TG Telegram Group Link
Channel: عشق، نیروی بیداری
Back to Bottom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Heleh
Hadi Feiz abadi
هله
خواننده: هادی فیض آبادی
غزل ۷۶۵ مولانا / دیوان شمس


@eshghnirooyebidariii

هوای میکده


امشب هوای میکده حالی و هوایی دیگراست
ساقی به صوت خویش درجوش ونوایی دیگر است.
امشب به بستان هر گلی بوی ولایت می دهد
امشب شبستان دلم در عطر و بویی دیگر است

امشب دمیده آفتاب از شور و مستی دلم
سیمای آن خورشیدم امشب به نوری دیگر است

بوی گل وساقی بهم پیچیده در صحن وسرا
امشب فضای میکده یا رب فضایی دیگر است

عباس که حیران مانده او در ساقی ودرجام هو
امشب عجب بزمی شده ، امشب که جشنی دیگر است.


تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری

@eshghnirooyebidariii
TAKE ME TO THE RIVER by KALEIDA (Official Audio)

🎧

«عشق یه جور اعتقاده که نمی تونم فراموشش کنم
نمی‌خوای روحمو پاکیزه کنی و بهم آرامش و ثبات بدی؟!!
منو به رودخانه ببر و اونجا غسلم بده.»


@eshghnirooyebidariii


اُوپاسنی ماهاراج یکی از مرشدان مهربابا می باشد"

حضرت مهربابا میفرمایند:

اُوپاسنی ماهاراج
«کس دیگری مانند او وجود نداشت، ارزش او را تنها خداوند می‌دانست.
قابلیت او تا به حدی بود که اگر تمام دنیا را در یک طرف قرار 
می‌دادند و او را در طرف دیگر، عظمت او بیشتر می‌بود.»


@eshghnirooyebidariii
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM


سعدی سفیر انسانیت، همبستگی و همزیستی است و برای گفت وگوی فرهنگ ها و تمدنها با اشعار زیبای خود زمینه‌سازی كرده است.

ازاین رو استاد سخن در اشعار خود به عالم معنویت، عرفان و فلسفه ورود كرده است و به بیان دردها و مشكلات بشریت و ارائه راه حل پرداخته است.

@eshghnirooyebidariii
Forwarded from پیامی برای صلح (ریما نصر)
📣📣📣 لطفا اسم خودتون روی پروفایلتون باشه

عزیزانی که نام مشخصی ندارند به گروه پذیرفته نمی شوند ❤️



https://hottg.com/+RdbLusGgc3U2MmM0


💟 ویس چت روخوانی کتاب
(کتاب روح هیمالیا اثر سوامی آمار
جیوتی)
از تاریخ یکشنبه ۲۶ فروردین
ساعت  ۲۳:۳۰
در این گروه برگزار
میشود
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیر من و مراد من، درد من و دوای من
فاش بگفتم این سخن، شمس من و خدای من

از تو به حق رسیده ام، ای حق و حق گذار من
شکر تو را ستوده ام، شمس من و خدای من

محو شوم به پیش تو، تا که اثر نماندم
تا تو مرا نظر کنی، شمس من وخدای من

پیام مولانا به هر عاشقی در سطح کره زمین این است که اگر می خواهید در جاده عشق گام بردارید، از ولایت غافل مباشید و از انسان کاملی بهره بگیرید.

به همین جهت او در مثنوی هرگاه در مقام پرداختن به موضوعاتی پیرامون "پیر"، " اقتدا، " انسان کامل" نظر دارد؛ بر وجهی که در هر موضوع به لطیفه و دقیقه ای در این باب اشارت می کند و پرده غفلتی را از دیدگان مشتاقان راه عشق و طریق حقیقت بر می گیرد.

از کتاب: عشق باز هم عشق...
صفحه ۹۷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥🔥🔥

مولانا، انسان کاملی را در هر زمان یاد می کند و اسرافیل وقت خود می داند، که مردگان از حیات روحانی و محرومان از معارف ربّانی را جانی تازه و دو باره می بخشد و انها را به خلعت معرفتی آسمانی می آراید. 

لکن اینبار مردگان او، جانهای خفته اسیران خفته در خاک هستند که در "گور تن" زندانی هواهای نفسانی آدمیان شده اند. 

و سخن انسان کامل، اگر به گوش جانِ مستمع دردمند  برسد، به سان صور اسرافیل اعظم، مردگان ابدان غفلت را، به پرواز و رقص و خیزش در آسمان سماع و شیدایی فرا می خواند.

ولکن این تنها اثری است که بر جان شیفتگان و طلبکاران جمال مطلق می نهد.
 
از همان‌ کتاب 

@eshghnirooyebidariii
مهرعلی (ع)

ای که نشسته مهرتو در عمل وبیان من
هیچ نمانده غیر تو در فکر و در لسان من

ای کشیده ای نقاب در دیده و عیان من
چون تو نشسته ای به دل در دل و دیدگان من

ای که گرفته ای حواس هم ظاهر ونهان من
هیچ نجویم غیرتو پیوسته لا مکان من

ای که گرفته ای زمان در فکر و هم روان من
روز وشبم شده یکی یکسره لازمان من

ای شده عشق ومهر تو گناه من به جان من
گردیده جرم عاشقی هدیه ز دلستان من

ای که نموده ای اثر در جان وهم روان من
هرگز نگوید از کلام جز نام تو زبان من

ای که زبان بیان کند نام تو با دهان من
خالی نماید از گناه هم جسم و هم روان من

ای که ربوده ای زدل با یک نگاه ایمان من
خود آن نگاه تو شده ایمان دوجهان من

عباس باشد نام من محو تو دیدگان من
جز تو نبینم چون تویی در ظاهر و پنهان من

تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری

@eshghnirooyebidariii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صوفی کسی است که علم حقائق را بداند و آن معانی را در خود از قوه بفعل آورد.

مرشد از حق منصوب، کسی است که کلید قلوب را بدست او دهند، یعنی بهر اندازه ای که خواهد، باب قلب را به روی هرکس که خواهد بتواند گشود و در هر نفسی بتواند از حال مرید، آگاه باشد.

درویش کسی است که از هر نیک و بدی که در راه او آید بتواند بجلدی بگذرد و هیچ مقام پست و بلندی را قابل توقف نداند.

عارف کسی است که چیزی جز حق نبیند که به آن از معروفیت خود منصرف شود.

واصل کسی است که یاد غیر نکند تا چه جائیکه بچیزی از اشیاء ممکنه مایل بود...
یاعلی

از فرمایشات حضرت صفیعلیشاه (قدس سره) از کتاب اسرار المعارف

صفیعلیشاه
اسرار_المعارف
صفی_الحق


@eshghnirooyebidariii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مولانا صراحتا بیان می کند که هیچ کس بی دستگیری انسان کامل، (پیر، یا مرشد، ولی، و...) به کمال حقیقی و عشق راستین دست نیافته.
او این را یک سنت لایتغیر الهی می داند. که "لا تبدیل سنته الله" 

ای ضیاءالله الحق بگیر 
یک دو کاغذ بر فزا در وصف پیر 

بر نویس احوال پیر راه دان
پیر را بگزین و عین راه دان

عشق سوزان مولانا به پیر و مرشدش شمس، قصه عاشقان جهان را منسوخ کرده است، چون محصول دیدار حق می باشد. 

معشوق حقیقی در همه حال خداست و اگر مولانا گفت: "فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای من"  به حقیقت کفر نگفته است،
بلکه تعبیر دیگر از همان "انالحق" منصور حلاج است.
به طوری که مولانا می فرماید: 

شمس تبریزی که نور مطلق است
آفتاب است و ز انوار حق است

عرفا هریک به گونه ای "شمس" وجود، یا راهبر و مرشد و یا ولی و ولایت داشته اند. 

شمس یار می جست تا گستاخ و دلیر، تمامی هستی خویش را در او بنماید. چنانکه او فرمود: 
کسی می خواستم از جنس خود که او را قبله سازم و روی بدو آرم.

مولانا در کنار او سراپا می شکفت، به طوری که در مثنوی می فرماید: 

آن درختی کو شودبا یار جفت
از هوای خوش ز سرتا پا شکفت
کتاب: بازهم عشق

@eshghnirooyebidariii
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

حافظ

شریعت راه همگان است، آنچه اهل شریعت به دست می آورند از بیرونِ خودشان است، بنابراین بر همان صفات بشری باقی می مانند.
اما طریقت، سیر تکوینی خلق به سوی حق است.
یعنی که انسان در نهاد خود تحول یابد و دگرگون شود، وجود انسان تعالی و توسعه پیدا کند.
در سیر تشریعی، انسان کاری انجام می دهد و نتیجه آن را می بیند. 

اما در سیر تکوینی، انسان حالتی را از دست می دهد و به حالتی دیگر می رسد که نتیجه و‌ پاداش، سیر او می باشد. 

از نگاه طریقت، انسان در سلوک خود به سوی حقیقت، هر حالی را از دست بدهد، حال برتری را به دست می آورد. 

مولوی این نکته را بیشتر بیان می کند که انسان برای خود همه چیز است: 

شمع، شاهد، باده، لیلی، مجنون، موسی و هارون خویش است و چنین می سراید: 

عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش
خون انگوری نخورده، باده شان هم خون خویش

هرکسی اندر جهان مجنون لیلایی شدند
عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش

در طریقت، پاداش سالک همین رشد و تحول خود اوست که برای او اساس بهترین خوشی و شادمانی است.

از کتاب: عرفان عملی

@eshghnirooyebidariii
Audio
موسیقی روح هیمالیا

@eshghnirooyebidariii


راز دل

الهی باتو گویم راز دل را
نباشد جزتو اگه حال وفعل را

تو اگاه از قلوبی ای خدایا
تو ناظر بر خطوری خدایا

تو ستار و رحیمی یا الهی
چرا دستم نگیری یا الهی

همه درد و تویی شفای دردم
همه قید و تویی رهای بندم

که در بند حجاب از روزگارم
که در جسم اسیرجسم زارم

به هر کس دل دهم خیری نبینم
که حبّت در ازل کردی نصیبم

زخود بیگانه و زعشق تو مستم
به جرم عاشقی آواره هستم

چوشمع سوزم زنورت جان بگیرم
رها از تن ره جانان بگیرم

صدایم کن فنایم کن تو امشب
خلاصم کن رهایم کن تو امشب

صدایت را زکویت من شنیدم
به سویت با دل وجان پر کشیدم

که هم سر داده و پیمان بستم
منم عباس کز موی تو مستم


تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری


@eshghnirooyebidariii
HTML Embed Code:
2024/04/25 08:42:02
Back to Top