TG Telegram Group Link
Channel: از ویرایش
Back to Bottom
فرهنگ بزرگ سخن؛ دستاوردها.pdf
330.8 KB
پرده‌نگار سخنرانی فرهاد قربان‌زاده در «آیین بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و نکوداشت استاد فرزانه، دکتر حسن انوری»، خانۀ اندیشمندان علوم انسانی

١۴٠۴/٠٣/٠٣
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
درست و غلط در زبان

دومین نشست گروه «ویرایش‌پژوهان»
با همکاری انجمن صنفی ویراستاران
به میزبانی فرهنگان پاسداران
پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۴‌۰۳
۱۷۰ شرکت‌کنندهٔ حضوری
۱۹۰ بازدیدکنندهٔ پخش زنده
ــــــــــــــــــــ
پیشکش می‌کنیم:

۱. فیلم
aparat.com/playlist/20783860
سخن دبیر نشست، هومن عباسپور
aparat.com/v/emx1876
ملاحظاتی زبان‌شناختی به...، مهدی قنواتی
aparat.com/v/bhirpoa
رویکردی انتقادی به مبانی...، الهام سیدان
aparat.com/v/dxo4v52
توصیف‌گرایی و تجویزگرایی...، حسین جاوید
aparat.com/v/aij53po
درست و غلط؛ دیدگاه‌ها و...، فرهاد قربان‌زاده
aparat.com/v/cpo3h8s
گفت‌وگوی سخنرانان و شرکت‌کنندگان
aparat.com/v/upl4vd0
دهه‌هشتادی‌ها، نازنین خلیلی‌پور
و با افتخاردهیِ استاد انوری
aparat.com/v/ryv118s

۲. عکس
باران بازودار b2n.ir/vp2ax

۳. صوت
هم به‌تفکیک، هم یکجا b2n.ir/vpsn

۴. پرده‌نگار
به‌تفکیک هر سخنرانی b2n.ir/vpn2p

۵. نظرسنجی
پس از دیدن فیلم‌ها b2n.ir/nvp2
ــــــــــــــــــــــــــ
همچنین: گزارش کامل نشست
«فارسی گفتاری و شکسته‌نویسی»
پنجشنبه ۸ آذر ۱۴‌۰۳ در بنیاد افشار
VirayeshPazhuhan.ir/1
جانتان آباد.
ویرایش‌پژوهان
پخش زنده فراهم آمد!

با تلاش گروه فنی، خوشبختانه
امکان پخش زندۀ نشست فراهم شد:
aparat.com/VirayeshPazhuhan/live
نشست «جنبه‌هایی از ویرایش و دستور»
سه‌شنبه ۶ خرداد ۱۴‌۰۴ از ساعت ۱۴ تا ۱۸
VirayeshPazhuhan.ir
گروه «ویرایش‌پژوهان»
گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
زبان‌شناسی برای ویراستاران (نیز مناسب برای نویسندگان و مترجمان)
▫️آغاز دوره: نیمۀ دوم تیر ١۴۰۴، پنجشنبه‌ها، ساعت ١۰:۰۰
▫️جلسۀ نخست: آواشناسی
جلسۀ دوم: واج‌شناسی
جلسۀ سوم: صرف ١
جلسۀ چهارم: صرف ٢
جلسۀ پنجم: نحو ١
جلسۀ ششم: نحو ٢
جلسۀ هفتم: معنی‌شناسی ١
جلسۀ هشتم: معنی‌شناسی ٢
جلسۀ نهم: زبان‌شناسی پیکره‌ای
جلسۀ دهم: فرهنگ‌نویسی
جلسۀ یازدهم: جامعه‌شناسی زبان
جلسۀ دوازدهم: تاریخ زبان فارسی
جلسۀ سیزدهم: دستور تاریخی زبان فارسی
جلسۀ چهاردهم: سبک‌شناسی تاریخی
جلسۀ پانزدهم: واژه‌پژوهی
▫️عضویت در گروه تلگرامیِ پشتیبانی برای پرسش‌وپاسخ
▫️شرکت‌کنندگان در کارگاه عضو کانالی تلگرامی می‌شوند و در آنجا جزوه‌ها و فیلم‌های همۀ جلسه‌ها بارگذاری می‌شود. زمان دسترسی به این جزوه‌ها و فیلم‌ها نامحدود است.
▫️اگر پرداخت هزینۀ کارگاه برایتان دشوار است، در خصوصی اطلاع دهید.
▫️
شهریۀ کارگاه: ‏١،٢۰۰،۰۰۰ تومان (یک میلیون و دویست‌هزار تومان).
▫️با امکان پرداخت قسطی.
▫️شمارۀ کارت: 6104337384300636
بانک ملت، به نام فرهاد قربان‌زاده (پس از واریز، روگرفتِ رسید بانکی را به @Farhad_Ghorbanzade بفرستید.)

▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
از ویرایش pinned «دربارۀ خاستگاه فعل مستمر (مانندِ دارم می‌آیم) دربارۀ خاستگاه فعل مستمر (یا ملموس) گفته‌اند: «منشأ این ساخت در فارسی گفتاری تهران دانسته نیست» (سامعی ۱۳۸۳، ص ۳۱ حاشیه). در کتاب‌های دستوری هم به ریشۀ این فعل اشاره نشده‌است. برخی معتقدند «در متن‌هایی که…»
دربارۀ تدریس «زبان‌شناسی» به غیرزبان‌شناسان
دانشجویان رشتۀ زبان‌شناسی در نیم‌سالِ نخستِ کارشناسی ارشد درسی را می‌گذرانند به نام «مقدمات زبان‌شناسی». در این درس استاد هریک از حوزه‌های زبان‌شناسی را در یکی دو جلسه آموزش می‌دهد و آموزش ژرف‌تر در نیم‌سال‌های بعدی صورت می‌گیرد. این درس برای ویراستاران و نیز دانشجویان و دانش‌آموختگان رشتۀ ادبیات فارسی بسیار کارآمد است و میان دانشجوی ادبیات یا ویراستاری که این مباحث را می‌داند و کسی که از مقدمات زبان‌شناسی شناختی ندارد «تفاوت از زمین تا آسمان است».
البته این درس در مقطع کارشناسی به دانشجویان رشتۀ زبان و ادبیات فارسی هم آموزش داده می‌شود، ولی معمولاً استادی که آن را درس می‌دهد از میان استادان گروه ادبیات است که زبان‌شناسی نخوانده و به‌جای تدریس علم زبان‌شناسی، «تصور» خود از زبان‌شناسی را آموزش می‌دهد.
در بسیاری از دانشگاه‌های ما دانشجویان رشتۀ ادبیات فارسی و ویراستاران را از زبان‌شناسی ترسانده‌اند و آن را علمی با نمودارهای درختی پیچیده و اصطلاحات انگلیسیِ فریبنده نمایانده‌اند. شماری از استادان سنت‌گرای رشتۀ ادبیات نیز با زبان‌شناسی می‌ستیزند و چون سررشته‌ای در این علم ندارند، آن را خوار می‌شمارند.
حال آنکه پژوهش بر روی زبان، بدون توجه به قاعده‌ها و معیارها و اصول علم زبان‌شناسی راه به جایی نخواهد برد.
برخی حوزه‌های زبان‌شناسی، مانند «روان‌شناسی زبان» و «عصب‌شناسی زبان» و «زبان حیوانات» و «آموزش زبان اول»، چندان به کار غیرمتخصصان نمی‌آید و بهتر است در تدریس این علم به دانشجویان ادبیات و ویراستاران از آن‌ها چشم پوشید.
از سوی دیگر، در آموزش زبان‌شناسی به دانشجویان ادبیات فارسی می‌توان روی شماری از حوزه‌های این علم، که در دانشگاه کمتر تدریس می‌شود، ولی بیشتر به کار دانشجوی ادبیات فارسی می‌آید، مانند «تاریخ زبان فارسی» و «دستور تاریخی زبان فارسی» و «سبک‌شناسی»، تمرکز داشت و آموزش این علم را برای این گروه از مخاطبان ویژه‌سازی کرد.
افزون‌براین، در تدریس زبان‌شناسی به این گروه، باید مثال‌ها را از زبان فارسی زد و از طرح مسائلی که با زبان فارسی پیوندی ندارد پرهیز کرد. برای نمونه، لزومی ندارد در صرف به مسايلی پرداخت که در زبان‌های بومیان آمازون شاهد دارد و برای دانشجوی ایرانی ناآشنا است و به‌جای آن بهتر است به نکته‌هایی اشاره کرد که در فارسی (و گاه دیگر زبان‌های ایرانی) کاربرد دارد.
نگارنده، در جایگاه کوچک‌ترین عضو جامعۀ زبان‌شناسی ایران عزیز، در تدریس «زبان‌شناسی برای ویراستاران»، این دیدگاه‌ها را پیش چشم دارد و فقط مسائلی را در کلاس طرح می‌کند که به کار ویراستاران و ادبیاتی‌ها و عموم علاقه‌مندان می‌آید.

١۴٠۴/٠٣/١٧
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
Forwarded from از ویرایش (فرهاد قربان‌زاده)
دربارۀ زبان مردم آذربایجان پیش از رواج ترکی
«آذری» زبانی از خانوادۀ زبان‌های ایرانی و زبان مردم آذربایجان پیش از رواج ترکی بوده‌است. هنوز در برخی روستاهای دورافتادۀ آذربایجان دنباله‌های این زبان رایج است و به آن «تاتی» می‌گویند.
برای آگاهی از ویژگی‌های آوایی زبان آذری، آثار به‌جامانده از آن، زمان و چگونگی افول آن، و کتاب‌های کهنی که در آن‌ها به زبان آذری اشاره شده، مطالعۀ دو مقالۀ عالمانۀ زیر را پیشنهاد می‌کنم:
«آذری»، گروه ادبیات دایرةالمعارف، چاپ‌شده در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (اینجا).
«آذری»، بهروز محمودی بختیاری، چاپ‌شده در دانشنامۀ ایران (اینجا).

اینجا را هم ببینید.

۱۴۰۰/۰۲/۰۷

فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
دوباره می‌سازمت وطن / اگرچه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می‌زنم / اگرچه با استخوان خویش
(سیمین بهبهانی)

۱۴۰۴/۰۳/۲۷
فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
Mardom _ GahMusic.com
Moein
ترانۀ مردم
با صدای نصرالله معین
سرودۀ افشین مقدم
آهنگ و تنظیم از علیرضا افکاری

۱۴۰۴/۰۳/۲۸
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
رواج ترجمه از زبان‌های اروپایی موجب شد که، به تأثیر زبان‌های بیگانه، در ساخت عبارات فارسی نیز تغییراتی روی دهد. برای مثال، یک نوع قید را، مانند کلمات متأسفانه، خوشبختانه، بدبختانه، ذکر می‌کنیم که مفهوم آن‌ها متعلق به فعل نیست، بلکه مربوط به تمام جمله است و می‌توان آن‌ها را جانشین یک جملۀ پیرو دانست. در جملۀ «بدبختانه، سیل آسیب زیادی به کشاورزان وارد آورد» کلمۀ بدبختانه جانشین جمله‌ای مانند «موجب بدبختی است که ...» یا «... و این موجب بدبختی است» شده‌است.
این طرز ساخت جمله، که در زبان فارسیِ دوره‌های پیشین وجود نداشته، براثر ترجمۀ لفظ‌به‌لفظ عبارات فرانسوی یا انگلیسی در این زبان وارد و رایج شده‌است (پرویز ناتل خانلری، تاریخ زبان فارسی، ج ۱، ص ۳۸۱ـ۳۸۲).
#گرده‌برداری
۱۴۰۳/۰۴/۰۷
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
دربارۀ اهل بخیه
معنی اصلی ترکیب اهل بخیه «دوزنده» و «خیاط» است*:
قرن ۱۲: اى دل ز ما جراحت خود را دگر مپوش / ما اهل بخيه‌ايم ز ما اين قدر مپوش
(واقف بَتالوی**، از آزاد بلگرامی ۱۳۹۰، ص ۶۷۸)
شخصی كه اهل بخیه و دوزنده [و] واقف به فن خیاطى [باشد]، به مناسبت، وقت و زمان نداشته باشد يا نخواهد تحصیل كند، از هيچ برشی استفاده نخواهد كرد (مستوفی ۱۳۸۴، ج ۳، ص ۶۷).
این ترکیب در باب سوم کتاب شاهد صادق (مینای آزادانی اصفهانی ۱۳۹۳، ص ۴۳۳) به کار رفته و از اینجا درمی‌یابیم که دست‌کم از قرن ۱۱ در فارسی کاربرد داشته‌است.
ترکیب اهل بخیه بیشتر از روی فروتنی و در معنیِ استعاریِ «این‌کاره» و «متخصص» در اشاره به خود به کار می‌رود. یعنی به‌جای اینکه بگویند من هم در این زمینه تخصص و سررشته دارم (که نوعی خودستایی از آن برمی‌آید)، می‌گویند «اهل بخیه‌ام»:
میرزا برای خودنمایی نزدیک خانم [نوازنده] رفته، برای اینکه به او بفهماند از موسیقی بهرۀ وافی دارد، گفت: «خانم، مایه‌کاری بزن. ما هم اهل بخیه‌ایم». خانم جواب داد: «اگر اهل بخیه‌ای، اول شکاف خود را هم بیار!» (مستوفی ۱۳۸۴، ج ۱، ص ۲۵۱).
نویسندۀ جزوه [= علی شریعتی] نظر به غرور بی‌حدونهایتش [...] هی مرتب اسما و عناوین را [...] تکرار می‌کند، به علامت اینکه ما هم اهل بخیه‌ایم (مطهری ۱۳۹۳، ص ۱۰۳).
فكر كرديم ما را به خانه‌اش دعوت مى‌كند و ممكن است لازم باشد حرفى بزنيم. خودمان را آماده كرديم. خُب، خود را اهل بخيه مى‌دانستيم، تعدادى حديث و روايت مهيا كرديم (حری ۱۳۸۸، ص ۲۷).
از سال دوم دبیرستان هم‌شاگردی‌های من فهمیدند که بنده، بله، اهل بخیه هستم. یعنی شاعرم (نادرپور، ج ۶، ص ۸۸۱ [= ۴۲]).
همین یکی دو صفحه مطلب منتشرشده به من اجازه می‌داد که در جمع این ادیبان نوآور چندان احساس بیگانگی نکنم و خودم را به‌اصطلاح اهل بخیه بدانم (میرعلایی ۱۳۹۵، ص ۲۱۸).
ترکیب اهل بخیه در معنی «معتاد، به‌ویژه تریاکی» هم کاربرد دارد. این معنی از معنی «این‌کاره» گسترش یافته و نوعی زبان رمزی به شمار می‌رود. اهل دودودم هنگامی که می‌خواستند به کسی بفهمانند فلانی هم اهل منقل است، می‌گفتند اهل بخیه است تا بیگانگان منظور آن‌ها را درنیابند.
در فرهنگ بهار عجم در وجه تسمیۀ این ترکیب آمده: پادشاهی امر کرد که خیمه[ای] به‌سرعت مهیا سازند. عملۀ فراش‎خانه خیمه‌دوزان بسیاری فراهم آوردند. پالان‌دوزی هم در آن مجمع حاضر شد. پرسیدندش: «کیستی؟» گفت: «من از اهل بخیه‌ام». یعنی از شماام [= شمایم] (لاله تیک چند بهار ۱۳۸۰).
مستوفی (۱۳۸۴، ج ۱، ص ۲۵۱) این حکایت را پروبال داده و از اصل تاریخی آن دور کرده:
وقتی پارچۀ بسیار نفیسی برای پادشاهی آوردند که نظیر آن تا آن روز بافته نشده بود. پادشاه امر داد هرکس اهل بخیه (دوزندگی) است بیاید تا با مشورت آن‌ها از این طاقۀ قیمتی لباس دوخته شود. چون اهل بخیه را خبر کرده بودند، پالان‌دوزی هم همراه خیاطان حاضر شد. خياط‌ها از خوبی پارچه خیره شده و هيچ‌يک از آن‌ها مسئولیت قیچی گذاشتن به آن طاقه را قبول نکرده، همگی مردد ماندند که چه لباسی از این پارچه برای شاه بدوزند. پالان‌دوز جلو آمده، عرض کرد: «اگر اجازه بدهید، من تکلیف این کار را معیّن می‌کنم». شاه هم که تردید سایرین را دیده بود، از تهور او خوشش آمد و گفت: «بکن». پالان‌دوز قیچی را از کمر کشید و طاقه را سه پارچه کرد و گفت: «وسطی مال گرده و دو تای دیگر برای طرفین است». شاه گفت: «طرفین و گردۀ چه لباسی؟» گفت: «پالان». شاه متغير شده، گفت: «مردک! پارچۀ به این نفیسی را برای پالان بریدی؟» گفت: «قربان، شما اهل بخیه را خبر کرده بودید، من هم اهل بخیه هستم. منتها آن‌ها جرئت نداشتند و من، که در فن خودم اهل کارم، اقدام کردم».

*در فرهنگ‌ها برای این ترکیب معنی‌هایی با یک شاهد آورده‌اند، ولی باید بیشترِ این معنی‌ها را کنار گذاشت.
**منسوب به بَتاله در نزدیکی لاهور

شاهدها از کتابخانۀ دیجیتال نور

منابع
آزاد بلگرامی، غلامعلی (۱۳۹۰)، خزانۀ عامره، به کوشش ناصر نیکوبخت و شکیل اسلم‌بیگ، پژوهشگاه علوم انسانی.
حری، عباس (۱۳۸۸)، زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عباس حری، «فرازهایی از یک زندگی»، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
مطهری، مرتضی (۱۳۹۳)، حاشیه‌های استاد مطهری بر آثار دکتر شریعتی، صدرا.
لاله تیک چند بهار (۱۳۸۰)، بهار عجم، به کوشش کاظم دزفولیان، طلایه.
مستوفی، عبدالله (۱۳۸۴)، شرح زندگانی من، زوار.
میرعلایی، احمد (۱۳۹۵)، زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم استاد ابوالحسن نجفی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
مینای آزادانی اصفهانی، محمدصادق (۱۳۹۳)، شاهد صادق، به کوشش گلاره هنری، قم، مجمع ذخایر اسلامی.
نادرپور، نادر (بی تا)، تاریخ شفاهی ایران، به کوشش ابوالفتح آتابای و احمد قریشی، بنیاد مطالعات ایران.

۱۴۰۳/۰۴/۰۹
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
HTML Embed Code:
2025/07/03 21:38:51
Back to Top