✔️واقعگرایی برای مهار یک بحران بزرگتر
✍🏻سهند ایرانمهر
اظهارات اخیر اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه در گفتگو با شبکه الجزیره، که بازتاب گستردهای در رسانههای غربی منجمله دویچهوله و بیبیسی یافت، حاوی نکات قابل تاملی بود. او در مصاحبهاش گفت: «برخی تأسیسات هستهای ایران در جریان حملات اخیر، آسیب جدی دیدهاند.» این جمله، اگرچه ساده به نظر میرسد، اما در بستر شرایط فعلی یعنی آتشبس موقت و شکننده میان ایران و اسرائیل پس از حدود دو هفته درگیری نظامی مستقیم، اظهاراتی عقلانی بود.
نخست، این اظهارنظر را باید در مقایسه با سنتهای رایج در سیاست رسانهای ایران سنجید. تاکنون، غالبا رویکرد در برابر حملات اسرائیل یا خرابکاریها در مراکز حساس مانند نطنز، عمدتاً تکذیب، تحقیر حمله، یا تاکید بر ناکامی دشمن بوده است.
اما بقایی برخلاف این رویه کلیشهای راه دیگری را انتخاب کرد: سخن از آسیب. این اقدام، از منظر روانشناسی سیاسی، معنادار است: پذیرش واقعیت بدون تزلزل در موضعگیری کلان، به مراتب مؤثرتر از انکارهای غیرقابلباور عمل میکند.
در سطح داخلی، بهویژه در نگاه جریان تندرو چنین سخنی ممکن است پذیرفتنی نباشد، اما در عین حال، به اعتماد عمومی نیز کمک میکند. افکار عمومی ایران، خسته از لفاظیهای تقابلی بیحاصل، به دنبال صداقت و شفافیت است.
مهمترین بعد دیگر این سخنان، بُعد ژئواستراتژیک و بینالمللی آن است. قبل از اظهار نظر بقایی در مصاحبه با شبکه الجزیره، برخی از رسانههای آمریکایی متمایل به دموکراتها مانند CNN، به شکلی هدفمند و با هدف تحریک ترامپ به آغاز دوباره تجاوز، حملات آمریکا را «نمادین» یا «کماثر» توصیف کرده بودند. این روایت در ظاهر به دنبال کوچکنمایی حملات آمریکا بود، اما در واقع میتواند کارکرد دیگری داشته باشد: زمینهسازی برای توجیه حمله دوم.
با این وصف، موضعگیری سخنگوی وزارت خارجه ایران، این بازی رسانهای را به هم میریزد، پذیرش آسیب دیدن تاسیسات هستهای ایران از ناحیه حملات تجاوزکارانه آمریکا علاوه بر اینکه بیان یک امر واقع است، میتواند بهطور غیرمستقیم تلاشهای دیپلماتیک ایران را در آینده تقویت کند. اگر ایران بخواهد پرونده حملات اسرائیل به تاسیسات هستهای را به عنوان نقض منشور سازمان ملل یا معاهدات بینالمللی مطرح کند، این پیشزمینه رسانهای نقش مهمی خواهد داشت.
نکته دیگر اینکه وقتی یک مقام ایرانی، آسیب وارده را تأیید میکند، دیگر ادعای ناکارآمد بودن حمله، یا نیاز به «تکمیل عملیات» مشروعیت رسانهای خود را از دست میدهد.
به عبارت دیگر، این سخنان، بهانه را از نئوکانها و لابیهای فشار برای تداوم جنگ میگیرد. آنها نمیتوانند به افکار عمومی آمریکا بگویند: «ما هنوز کار را تمام نکردهایم و کار باقیمانده داریم».
باوجود نفوذ لابیهای هوادار اسراییل اکنون ترامپ میتواند بگوید که حملهاش «موفق» بوده، «بازدارندگی برقرار شده»، و «آتشبس برقرار شده است.» از این منظر، این سخنان شاید نوعی «هدیه تاکتیکی حسابشده» تلقی شود، هرچند هنوز هم جریانهایی وجود دارند که ترجیح میدهند در فضایی احساسی آگاهانه یا ناآگاهانه وضعیتی را فراهم کنند که عملا به نفع جریان نئوکان و دلیلی دیگر برای آغاز تهاجمی دوباره به ایران شود.
در دنیای بحرانزده امروز، گاهی یک جمله دقیق و بهموقع، بیشتر از هزار موشک و پهپاد تعیینکننده است. اظهارات بقایی، در کنار آتشبس شکننده موجود، نشانه دیگری است از بلوغ یک راهبرد: واقعگرایی برای مهار بحرانها.
@sahandiranmehr
>>Click here to continue<<