Channel: Easy Microservices
اگر شما یک ضعفی در همکارتون میبینید و به خاطر اون #ضعف شروع به پچ پچ کردن دربارهاش میکنید، شما دارید سعی میکنید ضعفهای خودتون رو پشت ضعفهای دیگران #پنهان کنید.
بجاش، اگر اون ضعف در شما نیست پس سعی کنید اونو در همکارتون #تقویت کنید و از این فرصت استفاده کنید تا با تبادل اطلاعات، دانش خودتون رو تقویت کنید. تبادل اطلاعات مثل مبادلهی کالا به کالا میمونه که در اکثر اوقات به صورت مالی باهاش برخورد نمیشه و هرچقدر شما این تبادل اطلاعات رو بیشتر انجام بدید بیشتر یاد میگیرید و نقاط ضعفی که در دانش دارید رو با افراد بیشتری به اشتراک میذارید و سریعتر پیشرفت میکنید.
لطفا محیطی نسازیم که در اون افراد از داشتن ضعف، شرمسار بشن یا اونو پنهان کنن. بلکه محیطی بسازیم که افراد شجاعانه ضعفهای خودشون رو بیان کنن تا با کمک هم بتونن اونو تقویت کنن.
این سوال را از خودتان بپرسید، پیشرفت یکطرفهی شما چه کمکی به جامعهی شما خواهد کرد؟ آیا جز اینست که سربار بیشتری برای خودتان در آینده خواهد شد؟
#تبادل_اطلاعات
بجاش، اگر اون ضعف در شما نیست پس سعی کنید اونو در همکارتون #تقویت کنید و از این فرصت استفاده کنید تا با تبادل اطلاعات، دانش خودتون رو تقویت کنید. تبادل اطلاعات مثل مبادلهی کالا به کالا میمونه که در اکثر اوقات به صورت مالی باهاش برخورد نمیشه و هرچقدر شما این تبادل اطلاعات رو بیشتر انجام بدید بیشتر یاد میگیرید و نقاط ضعفی که در دانش دارید رو با افراد بیشتری به اشتراک میذارید و سریعتر پیشرفت میکنید.
لطفا محیطی نسازیم که در اون افراد از داشتن ضعف، شرمسار بشن یا اونو پنهان کنن. بلکه محیطی بسازیم که افراد شجاعانه ضعفهای خودشون رو بیان کنن تا با کمک هم بتونن اونو تقویت کنن.
این سوال را از خودتان بپرسید، پیشرفت یکطرفهی شما چه کمکی به جامعهی شما خواهد کرد؟ آیا جز اینست که سربار بیشتری برای خودتان در آینده خواهد شد؟
#تبادل_اطلاعات
👏9👍6
سلام، سال جدیدتون مبارک باشه، سالی پر از فیچر، بدون باگ براتون آرزو میکنم، امیدوارم هرچی کد میزنید کامپایل بشه و البته پول خوبی هم به جیب بزنید. 😃🌹🥰
❤16
فرض کنید یک اپلیکیشن بزرگ ERP رو قراره توسعه بدید، چطوری میتونید ساختاری رو در معماری و کد ایجاد کنید که از یک جونیور و میدلول و سنیور بتونید توی تیم استفاده کنید بدون اینکه هر کدوم از اینها احساس کنند دارن با یک اپلیکیشن بسیار پیچیده کار میکنند و احساس سختی و پیچیدگی زیاد کنند؟
در ادامه به طور خلاصه توضیح میدیم که چطور اینکار ممکنه. اما قبلش دوست دارم نظرات شما عزیزان هم رو زیر کامنتهای این پست ببینم.
در ادامه به طور خلاصه توضیح میدیم که چطور اینکار ممکنه. اما قبلش دوست دارم نظرات شما عزیزان هم رو زیر کامنتهای این پست ببینم.
❤4👍3
Easy Microservices
در ادامه به طور خلاصه توضیح میدیم که چطور اینکار ممکنه. اما قبلش دوست دارم نظرات شما عزیزان هم رو زیر کامنتهای این پست ببینم.
برای اینکه بتونیم سیستم بسیار بزرگی رو پیاده سازی کنیم به طوری که بتونیم از همهی ظرفیتهای همهی برنامهنویسان استفاده کنیم پیشنهادی که من دارم به این شکله و ابتدا کارهایی که نباید بکنید رو بهتون توصیه میکنم.
اولین دیدگاه اشتباه اینه که هرچی تعداد سنیورها بیشتر باشه کار سریعتر پیش میره، اما اشتباه میکنید سنیورها هر کدوم یه تنهایی توانایی انجام کارهای بزرگ رو دارن اما دربرابر سنیورهای دیگه با چالش مواجه میشن که باعث میشه روند انجام پروژهی شما کند بشه. چرا؟ چون لزوما همشون مثل هم فکر نمیکنن، میدونن با ساختار ذهنی خودشون میتونن پروژه رو جمع کنن. اگر سنیورها بتونن باهم توی یک تیم مچ بشن عالی میشه. اما اگر نشه فاجعه میشه، پس این صفر و یکه و باید بتونید اینرو کنترل کنید.
بنابراین برای هر تیم 4 تا 6 نفره یک سنیور قوی کافیه، دوتا میدلول و بقیه رو هم جونیور انتخاب کنید. مثلا توی یک تیم چهار نفره 1 سنیور و 2 مید لول و یک جونیور کافیه.
تیمهاتون رو بزرگ نکنید که به مشکل میخورید.
به عنوان یک سنیور من خودم سیستم پروژه رو اینطوری معماری میکنم و ممکنه هر سنیور روش خاص خودش رو داشته باشه ولی من همیشه با این روش جواب گرفتم.
سختترین قسمتهای پروژه رو که فقط سنیورها و افراد با دانش بالا میتونن توسعه بدن و در عمیقترین بخشهای پروژه قرار میگیرن. قسمتهایی که مید لول ها میتونن توسعه بدن رو در لایههای میانی پروژه و قسمتهای آسونش رو که دم دستی ترن برای جونیورها قرار میدم.
برای همهی دسته ها کار هست، یا باید ایجاد بشه.
اگر توی یک شرکت دو تیم وجود داره که یک سنیور توی هر تیم هست، این دو باید بتونن با هم هماهنگ بشن و Code Share های زیادی رو ایجاد کنن که توی کل پروژه بتونن از این کدها استفاده کنن. پس قسمتهای عمیق پروژه دست ایناست.
منظور از قسمتهای عمیق پروژه چیاست مثلا؟ مثلا داینامیک کوئریهایی که قراره روی ORM ها بزنید، مثلا معماریها و لایههای امنیتی پروژه و انتخاب یا ایجاد ابزارهای قدرتمند برای توسعه.
میدلولها باید بتونن بیزنس پروژه رو پیاده سازی کنن، تحلیلها رو به همراه سنیورها بخونن و بهبود ببخشن، بیزنسها رو طراحی کنن و توی تست نویسی به تیم کمک کنن و از کدها و ابزارهای قویای که توسط سنیورها براشون فراهم شده استفاده کنن تا در سریعترین شکل ممکن بیزنس رو ببرن جلو.
جونیورها باید بتونن کارهای دم دستی و سریع رو انجام بدن، زبانهای سیستم، پیاده سازی لایه های Api و تست نویسی.
حالا چطوری افراد توی تیم باید بتونن پیشرفت کنن و درجا نزنن؟ اول اینکه وقت بیشتر سنیورها باید توی بحث آموزش به هم تیمیهاشون بگذره و اونقدر باید سریع باشن که هم بتونن به کارهای خودشون برسن و هم آموزش بدن، در نظر داشته باشید ما سنیور «کُند» نداریم! اونا همیشه سریع هستند و مشکلات رو سریع پیدا و حل میکنن و کاملا تکیهگاه تیم هستند. اگر کسی کارا رو نمیتونه سریع هندل کنه به نظرم توی این دسته بهتره که قرار نگیره چون بار بیشتری روی دوش این افراد هست و کندی اونها باعث کندی کل تیم خواهد شد.
جونیورها باید اونقدر کد بزنن و تمرین کنن تا یاد بگیرن و برای کدهاشون تست بنویسن تا به روشهای مختلفی بتونن باگهای ذهنی خودشون رو که توی سورس میارن حل کنن.
میدلولها هم باید وظیفهی آنبردینگ افراد و جونیورها رو به عهده بگیرن و در مورد بخشهای عمیق پروژه و مسائل تحلیلی از سنیورها سوال بپرسن و یاد بگیرن تا سریعتر بتونن خودشون رو ارتقاع بدن. از معماری و چیزهایی که سر در نمیارن بپرسن و تحقیق و مطالعه رو مداومتر و بیشتر از دو گروه دیگه انجام بدن، و البته بهتره سعی نکنن با سنیورها به چالش بخورن سعی کنن بیشتر گوش بدن چون چالش خوردن با سنیورها و گرفتن وقت اونا برای یاد دادن مسائل به اونها بیشتر باعث ایجاد تنش در تیم و ناهماهنگی میشه. وقتی سنیور شدید خودتون متوجه میشید که چرا باید بیشتر سر به زیر باشید تا کار سریعتر بره جلو. اعتماد به سنیورها مهمه.
به این ترتیب ما یک تیم توسعهی سریع ایجاد میکنیم که یک اپلیکیشن بزرگ رو بدون دغدغه و مشکل و بسیار سریع میتونن توسعه بدن.
@easymicroservices
اولین دیدگاه اشتباه اینه که هرچی تعداد سنیورها بیشتر باشه کار سریعتر پیش میره، اما اشتباه میکنید سنیورها هر کدوم یه تنهایی توانایی انجام کارهای بزرگ رو دارن اما دربرابر سنیورهای دیگه با چالش مواجه میشن که باعث میشه روند انجام پروژهی شما کند بشه. چرا؟ چون لزوما همشون مثل هم فکر نمیکنن، میدونن با ساختار ذهنی خودشون میتونن پروژه رو جمع کنن. اگر سنیورها بتونن باهم توی یک تیم مچ بشن عالی میشه. اما اگر نشه فاجعه میشه، پس این صفر و یکه و باید بتونید اینرو کنترل کنید.
بنابراین برای هر تیم 4 تا 6 نفره یک سنیور قوی کافیه، دوتا میدلول و بقیه رو هم جونیور انتخاب کنید. مثلا توی یک تیم چهار نفره 1 سنیور و 2 مید لول و یک جونیور کافیه.
تیمهاتون رو بزرگ نکنید که به مشکل میخورید.
به عنوان یک سنیور من خودم سیستم پروژه رو اینطوری معماری میکنم و ممکنه هر سنیور روش خاص خودش رو داشته باشه ولی من همیشه با این روش جواب گرفتم.
سختترین قسمتهای پروژه رو که فقط سنیورها و افراد با دانش بالا میتونن توسعه بدن و در عمیقترین بخشهای پروژه قرار میگیرن. قسمتهایی که مید لول ها میتونن توسعه بدن رو در لایههای میانی پروژه و قسمتهای آسونش رو که دم دستی ترن برای جونیورها قرار میدم.
برای همهی دسته ها کار هست، یا باید ایجاد بشه.
اگر توی یک شرکت دو تیم وجود داره که یک سنیور توی هر تیم هست، این دو باید بتونن با هم هماهنگ بشن و Code Share های زیادی رو ایجاد کنن که توی کل پروژه بتونن از این کدها استفاده کنن. پس قسمتهای عمیق پروژه دست ایناست.
منظور از قسمتهای عمیق پروژه چیاست مثلا؟ مثلا داینامیک کوئریهایی که قراره روی ORM ها بزنید، مثلا معماریها و لایههای امنیتی پروژه و انتخاب یا ایجاد ابزارهای قدرتمند برای توسعه.
میدلولها باید بتونن بیزنس پروژه رو پیاده سازی کنن، تحلیلها رو به همراه سنیورها بخونن و بهبود ببخشن، بیزنسها رو طراحی کنن و توی تست نویسی به تیم کمک کنن و از کدها و ابزارهای قویای که توسط سنیورها براشون فراهم شده استفاده کنن تا در سریعترین شکل ممکن بیزنس رو ببرن جلو.
جونیورها باید بتونن کارهای دم دستی و سریع رو انجام بدن، زبانهای سیستم، پیاده سازی لایه های Api و تست نویسی.
حالا چطوری افراد توی تیم باید بتونن پیشرفت کنن و درجا نزنن؟ اول اینکه وقت بیشتر سنیورها باید توی بحث آموزش به هم تیمیهاشون بگذره و اونقدر باید سریع باشن که هم بتونن به کارهای خودشون برسن و هم آموزش بدن، در نظر داشته باشید ما سنیور «کُند» نداریم! اونا همیشه سریع هستند و مشکلات رو سریع پیدا و حل میکنن و کاملا تکیهگاه تیم هستند. اگر کسی کارا رو نمیتونه سریع هندل کنه به نظرم توی این دسته بهتره که قرار نگیره چون بار بیشتری روی دوش این افراد هست و کندی اونها باعث کندی کل تیم خواهد شد.
جونیورها باید اونقدر کد بزنن و تمرین کنن تا یاد بگیرن و برای کدهاشون تست بنویسن تا به روشهای مختلفی بتونن باگهای ذهنی خودشون رو که توی سورس میارن حل کنن.
میدلولها هم باید وظیفهی آنبردینگ افراد و جونیورها رو به عهده بگیرن و در مورد بخشهای عمیق پروژه و مسائل تحلیلی از سنیورها سوال بپرسن و یاد بگیرن تا سریعتر بتونن خودشون رو ارتقاع بدن. از معماری و چیزهایی که سر در نمیارن بپرسن و تحقیق و مطالعه رو مداومتر و بیشتر از دو گروه دیگه انجام بدن، و البته بهتره سعی نکنن با سنیورها به چالش بخورن سعی کنن بیشتر گوش بدن چون چالش خوردن با سنیورها و گرفتن وقت اونا برای یاد دادن مسائل به اونها بیشتر باعث ایجاد تنش در تیم و ناهماهنگی میشه. وقتی سنیور شدید خودتون متوجه میشید که چرا باید بیشتر سر به زیر باشید تا کار سریعتر بره جلو. اعتماد به سنیورها مهمه.
به این ترتیب ما یک تیم توسعهی سریع ایجاد میکنیم که یک اپلیکیشن بزرگ رو بدون دغدغه و مشکل و بسیار سریع میتونن توسعه بدن.
@easymicroservices
👍9❤3
عشقا، میدونید بدترین نوع یادگیری چجور یادگیریای هست؟
اون نوعی که وقتی به چالش میخوری بدون وقفه میری از سنیورت میپرسی و به جواب میرسی.
کار سریعتر پیش میره ولی به خودت آسیب جدی میزنی، حتما توی این مورد تعادل رو رعایت کن. چرا؟
1. چون وقتی چالش ایجاد میشه فرصتی میشه تا حل مساله رو یاد بگیری.
2. فرصتی میشه تا سرچ و جستجوی خطا و حتی دیباگینگ رو یاد بگیری.
3. فرصتی میشه تا تمرین کنی.
4. این درد و رنجی که توی حل مساله هست «باعث موندگاری پاسخ توی ذهنت میشه» نه خود پاسخ (این جمله حاصل بیست سال تجربستا خیلی بهش فکر کن).
5. اگر بخوای امتحان بدی و پاسخ رو تقلب کنی چه اتفاقی میوفته؟ همون اتفاق بده میوفته، هیچی یاد نمیگیری، چون حتی به خودت زحمت فکر کردن نمیدی.
6. تا یه جایی قابل تحمل میشی، بعدش همه ازت خسته میشن، چون مدیران شما کسی رو دوست دارن که بار از روی دوش تیم بردارن نه کسی که خودش بار روی تیم بشه.
حالا میخوای یاد بگیری و تبدیل به کسی بشی که همه ازش میپرسن و هیچ چالشی دیگه نداشته باشی؟ باید سخت تمرین کنی، درد بکشی و تک تک دردها رو توی ذهنت به خاطر بسپاری، اما فراموش نکن همیشه یک برگ برنده داری اگر واقعا خسته شدی و نمیتونستی حلش کنی برو سراغ سنیورت، ایرادی نداره، چون دردش رو کشیدی حالا آمدهای تا پاسخ رو پیدا کنی.
اگر دوست داشتی میتونی بجای «سنیورت» کلمهی AI رو هم بذاری و یادت باشه AI های آینده قراره از سنیوریتی شما داده بگیرن تا یاد بگیرن و مجدد به بقیه یاد بدن. اگر شما خودت حاصل یادگیری همه چیزتون از AI باشید، نسل آینده هیچی برای یادگیری نداره...
@easymicroservices
اون نوعی که وقتی به چالش میخوری بدون وقفه میری از سنیورت میپرسی و به جواب میرسی.
کار سریعتر پیش میره ولی به خودت آسیب جدی میزنی، حتما توی این مورد تعادل رو رعایت کن. چرا؟
1. چون وقتی چالش ایجاد میشه فرصتی میشه تا حل مساله رو یاد بگیری.
2. فرصتی میشه تا سرچ و جستجوی خطا و حتی دیباگینگ رو یاد بگیری.
3. فرصتی میشه تا تمرین کنی.
4. این درد و رنجی که توی حل مساله هست «باعث موندگاری پاسخ توی ذهنت میشه» نه خود پاسخ (این جمله حاصل بیست سال تجربستا خیلی بهش فکر کن).
5. اگر بخوای امتحان بدی و پاسخ رو تقلب کنی چه اتفاقی میوفته؟ همون اتفاق بده میوفته، هیچی یاد نمیگیری، چون حتی به خودت زحمت فکر کردن نمیدی.
6. تا یه جایی قابل تحمل میشی، بعدش همه ازت خسته میشن، چون مدیران شما کسی رو دوست دارن که بار از روی دوش تیم بردارن نه کسی که خودش بار روی تیم بشه.
حالا میخوای یاد بگیری و تبدیل به کسی بشی که همه ازش میپرسن و هیچ چالشی دیگه نداشته باشی؟ باید سخت تمرین کنی، درد بکشی و تک تک دردها رو توی ذهنت به خاطر بسپاری، اما فراموش نکن همیشه یک برگ برنده داری اگر واقعا خسته شدی و نمیتونستی حلش کنی برو سراغ سنیورت، ایرادی نداره، چون دردش رو کشیدی حالا آمدهای تا پاسخ رو پیدا کنی.
اگر دوست داشتی میتونی بجای «سنیورت» کلمهی AI رو هم بذاری و یادت باشه AI های آینده قراره از سنیوریتی شما داده بگیرن تا یاد بگیرن و مجدد به بقیه یاد بدن. اگر شما خودت حاصل یادگیری همه چیزتون از AI باشید، نسل آینده هیچی برای یادگیری نداره...
@easymicroservices
👍18
چیکار کنیم توی محیط کاری جدای از تخصص، «دوست داشتنی تر» به نظر برسیم؟
مقالهی بعدی....
پیشاپیش منتظر نظرات ارزشمند شما هستم...
مقالهی بعدی....
پیشاپیش منتظر نظرات ارزشمند شما هستم...
👀7❤1
اون نقطهی سبز رقیبان فکری شما هستند.
اون نقطهی قرمز هم شما هستید.
دوست دارید خودتون رو به جامعه موفق نشون بدید؟ پس چرا سعی در پایین آوردن رقیبان خود در ذهن دیگران دارید؟ با این مغالطه، ذهن شما، شمارو فریب میده، با اینکه جایگاه شما تغییری نمیکنه ولی با پایین آوردن دیگران از نمودار خودشون در واقع در نمودار ذهنی خودتون اونها رو پایین میارید و فریب میخورید برای همین همیشه در حال درجا زدن به نظر میاید!
آیا اون چیزی که خداوند به دیگران داده رو انکار میکنید یا فقط میخواهید اونارو فیک و خودتون رو واقعی نشون بدید؟
یک انسان سالم از دیدن موفقیت دیگران خوشحاله چون اون موفقیت رو موهبتی از جانب خداوند برای اون شخص میبینه فلذا خدارو شکرگزاری میکنه و برای خودش هم موفقیت درخور زندگی و جایگاه خودش رو آرزو میکنه.
یک انسان نیک اندیش از تلاش برای موفق کردن دیگران خوشحال میشه چون این رو هم از جانب پادشاه میبینه.
دنیا جای زندگی کردن برای کبوتران و ساده اندیشان هست نه کسانی که یکدیگر را پله میکنند تا به سمت پایین (گور) بشتابند، در حالی که گمان میکنند به سمت بالا صعود میکنند!
بدرخش، ولی از درخشش خودت سایه ایجاد نکن!
اون نقطهی قرمز هم شما هستید.
دوست دارید خودتون رو به جامعه موفق نشون بدید؟ پس چرا سعی در پایین آوردن رقیبان خود در ذهن دیگران دارید؟ با این مغالطه، ذهن شما، شمارو فریب میده، با اینکه جایگاه شما تغییری نمیکنه ولی با پایین آوردن دیگران از نمودار خودشون در واقع در نمودار ذهنی خودتون اونها رو پایین میارید و فریب میخورید برای همین همیشه در حال درجا زدن به نظر میاید!
آیا اون چیزی که خداوند به دیگران داده رو انکار میکنید یا فقط میخواهید اونارو فیک و خودتون رو واقعی نشون بدید؟
یک انسان سالم از دیدن موفقیت دیگران خوشحاله چون اون موفقیت رو موهبتی از جانب خداوند برای اون شخص میبینه فلذا خدارو شکرگزاری میکنه و برای خودش هم موفقیت درخور زندگی و جایگاه خودش رو آرزو میکنه.
یک انسان نیک اندیش از تلاش برای موفق کردن دیگران خوشحال میشه چون این رو هم از جانب پادشاه میبینه.
دنیا جای زندگی کردن برای کبوتران و ساده اندیشان هست نه کسانی که یکدیگر را پله میکنند تا به سمت پایین (گور) بشتابند، در حالی که گمان میکنند به سمت بالا صعود میکنند!
بدرخش، ولی از درخشش خودت سایه ایجاد نکن!
👍12
Easy Microservices
چیکار کنیم توی محیط کاری جدای از تخصص، «دوست داشتنی تر» به نظر برسیم؟ مقالهی بعدی.... پیشاپیش منتظر نظرات ارزشمند شما هستم...
پس نکتهی اول:
وقتی موفقیت دیگران رو میبینی، اونارو شفاف و promote کن، اجازه نده توی دلت دونهی حسادت کاشته بشه، از ابتدا اون بذر رو نابود کن و عادت کن که از موفقیت همکاران و دوستان خودت لذت ببری و بهشون بگو تا براشون قابل اعتماد بشی.
برنامهنویس هستی؟ وقتی همکارت کارش رو بهت نشون میده تا بگه یه کار باحال کرده تشویقش کن، همون اول نیا بگو حالا اینو اینطوری کنی بهتر میشه اونطوری کنی قشنگتره! فقط بگو ایول چقدر خوب، چه باحال و حرفهای، چقدر کارمون آسون شد. فردا بیا بگو من یه ایده به ذهنم رسید کاری که قشنگ انجامش دادی رو یه تغییر کوچیک بدیم. ببینم نظرت چیه؟
وقتی موفقیت دیگران رو میبینی، اونارو شفاف و promote کن، اجازه نده توی دلت دونهی حسادت کاشته بشه، از ابتدا اون بذر رو نابود کن و عادت کن که از موفقیت همکاران و دوستان خودت لذت ببری و بهشون بگو تا براشون قابل اعتماد بشی.
برنامهنویس هستی؟ وقتی همکارت کارش رو بهت نشون میده تا بگه یه کار باحال کرده تشویقش کن، همون اول نیا بگو حالا اینو اینطوری کنی بهتر میشه اونطوری کنی قشنگتره! فقط بگو ایول چقدر خوب، چه باحال و حرفهای، چقدر کارمون آسون شد. فردا بیا بگو من یه ایده به ذهنم رسید کاری که قشنگ انجامش دادی رو یه تغییر کوچیک بدیم. ببینم نظرت چیه؟
👍17
یه بار یه بنده خدایی گفته بود به هرکس هرچیزی رو یاد نده، یه روز جاتو میگیره و میندازنت بیرون.
آیا توانایی اینو دارید که به AI چیزی رو یاد ندید؟ 😁.
البته هرچیزی رو بهش یاد بدید بهتر از شما که نمیشه، فوقش سریعتر از شما میشه، یعنی سریعتر از شما باگهارو تولید میکنه!! هربارم که میرید بهش توضیح بدید داداش داری اشتباه میزنی، بیشتر اشتباه میزنه! خدا بیامرزه پدر کسی که قابلیت پاک کردن کش AI رو توی chatgpt قرار داد!
آیا توانایی اینو دارید که به AI چیزی رو یاد ندید؟ 😁.
البته هرچیزی رو بهش یاد بدید بهتر از شما که نمیشه، فوقش سریعتر از شما میشه، یعنی سریعتر از شما باگهارو تولید میکنه!! هربارم که میرید بهش توضیح بدید داداش داری اشتباه میزنی، بیشتر اشتباه میزنه! خدا بیامرزه پدر کسی که قابلیت پاک کردن کش AI رو توی chatgpt قرار داد!
👌9👍3👎1
Easy Microservices
چیکار کنیم توی محیط کاری جدای از تخصص، «دوست داشتنی تر» به نظر برسیم؟ مقالهی بعدی.... پیشاپیش منتظر نظرات ارزشمند شما هستم...
آیا میدونید بو، مثل گوش کردن به موسیقیه؟ هم خوب داره، هم بد داره، هم سلیقه داره و ...
چند نفر از شما وقتی توی محل کارتون هستید صدای موسیقی مانیتور یا گوشی رو زیاد میکنید و یک آهنگی که خیلی دوستش دارید رو پخش میکنید یا یک آهنگ خیلی بدی رو پخش میکنید؟
وقتی اینکار رو انجام بدید چه حسی بهتون دست میده؟ احساس خوبی ندارید، حس میکنید ممکنه دیگران آزرده خاطر بشن یا احساس میکنید به حریم دیگران دارید آسیب وارد میکنید درسته؟
حس بویایی هم همینطوری عمل میکنه، یک عطری ممکنه شمارو خوشحال ولی دیگری رو آزرده کنه. همیشه سعی کنید هرگونه بو رو از بدن خودتون دور کنید (توی محیط کار حداقل میدونم که اهمیت داره) مخصوصا ما در کشوری هستیم که تعارف زیاد داریم، مثلا یکی از شما بپرسه من بوی خوبی میدم؟ همینطوری میگید آره خوبه مشکلی نداره، یا اگر بگه از بوی عطر من خوشت میاد؟ انگار یه اسلحه گرفته باشن روی سرتون و بگید آره خوبه بد نیست. خیلیها هم تعارف ندارن و مستقیم نظرشون رو میگن اما نکته اینجاست شما مطمئن نمیشید که نظر واقعی شخص رو دریافت کردید یا نه؟ شاید بهتر باشه در مورد بوها در محیط کار بیشتر تحقیق کنید.
ما در مورد خیلی مسائل در زندگی روزمرهی خودمون باید تجدید نظر کنیم و به نظرم باید حواسمون به خیلی از مسائل اطرافمون باشه.
مهم: از چیزهایی که باعث میشه دیگران رو به فکر فرو ببره و «اجبارا ذهنشون رو مشغول ما کنه»، توی محیط کار پرهیز کنید چون شما نمیدونید قراره در مورد شما مثبت فکر کنند یا منفی؟ پس راه حل چیه؟
راه حل اینه: هرچی کمتر جلب توجه داشته باشید، بیشتر مورد توجه و اهمیت قرار میگیرید. چون مهم اینه که همکاران شما در کنار شما حس آرامش و امنیت داشته باشند نه اینکه شمارو همیشه مورد قضاوت قرار بدن.
#جلب_توجه_در_محیط_کار
چند نفر از شما وقتی توی محل کارتون هستید صدای موسیقی مانیتور یا گوشی رو زیاد میکنید و یک آهنگی که خیلی دوستش دارید رو پخش میکنید یا یک آهنگ خیلی بدی رو پخش میکنید؟
وقتی اینکار رو انجام بدید چه حسی بهتون دست میده؟ احساس خوبی ندارید، حس میکنید ممکنه دیگران آزرده خاطر بشن یا احساس میکنید به حریم دیگران دارید آسیب وارد میکنید درسته؟
حس بویایی هم همینطوری عمل میکنه، یک عطری ممکنه شمارو خوشحال ولی دیگری رو آزرده کنه. همیشه سعی کنید هرگونه بو رو از بدن خودتون دور کنید (توی محیط کار حداقل میدونم که اهمیت داره) مخصوصا ما در کشوری هستیم که تعارف زیاد داریم، مثلا یکی از شما بپرسه من بوی خوبی میدم؟ همینطوری میگید آره خوبه مشکلی نداره، یا اگر بگه از بوی عطر من خوشت میاد؟ انگار یه اسلحه گرفته باشن روی سرتون و بگید آره خوبه بد نیست. خیلیها هم تعارف ندارن و مستقیم نظرشون رو میگن اما نکته اینجاست شما مطمئن نمیشید که نظر واقعی شخص رو دریافت کردید یا نه؟ شاید بهتر باشه در مورد بوها در محیط کار بیشتر تحقیق کنید.
ما در مورد خیلی مسائل در زندگی روزمرهی خودمون باید تجدید نظر کنیم و به نظرم باید حواسمون به خیلی از مسائل اطرافمون باشه.
مهم: از چیزهایی که باعث میشه دیگران رو به فکر فرو ببره و «اجبارا ذهنشون رو مشغول ما کنه»، توی محیط کار پرهیز کنید چون شما نمیدونید قراره در مورد شما مثبت فکر کنند یا منفی؟ پس راه حل چیه؟
راه حل اینه: هرچی کمتر جلب توجه داشته باشید، بیشتر مورد توجه و اهمیت قرار میگیرید. چون مهم اینه که همکاران شما در کنار شما حس آرامش و امنیت داشته باشند نه اینکه شمارو همیشه مورد قضاوت قرار بدن.
#جلب_توجه_در_محیط_کار
👍5
HTML Embed Code: