روزهای جنگی-۱۸
این روزها باید ماند...
۲۱مهر:
نماز صبح قضا شد.
حسابم را چک کردم؛ مردم ۴۰۰میلیون واریز کردند. دمشان گرم.
رفتیم طرابلس برای خرید پتو. بهزحمت چند کارگاه پتوفروشی پیدا کردیم. گران بود. طرف طمع کرده بود.
کلا لبنان کشور وارداتیست نه تولیدی. همهچیز وارد میشود. الان چهارراهمولوی بود، ۳۰هزار پتو را دوساعته بار زده بودیم!
لبنان زیرساخت جدی هم ندارد! در جنگ۳۳روزه بسیاریش نابود شد. الان برای لبنان تهدید زدن زیرساختها کارکرد نظامی ندارد! چیزی برای از دست دادن ندارند!
طرابلس سنینشین است. آنجا هم کمپ آوارهها بهراه است. حزب عجب تشکیلات اجتماعی منظمی دارد. از تکتک آوارهها لیست مفصل دارد. عمراً کمیته امداد بعد از ۴۰سال به گرد پایشان برسد!
شیخظاهر ناهار ما را برد پیش اقوام. مریم خانم و همسرش در آمریکا زندگی میکنند. عجیب پولدارند. بعد جنگ هرچه شوهرش اصرار کرده به آمریکا نرفته! میگوید:
«این روزها باید ماند.»
برادرش نیز ۶۰-۷۰نفر را در آپارتمانش جا داده.
بسیاری از اعضا و طرفداران مسیحی و سنی حزب، آوارهها را در خانههایشان اسکان دادهاند. این اعجاز سیدحسن است در تسخیر قلبها.
لبنانیها خیلی باکلاساند! زیست اروپایی دارند. آوارههایشان هم شیک و تروتمیزند. جدای عربِ عراقی و حتی سوریاند. در کمکها باید مراقب عزت نفسشان بود.
تیپها اکثرا اسپورت با رنگهای شاد. عکس جماعت حزباللهی ایران که همه یکشکلاند!
مهدی گیر داده با دست غذا نخورم! و پیتزا را هم با چنگال بردارم! نمیتوانم! بدتر شد، سس پاشید روی تن و بدنم!
لبنانیها همیشه قهوه، سیگار و قلیانشان بهراه است اما برای ما گران!
فلافل ۲۰۰هزار تومان!
شاورما از ۳۰۰هزار به بالا!
مهدی سرویس کرده! ما را بسته به فلافل!
معدهای نمانده! فعلا خرج هر نفرمان از ۴۰میلیون زد بالا.
خبر آمد موشکهای حزب تلاویو را شکافته. ذوق کردیم. بمباران ضاحیه کم شده! صدای پهپادها هم نمیآید! نمیدانم چرا!
سال۹۸ که بیروت بودم، با محمدحسین(عضو حزب) رفیق شدم. چند روز است جواب نمیدهد. یحتمل جبهه جنوب است.
دلم شور افتاده. واتساپ چک نمیکند.
کاش میشد رفت جبهه جنوب.
#جواد_موگویی
https://hottg.com/javadmogoei
>>Click here to continue<<
