Channel: چشموچراغ
🔨🌰 کَنَک (کِنِک، کِنَک) در اصطلاح مردم شیراز یعنی چه؟
کنک اصطلاحی برای آدم بخیل و خسیس است. «گردوی کنک» نیز به گردویی گفته میشود که مغز آن بهدشواری بیرون میآید و راحت از پوست جدا نمیشود؛ گردوی سوزنی. دلیل این وجهتسمیه، نوعی خست و بخل قائل شدن برای این گردوست که بهآسانی مغز خود را نمیبخشد. در دیوان بُسحاقِ اطعمه میخوانیم: گردوی کنک، گردکانی که همچون کلۀ بخیلان مغز در او محکم باشد و تا سوزن در جوالش نکنی مغزش در دهان نتوانی انداخت؛ بیت: با نان و پنیر خود قناعت میکن/ تا بازرهی ز جور گردوی کنک.
آیا این اصطلاح در شهرهای دیگر هم بهکار میرود؟
منابع: شیرازشناخت؛ پژوهشی دربارۀ لغات، مثلها، باورها، مکانها و آداب و رسوم مردم شیراز (محمدعلی روانشید شیرازی)؛ فرهنگ مردم شیراز در دورۀ سعدی و حافظ (دکتر فرزانه معینی و دیگران)؛ دیوان اطعمه (مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی؛ تصحیح منصور رستگار فسایی)؛ دیوان اطعمه (مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی، چاپ دارالسلطنۀ استانبول)؛ لغتنامه (دهخدا و دیگران)، فرهنگ نظام (سید محمدعلی داعیالاسلام).
#پرسه_در_متون
#واژه
@cheshmocheragh
کنک اصطلاحی برای آدم بخیل و خسیس است. «گردوی کنک» نیز به گردویی گفته میشود که مغز آن بهدشواری بیرون میآید و راحت از پوست جدا نمیشود؛ گردوی سوزنی. دلیل این وجهتسمیه، نوعی خست و بخل قائل شدن برای این گردوست که بهآسانی مغز خود را نمیبخشد. در دیوان بُسحاقِ اطعمه میخوانیم: گردوی کنک، گردکانی که همچون کلۀ بخیلان مغز در او محکم باشد و تا سوزن در جوالش نکنی مغزش در دهان نتوانی انداخت؛ بیت: با نان و پنیر خود قناعت میکن/ تا بازرهی ز جور گردوی کنک.
آیا این اصطلاح در شهرهای دیگر هم بهکار میرود؟
منابع: شیرازشناخت؛ پژوهشی دربارۀ لغات، مثلها، باورها، مکانها و آداب و رسوم مردم شیراز (محمدعلی روانشید شیرازی)؛ فرهنگ مردم شیراز در دورۀ سعدی و حافظ (دکتر فرزانه معینی و دیگران)؛ دیوان اطعمه (مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی؛ تصحیح منصور رستگار فسایی)؛ دیوان اطعمه (مولانا ابواسحاق حلاج شیرازی، چاپ دارالسلطنۀ استانبول)؛ لغتنامه (دهخدا و دیگران)، فرهنگ نظام (سید محمدعلی داعیالاسلام).
#پرسه_در_متون
#واژه
@cheshmocheragh
Forwarded from چشموچراغ
دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی (۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۴)
#گزین_گویه
@cheshmocheragh
#گزین_گویه
@cheshmocheragh
📜 آیین پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، همراه با نشستهای تخصصی و همایش سی سال واژهگزینی، در روزهای ۲۵ و ۲۶ اردیبهشتماه برگزار میشود.
👤شرکت برای عموم آزاد است.
📢 اطلاعات بیشتر در پیوندهای زیر در دسترس است:
🔗https://apll.ir/?p=12132
🔗https://apll.ir/1403/02/19/%d8%a2%db%8c%db%8c%d9%86-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%88-%d8%a8%d8%b2%d8%b1%da%af%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%ad%da%a9%db%8c-2/
@cheshmocheragh
👤شرکت برای عموم آزاد است.
📢 اطلاعات بیشتر در پیوندهای زیر در دسترس است:
🔗https://apll.ir/?p=12132
🔗https://apll.ir/1403/02/19/%d8%a2%db%8c%db%8c%d9%86-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%88-%d8%a8%d8%b2%d8%b1%da%af%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%ad%da%a9%db%8c-2/
@cheshmocheragh
📜 به مناسبت روز اسناد ملی و میراث مکتوب
✉️ نامهای در توضیح چند واژۀ تصویبشده در فرهنگستان ایران (۱۳۱۴–۱۳۲۰) به تاریخ ۱۳۱۶/۳/۲۶
#سند
@cheshmocheragh
✉️ نامهای در توضیح چند واژۀ تصویبشده در فرهنگستان ایران (۱۳۱۴–۱۳۲۰) به تاریخ ۱۳۱۶/۳/۲۶
#سند
@cheshmocheragh
📚 حضور فرهنگستان زبان و ادب فارسی با هجده عنوان کتاب جدید در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
🗞️ پیوند خبر:
🔗https://apll.ir/1403/02/19/%d8%ad%d8%b6%d9%88%d8%b1-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%a7%d8%af%d8%a8-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d9%87%db%8c%d8%ac%d8%af/
@cheshmocheragh
🗞️ پیوند خبر:
🔗https://apll.ir/1403/02/19/%d8%ad%d8%b6%d9%88%d8%b1-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%a7%d8%af%d8%a8-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d9%87%db%8c%d8%ac%d8%af/
@cheshmocheragh
Forwarded from چشموچراغ
وقتی واژهٔ جدیدی وارد زبان میشود، تولدش را جشن میگیریم؛ اما ظاهراً برای مرگِ واژهها هیچ مجلس ختمی برگزار نمیشود. یکی از این کلمات که ملتفتِ رفتنش نشدیم، خودِ همین «ملتفت» است. این واژه در گذشته کاربرد بیشتری داشت؛ مثلاً در داستان «دیوار»، اثر ژانپل سارتر، بهترجمهٔ صادق هدایت، که در سال ۱۳۲۴ در مجلهٔ سخن چاپ شده، میخوانیم: «توم ملتفتِ وضعیت نبود و من بهخوبی میدیدم که نمیخواست ملتفتِ وضعیت باشد.» اگر امروز کسی بخواهد این متن را ترجمه کند، هر دو «ملتفت» را به «متوجه» تبدیل خواهد کرد. از اینگونه کلمات میتوان برای تشخیص سبک دورهای خاص استفاده کرد.
(برگرفته از: نکتههای ویرایش. #علی_صلحجو. نشر مرکز، ۱۳۸۶، ص ۵۸)
#ترجمه
https://hottg.com/cheshmocheragh
(برگرفته از: نکتههای ویرایش. #علی_صلحجو. نشر مرکز، ۱۳۸۶، ص ۵۸)
#ترجمه
https://hottg.com/cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
Forwarded from چشموچراغ
✍🏼#محمد_گلبن (۳ آبان ۱۳۱۴ - ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲)
🗞 دربارۀ «روزنامه»
در کتاب مفاتیحالعلوم، تألیف ابوعبدالله خوارزمی، چنین آمده: روزنامَج (=روزنامه) یعنی یادداشتهای روزانه، زیرا کارهایی که در هر روز انجام میشود ــ مانند گرفتن خراج یا پرداخت نفقه و غیره ــ را در آن مینویسند. روزنامه در آن دوران رایج و آشنا بوده و در شاهنامه و سندبادنامه هم آورده شده. بعدها نیز نویسندگان و شاعران فراوانی مانند قطران تبریزی، سوزنی سمرقندی، خاقانی شروانی، نصرالله منشی، حافظ، و... آن را بهکار بردهاند. ناصرخسرو روزنامه را بهمعنی «دفتر اعمال» هم آورده، و «روزنامه نو کردن» در شعر نظامی گنجوی را بهمعنی تازه کردن فرمانها از سوی فرمانداران و منشورداران شاهی دانستهاند. نخستین روزنامه در ایران به شیوهٔ امروزی «کاغذ اخبار» بود که در ۱۲۵۳ ه.ق انتشار یافت، و از ۱۲۶۷ ه.ق رسماً «روزنامهٔ وقایع اتفاقیه» منتشر شد. اما معنی اولیهٔ روزنامه تا اواخر دوران قاجار هم حفظ شده بود. همچنین، کتابهای بسیاری بهنام «روزنامه» بودند؛ مانند: روزنامهٔ خاطرات اعتمادالسطنه، روزنامهٔ سفر فرنگستان مظفرالدینشاه، و... .
