Channel: ﮼داغون.
تو با قلب ویرانهی من چه کردی
ببین عشق دیوانهی من چه کردی
در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانهی من چه کردی
ننوشیده از جام تو مستم
خمار است میخانهی من، چه کردی
مگر لایق تکیهدادن نبودم؟
تو با حسرت شانهی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده، با خانهی من چه کردی؟
جهان من از گریهات خیس باران
تو با سقف کاشانهی من چه کردی
- افشین یداللهی
ببین عشق دیوانهی من چه کردی
در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانهی من چه کردی
ننوشیده از جام تو مستم
خمار است میخانهی من، چه کردی
مگر لایق تکیهدادن نبودم؟
تو با حسرت شانهی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده، با خانهی من چه کردی؟
جهان من از گریهات خیس باران
تو با سقف کاشانهی من چه کردی
- افشین یداللهی
«خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند نشد»
- کیانا سر کلاس خوند
عاقبت با قلم شرم نوشتند نشد»
- کیانا سر کلاس خوند
ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک
ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
روشنترین همنشین شب غربت تو؟
ای همنشین قدیم شب غربت من
ای تکیهگاه و پناه
غمگینترین لحظههای کنون بینگاهت تهی مانده از نور
در کوچهباغ گل تیره و تلخ اندوه
در کوچههای چه شبها که کنون همه کور
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
که شب فروز تو خورشید پاره است؟
- اخوان ثالث
ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
روشنترین همنشین شب غربت تو؟
ای همنشین قدیم شب غربت من
ای تکیهگاه و پناه
غمگینترین لحظههای کنون بینگاهت تهی مانده از نور
در کوچهباغ گل تیره و تلخ اندوه
در کوچههای چه شبها که کنون همه کور
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
که شب فروز تو خورشید پاره است؟
- اخوان ثالث
Forwarded from ﮼داغون. (𝚂 𝙰 𝙷 𝙰 𝙽 𝙳 𖤍)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ﮼داغون. (𝚂 𝙰 𝙷 𝙰 𝙽 𝙳 𖤍)
راه امشب می برد سویت مرا
می کشد در بند گیسویت مرا
گاه لیلا، گاه مجنون می کند
گرگ و میش چشم آهویت مرا
من تو را بر شانه هایم می کشم
یا تو می خوانی به گیسویت مرا
زخم ها زد راه بر جانم ولی
زخمِ عشق آورده تا کویت مرا
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد
دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد
دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد
راه امشب می برد سویت مرا
می کشد در بند گیسویت مرا
گاه لیلا، گاه مجنون می کند
گرگ و میش چشم آهویت مرا
من تو را بر شانه هایم می کشم
یا تو می خوانی به گیسویت مرا
زخم ها زد راه بر جانم ولی
زخمِ عشق آورده تا کویت مرا
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد
دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد
دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد...
می کشد در بند گیسویت مرا
گاه لیلا، گاه مجنون می کند
گرگ و میش چشم آهویت مرا
من تو را بر شانه هایم می کشم
یا تو می خوانی به گیسویت مرا
زخم ها زد راه بر جانم ولی
زخمِ عشق آورده تا کویت مرا
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد
دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد
دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد
راه امشب می برد سویت مرا
می کشد در بند گیسویت مرا
گاه لیلا، گاه مجنون می کند
گرگ و میش چشم آهویت مرا
من تو را بر شانه هایم می کشم
یا تو می خوانی به گیسویت مرا
زخم ها زد راه بر جانم ولی
زخمِ عشق آورده تا کویت مرا
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد
دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد
خوب شد دردم دوا شد، خوب شد
دل به عشقت، به عشقت مبتلا شد خوب شد...
HTML Embed Code: