبلا در این مکان غذا خورده شده. علاوه بر این در مدارس به بچه ها یاد می دهند که چگونه غذاهای ساده درست کنند.
این روش آموزش به بچه ها کمک می کند تا استقلال و مسئولیت و اخلاق کاری را بیاموزند.
فواید طولانی مدت این نوع آموزش چیست؟
🔶️ آموزش نظافت به بچه ها بهترین راه برای ایجاد فرهنگی است که نظافت نیز جزء حقوق محسوب می شود. آن ها یاد می گیرند که از محیط به خوبی حفاظت کنند و با کار گروهی از کمک های یکدیگر بهره ببرند.
آن ها در حال تمیز کاری می توانند با دوستانشان هم گفتگویی داشته باشند به همین دلیل این کار برایشان کاری کسل کننده نیست.
پشت این آموزش اهداف ارزشمند دیگری هم وجود دارد. بچه ها یاد می گیرند که محیط زیست حفاظت کنند و هرگز این رفتار و عادت خوب را فراموش نمی کنند. در واقع نظافت ابزاری است برای آموزش یک عادت.
به گفته یکی از آموزگاران ژاپنی:
مدرسه فقط آموزش کتاب ها نیست، مدرسه آموزش عضو جامعه بودن و مسئولیت پذیری به عنوان یک عضو جامعه می باشد.
هدف مدارس عمومی آموزش تمام جنبه های زندگی است نه تنها آموزش کتاب ها. آن ها زندگی کردن را یاد می گیرند. آن ها یاد می گیرند که در آینده کسی به نظافت آن ها نمی پردازد و تنها خودشان باید این کار را انجام دهند.
والدین از این داستان چه چیزی می آموزند؟
✅ بچه ها به آموزش نیاز دارند. آموزش تنها راهی برای پرورش هوش آن ها نیست بلکه راهی برای انسانی مفید بودن است. انسانی که برای طبیعت و محلوقات ارزش قائل است. دوران مدرسه بهترین دوره در زندگی بچه هاست. آن ها در مدرسه مهارت ها، عادت ها و تجربیات را می آموزند.
ما به عنوان والدین باید به پیشرفت مدارس در جهت ساخت آینده کودکانمان کمک کنیم.
بچه ها نیاز دارند که احترام، مسئولیت و عدالت را بیاموزند. فقط پیشرفت هوش مهم نیست بلکه پیشرفت در انسانیت نیز مهم است.
شاید والدین دوست نداشته باشند کار کردن و نظافت کودکانشان را ببینند اما بدون شک دوست دارند که شخصیت کاملی داشته باشند. پس خود عمل نظافت در مدرسه مهم نیست بلکه نتایجی که از آن بدست می آید مهم است.
✍️ رضا بژکول
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔷️ در مدارس ژاپن به عنوان بخشی از آموزش به بچه ها یاد می دهند که محیط اطرافشان را تمیز نگه دارند. اگر هر شخصی به نوبه خود مراقب فضایی که در آن با دیگران سهیم است باشد همیشه در محیطی هماهنگ زندگی خواهیم کرد.
این ذهنیت به بچه ها احترام و مسئولیت پذیری را می آموزد. بنابراین بچه ها خودشان را جدای از این مسئولیت نمی بینند و در مقوله نظافت به یکدیگر کمک می کنند.
دانش آموزان در مدرسه ناهار می خورند و بعد از غذا میز را تمیز کرده و زباله را داخل زباله دان می ریزند. بطری های شیر را برای بازیابی جمع آوری می کنند.
دانش آموزان حتی در داخل کلاس همراه با معلم نیز ناهار می خورند. این کار باعث قوی شدن رابطه بین معلم و دانش آموز می شود. هنگام ناهار بچه ها وظیفه دارند از معلم پذیرایی کنند چون هیچ نیروی خدماتی در مدرسه وجود ندارد.
بعد از ناهار همه جا تمیز و پاکیزه می شود به طوری که فکرش را هم نمی کنید که قبلا در این مکان غذا خورده شده. علاوه بر این در مدارس به بچه ها یاد می دهند که چگونه غذاهای ساده درست کنند.
این روش آموزش به بچه ها کمک می کند تا استقلال و مسئولیت و اخلاق کاری را بیاموزند.
فواید طولانی مدت این نوع آموزش چیست؟
🔶️ آموزش نظافت به بچه ها بهترین راه برای ایجاد فرهنگی است که نظافت نیز جزء حقوق محسوب می شود. آن ها یاد می گیرند که از محیط به خوبی حفاظت کنند و با کار گروهی از کمک های یکدیگر بهره ببرند.
آن ها در حال تمیز کاری می توانند با دوستانشان هم گفتگویی داشته باشند به همین دلیل این کار برایشان کاری کسل کننده نیست.
پشت این آموزش اهداف ارزشمند دیگری هم وجود دارد. بچه ها یاد می گیرند که محیط زیست حفاظت کنند و هرگز این رفتار و عادت خوب را فراموش نمی کنند. در واقع نظافت ابزاری است برای آموزش یک عادت.
به گفته یکی از آموزگاران ژاپنی:
مدرسه فقط آموزش کتاب ها نیست، مدرسه آموزش عضو جامعه بودن و مسئولیت پذیری به عنوان یک عضو جامعه می باشد.
هدف مدارس عمومی آموزش تمام جنبه های زندگی است نه تنها آموزش کتاب ها. آن ها زندگی کردن را یاد می گیرند. آن ها یاد می گیرند که در آینده کسی به نظافت آن ها نمی پردازد و تنها خودشان باید این کار را انجام دهند.
والدین از این داستان چه چیزی می آموزند؟
✅ بچه ها به آموزش نیاز دارند. آموزش تنها راهی برای پرورش هوش آن ها نیست بلکه راهی برای انسانی مفید بودن است. انسانی که برای طبیعت و محلوقات ارزش قائل است. دوران مدرسه بهترین دوره در زندگی بچه هاست. آن ها در مدرسه مهارت ها، عادت ها و تجربیات را می آموزند.
ما به عنوان والدین باید به پیشرفت مدارس در جهت ساخت آینده کودکانمان کمک کنیم.
بچه ها نیاز دارند که احترام، مسئولیت و عدالت را بیاموزند. فقط پیشرفت هوش مهم نیست بلکه پیشرفت در انسانیت نیز مهم است.
شاید والدین دوست نداشته باشند کار کردن و نظافت کودکانشان را ببینند اما بدون شک دوست دارند که شخصیت کاملی داشته باشند. پس خود عمل نظافت در مدرسه مهم نیست بلکه نتایجی که از آن بدست می آید مهم است.
✍️ رضا بژکول
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
💠 معرفی کتاب
📚 کتاب : مدرسه خلاق ؛ چگونه آموزش آزمون محور را سرنگون کنیم؟
creative schools : the grassroots revolution Thats transforming education
📝 نویسنده : کن رابینسون و لو آرونیکا
ken Rabinson and lou Aronica
🔸 مترجم : سید شمس الدین میرابوطالبی
🗞 ناشر : ترجمان علوم انسانی
◀️ در این اثر میخوانیم: «بچهها باید به مدرسه بروند تا خواندن و نوشتن و ریاضیات را یاد بگیرند و بر پایهٔ این آموزشها در درسهای نظری موفق شوند؛ دراینصورت خواهند توانست به دانشگاه برونــد و مدارک تحصیلی عالــی کســب کنند و درنهایت شغـــلی پردرآمد بیابند. بدینترتیـب، توسعـــه و شکوفایی جامعه نیز تضمیـــن میشــــود».
🔆 به نظـــر کن رابینسون، پژوهشگر فقیــــد و سرشنـــــاس آموزش و پرورش، رویکـــرد نظام آموزشِ همگانی در جوامع مدرن را میتوان در همین چند جمله خلاصه کرد. شکلگیری این نظام آموزشی ریشه در انقلاب صنعتی دارد و هدف آن تأمین نیازهای جوامع صنعتــی برای تولیــــد انبوه بوده است. آمــــوزش همگانی فایدههای زیـــادی دارد اما مشکـل اساســی آن این اســــت که یکسـانساز اســـت و به گسترهٔ متنوع مهارتها و تواناییهای انسان توجه نمیکند. رابینسون در این کتاب الگوی تازهای برای آمــــــوزش ارائه میدهــد، الگویی که کمک میکنـــــد دانشآمـــــوزان استعــدادهــای درونیشـــان را شکوفــا کنند، جهان پیرامونشان را بشنـاسنـد و شهروندانی کامیــاب، فعال و مهربان بشوند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
📚 کتاب : مدرسه خلاق ؛ چگونه آموزش آزمون محور را سرنگون کنیم؟
creative schools : the grassroots revolution Thats transforming education
📝 نویسنده : کن رابینسون و لو آرونیکا
ken Rabinson and lou Aronica
🔸 مترجم : سید شمس الدین میرابوطالبی
🗞 ناشر : ترجمان علوم انسانی
◀️ در این اثر میخوانیم: «بچهها باید به مدرسه بروند تا خواندن و نوشتن و ریاضیات را یاد بگیرند و بر پایهٔ این آموزشها در درسهای نظری موفق شوند؛ دراینصورت خواهند توانست به دانشگاه برونــد و مدارک تحصیلی عالــی کســب کنند و درنهایت شغـــلی پردرآمد بیابند. بدینترتیـب، توسعـــه و شکوفایی جامعه نیز تضمیـــن میشــــود».
🔆 به نظـــر کن رابینسون، پژوهشگر فقیــــد و سرشنـــــاس آموزش و پرورش، رویکـــرد نظام آموزشِ همگانی در جوامع مدرن را میتوان در همین چند جمله خلاصه کرد. شکلگیری این نظام آموزشی ریشه در انقلاب صنعتی دارد و هدف آن تأمین نیازهای جوامع صنعتــی برای تولیــــد انبوه بوده است. آمــــوزش همگانی فایدههای زیـــادی دارد اما مشکـل اساســی آن این اســــت که یکسـانساز اســـت و به گسترهٔ متنوع مهارتها و تواناییهای انسان توجه نمیکند. رابینسون در این کتاب الگوی تازهای برای آمــــــوزش ارائه میدهــد، الگویی که کمک میکنـــــد دانشآمـــــوزان استعــدادهــای درونیشـــان را شکوفــا کنند، جهان پیرامونشان را بشنـاسنـد و شهروندانی کامیــاب، فعال و مهربان بشوند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🔶️ مدارس آینده از دیدگاه مجموعه En L'An 2000
🔷️ اِن لان ۲۰۰۰ به مجموعه تصاویری میگویند که هنرمندان فرانسوی از جمله ژان مارک کوته در اوایل قرن بیستم و اواخر قرن نوزدهم با استفاده از تصورات خود، فناوریها و اختراعات سال ۲۰۰۰ را که در فرانسه به ارمغان خواهند آمد را به تصویر کشیدند.
⁉️نظر شما چیست؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔷️ اِن لان ۲۰۰۰ به مجموعه تصاویری میگویند که هنرمندان فرانسوی از جمله ژان مارک کوته در اوایل قرن بیستم و اواخر قرن نوزدهم با استفاده از تصورات خود، فناوریها و اختراعات سال ۲۰۰۰ را که در فرانسه به ارمغان خواهند آمد را به تصویر کشیدند.
⁉️نظر شما چیست؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
🔵 این یکی از تابلوهای ماندگار نقاشی جهان است، نقاش آن شخصی به نام فیودور روتشینکوف است که در آن پسر بچهای از مدرسه برگشته و مردود شده است برادر کوچکتر که غرق جهل کودکی است، به عنوان یک رقیب به او نگاهی مسخرهآمیز دارد، خواهر بزرگتر، گرفتار غرور زیبایی خویش است، به او نگاهی تحقیرآمیز دارد. مادر نیز که مملو از مهر مادری است به او نگاهی ملامتآمیز و گلایهمند دارد. سگ با حرکت خود به آنها میگوید که من او را همین گونه که هست دوست دارم، و من عاشق ذات وجودیش هستم، و نه عاشق اعتبارات مادی و دنیوی!
🌕 نام تابلو "با من همانند سگ رفتار کنید"
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🌕 نام تابلو "با من همانند سگ رفتار کنید"
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🔴 تحلیل آمار بازماندگی از تحصیل و مسئله گسست در مقطع متوسطه
🔸 پدیده بازماندن از تحصیل با مراجعه به دادههای سرشماری مورد مطالعه قرار گرفته، رابطه متغیرهای وضعیت سکونت، جنسیت، سن و قومیت با بازماندن از تحصیل مورد بررسی قرار میگیرد. بررسی دادههای آخرین سرشماری نشان میدهد در دوره متوسطه نوعی گسست بین دانشآموز و نظام آموزشی به وجود میآید و نرخ بازماندگی از تحصیل در برخی از گروههای اجتماعی و قومیتی دارای تفاوتهای آماری معنادار است. منظور از جمعیت بازمانده از تحصیل، تفاضل «کل جمعیت» با «جمعیت مُحصِّل» مطابق با دادههای سرشماری در سنین مختلف است.
🔸 بازماندن کودکان از تحصیل یکی از مهمترین چالشهای نظام آموزش و پرورش ایران دستِکم در یک دهه اخیر است. مطابق با گزارش مرکز پژوهشهای مجلس تعداد کودکان بازمانده از تحصیل از ۷۷۸ هزار نفر در سال ۱۳۹۵ به ۹۱۱ هزار نفر در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته و پی بردن به عوامل موثر در آن به یکی از موضوعات مهم در مطالعات علوم اجتماعی تبدیل شده است. در همین گزارش اشاره شده یکی از معضلات اصلی در مواجهه با این مسئله، فقدان آمار جامع و شفاف از دانشآموزان بازمانده از تحصیل و شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنان است. به همین خاطر گمانهزنی و فرضیهپردازی درباره علتهای پدیده بازماندگی از تحصیل همچنان ادامه دارد.
متن کامل پژوهش را در پیوند زیر بخوانید
https://d-mag.ir/p13854/
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔸 پدیده بازماندن از تحصیل با مراجعه به دادههای سرشماری مورد مطالعه قرار گرفته، رابطه متغیرهای وضعیت سکونت، جنسیت، سن و قومیت با بازماندن از تحصیل مورد بررسی قرار میگیرد. بررسی دادههای آخرین سرشماری نشان میدهد در دوره متوسطه نوعی گسست بین دانشآموز و نظام آموزشی به وجود میآید و نرخ بازماندگی از تحصیل در برخی از گروههای اجتماعی و قومیتی دارای تفاوتهای آماری معنادار است. منظور از جمعیت بازمانده از تحصیل، تفاضل «کل جمعیت» با «جمعیت مُحصِّل» مطابق با دادههای سرشماری در سنین مختلف است.
🔸 بازماندن کودکان از تحصیل یکی از مهمترین چالشهای نظام آموزش و پرورش ایران دستِکم در یک دهه اخیر است. مطابق با گزارش مرکز پژوهشهای مجلس تعداد کودکان بازمانده از تحصیل از ۷۷۸ هزار نفر در سال ۱۳۹۵ به ۹۱۱ هزار نفر در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته و پی بردن به عوامل موثر در آن به یکی از موضوعات مهم در مطالعات علوم اجتماعی تبدیل شده است. در همین گزارش اشاره شده یکی از معضلات اصلی در مواجهه با این مسئله، فقدان آمار جامع و شفاف از دانشآموزان بازمانده از تحصیل و شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنان است. به همین خاطر گمانهزنی و فرضیهپردازی درباره علتهای پدیده بازماندگی از تحصیل همچنان ادامه دارد.
متن کامل پژوهش را در پیوند زیر بخوانید
https://d-mag.ir/p13854/
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
💠معلمی ؛حرفه ای که دیگر جذاب نیست ...
🔷️معلم و تعارضهای هویتی دانش آموز
✍عبدالجلیل کریم پور_۱۲ اردیبهشت_ روز معلم
◀️ روزنامه شرق
🔹با تمرکز بر معنی هویت، که شناخت همه جانبه از خود را در برمیگیرد و این پرسش که دانش آموز چه تعریفی از هویت خویش دارد؟ و مدرسه و معلم در شکلگیری هویت اجتماعی او تا چه اندازه موفق بوده؟ پرسشهایی است که پاسخ آنها میتواند جایگاه نظام آموزشی را به عنوان متولی اصلی این مهم، مورد بررسی قرار دهد.
آن چه در همین ابتدا میشود به عنوان مولفههای شکل گیری هویت، برای اجتماعی شدن فرد بدان توجه کرد، محتوا و نگاه و نگرش حاکم بر کلاس درس است؛ که قسمتی از وقت دانش آموز را به خود اختصاص میدهد.
🔹معلم در این مجموعه، اسیر قالبی است که ایدئولوژی به آن چسبیده و گاه خود و حتی دانش آموزش نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. دانش آموز درگیر تعارضی جدی بین آن چه در جامعه میبیند و آن چه در کتابش میخواند، میشود و معلم هم درگیر چارچوبهایی که برایش در قالب محتوای درسی تعیین میکنند؛ که نتیجه اش دوگانگی رفتار دانش آموز در محیط مدرسه و خارج از آن میگردد.
🔹معلم چندیست، کاریزمایش را به همت سیستم آموزشی از دست داده است. اقتدارش به دلیل مقایسهای که با اقشار مختلف اجتماعی میشود دچار خدشه گشته است و دانش آموز خلا حضور این اقتدار را خارج از محیط آموزشی جستجو میکند. محتوا متناسب با آن چه فناوری جدید درگیر آن است، پیش نمیرود و دانش آموز هویتش را خارج از محتوای آموزشی شکل میدهد و اسیر ایسمهای مختلف میگردد. دیگر هم راستا با کلیشههای ایدئولوژیک پیش نمیرود و حتی تعارضهای هویتی هم او را خسته و ناراحت نمیکند. معلم هم شوربختانه فقط در همان قالب خواسته شده مجبور است ارائهی نظر نماید و راهکار بدهد. نسل جدید هم دیگر آن مفاهیم را نمی پسندد. صراحت رفتار و لهجه پیدا کرده است و هیچ توجیهی آرامَش نمیکند. این هویتهای بوجود آمده، ارزشهای خودش را دنبال میکند و به کسی هم پاسخ گو نیست.
🔹برای همین است که باید برای برون رفت از این وضعیت، چارههایی اندیشید. چارههایی محتوایی با اعتماد و مهر و فارغ از هر گونه نگاه یک جانبه و خشونت بار، که پیامدی منفی و ناکارا را به همراه دارد. باید مطالعه و پژوهشهایی متناسب با اندیشه و منشِ جوان نسل جدید انجام گیرد و رفتار و اندیشهی گروههای مختلف این مجموعه مورد توجه قرار گیرد تا نتیجهای جامع را به همراه داشته باشد. باید به نوجوان و جوان فرصت حضور در تصمیماتی که برای آنها گرفته میشود را داد تا نتیجه، متناسب با خواستههای گروههای مختلف آنها گردد. اگر دانش آموز به گونهای عملی، آزاد منشی و رفتارهای مدرن را تجربه کند و تمرینهایی متناسب با آن را ملاک رفتار خویش قرار دهد، میشود امیدوار شد که میتوان جوان را منطقیتر به سمتی که میخواهد رهنمون کرد و از تعارضاتی که درگیر آن است جلوگیری نمود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔷️معلم و تعارضهای هویتی دانش آموز
✍عبدالجلیل کریم پور_۱۲ اردیبهشت_ روز معلم
◀️ روزنامه شرق
🔹با تمرکز بر معنی هویت، که شناخت همه جانبه از خود را در برمیگیرد و این پرسش که دانش آموز چه تعریفی از هویت خویش دارد؟ و مدرسه و معلم در شکلگیری هویت اجتماعی او تا چه اندازه موفق بوده؟ پرسشهایی است که پاسخ آنها میتواند جایگاه نظام آموزشی را به عنوان متولی اصلی این مهم، مورد بررسی قرار دهد.
آن چه در همین ابتدا میشود به عنوان مولفههای شکل گیری هویت، برای اجتماعی شدن فرد بدان توجه کرد، محتوا و نگاه و نگرش حاکم بر کلاس درس است؛ که قسمتی از وقت دانش آموز را به خود اختصاص میدهد.
🔹معلم در این مجموعه، اسیر قالبی است که ایدئولوژی به آن چسبیده و گاه خود و حتی دانش آموزش نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. دانش آموز درگیر تعارضی جدی بین آن چه در جامعه میبیند و آن چه در کتابش میخواند، میشود و معلم هم درگیر چارچوبهایی که برایش در قالب محتوای درسی تعیین میکنند؛ که نتیجه اش دوگانگی رفتار دانش آموز در محیط مدرسه و خارج از آن میگردد.
🔹معلم چندیست، کاریزمایش را به همت سیستم آموزشی از دست داده است. اقتدارش به دلیل مقایسهای که با اقشار مختلف اجتماعی میشود دچار خدشه گشته است و دانش آموز خلا حضور این اقتدار را خارج از محیط آموزشی جستجو میکند. محتوا متناسب با آن چه فناوری جدید درگیر آن است، پیش نمیرود و دانش آموز هویتش را خارج از محتوای آموزشی شکل میدهد و اسیر ایسمهای مختلف میگردد. دیگر هم راستا با کلیشههای ایدئولوژیک پیش نمیرود و حتی تعارضهای هویتی هم او را خسته و ناراحت نمیکند. معلم هم شوربختانه فقط در همان قالب خواسته شده مجبور است ارائهی نظر نماید و راهکار بدهد. نسل جدید هم دیگر آن مفاهیم را نمی پسندد. صراحت رفتار و لهجه پیدا کرده است و هیچ توجیهی آرامَش نمیکند. این هویتهای بوجود آمده، ارزشهای خودش را دنبال میکند و به کسی هم پاسخ گو نیست.
🔹برای همین است که باید برای برون رفت از این وضعیت، چارههایی اندیشید. چارههایی محتوایی با اعتماد و مهر و فارغ از هر گونه نگاه یک جانبه و خشونت بار، که پیامدی منفی و ناکارا را به همراه دارد. باید مطالعه و پژوهشهایی متناسب با اندیشه و منشِ جوان نسل جدید انجام گیرد و رفتار و اندیشهی گروههای مختلف این مجموعه مورد توجه قرار گیرد تا نتیجهای جامع را به همراه داشته باشد. باید به نوجوان و جوان فرصت حضور در تصمیماتی که برای آنها گرفته میشود را داد تا نتیجه، متناسب با خواستههای گروههای مختلف آنها گردد. اگر دانش آموز به گونهای عملی، آزاد منشی و رفتارهای مدرن را تجربه کند و تمرینهایی متناسب با آن را ملاک رفتار خویش قرار دهد، میشود امیدوار شد که میتوان جوان را منطقیتر به سمتی که میخواهد رهنمون کرد و از تعارضاتی که درگیر آن است جلوگیری نمود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
💠 تلخند هفته معلم
سکانس اول
🔹یک کلیپ از برنامه قندپهلو میدیدم که در آن مجری متنی میخواند واز کار دوم یک معلم ابتدایی به عنوان پیک موتوری یاد شده بود و شاگردی که سفارش پیتزا داده بود .در کلیپ مورد اشاره شاگرد به معلمش طعنه میزند که: "گفته بودید که اگر درس نخونی هیچی نمیشی، ببین که همه چیز شدم." معلم با شرمندگی از دانش آموزش عذرخواهی کرده و میگوید من اشتباه کردم، ببخشید! ولی تلخی ماجرا آنجاست که شاگرد بعد از عذرخواهی معلم میگوید: "عذرخواهی نکنید آقا معلم، من واقعاً کارهای نشدم واینجا خانه دوستم است!
شاید به نظر بسیاری از افراد این مطلب تلخ نیاید ولی از نگاه منِ معلم تلخی زیادی دراین طنز نهفته است. معلمی که تمام سعیاش را کرده تا بفهماند علم میتواند کلید خوشبختی و موفقیت افراد باشد، خودش به عنوان نماد همان علم، رفاهی ندارد. شاگردی که میداند حق با معلماش بوده ولی با دیدن گرفتاری معلم خود طعنه میزند و او را شرمنده میکند. انتهای طنز که هر دو نفر را چه با علم و چه بی علم، گرفتار مصیبتهای روزگار نشان میدهد گویای نبود عدالت اجتماعی در جامعه امروزی است.
سکانس دوم
🔹همکاری از بیانگیزگی دانش آموزان در مدرسه وعدم پاسخگویی به سوالات شبه نهایی گله داشت و برگزاری این امتحانات را فقط صرف هزینههای بی فایده میدانست و اعتقاد داشت که گرفتن نمره برای شاگردان مدارس اهمیت ندارد؛ و یا آنقدر تقلب و لو رفتن سوالات امتحانی گسترش پیدا کرده که دیگر درس خواندن مفهوم خود را از دست داده اس! شنیدم که در روزهای معمولی آوردن گوشی به مدرسه ممنوع بوده در حالی که ایام امتحانات نهایی مجاز شدهاست. برای برخی از ما معلمان این به معنی تایید لو رفتن سوالات امتحانی است و همراهی کادر مدرسه با تقلب بچهها آن هم فقط به خاطر افزایش نمرات ارسالی به ادارات! نمی دانم تا چه میزان آموزش و پرورش از این تخلفات آگاهی دارد و چقدر جهت حفاظت از سوالات امتحانات نهایی مراقبت و محافظت میشود ولی به یقین میتوانم بگویم که این شیوه مدیریتی حاصلی جز بیاعتباری سیستم آموزشی کشور درپی نخواهد داشت.
سکانس سوم
🔹زمانی که دانش آموز و دانشجو نتواند به سیستم اعتماد کند و آنرا قابل نفوذ و دسترس برای هر فرد بی لیاقتی ببیند دیگر نیازی به تلاش و اثبات لیاقت خود برای بهرهمندی از مزایای علم نمیبیند و همین امر باعث میشود که افت تحصیلی شدید در مقاطع را شاهد باشیم. با گسترش بیاعتباریِ علم و مدارک تحصیلی و حضور گسترده مافیای مدرک فروشی، نیازی به دشمن برای غلبه بر ایران نیست؛ چرا که جامعه ایرانی به آرامی رو به ویرانی رفته وهویت خود را از دست میدهد.
سکانس چهارم
🔹آمار شرکت کنندگان کنکور سراسری امسال نشان میدهد که تحصیلات دانشگاهی دیگر برای جامعه، به ویژه پسران، اهمیت خود را از دست داده است. این عدم علاقه دلایل زیادی دارد. نوری، معاون پژوهشی اسبق وزارت علوم میگوید: تحصیلات دانشگاهی برای بسیاری از متولدان دهههای 60 و 70 تبدیل به تضمینی برای یافتن شغل نشد. از سویی دیگر نبود بازار کار متناسب با رشتههای دانشگاهی، درآمدهای پایین و انتظارات جامعه از مردان برای تأمین معیشت، منجر به ورود زودهنگام آنها به بازار کار در رشتههای درآمدزا شده است. طبق نظر جامعهشناسان ایجاد امید در پسران برای بهترشدن زندگی مادی آنها در صورت ادامه تحصیل، میتواند انگیزۀ موثری برای تعادل در دانشگاهها باشد.
⁉️ به راستی چگونه میشود جامعهای این چنین غرق در فرومایگی و اضمحلال را به سمت توسعه و ترقی پیشبرد و انتظار داشت که معلمانش شرمنده شاگردان خود نباشند؟ به راستی آیا هنوز هم معلمان در باب ارزش علم و فن و راههای توسعهیافتگی سخن میگویند؟ اصلا میتوانند سخنی در این خصوص بگویند وقتی دانش آموزان مدرسه نتایج مثبت تحصیلات عالی را در اطراف خود مشاهده نمیکنند؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
سکانس اول
🔹یک کلیپ از برنامه قندپهلو میدیدم که در آن مجری متنی میخواند واز کار دوم یک معلم ابتدایی به عنوان پیک موتوری یاد شده بود و شاگردی که سفارش پیتزا داده بود .در کلیپ مورد اشاره شاگرد به معلمش طعنه میزند که: "گفته بودید که اگر درس نخونی هیچی نمیشی، ببین که همه چیز شدم." معلم با شرمندگی از دانش آموزش عذرخواهی کرده و میگوید من اشتباه کردم، ببخشید! ولی تلخی ماجرا آنجاست که شاگرد بعد از عذرخواهی معلم میگوید: "عذرخواهی نکنید آقا معلم، من واقعاً کارهای نشدم واینجا خانه دوستم است!
شاید به نظر بسیاری از افراد این مطلب تلخ نیاید ولی از نگاه منِ معلم تلخی زیادی دراین طنز نهفته است. معلمی که تمام سعیاش را کرده تا بفهماند علم میتواند کلید خوشبختی و موفقیت افراد باشد، خودش به عنوان نماد همان علم، رفاهی ندارد. شاگردی که میداند حق با معلماش بوده ولی با دیدن گرفتاری معلم خود طعنه میزند و او را شرمنده میکند. انتهای طنز که هر دو نفر را چه با علم و چه بی علم، گرفتار مصیبتهای روزگار نشان میدهد گویای نبود عدالت اجتماعی در جامعه امروزی است.
سکانس دوم
🔹همکاری از بیانگیزگی دانش آموزان در مدرسه وعدم پاسخگویی به سوالات شبه نهایی گله داشت و برگزاری این امتحانات را فقط صرف هزینههای بی فایده میدانست و اعتقاد داشت که گرفتن نمره برای شاگردان مدارس اهمیت ندارد؛ و یا آنقدر تقلب و لو رفتن سوالات امتحانی گسترش پیدا کرده که دیگر درس خواندن مفهوم خود را از دست داده اس! شنیدم که در روزهای معمولی آوردن گوشی به مدرسه ممنوع بوده در حالی که ایام امتحانات نهایی مجاز شدهاست. برای برخی از ما معلمان این به معنی تایید لو رفتن سوالات امتحانی است و همراهی کادر مدرسه با تقلب بچهها آن هم فقط به خاطر افزایش نمرات ارسالی به ادارات! نمی دانم تا چه میزان آموزش و پرورش از این تخلفات آگاهی دارد و چقدر جهت حفاظت از سوالات امتحانات نهایی مراقبت و محافظت میشود ولی به یقین میتوانم بگویم که این شیوه مدیریتی حاصلی جز بیاعتباری سیستم آموزشی کشور درپی نخواهد داشت.
سکانس سوم
🔹زمانی که دانش آموز و دانشجو نتواند به سیستم اعتماد کند و آنرا قابل نفوذ و دسترس برای هر فرد بی لیاقتی ببیند دیگر نیازی به تلاش و اثبات لیاقت خود برای بهرهمندی از مزایای علم نمیبیند و همین امر باعث میشود که افت تحصیلی شدید در مقاطع را شاهد باشیم. با گسترش بیاعتباریِ علم و مدارک تحصیلی و حضور گسترده مافیای مدرک فروشی، نیازی به دشمن برای غلبه بر ایران نیست؛ چرا که جامعه ایرانی به آرامی رو به ویرانی رفته وهویت خود را از دست میدهد.
سکانس چهارم
🔹آمار شرکت کنندگان کنکور سراسری امسال نشان میدهد که تحصیلات دانشگاهی دیگر برای جامعه، به ویژه پسران، اهمیت خود را از دست داده است. این عدم علاقه دلایل زیادی دارد. نوری، معاون پژوهشی اسبق وزارت علوم میگوید: تحصیلات دانشگاهی برای بسیاری از متولدان دهههای 60 و 70 تبدیل به تضمینی برای یافتن شغل نشد. از سویی دیگر نبود بازار کار متناسب با رشتههای دانشگاهی، درآمدهای پایین و انتظارات جامعه از مردان برای تأمین معیشت، منجر به ورود زودهنگام آنها به بازار کار در رشتههای درآمدزا شده است. طبق نظر جامعهشناسان ایجاد امید در پسران برای بهترشدن زندگی مادی آنها در صورت ادامه تحصیل، میتواند انگیزۀ موثری برای تعادل در دانشگاهها باشد.
⁉️ به راستی چگونه میشود جامعهای این چنین غرق در فرومایگی و اضمحلال را به سمت توسعه و ترقی پیشبرد و انتظار داشت که معلمانش شرمنده شاگردان خود نباشند؟ به راستی آیا هنوز هم معلمان در باب ارزش علم و فن و راههای توسعهیافتگی سخن میگویند؟ اصلا میتوانند سخنی در این خصوص بگویند وقتی دانش آموزان مدرسه نتایج مثبت تحصیلات عالی را در اطراف خود مشاهده نمیکنند؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 آشتی با مفهوم جدید هوش
⁉️مدرسه، تمرینی برای با هم رسیدن یا زودتر رسیدن؟
🎙گفتار: دکتر مرتضی نظری عضو هیات مدیره انجمن علمی هوش و استعداد ایران
◀️برگرفته از:
https://instagram.com/mortezanazari_edu
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
⁉️مدرسه، تمرینی برای با هم رسیدن یا زودتر رسیدن؟
🎙گفتار: دکتر مرتضی نظری عضو هیات مدیره انجمن علمی هوش و استعداد ایران
◀️برگرفته از:
https://instagram.com/mortezanazari_edu
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
✅ امید تحصیلی در گروی آموزش کاربردی
🎙 مصطفی مداحنظری
🔸 آموزش و پرورش جایی است که پر از دُر و گوهر است؛ همهاش سود و برکت است. اگر معلم، یک معلم خوب و ساختمان خوب و ابزار خوب باشد، خروجی بسیار مفیدی حاصل میشود. معلم بایستی آسیبشناسی صحیحی در بستر بیانگیزگی بچهها داشته باشد و راه حلی برای آن پیدا کند. به نظر من درصدی از این بیانگیزگش بخاطر تربیت ناصحیح دانشآموزان در بستر خانواده و جامعه است؛ اما درصد زیادی از آن، به عدم کاربردیبودن محتوای آموزشی ما برمیگردد.
🔹ما باید بتوانیم بچهها را مهارتمحور بار بیاوریم. چرا ما در آموزش و پرورش و وزارت علوم از این مرحله دور هستیم؟ چرا ما نباید معلم هنری داشته باشیم که خودش در یک رشته هنری، تبحر داشته باشد؟ حالا یا تجربه کرده باشد و یا کار کرده باشد؟
🔸 ما معلمینی میخواهیم که کاربرد دانش را در مقابل چشمان دانشآموزان ظاهر کنند و فقط در این صورت است که میتوانند آنها را امیدوار به ادامه تحصیل کرده و انگیزه ببخشند.
➕ مشروح سخنرانی در «وبگاه فکرت»
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🎙 مصطفی مداحنظری
🔸 آموزش و پرورش جایی است که پر از دُر و گوهر است؛ همهاش سود و برکت است. اگر معلم، یک معلم خوب و ساختمان خوب و ابزار خوب باشد، خروجی بسیار مفیدی حاصل میشود. معلم بایستی آسیبشناسی صحیحی در بستر بیانگیزگی بچهها داشته باشد و راه حلی برای آن پیدا کند. به نظر من درصدی از این بیانگیزگش بخاطر تربیت ناصحیح دانشآموزان در بستر خانواده و جامعه است؛ اما درصد زیادی از آن، به عدم کاربردیبودن محتوای آموزشی ما برمیگردد.
🔹ما باید بتوانیم بچهها را مهارتمحور بار بیاوریم. چرا ما در آموزش و پرورش و وزارت علوم از این مرحله دور هستیم؟ چرا ما نباید معلم هنری داشته باشیم که خودش در یک رشته هنری، تبحر داشته باشد؟ حالا یا تجربه کرده باشد و یا کار کرده باشد؟
🔸 ما معلمینی میخواهیم که کاربرد دانش را در مقابل چشمان دانشآموزان ظاهر کنند و فقط در این صورت است که میتوانند آنها را امیدوار به ادامه تحصیل کرده و انگیزه ببخشند.
➕ مشروح سخنرانی در «وبگاه فکرت»
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⁉️ مرگ مدرسه؟
🔺 امروزه تعداد افرادی که تصمیم میگیرند فرزندان خود را به مدرسه نفرستند و یا آموزشهای دیگری فرا بگیرند به طرز فزایندهای در حال افزایش است.
🔺 تا چندی پیش مرگ مدرسه، صرفا یک نظریه بود. اما به نظر میرسد امروزه تبدیل به یک انتخاب شده است. موضوعی که ممکن است به زودی انتخاب افراد زیادی بشود. به خصوص که موضوع مدرک نیز در جهان امروز تقریبا یک موضوع حل شده است.
🔺 تمام حرف اینجاست: مدرسه اگر صرفا نهادی برای انتقال دانش باشد از هم اکنون باید فاتحه آن را خواند و حلوای آن را هم خورد. چرا که فناوریهای نوین بسیار بهتر از هر معلمی کار انتقال دانش و آموزش را انجام میدهند.
🔺 مدرسه فقط در صورتی زنده میماند که تبدیل به مکانی برای رشد و تربیت شود. یک نهاد زنده اجتماعی. آیا ماهیت مدرسه چنین اقتضایی دارد؟ آیا مدرسه تا آن روز زنده خواهد ماند؟ آیا متولیان امر متوجه اهمیت موضوع خواهند شد؟ اصلا مدرسه مطلوب چگونه جایی است؟!
◀️ آینده همه چیز را مشخص خواهد کرد. آیندهای بسیار نزدیک...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔺 امروزه تعداد افرادی که تصمیم میگیرند فرزندان خود را به مدرسه نفرستند و یا آموزشهای دیگری فرا بگیرند به طرز فزایندهای در حال افزایش است.
🔺 تا چندی پیش مرگ مدرسه، صرفا یک نظریه بود. اما به نظر میرسد امروزه تبدیل به یک انتخاب شده است. موضوعی که ممکن است به زودی انتخاب افراد زیادی بشود. به خصوص که موضوع مدرک نیز در جهان امروز تقریبا یک موضوع حل شده است.
🔺 تمام حرف اینجاست: مدرسه اگر صرفا نهادی برای انتقال دانش باشد از هم اکنون باید فاتحه آن را خواند و حلوای آن را هم خورد. چرا که فناوریهای نوین بسیار بهتر از هر معلمی کار انتقال دانش و آموزش را انجام میدهند.
🔺 مدرسه فقط در صورتی زنده میماند که تبدیل به مکانی برای رشد و تربیت شود. یک نهاد زنده اجتماعی. آیا ماهیت مدرسه چنین اقتضایی دارد؟ آیا مدرسه تا آن روز زنده خواهد ماند؟ آیا متولیان امر متوجه اهمیت موضوع خواهند شد؟ اصلا مدرسه مطلوب چگونه جایی است؟!
◀️ آینده همه چیز را مشخص خواهد کرد. آیندهای بسیار نزدیک...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
education1.mp4
31.1 MB
🔴 فیلم کوتاه دوئل، ساخته پاول کوتسکی
◀️ تعلیم و تربیت ماشینی امروز، و نبردی برای رهائی از آن!
🔹 فیلم فوق نشان دهنده نظام آموزشی متمرکز و مبتنی بر رفتار گرایی است. سری سازی در آموزش و یادگیرنده منفعل و عدم توجه به تفاوتهای یادگیرندگان و... که در نظام های آموزشی سنتی وجود دارد. محتوا محوری و بی توجهی به خلاقیت و تفکر انتقادی و... همگی در فیلم نشان داده می شود و البته در نهایت عدم کارایی و خستگی و انزجار یادگیرنده از آموزش.
❌ در واقع بر اساس این نوع نظام آموزشی یادگیرنده ظرفی برای انباشت اطلاعات است ، لوح سفیدی که در آن هر نقشی می توان زد.
💠 فیلم بالا بسیار نزدیک به نظام های آموزشی کشورهای در حال توسعه از جمله کشور خودمان است، ( یعنی یک نظام و نسخه آموزشی ثابت و روتین برای جامعه ی آموزشی، بدون در نظر گرفتن تفاوت ها و استعدادهای فردی). این فیلم نشان دهنده نظام آموزشی است که بر سه محور بخوان ،حفظ کن و امتحان بده استوار است این نظام آموزشی تنها به بعد کمیت توجه دارد و دانش پژوهان آن به سان کودکان چهار ساله هستند که دیوان حافظ را حفظ اند ولی معنا و مفهوم آن را نمی دانند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
◀️ تعلیم و تربیت ماشینی امروز، و نبردی برای رهائی از آن!
🔹 فیلم فوق نشان دهنده نظام آموزشی متمرکز و مبتنی بر رفتار گرایی است. سری سازی در آموزش و یادگیرنده منفعل و عدم توجه به تفاوتهای یادگیرندگان و... که در نظام های آموزشی سنتی وجود دارد. محتوا محوری و بی توجهی به خلاقیت و تفکر انتقادی و... همگی در فیلم نشان داده می شود و البته در نهایت عدم کارایی و خستگی و انزجار یادگیرنده از آموزش.
❌ در واقع بر اساس این نوع نظام آموزشی یادگیرنده ظرفی برای انباشت اطلاعات است ، لوح سفیدی که در آن هر نقشی می توان زد.
💠 فیلم بالا بسیار نزدیک به نظام های آموزشی کشورهای در حال توسعه از جمله کشور خودمان است، ( یعنی یک نظام و نسخه آموزشی ثابت و روتین برای جامعه ی آموزشی، بدون در نظر گرفتن تفاوت ها و استعدادهای فردی). این فیلم نشان دهنده نظام آموزشی است که بر سه محور بخوان ،حفظ کن و امتحان بده استوار است این نظام آموزشی تنها به بعد کمیت توجه دارد و دانش پژوهان آن به سان کودکان چهار ساله هستند که دیوان حافظ را حفظ اند ولی معنا و مفهوم آن را نمی دانند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
⁉️چرا پسران دیگر علاقهای به دانشگاه ندارند؟ | تحصیلات دیگر داشتن شغل را تضمین نمیکند...
🔷️غلامرضا ظریفیان، معاون اسبق وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در گفتگو با رویداد۲۴ مهاجرت و تمایل به مهاجرت را مهمترین عوامل علاقه اندک پسران به تحصیلات میداند. او بسیار نگران است که ادامه این روند وضعیت ایران را بدتر کند. نگرانی بیشتر او این است که در میان «دستاندرکاران کشور» کسی توجهی به این موضوع ندارد.
🔺 جزئیات گفتگو در لینک زیر... 👇
https://www.rouydad24.ir/fa/news/369026/
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔷️غلامرضا ظریفیان، معاون اسبق وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در گفتگو با رویداد۲۴ مهاجرت و تمایل به مهاجرت را مهمترین عوامل علاقه اندک پسران به تحصیلات میداند. او بسیار نگران است که ادامه این روند وضعیت ایران را بدتر کند. نگرانی بیشتر او این است که در میان «دستاندرکاران کشور» کسی توجهی به این موضوع ندارد.
🔺 جزئیات گفتگو در لینک زیر... 👇
https://www.rouydad24.ir/fa/news/369026/
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
HTML Embed Code: