TG Telegram Group Link
Channel: جوشِ دریا
Back to Bottom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔻توسعه و ترقی ایران از گذار به دموکراسی می‌گذرد

نگرش به دموکراسي مي‌تواند از دو منظر انجام‌ پذيرد؛ يکي نقد دموکراسي، به معني نقد فلسفه، ساختارها، روش‌ها و سازوکارهاي دموکراسي، با هدف کاستن از ناسازگاري‌ها، ضعف‌ها و نقصان‌ها، و افزودن به ظرفيت‌ها، قوت‌ها و کارآيي‌هاي آن. دو ديگر، مغلطة دموکراسي، با اين مقصود که فرهنگ و نظام دموکراتيک با استفاده از روش‌هاي غيرمنطقي، جوسازي و شست‌وشوي مغزي، تحريف شود و آماج تيرهاي زهرآگي‍ﻦ مغالطه قرار گيرد و کم‌کم به عنوان يک دشنام، با نام «کلمة قبيحۀ دموکراسي» به منطقة ممنوعه فروغلطانده شود.

هنوز خاطرۀ شرم‌آور و توهین‌آمیز ترور شخصيت آزادي با عنوان «کلمة قبيحه آزادي» در مکتوب «ملاعلی کنی» خطاب به «ناصرالدين شاه قاجار»، از ذهن و ضمير مردم ايران زدوده نشده است. درواقع، گرانيگاه نقد دموکراسيْ آزادي است، در حالي‌که خاستگاه مغلطة دموکراسي، چيزي جز استبداد و خودکامگي نتواند بود. آشکار است که دموکراسي بديلي جز استبداد ندارد. آنان که دانايي، توانايي و شجاعت روي‌آوردن به دموکراسي را ندارند، لاجرم به هاويه و سياه‌چالة استبداد و خودکامگي سقوط مي‌کنند و نباید تیره‌روزی خود را به تقدیر و دست‌های نامرئی منتسب کنند.

در اين‌جا لازم است به موضوعي بنيادين و بسيار مهم به اشاره تأکيد بگذارم و آن اين است که دموکراسي را بايد آموخت و سپس در مناسبات انساني، از خانواده و مدرسه گرفته تا دانشگاه و کارخانه، و از حزب و نهاد مدني گرفته تا ساختارهاي حکومتي، در عمل به کار گرفت. برخورداري از دانش دموکراسي امري لازم است، اما به هيچ‌وجه کافي نيست. مي‌بايد روابط دموکراتيک ميان شهروندان را به فرهنگ عمومي تبديل کرد و به تدريج به شکل مهارت درآورد. تمرين دموکراسي با دانش متوسط، بسيار کارآمدتر و کارسازتر است، تا اين که عمري نظريه‌هاي دموکراسي را فراگيريم و تدريس و ترويج کنيم، اما در عمل، راه استبدادي و روش پدرسالاري را تداوم بخشيم.

مردم ايران، امروز بيش از هر زمان ديگر، به آموختن و تمرين دموکراسي در مناسبات اجتماعي، سياسي و اقتصادي نياز دارند، تا فرهنگ دموکراسي آرام آرام در اين سرزمين نهادينه شود. از یادنبریم که توسعه و ترقی ایران از گذار به فرهنگ، ادب و مناسبات مبتنی بر دموکراسی می‌گذرد. نمی‌توان راه ‌و رسم استبدادی را ادامه داد و در عین حال خواهان قرارداد اجتماعی، حاکمیت ملی، حکومت قانون، رعایت حقوق بشر، صلح و زیست آبرومند انسانی بود.

دموکراسی با حرف و شعار شکل نمی‌گیرد. دموکراسی از خانه‌های شهروندان، از محله‌ها، کوچه‌ها و خیابان‌ها شروع می‌شود. شهروندان در این فضاها می‌باید برپایۀ روابط انسانی، دوستانه و اخلاقی به هم‌کنشی و همکاری روی‌آورند و به یکدیگر احترام بگذارند. اگر عقلانیت بشری حکم می‌کند که نظام دموکراتیک را برپاسازیم، معقولیت انسانی نیز حکم می‌کند که با همنوعان خویش به مدارا، شکیبایی، گذشت، صداقت و رفاقت رفتار کنیم. هیچ‌گاه نباید آنچه را برخود نمی‌پسندیم در همان موقعیت بر دیگران روا داریم و آنچه را برخود می‌پسندیم در همان موقعیت از دیگران دریغ کنیم. این «قاعدۀ زَّرین» (Golden Rule) که در درازنای تاریخ پیشینه ای چند هزار ساله دارد، از کلیدهای اصلی گشودن زیست‌جهان ما به سوی آزادی، برابری و دموکراسی است.

#سیدعلی_محمودی
#دموکراسی
#مشروطه
#آزادی
از صفحه نویسنده محترم آقای سیدعلی محمودی

جوش دریا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻یوسفعلی میرشکاک؛
شاعر، نویسنده و منتقد

توی جهانی که یارو توی موبایلش می‌تونه الکسیس تگزاس داشته باشه، بیست و چهار ساعت، این حماقته یا نیست که «خسرو و شیرین» نظامی رو بگیری، ممیزی (سانسور) کنی؟!
این یعنی چه؟!
این یعنی یا یارو خره
یا خودشو زده به خریت!
ها؟
یا کسی بهش می‌گه چنین کن!

#یوسفعلی_میرشکاک
#سانسور
#ممیزی
#خسرو_و_شرین
#نظامی
#نظامی_گنجوی
#ارشاد
#الکسیس_تگزاس

جوش دریا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔻کشورگشایی فرهنگی جوانان
و فاصله‌ی ناگزیر نسل‌ها


▫️يكی از ويژگی‌های کنشگری مدنی و سیاسی در سال‌های اخیر، نمود سرزنده و سرعت برق‌آسا و تیزهوشی خلاقانه‌ی آن در بدنه‌ی اصلی جامعه است که به نظر می‌رسد در کنار عوامل متنوع، به یمن حضور جوانان و نیز تکنولوژی شبکه‌ی نت رقم خورده است. شاید در نگاه اول به نظر برسد که جامعه پس از سرکوب‌های سخت، در رخوتی عمیق فرو رفته و صبر و سکوت پیش گرفته، اما دقیق‌تر که بنگریم می‌بینیم مردم با پیشاهنگی جوانان در رخدادهای مختلف، واکنش‌های سریع و عمدتا غیرمنتظره از خود نشان داده‌اند؛ چنان‌که عمدتا مستقل و بی‌پروا و خارق عادت پیش رفته و منتظر نمانده‌اند که بزرگان قوم و روشنفکران و رجال سیاسی خط‌مشی آن‌ها را روشن سازند.

▫️▫️تغییر اساسی جامعه‌ی پیش و پسا‌مهسا در این خصلت عمده است که جوانان، خود مشعل‌دار هستند و بر خلاف دهه‌‌های قبل که معمولا روشنفکران و ایده‌پردازان، کلاف تحلیل‌ها و سرانجام، سمت‌وسوی کنش‌ها را در دست داشتند و نیز برای خود رسالتی متصور بودند که باید در جهت آگاهی‌بخشی و بیداری جامعه تلاش کنند، اکنون توده‌ی پرشمار جوانان، بدون ملاحظه‌ی پیران و مرشدان قوم، طلایه‌دار و پیشگام هستند و با سرعتی شگفت‌آور تابوها را نه یکی‌یکی که دسته‌دسته می‌شکنند و سیل‌آسا قلمروهای بزرگ‌تری را در میان توده‌ی خاکستری (عمدتا از نسل والدین‌شان) به قلمرو خود ضمیمه می‌کنند؛ چنان‌که گویی با نوعی کشورگشایی فکری و فرهنگی مواجه‌ایم.

▫️▫️▫️گشتاور یا شتاب این حرکت‌ فاتحانه را نمی‌توان با صبر و برنامه‌ریزی درون چارچوب‌های کلیشه‌ای نظریات کهن، محدود و مهار کرد. جامعه‌ی جوان و بیش‌فعال، صبوری برنمی‌تابد و منتظر نمی‌ماند که بنشیند و مثل کودکی آرام، به قصه‌‌های پدران و پدربزرگ‌هایش (دستورالعمل‌های اخلاقی یا رهنمودهای سیاسی و فرهنگی و ...) گوش فرادهد. او اینک خود خلاقانه روایتگری ماجراها را بر عهده گرفته است. مثال‌ها فراوان است، اما در همین فقره‌ی اخیر درباب سقوط هلی‌کوپتر رئیس‌جمهور، فارغ از تنوع روایت‌ها درباره علل حادثه، پیران قوم درباره نحوه‌ی واکنش‌های عاطفی بر تذکرات اخلاقی پای فشردند و تلاش کردند آبروداری کنند و با پیش‌کشیدن مفاهیمی مثل "شهادت" یا حتی "مرگ شهادت‌گونه" و با بهره‌بردن از رقت قلب مردم در قبال پدیده‌ی مرگ، عواطف جمعی را در قالب‌هایی کلیشه‌ای سر وسامان بخشند و در نهایت از "مرگ در لباس ایدئولوژی"، وسیله‌ای برای مظلوم‌نمایی و جلب مهر و توجه فراهم سازند (با التفات به اینکه در فرهنگ ما گویا مرگ به یک‌باره و به‌طور خودکار چندین درجه رزومه‌ها را ارتقا می‌بخشد و اکسیری است که کینه‌ها و کدورت‌ها را به اغماض و شفقت بدل می‌کند). این تلاش درباره گروه‌هایی از نسل‌های دهه‌‌های پنجاه و شصت جواب داد، اما در قشر قابل‌توجهی از مردم هم تاثیری نداشت و روایتگری جوانان با همان ویژگی‌هایی که گفته شد، کار خودش را در نهایت خونسردی، استقلال و بی‌پروایی پیش‌برد.

▫️▫️▫️▫️اتفاق عجیبی که در این سال‌ها افتاده این است که انگار رشته‌ای نامرئی آحاد جامعه را به یکدیگر متصل کرده و رهبری کاریزماتیک در آن واحد کنشی هماهنگ را به کل جامعه منتقل می‌کند. این رهبر کاریزماتیک همان روحیه‌ی جوان و خلاق است که با رشته‌های نامرئی نت و فضای مجازی، قلمروی چنین گسترده و زنده و شبکه‌وار ایجاد کرده است.

🔚 در چنین وضعی که روشنفکران و ایده‌پردازان فرسنگ‌ها از طلایه‌داران عقب افتاده‌اند، به نظر می‌رسد برای رسیدن به تحولات شتابناک جامعه، باید قدری تر و تازه‌تر و چابک‌تر حرکت کنند، نه از آنکه بتوانند نقش رهبری ایفا کنند، بل از این جهت که بتوانند واقعیت‌های جاری در جامعه را بهتر درک کنند و از واقعیات روز برای درس‌گفتارهای خود نت بردارند و بهره‌گیرند.

#نگار_ذیلابی
#روشنفکران
#کنش‌گری_مدنی
از صفحه شخصی نویسنده محترم، تاریخ و تمدن

جوش دریا

🔻کتاب روح القوانین (The Spirit of the Laws)، شاهکار مونتسکیو، اندیشمند بزرگ فرانسوی است.

▫️در معرفی این کتاب آمده است: «این کتاب که در ۱۷۴۸ نوشته شده، یکی از جدی‌ترین و بانفوذترین کتاب‌های دوره روشنگری (Enlightenment) است...این کتاب را کلیسای کاتولیک در ۱۷۵۱ ممنوع کرد. روح‌القوانین تاثیری بنیادین بر پدران ایالات متحده آمریکا گذاشت که با هیچ کتاب دیگری قابل مقایسه نیست».

▫️▫️یکی از نکاتی که در این کتاب توسط منتسکیو در دفاع از تفکیک قوا مطرح شده است این است که: «هنگامی که قوای مقننه و مجریه هردو در اختیار یک نفر یا یک گروه ازحاکمان باشند، آزادی امکان‌پذیر نخواهد بود».

▫️▫️▫️این جمله از این اندیشمند بزرگ فرانسوی را وقتی با وضعیت ایران بسنجیم می‌توانیم بگوییم آنچه در ایران امروز می‌گذرد دقیقا نمونه‌ای از پیش‌بینی منتسکیو است. در ایران قوه مقننه یعنی مجلس شورای اسلامی کاملا توسط شورای نگهبان کنترل می‌شود؛ چه از آنچه انتخابات نمایندگان می‌نامند و چه در مرحله تصویب و تایید قوانینی که تصویب می‌شوند.

شورای نگهبان در کنترل کیست؟ رهبر جمهوری اسلامی. در ایران نهاد ریاست جمهوری نیز کاملا در کنترل شورای نگهبان است و هیچ کسی بدون تصویب و تایید شورای نگهبان نمی‌تواند وارد رقابت برای کسب عنوان رییس جمهور شود. ضمن اینکه شورای نگهبان در مرحله برگزاری انتخابات و تصویب و تایید نهایی آرای اخذ شده نیز نظر نهایی را اعمال می‌کند و همه بایستی به آن تن بدهند.

شورای نگهبان در کنترل کیست؟ رهبر جمهوری اسلامی. اینجاست که می‌توان دریافت چرا در ایران همه راه‌ها به بیت رهبری می‌رسد و چرا در ایران آزادی ممکن نیست. چون قوه مقننه و قوه مجریه و البته که قوه قضاییه در اختیار ولی فقیه است. این ولی فقیه است که افق‌های گفتگو و مدارا که نتیجه آزادی است را در ایران بسته است.

#ولایت_فقیه
#مدارای_مذهبی
از صفحه محترم گفت و شنود

جوش دریا
🔻دو قطبی خطرناک!

▫️هر اتفاقی که در ایران می افتد بلافاصله دو گروه خود را آفتابی می کنند و در مقابل هم صف می کشند. یکی آن گروه که در منتها الیه سمت چپ می ایستد و برای مثال قرآن را به آتش می کشد و گروه دیگر که در این سوی راست می ایستد و کتاب های علمی را به آتش می کشد. گروهی که در آن سو می ایستد و روسری ها را به آتش می کشد و گروهی که در این سو می ایستد و احکام شداد و غلاظ علیه بی حجابی صادر کرده و شأن همان روسری بی مقدار را تا حد کل دین و آبروی حکومت و غیره بالا می برد که می‌شود برای حفظ آن جان داد و جان گرفت. بعد کسی در تلویزیون می آید و در اشاره به بی حجاب ها و می گوید « داریم می‌میریم ...جلوی اینا را بگیرید!»

▫️▫️درهمین ماجرای سقوط بالگرد رییسی، یک گروه در آن سوی ماجرا ایستاده و به رقص و پایکوبی پرداختند و گروه دیگر در این سوی ماجرا آنها را « هرزه» نامیده و بعد اشک ریختند و سینه زدند و به اصطلاح « شهید خدمت» خود را بدرقه کردند. همان شهیدی که تا زنده بود برایش جوک می ساختند و او را به خاطر بیسوادی و بی برنامگی اش تمسخر می کردند. کسی باز در تلویزیون ظاهر شده و می گوید « چون در انتخابات نیز به او رای نداده بود حالا آمده است تا دین خود را به او ادا کند!»

▫️▫️▫️این ها همه نشانه رفتار های متناقض و نسنجیده جامعه ای است که رشد نیافته یا نگذاشته اند که به خوبی و به اندازه کافی رشد پیدا کند. یک جامعه استبداد زده نیز مانند کودکان معلول و عقب مانده دچار معضلاتی عجیب و غریب می شود . زیرا عقلانیت خود را از دست می دهد و با پناه بردن به احساسات زود گذر و آنی تصمیم می گیرد. در چنین فضایی نه می شود روی دوستی اش حساب کرد و نه دشمنی اش. زیرا هرچه بوده نه براساس خرد مصلحت بین و حسابگر خود بلکه در واکنش به واقعه ای یا حادثه ای اتخاذ شده است و بنابراین مبنای درست و درمانی ندارد.

▫️▫️▫️▫️جامعه وقتی از حالت تعادل خود خارج شده باشد، این حالت های دو قطبی و چند قطبی کاملا متضاد در آن بروز می کند و بعد این قطب های ناهماهنگ در مقابل هم قرار می گیرند. این تقابل ها تا زمانی که صرفا در مرزهای حرف و برخی اعمال فردی باشد، خطری را متوجه کلیت جامعه نمی کند و فقط از طرف گروه هایی مورد سوء استفاده قرار می گیرد. اما اگر روزی از مدار و محور خود خارج گردد و به صورت افسار گسیخته در آید، آنگاه باید دیگر بر ویرانی حرث و نسل در آن جامعه تاسف خورد. طبیعی است کشوری که غرق در بحران های متعددی زیستی و اجتماعی فرهنگی و اقتصادی باشد بیشتر آمادگی آن را دارد تا به ورطه منازعات خونین و جنگ های فرقه ای و گروهی در افتد.

▫️▫️▫️▫️▫️خوشبختانه هیچ یک از دو اقلیت افراطی و تفریطی نماینده کل جامعه ما نیست. هرگز متن یک جامعه کهن با تجربه های سترگ تاریخی مانند جامعه ایران را نباید با این دو گروه مقایسه کرد. همین به ما اطمینان خاطر می دهد که در نهایت نیز این دو گروه چون کف های روی آب به کناری رفته و آنچه در میانه رود باقی می ماند متن زلال و شفاف جامعه ایرانی است که از گذرگاه های تاریخی متعددی تا کنون به سلامت عبور کرده است. بارها گفته شده است که حکومت ها می روند و این متن جامعه است که باقی می ماند و به رفتار وحشیانه و ستمگرانه حکومت ها تسخر می زند. برای همین بهتر است صفحات مجازی به عرصه ای برای نقد این دو جریان افراطی تبدیل شود و از این واهمه نداشته باشیم که مثلا ما را متهم به راست یا چپ کنند.

🔚 این دو گروه منطق ساده و روشنی دارند. به این معنی که هرکس با آنها نیست پس لاجرم بر آنهاست. هرکس در اردوگاه آنان قرار ندارد پس قطعا در اردوگاه طرف مقابل است. اینجاست که به قول دکتر فراستخواه اهمیت کسانی روشن می شود که « کنشگران مرزی » نام می گیرند. یعنی کسانی که نخواهند جزو هیچ یک از این دو دسته افراطی و تفریطی باشند. آنها ناگزیرند با پس زدن این دو گروه اقلیت، راه خود را به سوی آینده و در جهت تداوم حیات زلال جامعه باز کنند.

از صفحه محترم نکته‌های تاریخی

جوش دریا

پ.ن
🔻ویدئو:
رجب حیدری:
هرکس را در مقابل ولایت ایستاد، زدیم!
اسب‌ها در ابتدا خر بوده‌اند
بلكه از خر نيز خرتر بوده‌اند

اسبها خرهای پررو بوده‌اند
اهل غوغا و هياهو بوده‌اند

اسبها كه قوم و خويش قاطرند
اهل تبليغات و عكس و پوسترند

آدمی وقتی كه پررو می‌شود
گاه اسب و گاه يابو می‌شود

اسب، كت شلوار پوشيد، اسب شد
با فرودستان نجوشيد اسب شد

اسب از نسكافه نوشی اسب شد
با ادا و شیك پوشی اسب شد

اسب شير و قهوه می‌نوشد خر، آب
كارِ خر از سربه زيری شد خراب

سربه زيری شد بلای جان خر
ای‌پسر! از سر به زيری كن حذر

خر، تواضع می‌كند پس ابله است
دستش از ميز رياست كوته است

اسب شهرت يافت، بار خويش بست
خر، به گمنامی دلی خوش كرده است

ای‌خر، ای‌راوي اول شخص من!
باز هم عرعر كن و جفتك بزن

ای‌خر، ای‌داناي كلِّ باربر!
سمبل مردانگی از هر نظر

ای‌خر، ای‌افسانهٔ سيال ذهن
عرعرت فريادِ بغضِ كال ذهن

جان فدای تار و پود عرعرت
زير و بم، اوج و فرود عرعرت

خر خيالاتی شد و عرعر نمود
خر، خيالاتی نمی‌شد خر نبود

جفتكی زد، شاد شد، خنديد خر
ديگر از اسبان نمی‌ترسيد خر

ديد اسبان انتخابش كرده‌اند
داخلِ آدم حسابش كرده‌اند

شايد او هم چند روزی اسب شد
صاحب عنوان و كار و كسب شد

خرّم و جفتك زنان و شاد ، خر
يك دو گامی رفت و راه افتاد، خر

خرم و خندان خر از دورانِ نو
نعل نو، افسار نو، پالان نو

اسب شد خر، اسب، شد بر باد خر
يك دو گامی رفت و راه افتاد خر

تا بگيرد سهم خود از پول نفت
خر برفت و خر برفت و خر برفت...

#اسماعیل_امینی
#ادبیات #طنز
#شعر_طنز
#ادبیات_طنز
#ادبیات_انتقادی

جوش دریا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔻حرکت از آشپزخانه‌ها به میدان‌های شهر

▫️حکومت‌های تمامیت‌خواه
و دیکتاتوری ترسناک‌اند اما سِرّ ماندگاری‌شان در این ترسناکی‌شان نیست، بلکه بقای‌شان مدیون و مرهون این است که بیش از میزان هراسناکی‌شان در دل مردم هراس افکنده‌اند و موفق شده‌اند خود را ترسناک‌تر از آن‌چه هستند بنمایانند. از این‌رو است که وقتی مردمانی به توان خود پی می‌برند و ترس‌شان می‌ریزد میدان میلیونی معترضان شکل می‌گیرد و هیبت و هیمنه‌ی دیکتاتورها می‌ریزد.

▫️▫️ مخالفان آشپزخانه‌ای
سْوِتلانا الکسیویچ ، نویسنده و روزنامه‌نگار اهل بلاروس و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ اصطلاحی دارد به اسم «مخالفان آشپزخانه‌ای» که منظورش کسانی است که مخالف حکومتند اما شهامت ابراز مخالفت علنی ندارند و در آشپزخانه‌های‌شان سخنان مخالف حکومت می‌گویند.

او می‌گوید که اقلیت کوچکی از مردم شهامت مخالفت علنی دارند و بقیه به حکومت بیلاخ می‌دهند اما انگشت‌شان در جیب‌شان است. روزی که انگشت‌ها از جیب‌ها بیرون بیاید و مخالفت از آشپزخانه‌ها به میدان‌های شهر برسد روزی است که دیکتاتوری‌ها به زیر کشیده می‌شوند.

▫️▫️▫️تا پیش از آن روز آن
اقلیت شجاع‌تر باید با دیگران در مورد ترس‌ها و عوامل هراس‌آور سخن بگویند. می‌بایست از به تعبیر واتسلاو هاول «قدرت بی قدرتان» با مردم سخن گفت و این‌که چگونه می‌شود بدون خشونت و با نافرمانی مدنی دیکتاتورها را به زیر کشید.

کافی است از آشپزخانه‌ها به میدان‌ها آمد...

#بهزاد_مهرانی
#اعتراض_مدنی
#واتسلاو_هاول
#قدرت_بی‌قدرتان
#سوتلانا_الکسیویچ

جوش دریا

پ.ن.
🔻ویدئو:
سخنان قابل تامل دکتر راغفر
🔻سکانسهایی از قرون وسطای ایرانی

سکانسهایی از قرون وسطای ایران را پس از مرگ ( یا قتل) رییسی شاهدیم:

▫️احمد مروی تولیت آستان قدس مدعی است رئیسی با امام علی گفتگو و سریع هم جواب گرفته.

▫️▫️فرماندار نیشابور گفته:«فردی در نیشابور امام زمان را با استرس در مسیر سقوط بالگرد رئیسی،دیده».

احمق همه جا هست، اما مساله این است احمقها و شرورها به ما حکومت می‌کنند. هیچ کس اندازه حافظ شیرازی این مزوران را نشناخته:

«آتش زهد و ریا، خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو...»

▫️▫️▫️هاشمی رفسنجانی می‌گفت، در زمان دولت روحانی پیش رهبری رسیدم و درباره ضررهای عدم رابطه با آمریکا برای مردم گفتم. رهبری قانع نشد و گفتم با وجود این همه مشکل برای مردم جواب خدا را شما می‌دهید؟ رهبری گفتند بله خودم جواب خدا را می‌دهم!

ببینید سرنوشت هشتاد میلیون ایرانی را به رابطه مبهم یک فرد با خدایش واگذار کردند. این هم خصوصیت دیکتاتوری است که فرد برای ملت تصمیم می گیرد و هم خصوصیت حکومت دینی که خود را رابط بین خدا و مردم تعریف و برای خدا هم تعیین تکلیف می‌کند. برای همین حاکم دینی می‌گوید بهشت کدام است، جهنم کدام و برای همین می‌خواهد اوهام خود را تحت عنوان بهشت اجباری به مردم دهد.

حکومت دینی هر جا کم می آورد به آسمانها رجوع می‌کند. وقتی در جنگ می‌بازد می‌گوید خدا خواست، برنده می‌شود، می‌گوید خدا یاری کرد. به موجودات نامرئی به هر آنچه که از زیر محدوده تجربه و سنجش نیاید متوسل می‌شود تا توجیه کند.

رهبر جمهوری اسلامی که هیچ‌گاه مصاحبه‌ای با یک خبرنگار منتقد پس نداده و هیچ علاقه‌ای به پاسخگویی در مورد سالها حکومتش بر کشور ندارد، در کوران جنبش سبز با ناله می‌گفت: «گلایه مخالفانم را در جمکران با امام زمان طرح می‌کنم!»

شگفتا! مخالفان که هیچ پاسخی نشنیده‌اند کجا باید گلایه کنند؟

این روایات برای تحکیم سلطه است، احمق‌ها را جذب می‌کند و دکان شرورها را پررونق، چرا که جهالت در خدمت شرارت است و این راویان ریاکار خوب می‌دانند این روایت‌ها را نادانان می‌خرند و بساط سلطه شان را تداوم می دهند.

من با دین ستیزی مخالفم، دین ستیزی را ریختن آب به آسیاب نابکاران مستقر بر قدرت می‌دانم اما از رخت بر بستن دین از عرصه حکومت خوشحالم و از این نظر سپاسگزار جمهوری اسلامی‌ام که روند سکولاریسم در جامعه ایران را با روایتها و دروغ سازی‌ها یا اوهام قوت بخشیده. این مسیری است که زیاد طول می‌کشد، اما همین راویان دروغ و همین استفاده کنندگان ابزاری از دین به مسیر سرعت دادند.

🔚 ایران اسلامی واژه غلط اندازی است، ایران برای همه ایرانیان است. فارغ از هر عقیده و مذهبی...

#مجتبی_نجفی
فرسته از صفحه شخصی جناب مجتی نجفی تقدیم می‌گردد

جوش دریا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔻گرم کردن تنور انتخابات با چه هزینه‌ای؟

▪️حدود نه ماه قبل استاد ملکیان، طی مصاحبه‌ای با «دیدار نیوز» و در هنگامی که مصاحبه‌گر نظرش را در باره آقای ابراهیم رئیسی می‌پرسد، پاسخی به این مضمون می‌دهد که آقای رئیسی، در جایگاهی قرار گرفته است که به حد و اندازه‌ی آن نیست. به نحوی که ۷۰ میلیون نفر از او داناتر هستند. استاد ملکیان به صراحت بیان می‌دارد از انتخاب رئیسی به عنوان ریاست جمهوری متاسف است. و در نهایت حدیثی را نقل می‌کند که: «ملعون است کسی که در کاری، داناتر از خودش را سراغ داشته باشد، اما متصدی آن کار شود.»

فارغ از صدق و کذب این سخن و نیز فارغ از شیوه‌ی بیان این ارزیابی، استاد ملکیان، این روزها مورد تهاجم دستگاه تبلیغی حاکم چه در سطح مجازی و چه به نحو رسمی در تلویزیون قرار گرفته است. و بسی بیشتر، این مصاحبه‌ی کوتاه دست‌مایه‌ی حمله به جریان روشنفکری شده و یک‌سویه به کلیت آنان حمله می‌شود.
تلویزیون با اقدامی ناشایست، با نشان دادن تصویر برخی نخبگان حوزه‌ی اندیشه، با زبان تند و غیراخلاقی تلاش می‌کند نخبگان را در برابر و در تضاد با توده‌ی مردم معرفی کند و با تحریک عواطف عامه‌ی مردم،  بهره‌ی مورد نظر خودش را بگیرد.

تلویزیون در رفتاری کاملا غیراخلاقی چنین القا می‌کند که مصاحبه‌ی ملکیان پس از مرگ رئیسی انجام شده است. ثانیا به کسانی حمله می‌کند که مجال رسمی برای پاسخگویی ندارند. در این تقابل و رویارویی،  با قرار دادن توده مردم و مخاطبان عمومی در برابر روشنفکران و سرمایه‌گذاری بر این شکاف،  چه هدفی را دنبال می‌کنند؟ نظام تبلیغی با گل‌آلود کردن جامعه، قرار است چه ماهی بگیرد؟

▫️ظاهرا قرار است تنور انتخابات را با هیزم تقابل ساختگی و ستیز میان نخبگان و توده‌ی مردم گرم کنند. عواطف جامعه را برانگیزانند، مردم را تحریک کنند تا با مشارکت در انتخابات، پاسخ روشنفکران را بدهند و از میانه‌ی هیاهوی ایجاد شده، صندوق آرا را آباد کنند. مصاحبه‌ی ملکیان، بهانه‌ای است برای سرمایه‌گذاری بر احساسات توده در دفاع از خودشان. تلاش می‌کنند با منکوب کردن و ملکوک کردن چهره‌ی روشنفکران، رابطه‌ی جامعه با آنان را تیره سازند، تا از یک رخداد احتمالی تاثیرگذاری نخبگان در انتخابات پیشگیری نمایند. سخن کوتاه، این‌که از اثرگذاری روشنفکران در انتخابات آینده هراسانند. این حمله‌ها نیز از سر ترس و هراس اثرپذیری جامعه از روشنفکران است.

▫️ایجاد شکاف و تقابل میان مردم و روشنفکران، سنت و شیوه‌ی نخبه‌ستیز احمدی‌نژاد در جلب توجه عامه‌ی مردم بود. او که از روشنفکران به عنوان"اهل تحلیل" نام می‌برد، توده‌ی مردم را در برابر آنها قرار می‌داد و معتقد بود که مردم، "اهل تحلیل"را کنار زدند و در برابرشان ایستادند.

▫️▫️توده‌گرایی نخبه‌ستیز، مشی و مرامی است که اندیشه را سرکوب می‌کند. چنین نظامی به پیروانی با مشت‌‌ گره‌کرده بیشتر از اندیشمندانی تحلیل‌گر محتاج است.  از این رو از هر فرصتی برای ایجاد گسست میان توده و نخبگان فرو‌گذار نمی‌کند.

«توده‌گرایی تبلیغی» و روشنفکرستیزی آشکار توسط نظام سیاسی، واجد آثار و نتایج تلخ و نگران‌کننده‌ای، هم برای جامعه و هم نظام سیاسی است. یکی از آثار منفی را در گفتار غیراخلاقی مجری تلویزیون می‌توان مشاهده کرد که با زبان تند به سکوت نخبگان و به تعبیر ایشان، «جامعه‌شناسان» در رخداد اخیر،  می‌تازد و بر آنان حمله می‌برد که چرا سکوت کرده‌اند و به حمایت برنمی‌خیزند. در پس و پشت چنین حمله‌ی غیر اخلاقی به روشنفکران،  نوعی طلب توجه ملتمسانه از ایشان، پنهان است. طلب عاجزانه‌‌ای که در شکل دیگری به نمایش درآمده‌است.

🔚 این گدایی توجه و طلب نگاه تلویزیون از روشنفکران که با زبان خشن بیان می‌شود، محصول شکافی است که نظام تبلیغی کشور علیه این گروه تاثیرگذار داشته و دارد. آنان به  حمایت قشر فرهیخته و اندیشمند محتاج‌اند، اما برای برآوردن این احتیاج و اما از سر جهل، دست به تخریب آنان می‌زند. تا شاید با تخریب نخبگان چیزی عایدش شود.

#علی_زمانیان

#جامعه_شناس
#مصطفی_ملکیان

جوش دریا
🪧 مهاجرت

▫️مصطفی!
یادت هست چند سال پیش با هم رفتیم جشنواره‌ی فیلم‌ کوتاه؟ همان شبی که آسمان ابری بود اما هر چه زور زد یک قطره باران هم نبارید. یادت هست یک فیلم کوتاه هشت دقیقه‌ای پخش کردند محصول کشور لهستان. سر تا ته فیلم پیرمرد لهیده‌ای بود با کت پشمی که بادکنک می‌فروخت. اسمش الکا بود. یک طوری هم فیلم را درست کرده بودند که همه چیز سیاه و سفید بود الا بادکنک‌ها که قرمز بودند. الکا هر کاری که کرد مشتری برای بادکنک‌هایش پیدا نشد. هفت دقیقه‌ی فیلم با همین تلاش مذبوحانه‌ی الکا گذشت. حوصله‌ی خودش و ما را سر برد. بالاخره دقیقه‌ی هشتم، الکا تسلیم شد و نخ بادکنک‌ها را دانه دانه باز کرد و ولشان کرد به امان خدا. آخر فیلم هم هزار تا بادکنک قرمزِ ول شده توی آسمان بود که هر کدامشان رفت ردِ کار خودش و خلاص. الکا هم خوابید روی زمین. کار دیگری نداشت که انجام بدهد. همه رفته بودند.

▫️مصطفی!
رفته بودم ایران. جای تو خالی بود. ایران که می‌روم هزار نفر برای شام و ناهار دعوتم می‌کنند. مرغ‌های بی‌شماری بابت همین چند روز مسافرت من جان‌شان را از دست می‌دهند. عجیب است که چرا سرِ طناب سرنوشتِ زندگی یک مرغ باید به زمان تعطیلات من وصل باشد؟ اما عجیب‌تر از آن خانه‌هایی بود که من را دعوت می‌کردند. توی هر کدام از آن‌ها لااقل یک نفر زندگی می‌کرد که مهاجرت کرده بود یا می‌خواست مهاجرت کند. همان کاری که خود من کرده‌ام. این ماجرا خیلی داعش‌طور و هولناک است.

▫️مصطفی!
ایران شده شبیه الکا. یک الکای فرتوت که از دست بادکنک‌های قرمز و براقش خسته شده است. دانه‌دانه نخ‌شان را از سر چوب باز می‌کند و ول‌شان می‌کند تا بروند ردِ کار خودشان. یادش نیست که تک‌تک این بادکنک‌ها را با نفس خودش باد کرده. اصلا چیزی جز نفس الکا توی دلشان نیست. نفس که نباشد می‌شوند مثل یک خیار پلاسیده و چندش‌آور. اما الکا حوصله‌اش سر رفته. مهم هم نیست برایش. مهم نیست که سرنوشت این بادکنک‌های پرباد چه می‌شود. توی آسمان گم می‌شوند؟ می‌افتند دست یک آدم مهربان؟ یا همان اول کار گیر می‌کنند به سیم‌خاردار و می‌پکند.

▫️مصطفی!
یادت هست آن شب جشنواره، هیجان‌زده شده بودی و گفتی دوست داری فیلم کوتاه بسازی؟ خب بساز لامصب. الکا را دوباره بساز. نسخه‌ی وطنی‌اش را. هیچ کس هم از این کشتار جمعی تا حالا فیلم نساخته. هشت دقیقه فیلم بساز از این همه بادکنک قرمزِ ویلان در آسمان. ببین سرنوشت هر کدامشان چطور شده. سرنوشت خودشان که نه، ببین سرنوشت دل‌شان چه شکلی شده. یک فیلم هشت دقیقه‌ای بساز از این همه بادکنک آماده‌ی پرواز که الکا مشغول باز کردن نخ‌شان است.

▫️مصطفی!
نسبت شرایط موجود به سرنوشت این بادکنک‌ها درست شبیه است به نسبت تعطیلات من و سرنوشت مرغ‌ها. هر دو‌شان بی‌گناهند. فیلمت را زودتر بساز. قبل از این‌که مهاجرت عادت‌مان بشود.*

#فهیم_عطار
#ادبیات_داستانی
#مهاجرت
متنی قدیمی از صفحه جناب فهیم عطار
جوش دریا

🔻پ.ن.
آقای عطار!
ظاهراً این روزا مهاجرت عادتمون شده...
کارشناس تلویزیون هم معتقده این دیگه مهاجرت نیست، فراره!
رسما اعلام نشده اما گویا اینجا وضعیت جنگی اعلام شده که مردم دسته دسته دارن فرار می‌کنند از این شرایط....
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔻یک مجتهد خیلی متفاوت

از شاگردان مراجع بزرگی چون: میرزای نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ محمد حسین غروی( معروف به کمپانی) است و از آنان اجازه اجتهاد دارد. صلاحیت افتا و چاپ رساله عملیه داشت. از نظر تفسیری، برجسته بود و به قول استاد مطهری: «مقام تفسیری او در برخی جهات، برتر از علامه طباطبایی است.» آیت‌الله طالقانی، استاد مطهری، روحانیان و دانشگاهیان نزدیک به او از این مرد، حرف شنوی داشتند.

استاد مطهری می‌گفت:« من آخوندی خداترس‌تر از او کم دیده‌ام یا اصلا ندیده‌ام».

در عرصه سیاسی ایران، فعال بود و در دوران نهضت ملی شدن نفت، همراه کاشانی و مصدق بود. دکتر مصدق اصرار داشت که عضو شورای مرکزی جبهه ملی شود، نپذیرفت. اولین مجتهدی بود که حدود شصت سال پیش درباره حقوق بشر، مقاله نوشت، با نام« آزادی و حقوق بشر».

امام خمینی به یارانش تاکید می‌کرد که او را به عضویت در شورای انقلاب، ترغیب کنند، ولی او نپذیرفت و پیام داد که: « این کارها برای من مفسده دارد و نمی‌پذیرم».

در سال ۱۳۵۹ نامه مفصلی به امام خمینی نوشت و ضعف‌های انقلاب و نقاط آسیب‌پذیر را دلسوزانه برشمرد و نسبت به ادامه آن هشدار داد. این نامه، خواندنی است و اکنون یکی از اسناد مهم در تاریخ معاصر و در تحلیل انقلاب اسلامی است.

این مجتهد بزرگ وصیت کرد: «مرا همانند مردم معمولی، تشییع کنید.عمامه‌ام را روی تابوت نگذارید. شاخه گل نیآورید. مراسم هفتم و چهلم و سالگرد برایم نگیرید، پول این کارها را صرف مستمندان کنید. در قبرستان عمومی شهر و کنار مردم معمولی مرا دفن کنید. به سخنران و قاری مجلس توصیه کنید که برای من القاب به کار نبرند. روی قبرم فقط نام و نام خانوادگی‌ام را بنویسید و هیچ لقبی را در پس و پیش آن به کار نبرید.»

پس از مرگش به همه این وصایا عمل کردند و اکنون در آرامستان بهشت سکینه شهر کرج، قبری در میان قبرهای معمولی است که این عبارت روی آن، حک شده است:
«سید ابوالفضل مجتهد زنجانی،
فرزند سید محمد،
وفات ۱۳۷۱/۵/۲»

#ابوالفضل_طریقه‌دار
✔️فهرست منابع:
۱_یادگار ماندگار، جعفر پژوم، مهرنامه، شماره۳۱، مهرماه۱۳۹۲
۲_روزنامه جمهوری، دهم خرداد۱۳۹۰
از صفحه محترم تاریخ نوشت، صفحه شخصی عبدالله ناصری طاهری

جوش دریا

🔻پ.ن.
شرح تصویر: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، آیت الله طالقانی، آیت الله بهشتی، آیت الله انواری، آیت الله سید ابوالفضل زنجانی، دکتر یدالله سحابی و ناصر میناچی در منزل شهید مطهری، ساعاتی پس از شهادت وی.
 
🔻دانشگاه؛
از جذب مداحان تا راندن و تاراندن متخصصان!

خبر کوتاه بود، اما از حسرت و سرریز خون‌آب دل، «یگانه بود و هیچ کم نداشت».

«دکتر مهرداد قیومی بیدهندی از پیش‌کسوتان تاریخ معماری ایران، پس از دهه‌ها تدریس و پژوهش، از کار در دانشگاه کناره گرفت.»
  
از زمانی که در رشته تاریخ و تمدن اسلامی تحصیل می‌کردم، نام او را در کلاس‌های تاریخ هنر و معماری مکرر می‌شنیدم، مقاله‌های کم‌مانند تخصصی‌اش راهنمای من و بسیاری از دانشجویان و پژوهشگران بود و آرزو می‌كردم  که افتخار شاگردی‌اش را داشته باشم تا بخت يارگشت و سال‌ها بعد، در دانشگاه شهید بهشتی استخدام شدم و به‌واسطه تدریس تاریخ هنر و معماری، افتخار همکاری و شاگردی استاد دکتر قیومی همزمان نصیبم شد.

به لطف و سماحت علمى و دانشجوپرورى او، چندین دوره درس تاریخ تطبیقی معماری ایران و جهان اسلام را در گروه مطالعات معماری بر عهده داشتم و از نزدیک شاهد سلوک علمی و پژوهشی ایشان بودم. پس از افتخار شاگردی دکتر هادی عالم‌زاده در دانشگاه تهران (که از قضا او هم در شمار استادانی بود، چون استاد دكتر شيرين بيانى، استاد دكتر ژاله آموزگار و استاد دکتر محمد مجتهد شبستری که در دوره خالص‌سازی‌های احمدی‌نژادیه، در ١٣٨٥، به اجبار بازنشسته شد)، بار دیگر خود را در پیشگاه استادی می‌دیدم که هم از خضوع و فروتنی‌ و شاگردپروری‌اش درس‌ می‌آموختم و هم از روش‌مندی و باریک‌اندیشی و دانش ژرف و کارهای خلاقانه‌اش در تاریخ هنر و معماری ایران، و به طور خاص، در تئوری و نقد معماری.

قیومی بیدهندی عضو شاخص و مؤثر در پایه‌گذاری رشته‌ی «تاریخ مطالعات معماری» است و ارزش و اهميت مساعى بی‌وقفه و روشمند او در رشته‌ی نو‌بنیان «تاریخ فرهنگی معماری» و «تئوری تاریخ معماری» را تنها گوهريان ساحت دانش و هنر و فرهنگ مى‌شناسند و بس!

افزون بر این‌ها پس از شهریور ۱۴۰۱ و در پی خواست‌هاى حق‌جويانه‌ی دانشگاهيان، شاهد بوديم که دکتر قيومى نازنین در غم دانشجویان زندانی، استادان تعلیقی و جفاهاى جانكاهى که بر دانشگاهيان رفت، چگونه خونين‌دل نگران دانشجويان و آينده دانشگاهيان بود و از هیچ كوششى برای صيانت از جايگاه والاى دانشگاه دریغ نورزيد. او در صدور بسيارى از بیانیه‌های استادان، در دفاع از کیان دانشگاه، پیشگام بود و مایه‌ی دلگرمی و قوت قلب.

امروز پس از سال‌ها بردبارى و تحمل فضاى خفقان‌آلود دانشگاه، از تحقیر دانش و دانشگاهیان متخصص تا بر صدر نشاندن مداحان و مرتزقان، گوهرى كم‌تا، چونان مهرداد قیومی بیدهندی، ناگزير از كناره‌گيرى از دانشگاه می‌‌شود و عطای چنین دانشگاه خوارشده‌اى را به لقایش می‌بخشد!

آوخ و افسوس بر ما! که چنین سخت‌جان گشته‌ایم و اين فضاى ننگین بار و ادبارآور را تاب می‌آریم!

دریغا از دانش و دانشگاه!
دریغ و درد!

#نگار_ذیلابی
استاد تعلیقی دانشگاه شهید بهشتی
#مهرداد_قیومی_بیدهندی
#هادی_عالم‌زاده
#زن_زندگی_آزادی
از صفحه شخصی استاد گرامی نگار ذیلابی، با عنوان تاریخ و تمدن

جوش دریا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدتی فعالیت نخواهیم داشت.
از همراهی‌تون تا امروز سپاسگزارم و قدردان محبت شما خواهیم بود.
درود و احترام خدمت گرامیان همراه؛
عزیزان همدل و بی‌ریا که همواره پشتوانه ارزشمند این صفحه کوچک بوده و هستید.
🍃🌺🍃

نگاه گرم و همراهی بی‌شائبه شما عزیزان، زیباترین و ماندگارترین لحظات و خاطرات را برای ما می‌سازد و جمع کوچک ما را به ادامه این مسیر دلگرم و خوشبین می‌کند.
🍃🌺🍃

ارادتمندتان:
ادمین کانال
HTML Embed Code:
2024/06/01 16:04:42
Back to Top