Channel: جامعه نو
#الف_ویژه
🏷️ خلاصه ارزیابی جامعهنو از چشم انداز پیش رو
🖊️ شورای سردبیری: بنا به پیشنهاد یکی از همراهان تیزبین، اگر بخواهیم عصاره مطالب و ارزیابیهای چندسال اخیر جامعه نو را در مورد وضعیت و چشمانداز آینده کشور مرور و خلاصه کنیم اینهاست :
۱ - ساختارطبقاتی جامعه چنان تغییر کرده که از امکان تحولات تدریجی اصلاحطلبانه کاسته و پتانسیل شورش کور بنیانکن در آن بالا رفته است :
طیقه متوسط که در سیاست میانهرو و اصلاحطلب است در مسیر اضمحلال است ؛
فشار اقتصادی بر لایههای پایین دستمزدبگیران تشدید شده و بهحد انفجار کور رسیده است ؛
حاشیه نشینی بویژه در تهران چندین برابر سال ۵۵ و ۵۶ افزایش یافته است(بمب ساعتیشورش شهری) ؛
سرمایهداری ملی بواسطه سیاستهای حکومت چشمانداز امیدبخشی پیش رو ندارد(بیثباتی بازار، یکهتازی مافیای تجاری حکومتی، فقدان چشمانداز توسعه)
لایه هایی ازطبقه سرمایهدار زاده غارت حکومتی، به تدریج نقش سیاسی پیدا کردهاست(به خاطر ترس از آینده خواهان تغییر رویه و انعطاف سیاسی حکومت است) ؛
۲ - ساختارسیاسی حکومت دچار دستکاری دائم و تغییراتی شده که پتانسیل درگیری و تسویه درونی در قالب بروز بناپارتیزم در آن افزایش یافتهاست. یعنی:
ناکارایی سازوکارها و قالب ریزی ساختار حکومت سازی نظام اسلامی آشکار شده و وصله وپینه آن تضادهای درونی قانون اساسی را بر ملا و دارای تاثیر منفی کرده است(کاهش اعتبار نظر خبرگان، افزایش نقش رهبر مستقر، ...) ؛
انسدادسیاسی که قبلا در برابر مخالفان و اصلاحطلبان قرار داشت اکنون به داخل حکومت انتقال یافته است(در تقسیم قدرت بین اجزای داخل حکومت ، وحل مسالمتآمیز مساله جانشینی درمانده است)؛
نظر ما این بوده است که تغییر این موقعیت انسدادی فقط با ارادهای که احتمالا در قالب بناپارتیزم ظهور میکند ممکن است( باید در جوف یکی از شورشهای تهی دستان منتظر وقوعش باشیم).
۳ -ساختار و محتوای ذهنی جامعه در جهتی سیر کرده که مستعد استقبال ازفاشیزم ملی گرایانه در قالب رضاخانی است، زیرا:
حس تحقیر شدگی و عقبماندگی منتهی به نفی کامل حکومت فعلی، عمومیترین حس مشترک ایرانیان است(این حس منجر به استقبال از اقتدارگرایی مبتنی بر ملیت و وطنپرستی شوونیستی ، توام با نفرت وسیع از گرایشات شیعی میشود) ؛
میل به انتقامجویی و تنبیه ، همواره نتیجه از دست دادگی و تحقیر است که تسهیل کننده مسیر دیکتاتور بعدی میشود. شورشهای کور و فزاینده انتقامجویی رخ دهنده در آینده، محل تلاقی و هم افزایی " شورش از پایین، کودتا از بالا " خواهند بود. فرجامی پر از ویرانی بیشتر و منتهی به فاز بعدی تاریخ سیاسی ایران.
۴ - استراتژی امنیت ملی کشور به عنوان بستر و عرصه نظری سیاست خارجی به نقطه اضمحلال رسیده و از نماد پلنگ روی صخره به گربه روی درخت یاکنج اتاق شیفت یافته است( کنارآمدن فرودستانه با اعراب و سیلی خوردن از طالبان و آذربایجان، تضعیف نیروهای نیابتی، واپس خوردگی تدریجی از مناطق استقرار، مواضع متناقض وکاهنده ) که منجر به ضروری، حاد ، وتعیین کننده شدن تحول پیش رو در داخل کشور میشود.
اینها خلاصه عمدهترین روندهای در حال وقوع در ایران در چهار محور فوق هستند : نتیجه طبیعی روندهای ماهیتا واحد هستند، با یکدیگر همسو و زمینهساز یکدیگرند، یکدیگر را تقویت میکنند، و به مقصد واحدی میرسند. به همین دلیل احتمالا محتملترین افق پیش روی ملت ایران هستند.
🆔@jameeno
🏷️ خلاصه ارزیابی جامعهنو از چشم انداز پیش رو
🖊️ شورای سردبیری: بنا به پیشنهاد یکی از همراهان تیزبین، اگر بخواهیم عصاره مطالب و ارزیابیهای چندسال اخیر جامعه نو را در مورد وضعیت و چشمانداز آینده کشور مرور و خلاصه کنیم اینهاست :
۱ - ساختارطبقاتی جامعه چنان تغییر کرده که از امکان تحولات تدریجی اصلاحطلبانه کاسته و پتانسیل شورش کور بنیانکن در آن بالا رفته است :
طیقه متوسط که در سیاست میانهرو و اصلاحطلب است در مسیر اضمحلال است ؛
فشار اقتصادی بر لایههای پایین دستمزدبگیران تشدید شده و بهحد انفجار کور رسیده است ؛
حاشیه نشینی بویژه در تهران چندین برابر سال ۵۵ و ۵۶ افزایش یافته است(بمب ساعتیشورش شهری) ؛
سرمایهداری ملی بواسطه سیاستهای حکومت چشمانداز امیدبخشی پیش رو ندارد(بیثباتی بازار، یکهتازی مافیای تجاری حکومتی، فقدان چشمانداز توسعه)
لایه هایی ازطبقه سرمایهدار زاده غارت حکومتی، به تدریج نقش سیاسی پیدا کردهاست(به خاطر ترس از آینده خواهان تغییر رویه و انعطاف سیاسی حکومت است) ؛
۲ - ساختارسیاسی حکومت دچار دستکاری دائم و تغییراتی شده که پتانسیل درگیری و تسویه درونی در قالب بروز بناپارتیزم در آن افزایش یافتهاست. یعنی:
ناکارایی سازوکارها و قالب ریزی ساختار حکومت سازی نظام اسلامی آشکار شده و وصله وپینه آن تضادهای درونی قانون اساسی را بر ملا و دارای تاثیر منفی کرده است(کاهش اعتبار نظر خبرگان، افزایش نقش رهبر مستقر، ...) ؛
انسدادسیاسی که قبلا در برابر مخالفان و اصلاحطلبان قرار داشت اکنون به داخل حکومت انتقال یافته است(در تقسیم قدرت بین اجزای داخل حکومت ، وحل مسالمتآمیز مساله جانشینی درمانده است)؛
نظر ما این بوده است که تغییر این موقعیت انسدادی فقط با ارادهای که احتمالا در قالب بناپارتیزم ظهور میکند ممکن است( باید در جوف یکی از شورشهای تهی دستان منتظر وقوعش باشیم).
۳ -ساختار و محتوای ذهنی جامعه در جهتی سیر کرده که مستعد استقبال ازفاشیزم ملی گرایانه در قالب رضاخانی است، زیرا:
حس تحقیر شدگی و عقبماندگی منتهی به نفی کامل حکومت فعلی، عمومیترین حس مشترک ایرانیان است(این حس منجر به استقبال از اقتدارگرایی مبتنی بر ملیت و وطنپرستی شوونیستی ، توام با نفرت وسیع از گرایشات شیعی میشود) ؛
میل به انتقامجویی و تنبیه ، همواره نتیجه از دست دادگی و تحقیر است که تسهیل کننده مسیر دیکتاتور بعدی میشود. شورشهای کور و فزاینده انتقامجویی رخ دهنده در آینده، محل تلاقی و هم افزایی " شورش از پایین، کودتا از بالا " خواهند بود. فرجامی پر از ویرانی بیشتر و منتهی به فاز بعدی تاریخ سیاسی ایران.
۴ - استراتژی امنیت ملی کشور به عنوان بستر و عرصه نظری سیاست خارجی به نقطه اضمحلال رسیده و از نماد پلنگ روی صخره به گربه روی درخت یاکنج اتاق شیفت یافته است( کنارآمدن فرودستانه با اعراب و سیلی خوردن از طالبان و آذربایجان، تضعیف نیروهای نیابتی، واپس خوردگی تدریجی از مناطق استقرار، مواضع متناقض وکاهنده ) که منجر به ضروری، حاد ، وتعیین کننده شدن تحول پیش رو در داخل کشور میشود.
اینها خلاصه عمدهترین روندهای در حال وقوع در ایران در چهار محور فوق هستند : نتیجه طبیعی روندهای ماهیتا واحد هستند، با یکدیگر همسو و زمینهساز یکدیگرند، یکدیگر را تقویت میکنند، و به مقصد واحدی میرسند. به همین دلیل احتمالا محتملترین افق پیش روی ملت ایران هستند.
🆔@jameeno
#الف
🏷️ در تمنای تعادل!
🔸 شورای سردبیری: اگر بگذریم از هزاران آدمی که به دلایلی ناپذیرفتنی مثل منافع مادی یا باور دینی یا عشق به افراد از شرایط موجود دفاع میکنند، کسانی هم باور دارند به دلایل عقلانی و خردمندانه مانند چشماندازهای سیاست جهانی و منافع درازمدتِ سرزمینی، حکومت فعلی مفید و کارآمد و قابل تحمل است. شاید صداقت دارند اما مسیر عقلانیت، غیر از افق، حصارها و خطکشیهایی هم در کنارۀ خود دارد که این افراد آنها را نمیبینند و البته نمیتوان به آنها بیتوجه بود. توضیح خواهیم داد.
احتمالاً امروز برای برخی از ما روشن است که برای عبور از وضعیت غیرقابل دفاعِ فعلی کشور، نیازمندِ تعادل ملی هستیم. تعادل ملی وضعیتی است که در آن آدمها و روندها تزاحمی ندارند و اهداف کلانی نیز موجب همسوییِ نسبیِ آنها میشود و میزان تعارض آنها کنترل شده است. فرض کنید یک دستگاه جادویی برای ایجاد جامعۀ متعادل وجود دارد که با سنجش گرایشها و آدمها آنها را در خود میپذیرد تا یک جامعۀ متعادل بسازد. این دستگاه ماهیت مؤمنان، ناباوران، آدمپرستان، عقلا، کودنها، نظامهای فکری، الگوهای اقتصادی، احزاب و خصوصیات روانیِ آدمها را میشناسد و تشخیص میدهد اما ارزشِ متفاوتی برایشان قائل نیست و تنها معیارش برای پس زدن، سازشناپذیری و عدم تحملِ دیگری بین ایدهها، پدیدهها و آدمهاست. به عبارت دیگر تنها شرطش برای اجازۀ ورود دادن به جامعهای که میسازد، پذیرش دیگری و فقدان تزاحم است. با تجربۀ ما، آن جامعه خواهد توانست به تعادلی عمومی برسد و کارکردهای مثبتی داشته باشد. اگر این مدل را در برابرمان بگذاریم، میتوانیم نتیجه بگیریم حکومت و دولتی میخواهیم که بتواند زندگیِ مؤمنانِ باورمند به نجاتبخشیِ عقایدشان را در کنار دیگرانی که دنبال سعادت و خوشیِ اینجهانیاند سامان دهد، تزاحم حجاب و بیحجابی را بزداید، تعارض ایمان و بیایمانی را به محتویات کتابها محدود کند، سلطنتطلبیِ مبتنی بر فقیه را ببیند، سلطنتطلبیِ شاهمدار را هم ببیند و سلطنتِ جمهور را هم در کنار آنها بگذارد، مسئولیتهای کلان حکومت در مورد اقتصاد را در کنار آزادسازیِ تولید ثروت، مکمل هم بداند، لزوم نظم اجتماعی را در کنار آزادی فردی و آزادی ابراز عقیده و تشکیل جماعات همفکر ببیند، عرف را قاضی بین مردم قراد دهد، دوستی با همسایه و مسالمت را همراه با تقویت نظامی پیش ببرد و...! چنین میخواهیم. مهاتما و به دنبالش جواهر لعل میخواستیم، نشد!
واضح است الان چنین نگاهی در حکومت نداریم اما نکته این است که آیا آدمهایی که چنین باور و منش و رفتاری داشته باشند داریم؟ بله کم داریم. نکتۀ بدتر آنکه متفکرانی هم که بتوانند بنای نظریِ چنین سازوکاری را پدید آورند نداریم. خلاصه بگوییم، ژان ژاک روسو که نداشتهایم، بیسمارک هم نداریم و تخم چنین آدمهایی را رضاخان و محمدرضا شاه و خمینی و جانشین او از زمین در آوردهاند، جایش هویدا و احمدینژاد کاشتهاند و دانههای تازهای هم بر این خاک پیدا نیست. تعادل ملی ماندگار و بنیادین، بدون اینگونه آدمها پدید نمیآید. آنهایی که در تاریخ «پدر ملت» خوانده میشوند و به ملتها تعادل میدهند از اینگونهاند. فعلاً دنبالشان نگردید. نیست!
نشانههای کوچک و بزرگِ فقدان تعادل ملی بسیار است؛ مثلاً راهروهای دهشتزای مترو ، خشونت و نفرتی که در فضای مجازی موج میزند، بلاهت و فساد و پوسیدگیِ مفرطی که در صحن مجلس موج میزند و در جلسات دولت اسباب خنده و مضحکه است، مدارسی که در آنها هزار خطر مادی و معنوی کودکان را تهدید میکند، جایگاهی جهانی که هر ناکسی آن را با مداخله و تروریسم پیوند میزند، بازاری که در آن انواعی از غارت و خونخواری سلطه دارد و تلویزیونی که مانند سرنگ به جامعه نفرت و حماقت تزریق میکند. اینها همه نشانۀ تعادلهای از دست رفتهاند.
فرقی نمیکند چه کسی آن بالا نشسته است؛ این ملت را به سمت اضمحلال جسمی، روانی و روحی میبرد. او تعادل ملی را به دوردست پرتاب کرده و مسیرِ رفتن به سوی آن را بسته است.
آخر و طرفه اینکه، بیشترین دشمنیِ حکومت و دولت و نیروی تحمیق و نیروی سرکوب و رسانۀ بیگانه و کودنهای شناور در فضای مجازی و از همه مهمتر، اهل فکرِ کمتجربه، با تک و توک خردهآدمهای متعادلی است که در گوشه و کنار این کشور در عزلت یا زندان پراکندهاند. این آخری، فقط غمگین نمیکند، ناامید هم میکند!
🆔@jameeno
🏷️ در تمنای تعادل!
🔸 شورای سردبیری: اگر بگذریم از هزاران آدمی که به دلایلی ناپذیرفتنی مثل منافع مادی یا باور دینی یا عشق به افراد از شرایط موجود دفاع میکنند، کسانی هم باور دارند به دلایل عقلانی و خردمندانه مانند چشماندازهای سیاست جهانی و منافع درازمدتِ سرزمینی، حکومت فعلی مفید و کارآمد و قابل تحمل است. شاید صداقت دارند اما مسیر عقلانیت، غیر از افق، حصارها و خطکشیهایی هم در کنارۀ خود دارد که این افراد آنها را نمیبینند و البته نمیتوان به آنها بیتوجه بود. توضیح خواهیم داد.
احتمالاً امروز برای برخی از ما روشن است که برای عبور از وضعیت غیرقابل دفاعِ فعلی کشور، نیازمندِ تعادل ملی هستیم. تعادل ملی وضعیتی است که در آن آدمها و روندها تزاحمی ندارند و اهداف کلانی نیز موجب همسوییِ نسبیِ آنها میشود و میزان تعارض آنها کنترل شده است. فرض کنید یک دستگاه جادویی برای ایجاد جامعۀ متعادل وجود دارد که با سنجش گرایشها و آدمها آنها را در خود میپذیرد تا یک جامعۀ متعادل بسازد. این دستگاه ماهیت مؤمنان، ناباوران، آدمپرستان، عقلا، کودنها، نظامهای فکری، الگوهای اقتصادی، احزاب و خصوصیات روانیِ آدمها را میشناسد و تشخیص میدهد اما ارزشِ متفاوتی برایشان قائل نیست و تنها معیارش برای پس زدن، سازشناپذیری و عدم تحملِ دیگری بین ایدهها، پدیدهها و آدمهاست. به عبارت دیگر تنها شرطش برای اجازۀ ورود دادن به جامعهای که میسازد، پذیرش دیگری و فقدان تزاحم است. با تجربۀ ما، آن جامعه خواهد توانست به تعادلی عمومی برسد و کارکردهای مثبتی داشته باشد. اگر این مدل را در برابرمان بگذاریم، میتوانیم نتیجه بگیریم حکومت و دولتی میخواهیم که بتواند زندگیِ مؤمنانِ باورمند به نجاتبخشیِ عقایدشان را در کنار دیگرانی که دنبال سعادت و خوشیِ اینجهانیاند سامان دهد، تزاحم حجاب و بیحجابی را بزداید، تعارض ایمان و بیایمانی را به محتویات کتابها محدود کند، سلطنتطلبیِ مبتنی بر فقیه را ببیند، سلطنتطلبیِ شاهمدار را هم ببیند و سلطنتِ جمهور را هم در کنار آنها بگذارد، مسئولیتهای کلان حکومت در مورد اقتصاد را در کنار آزادسازیِ تولید ثروت، مکمل هم بداند، لزوم نظم اجتماعی را در کنار آزادی فردی و آزادی ابراز عقیده و تشکیل جماعات همفکر ببیند، عرف را قاضی بین مردم قراد دهد، دوستی با همسایه و مسالمت را همراه با تقویت نظامی پیش ببرد و...! چنین میخواهیم. مهاتما و به دنبالش جواهر لعل میخواستیم، نشد!
واضح است الان چنین نگاهی در حکومت نداریم اما نکته این است که آیا آدمهایی که چنین باور و منش و رفتاری داشته باشند داریم؟ بله کم داریم. نکتۀ بدتر آنکه متفکرانی هم که بتوانند بنای نظریِ چنین سازوکاری را پدید آورند نداریم. خلاصه بگوییم، ژان ژاک روسو که نداشتهایم، بیسمارک هم نداریم و تخم چنین آدمهایی را رضاخان و محمدرضا شاه و خمینی و جانشین او از زمین در آوردهاند، جایش هویدا و احمدینژاد کاشتهاند و دانههای تازهای هم بر این خاک پیدا نیست. تعادل ملی ماندگار و بنیادین، بدون اینگونه آدمها پدید نمیآید. آنهایی که در تاریخ «پدر ملت» خوانده میشوند و به ملتها تعادل میدهند از اینگونهاند. فعلاً دنبالشان نگردید. نیست!
نشانههای کوچک و بزرگِ فقدان تعادل ملی بسیار است؛ مثلاً راهروهای دهشتزای مترو ، خشونت و نفرتی که در فضای مجازی موج میزند، بلاهت و فساد و پوسیدگیِ مفرطی که در صحن مجلس موج میزند و در جلسات دولت اسباب خنده و مضحکه است، مدارسی که در آنها هزار خطر مادی و معنوی کودکان را تهدید میکند، جایگاهی جهانی که هر ناکسی آن را با مداخله و تروریسم پیوند میزند، بازاری که در آن انواعی از غارت و خونخواری سلطه دارد و تلویزیونی که مانند سرنگ به جامعه نفرت و حماقت تزریق میکند. اینها همه نشانۀ تعادلهای از دست رفتهاند.
فرقی نمیکند چه کسی آن بالا نشسته است؛ این ملت را به سمت اضمحلال جسمی، روانی و روحی میبرد. او تعادل ملی را به دوردست پرتاب کرده و مسیرِ رفتن به سوی آن را بسته است.
آخر و طرفه اینکه، بیشترین دشمنیِ حکومت و دولت و نیروی تحمیق و نیروی سرکوب و رسانۀ بیگانه و کودنهای شناور در فضای مجازی و از همه مهمتر، اهل فکرِ کمتجربه، با تک و توک خردهآدمهای متعادلی است که در گوشه و کنار این کشور در عزلت یا زندان پراکندهاند. این آخری، فقط غمگین نمیکند، ناامید هم میکند!
🆔@jameeno
#در_کرانه_روز
🏷️ توزیع زمانی بزرگترین ارقام فساد حکومتی که در آنها فقدان سرانگشت مقامات ارشد حکومتی غیرممکن است، نشانگر چند نکته است: فراوانی موارد با دوره های زمانی ریاست جمهوری رابطه معنادار دارد؛ همین نسبت نشان میدهد حداقل تا نیمه دهه هشتاد نظام نظارتی دستگاه بوروکراسی دولت کارکرد پیشگیرنده نسبی خود را حفظ کرده بوده است؛ و اینکه نشان میدهد توزیع فراوانی موارد فساد با نزدیکی سیاسی قوه مجریه به هسته مرکزی حکومت نسبت مستقیم معنادار دارد !
🆔@jameeno
🏷️ توزیع زمانی بزرگترین ارقام فساد حکومتی که در آنها فقدان سرانگشت مقامات ارشد حکومتی غیرممکن است، نشانگر چند نکته است: فراوانی موارد با دوره های زمانی ریاست جمهوری رابطه معنادار دارد؛ همین نسبت نشان میدهد حداقل تا نیمه دهه هشتاد نظام نظارتی دستگاه بوروکراسی دولت کارکرد پیشگیرنده نسبی خود را حفظ کرده بوده است؛ و اینکه نشان میدهد توزیع فراوانی موارد فساد با نزدیکی سیاسی قوه مجریه به هسته مرکزی حکومت نسبت مستقیم معنادار دارد !
🆔@jameeno
#الف
🏷️چرا ایران اینقدر ضعیف است؟
🖊️ شورای سردبیری: سادهترین راه بدست آوردن تصویری از موقعیت بینالمللی کشور، گشت زدن در مرزهای آن است. از مثالی که همین امروز صبح در اخبار منعکس شده شروع کنیم: از میدان نفتی مشترک آرش با کویت و عربستان که نمایندۀ مجلس گفته قابلی ندارد و معنی آن این است که ایران ادعای خود را در مورد این میدان پس میگیرد. از جزایر تنگۀ هرمز، که بهترین رفقای حکومت آنها را در اعلامیههای مشترک به امارات میبخشند، از پاکستان که اگر از هر چه بتوان گذشت حمایتش از تروریسم مرزی علیه ایران غیرقابل کتمان است. حکومت ضدبشری و بدوی افغانستان علناً از ایران سواری میگیرد و به گوش رئیسجمهورش سیلی میزند، ترکمنستان مشغول معاهدات پانترکیِ شومی با ترکیه، رقیب منطقهای ایران است.
پوتین در روسیه از نمایش اینکه ایران یک برگ بازی او در سیاست جهانی است ابایی ندارد و اینکه ایران تدارکاتچی روسیه در جنگ اوکراین است، پیش جنگ سوریه که ایران پیادهنظامِ روسیه بود، بیآبرویی بهتری است. گیر کردن سیاست ایران پشت مرزِ کشورِ جعلیِ آذربایجان در سالهای اخیر نقل محافل بوده است. ترکیه در معادلات منطقهای و زورگوییهای همسایگی سیاست خارجی ایران را له کرده است و عراق هم که اظهر من الشمس است: سیستم دستساز آمریکاییها با وردستیِ حکومت ایران، بدون اجازۀ آمریکا آب نمیخورد و علیرغم مشکلات داخلی در صورت بالا گرفتن یک درگیری نظامیِ تعیینکننده در منطقه، چاه ویلِ پول و سلاح و خنجری در پشت سر ایران خواهد شد.
ادامه این مطلب را میتوانید اینجا بخوانید.
🆔@jameeno
🏷️چرا ایران اینقدر ضعیف است؟
🖊️ شورای سردبیری: سادهترین راه بدست آوردن تصویری از موقعیت بینالمللی کشور، گشت زدن در مرزهای آن است. از مثالی که همین امروز صبح در اخبار منعکس شده شروع کنیم: از میدان نفتی مشترک آرش با کویت و عربستان که نمایندۀ مجلس گفته قابلی ندارد و معنی آن این است که ایران ادعای خود را در مورد این میدان پس میگیرد. از جزایر تنگۀ هرمز، که بهترین رفقای حکومت آنها را در اعلامیههای مشترک به امارات میبخشند، از پاکستان که اگر از هر چه بتوان گذشت حمایتش از تروریسم مرزی علیه ایران غیرقابل کتمان است. حکومت ضدبشری و بدوی افغانستان علناً از ایران سواری میگیرد و به گوش رئیسجمهورش سیلی میزند، ترکمنستان مشغول معاهدات پانترکیِ شومی با ترکیه، رقیب منطقهای ایران است.
پوتین در روسیه از نمایش اینکه ایران یک برگ بازی او در سیاست جهانی است ابایی ندارد و اینکه ایران تدارکاتچی روسیه در جنگ اوکراین است، پیش جنگ سوریه که ایران پیادهنظامِ روسیه بود، بیآبرویی بهتری است. گیر کردن سیاست ایران پشت مرزِ کشورِ جعلیِ آذربایجان در سالهای اخیر نقل محافل بوده است. ترکیه در معادلات منطقهای و زورگوییهای همسایگی سیاست خارجی ایران را له کرده است و عراق هم که اظهر من الشمس است: سیستم دستساز آمریکاییها با وردستیِ حکومت ایران، بدون اجازۀ آمریکا آب نمیخورد و علیرغم مشکلات داخلی در صورت بالا گرفتن یک درگیری نظامیِ تعیینکننده در منطقه، چاه ویلِ پول و سلاح و خنجری در پشت سر ایران خواهد شد.
ادامه این مطلب را میتوانید اینجا بخوانید.
🆔@jameeno
Telegraph
چرا ایران اینقدر ضعیف است؟
#الف سادهترین راه بدست آوردن تصویری از موقعیت بینالمللی کشور، گشت زدن در مرزهای آن است. از مثالی که همین امروز صبح در اخبار منعکس شده شروع کنیم: از میدان نفتی مشترک آرش با کویت و عربستان که نمایندۀ مجلس گفته قابلی ندارد و معنی آن این است که ایران ادعای…
#در_کرانه_روز
🏷️ در برابر این عملیات بلاهت بار حوثیها که ما برایش کف میزنیم و حتی داشتن نقش در آن را تکذیب زبانی هم نمیکنیم صبر پیشه کردهاند و فقط حساب هزینه اقتصادیاش را نگه میدارند و به نام ایران هم دارند مینویسند. به آنهایی که "نان خشک میخورند و لنگ میبندند" کاری ندارند و یک روز این صورتحساب را در دادگاههای بینالمللی در برابر ما میگذارند! خواهیم پرداخت، همانگونه که هزینههای حمله به خوابگاه آمریکاییها در بیروت و انفجار سفارتشان در همین شهر (جمعا حدود ۳ میلیارد دلار) و جاهای دیگر را پرداختیم. در آن ماجراها هم هرگز مدرک تعیین کنندهای درباره نقش ایران پیدا نشد... و فقط هورا کشیده بودیم!
🆔@jameeno
🏷️ در برابر این عملیات بلاهت بار حوثیها که ما برایش کف میزنیم و حتی داشتن نقش در آن را تکذیب زبانی هم نمیکنیم صبر پیشه کردهاند و فقط حساب هزینه اقتصادیاش را نگه میدارند و به نام ایران هم دارند مینویسند. به آنهایی که "نان خشک میخورند و لنگ میبندند" کاری ندارند و یک روز این صورتحساب را در دادگاههای بینالمللی در برابر ما میگذارند! خواهیم پرداخت، همانگونه که هزینههای حمله به خوابگاه آمریکاییها در بیروت و انفجار سفارتشان در همین شهر (جمعا حدود ۳ میلیارد دلار) و جاهای دیگر را پرداختیم. در آن ماجراها هم هرگز مدرک تعیین کنندهای درباره نقش ایران پیدا نشد... و فقط هورا کشیده بودیم!
🆔@jameeno
#در_کرانه_روز
🏷️ حالا دیگر نشانههای آشکاری هست که آنچه روز اول افشای ماجرای موسوم به چای دبش گفتیم دقیق بوده است. نقش آن شرکت در این دزدی به نازکی رنگی است که میمالند روی دیواری قطور. دیواری که تاریکخانه حکومت را از ما جدا میکند!
فساد حکومتی در حدودی که جریان دارد، نه تنها باید موجب سقوط کل دستگاه موسوم به دولت میشد، بلکه مشروعیت بقای سیستم موجود را از بین برده است. در آینده مشخص خواهد شد که حکومت به صورتی سیستمی و نظامدار سالها از کشور دزدی میکرده است. وجهی از همان سیاست موسوم به باقی گذاشتن زمین سوخته!
🆔@jameeno
🏷️ حالا دیگر نشانههای آشکاری هست که آنچه روز اول افشای ماجرای موسوم به چای دبش گفتیم دقیق بوده است. نقش آن شرکت در این دزدی به نازکی رنگی است که میمالند روی دیواری قطور. دیواری که تاریکخانه حکومت را از ما جدا میکند!
فساد حکومتی در حدودی که جریان دارد، نه تنها باید موجب سقوط کل دستگاه موسوم به دولت میشد، بلکه مشروعیت بقای سیستم موجود را از بین برده است. در آینده مشخص خواهد شد که حکومت به صورتی سیستمی و نظامدار سالها از کشور دزدی میکرده است. وجهی از همان سیاست موسوم به باقی گذاشتن زمین سوخته!
🆔@jameeno
#در_کرانه_روز
🏷️ همراهانی نظر جامعه نو را در باره جنگ در فلسطین خواستهاند. ما معمولا بر مسائل داخلی ایران متمرکز میشویم ولی چون درخواست چندبار تکرار شده و بی ربط با سیاست داخلی ایران هم نیست، خلاصه عرض میکنیم.
* تشکیل کشور بر مبنای دینی در یک منطقه دارای مناقشات تاریخی طولانی بین سه دین توسط سازمان ملل، خواست مکارانه بریتانیا و اشتباه ملل متحد بود. سازمان ملل هنوز نتوانسته این اشتباه را جبران کند.
* دولت دینی یهودی ماهیت توسعه طلبی و رفتار نازیماب داشت و از روز اول تجاوزکارانه و با اقدامات نسل کشی و کوچ اجباری آغاز کرد. این در تمام سالها و حتی بعد از توافقها ادامه یافته است.
* واکنش خشمآلود مسلحانه عموم اعراب علیه این تصمیم اشتباه و غیر بخردانه بود و به زیان آنها تمام شد. اقدام جمعی کلاسیک نظامی آنهادر دهه ۶۰ نیز از ابتدا محکوم به شکست شد.
* تبدیل مساله به یکی از اهرمهای دوران اوج جنگ سرد معضل را پیچیده و لاینحل کرد(اعراب با شوروی و اسرائیل با غرب). پس از فروپاشی شوروی فلسطینیها عملا بی حامی ماندند.
* بیچاره ماندن فلسطینیها سبب رشد دوباره رادیکالیزم در آنها شد و به فاجعه جنگ داخلی بین حماس و فتح و عملا دو دولتی شدن بقایای فلسطین ختم شد. پس از این تقسیم و انشعاب شیطانی، حمایت جهانی چپ از سازمانهای فلسطینی سلب و بر حقوق انسانی مردم متمرکز شد و برخلاف نظر عوام چپها از حماس حمایت نمیکنند. فلسطینیها آلت دست دولتهایی مثل حکومت ایران و مافیای فلسطینی شدهاند.
* راه حل معقول و قابل اجرای بین المللی پس از اشتباه اولیه جهانی، بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ هست که اسرائیل عملا آنرا هم از بین برده است. راه حل دو کشوری نیز عملا اکنون امکان ناپذیر است.اسرائیل و حامیانش میخواهند مساله جمعیت فلسطینی را به طرق مختلف غیر انسانی پاک کنند.
* در جنگ اخیر سازمان مافیایی حماس هم اشتباه کرد و هم جنایت. اسرائیل مترصد فرصت بود، طرح داشت و امکان نسل کشی و پاک کردن فلسطینیها از طریق جنایت جنگی با حمایت آمریکا و اعراب و سکوت دیگران را یافت. شرافت انسانی حکم میکند خواهان پایان این نسلکشی و کشتار با بمباران و گرسنگی جمعی باشیم.
* پیشبینی ما این است حدود ده میلیون فلسطینی پراکنده از این هم پراکندهتر شوند، در جماعات دیگر حل شوند و حداکثر در کرانه غربی به صورت یک جمعیت حدود ۳ میلیونی دارای هویت فلسطینی به بقا ادامه دهند.
* تنها موضع درست ملی در این جنگ میتواند حمایت از قطعنامه های تاریخی شورای امنیت و مجمع عمومی در این مورد و کمک های مادی ( توسعهای، درمانی،تحصیلی) به مردم فلسطین از طریق سازمان ملل باشد . شعار نه غزه، نه لبنان ایرانیان فقط با این مضمون میتواند درست باشد که کمکهای انساندوستانه ایران در آینده هم در حد معقول ادامه یابد، ولی از نظر سیاسی، ایران آنها را به حال خودشان بگذارد.
🆔@jameeno
🏷️ همراهانی نظر جامعه نو را در باره جنگ در فلسطین خواستهاند. ما معمولا بر مسائل داخلی ایران متمرکز میشویم ولی چون درخواست چندبار تکرار شده و بی ربط با سیاست داخلی ایران هم نیست، خلاصه عرض میکنیم.
* تشکیل کشور بر مبنای دینی در یک منطقه دارای مناقشات تاریخی طولانی بین سه دین توسط سازمان ملل، خواست مکارانه بریتانیا و اشتباه ملل متحد بود. سازمان ملل هنوز نتوانسته این اشتباه را جبران کند.
* دولت دینی یهودی ماهیت توسعه طلبی و رفتار نازیماب داشت و از روز اول تجاوزکارانه و با اقدامات نسل کشی و کوچ اجباری آغاز کرد. این در تمام سالها و حتی بعد از توافقها ادامه یافته است.
* واکنش خشمآلود مسلحانه عموم اعراب علیه این تصمیم اشتباه و غیر بخردانه بود و به زیان آنها تمام شد. اقدام جمعی کلاسیک نظامی آنهادر دهه ۶۰ نیز از ابتدا محکوم به شکست شد.
* تبدیل مساله به یکی از اهرمهای دوران اوج جنگ سرد معضل را پیچیده و لاینحل کرد(اعراب با شوروی و اسرائیل با غرب). پس از فروپاشی شوروی فلسطینیها عملا بی حامی ماندند.
* بیچاره ماندن فلسطینیها سبب رشد دوباره رادیکالیزم در آنها شد و به فاجعه جنگ داخلی بین حماس و فتح و عملا دو دولتی شدن بقایای فلسطین ختم شد. پس از این تقسیم و انشعاب شیطانی، حمایت جهانی چپ از سازمانهای فلسطینی سلب و بر حقوق انسانی مردم متمرکز شد و برخلاف نظر عوام چپها از حماس حمایت نمیکنند. فلسطینیها آلت دست دولتهایی مثل حکومت ایران و مافیای فلسطینی شدهاند.
* راه حل معقول و قابل اجرای بین المللی پس از اشتباه اولیه جهانی، بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ هست که اسرائیل عملا آنرا هم از بین برده است. راه حل دو کشوری نیز عملا اکنون امکان ناپذیر است.اسرائیل و حامیانش میخواهند مساله جمعیت فلسطینی را به طرق مختلف غیر انسانی پاک کنند.
* در جنگ اخیر سازمان مافیایی حماس هم اشتباه کرد و هم جنایت. اسرائیل مترصد فرصت بود، طرح داشت و امکان نسل کشی و پاک کردن فلسطینیها از طریق جنایت جنگی با حمایت آمریکا و اعراب و سکوت دیگران را یافت. شرافت انسانی حکم میکند خواهان پایان این نسلکشی و کشتار با بمباران و گرسنگی جمعی باشیم.
* پیشبینی ما این است حدود ده میلیون فلسطینی پراکنده از این هم پراکندهتر شوند، در جماعات دیگر حل شوند و حداکثر در کرانه غربی به صورت یک جمعیت حدود ۳ میلیونی دارای هویت فلسطینی به بقا ادامه دهند.
* تنها موضع درست ملی در این جنگ میتواند حمایت از قطعنامه های تاریخی شورای امنیت و مجمع عمومی در این مورد و کمک های مادی ( توسعهای، درمانی،تحصیلی) به مردم فلسطین از طریق سازمان ملل باشد . شعار نه غزه، نه لبنان ایرانیان فقط با این مضمون میتواند درست باشد که کمکهای انساندوستانه ایران در آینده هم در حد معقول ادامه یابد، ولی از نظر سیاسی، ایران آنها را به حال خودشان بگذارد.
🆔@jameeno
#به_جای_الف
(بریدهای از یک رمان)
🏷️ گذشته ایران نجس نیست!
🖊️ جامعهنو: این روزها در تلاشی همگانی برای درک آنچه رخ میدهد و آنچه رخ نمیدهد بحثهای زیادی در کشور جریان دارد. بین اقتصاددانان، بین فعالان سیاسی، بین جویندگان تغییر و طرفداران تداوم حکومت کنونی، بین روشنفکران،... و بین رندان سیاسی و عوام !
این مورد آخری بسیار جالب است: کسانی که تاریخ این کشور را خوب میدانند ، ذهن مردمان عادی را که از اوضاع به تنگ آمدهاند زیر باران اطلاعات نادرست درباره سالهای قبل از ۵۸ گرفتهاند: لالایی شیرین درباره دوران شکوهمند پهلوی، حرفهای تلخ در باره روشنفکران، و فحاشی علنی به نیروهای سیاسی ! دارند به جای نقد گذشته و ارزیابی آن به عنوان تجربه، خاک به چشم مردم میپاشند و بخش نجس و مقدس برایش میتراشند. ناجوانمردانه بودن به کنار، خطرناک هم هست!
تکهای از رمان "سقوط" نوشته معتمد ماهبخشان را با اجازه او برایتان انتخاب کردهایم تا به جای ما در بحث نقد گذشته حرف بزند.: درمواردی بسیار خواسته شده موضع خودمان را روشن کنیم و این یکی از آن موارد است: چپها و خطاهای آنها ! در این فصل یک جوان امروزی گذشته پدر بزرگ خود را در آخرین روزهای حیات او به نقد گرفته و با او گفتگو میکند.
ادامه مطلب را میتوانید در اینجا بخوانید.
🆔@jameeno
(بریدهای از یک رمان)
🏷️ گذشته ایران نجس نیست!
🖊️ جامعهنو: این روزها در تلاشی همگانی برای درک آنچه رخ میدهد و آنچه رخ نمیدهد بحثهای زیادی در کشور جریان دارد. بین اقتصاددانان، بین فعالان سیاسی، بین جویندگان تغییر و طرفداران تداوم حکومت کنونی، بین روشنفکران،... و بین رندان سیاسی و عوام !
این مورد آخری بسیار جالب است: کسانی که تاریخ این کشور را خوب میدانند ، ذهن مردمان عادی را که از اوضاع به تنگ آمدهاند زیر باران اطلاعات نادرست درباره سالهای قبل از ۵۸ گرفتهاند: لالایی شیرین درباره دوران شکوهمند پهلوی، حرفهای تلخ در باره روشنفکران، و فحاشی علنی به نیروهای سیاسی ! دارند به جای نقد گذشته و ارزیابی آن به عنوان تجربه، خاک به چشم مردم میپاشند و بخش نجس و مقدس برایش میتراشند. ناجوانمردانه بودن به کنار، خطرناک هم هست!
تکهای از رمان "سقوط" نوشته معتمد ماهبخشان را با اجازه او برایتان انتخاب کردهایم تا به جای ما در بحث نقد گذشته حرف بزند.: درمواردی بسیار خواسته شده موضع خودمان را روشن کنیم و این یکی از آن موارد است: چپها و خطاهای آنها ! در این فصل یک جوان امروزی گذشته پدر بزرگ خود را در آخرین روزهای حیات او به نقد گرفته و با او گفتگو میکند.
ادامه مطلب را میتوانید در اینجا بخوانید.
🆔@jameeno
Telegraph
گذشته ایران نجس نیست!
به جای الف (بریدهای از یک رمان) جامعهنو: این روزها در تلاشی همگانی برای درک آنچه رخ میدهد و آنچه رخ نمیدهد بحثهای زیادی در کشور جریان دارد. بین اقتصاددانان، بین فعالان سیاسی، بین جویندگان تغییر وطرفداران تداوم حکومت کنونی، بین روشنفکران،... و بین رندان…
#در_کرانه_روز
🏷️ اگر در یک کشمکش سیاسی نظامی بین دو کشور و یا دو جبهه، یکی پشت سرهم به طرف دیگر فشار بیاورد یا شلیک کند اما آن طرف جواب عملی و درخور ندهد، چند احتمال را میتوان داد:
جربزه پاسخ ندارد زیرا از تعمیق رویارویی میترسد (ایران در برابر طالبان).
جربزه پاسخ دارد، ولی توان و امکانات پاسخدهی ندارد (ایران در برابر صدام، پیش از دستیابی به اسکاد).
پاسخ را در حوزه دیگر میدهد و پاسخ نظامی را مخل کار موثری میداند که در حوزه دیگر میکند. (تحریم اقتصادی ایران توسط آمریکا)؛
میخواهد طرف را به نقطهای برساند که مشمول فصل هفت منشور سازمان ملل شود (آمریکا دربرابر یمن).
نتیجه: توان پاسخدهی موثر، همیشه ترکیب متعادلی است از عقل و قدرت نظامی !
🆔@jameeno
🏷️ اگر در یک کشمکش سیاسی نظامی بین دو کشور و یا دو جبهه، یکی پشت سرهم به طرف دیگر فشار بیاورد یا شلیک کند اما آن طرف جواب عملی و درخور ندهد، چند احتمال را میتوان داد:
جربزه پاسخ ندارد زیرا از تعمیق رویارویی میترسد (ایران در برابر طالبان).
جربزه پاسخ دارد، ولی توان و امکانات پاسخدهی ندارد (ایران در برابر صدام، پیش از دستیابی به اسکاد).
پاسخ را در حوزه دیگر میدهد و پاسخ نظامی را مخل کار موثری میداند که در حوزه دیگر میکند. (تحریم اقتصادی ایران توسط آمریکا)؛
میخواهد طرف را به نقطهای برساند که مشمول فصل هفت منشور سازمان ملل شود (آمریکا دربرابر یمن).
نتیجه: توان پاسخدهی موثر، همیشه ترکیب متعادلی است از عقل و قدرت نظامی !
🆔@jameeno
#در_کرانه_روز
🏷️ اینکه در چند هفته اخیر تظاهرات بسیار عظیمی از سوی مردم در کشورهای اروپایی، آسیایی، استرالیا، آمریکا و آفریقا به نفع فلسطینیها و علیه اسرائیل برگزار شد و درایران خبری نبود تفسیرهای مختلفی از قبیل ترس حکومت از جمع شدن مردم در یکجا و مخالفت با حکومت و نظیر اینها داشته است. یک تفسیرش هم میتواند مایه وحشت شود: فراوانی مخالفتهای فردی با فلسطینیها و طرفداری از اسرائیل و سکوت فردی نشان میدهد بسیاری از ما معیارهای عام اخلاقی را به خاطر نفرت از حکومت زیر پا گذاشته و دورانداختهایم. این مثل دچار شدن به سنگدلی به خاطر شکنجهشدن است. یک نتیجه شوم بعدی آن غالب شدن نفرت بر مناسبات ملی در تحولات و گذرگاه های تاریخی داخلی در آینده است و نتیجه دیگر قرار گرفتن در مسیر تبدیل به کشوری با مردمان ناساز و فاشیست مسلک درعرصه جهان. اینها نتایجی دهشتبار است!
🆔@jameeno
🏷️ اینکه در چند هفته اخیر تظاهرات بسیار عظیمی از سوی مردم در کشورهای اروپایی، آسیایی، استرالیا، آمریکا و آفریقا به نفع فلسطینیها و علیه اسرائیل برگزار شد و درایران خبری نبود تفسیرهای مختلفی از قبیل ترس حکومت از جمع شدن مردم در یکجا و مخالفت با حکومت و نظیر اینها داشته است. یک تفسیرش هم میتواند مایه وحشت شود: فراوانی مخالفتهای فردی با فلسطینیها و طرفداری از اسرائیل و سکوت فردی نشان میدهد بسیاری از ما معیارهای عام اخلاقی را به خاطر نفرت از حکومت زیر پا گذاشته و دورانداختهایم. این مثل دچار شدن به سنگدلی به خاطر شکنجهشدن است. یک نتیجه شوم بعدی آن غالب شدن نفرت بر مناسبات ملی در تحولات و گذرگاه های تاریخی داخلی در آینده است و نتیجه دیگر قرار گرفتن در مسیر تبدیل به کشوری با مردمان ناساز و فاشیست مسلک درعرصه جهان. اینها نتایجی دهشتبار است!
🆔@jameeno
#الف
🏷️ وکالت باطل!
شورای سردبیری: جنگ غزه و نتایج وحشتناک آن یک بار دیگر ما را با پرسشی بنیادین مواجه میکند: وظایف حکومتها در قبال مردمانی که سرنوشت خود را به آنها سپردهاند چیست و بزرگترین وظیفه آنها کدام است؟ وکالتی که مردمان به حاکمان میدهند تا کجا معتبر است و از کجا و به کدام دلایل باطل میشود؟
تاریخ به ما میگوید این موضوع همیشه چالشبرانگیز بوده و غالباً به فاجعه ختم شده است. نمونههای جالبی در تاریخ نشانگر اهمیت این پرسش و چگونگی پاسخ به آن هستند. مورد آلمان در نیمۀ اول قرن بیستم بسیار جالب است. مردمِ حسرتزده و فقیر آن در سال ۱۹۳۳ به حزب ناسیونال سوسیالیست و شعارهای آن رأی دادند. آن حزب سوای اقدامات داخلی (نفی دموکراسی و کشتار مخالفان) شش سال پس از رسیدن به قدرت مردم را به جنگی پنجساله کشاند که در پایان آن آلمان ویرانهای قابل ترحم، اشغال شده و با ملتی گرسنه و تحقیر شده بود.
حزب ناسیونال سوسیالیست هیچگاه از مردم نپرسیده بود وکالتی که با رأی به او داده بودند تا کجا نافذ است و میتوان پرسید آن وکالت واقعاً تا کجا نافذ بود و اعتبار داشت؟ کسی معمولاً این را نمیپرسد، چون در پایان این وکالتها، آن حکمرانان وکالت گرفته، یا خودکشی کرده یا به قتل رسیده و یا مردهاند. معدودی از آنها که مقابل میز دادگاهها ایستادهاند، با دیدن فرجام خود اصرار کردهاند که همۀ کارهایشان درست بوده و وکالتشان هنوز پس گرفته نشده و شخص اول مملکت خود هستند. صدام، میلوسوویچ، قذافی و...این اسمها میتواند ادامه یابد.
ادامه مطلب را میتوانید در اینجا بخوانید.
🆔@jameeno
🏷️ وکالت باطل!
شورای سردبیری: جنگ غزه و نتایج وحشتناک آن یک بار دیگر ما را با پرسشی بنیادین مواجه میکند: وظایف حکومتها در قبال مردمانی که سرنوشت خود را به آنها سپردهاند چیست و بزرگترین وظیفه آنها کدام است؟ وکالتی که مردمان به حاکمان میدهند تا کجا معتبر است و از کجا و به کدام دلایل باطل میشود؟
تاریخ به ما میگوید این موضوع همیشه چالشبرانگیز بوده و غالباً به فاجعه ختم شده است. نمونههای جالبی در تاریخ نشانگر اهمیت این پرسش و چگونگی پاسخ به آن هستند. مورد آلمان در نیمۀ اول قرن بیستم بسیار جالب است. مردمِ حسرتزده و فقیر آن در سال ۱۹۳۳ به حزب ناسیونال سوسیالیست و شعارهای آن رأی دادند. آن حزب سوای اقدامات داخلی (نفی دموکراسی و کشتار مخالفان) شش سال پس از رسیدن به قدرت مردم را به جنگی پنجساله کشاند که در پایان آن آلمان ویرانهای قابل ترحم، اشغال شده و با ملتی گرسنه و تحقیر شده بود.
حزب ناسیونال سوسیالیست هیچگاه از مردم نپرسیده بود وکالتی که با رأی به او داده بودند تا کجا نافذ است و میتوان پرسید آن وکالت واقعاً تا کجا نافذ بود و اعتبار داشت؟ کسی معمولاً این را نمیپرسد، چون در پایان این وکالتها، آن حکمرانان وکالت گرفته، یا خودکشی کرده یا به قتل رسیده و یا مردهاند. معدودی از آنها که مقابل میز دادگاهها ایستادهاند، با دیدن فرجام خود اصرار کردهاند که همۀ کارهایشان درست بوده و وکالتشان هنوز پس گرفته نشده و شخص اول مملکت خود هستند. صدام، میلوسوویچ، قذافی و...این اسمها میتواند ادامه یابد.
ادامه مطلب را میتوانید در اینجا بخوانید.
🆔@jameeno
Telegraph
وکالت باطل!
#الف شورای سردبیری: جنگ غزه و نتایج وحشتناک آن یک بار دیگر ما را با پرسشی بنیادین مواجه میکند: وظایف حکومتها در قبال مردمانی که سرنوشت خود را به آنها سپردهاند چیست و بزرگترین وظیفه آنهاکدام است؟ وکالتی که مردمان به حاکمان میدهند تا کجا معتبر است و از…
🏷️ یاد آوری : مرحوم ادوارد سعید میگوید اگر وعده خدا به این جماعت را کنار بگذاریم، تنها دلیلشان برای مالکیت یک سرزمین و بیرون راندن ساکنان آن وعده لرد بالفور نخست وزیر انگلیس است و زور پنتاگون !
https://twitter.com/i/status/1740136450757455901
🆔@jameeno
https://twitter.com/i/status/1740136450757455901
🆔@jameeno
X (formerly Twitter)
VideoSurge365 (@VideoSurge365) on X
@AJEnglish Worth sharing again. Two minutes by Professor Edward Said debunk the entire Zionist argument. #GazaGenocide 🇵🇸
#در_کرانه_روز
🏷️ این بخشی از بیانیه نیروهای سیاسی متصل به حاکمیت (محفل فکری بخش امنیتی) است که محتوای آن نقد سیاست کنونی سیستم از جنبه تاکتیکی هست، اما مانند یک رادیوسکوپی مراحل جنینی کودتای بخشی از نظام علیه بخش دیگرش را در آینده نشان میدهد: حمله به رفتار نسبتا عقلانی بخش حاکم و طبعا محافظه کار آن دربرابر تحریک خارجی ، درپوشش انتقاد از" تنزیل سیاست به اداره(امورجاری و معیشتی) و فرهنگ، و امنیت"!
نکته ظریف آن است که انتظار میرود در مراحل اولیه برآمدن خونتای اسلامی در ایران، الگو همان الگوی ژنرالهای پاکستانی باشد: متعصب و تندرو در ظاهر ، متحد اصلی ناتودرپشت پرده ، و در نهایت، زداینده جنون ایدئولوژیک از کشور. به طرز شگرفی قربانی کننده "دین قدرت"(ایدئولوژی) در پیشگاه "منطق قدرت" خواهند شد.
نشانی متن کامل:
http://B2n.ir/w85542
https://vrgl.ir/e3XqL
🆔@jameeno
🏷️ این بخشی از بیانیه نیروهای سیاسی متصل به حاکمیت (محفل فکری بخش امنیتی) است که محتوای آن نقد سیاست کنونی سیستم از جنبه تاکتیکی هست، اما مانند یک رادیوسکوپی مراحل جنینی کودتای بخشی از نظام علیه بخش دیگرش را در آینده نشان میدهد: حمله به رفتار نسبتا عقلانی بخش حاکم و طبعا محافظه کار آن دربرابر تحریک خارجی ، درپوشش انتقاد از" تنزیل سیاست به اداره(امورجاری و معیشتی) و فرهنگ، و امنیت"!
نکته ظریف آن است که انتظار میرود در مراحل اولیه برآمدن خونتای اسلامی در ایران، الگو همان الگوی ژنرالهای پاکستانی باشد: متعصب و تندرو در ظاهر ، متحد اصلی ناتودرپشت پرده ، و در نهایت، زداینده جنون ایدئولوژیک از کشور. به طرز شگرفی قربانی کننده "دین قدرت"(ایدئولوژی) در پیشگاه "منطق قدرت" خواهند شد.
نشانی متن کامل:
http://B2n.ir/w85542
https://vrgl.ir/e3XqL
🆔@jameeno
#الف
🏷️ درباره یک جنین!
🖊️ شورای سردبیری: امشب میخواهیم در رابطه با آنچه دیشب منتشر کردیم و از یک بیانیه تازه حرف بزنیم: "بیانیه۱۷۰ فعال سیاسی و مدنی و فرهنگی درباره ضرورت اعتراض سازمان یافته و نافرمانی مدنی".
ناگفته پیداست که اگر بیانیه شب پیشین امضا نداشت و امضا کردن آن اندکی کردیت امنیتی لازم داشت، بیانیه اخیر امضاهای روشنی دارد و شناسنامه سیاسی امضا کنندگان نیز در عنوان بیانیه آشکار است.
پیش از حرف اصلی، به این نکته اشاره کنیم درباره امضاها که طبق معمول آشکار است بسیاری نخوانده امضا میکنند و بسیاری هم فکر نکرده امضا میکنند وگرنه باید میدانستند که معقول نیست آدم در فرانسه و بلژیک بنشیند و به مصداق لنگش کن خواهان اعتراض سازمان یافته و نافرمانی مدنی در داخل شود. البته این حرف به نوعی شامل آن امنیتیهای امضا کننده بیانیه دیشب نیز میشود: آنها هم برای عمل در خارج ، خواستار رها کردن داخل شدهاند آنجا که میگویند حکومت با " تنزیل سیاست به اداره و فرهنگ و امنیت" علایق ایدیولوژیک آنها را وانهاده است.
اما نکته اصلی، نگاهی به زیرپوست ایران از طریق همین دو بیانیه است که به صورت طرفه و تفکر برانگیزی همزمان منتشر شدهاند. میتوان از طریق واکاوی مفاد آنها به روندهای زیرپوستی جاری در کشور پی برد. از تفسیر بند بند آنها میگذریم و صرفا به تصویری نهایی که به دست میدهند بسنده میکنیم. آنچه دیشب ارائه دادیم نشان میدهد نیروهای تندروی پس پرده آنچه را حکومت برای تداوم و ثبات سیستم انجام میدهد کافی نمیدانند و درپی دواندن نوعی ریشه بینالمللی برای تضمین بقا هستند. لباس ایدئولوژیک تشدید حمایت از غزه ( امروز غزه و فردا شاید جایی دیگر) و صرف منابع بیشتر برای آن در واقع دعوت برای تشدید میلیتاریسم اسلامی در ایران هست که در نهایت به مطالبه بمب اتم توسط امضا کنندگان خواهد رسید. از نگاه آنان اهمیت اقتدار در بیرون، از فایده امنیت در داخل (که تحقیرش کردهاند) بیشتر است. این تفکر لاجرم به محافظه کار وبی عمل دانستن حاکمیت مستقر میانجامد که البته فعلا حاکمیت چنین هست و خوب است که محافظه کار هست. پیش بینی ما این است که اتفاقا همین دیدگاه تندروی برونگرا، در داخل کارکرد سیاسی پیدا میکند و مانند عضوی از بدن که در اثر رشد زیاد سازوکار سایر اجزا را به هم میریزد به تقابل با بخش دیگری از سیستم میرسد. آنرا جنین خونتای اسلامی توصیف کرده بودیم. یکی از گهوارههای بناپارتیزم میتواند باشد. جنینی که هنوز نمیداند باید کدام طبقه را نمایندگی کند: شبه دولت اقتدارگرایی که تداوم خود را در ستیزه جویی خارجی و سرکوب داخلی خواهد یافت، یا طبقه نوخاسته چاق شده در دامان چهل ساله حاکمیت مطلق یک نفره که طبعا ثبات در داخل را به اقتدار در خارج ارجح میداند. اسم این طبقه را بورژوازی نو پدید گذاشته بودیم که درشرایط حاکمیتی شبه فئودالی به روش غارتی - مصادرهای پدید آمده است. اصل مسلم اینکه در سالهای اول رشد جنین یاد شده هستیم یعنی درباره فردا حرف نمیزنیم. دارد فعلا خون می آشامد و دست و پا تکان میدهد. باورش برای بسیاری سخت بوده، ولی روزی بیرون میآید و به حضور روحانیون پایان میدهد تا نمادی باشد بر یک شروع تازه.
درباره آن بیانیه دوم حرف زیادی نمیتوان زد. متاسفانه این فعالان و نیروها که غالبا حسن نیت دارند در تحولات واقعی جا ندارند، هرچند برای مکانیابی تلاش میکنند. در انواعی از سناریوهای ممکن پیش رو، هزینه میدهند اما تاثیر زیاد ندارند. آنها سه بار (۹۶، ۹۸، ۴۰۱) در حاشیه ماندند. نه توانستند جهت بدهند و نه در میدان خیابان جایی داشتند(تلاش فردی برای تاثیر بر خیابان البته داشتند) که دلیلش همان است که در عنوان بیانیه مطالبه کردهاند: سازماندهی!
میخواهیم نتیجه بگیریم، البته با قید "محتمل است":
نیروهایی که از نظر سیاسی در آینده روبروی هم خواهند ایستاد نیروهای تندروی سیستم و جنبش - شورشهای سازمان نیافته اجتماعی هستند. تماشاچی ناگزیر آنها محافظه کاران رو به افول نسل پیشین و فعالان سیاسی فاقد پایگاه اجتماعی(به تسامح، روشنفکران) هستند. این الگو قبلا دوبار در سال ۹۶ و ۹۸ رخ داده است: حضور توده شورشی بیسر و فاقد تاکتیسین در خیابان، و عملهجات (از باب تحقیر به کار نمیبریم) تندروهای اقتدار گرا در برابر آنها!
قربانی آخرین دور این شورشها، علاوه بر هزاران نفر از تهیدستان شهری ، همین تماشاچیهایی خواهند بود که در بالا توصیف کردیم. بعد از آن، دوران سیاهی از سرکوب و آرامش گورستانی برقرار خواهد بود. مصادرهای فراوانی برای تسویه حساب به بهانه پاکسازی اقتصادی رخ میدهد و شبه طبقه کلپتوکراتیک دولت صورت کاملا نظامی به خود میگیرد و حتما توانایی چندسال حکمرانی مقتدرانه را خواهد داشت که در پرتو باز تنظیم روابط خارجی با دولتهای ماورای همسایگان رخ میدهد....
🆔@jameeno
🏷️ درباره یک جنین!
🖊️ شورای سردبیری: امشب میخواهیم در رابطه با آنچه دیشب منتشر کردیم و از یک بیانیه تازه حرف بزنیم: "بیانیه۱۷۰ فعال سیاسی و مدنی و فرهنگی درباره ضرورت اعتراض سازمان یافته و نافرمانی مدنی".
ناگفته پیداست که اگر بیانیه شب پیشین امضا نداشت و امضا کردن آن اندکی کردیت امنیتی لازم داشت، بیانیه اخیر امضاهای روشنی دارد و شناسنامه سیاسی امضا کنندگان نیز در عنوان بیانیه آشکار است.
پیش از حرف اصلی، به این نکته اشاره کنیم درباره امضاها که طبق معمول آشکار است بسیاری نخوانده امضا میکنند و بسیاری هم فکر نکرده امضا میکنند وگرنه باید میدانستند که معقول نیست آدم در فرانسه و بلژیک بنشیند و به مصداق لنگش کن خواهان اعتراض سازمان یافته و نافرمانی مدنی در داخل شود. البته این حرف به نوعی شامل آن امنیتیهای امضا کننده بیانیه دیشب نیز میشود: آنها هم برای عمل در خارج ، خواستار رها کردن داخل شدهاند آنجا که میگویند حکومت با " تنزیل سیاست به اداره و فرهنگ و امنیت" علایق ایدیولوژیک آنها را وانهاده است.
اما نکته اصلی، نگاهی به زیرپوست ایران از طریق همین دو بیانیه است که به صورت طرفه و تفکر برانگیزی همزمان منتشر شدهاند. میتوان از طریق واکاوی مفاد آنها به روندهای زیرپوستی جاری در کشور پی برد. از تفسیر بند بند آنها میگذریم و صرفا به تصویری نهایی که به دست میدهند بسنده میکنیم. آنچه دیشب ارائه دادیم نشان میدهد نیروهای تندروی پس پرده آنچه را حکومت برای تداوم و ثبات سیستم انجام میدهد کافی نمیدانند و درپی دواندن نوعی ریشه بینالمللی برای تضمین بقا هستند. لباس ایدئولوژیک تشدید حمایت از غزه ( امروز غزه و فردا شاید جایی دیگر) و صرف منابع بیشتر برای آن در واقع دعوت برای تشدید میلیتاریسم اسلامی در ایران هست که در نهایت به مطالبه بمب اتم توسط امضا کنندگان خواهد رسید. از نگاه آنان اهمیت اقتدار در بیرون، از فایده امنیت در داخل (که تحقیرش کردهاند) بیشتر است. این تفکر لاجرم به محافظه کار وبی عمل دانستن حاکمیت مستقر میانجامد که البته فعلا حاکمیت چنین هست و خوب است که محافظه کار هست. پیش بینی ما این است که اتفاقا همین دیدگاه تندروی برونگرا، در داخل کارکرد سیاسی پیدا میکند و مانند عضوی از بدن که در اثر رشد زیاد سازوکار سایر اجزا را به هم میریزد به تقابل با بخش دیگری از سیستم میرسد. آنرا جنین خونتای اسلامی توصیف کرده بودیم. یکی از گهوارههای بناپارتیزم میتواند باشد. جنینی که هنوز نمیداند باید کدام طبقه را نمایندگی کند: شبه دولت اقتدارگرایی که تداوم خود را در ستیزه جویی خارجی و سرکوب داخلی خواهد یافت، یا طبقه نوخاسته چاق شده در دامان چهل ساله حاکمیت مطلق یک نفره که طبعا ثبات در داخل را به اقتدار در خارج ارجح میداند. اسم این طبقه را بورژوازی نو پدید گذاشته بودیم که درشرایط حاکمیتی شبه فئودالی به روش غارتی - مصادرهای پدید آمده است. اصل مسلم اینکه در سالهای اول رشد جنین یاد شده هستیم یعنی درباره فردا حرف نمیزنیم. دارد فعلا خون می آشامد و دست و پا تکان میدهد. باورش برای بسیاری سخت بوده، ولی روزی بیرون میآید و به حضور روحانیون پایان میدهد تا نمادی باشد بر یک شروع تازه.
درباره آن بیانیه دوم حرف زیادی نمیتوان زد. متاسفانه این فعالان و نیروها که غالبا حسن نیت دارند در تحولات واقعی جا ندارند، هرچند برای مکانیابی تلاش میکنند. در انواعی از سناریوهای ممکن پیش رو، هزینه میدهند اما تاثیر زیاد ندارند. آنها سه بار (۹۶، ۹۸، ۴۰۱) در حاشیه ماندند. نه توانستند جهت بدهند و نه در میدان خیابان جایی داشتند(تلاش فردی برای تاثیر بر خیابان البته داشتند) که دلیلش همان است که در عنوان بیانیه مطالبه کردهاند: سازماندهی!
میخواهیم نتیجه بگیریم، البته با قید "محتمل است":
نیروهایی که از نظر سیاسی در آینده روبروی هم خواهند ایستاد نیروهای تندروی سیستم و جنبش - شورشهای سازمان نیافته اجتماعی هستند. تماشاچی ناگزیر آنها محافظه کاران رو به افول نسل پیشین و فعالان سیاسی فاقد پایگاه اجتماعی(به تسامح، روشنفکران) هستند. این الگو قبلا دوبار در سال ۹۶ و ۹۸ رخ داده است: حضور توده شورشی بیسر و فاقد تاکتیسین در خیابان، و عملهجات (از باب تحقیر به کار نمیبریم) تندروهای اقتدار گرا در برابر آنها!
قربانی آخرین دور این شورشها، علاوه بر هزاران نفر از تهیدستان شهری ، همین تماشاچیهایی خواهند بود که در بالا توصیف کردیم. بعد از آن، دوران سیاهی از سرکوب و آرامش گورستانی برقرار خواهد بود. مصادرهای فراوانی برای تسویه حساب به بهانه پاکسازی اقتصادی رخ میدهد و شبه طبقه کلپتوکراتیک دولت صورت کاملا نظامی به خود میگیرد و حتما توانایی چندسال حکمرانی مقتدرانه را خواهد داشت که در پرتو باز تنظیم روابط خارجی با دولتهای ماورای همسایگان رخ میدهد....
🆔@jameeno
#الف
🏷️ دوپاره شو!
🖊️ شورای سردبیری: با نزدیک شدن به ماه پایانی سال، بحث و مجادله بر سر آنچه حکومت آن را انتخابات مجلس مینامد در حال بالا گرفتن است و مناظرههایی هم در باب جدی یا شوخی گرفتن این رأیگیری جریان دارد: موافق شرکت در رأیگیری، مخالف شرکت در رأیگیری. استدلالها نیز وقتی اشخاص جدی در بحثها شرکت دارند قابل توجه و تعمق است. شکل بیان تحریمکنندگان نیز بدیع و بدون رودربایستی. کشمکش دوگانهای در پیش داریم: بین حکومت و آنها که لحن امتناع و تحریم دارند و بین سیاسیون که امتناع بهتر است یا همراهی با حکومت.
این بحثها در عین حال پوشانندۀ برخی مشکلات در میان کسانی است که با رویههای موجود حکومت موافق نیستند. این پرسش که در انتخابات حاضر باشیم یا نه، در دو محل مختلف میتواند مطرح باشد: بین اعضای یک حزب یا تشکل و بین دو حزب مختلف. ما در این مورد با ناروشنی مواجهیم. علتش؟ جمع شدن همۀ تحولخواهان زیر یک پرچم!
کسی که معتقد است به امید کورسویی از تحولِ محتمل باید مشارکت کرد، با کسی که معتقد است مشارکت کردن مشروعیت بخشیدن به حکومت است و بیحاصل، زیر یک سقف سازمانی نمیگنجند، اما در کشور ما چنین شده است: تشکل همگانی اصلاحطلبان با عنوان جبهه! بین آنها، هم جستجوکنندۀ آن کورسو هست و هم دنبالهروی کسی که چراغ را کشته است. این دومی میگوید همه چیز را به حکومت واگذار و بیرون شو، زیرا در ناصیهاش نور عافیتی نیست!
ادامه مطلب را میتوانید در اینجا بخوانید.
🆔@jameeno
🏷️ دوپاره شو!
🖊️ شورای سردبیری: با نزدیک شدن به ماه پایانی سال، بحث و مجادله بر سر آنچه حکومت آن را انتخابات مجلس مینامد در حال بالا گرفتن است و مناظرههایی هم در باب جدی یا شوخی گرفتن این رأیگیری جریان دارد: موافق شرکت در رأیگیری، مخالف شرکت در رأیگیری. استدلالها نیز وقتی اشخاص جدی در بحثها شرکت دارند قابل توجه و تعمق است. شکل بیان تحریمکنندگان نیز بدیع و بدون رودربایستی. کشمکش دوگانهای در پیش داریم: بین حکومت و آنها که لحن امتناع و تحریم دارند و بین سیاسیون که امتناع بهتر است یا همراهی با حکومت.
این بحثها در عین حال پوشانندۀ برخی مشکلات در میان کسانی است که با رویههای موجود حکومت موافق نیستند. این پرسش که در انتخابات حاضر باشیم یا نه، در دو محل مختلف میتواند مطرح باشد: بین اعضای یک حزب یا تشکل و بین دو حزب مختلف. ما در این مورد با ناروشنی مواجهیم. علتش؟ جمع شدن همۀ تحولخواهان زیر یک پرچم!
کسی که معتقد است به امید کورسویی از تحولِ محتمل باید مشارکت کرد، با کسی که معتقد است مشارکت کردن مشروعیت بخشیدن به حکومت است و بیحاصل، زیر یک سقف سازمانی نمیگنجند، اما در کشور ما چنین شده است: تشکل همگانی اصلاحطلبان با عنوان جبهه! بین آنها، هم جستجوکنندۀ آن کورسو هست و هم دنبالهروی کسی که چراغ را کشته است. این دومی میگوید همه چیز را به حکومت واگذار و بیرون شو، زیرا در ناصیهاش نور عافیتی نیست!
ادامه مطلب را میتوانید در اینجا بخوانید.
🆔@jameeno
Telegraph
دوپاره شو!
با نزدیک شدن به ماه پایانی سال، بحث و مجادله بر سر آنچه حکومت آن را انتخابات مجلس مینامد در حال بالا گرفتن است و مناظرههایی هم در باب جدی یا شوخی گرفتن این رأیگیری جریان دارد: موافق شرکت در رأیگیری، مخالف شرکت در رأیگیری. استدلالها نیز وقتی اشخاص جدی…
🔸آخرین شماره روزنامه جامعهفردا در اوج جنبش دیماه ۹۶
#در_کرانه_روز
🏷️ به سال هفتم "جامعهنو" رسیدیم!
ارتباط رسانه با مخاطبش اگر مبانی درستی داشته باشد بر موضوعات و حوزههای مشخصی استوار میشود، زیرا فقط در این صورت کارایی دارد و نتیجه مفید ملموس میدهد. نمونهاش رابطه ما با خوانندگان این کانال است: حول نگرانیهای مشترکمان درباره سرنوشت کشور و عوامل موثر براین سرنوشت است و ارتباط مستقیم گهگاه مانیز برای تدقیق این نگرانیهاست؛ ما نه وارد حوزههای جنجالی گذرا میشویم، نه سعی میکنیم منبع خبری همراهان باشیم، نه به طرف جناحها و گرایشها غلت میزنیم، و نه خوانندگان انتطار دارند به درون جنجالهاشیرجه بزنیم ویا سینهزن حزب و دستهای باشیم. این رابطه که در طول شش سال پس از توقف انتشار روزنامه جامعهفردا و بدون تبلیغ و چهره نمایی تعمیق شد ، از نظر حرفهای برای خود ما بسیار ارزشمند است. امیدواریم تداومش برای همراهانمان نیز چنین باشد.
🆔@jameeno
#در_کرانه_روز
🏷️ به سال هفتم "جامعهنو" رسیدیم!
ارتباط رسانه با مخاطبش اگر مبانی درستی داشته باشد بر موضوعات و حوزههای مشخصی استوار میشود، زیرا فقط در این صورت کارایی دارد و نتیجه مفید ملموس میدهد. نمونهاش رابطه ما با خوانندگان این کانال است: حول نگرانیهای مشترکمان درباره سرنوشت کشور و عوامل موثر براین سرنوشت است و ارتباط مستقیم گهگاه مانیز برای تدقیق این نگرانیهاست؛ ما نه وارد حوزههای جنجالی گذرا میشویم، نه سعی میکنیم منبع خبری همراهان باشیم، نه به طرف جناحها و گرایشها غلت میزنیم، و نه خوانندگان انتطار دارند به درون جنجالهاشیرجه بزنیم ویا سینهزن حزب و دستهای باشیم. این رابطه که در طول شش سال پس از توقف انتشار روزنامه جامعهفردا و بدون تبلیغ و چهره نمایی تعمیق شد ، از نظر حرفهای برای خود ما بسیار ارزشمند است. امیدواریم تداومش برای همراهانمان نیز چنین باشد.
🆔@jameeno
🏷️ گفتگوی رادیو زمانه با معتمد ماه بخشان درباره رمان #سقوط
https://www.radiozamaneh.com/796422
🆔@jameeno
https://www.radiozamaneh.com/796422
🆔@jameeno
Radiozamaneh
در ضرورت ارتباط معترضان جوان با آرزومندان ۵۷
اسفندیار کوشه - اهمیت رمان «سقوط» نوشته معتمد ماهبخشان در این است که چه بسا برای نخستین بار برای نابودی طبقه متوسط در ایران در یک دهه گذشته زبان و بیان ادبی یافته است. با او گفتوگو کردهایم.
HTML Embed Code: