TG Telegram Group Link
Channel: ایران فردا
Back to Bottom
🔴 گزارش تصویری ایران فردا -۲
از مراسم بزرگداشت ۲۲ امین سالگرد درگذشت دکتر یدالله سحابی
۲۳ فروردین ۱۴۰۳، تهران ، دبیرستان کوثر


#ایران_فردا
#یدالله_سحابی
#مدرسه_کوثر
#مهدی_زارع #محمدمهدی_جعفری #عباس_صاحب‌الزمانی
#مقصود_فراستخواه #ابوالفضل_بازرگان #فریدون_سحابی #لطف‌الله_میثمی
🔴"سعید مدنی" صدای طردشدگان

🔷ابوطالب آدینه‌وند

@iranfardamag

🔸سعید مدنی را می توان روشنفکر- کنشگری نامید که صدای طردشدگان است، صدای طردشدگانی که به تعبیری از شهید هدی صابر از برنامه‌ریزی‌ها در ایران حذف شده‌اند. صداي آنها که قربانی نابرابری های اجتماعی و اقتصادی شده اند. طردشدگان و آسیب دیدگانی اجتماعی که او حیات آنها را در یک جامعه نابرابر و نظمی نابرابری ساز مورد پژوهش قرار داد تا وضعیت آنها را مورد شناسایی قرار داده و و راه را برای برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران گشوده سازد. او بر عینیت مادی تاریک جامعه‌ی فراموش‌شدگان نور تاباند و موقعیت آنها را برای کاربدستان و نخبگان آشکار ساخت و یادآور شد که در زیر پوست شهر، نه دیگر که در سیمای شهر چه جریان دارد و پیامد آن چیست. قربانیان اعتیاد و فقر و روسپیگری و خشونت و … آنها که او صدایشان بود در این شرایط بحرانی و حکمرانی نابرابری ساز در زیر خشن ترین گونه های فقر و آسیب قرار دارند و با سقوط هر خاکریز اقتصادی و طبقاتی، کمیت این قربانیان گسترده‌تر و کیفیت این آسیب‌ها عمیق‌تر و زنجیره‌ی آنها وسیع‌تر خواهد شد و گلوی آنها را سخت خواهد فشرد. سعید مدنی جامعه شناس و روشنفکری بود که ذره ذره وجودش دغدغه‌ی " نابرابری و پیامدهایش " بود و و از این رو برای کاهش این بحران اختاپوسی می کوشید. زندانی کردن او، محبوس‌کردن مضاعف چنین صدایی است. گرچه سیر تحولات در ایران چنان است که سوژه‌گی طردشدگان در آن تبلور یافته و وجهی تاثیرگذار به خود گرفته است.

🔹دشواره‌های جامعه ایران از نظر سعید مدنی وجه بحرانی به خودگرفته است و تودرتویی بحران‌ها چنان است که نظم سیاسی موجود استعداد و قابلیت حل این بحران‌ها را نداشته و اقدامات آن بر بحران‌ها می‌افزاید. بحران‌هایی که بر همدیگر تاثیر فزاینده گذارده و در هیئتی ساختاری بر نظم‌سیاسی فرود آمده و همچنین تاثیرات ویرانگری بر جامعه داشته است.

🔸سعید مدنی براین ساحت وجودی نظم‌سیاسی اشرافی محققانه دارد و علل ساختاری چنین بحران ساختاری را برآفتاب می‌کند و با فهمی جامعه‌شناسانه و انضمامی، آگاهی پیرامون وضعیت عینی را سنجش نظرورزانه نموده و آنرا به میدان سپهر عمومی وارد می کند.

🔹 او برای پاسخ به چنین وضعیتی و گذار از این بحران در ایران اندیشه و کنش خود را سامان داده است. البته تئوری و پراتیک او هر دو از سنخ کنش است و چنانچه دلوز می گويد در کار او کنشِ تئوری‌ و کنشِ پراتیک داریم . بدین معنی که هر مرحله از تئوری که در آن متوقف شویم پراتیک دیوار موانع را می‌شکافد و راه را بر تئوری هموار می‌کند و افق می‌گشاید و هر جا که پراتیک با موانعی برای پیشبرد مواجه شد، کنشِ تئوریک، میدانی برای پراتیک می‌گشاید.

🔸سعید مدنی در چنین میدانی فعالیت مي‌کند و از روست که جنس فعالیت او آن‌چنان با حیاتش آمیخته است که با انفعال و توقف بیگانه است به قول شاملو" از خویشتن خویش بارویی پی افکنده". در سیل لرستان در فروردین ۹۸ حدود ۱۰ روز همراه ایشان بودم، جستجوگری ایده پرداز بود و امدادگری واقع گرا، تئوری و پراتیک شانه به شانه هم و هم‌زمان با هم گام برمی داشتند با درونی سرشار از انگیزه های انسانی برای تقلیل مرارت در استانی بسیار پر امکان اما بی‌نصیب از مدل توسعه‌ی رانتی. او در آنجا برای پیشبرد سریع کار و مستندسازیِ فعالیت خود برای دستاوردهای نظری، هم فرم درست می‌کرد و هم در روستاهای کوهستانی که دسترسی‌هایشان در کوهدشت و پلدختر قطع شده بود آرد توزیع می‌کرد، هم امکانات شبکه ی دوستی‌اش را برای امداد در این مناطق فعال می‌کرد و هم برای نیروهای جامعه مدنی نحیف لرستان و هلال احمر ایده می‌داد.

🔹سعید مدنی با رصد مخاطرات و فرصت‌های پیش روی جامعه ایرانی اندیشه ورزی کرده و جامعه ایران را جامعه جنبشی نامیده، بدین معنی که باید بر پایه تحلیلی پویش ها و جنبش های اجتماعی به وضعیت نظر کرد و وجه نظر خود را مصروف تشریح و ایضاح آن داشته است. منظرگاه انتقادی سعید مدنی بر وضعیت بحرانی ایران فقط وجه سلبی ندارد بلکه او بر این باور است که جنبش های اجتماعی در موقعیت کنونی ما، حاملِ سیاست رهایی اند.او با شناخت پروبلماتیک دورانی در دشواره هایی ساختاری نظر می کند که جامعه درگیری عینی با آن داشته و مانع تحول اجتماعی و سیاسی گشته است. ساختارهایی که از نظر او کژکارکردند. رهیافت او گذار به دموکراسی و نظمی مردم‌سالار است که با تغییر و دگرگونی در ساختارهای معیوب بتواند از نابرابری که دغدغه‌ی وجودی اوست، بکاهد.

🔸به نظر، نظم دموکراتیک توسعه گرا که بتواند بر نابرابری فائق آید رویای سعید مدنیست تا در آن طردشدگان فرجامی عزتمند یابند و کرامت انسانی نه فقط در عرصه سیاست بلکه در همه ساحت‌های زیست انسانی منتشر شود. رویایی که برای تحقق آن شوری در سر دارد.



#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#ابوطالب_آدینه‌وند

https://cutt.ly/vw7o56ce
Audio
🔴 فراز و فرود تولد نخبه در ایران ؛ در باره دکتر یدالله سحابی و مهندس مهدی بازرگان

▪️فایل صوتی سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه در ۲۲ امین سالگرد درگذشت دکتر یدااله سحابی*

@iranfardamag

🔸توضیح موضوع در سه سطح کلان میانی و خرد
🔹فهم تاریخیت و زمانه بازرگان و سحابی
🔸رنسانس ناتمام ایرانی
🔹مدلهای مارپیچی و حلزونی ( اسپیرال) برای تبیین تاریخ تکاملی و پایداری ایران
🔸نقش واسطهای اجتماعی در انتقال مِمِتیک
🔹سعی وجودی و فعالیت بمعنای اسپینوزایی کلمه
🔸کشف مدام امکان‌ها در خود


💢 ۲۳ فروردین ۱۴۰۳ ِ دبیرستان کوثر تهران


#یدالله_سحابی
#دبیرستان_کوثر
#مقصود_فراستخواه

https://hottg.com/iranfardamag
🔴عطار به روايت محمدرضا شفيعي كدكني*
▪️به مناسبت ۲۵ فروردین " روز عطار"

@iranfardamag

عطار از درون و از بيرون
🔸عطار و منظومه فرهنگي پيرامون او، از زندگي تاريخي تا افسانه‌ها و از آثار مسلم او تا مجموعه وسيعي از مجعولات و منحولات دوره‌هاي بعد، كه منسوب به اوست، بي‌شباهت به يك مذهب يا يك آيين نيست. در كنار هر مذهبي مشتي افسانه و اساطير و مجموعه متناقضي از آرا مي‌توان ديد كه با همه تضادي كه در اصل، با مبادي مركزي آن آيين دارند، از جهاتي سبب حفظ و حراست از آن مذهب‌اند و در لحظه‌هايي همان حواشي و افزوده‌ها، از نابودي آن اصول و مبادي مركزي جلوگيري مي‌كنند. يا بهتر بگوييم: بقاي هر مذهبي را تناقض‌هاي دروني آن تضمين مي‌كند.

🔹ارزش اين حواشي و افزوده‌ها، در بعضي از شرايط تاريخي، از آن اصول و مبادي مركزي كم‌تر نيست. حتا در مواردي بسي مهم‌تر از اصل است. چهره قديس‌گونه عطار، درست مانند يك مذهب، در درون همين افسانه‌ها و همين سخنان مجعول رشد كرده و بدين‌گونه كه امروز مي‌بينيم، درآمده است. تا وقتي كسي به اين مذهب نگرويده است، بسياري از اجزاي اين آيين در نظرش بي‌ارزش و حتا مضحك جلوه مي‌كند؛ اما وقتي در داخل اين منظومه آييني قرار گرفت، همه آن حرف‌هاي ظاهرا سست و يا نامعقول، جلوه و جلاي خاصي پيدا مي‌كند و از هر جهت زيبا و استوار، سيطره خود را گسترش مي‌دهد. درك مباني جمال‌شناسي شعر عطار نيز چنين حالتي دارد، يعمي التذاد شعر او، براي كسي كه بيرون اين منظومه قرار گرفته است، بسيار دشوار و تقريبا محال است.

شعر عطار
🔸شعر عطار نماينده يكي از مراحل تكامل شعر عرفاني ايران است. وقتي از دور به اين دريا ـ كه يك ساحل آن را نخستين تجربه‌هاي شعر زهد و اخلاق شاعران مذهب كرامي، در عصر ساماني، تشكيل مي‌دهد و يك ساحل ديگر را در زماني نزديك به عصر ما، تجربه‌هاي امثال هاتف اصفهاني و حبيب خراساني ـ مي‌نگريم، سه موج عمومي، سه خيزاب بلند در آن ديده مي‌شود: قله يكي از اين خيزاب‌ها سنايي است و قله دومين خيزاب، فريدالدين عطار است و سومين كوه‌موج و قله، كه بلندترين آن‌هاست، جلال‌الدين مولوي است. بعد از او هر چه هست، موج‌ها و موجك‌ها است و حتا مي‌توان گفت كه دريا نيز ديگر دريا نيست، درياچه است و غدير و آبگير و در مواردي حوض و پاشوره.

آثار عطار
🔹عطار را بايد از نو شناخت، عطار راستين و عطار تاريخي را از عطارهاي مجعول در طول قرون و اعصار جدا كرد، آثار برساخته درويشان مهمل‌سراي مبتذل و بي‌مايه را از قلمرو آثار او به دور كرد و كار را از آثار مسلم و قطعي‌الصدور او آغاز كرد؛ عطار در مقدمه‌اي كه خود و به احتمال قوي در اواخر عمر به نثر نوشته است و در آن‌جا به نام و نشان مجموعه آثار خويش پرداخته است، تصريح مي‌كند كه وي داراي اين آثار است: «الاهي‌نامه» (= خسرونامه)، «اسرارنامه»، ‌«مصيبت‌نامه»، «منطق‌الطير» (= مقامات طيور)، «ديوان» (غزليات و قصايد) و «مختارنامه» (مجموعه رباعيات). البته خود تصريح مي‌كند كه دو اثر منظوم خويش را به نام «جواهرنامه» و «شرح‌القلب» از ميان برده و نابود كرده است. بنابراين، هر گونه اثري كه بدين نام‌ها پيدا شود، ربطي به عطار ندارد و مجعول و منحول است. عطار از اين شش مجموعه شعري به نام دو مثلث ياد مي‌كند و گويا جدا از تذكره يك مثلث نثر نيز مي‌خواسته است ترتيب دهد، شامل زندگي‌نامه پيامبران و صحابه و اهل بيت، كه گويا تأليف نشده يا اگر تأليف شده، اثري از آن‌ها باقي نمانده است و در هيچ فهرست و كتابي هم اشارتي بدان‌ها نرفته است.

🔸او علاوه بر داشتن يك منظومه ذهني خاص، داراي يك نظام زباني ويژه نيز هست؛ زباني كه به لحاظ ساختارآوايي كلمات بيش و كم از زبان استانداردشده سبك خراساني ـ كه عينا با تغييراتي اساس سبك سعدي و حافظ و ديگران را تشكيل مي‌دهد ـ متمايز است.

زندگي عطار

🔹در ميان بزرگان شعر عرفاني فارسي، زندگي هيچ شاعري به اندازه زندگي عطار در ابر ابهام نهفته نمانده است. اطلاعات ما در باب مولانا صدبرابر چيزي است كه در باب عطار مي‌دانيم. حتا آگاهي ما درباره سنايي، كه يك قرن قبل از عطار مي‌زيسته، بسي بيش‌تر از آن چيزي است كه در باب عطار مي دانيم. نه سال تولد او به درستي روشن است و نه حتا سال وفات او. اين‌قدر مي‌دانيم كه او در نيمه دوم قرن ششم و ربع اول قرن است. نه استادان او، نه معاصرانش و نه سلسله مشايخ او در تصوف، هيچ كدام، به قطع روشن نيست. از سفرهاي احتمالي او هيچ آگاهي نداريم و از زندگي شخصي و فردي او و زن و فرزند و پدر و مادر و خويشان او هم اطلاع قطعي وجود ندارد.


متن کامل:


https://cutt.ly/Iw7nsXPc

#عطار
#ایران_فردا
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#فریدالدین_ابوحامدمحمد_عطارنیشابوری

تصویر: در اندیشه سيمرغ (شیخ عطار نیشابوری)،ُ نقاشی مینیاتور،ُ اثر فرهاد رفیعی ، اکرولیک روی مقوای ماکت


https://hottg.com/iranfardamag
🔴جنگ غزه؛ مواجهه‌ی ایران و اسرائیل و افزایش ابهام قطعیت واکنش‌ها

🔷رحمان قهرمان‌پور

@iranfardamag

▪️علی رغم اینکه در روزهای اخیربرخی ها می گفتند شاید ایران به دنبال حمله مستقیم به اسرائیل نباشد و بخواهد به مرور تنش را کاهش دهد اما روز شنبه ایران حمله موشکی و پهپادی به اسرائیل را آغاز کرد. آقای امیر عبداللهیان گفت ایران از قبل به کشورهای منطقه اطلاع داده بود که حمله خواهد کرد. از این نظر می شود گفت این حمله به نوعی شبیه حمله به پایگاه نظامی آمریکایی ها در عراق یعنی عین الاسد بود. با این اقدام در حد فاصل دو سناریوی انصراف از واکنش و آغاز درگیری گستره حرکت کرد و ضمن ارسال پیام خود از وقوع درگیری بزرگ جلوگیری کرد .

🔸بعد از عملیات طوفان الاقصی و جنگ غزه عدم قطعیت در وضعیت منطقه بیشتر شده است. اقدامات اخیر اسرائیل علیه ایران و اکنش متقابل ایران هم در این بستر افزایش عدم قطعیت قابل درک است . بعد از اقدام متقابل ایران علیه اسرائیل نمی دانیم اسرائیل واکنشی نشان می دهد یا نه؟ اگر واکنش نشان ندهد طبعا یک تبعاتی دارد و ایران برنده این تقابل می شود. اگر واکنش زودهنگام یا با تاخیر نشان دهد تبعات دیگری دارد. نوع واکنش هم مهم است اینکه بخواهد دوباره فرماندهان نظامی ایران را ترور کند یا خاک ایران را هدف قرار دهد سوال مهمی است. آیا اسرائیل اقدامی متفاوت از آنچه تا الان داشته نشان خواهد داد؟ همه این ابهامات به نوعی منطقه را به سوی عدم قطعیت می برد. این در حالی است که در سه سال اخیر در منطقه و مخصوصا بعد از عادی سازی روابط ایران و عربستان برخی از کاهش تنش ها صحبت می کردند و معتقد بودند کشورهای منطقه به سمت عادی سازی روابط و کاهش تنش پیش می روند.

▪️کاهش تنش میان ایران و عربستان و سایر کشورهای عربی و سوریه، میان اسرائیل و امارات و بحرین پیش رفت و حتی بحث از عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل جدی شد اما جنگ غزه و عملیات طوفان الاقصی روند تحولات را تغییر داد و قابل پیش بینی بود که اگر این جنگ خاتمه نیابد تبعاتش برای منطقه عمیق و بلند مدت خواهد بود . تنش در روابط ایران و اسرائیل بواسطه جنگ غزه تشدید شد .

🔸پیش از این جنگ اسرائیل به خط قرمز ایران که ترور فرماندهان نظامی اش بود نزدیک نمی شد و عمده حملاتش معطوف به پایگاه های نظامی ایران در سوریه یا کاروان های نظامی ایران بود ولی ترور هدفمند فرماندهان نظامی در دستور کار اسرائیل نبود چون بیم داشت این مساله موجب جنگ بین دو طرف شود .اما بعد از آغاز جنگ اسرائیل وارد فضای دیگری شد و این ترس دیگر وجود نداشت و لذا حمله مستقیم به فرماندهان نظامی ایران در سوریه و ترور هدفمند آنها را آغاز کرد. این مساله بازتاب زیادی در داخل ایران داشت و از سوی دیگر عبور از خط قرمز ایران بود.

▪️در ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران که دارای مصونیت دیپلماتیک بود حمله کرد و فضای جدیدی را ایجاد کرد . طبعا تصمیم گیران تحت فشار بودند تا اقدام متقابلی را انجام دهند آنها نهایتا تصمیم گرفتند که اقدامی مثل سناریوی عین الاسد را در دستور کار قرار دهند که هم پیامی به جامعه بین المللی و کشورهای غربی و آمریکا درباره قدرت پهپادی و موشکی ایران باشد وهم بتواند فضای افکار عمومی داخلی و فشارها وارده را به نوعی مهار کند.

🔸تنش های فعلی در بلند مدت فضای منطقه را به سوی تنش بیشتر می برد و هرچه میزان تنش ها بیشتر شود امکان بروز شگفتی یا اتفاقات پیش بینی نشده یا درگیری های پیش بینی نشده بیشتر می شود. هر چند آمریکا همه تلاش خودش را به کار گرفته که با فشار بر اسرائیل شرایط منطقه را کنترل کند اما واقعیت این است که در صورت تداوم تنش ها و افزایش درگیری ها این کار بسیار دشوار است. پس حتی اگر در کوتاه مدت شاهد کاهش تنش ها باشیم که بخشی از آن به دلیل انتخابات آمریکاست ولی در بلند مدت شاهد تشدید تنش ها در منطقه خاورمیانه خواهیم بود که یک منطقه شکننده از نظر امنیتی است. به این معنا که متاسفانه در خاورمیانه نهادهای منطقه ای و چارچوب های منطقه ای قدرتمندی که بتوانند بحران را حل کنند یا مانع تشدید بحران شوند وجود ندارند. بنابراین این منطقه از این لحاظ آسیب پذیر است و این آسیب پذیری در ماه ها و سال های پیش رو بیشتر می شود......


متن کامل:

https://cutt.ly/1w7ZDmgY

#جنگ_غزه
#ایران_فردا
#رحمان_قهرمان‌پور
#مناقشه‌ی_ایران_و_اسرائیل

https://hottg.com/iranfardamag
🔴بیانیه‌ای برای جنگ

🔷امین بزرگیان

@iranfardamag

▪️از ماه اکتبر تا به امروز و بر اساس آمار رسمی نزدیک به چهل هزار نفر در غزه توسط دولت اسراییل کشته شده‌اند. کشتار غیر نظامیان از طریق بمباران‌های بی‌وقفه، گرسنگی دادن و محاصره غذایی، بی‌جا سازی گسترده، حملات مداوم به بیمارستان‌ها و مدارس و کمپ‌های مهاجران در پیش چشم دنیا دقیق و منظم اجرا شده است. نظم جهانی با خونسردی این قتل عام را مشاهده کرده و تا توانسته سعی کرده آن را وضعیت طبیعی و «حق پاسخگویی» اسراییل معرفی کند؛ و به همین دلیل از هیچ کمکی به اسراییل دریغ نکرده است. در این میان به جان‌آمدگان از این وضعیت هیچ ابزاری جز ابراز مخالفت‌هایشان در خیابان‌های شهرهای دنیا نداشته‌اند، که البته همین ابراز انزجار از فاشیسم نوین نیز ‌تحمل نشده و دولت‌ها با استفاده از ابزارهای مختلف در رسانه‌ها و دانشگاه‌ها سعی کرده‌اند صداهای معترض را تحت عناوینی چون «یهود ستیزی» خفه کنند. حیات متأخر سرمایه‌داری به حد اعلای قدرت خویش رسیده و توانسته مدرنیسم و باقی‌مانده‌های اخلاقی روشنگری را بروبد و به زباله‌دان تاریخ بیندازد.

🔸در این وضعیت آخرالزمانی شرایط جبهه دولتی مخالف اسراییل در جهان اسلام چه بسا شرم‌آورتر است. کشورهای عرب منطقه در سودای «توسعه» و «به حساب آمدن در نظم جهانی» تحت عناوینی چون خردگرایی، لقای فلسطینیان را به عطای اسراییل بخشیده‌اند و جز «کمک مالی» رابطه‌شان را با آنچه آرمان فلسطین نامیده می‌شد به کل قطع کرده‌اند؛ و در واقع موقعیت تازه‌ی «عقلانیت» را که به حد اعلا انسانیت‌زدایی شده نشان داده‌اند. دولت ایران هم در این میان فرصتی عالی یافته که با به عاریه گرفتن شرایط، کشتار حاضر در منطقه را به امکانی برای تحکیم پایه‌های لرزان خود در داخل کشور تبدیل کند.

▪️می‌دانیم که پس از جنبش زن، زندگی و آزادی نظم موجود مجبور شد فضاهایی را به جامعه واگذارد. قدرت هژمونیک جنبش تا حدی بود که سرکوب و حذف و ترساندن مخالفان برای کنترل آن کافی نبود. ناگهان موضوع غزه فرا رسید و کشتار اسرائیل همچون هدیه، دولت ایران را وا داشت که از فرصت بهره گیرد و با جا یابی در نزاع گفتمانی فلسطین-اسرائیل شرایط را برای بهره‌برداری از منافع «بحران» مهیا کند. روشن است که چگونه اسراییل این امکان را برای ایران فراهم ساخته که فضاهای از دست‌داده در این سال‌ها را دوباره به دست آورد. شهامت حمله‌ی جدید به زنان در ایران امکانی است که کشتار زنان و کودکان در غزه فراهم آورده است، همانگونه که حمله عراق این امکان را به دولت اولیه داد که از دست زنان و روشنفکران و مخالفان برای مدتی راحت شود.

🔸بر خلاف آنچه همه جا از قطب‌بندی‌های سیاسی می‌شنویم، می‌بینیم که چگونه عناصر گوناگونِ نظمِ مستقر جهانی به وظایف خود عمل کرده، به هم یاری رسانده و با ایجاد بحران‌های گوناگون، نظم حاکم را در سطح ملی و بین‌المللی تداوم داده‌اند. اینجاست که مخالفان جنگ -یعنی همه آن‌هایی که به انواع گوناگون، پاسدار زندگی و حق حیات برای همگان‌اند- به مرور توان خود را از دست داده و در حاشیه قرار گرفته‌اند.

▪️مخالفت با جنگ کاری به غایت سخت و پیچیده شده است؛ زیرا کمتر فضایی را می‌توان یافت که توانسته باشد خود را از جلوه‌های گوناگون آن رها ساخته باشد. اپوزیسیون و پوزیسیون راست‌گرای جمهوری اسلامی می‌تواند مثال خوبی برای این موقعیت باشد؛ اپوزیسیونی که هرچند خواهان تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران است اما همزمان یا دست از حمایت دولت اسراییل بر نمی‌دارد یا در بهترین حالت در برابر کشتار غزه ساکت بوده است؛ یا پوزیسیونی که هر چند اسم غزه و فلسطین از دهنش نمی‌افتد اما نسبت به آنچه در خیابان‌های سال گذشته در ایران رخ داده یا همین امروز رخ می‌دهد یا بی‌تفاوت است یا از آزادی و عدالت در ایران عمیقاً احساس خطر می‌کند. این ناتوانی رایج در پشت کردن به تمامی نهادهای کشتار و خشونت نشان از سازوکاری است که همواره سوژه را در آغوش یکی از جلوه‌های تولید و تحکیم جنگ -به مثابه نهادی برای تخریب زندگی- نگه می‌دارد تا «خود بنیادی» انسان ناممکن شود.

🔸مخالفت راستین با جنگ و همه تسهیلگران آن کاری سخت و پرمشقت شده است؛ و به همین سبب است که می‌تواند اقدامی به واقع سیاسی تلقی شود و وعده‌ی جهانی دیگر بدهد. ما مخالف جنگیم و آن را بیان می‌کنیم تا یادآوری کنیم هیچ سیاست رهایی‌بخشی با ایستادن کنار مخالفان زندگی ممکن نیست.



#ایران_فردا
#امین_بزرگیان
#زن_زندگی_آزادی
#سیاست_ملی #نه_به_جنگ
#غزه #جنگ_ایران_و_اسرائیل

https://cutt.ly/fw76kacg
https://hottg.com/iranfardamag
🔴نامه سعید مدنی از زندان دماوند به رئیس قوه قضائیه:

🔶تبعید غیرقانونی است؛ هیچ چیز مانع از وفاداریم به مقاومت مدنی مردم نخواهد شد

@iranfardamag

🔻ریاست محترم قوه قضایی


◾️به اطلاع می‌رسانم در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۴ و در حالی که از تاریخ ۱۴۰۱/۲/۲۷ مشغول گذراندن ۸ سال محکومیت قطعی در زندان اوین بودم، اطلاع یافتم که بنابر نظر دادستان تهران از زندان اوین به زندان دماوند تبعید شده‌ام. لذا بدون طی هرگونه مراحل قضایی شفاف و روشن و صرفاً بنا برخواست و اراده غیرقانونی مقام نام‌برده، به زندان دماوند منتقل شدم و فعلاً دوران محکومیتم را در این زندان می‌گذرانم. اگرچه برای همه زندانیان سیاسی تحمیل هزینه‌های ظالمانه و غیر قانونی به خاطر دفاع از حقوق مردم و منافع ملّی ایران عزیز گوارا و شیرین است، امّا بی‌تردید اقدامات خودسرانه و غیرقانونی مقامات قضایی بویژه دادستان تهران، از دید و نظر ملت ایران پنهان نخواهد ماند و دیر یا زود همچون اسلاف خویش -دادستان‌های پیشین تهران، مرتضوی و جعفری‌دولت‌آبادی- تاوان این تصمیمات و اقدامات را خواهند داد. البته به خوبی می‌دانید این بار اولی نیست که زندانیان سیاسی به دلیل بیان مطالبات و خواست مردم و اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تنگناهای شدید معیشتی جامعه که حاصل بحران‌های ساختاری و دامنه‌دار است، ناچار به تحمّل مجازات‌های ظالمانه، غیرقانونی و غیرمتعارف شده‌اند. پیش از این نیز بسیاری از هم‌بندان این‌جانب و خانواده‌هایشان طعم تلخ احکام غیرقانونی مسئولان قضایی بویژه تبعید از زندانِ واقع در محل زندگی خانواده‌شان به محل دیگر را چشیده‌اند.

🔻 آقای محسنی اژه‌ای!

🔹کدام منطق حقوقی و قضایی، مدعی‌العموم تهران را واداشته تا پس از صدور رای قطعی قضات –اگرچه ناعادلانه- حکم صادره را تغییر و تبعید را بر محکومیت دوران حبس اضافه کند تا به این وسیله خانواده مرا برای چند دقیقه ملاقات هفتگی ناچار به سفری چند ساعته کند؟ در کدام مرجع قضاییِ صلاحیت‌دار حکم بر تبعید این‌جانب از زندان اوین به زندان دماوند داده شده است که از آن بی اطلاع هستم؟ چرا مدعی‌العموم تهران بدون نگرانی از عواقب نقض ماده ۵۱۳ آیین دادرسی کیفری چنین کرده است؟ چرا حتی بدون ابلاغ رسمی قضایی، حکم غیرقانونی اجرا شده‌است؟ می‌دانم و می‌دانید نظام قضایی کنونی اساساً پاسخ‌گو نیست تا به این سوالات و ده‌ها سوال دیگر پاسخ دهد یا با اعتراف به خطا، حکم صادره از سوی دادستان تهران را ملغی کند، لذا پر واضح است این‌جانب به هر نحو مقتضی به اعتراض نسبت به وضع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسیِ کنونی به مثابه یک وظیفه ملی، دینی، اخلاقی و انسانی ادامه خواهم داد و نیز پی‌گیر مطالبات قانونی‌ام نیز خواهم شد و فشار‌های غیر انسانی و غیرقانونی بر خود و خانواده‌ام مانع از وفاداریم به منافع ملی و پشتیبانی و حمایت از مقاومت مدنی مردم برای تامین حق تعیین سرنوشت و زندگی در جامعه‌ای عاری از تبعیض، بی عدالتی، استبداد و قانون‌گریزی نخواهد شد.


سعید مدنی
۳۰فروردین ۱۴۰۳
زندان دماوند


#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#تبعید_به_دماوند

https://cutt.ly/Zw5gSMlg
https://hottg.com/iranfardamag
🔴نامه‌ی خانواده‌ی سعید مدنی در خصوص وضعیت او در زندان دماوند

@iranfardamag

🔹ما خانواده سعید مدنی قهفرخی، جامعه‌شناس و زندانی سیاسی از روز ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ که از انتقال او به زندان دماوند مطلع شدیم، مکرر پیگیر وضعیت او بوده‌ایم و با مراجعه به دادستانی کل و دادستانی استان تهران در تلاش بودیم از علت جابه‌جایی اطلاع پیدا کنیم و نیز درخواستمان برای بازگرداندن او به زندان اوین را به گوش مسئولان قوه‌قضاییه برسانیم.

🔸 به‌رغم ثبت چند درخواست و تعیین وقت قبلی ملاقات برای ملاقات با دادستان تهران، تا به امروز آقای صالحی با ما ملاقات نکرده‌است، حتی در روز‌های ملاقات مردمی. در نتیجه، صرفا توانسته‌ایم در گفت‌وگو با تعدادی از معاونان اعتراضمان به طی نشدن روند قضایی برای این جا‌به‌جایی و نیز مشکلات حاصل از دوری زندان دماوند از محل سکونت خانواده و همچنین عدم ابلاغ رسمی این دستور چه به سعید مدنی و چه به وکلای او را اعلام کردیم. پاسخ‌های معاونان شامل این قبیل بوده است: «در حکم محل گذراندن زندان قید نمی‌شود و بنا به تصمیم و صلاح دید ما، ادامه حکم باید در زندان دماوند گذرانده شود؛ این محکومیت تا انتهای زمان حکم ایشان در زندان دماوند باید باشد.»

🔹در پاسخ به اینکه تشخیص مذکور بر چه اساس بوده، گفته‌شد اساس تصمیم گزارشی ۵ صفحه‌ای راجع به سلوک او در زندان اوین بوده است که البته نمی‌توانند محتوای آن را به ما اعلام کنند.

🔸 در پاسخ به اینکه چرا هیچ دادگاهی تشکیل نشده تا قاضی‌ای حکم دهد گفتند خودشان قاضی هستند و اینطور حکم کرده‌اند.

🔹در پاسخ به مشکلات تأمین امنیت سعید مدنی در زندان دماوند گفتند که مسئولیت این جا‌به‌جایی را می‌پذیرند و از دید آنها مشکلی در تأمین امنیت وجود ندارد.

🔸و در نهایت در پاسخ به دور بودن محل سکونت خانواده به زندان گفتند خیلی از مردم برای تفریح به دماوند می روند و دور نیست.

🔹به‌رغم پاسخ‌های عمدتا بی‌منطق، در این گفت‌وگوها مطلع شدیم که تصمیم حاصل جلسۀ شورای مشورتی قوه‌قضاییه با حضور رئیس قوه، آقای اژه‌ای بوده است.

🔸سعید مدنی از ۱۴ فرودین در یکی از سلول‌های قرنطینه‌ی زندان دماوند نگهداری می‌شود و اجازه تردد به بند و آشپزخانه زندان را برا حفظ امنیت ایشان نداده‌اند. با وجود ناراحتی معده و همچنین سابقه‌ی جراحی برداشتن کیسه صفرا که مربوط به دوره زندان پیشین است، غذای ناسالم زندان در مدت دو هفته مشکلات گوارش او را تشدید و او را متحمل درد‌های شدید کرده‌است.

🔹به‌سبب همین مسائل، ما علاوه بر رنج دوری او از خانه، حالا دائم نگران سلامت و امنیتش هستیم.


#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#تبعید_به_دماوند


https://cutt.ly/tw5gB7yC
https://hottg.com/iranfardamag
🔴 خوانشی مدنی از متن!

بازنشر از ایران فردا*
▪️ به مناسبت ۳۱ فروردین ۳۷ امین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی
( زاده‌ی ۱۲۸۶ مزینان – درگذشته‌ی ۳۱ فروردین ۱۳۶۶ )

🔸 مسعود میری

@iranfardamag

🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگی‌ی نو و الزامات آن تن در دهد یا به انکار تجدد روی آورد و از سنت ، ایدئولوژی و ایمانی سیاسی استحصال کند. آن نسل اکنون که به پایان قرن آن رسیده‌ایم نیک فرجام و خرسند از تلاش خود نیست.

🔹در میانه‌ی آن دو رویکرد که حالا دو وجه تأمل روزمره ی ما را شکل داده ، اطراف دیگری هم برخاست و به ظهور رسید که هر کدام همچون مینور در میانه‌ی آن دو سنگ آسیابِ ماژورِ این عصر، در کیفیت زندگی‌ی مردم وارد نشد. شاید در یک تحلیل کوچک و غیر حرفه‌ای بتوانیم نگاه از دریچه‌ی سنت به جهان ، بی در آمیختن با سیاست ، آنگونه که کسانی چون سید حسین نصر یا شایگان و طباطبایی در آن توغل و تفکر کرده‌اند را برجسته و بارز دید. به ویژه شکست سنتِ سیاست‌ورز در روند پروردگی‌ی مدنیتِ غنی‌ی تجدد ، و بار کج نهادن دین‌ورزی در میدان بنیاد گرایی ، موجب شده تا از میراث برجای مانده از آن طیف سنت‌گرایی (با فهم تمام تفاوتهای شان) پرده برداری شود . این نحله که از طریق تخلی از پرابلم‌های سیاست ، حکمرانی و اجتماعیات، در تولای خلوتِ جان افکندن به عوالمِ اندیشیدن ، نیرویی پنهان گرفته ، در ربع دوم نیمه‌ی اول قرن به میدان آمد. گر چه اکنون صحنه چنان آشفته است که نسل نو میان لایه‌های مختلف الالحان و رنگ به رنگ سنت‌گرایی هیچ مرزی قائل نیست و همه را به یک چوب می‌تاراند، اما برای کسی که به اجمال ضرب چوب روزگاران را بر تن اندیشیدن آزموده ، هنوز طنین برخی الحانِ سنت، خوشایند گمان می‌شود.

🔺 پندار دیگری هم در آن عصرها در میان حلقه‌ای از متدین‌ها و دوستداران معنویت جریان داشت که نه به سنت متداول حوزه ملزم می‌بود (با وجود آنکه از مَدرَس همان سنت برآمده‌بود) نه در سیاست دستی قوی داشت (هر چند نیرویی استبداد ستیز و سیاسی تلقی می‌شد) و نه داو تجدد وسنت را به سود هر کدام می‌پسندید (گر چه گاه مناسک سنت را به طریق متجددانه اجرا می‌نمود).

🔹محمد تقی شریعتی در پرتو این باورهای چند پهلو به گستره‌ی دشت خراسان درخشید. باید نبض آن دوره را در دست بگیرید تا دریابید که ناممکن است در شهر اهل تفکیک که فارغ از فلسفه و دانش عقلی می‌زید، مفری جست که بتوان تعقل را زیور دینی بخشید، یا ، در سایه‌ی سنگین حوزه‌ی پر هیمنه‌ی سنت دینی که هیبت مرجعیت آن فرصت نواندیشی را ممنوع کرده بود ، با آهنگ روزگار خود ، نو زیست. محمدتقی شریعتی درنگی در این تأمل ناممکن‌ها بود. او با نگاهی که نه از سیوطی و مغنی و اصول برمی‌آمد ، از لابلای سطور غبارگرفته‌ی درس طلبگی جان بدر برد و تنها میدان در دسترس را برای زندگی‌ی نو برگزید : خوانشی مدنی از کلان _متن !

🔺 شریعتی قرآن را برگزید، و در این مهلت با کسانی چون زنجانی ، طالقانی و طباطبایی به نحوی هم‌سفر شد. در پنداشت محمدتقی شریعتی قرآن قابلیت و استعداد آن را داشت که متنی «واسطه» باشد میان «انسانِ در سنت» با «جهان در حال پیشرفت». جنس این واسطه گری چنان نبود که قرآن را چون متنی خود بنیاد تلقی کند ، چنان که خود از نو از ابداع چرخ چاه بیاغازد تا به تمدن موهوم اسلامی برسد . بلکه قرآن در منظر و مرآی او همانند طالقانی ، پیوندگاه ورود انسان معاصرِ مسلمان به قرن تجدد بود.

🔹داوری در باب اینکه آیا باوری اینگونه حقیقتاً به اهداف خود رسیده یا خواهد رسید ، جای بررسی دارد ، ولی ارزش آن تلقی برای سرزمین‌های ما که میان قرائت صلب ایدیولوژیک از دین از یک سو و خوانش انکار و طرد مطلق دین از سوی دیگر دست و پا می‌زند ، درسی از دمکراسی و رواداری در نهفت خود پنهان دارد.

🔺 این نوع بیان از متن ، همچنان به سود مدنیت و آزادی ست ، که متن در مصب رودخانه زندگی‌ی نو گره‌گشایی کند و نه بند و مانع باشد. شاید برای نسل جدید آن باورها به چشم پسند دیده نشود ، ولی جوانه‌ی رجوع معناگرایانه به متون که در هجمه‌ی فقدان گسترده‌ی معنازدایی و هویت‌ستیزی بار دیگر از خاک ایمان سربرون کرده ، می‌تواند تجربه‌ی گران محمدتقی شریعتی و طالقانی را قابل استفاده کند.....


متن کامل :

https://bit.ly/3EBoyIp

#ایران_فردا
#مسعود_میری
#محمدتقی_شریعتی
#خوانش_مدنی_از_متن

*لینک مطلب

https://hottg.com/iranfardamag/3277
https://hottg.com/iranfardamag
🔴 سعدی و سیاست‌نامه‌نویسی‌های او
▪️به مناسبت اول اردی‌بهشت روز گرامی‌داشت سعدی

🔷مسعود میری

@iranfardamag

🔸گوئیا سیاست نویسی در تبار خود برای ایرانیان هیچگاه نتوانسته است از مرزهای وعظ ، تحذیر و زینهار بگذرد و به همین سبب گفته‌اند و گفته‌ایم ، این نهج از کار فکری همواره در محاط قصه‌واری و ادب ورزی محصور مانده است . داعیه‌هایی چنین را خود نیز پیشتر گفته‌ام ، اما اگر نیک می‌نگریستیم و می اندیشیدیم در می‌یافتیم که آنچه پیشتر در باب سیاست و فکرتِ وابسته بدان کوده و توده شده ، هر آینه برای جستن و گفتن نسل‌های بعد کفایت می‌کند. آن ذخیره که در متن‌های یک فرهنگ پرورده چون زبان فارسی یا دری در پیش و متون دینی‌ی مزدیسنایی در پس مستقر و مستتر است ، برای آنکه درست فهمیده شود و طبیعت متن به طینت روزگار درآید ، لازم است و « اهمیت دارد دیرینه شناس "به سوی اکنون عقب‌نشینی کند" در نتیجه هدف نه چندان به ماهیت یک زمان گذشته بلکه به آشکار شدن اکنون مربوط است»(جورجو آگامبن ، الکس ماری/۵۵). آنچه فیلسوف می‌ورزد تفکر است ، همانطور که در متن‌های ما ادیب می‌ورزد ، و مگر فیلسوف در ورزه‌ی تفکر همان متن را برای جستن فکرت بکار نبسته است ؟

▪️از آلتوسر می‌آموزم که برای تفکر در یک جمله‌ی مثلاً : زانو بزن و لب به دعا بگشایِ ادبی و دینی‌ی پاسکال ، مادیت ایدئولوژی ،انضباط‌های ناظر بر بدن را در می‌یابد و بدان فهمی نو می‌بخشد: « آنچه انجام می‌دهم مرهون پاسکال نیست!و خصوصاً [با توجه به آن] جمله شگفت انگیز[ وی ]در باب تاریخ علم ، که طبق آن مدرن‌ها تنها بدین علت بزرگ‌تر از قدما هستند که بر شانه‌های ایشان ایستاده‌اند» (بازیابی مکرر،التوسر /۸۴ و ۸۵) متن چیزی جلوتر یا عقب‌تر شهروند خود نیست ، زیراک شهروند متن است که آن را در طول یک کلان روایت خورده خورده بر زبان جریان می‌بخشد و چنانکه در جایی دیگر نوشته ام ، زبان اندوختنی را قابل وحی در خود می‌سازد. وحی‌ی زبان ، خورده روایت ها را در یک زبان کلان در آغوش یک روایت بسیط بسط می‌بخشد و از اینرو از یک ادبیات طولانی مدت یک نهج و نحو از تفکر پدید می‌اورد. باز به اشارات آگامبن برمی‌گردم که آلکس ماری یادآوری می‌کند «در سرتاسر مجموعه ی آثار آگامبن تکرار شده ، اینکه" شعر" و فلسفه ذاتا به هم متصلند . در اینجا اتصال بدین معناست که هر یک غیاب دیگری را پر می‌کند »(آلکس ماری /۱۷۰)

🔸از این بابت است که برای ایرانیان آن کار که فلسفه می‌کند برای یونان ، ادبیات و شعر سپهری گشوده برای تفکر دارد.«نحو تفکر» در سیاست و هر چیزی دیگر ,سامانی‌ ست که در بطن و بذر آن تفکر می‌زاید و می‌زید و آن همانا نحو پرسشی مستمر از زبان از دین از اسطوره و مانند این‌ها ست. متون ما چنانکه آن پرسشگر اندیشه جو گفته چندان هم «امتناع تفکر» ندارد بلکه «از امتناع از تفکر ما»، مفرد و بیگانه افتاده است. چنین اگر باشد پس متن مادام که در معرض هبوط و بشارت وجدان جمعی و فردی قرار نگیرد ، وحی نهفته در آن و بشارت و زینهار مستورش را به کمند نبوت جمعی یا فردی نمی‌سپارد. باید قابل شد تا قول متن اظهار کند و سخن گوید. اگر بدین نحوه از نوشتن در باب سیاست و حکومت گری غور شود، ریشه های آن شاید در متون دیرین خاصه متن‌های نگارش یافته در عهد آل ساسان یافت گردد، آنجا که حکمت های بزرگمهر ، مینوی خرد ، جاودان خرد، نامه تنستر به پادشاه طبرستان و کارنامه اردشیر بابکان به نگارش در آمده است. اما ایرانیان پس از هجمه تازیان بر سرزمین خود هماره برای نائل آمدن به یک نظام اداری و سیاسی ، کشتی‌ی سیاست نامه نویسی را در ورطه‌ی هولناک قصه نویسی و وعظ و تنذیر پیش رانده و بیان آرمان بزرگ « شهریاری‌ی ایرانی» را تباری ادبی و قصوی بخشیده اند. البته حتی همین شیوه از سیاست نامه نویسی هم در بارگاه خلفای عرب موجب عذاب شده است و چه بسا در نوشته های ابن مقفع از این نوع نوشته ها بوده که بعد به بدترین عذاب ها دچار گشت و در آتش یا مذاب سوزانده شد.

▪️اگر کلیله و دمنه‌ی او نوعی سیاست نامه نویسی نباشد، پس چه می‌تواند بود؟ انتظام و در رشته کشیدن حکایه ها در سبک ایرانی - هندی ، تنها آغوش پر مهری بود که اندیشه آرمان خواهی ایرانی که نوع شهریاری خاص خود را می طلبید، می توانست حکایات زاد و رود خود را در آینده‌ی آن بنمایاند و داستانهای پادشاهان این دیار را به نقل بنشیند. حکایات بی شماری می توان یافت که نشانه‌ی مجلس کردن ها و نقل آوردن روزگاران از کف رفته و به طوفان بلا دچار آمده را در خود مخفی کرده اند.....



متن کامل:

https://cutt.ly/Kw5Hkj2M


#سعدی
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#سعدی_و_سیاست‌نامه‌نویسی


https://hottg.com/iranfardamag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹 ناشکیبا : ساز و آواز شور
🔸 سنتور: اردوان کامکار
🔹 خواننده : همایون شجریان
🔸 شعر: سعدی


@iranfardamag

ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانه‌ی ما را
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را
چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل
بباید چاره‌ای کردن کنون آن ناشکیبا را
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که ‘گر روزی
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را
مراد ما وصال تست از دنیا و از عقبی
وگرنه بی‌شما قدری ندارد دین و دنیا را
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را…


#سعدی
#ایران_فردا
#همایون_شجریان

https://hottg.com/iranfardamag
HTML Embed Code:
2024/04/23 05:07:32
Back to Top