TG Telegram Group Link
Channel: Sturmfrei.
Back to Bottom
لعنت به حسی که نمیتونه جای ط کسی رو بیاره=)
ترجیح میدم تو این تاریکی بپوسم ولی دگ با کسی حرف نزنم!♡
Forwarded from -ᴄᴏᴜᴘʟᴇ
تبلیغات داخل ۷تا چنلامون: @Youwix
من با کسی حرف نمیزنم اگه میبینی دارم پیشت از چیزی میگم بدون از اون انگشت شمارای زندگیمی پشیمون نکن منو!♡
‏همونجا که فکر کردی کسی قراره
تا آخرش باهات بمونه
سرتو انقد بکوب به دیوار
تا کف و خون بالا بیاری احمق !!!
Sturmfrei.
#پارت273 #آرمان آزاده لباساشو پوشید و رفت پایین منم سریع گوشیمو برداشتم و شماره امیر رو گرفتم _سلام ارمان چطوری چخبراااا _سلام داداش مرسی ت چطوری خبرا دست توعه هیچ خبر جز بکن بکن ندارم _اوف حسابی حال میکنیا هرچی اب تو کمرت بود خالی کردی فک کنم _اخ نگو که دیگه…
#پارت274
#محمدصادق
تو ماشین پلیس نشسته بودم و تو راه آگاهی بودیم هیچ توضیحی به جز چیزی که تو خونه گفتن بهم نمیدادن و منم نمیدونستم که اینا از کجا فهمیدن دزدیدن آزاده کار من بوده تو افکار خودم بودم که رسیدیم و دستبند به دست پیاده شدم خوشم نمیومد که با اون غروری که داشتم الان سرمو پایین بندازم پس همونجور با غرور و خود برتربینی با سر بالا دنبالشون روانه شدم پشت یه در نشستیم و منتظر بودیم تا اتاق خالی شه که محمد رضا رو دیدم همچنان با عصبانیت بهم خیره شده بود یه پوزخند بهش زدم که انگار بیشتر عصبی شد چون اینو از دست های مشت شده اش فهمیدم با دیدن حلقه اش دوباره یاد آزاده افتادم و اون بدن بی نقصش اون روزی که تو اشپزخونه خودمو بهش مالیده بودم رو به یاد اوردم که چه کون نرم و ژله ای داشت وقتی کیرم بهش مالیده شد درجا شق کردمو مجبور شدم تو دستشویی با زور اب سرد بخوابونمش چقدر دوس داشتم کیرمو تا تخمام تو کسش فرو کنم و همزمان زل بزنم تو چشای قشنگش و چوچولش رو بمالم تو حس کردم دوباره کیرم داره بلند میشه لعنتی الان وقتش نبود یاد گیسو افتادم اونو ندیده بودمش با ارنج به پهلوی افسر کناریم زدم
_چیه چی میخوای
_اون خانمی که با من بود کو؟ کجا بردنش؟
_اونو بردن طبقه بالا
_چرا نیاوردنش همینجا
_چون جرم اون به این طبقه ربطی نداشت هرچند تو هم بعد اینکه اینجا کارت تموم شه باید بری اون طبقه
_اون وقت چرا؟
_مثل اینکه یادت رفته تو چه وضعیتی گرفتیمتون
_حالا یه سکس بوده دیگه
_دهنتو ببند دیگه
_نمیشه باید برم سرویس
_دستشویی داری؟
_بله اگه اجازه میدید
_پاشو تا اسمتو صدا نکردن بریم برگردیم
سریع ازجام بلند شدم و دنبالش روونه شدم سرویس بهداشتی فقط یدونه بود و زنونه مردونه هم نداشت بیرون در وایساد و من رفتم داخل دوتا در بود تا به خود دسشویی برسی افسر پشت در اول وایساد و من رفتم داخل تا وارد دسشویی دوم شدم شلوارمو کشیدم پایین و کیرمو که مثل سنگ شده بود تو دستم گرفتمش داشتم با یاد ازاده جق میزدم که یه دفعه در باز شد و یکی پرید تو نگام بهش افتاد و دیدم یه دختر ریزه میزه با ارایش خیلی غلیظ جلو رومه که با دیدن من دستشو گذاشت رو لبشو گفت هیییییسس خواهش میکنم یه کار نکن بفهمن من این جام
_فرار کردی؟
_اره هیییییییییییی تو داری چیکار میکنیییییی
_زهرمار مگه جن دیدی
_وای کیرت خیلی بزرگه
_نظر لطفته
_اروم حرف بزن الان میفهمن من اینجام
_شرمنده نمیتونم
_خواهش میکنممم
_اگه میخوای کسی نفهمه اینجایی باید ارضام کنی
_تو روخدا به کسی هیچی نگو باشه هرچی تو بگی
_زود باش الان میاد تو
_باشه باشه
نشست پایین پام و کیرمو گرفت دستش یکم بالا پایین کرد و اخرش کرد تو دهنش لعنتی دهنش خیلی داغ بود و باعث شد یه آه غلیظ بکشم
_اوف تا ته بکن دهنت
_جون چشم
از موهاش گرفتمو سرمشو به کیرم فشار دادم تا تخمام داخل حلقش بود و چشاش گشاد شده بود به پاهام چنگ میزد که موهاشو ول کردمو از دهنش دراوردم دستمو رسوندم به یقه اش و تا روی سینش جرش دادم دست انداختم به سینش و محکم تو دستم چلوندمش یه جیغ ریز کشید
_پاشو جنده پاشو که وقت نداریم
پاشد و پشت بهم وایساد که سریع دست انداختم و شلوار و شورتشو پایین کشیدم
_بازی؟
_ارع بکن توش
خودشم خوشش اومده بود که دستشو به دیوار تکیه داد و کونشو قمبل کرد کیرمو بردم سمت کسش و یکم مالیدم که خیس خیس شد یه دفعه تا ته فرو کردم تو کسش که یه جیغ زد و دستشو گاز گرفت خیلی تنگ بود و کیرم داش میشکست از فشاری که بهش وارد میکرد همینجور که تا ته تو کسش چپونده بودم صدای افسر اومد
_داری که غلطی میکنی بیا بیرون دگ
_الان میام یکم استرس دارم دلپیچه گرفتم
_زودباش بابا
_چشم
همونجور که با افسر حرف میزدم همزمان تو کسش تلمبه میزدم و محکم خدمو بهش میکوبیدم که سه چهار مین بعد حس کردم داره ابم میاد و از کسش دراوردم
_بشین میخوام بپاچم رو صورتت
_نههه ارایشم خراب میشه
_زر نزن جنده یا مخوریش یا میرم میگم اینجایی
_نه غلط کردم میخورمش
سریع کرد تو دهنش و همزمان برام جق میزد حس میکردم هر لحظه همه وجودم از سر کیرم بیرون میریزه که همونم شد و با یه آه بلند تو دهنش خالی شدم میخواست کیرمو دربیاره و ابمو خالی کنه که نذاشتم و مجبورش کردم قورتش بده
_افرین حالا شد راستی چجوری اومدی اینجا
_اون افسر که مراقب تو بود داشت یکم اونور با یه افسر دیگه حرف میزد و حواسش نبود و منم سریع پریدم تو
_اها من دیگه برم خوب حال دادی جنده جدن
_نگی به کسیا
_نمیگم
شلوارمو درست کردم و دستامو شستم و زدم بیرون و با اون افسر دوباره جلو در نشستیم....
حاضرم هر جا بات برم تا با ط کم شه فاصلم!
‏وَلی فَضای مَجازی ثابِت کرد میشِه کسی رو نَدید اما دلتَنگش شُد:)
اینقد دوس دارم خودمو بین چهاردیواری اتاقم حبس کنم و کسی بهم نزدیک نشه فقط خودم باشم و خودم لاقل اینطوری کمتر با اون روی حرومزادگیتون مواجه میشم!!!
Sturmfrei. pinned Deleted message
َ
به چند تا ادمین برای نوشتن متن از روی عکس نیازمندیم حقوق روزانه 50 هزار با وقت حدودی یک ساعت در روز با تسویه حساب روزانه♥️
- @Ad_Este
ِ
Sturmfrei. pinned «َ به چند تا ادمین برای نوشتن متن از روی عکس نیازمندیم حقوق روزانه 50 هزار با وقت حدودی یک ساعت در روز با تسویه حساب روزانه♥️ - @Ad_Este ِ»
HTML Embed Code:
2024/04/29 11:19:37
Back to Top