TG Telegram Group & Channel
یادداشت ها و جستارهای اقتصادی و مالی | United States America (US)
Create: Update:

در این ⁧نوشتار، ی مقدار این رویکرد بودجه ای یا مالی به ⁧ #تورم⁩ رو که آقای قدوسی عزیز خلاصه و البته ی مقدار ناقص، طرحش کردن رو بسط میدم و نشون میدم چرا ی مقدار ناقص ارائه شده؛
رویکرد مالی گراها Fiscalist به تورم توسط افرادی همچون M, Woodford- C, Cims -J,Cochrane و E, Leeper در طول دهه ۱۹۹۰ شکل گرفت؛
‏ ⁦ https://www.nber.org/system/files/working_papers/w8072/w8072.pdf
در ادبیات اینها، تغییر در سطح عمومی قیمت ها بجای اینکه پدیده ای پولی باشه،پدیده ایست مالی یا بودجه ای(مک کالوم ۲۰۰۳).
به باور اینها زنجیره کسری بودجه دولت و پیامدهاش، مهمترین عامل تعیین کننده سطح عمومی قیمت هاست بطوری که شوک های مالی از کانال اثرات محدودیت های بودجه ای بخش خصوصی، بر تقاضای کل تاثیر میزارن؛ بنابراین، تعهد متولیان پولی(بانک مرکزی) بر یک سیاست پولی قاعده مند برای تضمین ثبات قیمت ها و پایین آوردن نرخ تورم، ناکافیه؛
طبق نظر کارلستروم (۲۰۰۰) انتقاد رویکرد مالی یا بودجه ای تورم به رویکرد سنتی(همان تئوری پولی ⁧ #تورم⁩) رو میشه به دو شکل دید؛
-شکل ضعیف تئوری مالی تورم
-شکل قوی تئوری مالی تورم
‏ ⁦ https://www.researchgate.net/profile/Timothy_Fuerst/publication/5028947_The_fiscal_theory_of_the_price_level/links/09e41510a9a1239238000000/The-fiscal-theory-of-the-price-level.pdf?origin=publication_detail
اون چیزی که حامد عزیز گفتن،در واقع شکل ضعیف تئوری مالی تورمه.
شکل ضعیف این تئوری، ابتدا با این مقاله سارجنت و والاس(۱۹۸۱) طرح شد؛
‏ ⁦ https://researchdatabase.minneapolisfed.org/downloads/xp68kg33d
در اینجا، فرض میشه که بودجه دولت بطور مستقل تدوین میشه و همه کسری(مازادهای) آتی اعلام میشه و مقدار منابعی که باید از طریق چاپ پول(خلق پول) تامین بشه، از همون ابتدا اعلام و مشخص میشه و بنابراین انتظار میره سیاست پولی مطابق با وضعیت تامین مالی بودجه دولت از محل چاپ پول،تعیین و تغییر کنه؛بنابراین، در شرایطی که دولت در انتشار اوراق بدهی با محدودیت مواجهه، بدلیل اجبار به خلق پول (به جهت اجتناب از نکول) سیاست پولی راهی بجز تحمل تورم بیشتر نداره؛ لذا هر چند تورم ازکانال رشد پول و نقدینگی، افزایش یافته، ولی این سیاست مالی یا بودجه دولته که محرک اصلی چنین رشدی تلقی میشه.
بنابراین، شکل ضعیف این تئوری به «برونزا بودن سیاست مالی و درونزایی عرضه پول» اشاره داره و همچنین، نشون میده تعهد به یک سیاست پولی ضدتورمی،میتونه ثبات قیمت ها رو تضمین کنه؛
‏ ⁦ http://faculty.econ.ucdavis.edu/faculty/kdsalyer/LECTURES/Ecn235a/Extra_presentation_papers/fiscal_theory.pdf
لذا در بلندمدت، این محدودیت های بودجه دولته که سیاست های پولی و سیاست های مالی را تعیین میکنه؛بقول سارجنت، در نوع ضعیف رویکرد مالی تورم، نوعی بازی شبیه بازی جوجه Chicken game بین بانک مرکزی و دولت شکل میگیره؛
چرا که اگر بانک مرکزی در مقابل پولی کردن کسری بودجه دولت seigniorage مقاومت کنه و از این‌کار اجتناب کنه،شاهد رشد قابل توجه نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی خواهیم بود(تجربه آمریکا رو ببینید)؛این رشد قابل توجه بدهی دولت نیز به هرچه بالارفتن نرخ بهره اوراق بدهی دولتی و...منتهی میشه که نمیتونه ادامه دار باشه؛بنابراین در نهایت یا متولی سیاست مالی(دولت) یا متولی سیاست پولی(بانک مرکزی) باید در مقابل یکدیگر کوتاه آمده و سیاستش را تغییر بده؛شکل ضعیف رویکرد مالی تورم فرض میکنه که عمدتا این بانک مرکزی است که در مقابل دولت کوتاه میاد (Blink)و به پولی شدن کسری ها و نیازهای مالی دولت تن میده؛
در واقع هر چند این سیاست مالی ست که نرخ تورم آتی رو تعیین میکنه ولی نکته مهم اینه که سیاست مالی از کانال حجم پول و‌تاثیری که بر چاپ پول و رشد آتی نقدینگی میزاره،نرخ تورم رو تعیین میکنه و همینه که سارجنت و والاس بعنوان نخستین تئوری پردازان «رویکرد ضعیف مالی تورم»، سیاست مالی را برونزا و سیاست پولی را درونزا میدونن؛فلذا چون در اینجا نیز نهایتا این رشد کنونی و آتی حجم پوله که تورم رو تعیین میکنه،بین رویکرد ضعیف مالی تورم و تئوری مقداری پول افتراقی وجود نداره؛ اتفاقا تفاوت اساسی بین رویکرد ضعیف مالی و رویکرد قوی مالی نیز از همینجا شروع میشه؛که جلوتر بهش میپردازم؛
شکل ضعیف این تئوری در مورد تمامی اقتصادهای غیرریکاردویی که در آنجا، سیاست پولی تحت فشار کسری بودجه و شوک های سیاست مالی و بودجه ای قرار داره، مصداق داره. در واقع این شکل ضعیف، عمدتا در اقتصادهای کمتر توسعه یافته، معمول و متداول تره؛

در این ⁧نوشتار، ی مقدار این رویکرد بودجه ای یا مالی به ⁧ #تورم⁩ رو که آقای قدوسی عزیز خلاصه و البته ی مقدار ناقص، طرحش کردن رو بسط میدم و نشون میدم چرا ی مقدار ناقص ارائه شده؛
رویکرد مالی گراها Fiscalist به تورم توسط افرادی همچون M, Woodford- C, Cims -J,Cochrane و E, Leeper در طول دهه ۱۹۹۰ شکل گرفت؛
‏ ⁦ https://www.nber.org/system/files/working_papers/w8072/w8072.pdf
در ادبیات اینها، تغییر در سطح عمومی قیمت ها بجای اینکه پدیده ای پولی باشه،پدیده ایست مالی یا بودجه ای(مک کالوم ۲۰۰۳).
به باور اینها زنجیره کسری بودجه دولت و پیامدهاش، مهمترین عامل تعیین کننده سطح عمومی قیمت هاست بطوری که شوک های مالی از کانال اثرات محدودیت های بودجه ای بخش خصوصی، بر تقاضای کل تاثیر میزارن؛ بنابراین، تعهد متولیان پولی(بانک مرکزی) بر یک سیاست پولی قاعده مند برای تضمین ثبات قیمت ها و پایین آوردن نرخ تورم، ناکافیه؛
طبق نظر کارلستروم (۲۰۰۰) انتقاد رویکرد مالی یا بودجه ای تورم به رویکرد سنتی(همان تئوری پولی ⁧ #تورم⁩) رو میشه به دو شکل دید؛
-شکل ضعیف تئوری مالی تورم
-شکل قوی تئوری مالی تورم
‏ ⁦ https://www.researchgate.net/profile/Timothy_Fuerst/publication/5028947_The_fiscal_theory_of_the_price_level/links/09e41510a9a1239238000000/The-fiscal-theory-of-the-price-level.pdf?origin=publication_detail
اون چیزی که حامد عزیز گفتن،در واقع شکل ضعیف تئوری مالی تورمه.
شکل ضعیف این تئوری، ابتدا با این مقاله سارجنت و والاس(۱۹۸۱) طرح شد؛
‏ ⁦ https://researchdatabase.minneapolisfed.org/downloads/xp68kg33d
در اینجا، فرض میشه که بودجه دولت بطور مستقل تدوین میشه و همه کسری(مازادهای) آتی اعلام میشه و مقدار منابعی که باید از طریق چاپ پول(خلق پول) تامین بشه، از همون ابتدا اعلام و مشخص میشه و بنابراین انتظار میره سیاست پولی مطابق با وضعیت تامین مالی بودجه دولت از محل چاپ پول،تعیین و تغییر کنه؛بنابراین، در شرایطی که دولت در انتشار اوراق بدهی با محدودیت مواجهه، بدلیل اجبار به خلق پول (به جهت اجتناب از نکول) سیاست پولی راهی بجز تحمل تورم بیشتر نداره؛ لذا هر چند تورم ازکانال رشد پول و نقدینگی، افزایش یافته، ولی این سیاست مالی یا بودجه دولته که محرک اصلی چنین رشدی تلقی میشه.
بنابراین، شکل ضعیف این تئوری به «برونزا بودن سیاست مالی و درونزایی عرضه پول» اشاره داره و همچنین، نشون میده تعهد به یک سیاست پولی ضدتورمی،میتونه ثبات قیمت ها رو تضمین کنه؛
‏ ⁦ http://faculty.econ.ucdavis.edu/faculty/kdsalyer/LECTURES/Ecn235a/Extra_presentation_papers/fiscal_theory.pdf
لذا در بلندمدت، این محدودیت های بودجه دولته که سیاست های پولی و سیاست های مالی را تعیین میکنه؛بقول سارجنت، در نوع ضعیف رویکرد مالی تورم، نوعی بازی شبیه بازی جوجه Chicken game بین بانک مرکزی و دولت شکل میگیره؛
چرا که اگر بانک مرکزی در مقابل پولی کردن کسری بودجه دولت seigniorage مقاومت کنه و از این‌کار اجتناب کنه،شاهد رشد قابل توجه نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی خواهیم بود(تجربه آمریکا رو ببینید)؛این رشد قابل توجه بدهی دولت نیز به هرچه بالارفتن نرخ بهره اوراق بدهی دولتی و...منتهی میشه که نمیتونه ادامه دار باشه؛بنابراین در نهایت یا متولی سیاست مالی(دولت) یا متولی سیاست پولی(بانک مرکزی) باید در مقابل یکدیگر کوتاه آمده و سیاستش را تغییر بده؛شکل ضعیف رویکرد مالی تورم فرض میکنه که عمدتا این بانک مرکزی است که در مقابل دولت کوتاه میاد (Blink)و به پولی شدن کسری ها و نیازهای مالی دولت تن میده؛
در واقع هر چند این سیاست مالی ست که نرخ تورم آتی رو تعیین میکنه ولی نکته مهم اینه که سیاست مالی از کانال حجم پول و‌تاثیری که بر چاپ پول و رشد آتی نقدینگی میزاره،نرخ تورم رو تعیین میکنه و همینه که سارجنت و والاس بعنوان نخستین تئوری پردازان «رویکرد ضعیف مالی تورم»، سیاست مالی را برونزا و سیاست پولی را درونزا میدونن؛فلذا چون در اینجا نیز نهایتا این رشد کنونی و آتی حجم پوله که تورم رو تعیین میکنه،بین رویکرد ضعیف مالی تورم و تئوری مقداری پول افتراقی وجود نداره؛ اتفاقا تفاوت اساسی بین رویکرد ضعیف مالی و رویکرد قوی مالی نیز از همینجا شروع میشه؛که جلوتر بهش میپردازم؛
شکل ضعیف این تئوری در مورد تمامی اقتصادهای غیرریکاردویی که در آنجا، سیاست پولی تحت فشار کسری بودجه و شوک های سیاست مالی و بودجه ای قرار داره، مصداق داره. در واقع این شکل ضعیف، عمدتا در اقتصادهای کمتر توسعه یافته، معمول و متداول تره؛


>>Click here to continue<<

یادداشت ها و جستارهای اقتصادی و مالی




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)