اما روزنامه بهمعنی امروزی را ظاهراً نخستین بار میرزا صالح شیرازی در اخبار و وقایع شهر محرمالحرام ۱۲۵۳ ه.ق آوردهاست: «این صفحهٔ روزنامه گنجایش تفصیل عطیهٔ ملوکانه و گذشتِ شاهانهٔ آن آسمان مکارم را ندارد».
(برگرفته از: محمد گُلبُن، مقالهٔ «روزنامه در زبان فارسی»، در: رسانهٔ بهار، شمارهٔ ۱۷، ۱۳۷۳، ص ۷–۹)
#پرسه_در_متون
https://hottg.com/cheshmocheragh
🗞 دربارۀ «روزنامه»
در کتاب مفاتیحالعلوم، تألیف ابوعبدالله خوارزمی، چنین آمده: روزنامَج (=روزنامه) یعنی یادداشتهای روزانه، زیرا کارهایی که در هر روز انجام میشود ــ مانند گرفتن خراج یا پرداخت نفقه و غیره ــ را در آن مینویسند. روزنامه در آن دوران رایج و آشنا بوده و در شاهنامه و سندبادنامه هم آورده شده. بعدها نیز نویسندگان و شاعران فراوانی مانند قطران تبریزی، سوزنی سمرقندی، خاقانی شروانی، نصرالله منشی، حافظ، و... آن را بهکار بردهاند. ناصرخسرو روزنامه را بهمعنی «دفتر اعمال» هم آورده، و «روزنامه نو کردن» در شعر نظامی گنجوی را بهمعنی تازه کردن فرمانها از سوی فرمانداران و منشورداران شاهی دانستهاند. نخستین روزنامه در ایران به شیوهٔ امروزی «کاغذ اخبار» بود که در ۱۲۵۳ ه.ق انتشار یافت، و از ۱۲۶۷ ه.ق رسماً «روزنامهٔ وقایع اتفاقیه» منتشر شد. اما معنی اولیهٔ روزنامه تا اواخر دوران قاجار هم حفظ شده بود. همچنین، کتابهای بسیاری بهنام «روزنامه» بودند؛ مانند: روزنامهٔ خاطرات اعتمادالسطنه، روزنامهٔ سفر فرنگستان مظفرالدینشاه، و... .
اما روزنامه بهمعنی امروزی را ظاهراً نخستین بار میرزا صالح شیرازی در اخبار و وقایع شهر محرمالحرام ۱۲۵۳ ه.ق آوردهاست: «این صفحهٔ روزنامه گنجایش تفصیل عطیهٔ ملوکانه و گذشتِ شاهانهٔ آن آسمان مکارم را ندارد».
(برگرفته از: محمد گُلبُن، مقالهٔ «روزنامه در زبان فارسی»، در: رسانهٔ بهار، شمارهٔ ۱۷، ۱۳۷۳، ص ۷–۹)
#پرسه_در_متون
https://hottg.com/cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
📗 وندنامه؛ فرهنگ جامع پیشوندها و پسوندها، انگلیسی-فارسی، سید محمدرضا طباطبایی، تهران: انتشارات نظری، ۱۳۹۲، دو جلد.
«از سال ۱۳۴۹، که اولین تجربۀ ترجمۀ حرفهای انگلیسی به فارسی را داشتم، همواره یکی از دغدغههای ذهنیام یافتن معادل فارسی واژههای انگلیسی بود، تا اینکه در سال ۱۳۵۲ توفیقی دست داد که با جناب آقای محمدحسن آشتیانی، دایی معززم، همکاری داشته باشم. بعد از آن همواره در اندیشۀ تکمیل محتوای این کتاب بودم... .» (مؤلف)
بارها پیش آمده که در هنگام ترجمه، پژوهش، آموزش، و یادگیری، به دانستن معنا و سازوکار وندهای زبان انگلیسی نیاز پیدا کردهایم. وندنامه فرهنگی است که شامل وندهای فعال زبان انگلیسی است. در این فرهنگ برای هر وند و بسیاری از واژههای ساختهشده با آن، برابرهای فارسی داده شدهاست. طرح این کتاب از سال ۱۳۵۳ آغاز شد و گسترش آن با ترجمۀ بخش وندهای فرهنگ ریشهشناختی انگلیسیِ اوریجینز انجام گرفت. در سال ۱۳۵۴ پیشوندها و پسوندهای انگلیسی از فرهنگ پنججلدی انگلیسی-فارسی آریانپور استخراج شد؛ سپس، با استفاده از فرهنگهای اوریجینز، کلاین، وبستر، امریکن هریتج، و سایر منابع فارسی و انگلیسی، وندها و نمونههای واژههای علمی انگلیسی به آن افزوده و ریشهشناسی وندها غنیتر شد. نویسنده برای یافتن برابرهای فارسی وندها از فرهنگها و منابع گوناگون کمک گرفته و در مواردی که با کمبود برابرهای فارسی روبهرو بوده، با مراجعه به واژهنامههای پهلوی، پارتی، اوستایی، و غیره و بهرهگیری از فرهنگهای گویشهای محلی سعی در جبران این کمبود کردهاست. این فرهنگ انگلیسی به فارسی به ترتیب الفبایی است و فهرستی الفبایی از وندهای فارسی (بدون برابرهای انگلیسی) همراه با کارکرد و مثال نیز در پیوست کتاب آمدهاست. شمار مدخلهای این فرهنگ حدود پنجهزار ذکر شدهاست.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
@cheshmocheragh
«از سال ۱۳۴۹، که اولین تجربۀ ترجمۀ حرفهای انگلیسی به فارسی را داشتم، همواره یکی از دغدغههای ذهنیام یافتن معادل فارسی واژههای انگلیسی بود، تا اینکه در سال ۱۳۵۲ توفیقی دست داد که با جناب آقای محمدحسن آشتیانی، دایی معززم، همکاری داشته باشم. بعد از آن همواره در اندیشۀ تکمیل محتوای این کتاب بودم... .» (مؤلف)
بارها پیش آمده که در هنگام ترجمه، پژوهش، آموزش، و یادگیری، به دانستن معنا و سازوکار وندهای زبان انگلیسی نیاز پیدا کردهایم. وندنامه فرهنگی است که شامل وندهای فعال زبان انگلیسی است. در این فرهنگ برای هر وند و بسیاری از واژههای ساختهشده با آن، برابرهای فارسی داده شدهاست. طرح این کتاب از سال ۱۳۵۳ آغاز شد و گسترش آن با ترجمۀ بخش وندهای فرهنگ ریشهشناختی انگلیسیِ اوریجینز انجام گرفت. در سال ۱۳۵۴ پیشوندها و پسوندهای انگلیسی از فرهنگ پنججلدی انگلیسی-فارسی آریانپور استخراج شد؛ سپس، با استفاده از فرهنگهای اوریجینز، کلاین، وبستر، امریکن هریتج، و سایر منابع فارسی و انگلیسی، وندها و نمونههای واژههای علمی انگلیسی به آن افزوده و ریشهشناسی وندها غنیتر شد. نویسنده برای یافتن برابرهای فارسی وندها از فرهنگها و منابع گوناگون کمک گرفته و در مواردی که با کمبود برابرهای فارسی روبهرو بوده، با مراجعه به واژهنامههای پهلوی، پارتی، اوستایی، و غیره و بهرهگیری از فرهنگهای گویشهای محلی سعی در جبران این کمبود کردهاست. این فرهنگ انگلیسی به فارسی به ترتیب الفبایی است و فهرستی الفبایی از وندهای فارسی (بدون برابرهای انگلیسی) همراه با کارکرد و مثال نیز در پیوست کتاب آمدهاست. شمار مدخلهای این فرهنگ حدود پنجهزار ذکر شدهاست.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
@cheshmocheragh
💉 به مناسبت سالگرد اولین تزریق واکسن در دنیا
نام ادوارد جنر اغلب «واکسن» را به یاد ما میآورَد. این پزشک انگلیسی واژهٔ «واکسن» را از ریشهٔ لاتینیِ vaccinus بهمعنی «از گاو، گاوی» انتخاب کرد؛ زیرا توانست با تزریق مایعِ درون آبلههای گاوی به انسان، افراد را در برابر بیماری آبله ایمن سازد. مدتی بعد، لویی پاستور، دانشمند فرانسوی، که توانسته بود پادزهری برای بیماری هاری تولید کند، با کاربرد واژهٔ واکسن برای داروی خود، این واژه را از انحصار آبله درآورد. پس از آن، واکسن به تمام مواد ایمنکننده از این نوع در مقابل بیماری عفونی خاصی اطلاق شد.
فارسیزبانان از طریق زبان فرانسوی با این مفهوم آشنا شدند و در حدود سال ۱۳۱۷ فرهنگستان اول (۱۳۱۴ - ۱۳۲۰) برای این واژه و مشتقات آن به این ترتیب معادلگزینی کرد: «مایه» در برابر واکسن، «مایهزنی» بهجای واکسیناسیون، و «مایهکوبی» در مقابل واکسنتراپی. «مایه» در فارسی بهمعنای جوهر، بنیاد، و مادهٔ اصلی است.
(تهیهشده در گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
#واژه_شناسی
@cheshmocheragh
نام ادوارد جنر اغلب «واکسن» را به یاد ما میآورَد. این پزشک انگلیسی واژهٔ «واکسن» را از ریشهٔ لاتینیِ vaccinus بهمعنی «از گاو، گاوی» انتخاب کرد؛ زیرا توانست با تزریق مایعِ درون آبلههای گاوی به انسان، افراد را در برابر بیماری آبله ایمن سازد. مدتی بعد، لویی پاستور، دانشمند فرانسوی، که توانسته بود پادزهری برای بیماری هاری تولید کند، با کاربرد واژهٔ واکسن برای داروی خود، این واژه را از انحصار آبله درآورد. پس از آن، واکسن به تمام مواد ایمنکننده از این نوع در مقابل بیماری عفونی خاصی اطلاق شد.
فارسیزبانان از طریق زبان فرانسوی با این مفهوم آشنا شدند و در حدود سال ۱۳۱۷ فرهنگستان اول (۱۳۱۴ - ۱۳۲۰) برای این واژه و مشتقات آن به این ترتیب معادلگزینی کرد: «مایه» در برابر واکسن، «مایهزنی» بهجای واکسیناسیون، و «مایهکوبی» در مقابل واکسنتراپی. «مایه» در فارسی بهمعنای جوهر، بنیاد، و مادهٔ اصلی است.
(تهیهشده در گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
#واژه_شناسی
@cheshmocheragh
🎨 سالگرد گشایش نخستین هنرستان نقاشی در ایران، به دست ميرزا ابوالحسن خان غفاری (عموی استاد کمالالملک)، ملقّب به نقّاشباشی و صنيعالملک
📜 اعلان نقاشخانۀ دولتی
چون در روزنامۀ سابق قلمی شده بود که بعد از اتمام عمل نقاشخانه، بهجهت اطلاع مردم اعلان جدید خواهد شد که هرکس خواسته باشد طفل خود را به نقاشخانه ببرد که تحصیل این صنعت لطیف نماید، دانسته باشد؛ لهذا، چون این اوقات، عملِ ترتیب نقاشخانه از هر حیث پرداخته شدهاست، اعلان و اعلام میشود که از این تاریخ بهبعد هرکس خواسته باشد طفل خود را به مکتب نقاشخانه ببرد، نقاشخانۀ دولتی باز است و صنیعالملک روزهای شنبه را خود به تعلیم شاگردان خواهد پرداخت و سایر ایام، شاگردان در همان نقاشخانه از روی پردههای کار استاد و صورتها و باسمههای فرنگستان و غیره به مشق نقاشی و تحصیل این صنعت بدیع میپردازند؛ و روز جمعه را که از ایام تعطیل ملت و دولت است، بهجهت آمدوشد تماشاییان [= تماشاگران] قرار شدهاست که از نوکران درباری و سایر اصناف امم، هرکس طالب تماشای نقاشخانه باشد، بیایند و تماشا نمایند. بهجهت اطلاع ناظرین اعلان شد.
👨🏻🎨#با_پیشگامان
@cheshmocheragh
📜 اعلان نقاشخانۀ دولتی
چون در روزنامۀ سابق قلمی شده بود که بعد از اتمام عمل نقاشخانه، بهجهت اطلاع مردم اعلان جدید خواهد شد که هرکس خواسته باشد طفل خود را به نقاشخانه ببرد که تحصیل این صنعت لطیف نماید، دانسته باشد؛ لهذا، چون این اوقات، عملِ ترتیب نقاشخانه از هر حیث پرداخته شدهاست، اعلان و اعلام میشود که از این تاریخ بهبعد هرکس خواسته باشد طفل خود را به مکتب نقاشخانه ببرد، نقاشخانۀ دولتی باز است و صنیعالملک روزهای شنبه را خود به تعلیم شاگردان خواهد پرداخت و سایر ایام، شاگردان در همان نقاشخانه از روی پردههای کار استاد و صورتها و باسمههای فرنگستان و غیره به مشق نقاشی و تحصیل این صنعت بدیع میپردازند؛ و روز جمعه را که از ایام تعطیل ملت و دولت است، بهجهت آمدوشد تماشاییان [= تماشاگران] قرار شدهاست که از نوکران درباری و سایر اصناف امم، هرکس طالب تماشای نقاشخانه باشد، بیایند و تماشا نمایند. بهجهت اطلاع ناظرین اعلان شد.
👨🏻🎨#با_پیشگامان
@cheshmocheragh
Forwarded from چشموچراغ
📜 به مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم #فردوسی و #پاسداشت زبان فارسی
طوس شایستگی آن را دارد که همان موقعیت را به خود بگیرد که «قونیه» نسبت به مولوی و «استراتفورد» نسبت به شکسپیر دارد…. کسانی که تربت جلالالدین مولوی را زیارت کردهاند، دیدهاند که با چه تکریم و جبروتی از آن نگهداری میشود و موزهٔ آن گرانبار است از اشیای متلعق به مولوی و خانوادهٔ او و نسخههای کهن مثنوی و… و هرساله هزاران نفر از سراسر جهان به زیارت آن میشتابند و در ماه خاصی مدت چند روز مراسم نینوازی و سماع صوفیانه در آن برپا میگردد که یادگار دوران مولانا را زنده نگاه دارد.
استراتفورد، زادگاه شکسپیر، نیز وضعیتی مشابه دارد… و تعداد دیدارکنندگان آن بهشمار درنمیآید…. مفهوم فردوسی برای ایران از مفهوم شکسپیر برای انگلستان عمیقتر است. او تنها یک گویندهٔ بزرگ نیست، بلکه تکوین شخصیت ایران مدیون اوست، و یکی از اخلاقیترین کتابهای جهان را، که «کتاب کتابهای» فارسی میباشد، بهوجود آورده، و زندگی شخصی او نیز نمونهٔ تام اخلاق و انسانیت بوده.
(برگرفته از: #محمدعلی_اسلامی_ندوشن. مرزهای ناپیدا. تهران: یزدان، ۱۳۷۶، ص ۱۶۰ و ۱۶۱)
#گزین_گویه
https://hottg.com/cheshmocheragh
طوس شایستگی آن را دارد که همان موقعیت را به خود بگیرد که «قونیه» نسبت به مولوی و «استراتفورد» نسبت به شکسپیر دارد…. کسانی که تربت جلالالدین مولوی را زیارت کردهاند، دیدهاند که با چه تکریم و جبروتی از آن نگهداری میشود و موزهٔ آن گرانبار است از اشیای متلعق به مولوی و خانوادهٔ او و نسخههای کهن مثنوی و… و هرساله هزاران نفر از سراسر جهان به زیارت آن میشتابند و در ماه خاصی مدت چند روز مراسم نینوازی و سماع صوفیانه در آن برپا میگردد که یادگار دوران مولانا را زنده نگاه دارد.
استراتفورد، زادگاه شکسپیر، نیز وضعیتی مشابه دارد… و تعداد دیدارکنندگان آن بهشمار درنمیآید…. مفهوم فردوسی برای ایران از مفهوم شکسپیر برای انگلستان عمیقتر است. او تنها یک گویندهٔ بزرگ نیست، بلکه تکوین شخصیت ایران مدیون اوست، و یکی از اخلاقیترین کتابهای جهان را، که «کتاب کتابهای» فارسی میباشد، بهوجود آورده، و زندگی شخصی او نیز نمونهٔ تام اخلاق و انسانیت بوده.
(برگرفته از: #محمدعلی_اسلامی_ندوشن. مرزهای ناپیدا. تهران: یزدان، ۱۳۷۶، ص ۱۶۰ و ۱۶۱)
#گزین_گویه
https://hottg.com/cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
Forwarded from چشموچراغ
👛 بیعانه، نقد، نسیه
این واژهها را بارها میگوییم و میشنویم، اما شاید جالب باشد بدانیم که این برابرها را از گذشته در زبان فارسی برای آنها داشتهایم:
پیشادست: پیشدست، مقدّم، پیشبها، پیشمزد، پیشپرداخت، پول پیش، بیعانه.
دستادست: معاملۀ نقد. پیشادست و دستادست هردو نقد هستند و گاه هممعنی بهکار رفتهاند:
ستد و داد جز به دستادست (یا پیشادست)/ داوری باشد و زیان و شکست «لبیبی».
پسادست/ پستادست: نسیه؛ که بهاء متاعِ خریده در زمان خرید ندهند و به وقتی دیگر محوّل کنند:
ستد و داد مکن هرگز جز دستادست/ که پسادست خلاف آرد و صحبت (یا الفت) ببَرَد «ابوشکور».
✍🏻 سمانه ملکخانی
منابع: فرهنگ بزرگ سخن؛ لغتنامه (دهخدا و دیگران)، فرهنگ فارسی معین؛ فرهنگ فارسی عمید؛ لغت فُرس اسدی (تصحیح عباس اقبال و تصحیح هرن)؛ شاعران بیدیوان (دکتر محمود مدبّری)؛ فرهنگ رشیدی؛ فرهنگ انجمنآرای ناصری (رضاقلی خان هدایت)؛ فرهنگ مجموعةالفُرس (تصحیح دکتر عزیزالله جوینی)
#واژه
@cheshmocheragh
این واژهها را بارها میگوییم و میشنویم، اما شاید جالب باشد بدانیم که این برابرها را از گذشته در زبان فارسی برای آنها داشتهایم:
پیشادست: پیشدست، مقدّم، پیشبها، پیشمزد، پیشپرداخت، پول پیش، بیعانه.
دستادست: معاملۀ نقد. پیشادست و دستادست هردو نقد هستند و گاه هممعنی بهکار رفتهاند:
ستد و داد جز به دستادست (یا پیشادست)/ داوری باشد و زیان و شکست «لبیبی».
پسادست/ پستادست: نسیه؛ که بهاء متاعِ خریده در زمان خرید ندهند و به وقتی دیگر محوّل کنند:
ستد و داد مکن هرگز جز دستادست/ که پسادست خلاف آرد و صحبت (یا الفت) ببَرَد «ابوشکور».
✍🏻 سمانه ملکخانی
منابع: فرهنگ بزرگ سخن؛ لغتنامه (دهخدا و دیگران)، فرهنگ فارسی معین؛ فرهنگ فارسی عمید؛ لغت فُرس اسدی (تصحیح عباس اقبال و تصحیح هرن)؛ شاعران بیدیوان (دکتر محمود مدبّری)؛ فرهنگ رشیدی؛ فرهنگ انجمنآرای ناصری (رضاقلی خان هدایت)؛ فرهنگ مجموعةالفُرس (تصحیح دکتر عزیزالله جوینی)
#واژه
@cheshmocheragh
Forwarded from چشموچراغ
دکتر #محمدسرور_مولایی، استاد زبان و ادبیات فارسی و عضو پیوستهٔ افغانستانی فرهنگستان زبان و ادب فارسی (۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۴)
#گزین_گویه
@cheshmocheragh
#گزین_گویه
@cheshmocheragh
🚠بندسُره و ریلسُره
از چند سال پیش در ایران فعالیتی تفریحی با استفاده از تجهیزاتی باب شده که به آن در انگلیسی «زیپلاین» (zip line یا zip-line) میگویند. از همان آغاز راهاندازی، متخصصان در اندیشۀ ساخت یا انتخاب واژهای فارسی برای آن بودند و، در نهایت، از میان معادلهای پیشنهادی، برابرِ «بندسُره» (همانند سرسره) برگزیده شد. البته کاربرد بندسُره تنها برای تفریح نیست، بلکه نوعی سامانۀ حملونقل نیز هست که در روستاهای مناطق کوهستانی از آن استفاده میشود. یکی از انواع بندسُره که در آن، بهجای بافه/ کابل، از ریل هوایی سُر میخورند، «ریلسُره» خوانده میشود. در انگلیسی آن را rollglider یا roller coaster zipline مینامند.
(تهیهشده در گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
گروه واژهگزینی #عمومی
#واژه_شناسی
@cheshmocheragh
از چند سال پیش در ایران فعالیتی تفریحی با استفاده از تجهیزاتی باب شده که به آن در انگلیسی «زیپلاین» (zip line یا zip-line) میگویند. از همان آغاز راهاندازی، متخصصان در اندیشۀ ساخت یا انتخاب واژهای فارسی برای آن بودند و، در نهایت، از میان معادلهای پیشنهادی، برابرِ «بندسُره» (همانند سرسره) برگزیده شد. البته کاربرد بندسُره تنها برای تفریح نیست، بلکه نوعی سامانۀ حملونقل نیز هست که در روستاهای مناطق کوهستانی از آن استفاده میشود. یکی از انواع بندسُره که در آن، بهجای بافه/ کابل، از ریل هوایی سُر میخورند، «ریلسُره» خوانده میشود. در انگلیسی آن را rollglider یا roller coaster zipline مینامند.
(تهیهشده در گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
گروه واژهگزینی #عمومی
#واژه_شناسی
@cheshmocheragh
🐴واگن اسبی از دیگر مظاهر نوپردازی (مدرنیزاسیون) جای خود را در لالهزار باز میکند. #جعفر_شهری مینویسد: «واگنسواری تا آن اندازه لذیذ و دلچسب میآمد که کمتر امکان داشت کسی به آن دسترسی داشته [باشد] ــ اگرچه خود صاحبِ اسب و درشکۀ شخصی بوده باشد ــ و بتواند از آن صرفنظر کند». چگونگی راهاندازی واگن اسبی از نوشتۀ #اعتمادالسلطنه: «امروز شاه به مسیو دُنی، که طراموای ساخته و واویلا به شهر انداخته، میفرمود: چرا خطوط آهن که گذاشتهای برای عبورومرورِ پیاده و کالسکه، اصلاح نمیکنی؟ مسیو دُنی گفت: در قرارنامه نیست. شاه فرمود: برفرض ما خطا کرده باشیم و در قرارنامه تو را مسئول نکرده باشیم. انصاف تو کجا رفته که خبطی که ما کردیم غنیمت میشماری؟! بعد از این عجز، دُنی قبول نمود که راه را بسازد. من مترجم بودم، اما زیر لب پوزخند میزدم... وزیر اعظم ششهزار تومان از دُنی گرفته و این امتیاز را به او دادهاست؛ حالا باید شاهِ ما تملق نماید!»
زهرا اهری و محسن حبیبی، مقالۀ «لالهزار، عرصۀ تفرج، از باغ تا خیابان؛ شکلگیری خیابان به سبک اروپایی در دورۀ ناصرالدینشاه»، مجلۀ هنرهای زیبا، ۱۳۸۷، ش ۳۴.
#پرسه_در_متون
@cheshmocheragh
زهرا اهری و محسن حبیبی، مقالۀ «لالهزار، عرصۀ تفرج، از باغ تا خیابان؛ شکلگیری خیابان به سبک اروپایی در دورۀ ناصرالدینشاه»، مجلۀ هنرهای زیبا، ۱۳۸۷، ش ۳۴.
#پرسه_در_متون
@cheshmocheragh
HTML Embed Code: