Channel: دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
تخریب از پس تخریب
- در خبرها آمده است که در پیرانشهر، دکه کفاشی یکی از شهروندان تخریب شده و احتمالاً چون در تأمین معاش با مشکل مواجه شده، دست به خودکشی زده است. اگر خبر این گونه نقل و تنظیم شود، ناقص است و تمام ماجرا را بیان نکرده است. بدون تردید، قبل از تخریب و جمعآوری دکه، شخص کفاش بارها تخریب و ویران شده است. این که در ایام عید و در ماه رمضان، بیرحمانه به جان دکهای که شغل و معیشت فرد به آن وابسته است، بیافتند و آن را ویران کنند، مطمئناً صاحب دکه قبل از آن بارها و بارها تحقیر و ویران شده است.
- خودکشی حس غریبی است که در طول زندگی بارها به سراغ تمامی یا بسیاری از افراد میآید. در این میان، اما این حس، کمتر جامه عمل به خود میپوشد و بهانه کوچکی از مهر، محبت، توجه و امید کافی است که به بوته فراموشی سپرده شود و زندگی روال عادی خود را طی کند. اگر در جامعهای اعضای جامعه و نهادهای اجتماعی این اندکها را نابود سازند یا از همدیگر دریغ کنند، حس غریب خودکشی، بیشتر و بیشتر و در فواصل زمانی کمتر ذهن فرد را به خود مشغول میدارد و در نهایت، حادثه، غم یا شکستی کافی است که خود به قصد کشت و نابودی مورد حمله قرار گیرد.
- جزئیات این ماجرا منتشر نشده است و به طور قطع نمیتوان در باره آن سخن گفت. اما با تجربهای که از برخورد برخی از مأموران دولتی با افراد فقیر یا بیقدرت وجود دارد، در چنین مواردی، خودکشی، در واقع اتمام «پروژه ناتمام» مأموران است. آنها در هر برخورد، شخص «بیقدرت» را میکشند و نابود میسازند، از خشونت کلامی، قانونی و فیزیکی استفاده میکنند تا به هدف خود برسند، در بدترین زمان ممکن گیر میدهند، نادیده میگیرند، تبعیض روا میدارند، فاقد هر گونه احساس همدلی هستند، شرایط اغلب ناگوار شخص «بیقدرت» را درک نمیکنند و در نهایت فضا و موقعیتی را خلق میکنند که برای «قربانی» راهی جز ادامه خشونت علیه خود و نابودی نمیماند. در چنین شرایطی، مأموران میتوانند دکه را تخریب نکنند اما خودکشی با این همه تحقیر و ناامیدی، گریزناپذیر است. در این چهل سال تنها چیزی کە رواج یافتە، "خشونتورزی" است، حتی اگر علیە خود و منجر بە کشتن "خود" شود.
https://hottg.com/didgaxalid/2689
- در خبرها آمده است که در پیرانشهر، دکه کفاشی یکی از شهروندان تخریب شده و احتمالاً چون در تأمین معاش با مشکل مواجه شده، دست به خودکشی زده است. اگر خبر این گونه نقل و تنظیم شود، ناقص است و تمام ماجرا را بیان نکرده است. بدون تردید، قبل از تخریب و جمعآوری دکه، شخص کفاش بارها تخریب و ویران شده است. این که در ایام عید و در ماه رمضان، بیرحمانه به جان دکهای که شغل و معیشت فرد به آن وابسته است، بیافتند و آن را ویران کنند، مطمئناً صاحب دکه قبل از آن بارها و بارها تحقیر و ویران شده است.
- خودکشی حس غریبی است که در طول زندگی بارها به سراغ تمامی یا بسیاری از افراد میآید. در این میان، اما این حس، کمتر جامه عمل به خود میپوشد و بهانه کوچکی از مهر، محبت، توجه و امید کافی است که به بوته فراموشی سپرده شود و زندگی روال عادی خود را طی کند. اگر در جامعهای اعضای جامعه و نهادهای اجتماعی این اندکها را نابود سازند یا از همدیگر دریغ کنند، حس غریب خودکشی، بیشتر و بیشتر و در فواصل زمانی کمتر ذهن فرد را به خود مشغول میدارد و در نهایت، حادثه، غم یا شکستی کافی است که خود به قصد کشت و نابودی مورد حمله قرار گیرد.
- جزئیات این ماجرا منتشر نشده است و به طور قطع نمیتوان در باره آن سخن گفت. اما با تجربهای که از برخورد برخی از مأموران دولتی با افراد فقیر یا بیقدرت وجود دارد، در چنین مواردی، خودکشی، در واقع اتمام «پروژه ناتمام» مأموران است. آنها در هر برخورد، شخص «بیقدرت» را میکشند و نابود میسازند، از خشونت کلامی، قانونی و فیزیکی استفاده میکنند تا به هدف خود برسند، در بدترین زمان ممکن گیر میدهند، نادیده میگیرند، تبعیض روا میدارند، فاقد هر گونه احساس همدلی هستند، شرایط اغلب ناگوار شخص «بیقدرت» را درک نمیکنند و در نهایت فضا و موقعیتی را خلق میکنند که برای «قربانی» راهی جز ادامه خشونت علیه خود و نابودی نمیماند. در چنین شرایطی، مأموران میتوانند دکه را تخریب نکنند اما خودکشی با این همه تحقیر و ناامیدی، گریزناپذیر است. در این چهل سال تنها چیزی کە رواج یافتە، "خشونتورزی" است، حتی اگر علیە خود و منجر بە کشتن "خود" شود.
https://hottg.com/didgaxalid/2689
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
تخریب از پس تخریب
- در خبرها آمده است که در پیرانشهر، دکه کفاشی یکی از شهروندان تخریب شده و احتمالاً چون در تأمین معاش با مشکل مواجه شده، دست به خودکشی زده است. اگر خبر این گونه نقل و تنظیم شود، ناقص است و تمام ماجرا را بیان نکرده است. بدون تردید، قبل از…
- در خبرها آمده است که در پیرانشهر، دکه کفاشی یکی از شهروندان تخریب شده و احتمالاً چون در تأمین معاش با مشکل مواجه شده، دست به خودکشی زده است. اگر خبر این گونه نقل و تنظیم شود، ناقص است و تمام ماجرا را بیان نکرده است. بدون تردید، قبل از…
Forwarded from آژانس خبری-تحلیلی سقزرووداو
🔸کمپینی برای کمک به نیازمندان در ماه رمضان
🔹کمپین پرسمان در اطلاعیهای از آغاز جمعآوری کمکهای مردمی در ماه رمضان با هدف توزیع بستههای غذایی در آستانه عید فطر جهت کمک به همشهریان نیازمند خبر داده است. در این اطلاعیه ودر راستای شفاف سازی آمده؛ "تمام اقدامات این کمپین از ابتدا تا انتهاء مردمی بوده و گردانندگان کمپین بر این باورند که از مردم، با همراهی مردم و برای مردم گام بر میدارند. همچنین تمامی تراکنشهای مالی به استحضار همگان خواهد رسید".
شماره کارت:💳
5029 0810 7451 1540
شماره شبا:
IR320220270203067478200001
بنام کمپین مردمی پرسمان سقز
🔸خیرین عزیز میتوانند فیشهای واریزی خود را به آیدی زیر ارسال نمایند:
@hamdi_1356
🔸لینک کمپین جهت اطلاع از اقدامات:
https://hottg.com/+7A3Zv8Wb4KhlMzY0
🆔 @saqqezrudaw
🔹کمپین پرسمان در اطلاعیهای از آغاز جمعآوری کمکهای مردمی در ماه رمضان با هدف توزیع بستههای غذایی در آستانه عید فطر جهت کمک به همشهریان نیازمند خبر داده است. در این اطلاعیه ودر راستای شفاف سازی آمده؛ "تمام اقدامات این کمپین از ابتدا تا انتهاء مردمی بوده و گردانندگان کمپین بر این باورند که از مردم، با همراهی مردم و برای مردم گام بر میدارند. همچنین تمامی تراکنشهای مالی به استحضار همگان خواهد رسید".
شماره کارت:💳
5029 0810 7451 1540
شماره شبا:
IR320220270203067478200001
بنام کمپین مردمی پرسمان سقز
🔸خیرین عزیز میتوانند فیشهای واریزی خود را به آیدی زیر ارسال نمایند:
@hamdi_1356
🔸لینک کمپین جهت اطلاع از اقدامات:
https://hottg.com/+7A3Zv8Wb4KhlMzY0
🆔 @saqqezrudaw
Forwarded from بلومبرگ فارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شادی و سرور مردم در شهرهای مختلف کردستان ترکیه
🔸در حالی که شمارش بیش از ۸۰ درصد آرا در ترکیه به پایان رسیده و نتایج حاکی از پیروزی دم پارتی در ۱۱ استان است، مردم در این استان ها به شادی و پایکوبی پرداختند.
🔸نتایج آرا نشان می دهند که حزب جمهوری خواه خلق در استان های غربی ترکیه از جمله استانبول، آنکارا، ازمیر، مرسین و بسیاری استان های دیگر برنده انتخابات شده است.
☑️ @persianbloomberg
بلومبرگ فارسی✔️
🔸در حالی که شمارش بیش از ۸۰ درصد آرا در ترکیه به پایان رسیده و نتایج حاکی از پیروزی دم پارتی در ۱۱ استان است، مردم در این استان ها به شادی و پایکوبی پرداختند.
🔸نتایج آرا نشان می دهند که حزب جمهوری خواه خلق در استان های غربی ترکیه از جمله استانبول، آنکارا، ازمیر، مرسین و بسیاری استان های دیگر برنده انتخابات شده است.
☑️ @persianbloomberg
بلومبرگ فارسی✔️
چرا در ترکیه دموکراسی حاکم نیست؟
انتخابات شهرداریها در ترکیه برگزار شد و نتایج بهدست نشان میدهد، حزب حاکم عدالت و توسعه در کل انتخابات و بهویژه در استانهای غربی ترکیه مانند استانبول، آنکارا، مرسین، ازمیر و ... شکست سنگینی خورده است. حزب «دمپارتی» نیز که کردها را نمایندگی میکند، حداقل در 11 استان پیروز انتخابات است. اردوغان در واکنش به این شکست، اعلام کرد: این یک دستاورد بزرگ برای دموکراسی ما است، چنین انتخاباتی داشته باشیم که در آن شهروندان به دلخواه خود رأی دهند.
پرسشی که در این میان گریبان ما را میگیرد این است که آیا اردوغان – با توجه به سوابق حکومتیاش و با توجه به نتیجه انتخابات اخیر – میتواند از دموکراسی دم بزند و به آن افتخار کند؟
- تردیدی نیست «انتخابات» قلب دموکراسی است که طی آن مردم میتوانند حاکمان را با کمترین هزینه براندازند و افراد دیگری را جایگزین آنها سازند. این که در ترکیه، احزاب امکان فعالیت و مشارکت در انتخابات دارند (30 حزب در این انتخابات مشارکت داشتند)، نهاد ناظر برای احراز و رد صلاحیت کاندیداها وجود ندارد، احزاب و جریانهای مختلف، رسانه خاص خود را دارند و ... در مقایسه با کشورهای همسایهاش، نشان از استانداردهای قابل قبول دموکراتیک در انتخابات دارد. اما این تمام ماجرا نیست.
- دموکراسی آنگاه افتخارآمیز و قابل قبول است که در نظام سیاسی تفکیک قوا وجود داشته باشد، بالاخص، قوه قضائیه از استقلال تمام برخوردار باشد و نیروهای نظامی در امور سیاسی مداخله نکنند. در بخش مهمی از سالهایی که اردوغان و حزب متبوعش بر نظام سیاسی ترکیه حاکم بودهاند، تلاش عمدهشان بر این بوده که از نیروهای نظامی و قوه قضائیه در جهت اهداف سیاسی و حزبی و توقیف و تضعیف رقیبان خود بهره ببرند.
در این سالها، برای بسیاری از احزاب و نمایندگان مخالف حزب حاکم در پارلمان و شهرداریها، پروندهسازی شده است. برای نمونه میتوان به وضعیت «صلاحالدین دمیرتاش» اشاره کرد که قوه قضائیه نامستقل ترکیه هم حزبش را منحل کرده و هم وی را به زندان افکنده است. همچنین، اردوغان، پس از کودتای «گولن»، بهانه یافت تا نفوذ خود را در قوه قضائیه و ارتش گسترش دهد، در سالهای بعد، از این نفوذ در جهت تغییر قانون اساسی و مهندسی انتخابات بهره ببرد و این دو نهاد قدرتمند را که در یک نظام دموکراتیک قاعدتاً باید مستقل از قدرت باشند، بیش از پیش به خود وابسته سازد.
- علاوه بر این، دموکراسی همواره یک آسیب جدی داشته و دارد. انتخابات به سادگی میتواند به «استبداد اکثریت» بیانجامد. اگر در یک نظام سیاسی، «اقلیت» نادیده گرفته شود و امکانی و سازوکاری برای تحقق آرمانها و برنامههایش نداشته باشد، نتیجه انتخابات به جای آنکه دستیابی به دموکراسی باشد، استبداد اکثریت خواهد بود. در واقع، شاخص اصلی دموکراسی این است که اقلیت، هم بتواند به اکثریت تبدیل شود و هم در حالتی که در اقلیت قرار دارد، زمینهای برایش فراهم شود که بتواند بخشی از آرمانهایش را محقق سازد.
«دمپارتی» حزبی که کردها را نمایندگی میکند، تا کنون در 11 استان برنده انتخابات هستند، در انتخابات پارلمانی نیز، معمولاً نزدیک به 15درصد آرا را کسب میکنند اما پس از انتخابات، حزب و نمایندگانش که برنده انتخابات بودهاند در دادگاههای غیر مستقل وابسته به جناح حاکم، تحت فشار قرار میگیرند و زندانی میشوند؛ بدین ترتیب، «دمیرتاش» و بسیاری از یارانش به زندان افکنده میشوند و حزب متبوع وی منحل میگردد. در آستانه انتخابات و بعد از آن جنگ بر کردها تحمیل میشود و از تحقق برنامههایشان در مناطقی که رأی اکثریت را کسب کردهاند، ممانعت بهعمل میآورند.
- تغییر پیدرپی نام حزب سیاسی کردها و پافشاری بر حضور در انتخابات، نشانگر آن است که فعالان مدنی مجالی حداقلی برای سیاستورزی در فضای سیاسی ترکیه را دارند. طبیعی است در وضعیتی که قوه قضائیه مستقل نیست، نیروهای نظامی به نفع حزب حاکم در سیاست مداخله میکند، سازوکار مناسب، معنویت و اخلاق سیاسی برای دستیابی و احترام به آرمانهای اقلیت وجود ندارد، فعالیت سیاسی برای کردها بسیار دشوار است اما در طول سالهای گذشته، فعالان مدنی کرد نشان دادهاند که حاضر به پرداخت هزینه هستند و از آرمانهای خود دست نمیکشند. به همین علت، در معادلات سیاسی کلان ترکیه و در شهرهای بزرگی مانند استانبول، همواره نقش تعیینکنندهای دارند.
https://hottg.com/didgaxalid/2693
انتخابات شهرداریها در ترکیه برگزار شد و نتایج بهدست نشان میدهد، حزب حاکم عدالت و توسعه در کل انتخابات و بهویژه در استانهای غربی ترکیه مانند استانبول، آنکارا، مرسین، ازمیر و ... شکست سنگینی خورده است. حزب «دمپارتی» نیز که کردها را نمایندگی میکند، حداقل در 11 استان پیروز انتخابات است. اردوغان در واکنش به این شکست، اعلام کرد: این یک دستاورد بزرگ برای دموکراسی ما است، چنین انتخاباتی داشته باشیم که در آن شهروندان به دلخواه خود رأی دهند.
پرسشی که در این میان گریبان ما را میگیرد این است که آیا اردوغان – با توجه به سوابق حکومتیاش و با توجه به نتیجه انتخابات اخیر – میتواند از دموکراسی دم بزند و به آن افتخار کند؟
- تردیدی نیست «انتخابات» قلب دموکراسی است که طی آن مردم میتوانند حاکمان را با کمترین هزینه براندازند و افراد دیگری را جایگزین آنها سازند. این که در ترکیه، احزاب امکان فعالیت و مشارکت در انتخابات دارند (30 حزب در این انتخابات مشارکت داشتند)، نهاد ناظر برای احراز و رد صلاحیت کاندیداها وجود ندارد، احزاب و جریانهای مختلف، رسانه خاص خود را دارند و ... در مقایسه با کشورهای همسایهاش، نشان از استانداردهای قابل قبول دموکراتیک در انتخابات دارد. اما این تمام ماجرا نیست.
- دموکراسی آنگاه افتخارآمیز و قابل قبول است که در نظام سیاسی تفکیک قوا وجود داشته باشد، بالاخص، قوه قضائیه از استقلال تمام برخوردار باشد و نیروهای نظامی در امور سیاسی مداخله نکنند. در بخش مهمی از سالهایی که اردوغان و حزب متبوعش بر نظام سیاسی ترکیه حاکم بودهاند، تلاش عمدهشان بر این بوده که از نیروهای نظامی و قوه قضائیه در جهت اهداف سیاسی و حزبی و توقیف و تضعیف رقیبان خود بهره ببرند.
در این سالها، برای بسیاری از احزاب و نمایندگان مخالف حزب حاکم در پارلمان و شهرداریها، پروندهسازی شده است. برای نمونه میتوان به وضعیت «صلاحالدین دمیرتاش» اشاره کرد که قوه قضائیه نامستقل ترکیه هم حزبش را منحل کرده و هم وی را به زندان افکنده است. همچنین، اردوغان، پس از کودتای «گولن»، بهانه یافت تا نفوذ خود را در قوه قضائیه و ارتش گسترش دهد، در سالهای بعد، از این نفوذ در جهت تغییر قانون اساسی و مهندسی انتخابات بهره ببرد و این دو نهاد قدرتمند را که در یک نظام دموکراتیک قاعدتاً باید مستقل از قدرت باشند، بیش از پیش به خود وابسته سازد.
- علاوه بر این، دموکراسی همواره یک آسیب جدی داشته و دارد. انتخابات به سادگی میتواند به «استبداد اکثریت» بیانجامد. اگر در یک نظام سیاسی، «اقلیت» نادیده گرفته شود و امکانی و سازوکاری برای تحقق آرمانها و برنامههایش نداشته باشد، نتیجه انتخابات به جای آنکه دستیابی به دموکراسی باشد، استبداد اکثریت خواهد بود. در واقع، شاخص اصلی دموکراسی این است که اقلیت، هم بتواند به اکثریت تبدیل شود و هم در حالتی که در اقلیت قرار دارد، زمینهای برایش فراهم شود که بتواند بخشی از آرمانهایش را محقق سازد.
«دمپارتی» حزبی که کردها را نمایندگی میکند، تا کنون در 11 استان برنده انتخابات هستند، در انتخابات پارلمانی نیز، معمولاً نزدیک به 15درصد آرا را کسب میکنند اما پس از انتخابات، حزب و نمایندگانش که برنده انتخابات بودهاند در دادگاههای غیر مستقل وابسته به جناح حاکم، تحت فشار قرار میگیرند و زندانی میشوند؛ بدین ترتیب، «دمیرتاش» و بسیاری از یارانش به زندان افکنده میشوند و حزب متبوع وی منحل میگردد. در آستانه انتخابات و بعد از آن جنگ بر کردها تحمیل میشود و از تحقق برنامههایشان در مناطقی که رأی اکثریت را کسب کردهاند، ممانعت بهعمل میآورند.
- تغییر پیدرپی نام حزب سیاسی کردها و پافشاری بر حضور در انتخابات، نشانگر آن است که فعالان مدنی مجالی حداقلی برای سیاستورزی در فضای سیاسی ترکیه را دارند. طبیعی است در وضعیتی که قوه قضائیه مستقل نیست، نیروهای نظامی به نفع حزب حاکم در سیاست مداخله میکند، سازوکار مناسب، معنویت و اخلاق سیاسی برای دستیابی و احترام به آرمانهای اقلیت وجود ندارد، فعالیت سیاسی برای کردها بسیار دشوار است اما در طول سالهای گذشته، فعالان مدنی کرد نشان دادهاند که حاضر به پرداخت هزینه هستند و از آرمانهای خود دست نمیکشند. به همین علت، در معادلات سیاسی کلان ترکیه و در شهرهای بزرگی مانند استانبول، همواره نقش تعیینکنندهای دارند.
https://hottg.com/didgaxalid/2693
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
چرا در ترکیه دموکراسی حاکم نیست؟
انتخابات شهرداریها در ترکیه برگزار شد و نتایج بهدست نشان میدهد، حزب حاکم عدالت و توسعه در کل انتخابات و بهویژه در استانهای غربی ترکیه مانند استانبول، آنکارا، مرسین، ازمیر و ... شکست سنگینی خورده است. حزب «دمپارتی» نیز…
انتخابات شهرداریها در ترکیه برگزار شد و نتایج بهدست نشان میدهد، حزب حاکم عدالت و توسعه در کل انتخابات و بهویژه در استانهای غربی ترکیه مانند استانبول، آنکارا، مرسین، ازمیر و ... شکست سنگینی خورده است. حزب «دمپارتی» نیز…
ذات پلید و چهره منافق اردوغان خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت آشکار گشت. او که بعد از انتخابات از شنیدن پیام انتخابات و قبول شکست سخن به میان آورده بود، برای جبران شکست سنگین و تحقیرآمیزش باز دست به دامان قوه قضائیه نامستقل و قاضیهای وابسته شد و کاندیدای پیروز انتخابات - «عبدالله زیدان» - از حزب دمپارتی را در شهر وان «رد صلاحیت» و کاندیدای بازنده را که وابسته به آکپارتی است، جایگزین وی کرده است. دموکراسی جامهای است که برازنده قامت ناساز بیاندام اردوغان نیست، قطعاً در روزها و ماههای آینده اخبار بیشتری از رفتارهای غیر دموکراتیک و نفاق و دورویی وی منتشر و دیده میشود.
https://hottg.com/didgaxalid/2695
https://hottg.com/didgaxalid/2695
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
ذات پلید و چهره منافق اردوغان خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت آشکار گشت. او که بعد از انتخابات از شنیدن پیام انتخابات و قبول شکست سخن به میان آورده بود، برای جبران شکست سنگین و تحقیرآمیزش باز دست به دامان قوه قضائیه نامستقل و قاضیهای وابسته شد و کاندیدای…
- لە هەواڵەکاندا هاتووە کە ئیسڕائیل، ڕاشکاوانە بە ئەمریکای ڕاگەیاندوە کە ئەگەر ئێران هێرش بکاتە سەر خاکی ئەو وڵاتە، وەڵامی ئێران ئەدەنەوە و هێرش ئەکەنە سەر خاکی ئێران. وادیارە ئەمریکا داوای لە ئیسڕائیل کردوە کە ئەگەر ئێران هێرشی کردە سەر خاکی ئەو وڵاتە، بۆ ئەوەی شەڕەکە پەرە نەستێنێ باشتر ئەوەیە کە وەڵام نەداتەوە، بەشکەم بەم جۆرە ئاو بکرێ بە سەر ئاوری شەڕدا. لەوانەیە ئەمە داخوازی ئێرانیش بووبێ لە ئەمریکا، کاتێک دوای مووشەکباران کردنی بینای کۆنسوولی ئێران لە دیمەشق، ئەم دوو وڵاتە پەیوەندییان گرت بە یەکەوە و ئەمریکا بە ئێرانی ڕاگەیاند کە پێشتر ئاگاداری ئەم عەمەلییاتە نەبووە.
- لەم شەڕ و هەڵایەدا کووڕەکانی حاجی مەحموود لە هەرێمی کوردستان، هەلییان قۆستۆتەوە و کەوتوونەتە گیانی یەک و شەڕە ئاڕپیجییانە. ئایا ئەم شەڕە ئەبێ بە پێشەکییەک بۆ شەڕی مووشەک و درۆن و بۆمباباران کردنی ڕاستەوخۆی ئێران و ئیسڕائیل؟
- لەم شەڕ و هەڵایەدا کووڕەکانی حاجی مەحموود لە هەرێمی کوردستان، هەلییان قۆستۆتەوە و کەوتوونەتە گیانی یەک و شەڕە ئاڕپیجییانە. ئایا ئەم شەڕە ئەبێ بە پێشەکییەک بۆ شەڕی مووشەک و درۆن و بۆمباباران کردنی ڕاستەوخۆی ئێران و ئیسڕائیل؟
هیچ چیز به اندازه حکومت دینی یک جامعه را سکولاریزه نمیکند
- سکولاریسم مبناها و معناهای مختلفی دارد. عجالتاً اگر بپذیریم یکی از معناهای سکولاریزاسیون این است که مفاهیم، عقاید، رسوم و مناسکی که در ذیل سیستمی یکپارچه هستند و مقدس تلقی میگردند، بهتدریج عرفی و زمینی میشوند و در میان عامه مردم مورد چون و چرا قرار میگیرند.
اگر این معنا پذیرفته شود، باید گفت که نتیجه ناخواسته رفتار و عملکرد حاکمان و حاکمیت دینی، بیشترین تأثیر را در عملیاتی شدن این معنا دارد. نمونههای فراوانی وجود دارد که این ادعا را تأیید میکند. این نکته قابل انکار نیست که تمامی ناکارآمدی، ناکامی و شکستهای حکومت به نام دین تمام میشود و در حوزه عمومی و عرفی جامعه در بوته نقد و بررسی و اعتراض قرار میگیرند و بدین وسیله از ماهیت قدسی دین کاسته میشود.
- آخرین نمونه از سکولارشدن جامعه از طریق حاکمان دینی، توصیفی است که «حجتالاسلام» پناهیان از «پیامبر اسلام» ارائه کرده است. وی در آنتن زنده صدا و سیما گفته است: «پیامبر وضعیتی درست کرده بود که حتی یک رفیق نه برای خودش و نه برای امام علی نمانده بود. فکر نکنیم پیامبر مهربان بود و امام علی خشن و گوشتتلخ، پیامبر به خاطر گوشتتلخی همه را از خود میتاراند».
در مورد صدق و کذب این ادعا، نظر خاصی ندارم اما بدون تردید، این سخن، بیش از هر چیز به قرائت و خوانش عرفی و زمینی از دین و مقدسات آن میانجامد و در واقع انجامیده است. در میان دینداران، پیامبر، معمولاً در هالهای از تقدس قرار داده میشود که دسترسی به صفات و درک ویژگیهای آن دشوار و مستلزم طی مراحل و کسب صفات خاصی است که هر کسی نمیتواند این این مراحل و صفات را طی و کسب کند. از این روست که روحانیون، همواره خود را خواص و مردم را عوام نامیدهاند و میان خود و مردم مرزبندی داشتهاند.
اکنون، یک روحانی با زمینیترین و عامیانهترین واژهها به تحلیل صفات، وضعیت و عملکرد پیامبر اسلام میپردازد. بدون توجه به محتوای این ادعا که آیا درست است یا غلط، نتیجه این سخنان، اما، گسترش بیش از پیش عرفی و دنیویشدن دین است و در واقع قابل دفاعترین نتیجه حاکمیت دینی نیز همین است که صد البته آسان به دست نیامده است.
https://hottg.com/didgaxalid/2697
- سکولاریسم مبناها و معناهای مختلفی دارد. عجالتاً اگر بپذیریم یکی از معناهای سکولاریزاسیون این است که مفاهیم، عقاید، رسوم و مناسکی که در ذیل سیستمی یکپارچه هستند و مقدس تلقی میگردند، بهتدریج عرفی و زمینی میشوند و در میان عامه مردم مورد چون و چرا قرار میگیرند.
اگر این معنا پذیرفته شود، باید گفت که نتیجه ناخواسته رفتار و عملکرد حاکمان و حاکمیت دینی، بیشترین تأثیر را در عملیاتی شدن این معنا دارد. نمونههای فراوانی وجود دارد که این ادعا را تأیید میکند. این نکته قابل انکار نیست که تمامی ناکارآمدی، ناکامی و شکستهای حکومت به نام دین تمام میشود و در حوزه عمومی و عرفی جامعه در بوته نقد و بررسی و اعتراض قرار میگیرند و بدین وسیله از ماهیت قدسی دین کاسته میشود.
- آخرین نمونه از سکولارشدن جامعه از طریق حاکمان دینی، توصیفی است که «حجتالاسلام» پناهیان از «پیامبر اسلام» ارائه کرده است. وی در آنتن زنده صدا و سیما گفته است: «پیامبر وضعیتی درست کرده بود که حتی یک رفیق نه برای خودش و نه برای امام علی نمانده بود. فکر نکنیم پیامبر مهربان بود و امام علی خشن و گوشتتلخ، پیامبر به خاطر گوشتتلخی همه را از خود میتاراند».
در مورد صدق و کذب این ادعا، نظر خاصی ندارم اما بدون تردید، این سخن، بیش از هر چیز به قرائت و خوانش عرفی و زمینی از دین و مقدسات آن میانجامد و در واقع انجامیده است. در میان دینداران، پیامبر، معمولاً در هالهای از تقدس قرار داده میشود که دسترسی به صفات و درک ویژگیهای آن دشوار و مستلزم طی مراحل و کسب صفات خاصی است که هر کسی نمیتواند این این مراحل و صفات را طی و کسب کند. از این روست که روحانیون، همواره خود را خواص و مردم را عوام نامیدهاند و میان خود و مردم مرزبندی داشتهاند.
اکنون، یک روحانی با زمینیترین و عامیانهترین واژهها به تحلیل صفات، وضعیت و عملکرد پیامبر اسلام میپردازد. بدون توجه به محتوای این ادعا که آیا درست است یا غلط، نتیجه این سخنان، اما، گسترش بیش از پیش عرفی و دنیویشدن دین است و در واقع قابل دفاعترین نتیجه حاکمیت دینی نیز همین است که صد البته آسان به دست نیامده است.
https://hottg.com/didgaxalid/2697
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
هیچ چیز به اندازه حکومت دینی یک جامعه را سکولاریزه نمیکند
- سکولاریسم مبناها و معناهای مختلفی دارد. عجالتاً اگر بپذیریم یکی از معناهای سکولاریزاسیون این است که مفاهیم، عقاید، رسوم و مناسکی که در ذیل سیستمی یکپارچه هستند و مقدس تلقی میگردند، بهتدریج عرفی…
- سکولاریسم مبناها و معناهای مختلفی دارد. عجالتاً اگر بپذیریم یکی از معناهای سکولاریزاسیون این است که مفاهیم، عقاید، رسوم و مناسکی که در ذیل سیستمی یکپارچه هستند و مقدس تلقی میگردند، بهتدریج عرفی…
برخورد مۇمنانە با اموال مردم
- در خبر روزنامە اعتماد آمدە است، یک زبالەگرد، کیسەای را حین زبالەگردی در میان زبالەها پیدا کردە کە حاوی طلا و دلار بە ارزش دو میلیارد تومان بودە است. این فرد آن کیسە را همچون امانت در نظر گرفتە و بر اساس تربیت و شخصیتی کە داشتە، خیانت در امانت را روا ندیدە و آن را بە صاحب اصلیاش بازگرداندە است.
این خبر را مقایسە کنید با انواع و اقسام اختلاسها، جعل امضا و سندها، دروغها و دزدهایی کە در جامعە و در میان صاحبان قدرت میشود.
اگر قرار است برخورد مۇمنانە با کسی بشود این فرد بااخلاق الیگودرزی، بهترین کسی است کە شایستگی آن را دارد.
✅زبالهگرد، کیسه طلا و دلار ۲ میلیارد تومانی را به صاحبش بازگرداند / امانت بود، باید برمیگرداندم
🔺سوم فروردین ۱۴۰۳ در شهرستان الیگودرز استان لرستان اعضای یک خانواده وقتی به تهران سفر میکنند متوجه میشوند طلا و دلارهایشان که بیش از دو میلیارد تومان ارزش داشته، همراه ندارند. بنابراین سریع به الیگودرز برمیگردند تا داخل خانهشان را بررسی کنند، اما وقتی خانه را جستوجو میکنند متوجه میشوند طلا و دلارها در خانه نیست.
🔺دو، سه روز بعد از جستوجوی خانواده یکی از کارمندان بانک با صاحب اموال تماس میگیرد و میگوید فردی کارت بانکی شما را پیدا کرده و ادعا میکند چیزهای دیگر هم در کنار کارت بانکی موجود است. خانواده به بانک مراجعه میکنند و آنجا با دادن مشخصات محتوای داخل کیسه طلا و دلارها را دریافت میکنند.
🔺فردی که کیسه طلاها و دلار را پیدا کرده ۵۲ سال دارد. میگوید: «آن روز زبالهها را جمع کردم و وقتی خواستم زبالهها را از هم جدا کنم متوجه شدم داخل کیسه کلی طلا و دلار است. چند روزی این طلا و دلارها با من بود، اما چون ما با نان حلال بزرگ شدیم، نتوانستم کیسه را برای خودم بردارم. پدر و مادرم اینگونه ما را راهنمایی کرده بودند که مال مردم، مال مردم است.»/ اعتماد
- این خبر نیز قابل توجە است: مدیر عامل سازمان بنادر در بارە اختلاس دو میلیون دلاری در بندر امام: شخصی کە کارشناس واحد مالی یکی از بنادر خوزستان بود، بە شکل شیادانە 108 میلیارد تومان را جابەجا کرد ٫ در حال ردیابی هستیم ٫ تمام تلاش ما این است کە بتوانیم مبلغ را برگردانیم.
پ.ن: اگر نتوانستید مبلغ را برگردانید، برخورد مۇمنانە بکنید.
- در خبر روزنامە اعتماد آمدە است، یک زبالەگرد، کیسەای را حین زبالەگردی در میان زبالەها پیدا کردە کە حاوی طلا و دلار بە ارزش دو میلیارد تومان بودە است. این فرد آن کیسە را همچون امانت در نظر گرفتە و بر اساس تربیت و شخصیتی کە داشتە، خیانت در امانت را روا ندیدە و آن را بە صاحب اصلیاش بازگرداندە است.
این خبر را مقایسە کنید با انواع و اقسام اختلاسها، جعل امضا و سندها، دروغها و دزدهایی کە در جامعە و در میان صاحبان قدرت میشود.
اگر قرار است برخورد مۇمنانە با کسی بشود این فرد بااخلاق الیگودرزی، بهترین کسی است کە شایستگی آن را دارد.
✅زبالهگرد، کیسه طلا و دلار ۲ میلیارد تومانی را به صاحبش بازگرداند / امانت بود، باید برمیگرداندم
🔺سوم فروردین ۱۴۰۳ در شهرستان الیگودرز استان لرستان اعضای یک خانواده وقتی به تهران سفر میکنند متوجه میشوند طلا و دلارهایشان که بیش از دو میلیارد تومان ارزش داشته، همراه ندارند. بنابراین سریع به الیگودرز برمیگردند تا داخل خانهشان را بررسی کنند، اما وقتی خانه را جستوجو میکنند متوجه میشوند طلا و دلارها در خانه نیست.
🔺دو، سه روز بعد از جستوجوی خانواده یکی از کارمندان بانک با صاحب اموال تماس میگیرد و میگوید فردی کارت بانکی شما را پیدا کرده و ادعا میکند چیزهای دیگر هم در کنار کارت بانکی موجود است. خانواده به بانک مراجعه میکنند و آنجا با دادن مشخصات محتوای داخل کیسه طلا و دلارها را دریافت میکنند.
🔺فردی که کیسه طلاها و دلار را پیدا کرده ۵۲ سال دارد. میگوید: «آن روز زبالهها را جمع کردم و وقتی خواستم زبالهها را از هم جدا کنم متوجه شدم داخل کیسه کلی طلا و دلار است. چند روزی این طلا و دلارها با من بود، اما چون ما با نان حلال بزرگ شدیم، نتوانستم کیسه را برای خودم بردارم. پدر و مادرم اینگونه ما را راهنمایی کرده بودند که مال مردم، مال مردم است.»/ اعتماد
- این خبر نیز قابل توجە است: مدیر عامل سازمان بنادر در بارە اختلاس دو میلیون دلاری در بندر امام: شخصی کە کارشناس واحد مالی یکی از بنادر خوزستان بود، بە شکل شیادانە 108 میلیارد تومان را جابەجا کرد ٫ در حال ردیابی هستیم ٫ تمام تلاش ما این است کە بتوانیم مبلغ را برگردانیم.
پ.ن: اگر نتوانستید مبلغ را برگردانید، برخورد مۇمنانە بکنید.
Forwarded from کانال عبدالعزیز مولودی
اندک اندک جمع مستان می رسند
برای صدیقه وسمقی، اندیشمندی متعهد
صدیقه وسمقی از جمله اندیشمندان صاحب نظر و نظریه پرداز در حوزه دین است. کسی که با توجه به پژوهش هایی که در این حوزه انجام داده است، همزمان مانند یک پژوهشگر، منتقد و نظریه پرداز مستقل دیگر، در عمل هم با ابراز نظر و نقد وضعیت موجود، سهم خود را دارد. ابراز نظرهای ایشان آثار عملی هم در زندگیشان داشته است به گونه ای که در نهایت وی را در حالیکه از چند بیماری رنج می برد، روانه زندان کردند.
صدیقه وسمقی با خوانش انتقادی به مقولات دینی، دیدگاه رسمی و دولتی از دین را که معمولا آنرا با قرائت رسمی و متناسب با خواست دولتمردان قرین می کند، به چالش کشیده است. قرائت رسمی، زاویه دید را نسبت به مقولات ذاتا نامحدود و گسترده دینی، می بندد و مجال اندیشه ورزی را از پژوهشگران، منتقدان و عامه مردم می بندد و منشا فشاری داخلی و خارجی بر روح و جسم جامعه می شود. در حالی که حتی در درون قرائت رسمی هم نمیتوان یک همنوایی ایدئولوژیک منسجم پیدا کرد، قرائت های شخصی و فردی معمولا در بستر آن می نشیند و این انتظار را ایجاد می کند که مانند یگانه قرائت دین با آن روبرو شوند و از آن تبعیت کنند. این وضعیت تا جایی پیشرفته است که برخی در تریبون رسمی از گوشت تلخ بودن پیامبر اسلام گفته اند. این امر نقطه ثقل توجه خانم وسمقی است تا بکوشند با جایگزین کردن نگاه از پایین به بالای جامعه نسبت به دین، قرائت بالاسری را به نقد و چالش بکشند. پیامبری را به همین دلیل ایشان قبل از تعیین خداوند، به انتخاب جامعه نسبت می دهند. در زمینه حجاب خانم ها هم ایشان با نقد دیدگاه رسمی، معتقدند که حجاب اجباری جایگاهی در دین ندارد و برای تاکید بر آن به کشف حجاب می پردازند. در ادامه این وضعیت، و بعد از تجربە زندان، اکنون ایشان در نقطه نظر جدیدشان از جدایی دین و دولت به عنوان یک ضرورت بحث کرده اند. به نظر می رسد این نتیجه، در ادامه بحرانهایی حاصل شده است که طی چهار دهه حضور قدرت در این عرصه بدنبال داشته است.
بازیگران عرصه قدرت در این سالها هریک به تناسب موقعیت خود به تفسیر دین پرداخته اند و این امر به نظر می رسد موقعیت دین را در برابر قدرت در مرتبه پایین تری قرار داده است. بروز مسائلی از جمله فساد اداری، مالی، آسیب های ناشی از اختلاسهای وسیع، زمین خواری و ....... بسیار بیشتر دیدگاه جامعه را نسبت به موقعیت دین در جامعه تغییر داده است. بنابراین، طبیعی است که با گذر از یک دوره انتقالی، دیدگاه جامعه با دیدگاه متفکران و اندیشمندانی چون خانم وسمقی نسبت پیدا کند و همگرایی ایجاد شود.
امیدوارم خانم وسمقی که از بیماری رنج می برند، بیش از این در زندان نباشند و آزاد شوند.
@moloudiaziz 🌿🌿
برای صدیقه وسمقی، اندیشمندی متعهد
صدیقه وسمقی از جمله اندیشمندان صاحب نظر و نظریه پرداز در حوزه دین است. کسی که با توجه به پژوهش هایی که در این حوزه انجام داده است، همزمان مانند یک پژوهشگر، منتقد و نظریه پرداز مستقل دیگر، در عمل هم با ابراز نظر و نقد وضعیت موجود، سهم خود را دارد. ابراز نظرهای ایشان آثار عملی هم در زندگیشان داشته است به گونه ای که در نهایت وی را در حالیکه از چند بیماری رنج می برد، روانه زندان کردند.
صدیقه وسمقی با خوانش انتقادی به مقولات دینی، دیدگاه رسمی و دولتی از دین را که معمولا آنرا با قرائت رسمی و متناسب با خواست دولتمردان قرین می کند، به چالش کشیده است. قرائت رسمی، زاویه دید را نسبت به مقولات ذاتا نامحدود و گسترده دینی، می بندد و مجال اندیشه ورزی را از پژوهشگران، منتقدان و عامه مردم می بندد و منشا فشاری داخلی و خارجی بر روح و جسم جامعه می شود. در حالی که حتی در درون قرائت رسمی هم نمیتوان یک همنوایی ایدئولوژیک منسجم پیدا کرد، قرائت های شخصی و فردی معمولا در بستر آن می نشیند و این انتظار را ایجاد می کند که مانند یگانه قرائت دین با آن روبرو شوند و از آن تبعیت کنند. این وضعیت تا جایی پیشرفته است که برخی در تریبون رسمی از گوشت تلخ بودن پیامبر اسلام گفته اند. این امر نقطه ثقل توجه خانم وسمقی است تا بکوشند با جایگزین کردن نگاه از پایین به بالای جامعه نسبت به دین، قرائت بالاسری را به نقد و چالش بکشند. پیامبری را به همین دلیل ایشان قبل از تعیین خداوند، به انتخاب جامعه نسبت می دهند. در زمینه حجاب خانم ها هم ایشان با نقد دیدگاه رسمی، معتقدند که حجاب اجباری جایگاهی در دین ندارد و برای تاکید بر آن به کشف حجاب می پردازند. در ادامه این وضعیت، و بعد از تجربە زندان، اکنون ایشان در نقطه نظر جدیدشان از جدایی دین و دولت به عنوان یک ضرورت بحث کرده اند. به نظر می رسد این نتیجه، در ادامه بحرانهایی حاصل شده است که طی چهار دهه حضور قدرت در این عرصه بدنبال داشته است.
بازیگران عرصه قدرت در این سالها هریک به تناسب موقعیت خود به تفسیر دین پرداخته اند و این امر به نظر می رسد موقعیت دین را در برابر قدرت در مرتبه پایین تری قرار داده است. بروز مسائلی از جمله فساد اداری، مالی، آسیب های ناشی از اختلاسهای وسیع، زمین خواری و ....... بسیار بیشتر دیدگاه جامعه را نسبت به موقعیت دین در جامعه تغییر داده است. بنابراین، طبیعی است که با گذر از یک دوره انتقالی، دیدگاه جامعه با دیدگاه متفکران و اندیشمندانی چون خانم وسمقی نسبت پیدا کند و همگرایی ایجاد شود.
امیدوارم خانم وسمقی که از بیماری رنج می برند، بیش از این در زندان نباشند و آزاد شوند.
@moloudiaziz 🌿🌿
ئەو پەتایە ئێستایش هەر بەرۆکمانی بەر نەداوە
دوێکە لە ماڵی خۆمان، دەگەڕام بە نێو کتێب و گۆڤارەکاندا، گۆڤاری کۆمەڵایەتی، فەرهەنگی، ئەدەبی «مەهاباد»م بینی (شمارە ١٨٨، ساڵی ١٣٩٥). چاوێکم پێدا خشاند و سەروتارەکەیم خوێندەوە. کاک عەزیزی وەلیانی لە ژێر سەردێڕی «سەرباری هەموو دەردان» ئەو سەروتارەی نووسیبو. دەستم کرد بە خوێندنەوەی، دێڕ بە دێڕی زیاتر سەرنجی رادەکێشام. ئاماژەی بە کێشەیەکی ئەساسی کۆمەڵگا کردبوو. هەشت ساڵ لەوە پێش، نازانم چی ڕووی دابوو کە وای کردبوو کاک «عەزیز» لە سەر ئەو ئازار و کێشەیە بنووسێ بەڵام ئەوەی کە منی هاندا ئەم یادداشتە بنووسم ئەوە بوو کە هەم دەسخۆشی بکەم لە نووسەری ئەو سەروتارە و هەم بەداخەوە دیم کە دوای ساڵانێکی زۆر ئێستایش ئەو خەسارە هەر ماوە و دەڵێی بۆ ئەمڕۆ نووسراوە.
لە بەشێک لە سەروتارەکەدا هاتووە: «حاکمییەتی ئیستبداد لە ڕەوتی مێژووی هەر وڵاتێکدا، شوێنی بەرچاو و درێژخایەن دادەنێتە سەر ناخی کۆمەڵایەتی و فەرهەنگیی ئەو وڵاتە. ئەم ڕاستییە زۆربەی وڵاتانی ڕۆژهەڵاتی دەگرێتەوە کە پەتای ئیستبداد بەرۆکی گرتوون و ...» دیارە ئەم چەند دێڕە دەبێ وەکوو بنەمای تیۆریکی سەروتارەکە چاوی لێبکرێ، بۆیە گرینگی تایبەتی هەیە بۆ ئەوەی بزانین ئەو پەتایە چیە، چۆن بڵاو بۆتەوە و بەرۆکی گرتووین و ئاکامەکەی دەبێتە چی. تێگەیشتن لەم مانا و پەیامە زۆر گرینگە بزانین چۆن و بۆچی لە پەتای ئیستبداد خەلاسییمان نابێ و چۆنە سەرلەنوێ بەرهەم دێتەوە و هەزار جار سەری پان پکەیەوە دواجار هەر سەرهەڵدەداتەوە. ئیستبداد بیروبۆچوون و فەرهەنگی تایبەتی خۆی هەیە و خراپییەکە لەوەدایە کە دوای ماوەیەک ئەو بیروبۆچوون و فەرهەنگە دەبێ بە فەرهەنگی دژبەران و ئۆپۆزیسیۆنی ئیستبدادیش و هەر بەو جۆرە لە گەڵ «ئەویدی»یەکان هەڵسوکەوت ئەکەن کە ئیستبداد لە گەڵ ئەمان بوویەتی. بە هەمان شێوەی موستەبدەکان«بەشێک لە خەڵک بۆ دەربڕینی قین و بوغزی پەنگخواردووی خۆیان چ شک نابەن جگە لە توندوتیژی و سووکایەتی پێکردن، هەر ئەوەی پێشتر لە ئیستبدادەوە چێشتوویانە.» لە راستیدا ڕازی سەرهەڵدانەوەی ئیستبداد ئەوەیە کە فەرهەنگەکەی دزە ئەکاتە ناو بیروبۆچوونی دژبەرانیشی و پرسی سەرەکی ئەبێ بەوەی کە کێ دەسەڵاتی ببێ نەک ئەوەی چۆن دەسەڵات بەڕێوە بچێ.
ئەم پەتایە ئەگەر بڵاو بێتەوە چ خەسارگەلێک ئاوقای کۆمەڵگ دەکا؟ «وەلیانی» لە وەڵامی ئەو پرسیارەدا باس لە بێتەفاوەتی، بێبڕوایی، گێرەشێوێنیی کۆمەڵایەتی دەکا کە وەکوو خەسارێک لە کۆتاییدا کۆمەڵگا بەرەو ئاقارێک دەبا کە «تەنانەت چالاکانی دەروەستی کۆمەڵگای مەدەنیش لە خۆفی تەوژمی بوختان و شایعە دوورەپەرێزی ئیختیار ئەکەن.» ئەمەیش یەعنی ڕەخنە و بیری ڕەخنەیی جێگای پێ لێژ ئەبێ و زەمینە لەبار ئەبێ بۆ ئەوەی پەتای ئیستبداد بەشێکی زیاتر لە فەرهەنگی کۆمەڵگا ئالوودە کا و لەناو چوونی دژوارتر بێ.
دوێکە لە ماڵی خۆمان، دەگەڕام بە نێو کتێب و گۆڤارەکاندا، گۆڤاری کۆمەڵایەتی، فەرهەنگی، ئەدەبی «مەهاباد»م بینی (شمارە ١٨٨، ساڵی ١٣٩٥). چاوێکم پێدا خشاند و سەروتارەکەیم خوێندەوە. کاک عەزیزی وەلیانی لە ژێر سەردێڕی «سەرباری هەموو دەردان» ئەو سەروتارەی نووسیبو. دەستم کرد بە خوێندنەوەی، دێڕ بە دێڕی زیاتر سەرنجی رادەکێشام. ئاماژەی بە کێشەیەکی ئەساسی کۆمەڵگا کردبوو. هەشت ساڵ لەوە پێش، نازانم چی ڕووی دابوو کە وای کردبوو کاک «عەزیز» لە سەر ئەو ئازار و کێشەیە بنووسێ بەڵام ئەوەی کە منی هاندا ئەم یادداشتە بنووسم ئەوە بوو کە هەم دەسخۆشی بکەم لە نووسەری ئەو سەروتارە و هەم بەداخەوە دیم کە دوای ساڵانێکی زۆر ئێستایش ئەو خەسارە هەر ماوە و دەڵێی بۆ ئەمڕۆ نووسراوە.
لە بەشێک لە سەروتارەکەدا هاتووە: «حاکمییەتی ئیستبداد لە ڕەوتی مێژووی هەر وڵاتێکدا، شوێنی بەرچاو و درێژخایەن دادەنێتە سەر ناخی کۆمەڵایەتی و فەرهەنگیی ئەو وڵاتە. ئەم ڕاستییە زۆربەی وڵاتانی ڕۆژهەڵاتی دەگرێتەوە کە پەتای ئیستبداد بەرۆکی گرتوون و ...» دیارە ئەم چەند دێڕە دەبێ وەکوو بنەمای تیۆریکی سەروتارەکە چاوی لێبکرێ، بۆیە گرینگی تایبەتی هەیە بۆ ئەوەی بزانین ئەو پەتایە چیە، چۆن بڵاو بۆتەوە و بەرۆکی گرتووین و ئاکامەکەی دەبێتە چی. تێگەیشتن لەم مانا و پەیامە زۆر گرینگە بزانین چۆن و بۆچی لە پەتای ئیستبداد خەلاسییمان نابێ و چۆنە سەرلەنوێ بەرهەم دێتەوە و هەزار جار سەری پان پکەیەوە دواجار هەر سەرهەڵدەداتەوە. ئیستبداد بیروبۆچوون و فەرهەنگی تایبەتی خۆی هەیە و خراپییەکە لەوەدایە کە دوای ماوەیەک ئەو بیروبۆچوون و فەرهەنگە دەبێ بە فەرهەنگی دژبەران و ئۆپۆزیسیۆنی ئیستبدادیش و هەر بەو جۆرە لە گەڵ «ئەویدی»یەکان هەڵسوکەوت ئەکەن کە ئیستبداد لە گەڵ ئەمان بوویەتی. بە هەمان شێوەی موستەبدەکان«بەشێک لە خەڵک بۆ دەربڕینی قین و بوغزی پەنگخواردووی خۆیان چ شک نابەن جگە لە توندوتیژی و سووکایەتی پێکردن، هەر ئەوەی پێشتر لە ئیستبدادەوە چێشتوویانە.» لە راستیدا ڕازی سەرهەڵدانەوەی ئیستبداد ئەوەیە کە فەرهەنگەکەی دزە ئەکاتە ناو بیروبۆچوونی دژبەرانیشی و پرسی سەرەکی ئەبێ بەوەی کە کێ دەسەڵاتی ببێ نەک ئەوەی چۆن دەسەڵات بەڕێوە بچێ.
ئەم پەتایە ئەگەر بڵاو بێتەوە چ خەسارگەلێک ئاوقای کۆمەڵگ دەکا؟ «وەلیانی» لە وەڵامی ئەو پرسیارەدا باس لە بێتەفاوەتی، بێبڕوایی، گێرەشێوێنیی کۆمەڵایەتی دەکا کە وەکوو خەسارێک لە کۆتاییدا کۆمەڵگا بەرەو ئاقارێک دەبا کە «تەنانەت چالاکانی دەروەستی کۆمەڵگای مەدەنیش لە خۆفی تەوژمی بوختان و شایعە دوورەپەرێزی ئیختیار ئەکەن.» ئەمەیش یەعنی ڕەخنە و بیری ڕەخنەیی جێگای پێ لێژ ئەبێ و زەمینە لەبار ئەبێ بۆ ئەوەی پەتای ئیستبداد بەشێکی زیاتر لە فەرهەنگی کۆمەڵگا ئالوودە کا و لەناو چوونی دژوارتر بێ.
آیا سفر اردوغان به عراق تاریخی است یا جغرافیایی؟
رسانههای ترکیه و عراق، سفر اردوغان به عراق و اقلیم کردستان را «تاریخی» خواندند. این سفر که پس از سیزده سال انجام شد، در پی حل دو مناقشه است: بحران آب که عراق با آن دست به گریبان است و بحران امنیتی که ترکیه از حل آن تاکنون عاجز بوده است. بحران آب مبتنی بر نظریهای است که بیان میدارد در آیندهای نه چندان دور، «آب» چنان کمیاب میشود که اهمیت استراتژیک پیدا میکند و اگر جنگی روی دهد، آن جنگ بر سر تصاحب و دستیابی به منابع آبی است. از این روست که ترکیه در طول سالیان گذشته و بهویژه در دوران زمامداری اردوغان، در قالب پروژههای گاپ و داپ، نزدیک به پانصد سد در مناطق مختلف احداث کرده است. هدف اصلی از احداث این سدها صرفاً تأمین نیازهای داخلی نیست، بلکه فشار بر همسایگانی چون ایران، عراق، ارمنستان و سوریه نیز از اهداف مهم فرایند سدسازی در ترکیه است. «رامین فرهودی» مدیر اندیشکده ترند در یادداشتی به این موضوع پرداخته است و سدسازیهای ترکیه را نوعی گروگانگیری آب رودخانه های مشترک در بالادست دانسته و بر این باور است که ترکیه از این حربه استفاده میکند تا امکان دسترسی همسایگان خود به منابع آبی مورد نیاز را کاهش دهد و از پی آن امکان بهره گیری از فشار سیاسی در راستای سیاست های خارجی را داشته باشد.
مسئله مورد مناقشه دیگر، بحران امنیتی است که ترکیه راه حل آن را در خارج از مرزهای جغرافیایی خود جستوجو میکند. اردوغان در این سفر در پی آن بود که معادله آب در مقابل امنیت مرزها یا مشارکت در سرکوب PKK را ایجاد کند و از این رهگذر، مقاصد خود را تحقق بخشد و با دستان پر به آنکارا برگردد. این معادله دومجهولی از قبل محکوم به شکست است. اگر بخش عمدهای از علل بحران آب عراق، از سدسازیهای ترکیه نشأت میگیرد، بدون شک، بحران امنیتی ترکیه کاملاً ریشه داخلی دارد و در نتیجه راه حل آن را نیز باید در داخل آن کشور جستوجو کرد. این اشتباه را سالهاست کشورهای دیگری چون عراق، ایران و سوریه نیز تکرار میکنند و به جای حل مسئله در داخل، حل آن را از بیگانه تمنا میکنند.
عامل دیگری که موجب میشود این سفر اردوغان محکوم به شکست باشد این است که ممکن است سدسازی و تغییرات آب و هوایی عراق را آسیبپذیر و محتاج گشایش دریچه سدها ساخته باشد اما شکست اردوغان در انتخابات اخیر موجب میشود در جریان مذاکرات، موضع قدرتمندی نداشته باشد و سخنانش چندان مؤثر و جدی گرفته نشود.
عامل سومی که شکست را به اردوغان تحمیل میکند، ساختار سیاسی عراق است که حکومت مرکزی و دولت اقلیم کردستان به طور انحصاری، حق اعمال قدرت و اجرای سیاستها را در مناطق مختلف عراق ندارند. در این کشور، گروههای مختلف سیاسی و قومی، هر کدام، منطقه تحت نفوذ و نیروی مسلح و نظامی خاص خود را دارند و در عمل، چندان پایبند به تصمیمات دولت مرکزی نیستند.
علاوه بر این، رقابتهای منطقهای و جاهطلبیهای ترکیه که در قالب رؤیای احیای امپراتوری عثمانی بر رفتار و برنامههای اردوغان و دولت ترکیه سایه افکنده است که کشورهای همسایهاش را نگران کرده است. واقعیت این است که در نظام بینالملل در کل، روابط میان کشورهای مختلف مبتنی بر اعتماد نیست. حال اگر کشوری که توهمات ایدئولوژیک داشته باشد و اقتصاد، فرهنگ و سیاست داخلی را فدای مداخلات فرامرزی کند، به طریق اولی نه تنها قابل اعتماد نیست بلکه بهعنوان یک خطر بالفعل تلقی میشود. در نتیجه از ابزارهای فشار مختلف برای مهار و تضعیف آن استفاده میشود. PKK قدرت دارد و میتواند بخش عمدهای از نیرو و توان اردوغان و ناسیونالیستهای متوهم و جاهطلب ترک را فرسوده و مستهلک کند، به همین دلیل، هیچکدام از کشورهای همسایه ترکیه حاضر نیستند این حزب سیاسی نابود یا حتی تضعیف شود.
نکته آخر به ساختار نظامی و سیاسی حزب کارگران کردستان راجع است. این حزب ساختار و تشکیلات بسیار پیچیدهای دارد و در جغرافیا و منطقهای سنگر گرفته است که دسترسی نظامی به آنجا بسیار دشوار است. همچنین، مهارت جنگی و شجاعت گریلاها زبانزد است و این یکی از مهمترین مزیتهای این حزب است که نابودی آن را غیر ممکن میسازد. مزیت دیگر PKK که مانع از تضعیف این حزب میشود، نفوذ و محبوبیتی است که در میان مردم کردستان و تا حدی نیروهای مارکسیست و چپ ترکیه دارد. نتیجه انتخاباتهای مختلف ترکیه این ادعا را اثبات میکند که علیرغم فشارهای قانونی و غیر قانونی در قبل و بعد از انتخابات برای دزدیدن آرای کردها، در بسیاری از شهرهای کردستان، نتیجه انتخابات به نفع احزابی رقم میخورد که با حزب کارگران کردستان، همدلی و قرابت فکری دارند. آشکار است، نابودی حزبی که در میان مردم ریشه داشته باشد، ممکن نیست و تلاش برای سرکوب آن کاری بیهوده است.
رسانههای ترکیه و عراق، سفر اردوغان به عراق و اقلیم کردستان را «تاریخی» خواندند. این سفر که پس از سیزده سال انجام شد، در پی حل دو مناقشه است: بحران آب که عراق با آن دست به گریبان است و بحران امنیتی که ترکیه از حل آن تاکنون عاجز بوده است. بحران آب مبتنی بر نظریهای است که بیان میدارد در آیندهای نه چندان دور، «آب» چنان کمیاب میشود که اهمیت استراتژیک پیدا میکند و اگر جنگی روی دهد، آن جنگ بر سر تصاحب و دستیابی به منابع آبی است. از این روست که ترکیه در طول سالیان گذشته و بهویژه در دوران زمامداری اردوغان، در قالب پروژههای گاپ و داپ، نزدیک به پانصد سد در مناطق مختلف احداث کرده است. هدف اصلی از احداث این سدها صرفاً تأمین نیازهای داخلی نیست، بلکه فشار بر همسایگانی چون ایران، عراق، ارمنستان و سوریه نیز از اهداف مهم فرایند سدسازی در ترکیه است. «رامین فرهودی» مدیر اندیشکده ترند در یادداشتی به این موضوع پرداخته است و سدسازیهای ترکیه را نوعی گروگانگیری آب رودخانه های مشترک در بالادست دانسته و بر این باور است که ترکیه از این حربه استفاده میکند تا امکان دسترسی همسایگان خود به منابع آبی مورد نیاز را کاهش دهد و از پی آن امکان بهره گیری از فشار سیاسی در راستای سیاست های خارجی را داشته باشد.
مسئله مورد مناقشه دیگر، بحران امنیتی است که ترکیه راه حل آن را در خارج از مرزهای جغرافیایی خود جستوجو میکند. اردوغان در این سفر در پی آن بود که معادله آب در مقابل امنیت مرزها یا مشارکت در سرکوب PKK را ایجاد کند و از این رهگذر، مقاصد خود را تحقق بخشد و با دستان پر به آنکارا برگردد. این معادله دومجهولی از قبل محکوم به شکست است. اگر بخش عمدهای از علل بحران آب عراق، از سدسازیهای ترکیه نشأت میگیرد، بدون شک، بحران امنیتی ترکیه کاملاً ریشه داخلی دارد و در نتیجه راه حل آن را نیز باید در داخل آن کشور جستوجو کرد. این اشتباه را سالهاست کشورهای دیگری چون عراق، ایران و سوریه نیز تکرار میکنند و به جای حل مسئله در داخل، حل آن را از بیگانه تمنا میکنند.
عامل دیگری که موجب میشود این سفر اردوغان محکوم به شکست باشد این است که ممکن است سدسازی و تغییرات آب و هوایی عراق را آسیبپذیر و محتاج گشایش دریچه سدها ساخته باشد اما شکست اردوغان در انتخابات اخیر موجب میشود در جریان مذاکرات، موضع قدرتمندی نداشته باشد و سخنانش چندان مؤثر و جدی گرفته نشود.
عامل سومی که شکست را به اردوغان تحمیل میکند، ساختار سیاسی عراق است که حکومت مرکزی و دولت اقلیم کردستان به طور انحصاری، حق اعمال قدرت و اجرای سیاستها را در مناطق مختلف عراق ندارند. در این کشور، گروههای مختلف سیاسی و قومی، هر کدام، منطقه تحت نفوذ و نیروی مسلح و نظامی خاص خود را دارند و در عمل، چندان پایبند به تصمیمات دولت مرکزی نیستند.
علاوه بر این، رقابتهای منطقهای و جاهطلبیهای ترکیه که در قالب رؤیای احیای امپراتوری عثمانی بر رفتار و برنامههای اردوغان و دولت ترکیه سایه افکنده است که کشورهای همسایهاش را نگران کرده است. واقعیت این است که در نظام بینالملل در کل، روابط میان کشورهای مختلف مبتنی بر اعتماد نیست. حال اگر کشوری که توهمات ایدئولوژیک داشته باشد و اقتصاد، فرهنگ و سیاست داخلی را فدای مداخلات فرامرزی کند، به طریق اولی نه تنها قابل اعتماد نیست بلکه بهعنوان یک خطر بالفعل تلقی میشود. در نتیجه از ابزارهای فشار مختلف برای مهار و تضعیف آن استفاده میشود. PKK قدرت دارد و میتواند بخش عمدهای از نیرو و توان اردوغان و ناسیونالیستهای متوهم و جاهطلب ترک را فرسوده و مستهلک کند، به همین دلیل، هیچکدام از کشورهای همسایه ترکیه حاضر نیستند این حزب سیاسی نابود یا حتی تضعیف شود.
نکته آخر به ساختار نظامی و سیاسی حزب کارگران کردستان راجع است. این حزب ساختار و تشکیلات بسیار پیچیدهای دارد و در جغرافیا و منطقهای سنگر گرفته است که دسترسی نظامی به آنجا بسیار دشوار است. همچنین، مهارت جنگی و شجاعت گریلاها زبانزد است و این یکی از مهمترین مزیتهای این حزب است که نابودی آن را غیر ممکن میسازد. مزیت دیگر PKK که مانع از تضعیف این حزب میشود، نفوذ و محبوبیتی است که در میان مردم کردستان و تا حدی نیروهای مارکسیست و چپ ترکیه دارد. نتیجه انتخاباتهای مختلف ترکیه این ادعا را اثبات میکند که علیرغم فشارهای قانونی و غیر قانونی در قبل و بعد از انتخابات برای دزدیدن آرای کردها، در بسیاری از شهرهای کردستان، نتیجه انتخابات به نفع احزابی رقم میخورد که با حزب کارگران کردستان، همدلی و قرابت فکری دارند. آشکار است، نابودی حزبی که در میان مردم ریشه داشته باشد، ممکن نیست و تلاش برای سرکوب آن کاری بیهوده است.
- اردوغان و کشورهای دیگری که با مسئله کردها دست به گریبان هستند، اگر میخواهند این مسئله را حل و فصل کنند، قبل از هر چیز باید آن را بهعنوان یک مسئله داخلی تعریف کنند، سخنان و مطالبات کردها را بشنوند و در یک فرایند دمکراتیک برای حل آن تلاش کنند. تجربه نزدیک به یک سده مبارزات کردها نشان داده است که برای خاموشی جنبش ملی کردستان، نه سرکوب داخلی و نه ائتلاف بینالمللی و منطقهای، راه حل مناسب و ثمربخشی نیست و بیهوده و آب در هاون کوبیدن است.
اجاره و زیست اخلاقی
اگر در خیابان یا حتی کوچه و پسکوچههای شهر پرسه بزنی، پدیده جدیدی که جلب توجه میکند این است که بر دیوار بیرونی، ویترین، شیشه یا کرکره بعضی از مغازهها این نوشته به چشم میخورد: این فروشگاه/ کارگاه/ و ... به آدرس جدید منتقل شده است. این وضعیت که روزبهروز گسترش بیشتری مییابد برای اقتصاد، اشتغال و شبکههای روابط متقابل اجتماعی شهر بسیار نگرانکننده است. علت اصلی آن این است، در دو سال اخیر، گرانی، بیکاری، سرعت تورم، افزایش بیسابقهای داشته است، به تبع آن اجاره واحدهای تجاری هم افسارگسیخته افزایش یافتهاند.
- در شهر سقز، به دلایلی چند، آثار و پیامدهای منفی رشد روزافزون اجارههای واحدهای تجاری، بیشتر از جاهای دیگر، زیست فردی و اجتماعی شهروندان را تحت تأثیر قرار میدهد و موجب بروز مشکلات و مسائل اجتماعی میشود. برای مثال، در این شهر، سهم صنعت و کشاورزی مدرن و مکانیزه در اقتصاد بسیار اندک است. سالهاست از کلنگزنی یا افتتاح یک طرح صنعتی یا کشاورزی که بتواند تعدادی از خیل عظیم بیکاران را جذب کند، خبری نیست. به همین دلیل، جوانان و بیکاران، برای رهایی از شر و انگ بیکاری، چارهای ندارند جز این که مغازهای را اجاره کنند و در آنجا برای امرار معاش تلاش کنند. بدیهی است، کسب معاش در یک مغازه و در مکانی ویژه و معروفشدن یک پیشه و رونق آن، کار سادهای نیست. باید بهتدریج و در یک بازه زمانی حداقل دو ساله در آن منطقه جایگاه و پایگاه مشخص و شناختهشدهای داشته باشی تا مشتریان آنجا را بشناسند و برای تأمین نیازهای خویش به آنجا مراجعه کنند. با وضعیتی که اکنون به وجود آمده است، بسیاری از مستأجرین به علت افزایش بیرویه اجارهبهاها و ناتوانی در پرداخت آن در همان سال اول مجبور به تخلیه مغازه و جستوجو در جای دیگری میشوند و این دور و تسلسل همچنان ادامه مییابد. افرادی که مجبور به تخلیه واحد تجاری میشوند تا زمانی که بتوانند مکان دیگری را پیدا کنند، در آنجا مستقر شوند و مشتریهای جدیدی را جذب کنند، در وضعیت دشواری قرار میگیرند و ناخواسته خسارت مادی بر آنها تحمیل میشود.
دقیقاً از این روست که در گذشته، مستأجرین دارای حقی به نام حق «کسب و پیشه» بودند (این حق به قانون تبدیل شده بود، اما در چند سال گذشته، این قانون برای اجارههای جدید لغو و قانون جدیدی جایگزین آن شد که موجر پس از اتمام مدت اجاره، بلافاصله میتواند بدون پرداخت هرگونه هزینهای از تمدید اجاره خودداری کند) و در صورتی که موجر، اجاره را تمدید نمیکرد باید حق کسب و پیشه را به مستأجر پرداخت میکرد. در دورانی که افسار تورم به امان خدا رها شده است و عزم یا توان جدی و آگاهی کافی برای مهار آن وجود ندارد، حق کسب و پیشه به داد مستأجرین میرسد و تداوم شغلی آنها را تضمین میکند.
- سقز، دارای پتانسیلهای مناسبی برای گسترش صنعت گردشگری است. در این زمینه نیز برنامهریزی و سرمایهگذاری جدی وجود ندارد. کافی است این شهر را با بوکان، مهاباد، بانه و ... مقایسه کنیم. برای نمونه در مهاباد، بازار تاناکورا هر سال توسعه بیشتر مییابد و بازارچههای جدیدی ساخته میشود. در بوکان و در بلوار ساحلی، توریسم غذایی مناسبی ایجاد شده است که صدها نفر در آنجا مشغول به کار شدهاند و ... .
در سقز اما، همه چیز بلاتکلیف است و بیشتر از هر چیز جوانان جویای کار و خانوادههایشان از این بلاتکلیفی در رنجند. ورزش سقز که روزگاری در رشتههای مختلف در سطح ملی و جهانی، حرفهای فراوانی برای گفتن داشت، اکنون، در وضعیت بدی قرار دارد و نبود امکانات لازم و کافی، تنگنظری و ... مانع از شکوفایی استعدادها و در عین حال اشتغال شده است. ناگفته پیداست که امروزه، ورزش یک صنعت بهشمار میآید و به شیوههای مختلف، اشتغال ایجاد میکند. سقز، علیرغم داشتن پتانسیلهای بسیار خوب، از این امکان نیز محروم گشته است. با این وضعیت، اگر انتقادی ابراز شود و در شبکههای اجتماعی مجازی و واقعی، این وضعیت، مورد نقد قرار گرفته شود، در برخورد با منتقد، مسئولین تردیدی به خود راه نمیدهند و به جای حل مسئله به پاک کردن صورت مسئله دل خوش میدارند.
- در این شرایط، از نقش مردم و کسانی که واحد تجاری برای اجازه دارند هم نباید غافل بود. اگر چه این استدلال تا حد زیادی درست است که فقط اجاره واحدهای تجاری افزایش نیافته، گرانی همهگیر و زندگی را دشوار ساخته است و تمامی کالاها را دربرمیگیرد اما صاحبان واحدهای تجاری نیز باید بسته به وضعیت مستأجران و با رعایت انصاف، نسبت به افزایش اجارهبها اقدام کنند.
اگر در خیابان یا حتی کوچه و پسکوچههای شهر پرسه بزنی، پدیده جدیدی که جلب توجه میکند این است که بر دیوار بیرونی، ویترین، شیشه یا کرکره بعضی از مغازهها این نوشته به چشم میخورد: این فروشگاه/ کارگاه/ و ... به آدرس جدید منتقل شده است. این وضعیت که روزبهروز گسترش بیشتری مییابد برای اقتصاد، اشتغال و شبکههای روابط متقابل اجتماعی شهر بسیار نگرانکننده است. علت اصلی آن این است، در دو سال اخیر، گرانی، بیکاری، سرعت تورم، افزایش بیسابقهای داشته است، به تبع آن اجاره واحدهای تجاری هم افسارگسیخته افزایش یافتهاند.
- در شهر سقز، به دلایلی چند، آثار و پیامدهای منفی رشد روزافزون اجارههای واحدهای تجاری، بیشتر از جاهای دیگر، زیست فردی و اجتماعی شهروندان را تحت تأثیر قرار میدهد و موجب بروز مشکلات و مسائل اجتماعی میشود. برای مثال، در این شهر، سهم صنعت و کشاورزی مدرن و مکانیزه در اقتصاد بسیار اندک است. سالهاست از کلنگزنی یا افتتاح یک طرح صنعتی یا کشاورزی که بتواند تعدادی از خیل عظیم بیکاران را جذب کند، خبری نیست. به همین دلیل، جوانان و بیکاران، برای رهایی از شر و انگ بیکاری، چارهای ندارند جز این که مغازهای را اجاره کنند و در آنجا برای امرار معاش تلاش کنند. بدیهی است، کسب معاش در یک مغازه و در مکانی ویژه و معروفشدن یک پیشه و رونق آن، کار سادهای نیست. باید بهتدریج و در یک بازه زمانی حداقل دو ساله در آن منطقه جایگاه و پایگاه مشخص و شناختهشدهای داشته باشی تا مشتریان آنجا را بشناسند و برای تأمین نیازهای خویش به آنجا مراجعه کنند. با وضعیتی که اکنون به وجود آمده است، بسیاری از مستأجرین به علت افزایش بیرویه اجارهبهاها و ناتوانی در پرداخت آن در همان سال اول مجبور به تخلیه مغازه و جستوجو در جای دیگری میشوند و این دور و تسلسل همچنان ادامه مییابد. افرادی که مجبور به تخلیه واحد تجاری میشوند تا زمانی که بتوانند مکان دیگری را پیدا کنند، در آنجا مستقر شوند و مشتریهای جدیدی را جذب کنند، در وضعیت دشواری قرار میگیرند و ناخواسته خسارت مادی بر آنها تحمیل میشود.
دقیقاً از این روست که در گذشته، مستأجرین دارای حقی به نام حق «کسب و پیشه» بودند (این حق به قانون تبدیل شده بود، اما در چند سال گذشته، این قانون برای اجارههای جدید لغو و قانون جدیدی جایگزین آن شد که موجر پس از اتمام مدت اجاره، بلافاصله میتواند بدون پرداخت هرگونه هزینهای از تمدید اجاره خودداری کند) و در صورتی که موجر، اجاره را تمدید نمیکرد باید حق کسب و پیشه را به مستأجر پرداخت میکرد. در دورانی که افسار تورم به امان خدا رها شده است و عزم یا توان جدی و آگاهی کافی برای مهار آن وجود ندارد، حق کسب و پیشه به داد مستأجرین میرسد و تداوم شغلی آنها را تضمین میکند.
- سقز، دارای پتانسیلهای مناسبی برای گسترش صنعت گردشگری است. در این زمینه نیز برنامهریزی و سرمایهگذاری جدی وجود ندارد. کافی است این شهر را با بوکان، مهاباد، بانه و ... مقایسه کنیم. برای نمونه در مهاباد، بازار تاناکورا هر سال توسعه بیشتر مییابد و بازارچههای جدیدی ساخته میشود. در بوکان و در بلوار ساحلی، توریسم غذایی مناسبی ایجاد شده است که صدها نفر در آنجا مشغول به کار شدهاند و ... .
در سقز اما، همه چیز بلاتکلیف است و بیشتر از هر چیز جوانان جویای کار و خانوادههایشان از این بلاتکلیفی در رنجند. ورزش سقز که روزگاری در رشتههای مختلف در سطح ملی و جهانی، حرفهای فراوانی برای گفتن داشت، اکنون، در وضعیت بدی قرار دارد و نبود امکانات لازم و کافی، تنگنظری و ... مانع از شکوفایی استعدادها و در عین حال اشتغال شده است. ناگفته پیداست که امروزه، ورزش یک صنعت بهشمار میآید و به شیوههای مختلف، اشتغال ایجاد میکند. سقز، علیرغم داشتن پتانسیلهای بسیار خوب، از این امکان نیز محروم گشته است. با این وضعیت، اگر انتقادی ابراز شود و در شبکههای اجتماعی مجازی و واقعی، این وضعیت، مورد نقد قرار گرفته شود، در برخورد با منتقد، مسئولین تردیدی به خود راه نمیدهند و به جای حل مسئله به پاک کردن صورت مسئله دل خوش میدارند.
- در این شرایط، از نقش مردم و کسانی که واحد تجاری برای اجازه دارند هم نباید غافل بود. اگر چه این استدلال تا حد زیادی درست است که فقط اجاره واحدهای تجاری افزایش نیافته، گرانی همهگیر و زندگی را دشوار ساخته است و تمامی کالاها را دربرمیگیرد اما صاحبان واحدهای تجاری نیز باید بسته به وضعیت مستأجران و با رعایت انصاف، نسبت به افزایش اجارهبها اقدام کنند.
در بحبوحه بحرانهای اقتصادی، شاید بیهودهترین کار توصیه اخلاقی به دیگران باشد چرا که بحرانهای اقتصادی مانند تورم و فقر بیش و پیش از هر چیز بنیانهای اخلاق و زیست اخلاقی را تضعیف و متزلزل میکنند اما بر این باورم در جامعه ما هنوز وجدانها کاملاً به خواب نرفتهاند و انسانهایی که از محنت دیگران بیغم نیستند، میتوانند گره از کارهای فروبسته بسیاری بگشایند. نمونه این انسانهای بزرگوار در انجمنها و کمپینهای خیریه بسیارند و سقز در این زمینه پیشگام و پیشرو است. رونق یک کسب بیش از هر چیز به ثبات در یک مکان خاص نیاز دارد و افزایش چندصد درصدی اجارهبها این امکان را از آنها میگیرد. بدین ترتیب، فقر بیشتر در جامعه گسترش مییابد و در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ریشه میدواند. باید در حد توان خویش مانع از گسترش این ریشه شوم باشیم.
ظریفی میگفت امروزە وضعیت بسیاری از خانوادەها مصیبتبار است، بەگونەای کە در هر خانوادە یک لیسانس بیکار، یک دیابتی، یک فرزند طلاقگرفتە، یک ورشکستە اقتصادی و ... وجود دارد.
با این اوضاع و احوال باید یک زندانی و احتمالاً اعدامی را نیز بە این لیست مصیبتبار اضافە کنیم.
با این اوضاع و احوال باید یک زندانی و احتمالاً اعدامی را نیز بە این لیست مصیبتبار اضافە کنیم.
HTML Embed Code: