TG Telegram Group Link
Channel: کانال دکتر حمیدرضا افسری
Back to Bottom
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 ارتباط کلامی۳ (قسمت بیست و دوم)

🔸️ هر هفته، با #دکتر_حمیدرضا_افسری، روانشناس و مشاور خانواده، همراه باشید.

ارائه راهکارهای موثر بر سلامت روان و زندگی بهتر

🔹 زندگی یعنی امروز، نه فردا و نه دیروز

☎️ مشاوره حضوری: 02188401629
☎️ مشاوره تلفنی: 02122621569


@dr_hamidreza_afsari

🏴 ‌ناگفته ای از علی سلیمانی

یکی دو روزی بود می گفت دکتر جان من یک مشورت روانشناسی دارم. می خواهم خصوصی صحبت کنیم. اما هر روز که به برج میلاد می رسید زمان گریمش بود و فرصتی برای صحبت پیش نمی آمد. بالاخره آن روز گفت اگر عیبی نداشته باشد همزمان با گریم صحبت کنیم، می ترسم فرصت دیگری دست ندهد.
اتاق گریم را خلوت کردیم و گفتگو را آغاز. بهمن فون صورتش را می زد و علی می گفت و من می شنیدم:
دکتر، من یک عادتی دارم نمی دانم بد است یا خوب! اگر کسی در مورد امام حسین بی حرمتی کند، یا به محرم و عزای سیدالشهدا طعنی بزند، آنچنان برافروخته می شوم و به اصطلاح رگ غیرت ترکی ام ورم می کند که نمی توانم جلوی خودم را بگیرم و با او درگیر می شوم. ناخواسته می بینم دارم سرش داد می زنم! اگر هم ادامه بدهد نمی توانم تحمل کنم و ممکن است یقه اش را بگیرم!

دکتر جان سَنُ الله من اختلال روانی دارم؟!

پرسیدم علی جان موضوع یا فرد دیگری هم هست که بتواند تو را اینقدر بی تاب و شعله‌ور کنند؟

گفت نه والله، اگر هم از چیزی عصبانی بشوم راحت تر خودم را کنترل می کنم. اما خداییش انگار امام حسین و عاشورا خط قرمزه منه! کسی به امام حسین و عزاداری و کربلا توهین کنه واقعا از خود بیخود می شوم و توهین اش رو بی جواب نمی گذارم. گفتگوی مان با چند راهکار کنترل خشم، اندکی ادامه پیدا کرد...

گریمش که تمام شد، از جا برخاست و گفت: آرام شدم دکتر... در پوست خودم نمی گنجم که روی این صحنه دارم نقش یک "مطرب شامی" را بازی می کند. پیشکشی باشد برای ارباب!

علی عزیز فارغ از پاسخ آن روزم به تو، امروز  برایت می نگارم، غیرتمندی ات به ارباب باعث شد میانه سوگواری اش گلچین شوی و از میان ما بروی! خوشا به حالت و روحت شاد.

دکتر حرا، خاطره ای از نمایش معمای پریشانی، سالن برج میلاد ۱۳۹۳

@dr_hamidreza_afsari
🔴 هر وقت می گویید:

"خودم را دوست دارم!"

ترس های شما ناپدید می شوند و جرأت شما بیشتر می شود.

این کلمات "من خودم را دوست دارم!" آن قدر قدرتمند و مثبت هستند که ذهن و ضمیر نیمه هشیار شما بی درنگ آن را مثل یک دستور می پذیرد.

آن ها بی درنگ بر افکار، احساسات و نظرات شما تاثیر می گذارند. زبان بدن شما مثبت تر و شادتر می شود.

احساس بهتری درباره خود پیدا می کنید و در نتیجه با کسانی که در اطراف شما هستند گرم تر و صمیمی تر برخورد می کنید.

وقتی روی برداشت خود از خودتان کار کنید، روند تغيير فکر و تغییر زندگی شما آغاز می شود.

🔴 افکارتان را تغییر دهید تا زندگی تان تغییر کند.

@dr_hamidreza_afsari
* با خشونت هرگز *

︎سخت آشفته و غمگین بودم.
به خودم می گفتم: بچه ها تنبل و بد اخلاقند. دست کم میگیرند، درس و مشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم و نخندم اصلا
تا بترسند از من و حسابی ببرند.
︎خط کشی آوردم، در هوا چرخاندم... چشم ها در پی چوب، هر طرف می غلطید.
︎مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید!

︎اولی کامل بود، دومی بدخط بود.
بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید... خوب، گیر آوردم!
صید در دام افتاد، و به چنگ آمد زود...

︎دفتر مشق حسن گم شده بود.
این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت.
تو کجایی بچه؟ بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
”پاک تنبل شده ای بچه بد”
"به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند."
”ما نوشتیم آقا”

︎بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم.
او تقلا می کرد. چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...

︎گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کرد و سپس ساکت شد...
همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله.

︎ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد.
زیر یک میز، کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……
گفت: آقا ایناهاش، دفتر مشق حسن

︎چون نگاهش کردم،
عالی و خوش خط بود.
غرق در شرم و خجالت گشتم.
جای آن چوب ستم، بر دلم آتش زده بود. سرخی گونه او، به کبودی گروید…..

︎صبح فردا دیدم، که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند...

︎خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید
سخت در اندیشه ی آنان بودم.

︎پدرش بعدِ سلام،
گفت: لطفی بکنید، و حسن را بسپارید به ما
گفتمش، چی شده آقا رحمان؟
گفت: این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا، یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو و کنار چشمش،
متورم شده است،
درد سختی دارد، می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….

︎چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثر گشتم
منِ شرمنده معلم بودم.
لیک آن کودک خرد و کوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب و دفتر ….

︎من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سر خشم، به سرش آوردم
عیب کار از خود من بود و نمیدانستم.

︎من از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد درس زیبایی را...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
یا چرا اصلا من
عصبانی باشم
با محبت شاید،
گرهی بگشایم
با خشونت هرگز... با خشونت هرگز... با خشونت هرگز...

@dr_hamidreza_afsari
* همه نابغه اند، شما چطور؟ *

︎الو سلام! سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان؟
︎بله، بفرمایید!
︎ببخشید. خواستم بدونم شماچه کار می کنید؟
︎ممنون از سوال خوبتون. ما بچه های با استعداد درخشان شما رو شناسایی و برای پیشرفت بیشتر حمایت می کنیم.
︎احسنت! چه کار خوبی. میشه بگید چطور این کارو می کنید؟

︎بله! ما تستها و آزمونهایی داریم که در پایان دوره ابتدایی و راهنمایی با اونا مشخص می کنیم کدوم یک از بچه های شما مستعد ترن.
︎با تست؟ عجیبه!
︎چی عجیبه؟!
︎هیچی! بگذریم. ممکنه بگید کدوم استعداد ها رو شناسایی می کنید؟
︎پدر جان انگار مارو گرفتیا! ما بچه های تیزهوش رو شناسایی می کنیم. هوش هم همون IQ دیگه! ...افتاد؟!
︎بله! خیلی وقته افتاده ...
︎راستش دیگه همه میدونن که حداقل ۹ نوع هوش و استعداد تو همه انسانها وجود داره:
- هوش زبانی
- هوش موسیقایی
- هوش جسمی حرکتی
- هوش میان فردی
- هوش بصری مکانی
- هوش درون فردی
- هوش هستی گرا
- هوش طبیعت گرا
- هوش منطقی
و متاسفانه شما فقط دو نوع هوش منطقی و زبانی رو هوش میدونید.
︎خب مگه چه عیبی داره؟!
︎عیب که خیلی داره. اولینش اینه که بچه ها رو به خاطر رشد دو نوع هوش، دچار غرور تله هوش می کنید. نتیجه اش هم این میشه که این بنده های خدا تا آخر عمر، بدون اینکه بفهمن در یک تفکر بسته و محدود باقی میمونن.
︎دوم: بقیه بچه ها هم که برچسب ضعیفتر خوردن نادیده گرفته میشن. درحالی که ممکنه تو انواع دیگه هوش سرآمد و نابغه باشن. میدونین با این کار چه بلایی سر اعتماد به نفسشون میاد؟
︎سوم اینکه، همون بچه های به اصطلاح تیزهوش رو به چاله مهندسی و پزشکی هل میدید. جامعه رو از وکیلا و هنرمندا و نویسنده ها و بازیگرا و ورزشکارا و طراحای بزرگی محروم می کنید.
︎چهارم ...  الو؟! قطع شد ...

*منبع:*

کتاب "همه دانش آموزان نابغه اند اگر ... "

تالیف: مهدی محسنی

@dr_hamidreza_afsari
* نگاه گورخری *

از گورخری پرسیدم: تو سفیدی راه راه سیاه داری، یا اینکه سیاهی راه راه سفید داری؟

□گورخر به جای جواب دادن پرسید: تو خوبی فقط عادت های بد داری، یا بدی و چند تا عادت خوب داری؟ ساکتی بعضی وقت ها شلوغ می کنی، یا شیطونی و بعضی وقتها ساکت می شی؟ ذاتاً خوشحالی بعضی روزها ناراحتی، یا ذاتاً افسرده ای و بعضی روزها خوشحال؟ لباس هات تمیزن فقط پیراهنت کثیفه، یا کثیفن و شلوارت تمیزه؟

●من دیگه هیچ وقت از گورخرها درباره ی راه راهاشون چیزی نپرسیدم!

○داشتن دیدگاه گورخری به این معنی است که فکر نکنیم آدم ها یا خوب اند و بد. باید آدم ها را مجموعه ای از ویژگی های خوب و بد بدانیم. زمانی که ما یک سری باید و نباید برای خود و دیگران تعریف می کنیم و معیار رفتار دیگران را باید و نبایدهای خود قرار می دهیم هیچ گاه شرایط مناسبی برای گفت و گو به وجود نمی آید چون معتقدیم که نگرش درست، نگرش من و راه درست، راه من است و در نتیجه می خواهیم به این نتیجه برسیم که ما برتر هستیم.

■پس برای ایجاد رابطه سالم نیاز است که با دیدگاه گورخری به زندگی و روابط نگاه کنیم بدین معنا که آدم ها نه بد هستند و نه خوب. بلکه مجموعه ای از ویژگی های بالقوّه مطلوب و نامطلوب هستند. داشتن این دیدگاه سبب می شود که طرف مقابل و خود را بهتر بشناسیم و تفاوت ها را بهتر ببینیم و از این تفاوت ها در جهت رشد و ارتقای روابط مان کمک بگیریم.

@dr_hamidreza_afsari
* هوای هم را داشته باشیم *

رسم بازاریان قدیم بر این بود که اول صبح، وقتی دکان را باز می کردند، کرسی کوچکی را بیرون مغازه می گذاشتند. اولین مشتری که می آمد و جنس به او می فروخت بلافاصله کرسی را به داخل مغازه می آورد (یعنی من دشت اولم را کرده‌ام).

مشتری دوم که می آمد و جنسی می خواست، حتی اگر خودش آن جنس را داشت نگاهی به بیرون از مغازه می انداخت تا ببیند کدام‌ مغازه هنوز کرسی اش بیرون است و دشت نکرده است. آن وقت اشاره می کرد که برو آن دکان (که کرسی اش بیرون است) جنس دارد و از او بخر که او هم دشت اول را کرده باشد.

و بدین شکل
* هوای هم را داشتند *
می شود در کسب و کار، رقابت داشت و در انسانیت، رفاقت. می شود هم کاسبی کرد هم مهربانی.  این روزها، هواى همديگر را بیشتر داشته باشيم... این مهربانی است که می ماند.

@dr_hamidreza_afsari
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اصوات موسیقایی زبان مشترک انسان ها و‌ گیاهان!
توصیه می کنم این کلیپ را حتما ببینید

@dr_hamidreza_afsari
عید همگی مبارک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 انیمیشن‌کوتاه «بلیط‌بدون‌صندلی»

برنده جایزه اسکار برای بهترین فیلم کارتونی.

درسی بسیار زیبا و آموزنده در سه دقیقه.
@dr_hamidreza_afsari
📕ثروتمند هندی، راتان #تاتا،
با دارایی ۲۹۱ میلیارد دلاری،

در یک مصاحبه‌ی رادیویی:

مجری رادیو: قربان، چه زمانی در زندگی‌تان
خوشبخت‌تر بودید؟*

راتان تاتا:
من چهار مرحله شادی را در زندگی‌ام پشت سر گذاشتم و سرانجام معنای خوش‌بختی واقعی را فهمیدم :

🔺اولین قدم جمع آوری ثروت و منابع بود.
اما در آن لحظه به آن خوش‌بختی که می‌خواستم نرسیدم.

🔺سپس مرحله‌ی دوم انباشتن اشیاء و اشیاء قیمتی فرا رسید.
اما متوجه شدم که تاثیر این کار هم موقتی است و درخشش جواهرات زیاد دوام نمی‌آورد.

🔺سپس مرحله‌ی سوم پروژه‌های بزرگ فرا رسید.
من ۹۵ درصد از ذخایر نفت خود را در هند و آفریقا داشتم.
من صاحب بزرگ‌ترین کارخانه‌ی فولاد هند و آسیا بودم.
اما حتی اینجا هم به آن خوش‌بختی که تصور می‌کردم نرسیدم.

🔺مرحله‌ی چهارم زمانی فرا رسید که دوستم از من خواست برای کودکان معلول ویلچر بخرم.
حدود ۲۰۰ کودک. به توصیه یکی از دوستان، من بلافاصله ویلچر خریدم.

اما دوستم اصرار کرد که با او بروم و به بچه‌ها خودم ویلچرها را بدهم. آماده شدم و راه افتادم. آنجا با دست خودم به این بچه‌ها ویلچر دادم.

درخشش عجیبی از شادی را در چهره‌ی این کودکان دیدم. همه‌ی آنها را دیدم که در ویلچرهایشان نشسته‌اند و حرکت می‌کنند و بازی می‌کنند. انگار به یک پیک نیک رسیده بودند. از درون احساس خوش‌حالی می‌کردم.
وقتی تصمیم گرفتم بروم یکی از بچه‌ها پاهایم را گرفت.
سعی کردم به آرامی پاهایم را آزاد کنم، اما کودک به صورت من نگاه کرد و آنها را محکم‌تر فشار داد.
پس خم شدم و از کودک پرسیدم : آیا چیز دیگری لازم داری؟
واکنش این کودک نه تنها من را شوکه کرد، بلکه دید من را به زندگی کاملاً تغییر داد.

او گفت:

*🔺می‌خواهم چهره‌ی تو را به یاد بسپارم تا وقتی تو را در بهشت ​​می‌بینم، بتوانم بشناسمت و دوباره ازت تشکر کنم.*

@dr_hamidreza_afsari
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠 #سطح_انتظار کلید واژه بحث امروز است

🔻 ما چه انتظاری از دیگران باید داشته باشیم؟

🔻چه میزان از خود؟

#دکتر_حمیدرضا_افسری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👓 #دیدگاه_گیری کلید واژه بحث امروز است

🔻 قراردادن خود در جایگاه دیگری به چه صورت است؟

🔻بابد ببینیم اگر ما جای طرف مقابل بودیم، توقع ما به چه صورت میبود؟

#دکتر_حمیدرضا_افسری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💍باید ها و نباید های صحبت های #خواستگاری بحث امروز است

🔻چه مسائلی باید مطرح بشود؟

🔻نکته ای که هیچ گاه در جلسات اول #خواستگاری نباید گفت چیست؟

#دکتر_حمیدرضا_افسری
HTML Embed Code:
2024/04/29 10:39:18
Back to Top