Channel: اتاق آینده / شیرعلینیا
چه شد که دوران پهلوی دوم به انقلاب اسلامی سال ۵۷ ختم شد؟
افراد و گروهای تاثیرگذار در این فرایند چه کسانی بودند؟
آیا روایتی که یک طیف را تاثیرگذار اصلی معرفی می کند و بسیاری را به حاشیه می برد، دقیق است؟
مردم در این دوره ها چه کتاب ها و نشریاتی می خواندند و به چه سخنرانی هایی گوش می دادند؟
در این کتاب فعالیت بسیاری از تاثیرگذاران این دوران روایت شده است؛
از آیت الله بروجردی تا آیت الله کاشانی تا نواب صفوی. از دکتر مصدق گرفته تا مهندس بازرگان، از آیت الله خمینی و شاگردانش گرفته تا طیف روحانیتی که مشی آن ها را نمی پسندیدند. از مبارزه با فلسفه تا تلاش برای آموزش ریاضی و شیمی به طلبه ها. از داستان حجاب تا چالش شهید جاوید. از مطهری تا شریعتی و صدها فرد تاثیرگذار دیگر.
از تشکیلات روحانیون گرفته تا مجاهدین خلق تا فرقان و گروه های هفت گانه.
در کنار موضوعات بالا در این کتاب
یک دور تاریخ سیاسی و حکومتی ایران در دورهی پهلوی دوم و همچنین سرنوشت گروههای غیرمذهبی مرور میشود.
در ویدئو پست قبل توضیحات بیشتری درباره این کتاب دادهام.
برای خرید کتاب
به آیدی زیر در تلگرام پیام بدهید و کد ۱۴۰۲ را اعلام کنید:
@Cyanpub1
افراد و گروهای تاثیرگذار در این فرایند چه کسانی بودند؟
آیا روایتی که یک طیف را تاثیرگذار اصلی معرفی می کند و بسیاری را به حاشیه می برد، دقیق است؟
مردم در این دوره ها چه کتاب ها و نشریاتی می خواندند و به چه سخنرانی هایی گوش می دادند؟
در این کتاب فعالیت بسیاری از تاثیرگذاران این دوران روایت شده است؛
از آیت الله بروجردی تا آیت الله کاشانی تا نواب صفوی. از دکتر مصدق گرفته تا مهندس بازرگان، از آیت الله خمینی و شاگردانش گرفته تا طیف روحانیتی که مشی آن ها را نمی پسندیدند. از مبارزه با فلسفه تا تلاش برای آموزش ریاضی و شیمی به طلبه ها. از داستان حجاب تا چالش شهید جاوید. از مطهری تا شریعتی و صدها فرد تاثیرگذار دیگر.
از تشکیلات روحانیون گرفته تا مجاهدین خلق تا فرقان و گروه های هفت گانه.
در کنار موضوعات بالا در این کتاب
یک دور تاریخ سیاسی و حکومتی ایران در دورهی پهلوی دوم و همچنین سرنوشت گروههای غیرمذهبی مرور میشود.
در ویدئو پست قبل توضیحات بیشتری درباره این کتاب دادهام.
برای خرید کتاب
به آیدی زیر در تلگرام پیام بدهید و کد ۱۴۰۲ را اعلام کنید:
@Cyanpub1
نکاتی تکاندهنده از بلایی که ادبیات دفاع مقدس بر سرمان آورده است
جوانتر که بودم از جنگ نمیترسیدم و حتی مشتاق بودم که دوباره جنگی شکل بگیرد. ادبیات دفاع مقدس از جنگ تابلویی زیبا برایم رقم زده بود؛ تابلویی سرشار از معنویت، انسانیت، صفا و برادری در مسیری که انتهایش به بهشت ختم میشود. در این ادبیات به جای جنگ از عبارت دفاع مقدس استفاده میشود؛ چون «واژهی دفاع فاقد صراحت و خشونت و زنندگی جنگ است.»
بعدها که پرسشهای کودکیام مرا به تحقیق بیشتر در جنگ کشاند و با سیاهیها، ویرانیها و تلخیهای جنگ آشنا شدم دریافتم «یکی از مشخصههای اساسی ادبیات همانا مخفی کردن اسراری است که امکان دارد هرگز برملا نشوند.»
دیدم چگونه عملیاتهای پرتلفات و خسارتبار همچون پیروزیهای بزرگ در ذهنم جا گرفته است و دریافتم این ادبیات کلمات و ترکیبهای تازه و معانیِ متفاوتی دارد؛ «برای مثال در ادبیات دفاع مقدس، شکست و سازش و مصالحه وجود و وجاهت ندارد.»
بعد که مطالعات تخصصی را در حوزهی جنگ پیگیری کردم دریافتم چه مقدار اطلاعات متناقض و اشتباه در کتابهای ادبیات وجود دارد و بعدتر بود که فهمیدم: «وظیفهی ادبیات ارائه و بیان حالتها و کیفیتهای عاطفی است... ادبیات ربطی به واقعیت ندارد و راست و دروغ بودن در آن بیمعناست. ادبیات نمیخواهد گزارشگر وقایع، راست یا دروغ یا حق و باطل باشد، تفاوت علم و ادبیات در اینجاست.»
بهتدریج جنگ برایم به یکی از وحشتناکترین رویدادها بدل شد و دریافتم نترسیدنم از جنگ محصول گرفتاری در عاطفهها بوده؛ «هرگاه عواطفِ برخاسته از شعورِ نیمآگاه و آگاه از دری وارد شوند، اندیشه و خردِ آگاه از دری دیگر خارج میشود.» دیدم که مشتاق بودن برای جنگی دوباره چقدر نامعقول است و «ادبیات میتواند هرچیزی را که معقول مینموده نامعقول کند، از آن فراتر رود، آن را به گونهای متحول کند که مشروعیت و کفایت آن را در معرض تهدید قرار دهد.»
ادبیات دفاع مقدس شجاعت و نبردِ ستودنی رزمندههای عزیزِ ایرانی در خلیجفارس با آمریکاییها در سالهای پایانی جنگ را روایت میکرد اما چندان از صدها میلیون دلار خسارت عملیاتهای تلافیجویانهی آمریکاییها در نابودی سکوهای نفتی ایران سخن نمیگفت.
از برخی کاستیها و اشتباهات عجیب در سالهای جنگ احساس سرخوردگی به آدمی دست میدهد اما آثار ادبی برخی آرزوهای دستنیافته را دستیافته نشان میدهند و «سرخوردگیهای حاصل از تجربههای عینی تاریخی» را از میان میبرد و «با بیحس کردن عصبهای آگاهی به تسکین درد کمک میکند.» و غلبهی شناخت ادبی بهتدریج «ضرورت و اهمیت شناخت خردورزانه دربارهی جنبههای متنوع این پدیده و ماهیت آن را نفی و مسیر آن را مسدود میکند یا ناموجه و ناممکن جلوه میدهد.»
اگر افراد به اشتباهات زمان جنگ پی ببرند به سوالهایی میرسند که پاسخهایی سخت دارند پس «هر نظام فرهنگی برای حفظ بقا و گسترش خود نیاز دارد ادبیات خاص خود را پدید آورد و منتشر کند» و توسعهی این ادبیات با هدف تاثیرِ بیشتر گذاشتن بر مخاطب بهتدریج بیشتر از واقعیتِ رویداد فاصله میگیرد و به سمت تولید گزارههای «شبهاسطورهای میرود.» و مهمتر از همه اینکه «آثار ادبی هنری همچون مانیفست یا بیانیههای سیاسی، وظیفهی توجیه اهداف و برنامههای نظام حاکم یا جریانهای سیاسی را بر عهده میگیرند. چندان که گویی اسبِ سواری سیاست را زین میکنند.»
آنچه موضوع را جدیتر میکند حمایتهای فراوان از ادبیات خاص و محدودیت فراوان برای روایتهای ضدجنگ است و اینجاست که نهادهای پشتیبان ادبیات دفاع مقدس نقش مهمی به عهده میگیرند و ادبیات دفاع مقدس با گزینشِ بخشهایی از آنچه اتفاق افتاده است جنگ را روایت میکند و نتیجه «گزینش و برجستهسازی برخی ابعاد و زوایا و بهحاشیهرانی(از دید دور داشتن و انگاشتن) و حذف ابعاد و زوایای دیگر است.» این گزینش نشاندهندهی موضع نهادهای پشتیبانِ تولید آنهاست.
حالا این روزها کاملا از جنگ میترسم؛ حتی اگر انتهایش پیروزی باشد چون این پیروزی به قیمت فدا شدن و ویرانی بسیاری از زندگیهاست که شاید هیچگاه فرصت بازسازیاش فراهم نشود اما میدانم که هنوز بسیاری از دریچهی همین ادبیات دفاع مقدس جنگ را میفهمند و مشتاق جنگند.
(این یادداشت را ۴ سال قبل نوشتم و یکی از یادداشت های کتاب توقیف شده ی نکته های تاریخی است؛ فایل نکته های تاریخی را از پیام سنجاق شده در کانال دانلود کنید)
- علیرضا کمری پژوهشگر چیرهدستِ حوزهی خاطرات و ادبیات جنگ مقالهای در کتاب «پویهی پایداری» منتشر کرده است. او در این مقاله با عنوان «درآمدی بر نقد معرفتشناختی ادبیات جنگ / ادبیات دفاع مقدس» به نکات بسیار مهمی پرداخته و جملههایی را که در متن بالا در گیومه قرار دادهام جملههایی از این مقاله است.
https://hottg.com/jafarshiralinia
جوانتر که بودم از جنگ نمیترسیدم و حتی مشتاق بودم که دوباره جنگی شکل بگیرد. ادبیات دفاع مقدس از جنگ تابلویی زیبا برایم رقم زده بود؛ تابلویی سرشار از معنویت، انسانیت، صفا و برادری در مسیری که انتهایش به بهشت ختم میشود. در این ادبیات به جای جنگ از عبارت دفاع مقدس استفاده میشود؛ چون «واژهی دفاع فاقد صراحت و خشونت و زنندگی جنگ است.»
بعدها که پرسشهای کودکیام مرا به تحقیق بیشتر در جنگ کشاند و با سیاهیها، ویرانیها و تلخیهای جنگ آشنا شدم دریافتم «یکی از مشخصههای اساسی ادبیات همانا مخفی کردن اسراری است که امکان دارد هرگز برملا نشوند.»
دیدم چگونه عملیاتهای پرتلفات و خسارتبار همچون پیروزیهای بزرگ در ذهنم جا گرفته است و دریافتم این ادبیات کلمات و ترکیبهای تازه و معانیِ متفاوتی دارد؛ «برای مثال در ادبیات دفاع مقدس، شکست و سازش و مصالحه وجود و وجاهت ندارد.»
بعد که مطالعات تخصصی را در حوزهی جنگ پیگیری کردم دریافتم چه مقدار اطلاعات متناقض و اشتباه در کتابهای ادبیات وجود دارد و بعدتر بود که فهمیدم: «وظیفهی ادبیات ارائه و بیان حالتها و کیفیتهای عاطفی است... ادبیات ربطی به واقعیت ندارد و راست و دروغ بودن در آن بیمعناست. ادبیات نمیخواهد گزارشگر وقایع، راست یا دروغ یا حق و باطل باشد، تفاوت علم و ادبیات در اینجاست.»
بهتدریج جنگ برایم به یکی از وحشتناکترین رویدادها بدل شد و دریافتم نترسیدنم از جنگ محصول گرفتاری در عاطفهها بوده؛ «هرگاه عواطفِ برخاسته از شعورِ نیمآگاه و آگاه از دری وارد شوند، اندیشه و خردِ آگاه از دری دیگر خارج میشود.» دیدم که مشتاق بودن برای جنگی دوباره چقدر نامعقول است و «ادبیات میتواند هرچیزی را که معقول مینموده نامعقول کند، از آن فراتر رود، آن را به گونهای متحول کند که مشروعیت و کفایت آن را در معرض تهدید قرار دهد.»
ادبیات دفاع مقدس شجاعت و نبردِ ستودنی رزمندههای عزیزِ ایرانی در خلیجفارس با آمریکاییها در سالهای پایانی جنگ را روایت میکرد اما چندان از صدها میلیون دلار خسارت عملیاتهای تلافیجویانهی آمریکاییها در نابودی سکوهای نفتی ایران سخن نمیگفت.
از برخی کاستیها و اشتباهات عجیب در سالهای جنگ احساس سرخوردگی به آدمی دست میدهد اما آثار ادبی برخی آرزوهای دستنیافته را دستیافته نشان میدهند و «سرخوردگیهای حاصل از تجربههای عینی تاریخی» را از میان میبرد و «با بیحس کردن عصبهای آگاهی به تسکین درد کمک میکند.» و غلبهی شناخت ادبی بهتدریج «ضرورت و اهمیت شناخت خردورزانه دربارهی جنبههای متنوع این پدیده و ماهیت آن را نفی و مسیر آن را مسدود میکند یا ناموجه و ناممکن جلوه میدهد.»
اگر افراد به اشتباهات زمان جنگ پی ببرند به سوالهایی میرسند که پاسخهایی سخت دارند پس «هر نظام فرهنگی برای حفظ بقا و گسترش خود نیاز دارد ادبیات خاص خود را پدید آورد و منتشر کند» و توسعهی این ادبیات با هدف تاثیرِ بیشتر گذاشتن بر مخاطب بهتدریج بیشتر از واقعیتِ رویداد فاصله میگیرد و به سمت تولید گزارههای «شبهاسطورهای میرود.» و مهمتر از همه اینکه «آثار ادبی هنری همچون مانیفست یا بیانیههای سیاسی، وظیفهی توجیه اهداف و برنامههای نظام حاکم یا جریانهای سیاسی را بر عهده میگیرند. چندان که گویی اسبِ سواری سیاست را زین میکنند.»
آنچه موضوع را جدیتر میکند حمایتهای فراوان از ادبیات خاص و محدودیت فراوان برای روایتهای ضدجنگ است و اینجاست که نهادهای پشتیبان ادبیات دفاع مقدس نقش مهمی به عهده میگیرند و ادبیات دفاع مقدس با گزینشِ بخشهایی از آنچه اتفاق افتاده است جنگ را روایت میکند و نتیجه «گزینش و برجستهسازی برخی ابعاد و زوایا و بهحاشیهرانی(از دید دور داشتن و انگاشتن) و حذف ابعاد و زوایای دیگر است.» این گزینش نشاندهندهی موضع نهادهای پشتیبانِ تولید آنهاست.
حالا این روزها کاملا از جنگ میترسم؛ حتی اگر انتهایش پیروزی باشد چون این پیروزی به قیمت فدا شدن و ویرانی بسیاری از زندگیهاست که شاید هیچگاه فرصت بازسازیاش فراهم نشود اما میدانم که هنوز بسیاری از دریچهی همین ادبیات دفاع مقدس جنگ را میفهمند و مشتاق جنگند.
(این یادداشت را ۴ سال قبل نوشتم و یکی از یادداشت های کتاب توقیف شده ی نکته های تاریخی است؛ فایل نکته های تاریخی را از پیام سنجاق شده در کانال دانلود کنید)
- علیرضا کمری پژوهشگر چیرهدستِ حوزهی خاطرات و ادبیات جنگ مقالهای در کتاب «پویهی پایداری» منتشر کرده است. او در این مقاله با عنوان «درآمدی بر نقد معرفتشناختی ادبیات جنگ / ادبیات دفاع مقدس» به نکات بسیار مهمی پرداخته و جملههایی را که در متن بالا در گیومه قرار دادهام جملههایی از این مقاله است.
https://hottg.com/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
چرا جنگ، هشت سال طول کشید؟
منافع جنگ طولانی برای حاکمان ایران و عراق
جنگی که با تصمیمهای چندروزه به یکباره پایان یافت، چرا هشت سال طول کشید؟ پرفسور تام ورکمن معتقد است در ریشهیابی طولانی شدن جنگ، باید ریشههای اجتماعی و سیاسیِ موضوع را بررسی کرد و مینویسد: «اگرچه جنگ برای هر دو طرف هزینههای سنگین مادی و انسانی دربرداشت، ولی برای هر دو طرف امتیازهای سیاسی نیز دربرداشت. شکافهای عمیق در هر دو جامعه، میتوانست در قالب منافع دنبالشده در جنگ پوشش داده شود» (نشریهی نگین ایران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ش 14، ص 43 تا 46)
او، از مزایای جنگ طولانی برای ایران، به این موضوع اشاره میکند که با تداوم جنگ «فرایند تحکیم انقلاب اساساً تکمیل شد.» روحانیون نشان دادند «که در بهرهگیری از جنگ برای تحکیم هژمونی طبقهشان بسیار خبره هستند؛ موضوعات بیگانهستیزی را مورد استفاده قرار دادند تا به لحاظ سیاسی دست به بسیج عمومی بزنند. ایران عراق را به عنوان مظهر تمامی آنهایی که ضد دین و دشمن اسلام بودند مورد سرزنش قرار داد... بیشک، این روند درجهای از استحکام اجتماعی را برای جامعهی دچار انشعاب ایران فراهم میساخت. دفاع از اسلام تبدیل به دفاع از رژیم دینسالار شد.»
پس از پیروزی انقلاب، نهادهای تازهای در کشور شکل گرفته بود و جنگ «به رژیم در گسترش و حفظ کنترل بر نهادهای مهم پس از انقلاب و تحکیم کنترل بر دستگاه سنتی دولت کمک کرد. از جملهی این نهادها میتوان به سپاه پاسداران اشاره کرد. این نهاد به عنوان وزنهی تعادل ارتش و تحت عنوان نیروهای انقلابی ظهور کرد.» (همان)
موقعیتهایی خاصِ نظامی و امنیتی مانند جنگ، برخوردهای امنیتی در امور سیاسی اجتماعی را توجیه میکند و در ایران «جنگ برای رژیم فرصت بینظیری فراهم آورد تا با حذف اپوزیسیون سیاسی، گسترش کنترل نهادهای انقلابی، مهار هر رفتار آشوبگرانهی اجتماعی، قدرت خویش را تحکیم بخشد. مهمتر از همهی اینها، جنگ اجازه داد تا خواهان یکسانسازی موضوعات اجتماعی در جامعهای شوند که پس از انقلاب دچار شکافهای عمیقی شده بود» (همان).
طولانی شدن جنگ، برای صدام و حزب بعث هم، امتیازهای سیاسی فراوانی داشت. ایران و عراق هر دو تلاش میکردند این جنگ را جنگی فراتر از جنگ با طرف مقابل نشان دهند؛ ایران جنگش را جنگی در برابر شرق و غرب عالم و جهان کفر و طاغوت معرفی میکرد و حزب بعث نیز این جنگ را دفاع از امت عرب در مقابل فارس؛ و هر دو طرف در مقاطع مختلف، دشمنشان را صهیونیستی و تحت حمایت اسرائیل معرفی میکردند.
در ابتدای جنگ، صدام و حزب بعث تا مدتی سرمستِ حضور در خاک ایران بودند، اما با شکستهای پیدرپی و آزادی خرمشهر، در وضعیت تحقیرآمیزی قرار گرفتند. تداوم جنگ در سالهای بعد، راهی برای رهایی صدام از این تحقیر، پیش پایش میگذاشت.
وقتی جنگ به داخل خاک عراق کشیده شد، «صدام حسین از این موقعیت به عنوان مدافع ملت عرب استفاده کرد و خود را حامی ملت عرب نشان داد.» این کار با تبلیغات وسیع در عراق همراه بود؛ «مغازههای بمبارانشده در شهر بصره، آکنده از پوسترهای تمجید از صدام حسین به عنوان «دومین فاتح بزرگ ارتش فارس» شده بود... رژیم بعث با مهارت توانست جنگ را به عنوان آرمان ملت عرب معرفی کند» (همان). شواهد فراوانی وجود دارد که صدام توانست حکومتهای عربی و بخشی از افکار عمومی دنیای عرب را متقاعد کند که خطر ایران خطری برای جامعهی عربی است و او مدافع اعراب است.
جان نیکسون، از بازجویان صدام، از قول دیکتاتور عراق اشاره کرده است که صدام معتقد بود اگر آیتالله خمینی پشت مرزها متوقف میماند و به خاک عراق ورود نمیکرد، «افکار عمومیِ اکثریت عراقیها را به خودش جلب میکرد... ولی با تغییر جهت، هدف واقعی خودش را نشان داد و گفت هدفش رسیدن به کربلاست و نه مرز» (بازجویی از صدام، ص 164).
علاوه بر اینها، جنگ طولانی مزایای سیاسی و اجتماعی نیز برای صدام داشت و حزب بعث به بهانهی جنگ، کنترل سیاسی خود در کشور را توسعه داد و «با استراتژیهای پوپولیسیتی، کار خود را پیش برد». از سوی دیگر، جنگ «بهانهای برای تداوم سیاستهای سرکوبگرایانهی رژیم شد». به بهانهی جنگ، کوچکترین اعتراضی سرکوب میشد و تداوم جنگ «موجب چندپارگی در میان جنبش اپوزیسیون زیرزمینی در عراق شد» (نشریهی نگین ایران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ش 14، ص 43 تا 46)
(این یادداشت سه سال پیش نوشته شده است و یکی از یادداشت های کتاب توقیف شده نکته های تاریخی است، فایل نکته های تاریخی را از پیام سنجاق شده در کانال تلگرامی اتاق آینده دانلود کنید.)
https://hottg.com/jafarshiralinia
منافع جنگ طولانی برای حاکمان ایران و عراق
جنگی که با تصمیمهای چندروزه به یکباره پایان یافت، چرا هشت سال طول کشید؟ پرفسور تام ورکمن معتقد است در ریشهیابی طولانی شدن جنگ، باید ریشههای اجتماعی و سیاسیِ موضوع را بررسی کرد و مینویسد: «اگرچه جنگ برای هر دو طرف هزینههای سنگین مادی و انسانی دربرداشت، ولی برای هر دو طرف امتیازهای سیاسی نیز دربرداشت. شکافهای عمیق در هر دو جامعه، میتوانست در قالب منافع دنبالشده در جنگ پوشش داده شود» (نشریهی نگین ایران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ش 14، ص 43 تا 46)
او، از مزایای جنگ طولانی برای ایران، به این موضوع اشاره میکند که با تداوم جنگ «فرایند تحکیم انقلاب اساساً تکمیل شد.» روحانیون نشان دادند «که در بهرهگیری از جنگ برای تحکیم هژمونی طبقهشان بسیار خبره هستند؛ موضوعات بیگانهستیزی را مورد استفاده قرار دادند تا به لحاظ سیاسی دست به بسیج عمومی بزنند. ایران عراق را به عنوان مظهر تمامی آنهایی که ضد دین و دشمن اسلام بودند مورد سرزنش قرار داد... بیشک، این روند درجهای از استحکام اجتماعی را برای جامعهی دچار انشعاب ایران فراهم میساخت. دفاع از اسلام تبدیل به دفاع از رژیم دینسالار شد.»
پس از پیروزی انقلاب، نهادهای تازهای در کشور شکل گرفته بود و جنگ «به رژیم در گسترش و حفظ کنترل بر نهادهای مهم پس از انقلاب و تحکیم کنترل بر دستگاه سنتی دولت کمک کرد. از جملهی این نهادها میتوان به سپاه پاسداران اشاره کرد. این نهاد به عنوان وزنهی تعادل ارتش و تحت عنوان نیروهای انقلابی ظهور کرد.» (همان)
موقعیتهایی خاصِ نظامی و امنیتی مانند جنگ، برخوردهای امنیتی در امور سیاسی اجتماعی را توجیه میکند و در ایران «جنگ برای رژیم فرصت بینظیری فراهم آورد تا با حذف اپوزیسیون سیاسی، گسترش کنترل نهادهای انقلابی، مهار هر رفتار آشوبگرانهی اجتماعی، قدرت خویش را تحکیم بخشد. مهمتر از همهی اینها، جنگ اجازه داد تا خواهان یکسانسازی موضوعات اجتماعی در جامعهای شوند که پس از انقلاب دچار شکافهای عمیقی شده بود» (همان).
طولانی شدن جنگ، برای صدام و حزب بعث هم، امتیازهای سیاسی فراوانی داشت. ایران و عراق هر دو تلاش میکردند این جنگ را جنگی فراتر از جنگ با طرف مقابل نشان دهند؛ ایران جنگش را جنگی در برابر شرق و غرب عالم و جهان کفر و طاغوت معرفی میکرد و حزب بعث نیز این جنگ را دفاع از امت عرب در مقابل فارس؛ و هر دو طرف در مقاطع مختلف، دشمنشان را صهیونیستی و تحت حمایت اسرائیل معرفی میکردند.
در ابتدای جنگ، صدام و حزب بعث تا مدتی سرمستِ حضور در خاک ایران بودند، اما با شکستهای پیدرپی و آزادی خرمشهر، در وضعیت تحقیرآمیزی قرار گرفتند. تداوم جنگ در سالهای بعد، راهی برای رهایی صدام از این تحقیر، پیش پایش میگذاشت.
وقتی جنگ به داخل خاک عراق کشیده شد، «صدام حسین از این موقعیت به عنوان مدافع ملت عرب استفاده کرد و خود را حامی ملت عرب نشان داد.» این کار با تبلیغات وسیع در عراق همراه بود؛ «مغازههای بمبارانشده در شهر بصره، آکنده از پوسترهای تمجید از صدام حسین به عنوان «دومین فاتح بزرگ ارتش فارس» شده بود... رژیم بعث با مهارت توانست جنگ را به عنوان آرمان ملت عرب معرفی کند» (همان). شواهد فراوانی وجود دارد که صدام توانست حکومتهای عربی و بخشی از افکار عمومی دنیای عرب را متقاعد کند که خطر ایران خطری برای جامعهی عربی است و او مدافع اعراب است.
جان نیکسون، از بازجویان صدام، از قول دیکتاتور عراق اشاره کرده است که صدام معتقد بود اگر آیتالله خمینی پشت مرزها متوقف میماند و به خاک عراق ورود نمیکرد، «افکار عمومیِ اکثریت عراقیها را به خودش جلب میکرد... ولی با تغییر جهت، هدف واقعی خودش را نشان داد و گفت هدفش رسیدن به کربلاست و نه مرز» (بازجویی از صدام، ص 164).
علاوه بر اینها، جنگ طولانی مزایای سیاسی و اجتماعی نیز برای صدام داشت و حزب بعث به بهانهی جنگ، کنترل سیاسی خود در کشور را توسعه داد و «با استراتژیهای پوپولیسیتی، کار خود را پیش برد». از سوی دیگر، جنگ «بهانهای برای تداوم سیاستهای سرکوبگرایانهی رژیم شد». به بهانهی جنگ، کوچکترین اعتراضی سرکوب میشد و تداوم جنگ «موجب چندپارگی در میان جنبش اپوزیسیون زیرزمینی در عراق شد» (نشریهی نگین ایران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ش 14، ص 43 تا 46)
(این یادداشت سه سال پیش نوشته شده است و یکی از یادداشت های کتاب توقیف شده نکته های تاریخی است، فایل نکته های تاریخی را از پیام سنجاق شده در کانال تلگرامی اتاق آینده دانلود کنید.)
https://hottg.com/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کتاب تاریخ جنگ ایران و عراق
مدتی طولانی است که عزیزان بسیاری در جستجوی نسخهای از کتابم، «تاریخ جنگ ایران و عراق»، هستند.
مدتی هست که نسخههای چاپ شده به اتمام رسیده است. گاه با کمک دوستان توانستهایم از برخی کتابفروشیها در گوشهکنار کشور، نسخهای برایشان پیدا کنیم.
حالا یکی از مخاطبان کانال با جستجو توانسته حدود ۴۰ نسخه از کتاب را به صورت پراکنده تهیه کند تا در اختیار عزیزانی قرار گیرد که هنوز نتوانستهاند کتاب را تهیه کنند.
ویدئوی بالا معرفی این کتاب است.
برای تهیهی این نسخههای محدود از کتاب، لطفا به آیدی زیر در تلگرام پیام بدهید.
@ketabtarikh1
مدتی طولانی است که عزیزان بسیاری در جستجوی نسخهای از کتابم، «تاریخ جنگ ایران و عراق»، هستند.
مدتی هست که نسخههای چاپ شده به اتمام رسیده است. گاه با کمک دوستان توانستهایم از برخی کتابفروشیها در گوشهکنار کشور، نسخهای برایشان پیدا کنیم.
حالا یکی از مخاطبان کانال با جستجو توانسته حدود ۴۰ نسخه از کتاب را به صورت پراکنده تهیه کند تا در اختیار عزیزانی قرار گیرد که هنوز نتوانستهاند کتاب را تهیه کنند.
ویدئوی بالا معرفی این کتاب است.
برای تهیهی این نسخههای محدود از کتاب، لطفا به آیدی زیر در تلگرام پیام بدهید.
@ketabtarikh1
بازیِ خونین
معادلههای عجیب در طولانیشدن جنگ ایران و عراق
پروفسور برنارد رایش در مقالهی اسراییل و جنگ ایران و عراق مینویسد: «بهرهی اصلیِ اسراییل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسراییل محسوب میشدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسراییل فراهم شد.» او معتقد است اسراییل به دنبال «حفظ موازنهی قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.» در تحلیل رایش، جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبههی متحدی علیه اسراییل شد» (درسهایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص147 و 148)
گویا سیاست آمریکا هم ادامهی جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برندهای نداشته باشد. الکواری نمایندهی وقتِ قطر در سازمان ملل، دربارهی موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد: «در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص 201)
در سالهای جنگ تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران میکردند، قدرتهای جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند.
تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای 5(زمستان 65) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر میدانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای مک فارلین را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ میدانند.
افشای پر سر و صدای ماجرای مکفارلین در آبان 65، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسراییل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانهی آمریکاییها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکاییها به این جمعبندی رسیدند که: «باید بهگونهای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق، ص414)
تیر66 قطعنامهی 598 برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولینبار تمام 5 عضو دائم شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسهای که مهر66 او با 5 عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجهی آمریکا در جمعبندی نظر 5 کشور گفت: «همهی ما پایان جنگ را میخواهیم. همهی ما از قطعنامهی 598 حمایت میکنیم» (به سوی صلح، ص255)
دکوییار، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش دربارهی سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ مینویسد: «نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ: (1) عراقیها باید بهخوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند. (2) جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنجآور شود. (3) جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامهی دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و (4) فشار بینالمللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص267)
بسیاری دریافتند که جنگ ماههای پایانی خود را سپری میکند. محمدجواد ظریف از دیپلماتهای ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دیماه 66: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکتهای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از اینکه شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچوقت این از ذهنم بیرون نمیرود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه 598، ص249) چندماه پس از این گفتگو سخنان نمایندهی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار 67 ایران شکستهای پیدرپی و سختی را در جبهههای جنگ تجربه کرد. فاو، شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیاتهای سخت و طولانیمدت در چند سال گرفته بود در عملیاتهای سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامهی 598 را پذیرفت.
سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکتهای بینالمللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیهی جنگها وجود دارد، تا چه حد در ادامهی جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی بهویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزهی اصلی ابرقدرتها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر میکرد. آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و با اصرار بر ادامهی جنگ در زمین ابرقدرتها بازی کرده باشیم؟
https://hottg.com/jafarshiralinia
معادلههای عجیب در طولانیشدن جنگ ایران و عراق
پروفسور برنارد رایش در مقالهی اسراییل و جنگ ایران و عراق مینویسد: «بهرهی اصلیِ اسراییل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسراییل محسوب میشدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسراییل فراهم شد.» او معتقد است اسراییل به دنبال «حفظ موازنهی قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.» در تحلیل رایش، جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبههی متحدی علیه اسراییل شد» (درسهایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص147 و 148)
گویا سیاست آمریکا هم ادامهی جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برندهای نداشته باشد. الکواری نمایندهی وقتِ قطر در سازمان ملل، دربارهی موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد: «در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص 201)
در سالهای جنگ تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران میکردند، قدرتهای جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند.
تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای 5(زمستان 65) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر میدانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای مک فارلین را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ میدانند.
افشای پر سر و صدای ماجرای مکفارلین در آبان 65، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسراییل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانهی آمریکاییها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکاییها به این جمعبندی رسیدند که: «باید بهگونهای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق، ص414)
تیر66 قطعنامهی 598 برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولینبار تمام 5 عضو دائم شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسهای که مهر66 او با 5 عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجهی آمریکا در جمعبندی نظر 5 کشور گفت: «همهی ما پایان جنگ را میخواهیم. همهی ما از قطعنامهی 598 حمایت میکنیم» (به سوی صلح، ص255)
دکوییار، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش دربارهی سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ مینویسد: «نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ: (1) عراقیها باید بهخوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند. (2) جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنجآور شود. (3) جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامهی دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و (4) فشار بینالمللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص267)
بسیاری دریافتند که جنگ ماههای پایانی خود را سپری میکند. محمدجواد ظریف از دیپلماتهای ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دیماه 66: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکتهای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از اینکه شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچوقت این از ذهنم بیرون نمیرود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه 598، ص249) چندماه پس از این گفتگو سخنان نمایندهی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار 67 ایران شکستهای پیدرپی و سختی را در جبهههای جنگ تجربه کرد. فاو، شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیاتهای سخت و طولانیمدت در چند سال گرفته بود در عملیاتهای سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامهی 598 را پذیرفت.
سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکتهای بینالمللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیهی جنگها وجود دارد، تا چه حد در ادامهی جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی بهویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزهی اصلی ابرقدرتها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر میکرد. آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و با اصرار بر ادامهی جنگ در زمین ابرقدرتها بازی کرده باشیم؟
https://hottg.com/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
Ancient IRAN books final_231223_193655.pdf
31 MB
ایران باستان در یک قاب چهار جلدی
این جا تصاویری را از مجموعهی چهارجلدی تاریخ ایران باستان، که در ۱۲۰۰ صفحه تهیه شده، میبینید.
این کتابها، چهار جلد از مجموعهی یازدهجلدی تاریخ ایران است؛ از بزرگترین و مهمترین پروژههای انتشارات سایان در سالهای اخیر که تاریخ ایران باستان را روایت میکند. روایتی از تاریخ حکومتها و تاریخ اجتماعی و مردمی.
تیمی چنددهنفره با هدایت یک هیئت علمی مطرح و متخصصِ تاریخ، تدوین این چهار جلد را انجام دادهاند. علاوه بر متن دقیق و خواندنی، شاهکار دیگر در این پروژه، بازسازی حرفهای و دقیق تصاویر شخصیتها، با توجه به مستندات تاریخی است و برای تکمیل تصاویر کتاب با ۵۰ موزهی معتبر جهان ارتباط گرفته شده است.
حتما شناسنامهی اثر را در بخش پایانی فایل را به دقت مطالعه و بررسی کنید.
چاپ کتاب آغاز شده و در بهمن ماه، برای عزیزانی که این مجموعه را پیشخرید کرده بودند، ارسال خواهد شد.
انتشارات سایان برای مخاطبان من، که الان قصد تهیهی این مجموعه را دارند، شرایط ویژهای در نظر گرفته است.
برای استفاده از این شرایط به آیدی زیر در تلگرام پیام بدهید و کد ۱۴۰۲ را اعلام کنید.
@Cyanpub1
این جا تصاویری را از مجموعهی چهارجلدی تاریخ ایران باستان، که در ۱۲۰۰ صفحه تهیه شده، میبینید.
این کتابها، چهار جلد از مجموعهی یازدهجلدی تاریخ ایران است؛ از بزرگترین و مهمترین پروژههای انتشارات سایان در سالهای اخیر که تاریخ ایران باستان را روایت میکند. روایتی از تاریخ حکومتها و تاریخ اجتماعی و مردمی.
تیمی چنددهنفره با هدایت یک هیئت علمی مطرح و متخصصِ تاریخ، تدوین این چهار جلد را انجام دادهاند. علاوه بر متن دقیق و خواندنی، شاهکار دیگر در این پروژه، بازسازی حرفهای و دقیق تصاویر شخصیتها، با توجه به مستندات تاریخی است و برای تکمیل تصاویر کتاب با ۵۰ موزهی معتبر جهان ارتباط گرفته شده است.
حتما شناسنامهی اثر را در بخش پایانی فایل را به دقت مطالعه و بررسی کنید.
چاپ کتاب آغاز شده و در بهمن ماه، برای عزیزانی که این مجموعه را پیشخرید کرده بودند، ارسال خواهد شد.
انتشارات سایان برای مخاطبان من، که الان قصد تهیهی این مجموعه را دارند، شرایط ویژهای در نظر گرفته است.
برای استفاده از این شرایط به آیدی زیر در تلگرام پیام بدهید و کد ۱۴۰۲ را اعلام کنید.
@Cyanpub1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند سینمایی «جزیره ماهی»، از زاویهی بررسی عملکرد لشکر ۱۴ امام حسین در عملیات کربلای۴، نکات مهمی از این عملیات و مسائل جنگ را روایت میکند.
این مستند حاصل تلاش چندینسالهی فیلمساز عزیز کشورمان، رضا اعظمیان است.
او به مناسبت سیوهفتمین سالگشت عملیات کربلای۴، این مستند را برای انتشار در اختیار اتاق آینده قرار داده است.
مخاطبان میتوانند انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق آیدی زیر به سازندهی مستند منتقل نمایند.
@reza1391450
این مستند حاصل تلاش چندینسالهی فیلمساز عزیز کشورمان، رضا اعظمیان است.
او به مناسبت سیوهفتمین سالگشت عملیات کربلای۴، این مستند را برای انتشار در اختیار اتاق آینده قرار داده است.
مخاطبان میتوانند انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق آیدی زیر به سازندهی مستند منتقل نمایند.
@reza1391450
یک بام و دو هوا در روایت جنگ
بودجههای عجیب در جنگ هشتساله
ستاریفر، معاون سازمان برنامهوبودجه در کابینهی دوم موسوی، دربارهی دولت و بودجهی جنگ میگوید: «بخش جنگ از بخش غیرجنگ مطالبات جدیتر و همهجانبهتری داشت که بخش غیرجنگ نمیتوانست آنها را برآورده کند. برای اولینبار در کشور یک واگرایی در زمان جنگ صورت گرفت که بریم خدمت حضرت امام و تعدادی مجوز دریافت و بعد خرج کنیم، چندینبار این امر صورت گرفته بود، اما رویه نبود و بعدها شد قاعده که بودجه را رها کنید، خودمان میرویم از بالا میگیریم. در سال 65 درواقع 25 میلیارد تومان پول داغ به اقتصاد تزریق شد؛ پول چاپ کردند. امام فرمودند دولت و نخستوزیری تصمیم بگیرند. بخش جنگ، سازمان مدیریت را تحت فشار قرار دادند که میخواهند حمله با امواج نیروی انسانی کنند که نیاز به غذا و لباس و غیره دارند. قرار شد وقتی منابع را دریافت کردند عملکرد و هزینهشدن این منابع را گزارش دهند. اما نهتنها هیچ گزارشی داده نشد بلکه این میزان پول نیز بازگردانده نشد.» و ادامه میدهد: «در سالهای بعد با بررسیهایی که صورت گرفت مشخص شد این مقدار پول در آن زمان باعث تورم شدید در کشور شد. نهتنها درمورد اهدافی که گفته بودند خرج نشد بلکه پادگانسازی صورت گرفته است. باید توجه داشت در زمان هر جنگی پادگانها موردحمله قرار میگیرند و بعد از جنگ اگر در آن زمان 100 تا پادگان داشته باشند به 70 تا کاهش مییابد، اما در کشور ما بعد از جنگ ظرفیت پادگانها چندین برابر شده بود.»(گزارش سایت رسمی موسسه دین و اقتصاد، سال 94)
تورم سال 64، حدود 7 درصد است که در سال 65 به حدود 24 درصد میرسد.
فرماندهان اغلب از تریبونهای رسمی از دولتِ زمان جنگ دربارهی عدم توجه به جنگ انتقاد میکنند. از سوی دیگر مضمونِ جنگ با دستخالی نيز ترویج میشود. هرچند حجم حمایتها و کمکها از طرف مقابل و بازبودن دست عراق برای تهیهی نیازهای جنگیاش قابلمقایسه با ایران نیست و ایران با محدودیتهای بسیار سختی روبهرو بوده اما نمیتوان گفت که كشور با دست خالی جنگیده است.
موضوع دیگری که در این سالها به آن زیاد اشاره شده این است که فرماندهان در مقابل درخواست آمادهسازی نیرو برای اجرای طرحهای عملیاتیشان با این جواب مواجه شدهاند که ما بند پوتین اینها را هم نمیتوانیم تامین کنیم. در یک موقعیت خاص دربارهی یک تقاضای خاصِ سپاه چنین جملهای گفته شده اما جالب است که این جمله در روایتها به نمادِ جنگ هشتساله تبدیل میشود.
سردار رضایی در گفتگویی که سال93 با او داشتیم دربارهی نامهی مشهورش در پایان جنگ که آن را طرحی پنجساله برای پیروزی در جنگ میدانست، معتقد بود هزینههای طرح و امکانات فراوانی که در آن درخواست شده نه تنها برای شکست صدام که برای بیرون کردن آمریکا از خلیجفارس هم بود و «نهایتا 4 میلیارد دلار نمیشد.» (سطرهای ناخوانده، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ص95)
این جملات اینگونه القا میكند که گویا در کشور ارادهای برای پرداخت کمتر از 4 میلیارد دلار برای پیروزی در جنگ وجود نداشته! اما گزارشات جنگی این موضوع را تایید نمیکند، بهعنوان نمونه 20فروردین67، چند ماه قبل از پایان جنگ، رفیقدوست(وزير سپاه) در جلسه با فرمانده سپاه میگوید در دو سه سال گذشته، از چین دو و نیم میلیارد دلار خرید کردهایم: «1/800 ما خرید کردهایم و بقیه ارتش.» این رقم سوای خرید از سایر کشورها است.
بخشهای دیگر جلسهی این روز هم نشان میدهد که دست فرماندهان چندان هم بسته نیست. در یکی از این جلسات، دربارهی خرید هواپیما از رومانی بحث میشود که هر کدام پنجونیم میلیون دلار قیمت دارد. رضایی میپرسد: «اینها نفت هم از ما قبول میکنند؟» یعنی به جای پول، نفت بگیرند؟ احمدپور معاون وزير سپاه: «بله همه نفتی هستند.» رضایی: «خوب الحمدلله، بخرید، 100 تا بخرید ازشان.» یعنی 550 میلیون دلار. در همین جلسه از نهاییشدن قراردادهایی با برزیل هم صحبت میشود.(جلد 54 روزشمار جنگ، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه، ص770 تا 780)
اینها بخشی از هزینههای جنگ برای دولت است؛ به اینها اضافه کنید: نابودی زیرساختها و صنایع، هزینهی ساماندهی آوارگان جنگی، محیط زیستی كه دستخوش آسیبهای فراوانی میشود بهویژه وقتی جنگ به مناطق حساسی مانند هور کشیده میشود و...
برخی علاقه دارند انتقاد از دولت و مسوولان غیرنظامی در زمان جنگ در تریبونهای عمومی و بهشکلی یکطرفه مطرح شود اما انتقاد از خودشان را برنمیتابند و میگویند بحثهای تخصصی نباید در فضاهای عمومی مطرح شود؛ یک بام و دو هوا!
(این یادداشت سه سال پیش نوشته شده است و یکی از یادداشت های کتاب توقیف شده نکته های تاریخی است، فایل نکته های تاریخی را از پیام سنجاق شده در کانال تلگرامی اتاق آینده دانلود کنید.)
https://hottg.com/jafarshiralinia
بودجههای عجیب در جنگ هشتساله
ستاریفر، معاون سازمان برنامهوبودجه در کابینهی دوم موسوی، دربارهی دولت و بودجهی جنگ میگوید: «بخش جنگ از بخش غیرجنگ مطالبات جدیتر و همهجانبهتری داشت که بخش غیرجنگ نمیتوانست آنها را برآورده کند. برای اولینبار در کشور یک واگرایی در زمان جنگ صورت گرفت که بریم خدمت حضرت امام و تعدادی مجوز دریافت و بعد خرج کنیم، چندینبار این امر صورت گرفته بود، اما رویه نبود و بعدها شد قاعده که بودجه را رها کنید، خودمان میرویم از بالا میگیریم. در سال 65 درواقع 25 میلیارد تومان پول داغ به اقتصاد تزریق شد؛ پول چاپ کردند. امام فرمودند دولت و نخستوزیری تصمیم بگیرند. بخش جنگ، سازمان مدیریت را تحت فشار قرار دادند که میخواهند حمله با امواج نیروی انسانی کنند که نیاز به غذا و لباس و غیره دارند. قرار شد وقتی منابع را دریافت کردند عملکرد و هزینهشدن این منابع را گزارش دهند. اما نهتنها هیچ گزارشی داده نشد بلکه این میزان پول نیز بازگردانده نشد.» و ادامه میدهد: «در سالهای بعد با بررسیهایی که صورت گرفت مشخص شد این مقدار پول در آن زمان باعث تورم شدید در کشور شد. نهتنها درمورد اهدافی که گفته بودند خرج نشد بلکه پادگانسازی صورت گرفته است. باید توجه داشت در زمان هر جنگی پادگانها موردحمله قرار میگیرند و بعد از جنگ اگر در آن زمان 100 تا پادگان داشته باشند به 70 تا کاهش مییابد، اما در کشور ما بعد از جنگ ظرفیت پادگانها چندین برابر شده بود.»(گزارش سایت رسمی موسسه دین و اقتصاد، سال 94)
تورم سال 64، حدود 7 درصد است که در سال 65 به حدود 24 درصد میرسد.
فرماندهان اغلب از تریبونهای رسمی از دولتِ زمان جنگ دربارهی عدم توجه به جنگ انتقاد میکنند. از سوی دیگر مضمونِ جنگ با دستخالی نيز ترویج میشود. هرچند حجم حمایتها و کمکها از طرف مقابل و بازبودن دست عراق برای تهیهی نیازهای جنگیاش قابلمقایسه با ایران نیست و ایران با محدودیتهای بسیار سختی روبهرو بوده اما نمیتوان گفت که كشور با دست خالی جنگیده است.
موضوع دیگری که در این سالها به آن زیاد اشاره شده این است که فرماندهان در مقابل درخواست آمادهسازی نیرو برای اجرای طرحهای عملیاتیشان با این جواب مواجه شدهاند که ما بند پوتین اینها را هم نمیتوانیم تامین کنیم. در یک موقعیت خاص دربارهی یک تقاضای خاصِ سپاه چنین جملهای گفته شده اما جالب است که این جمله در روایتها به نمادِ جنگ هشتساله تبدیل میشود.
سردار رضایی در گفتگویی که سال93 با او داشتیم دربارهی نامهی مشهورش در پایان جنگ که آن را طرحی پنجساله برای پیروزی در جنگ میدانست، معتقد بود هزینههای طرح و امکانات فراوانی که در آن درخواست شده نه تنها برای شکست صدام که برای بیرون کردن آمریکا از خلیجفارس هم بود و «نهایتا 4 میلیارد دلار نمیشد.» (سطرهای ناخوانده، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ص95)
این جملات اینگونه القا میكند که گویا در کشور ارادهای برای پرداخت کمتر از 4 میلیارد دلار برای پیروزی در جنگ وجود نداشته! اما گزارشات جنگی این موضوع را تایید نمیکند، بهعنوان نمونه 20فروردین67، چند ماه قبل از پایان جنگ، رفیقدوست(وزير سپاه) در جلسه با فرمانده سپاه میگوید در دو سه سال گذشته، از چین دو و نیم میلیارد دلار خرید کردهایم: «1/800 ما خرید کردهایم و بقیه ارتش.» این رقم سوای خرید از سایر کشورها است.
بخشهای دیگر جلسهی این روز هم نشان میدهد که دست فرماندهان چندان هم بسته نیست. در یکی از این جلسات، دربارهی خرید هواپیما از رومانی بحث میشود که هر کدام پنجونیم میلیون دلار قیمت دارد. رضایی میپرسد: «اینها نفت هم از ما قبول میکنند؟» یعنی به جای پول، نفت بگیرند؟ احمدپور معاون وزير سپاه: «بله همه نفتی هستند.» رضایی: «خوب الحمدلله، بخرید، 100 تا بخرید ازشان.» یعنی 550 میلیون دلار. در همین جلسه از نهاییشدن قراردادهایی با برزیل هم صحبت میشود.(جلد 54 روزشمار جنگ، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه، ص770 تا 780)
اینها بخشی از هزینههای جنگ برای دولت است؛ به اینها اضافه کنید: نابودی زیرساختها و صنایع، هزینهی ساماندهی آوارگان جنگی، محیط زیستی كه دستخوش آسیبهای فراوانی میشود بهویژه وقتی جنگ به مناطق حساسی مانند هور کشیده میشود و...
برخی علاقه دارند انتقاد از دولت و مسوولان غیرنظامی در زمان جنگ در تریبونهای عمومی و بهشکلی یکطرفه مطرح شود اما انتقاد از خودشان را برنمیتابند و میگویند بحثهای تخصصی نباید در فضاهای عمومی مطرح شود؛ یک بام و دو هوا!
(این یادداشت سه سال پیش نوشته شده است و یکی از یادداشت های کتاب توقیف شده نکته های تاریخی است، فایل نکته های تاریخی را از پیام سنجاق شده در کانال تلگرامی اتاق آینده دانلود کنید.)
https://hottg.com/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چاپ چهاردهم کتاب تاریخ جنگ
نسخههای قدیمی کتاب "تاریخ مصور جنگ ایران و عراق" محدود بود و بسیاری از عزیزان نتوانستند تهیه کنند.
حالا چاپ چهاردم منتشر شده است؛
البته قیمت آن با چاپ قبلی تفاوت دارد، اما از دوستانم در انتشارات سایان خواستهام که حداکثر تخفیف را برای مخاطبان کانال در نظر بگیرند.
برای تهیهی کتاب به آیدی زیر در تلگرام پیام بفرستید و برای استفاده از تخفیف ویژه کد ۱۴۰۲ را اعلام کنید.
@Cyanpub1
نسخههای قدیمی کتاب "تاریخ مصور جنگ ایران و عراق" محدود بود و بسیاری از عزیزان نتوانستند تهیه کنند.
حالا چاپ چهاردم منتشر شده است؛
البته قیمت آن با چاپ قبلی تفاوت دارد، اما از دوستانم در انتشارات سایان خواستهام که حداکثر تخفیف را برای مخاطبان کانال در نظر بگیرند.
برای تهیهی کتاب به آیدی زیر در تلگرام پیام بفرستید و برای استفاده از تخفیف ویژه کد ۱۴۰۲ را اعلام کنید.
@Cyanpub1
ترویج حجاب با ضربوشتم
کارشان درست نیست اما لازمشان داریم
ششم شهریور 1363 هواپیمایی ایرانی ربوده شد. مقصد نهایی هواپیماربایان بغداد پایتخت عراق بود. مسافران یکهفته در عراق بودند و علاوه بر بازدید از بخشهایی از شهر بغداد و بازار این شهر به زیارت کربلا نیز برده شدند. در هتلی مستقر بودند و دوربینهای عراقی از آنها فیلم میگرفتند و در تلویزیون عراق پخش میکردند.
در این میانه یکی از صحنههایی که از تلویزیون عراق پخش شد، در یادداشت روزانهی هاشمی رفسنجانی بازتاب پیدا کرد؛ 7شهریور63؛ «امروز مسافران هواپیمای ربودهشده را برای زیارت به کربلا بردهاند. فیلمی که از سیمای عراق پخش کردهاند، خیلی از زنان مسافر را بیحجاب نشان داده است.»
13 شهریور پس از یک هفته چالش و پیگیری، عراق حاضر نشد هواپیما را پس بدهد اما مسافران و خدمهی پرواز با یک پرواز هلندی وارد تهران شدند. این بازگشتها میتواند صحنهی یک استقبال ملی باشد اما به روایت هاشمی در فرودگاه برای مسافران اتفاق عجیبی افتاد؛ «حدود سی نفر از آنها را دادستانی انقلاب [تهران]، برای تحقیق در مورد رفتار آنها در عراق از فرودگاه به زندان اوین برده. به نظر میرسد [دادستانی انقلاب] کار خوبی نکرده، تذکر دادم که آزادشان کنند.»
حدود یک ماه قبل از این اتفاق دادستان عمومی تهران بیانیهی تندی داده بود که متولیان ادارات، مکانهای عمومی، هتلها، تالارهای برگزارکنندهی جشن عروسی باید بانوانی را که «رعایت حجاب و پوشش صحیح اسلامی را نمیکنند»، راه ندهند وگرنه خودشان تحت تعقیب قرار میگیرند.
همین ایام چند روزی تهران شاهد تظاهراتهایی علیه بدحجابی بود که گاه با خشونتهایی عجیب و غریب همراه میشد. ناطق نوری وزیر کشور در سخنانی با وجود انتقاد از بدحجابیها از کارهای انجام گرفته در این تظاهراتها هم انتقاد کرد و گفت: «آیا شما انقلابی هستید؟ قطعا حزبالله مشت به چشم بیحجاب نمیزند. تیغ نمیکشد و نسبتِ زنا به کسی نمیدهد.»(روزنامه اطلاعات، 6مرداد1363)
هاشمی رفسنجانی در خطبههای نمازجمعه با حمله به بدحجابها، از اصل اعتراضها دفاع کرد و گفت: «اگر منتسبین حکومت وظیفهشان را بهخوبی انجام ندهند، مردم خودشان وارد صحنه میشوند.» اما میگفت هنوز لازم نیست مردم برای مقابله با بیحجابی به صحنه بیایند و هر وقت لازم شد از مردم میخواهند که بیایند. هاشمی برخی کارهای خشن را کار حزباللهیها نمیدانست اما به حزباللهیها توصیه میکرد: «شما که به یک آدم بیحجاب فحش میدهید، او هم ممکن است به مقدسات شما فحش دهد.»(روزنامه اطلاعات، 6مرداد1363)
حضور موتورسواران در تظاهراتها چهرهی وحشتناکی به اعتراضها علیه بیحجابی میداد و زنها و بچهها را وحشتزده میکرد؛ وحشتی که با شکستن شیشههای مغازهها چندبرابر میشد.
سوم مرداد هاشمی روایتی از جلسهی سران قوا با حضور امام دارد؛ «شب، مهمان احمدآقا بودیم. آقایان ولایتی، اردبیلی، خامنهای و [میرحسین] موسوی بودند. امام هم در این جلسه شرکت کردند؛ حالشان خوب است. دربارهی تظاهرات حزبالله علیه بیحجابی بحث شد. بعضی فکر میکنند کار خوبی شده است و انجام این تظاهرات تهدیدی برای بیحجابها بوده است.»
با وجود انتقادها از تندرویها، دوباره این تظاهراتها با همین روش در سال64 تکرار شد. اواخر فروردین 64 دوباره تهران صحنهی تظاهرات علیه بیحجابی بود. یادداشت هاشمی در 28 فروردین بسیار خواندنی است: «شب مهمان نخستوزیر بودیم؛ در آنجا دربارهی حرکات موتورسواران حزباللهی در خیابانها و برخورد آنها با افراد بیبندوبار که این روزها اوج گرفته است بحث شد. مقرر شد، بدون اینکه انتقاد تندی از آنها شود، از عملشان جلوگیری شود، زیرا اعلامیهی بیامضایی برای دعوت به تظاهرات علیه جنگ پخش شده و شاید لازم باشد که در روز شنبه نیروهای حزباللهی هم در خیابانها باشند.» آنها در خیابان ماندند و اعتراضهای خشن تا چند روز ادامه یافت. هاشمی، 1 اردیبهشت: «آقای ناطق، تلفنی، مشکل کنترل حزباللهیها را مطرح کرد؛ مخصوصا پس از تایید رئیسجمهور در نمازجمعهی گذشته. قرار شد که با خود آقای خامنهای صحبت شود که مشکل را حل کنند.»
دو روز بعد رئیسجمهور مصاحبه کرد: «این تظاهرات هر چه بود و هرگونه بود و هر چند روزى بود، كافى است و دیگر ادامه پیدا نكند... بعضى اتفاقات كه افتاده از جمله وارد یك مطب شدن یا مثلا داخل یك كافه كه چاى میخوردهاند رفتن، كار حزباللهیها نبوده و كار گروههاى نفوذى است... احساسات مردم را در مقابل بدحجابى و گرایش به فساد و فحشا و منكرات قبول میكنیم و مردم را محق میدانیم، اما آن احساسات و تندروىها را قبول نمىكنیم.»(روزنامهجمهوری، 4ارديبهشت64)
…
https://hottg.com/jafarshiralinia
کارشان درست نیست اما لازمشان داریم
ششم شهریور 1363 هواپیمایی ایرانی ربوده شد. مقصد نهایی هواپیماربایان بغداد پایتخت عراق بود. مسافران یکهفته در عراق بودند و علاوه بر بازدید از بخشهایی از شهر بغداد و بازار این شهر به زیارت کربلا نیز برده شدند. در هتلی مستقر بودند و دوربینهای عراقی از آنها فیلم میگرفتند و در تلویزیون عراق پخش میکردند.
در این میانه یکی از صحنههایی که از تلویزیون عراق پخش شد، در یادداشت روزانهی هاشمی رفسنجانی بازتاب پیدا کرد؛ 7شهریور63؛ «امروز مسافران هواپیمای ربودهشده را برای زیارت به کربلا بردهاند. فیلمی که از سیمای عراق پخش کردهاند، خیلی از زنان مسافر را بیحجاب نشان داده است.»
13 شهریور پس از یک هفته چالش و پیگیری، عراق حاضر نشد هواپیما را پس بدهد اما مسافران و خدمهی پرواز با یک پرواز هلندی وارد تهران شدند. این بازگشتها میتواند صحنهی یک استقبال ملی باشد اما به روایت هاشمی در فرودگاه برای مسافران اتفاق عجیبی افتاد؛ «حدود سی نفر از آنها را دادستانی انقلاب [تهران]، برای تحقیق در مورد رفتار آنها در عراق از فرودگاه به زندان اوین برده. به نظر میرسد [دادستانی انقلاب] کار خوبی نکرده، تذکر دادم که آزادشان کنند.»
حدود یک ماه قبل از این اتفاق دادستان عمومی تهران بیانیهی تندی داده بود که متولیان ادارات، مکانهای عمومی، هتلها، تالارهای برگزارکنندهی جشن عروسی باید بانوانی را که «رعایت حجاب و پوشش صحیح اسلامی را نمیکنند»، راه ندهند وگرنه خودشان تحت تعقیب قرار میگیرند.
همین ایام چند روزی تهران شاهد تظاهراتهایی علیه بدحجابی بود که گاه با خشونتهایی عجیب و غریب همراه میشد. ناطق نوری وزیر کشور در سخنانی با وجود انتقاد از بدحجابیها از کارهای انجام گرفته در این تظاهراتها هم انتقاد کرد و گفت: «آیا شما انقلابی هستید؟ قطعا حزبالله مشت به چشم بیحجاب نمیزند. تیغ نمیکشد و نسبتِ زنا به کسی نمیدهد.»(روزنامه اطلاعات، 6مرداد1363)
هاشمی رفسنجانی در خطبههای نمازجمعه با حمله به بدحجابها، از اصل اعتراضها دفاع کرد و گفت: «اگر منتسبین حکومت وظیفهشان را بهخوبی انجام ندهند، مردم خودشان وارد صحنه میشوند.» اما میگفت هنوز لازم نیست مردم برای مقابله با بیحجابی به صحنه بیایند و هر وقت لازم شد از مردم میخواهند که بیایند. هاشمی برخی کارهای خشن را کار حزباللهیها نمیدانست اما به حزباللهیها توصیه میکرد: «شما که به یک آدم بیحجاب فحش میدهید، او هم ممکن است به مقدسات شما فحش دهد.»(روزنامه اطلاعات، 6مرداد1363)
حضور موتورسواران در تظاهراتها چهرهی وحشتناکی به اعتراضها علیه بیحجابی میداد و زنها و بچهها را وحشتزده میکرد؛ وحشتی که با شکستن شیشههای مغازهها چندبرابر میشد.
سوم مرداد هاشمی روایتی از جلسهی سران قوا با حضور امام دارد؛ «شب، مهمان احمدآقا بودیم. آقایان ولایتی، اردبیلی، خامنهای و [میرحسین] موسوی بودند. امام هم در این جلسه شرکت کردند؛ حالشان خوب است. دربارهی تظاهرات حزبالله علیه بیحجابی بحث شد. بعضی فکر میکنند کار خوبی شده است و انجام این تظاهرات تهدیدی برای بیحجابها بوده است.»
با وجود انتقادها از تندرویها، دوباره این تظاهراتها با همین روش در سال64 تکرار شد. اواخر فروردین 64 دوباره تهران صحنهی تظاهرات علیه بیحجابی بود. یادداشت هاشمی در 28 فروردین بسیار خواندنی است: «شب مهمان نخستوزیر بودیم؛ در آنجا دربارهی حرکات موتورسواران حزباللهی در خیابانها و برخورد آنها با افراد بیبندوبار که این روزها اوج گرفته است بحث شد. مقرر شد، بدون اینکه انتقاد تندی از آنها شود، از عملشان جلوگیری شود، زیرا اعلامیهی بیامضایی برای دعوت به تظاهرات علیه جنگ پخش شده و شاید لازم باشد که در روز شنبه نیروهای حزباللهی هم در خیابانها باشند.» آنها در خیابان ماندند و اعتراضهای خشن تا چند روز ادامه یافت. هاشمی، 1 اردیبهشت: «آقای ناطق، تلفنی، مشکل کنترل حزباللهیها را مطرح کرد؛ مخصوصا پس از تایید رئیسجمهور در نمازجمعهی گذشته. قرار شد که با خود آقای خامنهای صحبت شود که مشکل را حل کنند.»
دو روز بعد رئیسجمهور مصاحبه کرد: «این تظاهرات هر چه بود و هرگونه بود و هر چند روزى بود، كافى است و دیگر ادامه پیدا نكند... بعضى اتفاقات كه افتاده از جمله وارد یك مطب شدن یا مثلا داخل یك كافه كه چاى میخوردهاند رفتن، كار حزباللهیها نبوده و كار گروههاى نفوذى است... احساسات مردم را در مقابل بدحجابى و گرایش به فساد و فحشا و منكرات قبول میكنیم و مردم را محق میدانیم، اما آن احساسات و تندروىها را قبول نمىكنیم.»(روزنامهجمهوری، 4ارديبهشت64)
…
https://hottg.com/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
وقتی اوضاع داخل خوب نیست
6 مرداد 1366، چند روز پس از تصویب قطعنامهی 598 در شورای امنیت سازمان ملل، آیتالله خمینی دربارهی زمزمههای پایان جنگ گفت: «هماکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیدهایم و قدمهای آخرمان را برمیداریم، صدای ناآشنای صلحطلبی آن هم از کام ستمگران و جنگافروزان به گوش میرسد.» و گفت نبرد تا رفتن صدام و حزب بعث و رسیدن به شرایط برحق و عادلانه «یک تکلیف شرعی و واجب الهی است که از آن هرگز تخطی نمیکنیم» و تاکید کرد: «امروز بدون شک سرنوشت همهی امتها و کشورهای اسلامی به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است.» و «تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و انشاءالله تا رسیدن به این هدف فاصلهی چندانی نمانده است.» (صحیفه، ج20، ص325 تا 333)
آثار منتشرشده در سپاه دربارهی این مقطع، نهتنها ایران را در مرز پیروزیِ مطلق نشان نمیدهد که از بنبست جنگی در جبههی جنوب روایت میکند. سردار درودیان از تحلیلگران برجستهی تاریخ جنگِ سپاه، دربارهی مقطعِ پس از کربلای5، از قول فرمانده سپاه مینویسد: «بخش قابلتوجهی از توان سپاه با استقرار در مناطق فاو، جزایر مجنون و شلمچه زمینگیر شد.» درودیان ادامه میدهد: «استراتژی کشور برای بسیجِ امکانات شکست خورد. در منطقهی جنوب به بنبست رسیدیم و امکان غافلگیری دشمن از میان رفت.»(جنگ ایران و عراق، موضوعات و مسائل، ص212)
كتابِ «روزشمار جنگِ» سپاه شواهد فراوانی از اوضاع نابسامان جبههی ایران در سال 66 ثبت کرده که یکی از آنها گزارش جلسات فرماندهان سپاه با هاشمی در آذر 66 است؛ جایی که احمد کاظمی میگفت گردانش معاون ندارد. میگفت وقتی یک دستهی 22 نفره، فرماندهشان شهید میشود کسی نیست دسته را جمع کند. وقتی فرماندهان مشکلات را گفتند هاشمی هم از خزانهی خالی کشور گفت و اینکه: «در شهر شاهد صف مردم در مقابل بانکها هستیم. میخواهند از بانک پول دریافت کنند، اما پول نیست. در چنین شرایطی 5 میلیارد تومان بدون حساب و کتاب از خزانه دادیم به سپاه که مشکلات یگانها را حل کند.» راوی دفتر سیاسی سپاه که در جلسه بود یادداشتی با عنوان «خستگی فرماندهان! کمبود شدید کادر» نوشته که در آن آمده: «همه شهید شدند، از یاران سال اول جنگ بیش از چند سردار باقی نمانده، مابقی، نسل دوم و سوم فرماندهان جنگ هستند.» و روایت کرده که مرتضی قربانی از فرماندهان شجاع نسل اول، در گوشهای از سنگر به محسن رضایی میگفت: «آقامحسن نمیشود یک مدت لشکر 25 کربلا(استراحت و بازسازی کند)، یکی دیگر بیاید؟ خدا میداند خسته شدیم.»(روزشمار جنگ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ج52، ص357 تا 360)
در همین مقطع گزارشهای فراوانی از تقویت عجیب ارتش صدام وجود دارد. بهراستی کدام گزارشها امام را به چنین برداشتهایی از وضعیت خودی و دشمن رسانده بود؟
اواخر سال 66 بُرد موشکهای عراقی به تهران رسید و موشکبارانِ پایتخت اوضاع را سخت کرد. آیتالله خمینی 12 اسفند گفت وضع ملت ایران در طول تاریخ بیسابقه است و گفت موشکباران، مردم شهادتطلب ایران را نمیترساند و اشاره کرد در زمان پیامبر و امام علی، مردم برای رفتن به جنگ اختلاف داشتند اما امروز در ایران، مردم داوطلبِ رفتن به جنگ هستند و از خانوادههایی گفت که با وجود شهادتِ فرزندانشان آمادهاند فرزندان دیگرشان را به جبهه بفرستند. (صحیفهی امام، ج20، ص496)
چند روز بعد ایران در عملیات والفجر ده حلبچهی عراق را گرفت. آیتالله خمینی در انتهای پیام تبریکش از مردم و «جوانان غیرتمند کشور» خواست به جبههها بروند.(همان، ص502) با وجود تبلیغات فراوان، اینبار برق پیروزی و پیام امام هم نتوانست افراد زیادی را راهی جبههها کند.
حسین علایی فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در کتابش از ضعیف شدن استقبال مردم برای حضور در جبهه در اواخر سال 66 نوشته و اینکه «کاهش تمایل بسیجیان در پیوستن به جبهه» قدرت تهاجمی ایران را کاهش داد. او نوشته که پیش از سقوط فاو(28فروردین67)؛ «با بسیج تمامی امکانات و اجرای تبلیغات گسترده تنها 16 هزار نفر از مردم» راهی جبهه شدند که «تنها 3 هزار نفر آنها جدید بودند و بقیه داوطلبان اعزام مجدد بودند»(تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، ج2، ص416)
با شکستهای پیاپی، چند ماه بعد(27تیر67) ایران قطعنامهی 598 را یک سال پس از تصویبش پذیرفت. در نامهای که امام برای توجیه مسئولان برای پذیرش قطعنامه نوشت یکی از نکات این بود: «مسئولان سیاسی میگویند از آنجا که مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی بهدست نمیآید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.»
آیا مردم در سالهای پایانی جنگ ارزیابیهای امام را با واقعیت زندگیشان و جبهه منطبق میدیدند؟
فاصلهی میان نظر رهبران با برداشت مردم، جدای از اینکه کدام واقعیتر باشد، نگرانکننده و هشداردهنده است.
https://hottg.com/jafarshiralinia
6 مرداد 1366، چند روز پس از تصویب قطعنامهی 598 در شورای امنیت سازمان ملل، آیتالله خمینی دربارهی زمزمههای پایان جنگ گفت: «هماکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیدهایم و قدمهای آخرمان را برمیداریم، صدای ناآشنای صلحطلبی آن هم از کام ستمگران و جنگافروزان به گوش میرسد.» و گفت نبرد تا رفتن صدام و حزب بعث و رسیدن به شرایط برحق و عادلانه «یک تکلیف شرعی و واجب الهی است که از آن هرگز تخطی نمیکنیم» و تاکید کرد: «امروز بدون شک سرنوشت همهی امتها و کشورهای اسلامی به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است.» و «تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و انشاءالله تا رسیدن به این هدف فاصلهی چندانی نمانده است.» (صحیفه، ج20، ص325 تا 333)
آثار منتشرشده در سپاه دربارهی این مقطع، نهتنها ایران را در مرز پیروزیِ مطلق نشان نمیدهد که از بنبست جنگی در جبههی جنوب روایت میکند. سردار درودیان از تحلیلگران برجستهی تاریخ جنگِ سپاه، دربارهی مقطعِ پس از کربلای5، از قول فرمانده سپاه مینویسد: «بخش قابلتوجهی از توان سپاه با استقرار در مناطق فاو، جزایر مجنون و شلمچه زمینگیر شد.» درودیان ادامه میدهد: «استراتژی کشور برای بسیجِ امکانات شکست خورد. در منطقهی جنوب به بنبست رسیدیم و امکان غافلگیری دشمن از میان رفت.»(جنگ ایران و عراق، موضوعات و مسائل، ص212)
كتابِ «روزشمار جنگِ» سپاه شواهد فراوانی از اوضاع نابسامان جبههی ایران در سال 66 ثبت کرده که یکی از آنها گزارش جلسات فرماندهان سپاه با هاشمی در آذر 66 است؛ جایی که احمد کاظمی میگفت گردانش معاون ندارد. میگفت وقتی یک دستهی 22 نفره، فرماندهشان شهید میشود کسی نیست دسته را جمع کند. وقتی فرماندهان مشکلات را گفتند هاشمی هم از خزانهی خالی کشور گفت و اینکه: «در شهر شاهد صف مردم در مقابل بانکها هستیم. میخواهند از بانک پول دریافت کنند، اما پول نیست. در چنین شرایطی 5 میلیارد تومان بدون حساب و کتاب از خزانه دادیم به سپاه که مشکلات یگانها را حل کند.» راوی دفتر سیاسی سپاه که در جلسه بود یادداشتی با عنوان «خستگی فرماندهان! کمبود شدید کادر» نوشته که در آن آمده: «همه شهید شدند، از یاران سال اول جنگ بیش از چند سردار باقی نمانده، مابقی، نسل دوم و سوم فرماندهان جنگ هستند.» و روایت کرده که مرتضی قربانی از فرماندهان شجاع نسل اول، در گوشهای از سنگر به محسن رضایی میگفت: «آقامحسن نمیشود یک مدت لشکر 25 کربلا(استراحت و بازسازی کند)، یکی دیگر بیاید؟ خدا میداند خسته شدیم.»(روزشمار جنگ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ج52، ص357 تا 360)
در همین مقطع گزارشهای فراوانی از تقویت عجیب ارتش صدام وجود دارد. بهراستی کدام گزارشها امام را به چنین برداشتهایی از وضعیت خودی و دشمن رسانده بود؟
اواخر سال 66 بُرد موشکهای عراقی به تهران رسید و موشکبارانِ پایتخت اوضاع را سخت کرد. آیتالله خمینی 12 اسفند گفت وضع ملت ایران در طول تاریخ بیسابقه است و گفت موشکباران، مردم شهادتطلب ایران را نمیترساند و اشاره کرد در زمان پیامبر و امام علی، مردم برای رفتن به جنگ اختلاف داشتند اما امروز در ایران، مردم داوطلبِ رفتن به جنگ هستند و از خانوادههایی گفت که با وجود شهادتِ فرزندانشان آمادهاند فرزندان دیگرشان را به جبهه بفرستند. (صحیفهی امام، ج20، ص496)
چند روز بعد ایران در عملیات والفجر ده حلبچهی عراق را گرفت. آیتالله خمینی در انتهای پیام تبریکش از مردم و «جوانان غیرتمند کشور» خواست به جبههها بروند.(همان، ص502) با وجود تبلیغات فراوان، اینبار برق پیروزی و پیام امام هم نتوانست افراد زیادی را راهی جبههها کند.
حسین علایی فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در کتابش از ضعیف شدن استقبال مردم برای حضور در جبهه در اواخر سال 66 نوشته و اینکه «کاهش تمایل بسیجیان در پیوستن به جبهه» قدرت تهاجمی ایران را کاهش داد. او نوشته که پیش از سقوط فاو(28فروردین67)؛ «با بسیج تمامی امکانات و اجرای تبلیغات گسترده تنها 16 هزار نفر از مردم» راهی جبهه شدند که «تنها 3 هزار نفر آنها جدید بودند و بقیه داوطلبان اعزام مجدد بودند»(تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، ج2، ص416)
با شکستهای پیاپی، چند ماه بعد(27تیر67) ایران قطعنامهی 598 را یک سال پس از تصویبش پذیرفت. در نامهای که امام برای توجیه مسئولان برای پذیرش قطعنامه نوشت یکی از نکات این بود: «مسئولان سیاسی میگویند از آنجا که مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی بهدست نمیآید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.»
آیا مردم در سالهای پایانی جنگ ارزیابیهای امام را با واقعیت زندگیشان و جبهه منطبق میدیدند؟
فاصلهی میان نظر رهبران با برداشت مردم، جدای از اینکه کدام واقعیتر باشد، نگرانکننده و هشداردهنده است.
https://hottg.com/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
HTML Embed Code: