Channel: پادکست تاریخ علم و اندیشه
Forwarded from شبکههای مجازی کرگدن
🎊 نشر کرگدن در نمایشگاه کتاب تهران
۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت
🔸 آدرس غرفۀ حضوری:
شبستان، راهرو ۲۰، غرفۀ ۴۷۷
🔸 لینک غرفۀ مجازی:
B2n.ir/s65704
۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت
🔸 آدرس غرفۀ حضوری:
شبستان، راهرو ۲۰، غرفۀ ۴۷۷
🔸 لینک غرفۀ مجازی:
B2n.ir/s65704
سیروس شائق در کتاب توانا بود هر که دانا بود، نشان میدهد که روشنفکران و طبقه متوسط مدرن تحت تأثیر القائات مستشرقان، نظریه انحطاط علمی و ادبی ایران و زبان فارسی را برساختند. تحقیر سبک هندی یکی از نتایج همین طرز فکر بود.
در این زمینه نوشته زیر از مهرداد مهرجو خواندنی است:
در این زمینه نوشته زیر از مهرداد مهرجو خواندنی است:
Forwarded from مشق بیدل (Mehrdad Mehrjoo)
نکاتی چند دربارهٔ مقالهٔ اول کتاب شاعر آینهها
کتاب شاعر آینهها با مقالهای تحت عنوان «بیدل دهلوی» آغاز میشود. مولف اثر تحت تاثیر بسیاری از ادیبان پیش از خود سبک هندی را نتیجهٔ روند رو به زوال فرهنگ و افول موازین هنری و بیمار بودن ذوق دنبالکنندگان شعر در آن زمانه تلقی کرده است. نویسنده برآنست شعر صائب و کلیم از اعتدال و صحت برخوردار بودند و از این حیث نقطهٔ عطف سبک هندی محسوب میشوند؛ در مقابل شعر بیدل شعری پیچیده، افراطی و بعضا معماگونه است. مولف برآنست که بیدل حتی در زمانهٔ خود نیز نزد گروهی شاعری پیچیدهگو شناخته میشده است و عدهای او را به همین دلیل نقد میکردهاند. دکترشفیعی ضمن اشاره به جایگاه مهم بیدل در سایر سرزمینهای فارسیزبان، دلیل گمنام ماندن بیدل را در ایران نیز همین مورد یعنی پیچیدهگویی او میداند و برآنست که شاعران جوانی که سعی در پوشاندن سخن زیر لحاف ابهام دارند، باید بیدل را درس عبرت خود بدانند. دکترشفیعی در این مقاله تنها تنوع وزنی شعر بیدل را که آن هم نسبت به تعداد شعرهای بیدل زیاد نیست و بعضی از تعابیر و ترکیبهای این شاعر را قابل ستایش میدانند؛ اگر چه برآنند بسیاری از ترکیبهای بیدل نیز با زبان فارسی و ذوق خوانندهٔ شعر هماهنگ نیست. یکی از نقدهای ایشان به بیدل نیز الزام شاعر در آوردن ردیفهای دشوارست که از نظر ایشان اغلب فرجام خوشی ندارد.
بحث را از اینجا میآغازم که چرا دکترشفیعی از اقبال مردم افغانستان و تاجیکستان به بیدل به سادگی عبور کرده و گمنامی بیدل را در ایران به دلیل پیچیده بودن شعر بیدل دانستهاند؟ اگر شعر بیدل معماگونه و پیچیده بود چرا مردم آن سرزمینها بیدل را چون حافظ و حتی برتر از حافظ میانگارند؟ اگر ترکیبسازی بیدل با زبان فارسی سازگار نیست، چرا مردمان آن سرزمینها این بیگانگی را حس نمیکنند؟ اگر بیدل افراطی و صائب و کلیم معتدل بودند، چرا آن ملتها سراغ بیدل میآمدند نه صائب؟ چرا دکترشفیعی به این پرسشها وقعی نمینهد؟ دلایل گمنام ماندن بیدل در ایران دلایل تاریخی و اجتماعی دارد. پیچیده بودن شعر به هیچ وجه دلیلی قانعکننده نیست! (محمدکاظم کاظمی گمنامی بیدل را در ایران به نیکی تببین کرده است: اینجا). آموزههای اهل هرمنوتیک نیز بر این سخن مهر تایید میزند. آیا دکترشفیعی نباید توضیح میدادند با چه مبنا و اساسی این ترکیبهای بیدل را با زبان فارسی ناساز میدانند:«جنونپیمانه»، «تهمتنشان»، «عدمفرصت»، «حیرتآهنگ» و... .
دکترشفیعی میگویند بعضی از تعابیر و ترکیبهای بیدل زیبایند؛ اما وقتی در یک بیت کنار هم قرار میگیرند، معنای خاصی ندارند. مثلا «طاووس جلوهزار تو» زیباست؛ اما در این بیت بیمعناست و تناسبی با سایز اجزای بیت ندارد:
حیرتدمیدهام، گل داغم بهانهای است
طاووس جلوهزار تو آیینهخانهای است
اگر براستی حق با دکترشفیعی باشد، چه لزومی دارد بیدل بخوانیم؟ جواب ایشان روشن است: التذاذ هنری و حظ ادبی. به همین دلیل است که میتوان گفت دکترشفیعی از شعر و ادبیات بطور کلی و شعر بیدل بطور خاص، جز نصیب بردن حظ ادبی چیزی نمیخواهند و کوچکترین توجهی به منظومهٔ فکری بیدل ندارند. همینجاست که معلوم میشود چرا دکترشفیعی بیدل را تلویحا شاعر «مصرع» یا بعضا شاعر ابیات زیبا قلمداد میکنند و برآنند ابیات و مصرعهای بیدل تناسبی با ابیات پس و پیش خود ندارند. آیا برای اثبات چنین ادعایی لازم نیست مولف سند و مدرک کافی رو کند؟
https://hottg.com/BedilDelavi
کتاب شاعر آینهها با مقالهای تحت عنوان «بیدل دهلوی» آغاز میشود. مولف اثر تحت تاثیر بسیاری از ادیبان پیش از خود سبک هندی را نتیجهٔ روند رو به زوال فرهنگ و افول موازین هنری و بیمار بودن ذوق دنبالکنندگان شعر در آن زمانه تلقی کرده است. نویسنده برآنست شعر صائب و کلیم از اعتدال و صحت برخوردار بودند و از این حیث نقطهٔ عطف سبک هندی محسوب میشوند؛ در مقابل شعر بیدل شعری پیچیده، افراطی و بعضا معماگونه است. مولف برآنست که بیدل حتی در زمانهٔ خود نیز نزد گروهی شاعری پیچیدهگو شناخته میشده است و عدهای او را به همین دلیل نقد میکردهاند. دکترشفیعی ضمن اشاره به جایگاه مهم بیدل در سایر سرزمینهای فارسیزبان، دلیل گمنام ماندن بیدل را در ایران نیز همین مورد یعنی پیچیدهگویی او میداند و برآنست که شاعران جوانی که سعی در پوشاندن سخن زیر لحاف ابهام دارند، باید بیدل را درس عبرت خود بدانند. دکترشفیعی در این مقاله تنها تنوع وزنی شعر بیدل را که آن هم نسبت به تعداد شعرهای بیدل زیاد نیست و بعضی از تعابیر و ترکیبهای این شاعر را قابل ستایش میدانند؛ اگر چه برآنند بسیاری از ترکیبهای بیدل نیز با زبان فارسی و ذوق خوانندهٔ شعر هماهنگ نیست. یکی از نقدهای ایشان به بیدل نیز الزام شاعر در آوردن ردیفهای دشوارست که از نظر ایشان اغلب فرجام خوشی ندارد.
بحث را از اینجا میآغازم که چرا دکترشفیعی از اقبال مردم افغانستان و تاجیکستان به بیدل به سادگی عبور کرده و گمنامی بیدل را در ایران به دلیل پیچیده بودن شعر بیدل دانستهاند؟ اگر شعر بیدل معماگونه و پیچیده بود چرا مردم آن سرزمینها بیدل را چون حافظ و حتی برتر از حافظ میانگارند؟ اگر ترکیبسازی بیدل با زبان فارسی سازگار نیست، چرا مردمان آن سرزمینها این بیگانگی را حس نمیکنند؟ اگر بیدل افراطی و صائب و کلیم معتدل بودند، چرا آن ملتها سراغ بیدل میآمدند نه صائب؟ چرا دکترشفیعی به این پرسشها وقعی نمینهد؟ دلایل گمنام ماندن بیدل در ایران دلایل تاریخی و اجتماعی دارد. پیچیده بودن شعر به هیچ وجه دلیلی قانعکننده نیست! (محمدکاظم کاظمی گمنامی بیدل را در ایران به نیکی تببین کرده است: اینجا). آموزههای اهل هرمنوتیک نیز بر این سخن مهر تایید میزند. آیا دکترشفیعی نباید توضیح میدادند با چه مبنا و اساسی این ترکیبهای بیدل را با زبان فارسی ناساز میدانند:«جنونپیمانه»، «تهمتنشان»، «عدمفرصت»، «حیرتآهنگ» و... .
دکترشفیعی میگویند بعضی از تعابیر و ترکیبهای بیدل زیبایند؛ اما وقتی در یک بیت کنار هم قرار میگیرند، معنای خاصی ندارند. مثلا «طاووس جلوهزار تو» زیباست؛ اما در این بیت بیمعناست و تناسبی با سایز اجزای بیت ندارد:
حیرتدمیدهام، گل داغم بهانهای است
طاووس جلوهزار تو آیینهخانهای است
اگر براستی حق با دکترشفیعی باشد، چه لزومی دارد بیدل بخوانیم؟ جواب ایشان روشن است: التذاذ هنری و حظ ادبی. به همین دلیل است که میتوان گفت دکترشفیعی از شعر و ادبیات بطور کلی و شعر بیدل بطور خاص، جز نصیب بردن حظ ادبی چیزی نمیخواهند و کوچکترین توجهی به منظومهٔ فکری بیدل ندارند. همینجاست که معلوم میشود چرا دکترشفیعی بیدل را تلویحا شاعر «مصرع» یا بعضا شاعر ابیات زیبا قلمداد میکنند و برآنند ابیات و مصرعهای بیدل تناسبی با ابیات پس و پیش خود ندارند. آیا برای اثبات چنین ادعایی لازم نیست مولف سند و مدرک کافی رو کند؟
https://hottg.com/BedilDelavi
Forwarded from ناظر باطرف (Amir Hassan Mousavi)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اپیزود ۲۹ پادکست فلسفه علم منتشر شد. گفتوگویی با دکتر امیرمحمد گمینی درباره تاریخ علم.
دکتر گمینی عضو هیئت علمی پژوهشکدهی تاریخ علم دانشگاه تهران است و فارغالتحصیل دکترای تاریخ و فلسفه علم از مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
در این اپیزود به این پرسشها پرداختهایم که چرا تاریخ نقشی چنین بنیادین در فهم اندیشهها، دانشها و ایدئولوژیها دارد، چه بدفهمیهایی از تاریخ در میان ما رایج است و چطور روایتهای تاریخی هویت امروز ما را شکل میدهند.
صفحه مهمان برنامه در دانشگاه تهران برای معرفی دقیقتر:
https://rtis2.ut.ac.ir/cv/amirgamini
حمایت مالی:
پادکست فلسفه علم رایگان است و شنوندگان هیچ مسئولیت اخلاقی، قانونی یا عرفی برای پرداخت هزینه ندارند. اگر خواستید لطف کنید و به ارتقای کیفیت و بقای این پادکست کمک کنید، از لینکها و روشهای زیر میتوانید حامی مالی پادکست فلسفه علم باشید:
https://cheraghprize.com/donate/
متن پیاده شده بیشتر اپیزودهای پادکست فلسفه علم در آدرس زیر در دسترس است:
https://cheraghprize.com/pos/
شنیدن در کستباکس:
https://castbox.fm/vd/704401194
@amirhasanmousavi
دکتر گمینی عضو هیئت علمی پژوهشکدهی تاریخ علم دانشگاه تهران است و فارغالتحصیل دکترای تاریخ و فلسفه علم از مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
در این اپیزود به این پرسشها پرداختهایم که چرا تاریخ نقشی چنین بنیادین در فهم اندیشهها، دانشها و ایدئولوژیها دارد، چه بدفهمیهایی از تاریخ در میان ما رایج است و چطور روایتهای تاریخی هویت امروز ما را شکل میدهند.
صفحه مهمان برنامه در دانشگاه تهران برای معرفی دقیقتر:
https://rtis2.ut.ac.ir/cv/amirgamini
حمایت مالی:
پادکست فلسفه علم رایگان است و شنوندگان هیچ مسئولیت اخلاقی، قانونی یا عرفی برای پرداخت هزینه ندارند. اگر خواستید لطف کنید و به ارتقای کیفیت و بقای این پادکست کمک کنید، از لینکها و روشهای زیر میتوانید حامی مالی پادکست فلسفه علم باشید:
https://cheraghprize.com/donate/
متن پیاده شده بیشتر اپیزودهای پادکست فلسفه علم در آدرس زیر در دسترس است:
https://cheraghprize.com/pos/
شنیدن در کستباکس:
https://castbox.fm/vd/704401194
@amirhasanmousavi
nature
book club
🎧 درسهایی از نیچر !
✅ درباره خاستگاه فکری مجله نیچر
📝 نویسندگان:
🔗 عرفان خسروی
🔗 عبدالرضا شهبازی
🔗 عطا کالیراد
🎤 با صدای: سارا
🎼 تدوین: امیر پارسا
🔗در کست باکس بشنوید
@darsgoftaar
@evolution_ir
✅ درباره خاستگاه فکری مجله نیچر
📝 نویسندگان:
🔗 عرفان خسروی
🔗 عبدالرضا شهبازی
🔗 عطا کالیراد
🎤 با صدای: سارا
🎼 تدوین: امیر پارسا
🔗در کست باکس بشنوید
@darsgoftaar
@evolution_ir
Forwarded from EpitomeBooks (محمدرضا عشوری)
📝معرفی و بررسی کتاب ما چگونه ما نشدیم؟ نقد و بررسی فرضیه افول علم در ایران.
مواجهه ایران با غرب یا به زبان کسانی که آن دوره را زیستهاند مواجهه ایران با فرنگ ابعاد گوناگونی داشت. از ابعاد تکنولوژیکی و نظامی بگیر تا ابعاد فرهنگی و اجتماعی. اما یکی از مهمترین جنبههای این مواجهه در علم رخ داد، علم قدیم در برابر علم مدرن که تنها به حوزه خودش محدود نبود بلکه گسترهای اجتماعی، فرهنگی و بعضاً سیاسی یافت. علم مدرن دو چهره متفاوت داشت از طرفی با خود نفی بخشی از علم قدیم را داشت و از سویی دیگر جهانبینی مختص به خودش را. مواجهه با فرنگ سبب شده بود که جامعه به دو گروه بزرگ افراطی تقسیم شود. عدهای مسحور پیشرفتهای فرنگ مدام به تقلید از فرنگ اصرار میورزیدند و عدهای سرسختانه در برابر تغییر مقاومت میکردند. عدهای هم در میانه بودند اما در اقلیت. از دل مواجهه این دو گروه افراطی، دو جریان سر برآوردند یکی بنیادگرایی اسلامی و دیگری تجددطلبی سکولار. بحث حول این دو جریان بسیار است و در حوصله این مطلب کوتاه نیست. بحث این کتاب حول یکی از این جریانهای افراطی میگردد که برای اثبات عقبماندگی ایران به فرضیه افول علم در ایران پرداخته است. بحث اصلی این فرضیه این است که از یک زمان مشخصی که این زمان بسته به کسی که این فرضیه را به کار میبرد اگر آقاخان کرمانی باشد به زمان حمله اعراب به ایران و اگر صادق زیباکلام باشد به اواخر قرن چهارم و پنجم هجری قمری، علم در ایران دچار افول شد و پیشرفتی نداشت، وگرنه ما به جای فرنگ یا غرب گل سر سبد عالم بودیم و جلوتر از همه. اما نویسنده کتاب با بیانی ساده و ادله و اسناد تاریخی نشان میدهد که نهتنها علم در ایران دچار افول نشد بلکه در بعضی رشتهها پیشرفت هم داشت اما نوع این پیشرفت با نوعی که در اروپای غربی اتفاق افتاد متفاوت بود و اساساً نمیشود گفت که اگر علم در ایران به همان شکل ادامه مییافت آیا به علم فرنگی میرسید یا نه؟ با اینکه این کتاب در حوزه خود موفق عمل میکند اما پاسخ سوالاتی که بسیار مهم هستند و هنوز جواب روشنی برای آنها نداریم را بیجواب میگذارد. سوالاتی مثل چرا مواجهه با فرنگ به شکل عقبماندگی فهم شد، یا اصلا پیشرفت به چه معناست یا ریشههایی که باعث شد علم در فرنگ به مسیری بیفتد که بسیار بعید بود در جوامع آسیایی-اسلامی بیفتد، چه بودند و سوالاتی از این دست. در کل من این کتاب را بسیار مفید یافتم و جای خالی و کمبود چنین تحقیقاتی درباره گذشته خودمان به میزان بسیار زیادی حس میشود و خوشحالم که این کتاب در خلا تحقیقاتی اینچنینی به چاپ دوم رسید. علاوه بر این، این کتاب به ما کمک میکند تا کمی از افراطگرایی فاصله بگیریم و به جای تقبیح یا تقدیس گذشته سعی کنیم راه سومی پیدا کنیم راهی که شاید به زیبایی شعر نوی شاملو یا قطعه تانگو پرسو باشد که تلفیقی است از موسیقی و ساز ایرانی با موسیقی فلامنکوی اسپانیا.
✅نقاط قوت✅
📍داشتن متنی ساده و روان
📍مناسب برای مخاطب عام تاریخ علم
📍حجم کم در کنار سادگی و موجز بودن
📍ارائه منابعی برای مطالعه بیشتر
❗️نقاط ضعف❗️
📍بد نبود مولف به دیگر نظریهپردازان افول خصوصا میرزا آقاخان کرمانی، آخوندف و دیگران نیز در بخش نظریهپردازان افول اشاره میکرد
📍کمحجم بودن کتاب هم مزیت است هم اشکال، به نظر من جا داشت که کتاب به دو برابر حجم فعلی بسط پیدا میکرد.
📍نداشتن نسخه الکترونیک
🏆امتیاز من به کتاب 4.5 از 5 ستاره
📗اطلاعات فیزیکی کتاب
نام کتاب: ما چگونه ما نشدیم؟ نقد و بررسی فرضیه افول علم در ایران
نویسنده: امیرمحمد گمینی
تعداد صفحات: ۸۸
ناشر: کرگدن
©@epitomebooks
#ایران #عقب_ماندگی #تاریخ_علم #علم #مدرنیته #سنت #ناداستان
مواجهه ایران با غرب یا به زبان کسانی که آن دوره را زیستهاند مواجهه ایران با فرنگ ابعاد گوناگونی داشت. از ابعاد تکنولوژیکی و نظامی بگیر تا ابعاد فرهنگی و اجتماعی. اما یکی از مهمترین جنبههای این مواجهه در علم رخ داد، علم قدیم در برابر علم مدرن که تنها به حوزه خودش محدود نبود بلکه گسترهای اجتماعی، فرهنگی و بعضاً سیاسی یافت. علم مدرن دو چهره متفاوت داشت از طرفی با خود نفی بخشی از علم قدیم را داشت و از سویی دیگر جهانبینی مختص به خودش را. مواجهه با فرنگ سبب شده بود که جامعه به دو گروه بزرگ افراطی تقسیم شود. عدهای مسحور پیشرفتهای فرنگ مدام به تقلید از فرنگ اصرار میورزیدند و عدهای سرسختانه در برابر تغییر مقاومت میکردند. عدهای هم در میانه بودند اما در اقلیت. از دل مواجهه این دو گروه افراطی، دو جریان سر برآوردند یکی بنیادگرایی اسلامی و دیگری تجددطلبی سکولار. بحث حول این دو جریان بسیار است و در حوصله این مطلب کوتاه نیست. بحث این کتاب حول یکی از این جریانهای افراطی میگردد که برای اثبات عقبماندگی ایران به فرضیه افول علم در ایران پرداخته است. بحث اصلی این فرضیه این است که از یک زمان مشخصی که این زمان بسته به کسی که این فرضیه را به کار میبرد اگر آقاخان کرمانی باشد به زمان حمله اعراب به ایران و اگر صادق زیباکلام باشد به اواخر قرن چهارم و پنجم هجری قمری، علم در ایران دچار افول شد و پیشرفتی نداشت، وگرنه ما به جای فرنگ یا غرب گل سر سبد عالم بودیم و جلوتر از همه. اما نویسنده کتاب با بیانی ساده و ادله و اسناد تاریخی نشان میدهد که نهتنها علم در ایران دچار افول نشد بلکه در بعضی رشتهها پیشرفت هم داشت اما نوع این پیشرفت با نوعی که در اروپای غربی اتفاق افتاد متفاوت بود و اساساً نمیشود گفت که اگر علم در ایران به همان شکل ادامه مییافت آیا به علم فرنگی میرسید یا نه؟ با اینکه این کتاب در حوزه خود موفق عمل میکند اما پاسخ سوالاتی که بسیار مهم هستند و هنوز جواب روشنی برای آنها نداریم را بیجواب میگذارد. سوالاتی مثل چرا مواجهه با فرنگ به شکل عقبماندگی فهم شد، یا اصلا پیشرفت به چه معناست یا ریشههایی که باعث شد علم در فرنگ به مسیری بیفتد که بسیار بعید بود در جوامع آسیایی-اسلامی بیفتد، چه بودند و سوالاتی از این دست. در کل من این کتاب را بسیار مفید یافتم و جای خالی و کمبود چنین تحقیقاتی درباره گذشته خودمان به میزان بسیار زیادی حس میشود و خوشحالم که این کتاب در خلا تحقیقاتی اینچنینی به چاپ دوم رسید. علاوه بر این، این کتاب به ما کمک میکند تا کمی از افراطگرایی فاصله بگیریم و به جای تقبیح یا تقدیس گذشته سعی کنیم راه سومی پیدا کنیم راهی که شاید به زیبایی شعر نوی شاملو یا قطعه تانگو پرسو باشد که تلفیقی است از موسیقی و ساز ایرانی با موسیقی فلامنکوی اسپانیا.
✅نقاط قوت✅
📍داشتن متنی ساده و روان
📍مناسب برای مخاطب عام تاریخ علم
📍حجم کم در کنار سادگی و موجز بودن
📍ارائه منابعی برای مطالعه بیشتر
❗️نقاط ضعف❗️
📍بد نبود مولف به دیگر نظریهپردازان افول خصوصا میرزا آقاخان کرمانی، آخوندف و دیگران نیز در بخش نظریهپردازان افول اشاره میکرد
📍کمحجم بودن کتاب هم مزیت است هم اشکال، به نظر من جا داشت که کتاب به دو برابر حجم فعلی بسط پیدا میکرد.
📍نداشتن نسخه الکترونیک
🏆امتیاز من به کتاب 4.5 از 5 ستاره
📗اطلاعات فیزیکی کتاب
نام کتاب: ما چگونه ما نشدیم؟ نقد و بررسی فرضیه افول علم در ایران
نویسنده: امیرمحمد گمینی
تعداد صفحات: ۸۸
ناشر: کرگدن
©@epitomebooks
#ایران #عقب_ماندگی #تاریخ_علم #علم #مدرنیته #سنت #ناداستان
درسگفتار تاریخ علم
برای دانشجویان رشته فلسفه علم
دانشگاه شریف
۱۴۰۳-۱۴۰۲
برای دانشجویان رشته فلسفه علم
دانشگاه شریف
۱۴۰۳-۱۴۰۲
اگر علاقهمندید به صورت مستمع آزاد در کلاسهای کارشناسی ارشد رشتۀ تاریخ علم شرکت کنید میتوانید از اول مهر 1403 به کلاسهای من به شرح زیر تشریف بیاورید:
سهشنبهها
تاریخ نجوم در ایران و دوران اسلامی 10-12
تاریخ علوم جدید (انقلاب علمی قرن 17) 13-15
محل کلاسها به زودی اطلاع داده خواهد شد.
سهشنبهها
تاریخ نجوم در ایران و دوران اسلامی 10-12
تاریخ علوم جدید (انقلاب علمی قرن 17) 13-15
محل کلاسها به زودی اطلاع داده خواهد شد.
HTML Embed Code: