Channel: بُکاء
بُکاء
Amir Mahan – Hasti
چقدر یه آهنگ میتونه روحم رو لمس کنه.
شما هم چنتا آهنگ بفرستین برام.
شما هم چنتا آهنگ بفرستین برام.
من موهای منیژ را بیشتر از هر چیزی توی این دنیا دوست دارم یعنی اول موهای منیژ را دوست دارم، بعد مادرم را، بعد... نه، اول مادرم را دوست دارم، بعد موهای منیژ را، بعد خود منیژ را، بعد ستارهها را. بعضی وقتها چندتا گل یاس از توی باغچه میچیند و میگذارد لای موهاش. یک بار گفتمش: "منیژ کاش من یاس بودم. خوش به حال یاسها."
تهران در بعد از ظهر- مصطفی مستور
تهران در بعد از ظهر- مصطفی مستور
یه متن از علی قاضی نظام خوندم که واقعا باید شماهم بخونیدش، میگفت:
هیچکس خودش را در هیچ رابطه ای مقصر نمیداند!
همه ی ما آنقدر غرور داریم،
که همیشه حق را به جانبِ خودمان میدانیم
از نظر خودمان،فرشتگانی هستیم،
که داشتیم زندگیمان را میکردیم
که یک نفر آمد و ما را با خاک یکسان کرد و رفت...
داخلِ شعرها
داخلِ متنها
میگردیم دنبالِ جمله ای که طرف مقابل را بکوبد و
ما را مظلوم ترین آدمِ دنیا نشان دهد...
گاهی یادمان میرود آدمی كه الان میخواهیم سر به تنش نباشد،
تا دیروز پُزَش را به عالم و آدم میدادیم!
کمی انصاف شاید...
هیچکس خودش را در هیچ رابطه ای مقصر نمیداند!
همه ی ما آنقدر غرور داریم،
که همیشه حق را به جانبِ خودمان میدانیم
از نظر خودمان،فرشتگانی هستیم،
که داشتیم زندگیمان را میکردیم
که یک نفر آمد و ما را با خاک یکسان کرد و رفت...
داخلِ شعرها
داخلِ متنها
میگردیم دنبالِ جمله ای که طرف مقابل را بکوبد و
ما را مظلوم ترین آدمِ دنیا نشان دهد...
گاهی یادمان میرود آدمی كه الان میخواهیم سر به تنش نباشد،
تا دیروز پُزَش را به عالم و آدم میدادیم!
کمی انصاف شاید...
بقول دکتر هلاکویی که میگه:
روزی که به دخترت یاد دادی تا ازدواج نکرده تنها سفر نره، تنها زندگی نکنه، اون لباسی که دوست داره نپوشه، اونجوری که دوست داره نخنده، اون حرفی که تو دلشه نزنه، و...
همون روز به دخترت یاد دادی که جنس درجه ی دو باشه! چون دختره!!
همون روز اونو به این باور رسوندی که برای زندگی کردن به یک انسانی از جنس مخالفش نیاز داره تا خوشبخت باشه، ...
همون روز پر پرواز دخترت رو شکستی و اون رو آماده کردی که برای یک عمر با باور درجه دو بودن زندگی کنه!
و امروز به سختی میشه اینجور خانم ها رو به باور برابری رسوند و قانون برابری رو بهشون آموزش داد...
در عادلانه ترین جامعه کماکان در باور جنس درجه ی دو بودنشون به زندگی ادامه میدن!
هنوز به مرد به چشم یک نردبان نگاه میکنند تا به آرزوهای دست نیافتنیشون برسند... و من هنوز نمی دونم چطور می شه به این دسته از خانم ها تفاوت بین عشق و نردبان رو توضیح داد!
چطور میشه اعتماد بنفس به یغما رفته شون رو دوباره بازسازی کرد و چطور میشه ازشون یک انسان سالم و مستقل ساخت...
روزی که به دخترت یاد دادی تا ازدواج نکرده تنها سفر نره، تنها زندگی نکنه، اون لباسی که دوست داره نپوشه، اونجوری که دوست داره نخنده، اون حرفی که تو دلشه نزنه، و...
همون روز به دخترت یاد دادی که جنس درجه ی دو باشه! چون دختره!!
همون روز اونو به این باور رسوندی که برای زندگی کردن به یک انسانی از جنس مخالفش نیاز داره تا خوشبخت باشه، ...
همون روز پر پرواز دخترت رو شکستی و اون رو آماده کردی که برای یک عمر با باور درجه دو بودن زندگی کنه!
و امروز به سختی میشه اینجور خانم ها رو به باور برابری رسوند و قانون برابری رو بهشون آموزش داد...
در عادلانه ترین جامعه کماکان در باور جنس درجه ی دو بودنشون به زندگی ادامه میدن!
هنوز به مرد به چشم یک نردبان نگاه میکنند تا به آرزوهای دست نیافتنیشون برسند... و من هنوز نمی دونم چطور می شه به این دسته از خانم ها تفاوت بین عشق و نردبان رو توضیح داد!
چطور میشه اعتماد بنفس به یغما رفته شون رو دوباره بازسازی کرد و چطور میشه ازشون یک انسان سالم و مستقل ساخت...
همونجا که آنتوان دوسنت اگزوپری توی کتاب شازده کوچولو میگه:
روباه گفت: تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن.
شازده کوچولو پرسید: اهلی یعنی چه؟
روباه گفت: یعنی ایجاد علاقه کردن.
شاده کوچولو پرسید: چطوری؟
روباه گفت: با صبوری کردن ...
روباه گفت: ارزش گل تو به قدر ِ عمریست
که به پاش صرف کردهای ...
شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد:
به قدر عمریست که به پاش صرف کردهام ...
روباه گفت: انسانها این حقیقت را فراموش کردهاند
اما تو نباید فراموشش کنی
تو تا زندهای، نسبت به چیزی که اهلی کردهای مسئولی.
تو مسئول گـُلتی ...
شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد :
« من مسئول ِگـُلمَم. »
روباه گفت: تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن.
شازده کوچولو پرسید: اهلی یعنی چه؟
روباه گفت: یعنی ایجاد علاقه کردن.
شاده کوچولو پرسید: چطوری؟
روباه گفت: با صبوری کردن ...
روباه گفت: ارزش گل تو به قدر ِ عمریست
که به پاش صرف کردهای ...
شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد:
به قدر عمریست که به پاش صرف کردهام ...
روباه گفت: انسانها این حقیقت را فراموش کردهاند
اما تو نباید فراموشش کنی
تو تا زندهای، نسبت به چیزی که اهلی کردهای مسئولی.
تو مسئول گـُلتی ...
شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد :
« من مسئول ِگـُلمَم. »
من تورو به اندازه تموم اشکایی که ریختی..
تموم بغضایی که کردی و قورتشون دادی..
هر نخ سیگاری که کشیدی..
تموم دردایی که تحمل کردی..
تموم وقتایی که به یکی احتیاج داشتی..
شبایی که خوابت نمی برد..
تموم حال بدیات، تنهاییات..
من به اندازه تک تک ثانیه های تاریکی که برات گذشته و خواهد گذشت، دوست دارم.
تموم بغضایی که کردی و قورتشون دادی..
هر نخ سیگاری که کشیدی..
تموم دردایی که تحمل کردی..
تموم وقتایی که به یکی احتیاج داشتی..
شبایی که خوابت نمی برد..
تموم حال بدیات، تنهاییات..
من به اندازه تک تک ثانیه های تاریکی که برات گذشته و خواهد گذشت، دوست دارم.
اونجایی که با وجود تموم بدی هایی که در حقت کرده نمی تونی دست از دوست داشتنش برداری رو آلبرکامو خیلی قشنگ توصیف کرده:
"از تو، چنان رنجی به من رسیده که هرگز انتظارش را از هیچ جنبندهای نداشتم. حتی امروز، فکرت در ذهنم با رنج آمیخته است. اما با تمام این مرارتها، صورتت برای من هنوز خوشبختیست؛ خود زندگیست. هیچ کاری نمیتوانم بکنم، هیچ کاری نکردهام که از این عشق رها شوم که از درون تهیام کرده پیش از اینکه تا ته قلبم را لبریز کند. هیچ کاری از دستم برنمیآید. خوب میدانم، و تو را تا آخر دوست خواهم داشت."
@Bockaa
"از تو، چنان رنجی به من رسیده که هرگز انتظارش را از هیچ جنبندهای نداشتم. حتی امروز، فکرت در ذهنم با رنج آمیخته است. اما با تمام این مرارتها، صورتت برای من هنوز خوشبختیست؛ خود زندگیست. هیچ کاری نمیتوانم بکنم، هیچ کاری نکردهام که از این عشق رها شوم که از درون تهیام کرده پیش از اینکه تا ته قلبم را لبریز کند. هیچ کاری از دستم برنمیآید. خوب میدانم، و تو را تا آخر دوست خواهم داشت."
@Bockaa
Forwarded from Aurora🌅🌱
امیدوارم حال همتون خوب باشه
لطفا استرس زیادی نداشته باشین و سعی کنید آروم باشین.
ولی میخواستم بگم آدم توی این زمانهای بحرانی میفهمه چقدر چیزهای مهمی برای از دست دادن داشته و نمیدونسته چون فکر میکرده همیشه اونها هستن.
مراقب خودتون و عزیزهای دلتون باشین🙂↔️💖
لطفا استرس زیادی نداشته باشین و سعی کنید آروم باشین.
ولی میخواستم بگم آدم توی این زمانهای بحرانی میفهمه چقدر چیزهای مهمی برای از دست دادن داشته و نمیدونسته چون فکر میکرده همیشه اونها هستن.
مراقب خودتون و عزیزهای دلتون باشین🙂↔️💖
Forwarded from دانشگاه هاروارد شعبه ایران (Rahele)
الانم آروم نیستم ولی خیلی بهترم. تنها کاری که کردم اینه یکم از این نون خشکها خریدم با چنتا کنسرو
Forwarded from دانشگاه هاروارد شعبه ایران (Rahele)
گوشت و مرغ انبار نکنین چون احتمالا اگه غذا کم بیاد برق هم نداریم پس اونا خراب میشن. عسل و حبوبات و ارده و شیره داشته باشید. ماکارونی و برنج و تن ماهی خیلی کمک کنندهست
Forwarded from دانشگاه هاروارد شعبه ایران (Rahele)
یکم قرص مسکن و ارام بخشم بخرید نیاز میشه
Forwarded from دانشگاه هاروارد شعبه ایران (Rahele)
اخبار رو دنبال نکنین مخصوصا اینترنشنال و بیبیسی و منوتو چون همش جو خالصه هیچ چیزی ندارن
تا حالا شده است، حرفهایت با یک نفر تمامی نداشته باشد؟ تا حالا شده است نفهمی زمان با چه سرعتی گذشته؟ و تا حالا شده است با یک نفر فقط بعد از چند کلمه حرف زدن خسته شوی و دیگر دلت نخواهد به حرف زدن ادامه دهی؟ دست خود آدم نیست!
بعضیها عجیب به دل مینشینند، اصلا دلت جذب دلش میشود! رفیق دلش میشود!
به عقیدهی من، هرگاه حرفهایت با آن یک نفر تمامی نداشت و آفتاب طلوع کرد و شما هنوز مشتاق به حرف زدن بودید، شما فراموش نشدنیترین آدمهای زندگی هم هستید!
-محسن دعاوی
بعضیها عجیب به دل مینشینند، اصلا دلت جذب دلش میشود! رفیق دلش میشود!
به عقیدهی من، هرگاه حرفهایت با آن یک نفر تمامی نداشت و آفتاب طلوع کرد و شما هنوز مشتاق به حرف زدن بودید، شما فراموش نشدنیترین آدمهای زندگی هم هستید!
-محسن دعاوی
«زندگی خیلی دشوار و غمانگیز است. چطور آدم میتواند امیدوار باشد که خواهد توانست کسی را با نوشتن برای خودش نگه دارد؟»
- از نامهی فرانتس کافکا به فلیسه.
- از نامهی فرانتس کافکا به فلیسه.
بُکاء
این آهنگ اَدل جز بهترین شاهکار های اوست. حال دل مارا چنان وصف میکند که جز اشک چیزی نمیتوانی بگویی. در همان نقطه که میگوید : Don't forget me, I beg :') @bockaa
یعنی ممکن است تمام چیزها را فراموش کرده باشی؟ حتی روحم درهم شکسته ام را؟
«شببهخیر عزیزم.
تو را میبوسم،
تو را بهازای تمام سالهای بیتو میبوسم
با تمامِ غمی که در دل دارم.»
• آلبر کامو؛ نامه به ماریا کاسارس
تو را میبوسم،
تو را بهازای تمام سالهای بیتو میبوسم
با تمامِ غمی که در دل دارم.»
• آلبر کامو؛ نامه به ماریا کاسارس
HTML Embed Code: