Channel: کبری آسوپار
📝مسیر وزیر شدن زنان هموار میشود؟
🔻انتخاب وزیر زن از شعارهای حداقل دو رئیسجمهور اخیر ایران بوده است. با این حال، وزیر شدن زنان در این دو دولت محقق نشده و در سطحی کلیتر، باید گفت که وزیر شدن زنان در ایران همیشه با چالشهایی همراه بوده است، حتی همان وقتی هم که از سرانجام یک زن وزیر شد (دولت دوم محمود احمدینژاد) خالی از کشمکشهای سیاسی و فقهی و اجتماعی نبود.
🔻چالشهایی که اغلب به عرصه رسانه و بروز رسانهای هم نمیرسید، اما در تصمیم نهایی دولتها یا حداقل بهانه آفرینی آنها برای آنکه خلاف وعدههای انتخاباتی خود عمل کنند، مؤثر بود.
🔻دیدار روز گذشته رهبری را میتوان یک فصلالخطاب در این زمینه دانست، گرچه طبعاً نمیتواند به طور کامل اختلاف نظرها پیرامون وزارت زنان را برطرف کند. با این حال حداقل آن است که بهانه را از دست رؤسای جمهور میگیرد.
🔻حضرت آقا روز گذشته در دیدار بانوان که در آستانه میلاد حضرت زهرا سلامالله علیها برگزار شد، عرصه مدیریتی و برعهده گرفتن مناصب دولتی را از مواردی دانستند که جنسیت در آن دخیل نیست و صرفاً «شایسته سالاری» باید مورد توجه قرار بگیرد: «یک مسئله، مسئله مشاغل اجتماعی و مدیریتهاست که این را از من سؤال کردند. در مشاغل مختلف مدیریتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضور زنان هیچ محدودیتی ندارد. در عرصه مدیریتی مسئله جنسیت مطرح نیست... یک جایی یک بانوی باسواد مجرب و کارآمد بهتر از آن مردی است که در این زمینه نامزد وزارت شده است. این زن باید وزیر شود.»
🔻مواضع رهبری درباره زنان همیشه مترقیتر از نگاهی بوده که به شکل سنتی از یک عالم دینی انتظار میرفته است. در موضوع وزارت زنان هم میتوان گفت ایشان با نگاههای سنتی غالب موافق نیستند. در سالهای گذشته بخشی از چالشها پیرامون انتخاب وزیر زن، در حوزه فقه مطرح میشد و مباحثات در این زمینه به بنبست میرسید. «الرجال قوامون علی النساء» را به میان میآوردند و وزارت زنان را تخطئه میکردند. حال اهمیت موضع روز گذشته رهبری بیشتر رخ مینماید.
🔻البته رهبری هیچ گاه مخالفتی هم با وزیر شدن زنان نداشتند و باز هم البته که بروز این نگاه رهبری صرفاً موضعگیری دیروز نبود و پیش از این هم، البته نه با این صراحت، ولی به نحوی که برای عموم قابل دریافت باشد، بیان کردهاند. از جمله شهریور سال ۹۲ و در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته حوزوی و دانشگاهی فرمودند که «از اینکه این بانوان در این مناصب اجرایی باشند من هیچ مشکلی ندارم؛ یعنی منع نمیکنم، نفی نمیکنم، ایرادی هم برایش قائل نیستم - فرض کنید وزیر بهداشت ما یک خانم بود، یا معاونین رئیسجمهور مثلاً یا بخشهای مختلف در بینشان بانوان هستند، این از نظر من اشکالی ندارد- آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا بکشیم که ببینید، ما در بخشهای اجرایی اینقدر زن داریم!...»
🔻حال که صراحتاً هم فرمودهاند، به مصداق همان مزاحی که سالها قبل به گلایههای یک شاعر کردند و در باب دیدارها فرمودند «از این طرف که منم راه کاروان باز است»، باید گفت از آن طرف که ولی فقیه و رهبر جامعه است، راه باز است و میماند دو سوی اصلی دیگر؛ یکی دولتها و آنهایی که بر مسند ریاست جمهوری مینشینند که با این حمایت «باید وزیر شود» رهبر، دیگر جای بهانهچینی برایشان باقی نمیماند و اگر مخالفتی هم بشود، از یک نفر در جایگاه رئیس دولت و آن هم با پشتوانه موضع رهبری انتظار ایستادگی میرود؛ دومی هم خود زنان که همت کنند و از خود شخصیتی در دنیای مدیریت و سیاست بسازند و نشان دهند، که کسی نتواند آنها را (خصوصاً باز هم به پشتوانه موضع رهبری) نادیده بگیرد.
🔻با این سخنان آیا میتوان گفت مسیر وزیر شدن زنان دیگر هموار شده است و در دولتهای آینده، زنان با کمترین چالش مربوط به جنسیت خود میتوانند بر مسند وزارت قرار بگیرند؟
روزنامه جوان
۷ دی ۴۰۲
@asoupar
🔻انتخاب وزیر زن از شعارهای حداقل دو رئیسجمهور اخیر ایران بوده است. با این حال، وزیر شدن زنان در این دو دولت محقق نشده و در سطحی کلیتر، باید گفت که وزیر شدن زنان در ایران همیشه با چالشهایی همراه بوده است، حتی همان وقتی هم که از سرانجام یک زن وزیر شد (دولت دوم محمود احمدینژاد) خالی از کشمکشهای سیاسی و فقهی و اجتماعی نبود.
🔻چالشهایی که اغلب به عرصه رسانه و بروز رسانهای هم نمیرسید، اما در تصمیم نهایی دولتها یا حداقل بهانه آفرینی آنها برای آنکه خلاف وعدههای انتخاباتی خود عمل کنند، مؤثر بود.
🔻دیدار روز گذشته رهبری را میتوان یک فصلالخطاب در این زمینه دانست، گرچه طبعاً نمیتواند به طور کامل اختلاف نظرها پیرامون وزارت زنان را برطرف کند. با این حال حداقل آن است که بهانه را از دست رؤسای جمهور میگیرد.
🔻حضرت آقا روز گذشته در دیدار بانوان که در آستانه میلاد حضرت زهرا سلامالله علیها برگزار شد، عرصه مدیریتی و برعهده گرفتن مناصب دولتی را از مواردی دانستند که جنسیت در آن دخیل نیست و صرفاً «شایسته سالاری» باید مورد توجه قرار بگیرد: «یک مسئله، مسئله مشاغل اجتماعی و مدیریتهاست که این را از من سؤال کردند. در مشاغل مختلف مدیریتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضور زنان هیچ محدودیتی ندارد. در عرصه مدیریتی مسئله جنسیت مطرح نیست... یک جایی یک بانوی باسواد مجرب و کارآمد بهتر از آن مردی است که در این زمینه نامزد وزارت شده است. این زن باید وزیر شود.»
🔻مواضع رهبری درباره زنان همیشه مترقیتر از نگاهی بوده که به شکل سنتی از یک عالم دینی انتظار میرفته است. در موضوع وزارت زنان هم میتوان گفت ایشان با نگاههای سنتی غالب موافق نیستند. در سالهای گذشته بخشی از چالشها پیرامون انتخاب وزیر زن، در حوزه فقه مطرح میشد و مباحثات در این زمینه به بنبست میرسید. «الرجال قوامون علی النساء» را به میان میآوردند و وزارت زنان را تخطئه میکردند. حال اهمیت موضع روز گذشته رهبری بیشتر رخ مینماید.
🔻البته رهبری هیچ گاه مخالفتی هم با وزیر شدن زنان نداشتند و باز هم البته که بروز این نگاه رهبری صرفاً موضعگیری دیروز نبود و پیش از این هم، البته نه با این صراحت، ولی به نحوی که برای عموم قابل دریافت باشد، بیان کردهاند. از جمله شهریور سال ۹۲ و در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته حوزوی و دانشگاهی فرمودند که «از اینکه این بانوان در این مناصب اجرایی باشند من هیچ مشکلی ندارم؛ یعنی منع نمیکنم، نفی نمیکنم، ایرادی هم برایش قائل نیستم - فرض کنید وزیر بهداشت ما یک خانم بود، یا معاونین رئیسجمهور مثلاً یا بخشهای مختلف در بینشان بانوان هستند، این از نظر من اشکالی ندارد- آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا بکشیم که ببینید، ما در بخشهای اجرایی اینقدر زن داریم!...»
🔻حال که صراحتاً هم فرمودهاند، به مصداق همان مزاحی که سالها قبل به گلایههای یک شاعر کردند و در باب دیدارها فرمودند «از این طرف که منم راه کاروان باز است»، باید گفت از آن طرف که ولی فقیه و رهبر جامعه است، راه باز است و میماند دو سوی اصلی دیگر؛ یکی دولتها و آنهایی که بر مسند ریاست جمهوری مینشینند که با این حمایت «باید وزیر شود» رهبر، دیگر جای بهانهچینی برایشان باقی نمیماند و اگر مخالفتی هم بشود، از یک نفر در جایگاه رئیس دولت و آن هم با پشتوانه موضع رهبری انتظار ایستادگی میرود؛ دومی هم خود زنان که همت کنند و از خود شخصیتی در دنیای مدیریت و سیاست بسازند و نشان دهند، که کسی نتواند آنها را (خصوصاً باز هم به پشتوانه موضع رهبری) نادیده بگیرد.
🔻با این سخنان آیا میتوان گفت مسیر وزیر شدن زنان دیگر هموار شده است و در دولتهای آینده، زنان با کمترین چالش مربوط به جنسیت خود میتوانند بر مسند وزارت قرار بگیرند؟
روزنامه جوان
۷ دی ۴۰۲
@asoupar
📝چرا «از چیزی نمیترسیدم» پر مخاطب شد؟
📍«صفحات این کتاب پر از جزییات زندگی یک کودک روستایی کارگرزاده کرمانیست که کسی در مخیلهاش هم نمیآمده که قرار است یکی از موثرترین فرماندهان نظامی جهان شود.»
🔻یادداشت کوتاهم درباره زندگینامهی خودنوشت حاج قاسم سلیمانی را بخوانید لطفاً:
ibna.ir/x6hjn
۱۱ دی ۴۰۲
📍«صفحات این کتاب پر از جزییات زندگی یک کودک روستایی کارگرزاده کرمانیست که کسی در مخیلهاش هم نمیآمده که قرار است یکی از موثرترین فرماندهان نظامی جهان شود.»
🔻یادداشت کوتاهم درباره زندگینامهی خودنوشت حاج قاسم سلیمانی را بخوانید لطفاً:
ibna.ir/x6hjn
۱۱ دی ۴۰۲
ایبنا
چرا «از چیزی نمیترسیدم» پر مخاطب شد؟
اگر همه قصه قاسم سلیمانی، آن همه سال گمنامی آمیخته به رمزآلودی باشد و این یک دهه شهرت در اوج خوشنامی، آیا کافی نیست که قصه سالهای کودکیاش، آن هم به قلم خودش مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد؟ آن هم نوشتهای که به ذکر جزییاتی جالب توجه میپردازد؛ از سختی زمستانهای…
📝فقه و میدان
🔻بیش از دو دهه گذشته است، از آن زمانی که سید حسن نصرالله احساس نیاز نیروهای حزبالله لبنان به تبیین معنوی و اخلاقی و به فکر و اندیشه و به تعقل ایدئولوژیک را حس کرد و از حاج قاسم درخواست کرد از علمای تهران یا قم، کسی را برای رفع این نیاز پیشنهاد دهد و سردار هم «او» را پیشنهاد داد تا پیوند فقه و میدان، نمادی بیرونی و ظاهری هم بیابد.
***
🔻برای خیلیها میدان، شاید جنگی صرفاً نظامی باشد که از روی کالکهای عملیاتی پیش میرود و جز همان علوم و فنون نظامی آموختهای دیگر لازم نداشته باشد. جنگها اما در همه جای دنیا، چه متجاوزانه و چه دفاعی، نمیتواند بی ایدئولوژی پیش برود. آن ایدئولوژی ناسیونالیسم باشد یا دین، دموکراسی خواهانه باشد یا کشورگشایانه و برآمده از دیکتاتوری و استعمار، حق باشد یا باطل، فرقی نمیکند؛ آدمی هنوز آن همه ادعای عاقل بودن را کنار نگذاشته که برای آنچه فکر میکند هیچ و پوچ است، اسلحه دست بگیرد و جانش را با خودش به میدان نبرد نظامی ببرد. اما خیلی از آنهایی که میجنگند، بلد نیستند درست فکر کنند و اگر که بلد بودند، بعید بود این همه تجاوزی که در همین قرن اخیر رخ داد و خیلی از این همه دفاعی که دریغ شد، اینگونه رخ دهد یا اینگونه دریغ شود.
🔻وقتی در جبهه حق و در مقام دفاع از خود میجنگی، بیم و ابایی نداری که نیروهایت بیشتر و بیشتر و بیشتر از ایدئولوژی مبنای این دفاع بدانند و از قضا دنبال استادی میگردی تا مبانی تفکر پیرامون اعتقاداتت را تئوریپردازی کند و یاد نیروهایت بدهد. اینگونه شد که سید حسن نصرالله دنبال عالمی گشت تا مبانی اندیشه اسلامی و مسیر تفکر و تعقل در اندیشه اسلام را یاد نیروهای حزبالله لبنان بدهد و با پیشنهاد حاج قاسم سلیمانی سراغ علامه محمدتقی مصباح یزدی رفت و از سخنرانیها و در واقع درس او در جمع فرماندهان حزبالله لبنان «اصول المعارف الانسانیه» متولد شد که کتاب درسی نیروهای این حزب شد.
🔻پیوند حزبالله لبنان با کرسی فقه و فکر علامه مصباح عمیقتر از حتی همان کتاب بود. از برنامههای نیروهای حزبالله لبنان هنگام سفر به ایران دیدار با آیتالله بهجت و بعد از درگذشت حضرتش، درس با شاگرد خلف ایشان، آیتالله مصباح یزدی بود.
🔻فقط هم حزبالله لبنان نبود. مراودات مکرر با حشدالشعبی، وامداری آیت الله شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین به علامه، تغذیه فکری گروههای مقاومت افغانستانی و پاکستانی و از همه مهمتر دغدغهمندی علامه نسبت به آموزش فکر به نیروهای ایرانی که طرح ولایت را آفرید و ارادت فکری و اعتقادی سردار قاسم سلیمانی به ایشان و الزام خود به خواندن و گوش دادن کتابها و صوتهای علامه، از آیتالله مصباح یزدی یک پشتوانه فکری و فقهی و عقلی محکم برای محور مقاومت در پشت صحنه آفریده بود. چنانچه سید مقاومت، سید حسن نصرالله با همان ذکاوت همیشگی و با هنر خود در خلق عبارات جامع و مانع، در مورد علامه میگوید که «حزبالله لبنان نماد عینی تفکر سیاسی آیتالله مصباح در منطقه است.»
🔻برخی به تخریب، کوشیدند از آیتالله مصباح روحانی عافیتطلبی نشسته در کنج حجره تصویر کنند که گویی آیههای جهاد را نخوانده است؛ میگفتند چرا جبهه نرفته است؟ اویی را میگفتند که تبیین کننده اندیشه اسلام و تولید کننده فکر اسلامی بود! نمیفهمیدند جبهه مصباح ایستادن مقابل شبههها و تحریفهای اندیشه اسلامی است که همین تخریب کنندگان میسازند و از قضا «مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء». شاید هم میفهمیدند و از همین میترسیدند. اسلحه مصباح فکر او بود و شاگردانی که تربیت میکرد و همین امر اهل تخریب را میترساند. توان مباحثه و مناظره که در خود نمیدیدند، لذا پنجه بر علم میکشیدند.
🔻نبرد نظامی مرد میدان میخواهد و جنگ عقیدتی اسلامی استاد فقه و فکر؛ پیوند این دو آزادی جنوب لبنان را میآفریند، پایان دولت داعش را رقم میزند، استقامت مردم بحرین را محقق میکند، مقاومت عراق را شکل میدهند، لشگرهای فاطمیون و زینبیون را پیریزی میکند و در اوج و قبل از همه اینها قاسم سلیمانی را میآفریند که یکی از موثرترین فرماندهان نظامی جهان و در واقع کلمه فرمانده محور مقاومت میشود.
🔻قاسم سلیمانی یا مصباح یزدی نتیجه پیوند فقه و میدان، فکر و جهاد، نظامیگری و تعقل بر محور ایدئولوژی اسلام ناب محمدی هستند. دی ماه قرار نبود این همه تلخ باشد که سالی فرمانده میدان را از ما بگیرد و سالی دیگر استاد فکر را؛ رسم دنیا اما بر عبور از آن است. نه مصباح ما و نه حاج قاسم ما دیگر جسمشان در دنیا نیست؛ اما نتیجه فکر و میدانی که آفریدهاند در جبهههای مختلف با ماست.
۱۲ دی ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
🔻بیش از دو دهه گذشته است، از آن زمانی که سید حسن نصرالله احساس نیاز نیروهای حزبالله لبنان به تبیین معنوی و اخلاقی و به فکر و اندیشه و به تعقل ایدئولوژیک را حس کرد و از حاج قاسم درخواست کرد از علمای تهران یا قم، کسی را برای رفع این نیاز پیشنهاد دهد و سردار هم «او» را پیشنهاد داد تا پیوند فقه و میدان، نمادی بیرونی و ظاهری هم بیابد.
***
🔻برای خیلیها میدان، شاید جنگی صرفاً نظامی باشد که از روی کالکهای عملیاتی پیش میرود و جز همان علوم و فنون نظامی آموختهای دیگر لازم نداشته باشد. جنگها اما در همه جای دنیا، چه متجاوزانه و چه دفاعی، نمیتواند بی ایدئولوژی پیش برود. آن ایدئولوژی ناسیونالیسم باشد یا دین، دموکراسی خواهانه باشد یا کشورگشایانه و برآمده از دیکتاتوری و استعمار، حق باشد یا باطل، فرقی نمیکند؛ آدمی هنوز آن همه ادعای عاقل بودن را کنار نگذاشته که برای آنچه فکر میکند هیچ و پوچ است، اسلحه دست بگیرد و جانش را با خودش به میدان نبرد نظامی ببرد. اما خیلی از آنهایی که میجنگند، بلد نیستند درست فکر کنند و اگر که بلد بودند، بعید بود این همه تجاوزی که در همین قرن اخیر رخ داد و خیلی از این همه دفاعی که دریغ شد، اینگونه رخ دهد یا اینگونه دریغ شود.
🔻وقتی در جبهه حق و در مقام دفاع از خود میجنگی، بیم و ابایی نداری که نیروهایت بیشتر و بیشتر و بیشتر از ایدئولوژی مبنای این دفاع بدانند و از قضا دنبال استادی میگردی تا مبانی تفکر پیرامون اعتقاداتت را تئوریپردازی کند و یاد نیروهایت بدهد. اینگونه شد که سید حسن نصرالله دنبال عالمی گشت تا مبانی اندیشه اسلامی و مسیر تفکر و تعقل در اندیشه اسلام را یاد نیروهای حزبالله لبنان بدهد و با پیشنهاد حاج قاسم سلیمانی سراغ علامه محمدتقی مصباح یزدی رفت و از سخنرانیها و در واقع درس او در جمع فرماندهان حزبالله لبنان «اصول المعارف الانسانیه» متولد شد که کتاب درسی نیروهای این حزب شد.
🔻پیوند حزبالله لبنان با کرسی فقه و فکر علامه مصباح عمیقتر از حتی همان کتاب بود. از برنامههای نیروهای حزبالله لبنان هنگام سفر به ایران دیدار با آیتالله بهجت و بعد از درگذشت حضرتش، درس با شاگرد خلف ایشان، آیتالله مصباح یزدی بود.
🔻فقط هم حزبالله لبنان نبود. مراودات مکرر با حشدالشعبی، وامداری آیت الله شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین به علامه، تغذیه فکری گروههای مقاومت افغانستانی و پاکستانی و از همه مهمتر دغدغهمندی علامه نسبت به آموزش فکر به نیروهای ایرانی که طرح ولایت را آفرید و ارادت فکری و اعتقادی سردار قاسم سلیمانی به ایشان و الزام خود به خواندن و گوش دادن کتابها و صوتهای علامه، از آیتالله مصباح یزدی یک پشتوانه فکری و فقهی و عقلی محکم برای محور مقاومت در پشت صحنه آفریده بود. چنانچه سید مقاومت، سید حسن نصرالله با همان ذکاوت همیشگی و با هنر خود در خلق عبارات جامع و مانع، در مورد علامه میگوید که «حزبالله لبنان نماد عینی تفکر سیاسی آیتالله مصباح در منطقه است.»
🔻برخی به تخریب، کوشیدند از آیتالله مصباح روحانی عافیتطلبی نشسته در کنج حجره تصویر کنند که گویی آیههای جهاد را نخوانده است؛ میگفتند چرا جبهه نرفته است؟ اویی را میگفتند که تبیین کننده اندیشه اسلام و تولید کننده فکر اسلامی بود! نمیفهمیدند جبهه مصباح ایستادن مقابل شبههها و تحریفهای اندیشه اسلامی است که همین تخریب کنندگان میسازند و از قضا «مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء». شاید هم میفهمیدند و از همین میترسیدند. اسلحه مصباح فکر او بود و شاگردانی که تربیت میکرد و همین امر اهل تخریب را میترساند. توان مباحثه و مناظره که در خود نمیدیدند، لذا پنجه بر علم میکشیدند.
🔻نبرد نظامی مرد میدان میخواهد و جنگ عقیدتی اسلامی استاد فقه و فکر؛ پیوند این دو آزادی جنوب لبنان را میآفریند، پایان دولت داعش را رقم میزند، استقامت مردم بحرین را محقق میکند، مقاومت عراق را شکل میدهند، لشگرهای فاطمیون و زینبیون را پیریزی میکند و در اوج و قبل از همه اینها قاسم سلیمانی را میآفریند که یکی از موثرترین فرماندهان نظامی جهان و در واقع کلمه فرمانده محور مقاومت میشود.
🔻قاسم سلیمانی یا مصباح یزدی نتیجه پیوند فقه و میدان، فکر و جهاد، نظامیگری و تعقل بر محور ایدئولوژی اسلام ناب محمدی هستند. دی ماه قرار نبود این همه تلخ باشد که سالی فرمانده میدان را از ما بگیرد و سالی دیگر استاد فکر را؛ رسم دنیا اما بر عبور از آن است. نه مصباح ما و نه حاج قاسم ما دیگر جسمشان در دنیا نیست؛ اما نتیجه فکر و میدانی که آفریدهاند در جبهههای مختلف با ماست.
۱۲ دی ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
📝مسیر حاج قاسم مسیر نترسیدن است
🔻اینجا مردمی برای همیشه ایستادهاند؛ صدای ما را از کرمان نه، از کل ایران میشنوید!
🔻خبر جدیدی روی داده و خبرهای فوری و لحظه به لحظه از انفجار در مسیر گلزار شهدای کرمان میگوید؛ دو انفجار، دهها شهید و دهها مجروح؛ در عصر چهارمین سالگرد ترور سردار دلها، گلزار اجباراً از آن خیل عظیم جمعیتی که آمدهاند تا بر مزار سرباز خود بوسه زنند، تخلیه میشود و ایران در سوگ و بهت فرو میرود.
🔻خبر همانقدر که جدید است، تکراری است. طی همین یک سال و نیم گذشته، دوبار شاهچراغ، بارها سیستان و بلوچستان و سربازان و درجه داران مرزبانی، حتی پلیس راهور؛ آن ۳۱ شهریور خونین در رژه اهواز، خردادی که روزه بودیم، در بهارستان تهران؛ ملت ایران همیشه هدف تروریسم بوده و همیشه هم متهم به حمایت از تروریسم شده است، در حالی که از قضا بزرگترین ملت ایستاده مقابل تروریسم است و برای نبردها با تروریستها، حتی وقتی در خاک ایران هم نبودهاند، صدها شهید داده است.
🔻یک شهید یا صد شهید، مردم ایران یک ملت واحد هستند و اگر یکی از آنها هدف قرار بگیرد، گویی همه ملت ایران هدف قرار گرفتهاند و به همه ما حمله شده است. یک شهید کودک است، آن دیگری مادر، آن یکی امدادگر و دیگری کارگر، یکی خبرنگار، یکی نظامی، یکی دکتر، یکی شهری، یکی روستایی و یکی پلیس و یکی مداح و این یکیها همه با هم یک عدد هستیم به بزرگی یک ملت.
🔻از دههها قبل تروریسم علیه مردم ایران شکل گرفته است و تا دولتهای مستکبر باقی هستند، بعید است پایان بیابد، چه آنکه همیشه میتوانند گروهکها، دولتها، بهانهها و آدمهایی را بسازند که علیه آنها که میخواهند مستقل باشند، عملیات تروریستی انجام دهند.
دهه ۶۰ که اوج ترورهای کور علیه مردم ایران بود، از قضا با هر تروری ملت متحدتر شدند. در این سالها هم وضعیت از این حیث تفاوتی نکرده است. ملت ایران پس از هر ترور گرچه غمگنانه سوگوار میشود، اما از آن سوگ و بهت اولیه زود برمیخیزد. تجربه همین را نشان داده است. همین است که از ساعاتی پس از انفجارهای کرمان، مزار حاج قاسم باز شلوغ میشود.
🔻چرا این مردم حاج قاسم را دوست دارند؟ چون او برای این ملت حاضر شد جانش را هم بدهد. محور مانیفستی که سردار سلیمانی بر مبنای آن عمل کرد و پیش رفت- در همه دهههای عمرش از لشکر ۴۱ ثارالله تا فرماندهی سپاه جنوب شرق تا فرماندهی نیروی قدس، از خوزستان تا سیستان و بلوچستان تا دمشق و حلب و اربیل - این بود که از چیزی نمیترسید. مردمی هم که او را در قلب و عمل دوست دارند، از چیزی نمیترسند و برای همیشه در همین مسیر خواهند بود. چه راه خود حاج قاسم باشد و چه راه زیارت مزار او که این هر دو، البته از هم جدا نیست. اینجا مردمی برای همیشه ایستادهاند؛ صدای ما را از کرمان نه، از کل ایران میشنوید!
۱۴ دی ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
🔻اینجا مردمی برای همیشه ایستادهاند؛ صدای ما را از کرمان نه، از کل ایران میشنوید!
🔻خبر جدیدی روی داده و خبرهای فوری و لحظه به لحظه از انفجار در مسیر گلزار شهدای کرمان میگوید؛ دو انفجار، دهها شهید و دهها مجروح؛ در عصر چهارمین سالگرد ترور سردار دلها، گلزار اجباراً از آن خیل عظیم جمعیتی که آمدهاند تا بر مزار سرباز خود بوسه زنند، تخلیه میشود و ایران در سوگ و بهت فرو میرود.
🔻خبر همانقدر که جدید است، تکراری است. طی همین یک سال و نیم گذشته، دوبار شاهچراغ، بارها سیستان و بلوچستان و سربازان و درجه داران مرزبانی، حتی پلیس راهور؛ آن ۳۱ شهریور خونین در رژه اهواز، خردادی که روزه بودیم، در بهارستان تهران؛ ملت ایران همیشه هدف تروریسم بوده و همیشه هم متهم به حمایت از تروریسم شده است، در حالی که از قضا بزرگترین ملت ایستاده مقابل تروریسم است و برای نبردها با تروریستها، حتی وقتی در خاک ایران هم نبودهاند، صدها شهید داده است.
🔻یک شهید یا صد شهید، مردم ایران یک ملت واحد هستند و اگر یکی از آنها هدف قرار بگیرد، گویی همه ملت ایران هدف قرار گرفتهاند و به همه ما حمله شده است. یک شهید کودک است، آن دیگری مادر، آن یکی امدادگر و دیگری کارگر، یکی خبرنگار، یکی نظامی، یکی دکتر، یکی شهری، یکی روستایی و یکی پلیس و یکی مداح و این یکیها همه با هم یک عدد هستیم به بزرگی یک ملت.
🔻از دههها قبل تروریسم علیه مردم ایران شکل گرفته است و تا دولتهای مستکبر باقی هستند، بعید است پایان بیابد، چه آنکه همیشه میتوانند گروهکها، دولتها، بهانهها و آدمهایی را بسازند که علیه آنها که میخواهند مستقل باشند، عملیات تروریستی انجام دهند.
دهه ۶۰ که اوج ترورهای کور علیه مردم ایران بود، از قضا با هر تروری ملت متحدتر شدند. در این سالها هم وضعیت از این حیث تفاوتی نکرده است. ملت ایران پس از هر ترور گرچه غمگنانه سوگوار میشود، اما از آن سوگ و بهت اولیه زود برمیخیزد. تجربه همین را نشان داده است. همین است که از ساعاتی پس از انفجارهای کرمان، مزار حاج قاسم باز شلوغ میشود.
🔻چرا این مردم حاج قاسم را دوست دارند؟ چون او برای این ملت حاضر شد جانش را هم بدهد. محور مانیفستی که سردار سلیمانی بر مبنای آن عمل کرد و پیش رفت- در همه دهههای عمرش از لشکر ۴۱ ثارالله تا فرماندهی سپاه جنوب شرق تا فرماندهی نیروی قدس، از خوزستان تا سیستان و بلوچستان تا دمشق و حلب و اربیل - این بود که از چیزی نمیترسید. مردمی هم که او را در قلب و عمل دوست دارند، از چیزی نمیترسند و برای همیشه در همین مسیر خواهند بود. چه راه خود حاج قاسم باشد و چه راه زیارت مزار او که این هر دو، البته از هم جدا نیست. اینجا مردمی برای همیشه ایستادهاند؛ صدای ما را از کرمان نه، از کل ایران میشنوید!
۱۴ دی ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
📝سیاست زنانه مردانه ندارد
🔻دو سال پیاپی است که رهبر انقلاب در آستانه روز میلاد حضرت زهرا سلامالله علیها دیداری اختصاصی با بانوان دارند. دیدار امسال که ۶ دی ماه جاری برگزار شد، همچون دیدار سال گذشته، امسال هم محتوای سخنان بانوانی که در این دیدار سخن گفتند، از موضوع فعالیت سیاسی زنان تهی بود، بماند که کسی در مورد فعالیت زنان در رسانه هم سخن نگفت و امید است در دیدارهای آتی با بانوان این کاستی در ترکیب سخنرانان جبران شود.
🔻سخنرانان مهمان گرچه در باب فعالیت سیاسی زنان سخنی نگفتند، اما خود حضرت میزبان به دفعات و در جای جای سخنرانی از فعالیت سیاسی زنان فرمودند و حتی با نقل جملهای از حضرت امام خمینی، دخالت در سیاست را «تکلیف» زنان دانستند.
🔻در یک دستهبندی کلی میتوان موضوع «توجه دادن فعالیت سیاسی زنان» در سخنرانی ششم دی ماه امسال رهبر را در چهار عنوان کلی بیان کرد:
🔻اول، توجه دادن به بعد سیاسی شخصیت حضرت زهرا
حضرت آیتالله خامنهای در آغاز سخنان خود، در مورد لزوم الگو قرار دادن حضرت زهرا از سوی همگان صحبت میکنند و اینکه «هیچ زنی در دنیا نمیتواند الگویی بهتر از او پیدا کند.» در این بخش، ایشان پس از نام بردن از خانواده و رفتار با پدر و همسر و فرزند، از رفتار ایشان در «عرصهی اجتماع، در مسئلهی سیاست، در مسئلهی خلافت» به عنوان ابعادی که باید مورد الگوبرداری قرار بگیرد، نام میبرند و این امر در واقع تایید ضمنی و توجه دادن به کنشگری سیاسی حضرت است. کمااینکه رهبری یک هفته پس از این دیدار و در جلسه با مداحان اهلبیت علیهم السلام هم که در روز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار شد، باز هم به وجهی از شخصیت بانوی عظیمالشأن التفات دادند که وجه سیاسی و اجتماعی است: «در میان خصوصیّات برجسته و ممتاز فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)، یکی از خصوصیّات بسیار برجسته «جهاد تبیین» فاطمهی زهرا است. ایشان دو خطابهی ممتاز و نامدار ایراد کردند... این دو خطابه «جهاد تبیین» فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در مدّت کوتاهی بعد از رحلت پیغمبر است.»
بعد خانوادگی و نقش دختری و همسری و مادری حضرت همواره از زبان افراد مختلف محل تاکید بوده است، اما این فراتر دیدن حضرت زهرا و توجه دادن به نقش سیاسی ایشان و درخواست الگوبرداری زنان از ایشان در این امور هم (در کنار آن نقش خانوادگی) حائز اهمیت است.
🔻دوم، غیرجنسیتی دانستن مسئولیتهای اجتماعی
در بخشی از سخنرانی، رهبرانقلاب به بیان مواردی میپردازند که اسلام بطور کلی بحث جنسیت را نادیده میگیرد. یکی از مواردی که در ذیل این موضوع بیان میکنند، «مسئولیتهای اجتماعی» است. در این بخش ایشان با نقل قولی از حضرت امام، دخالت در سیاست را نه فقط حق زنان، بلکه تکلیف آنها بیان میکنند: «امام (رضوان الله علیه) در یک جایی گفتند که دخالت در سیاست و در مقدّرات اساسی کشور وظیفهی زنان و تکلیف زنان است؛ حقّ زنان و تکلیف زنان است؛ یعنی واجب کردند که زنها بایستی در مقدّرات کشور و وظایف اساسی کشور دخالت کنند و وارد بشوند... یعنی در این زمینهها بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد.»
در ادامه این بخش، رهبری تاکید دارند که در پرداختن به امور جامعه، جنسیت نقشی ندارد و جالب آنکه از باب مثال، جنگ غزه و حضور در غزه برای کمک به مردم را مثال میزنند، گرچه نقش زن در چنین نبردی را مثلاً پزشکی عنوان میکنند که فی الحال بخاطر بسته بودن راه امکانش فراهم نیست.
در واقع نقش آفرینی سیاسی وظیفهای بر دوش بانوان است و نباید آن را کاری مردانه بدانند و برای خود در صحنه اجتماع وظیفهای قائل نباشند.
🔻سوم، طرح مشاغل اجرایی و وزارت برای بانوان
در جایی از سخنرانی، رهبری در مورد مشاغل مدیریتی و حتی وزیر شدن زنان میگویند و تاکید دارند که در این زمینه هم مسئله جنسیتی مطرح نیست. ایشان در این بخش حتی شغلی در سطح وزارت را هم شامل همین نکته میدانند و در واقع بطور رسمی نظر مثبت خود پیرامون وزیر شدن زنان را مطرح میکنند که با توجه به جایگاه بالای وزارت در ساختار سیاسی کشور، التفات ویژه به نقش آفرینی سیاسی زنان در جامعه است.
🔻چهارم، توجه دادن به نقش زنان در انتخابات
بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب در دیدار با بانوان توجه دادن به نقش زنان در انتخابات بود، برای اینکه اولاً خانواده را وادار به فعال بودن در انتخابات کنند و ثانیاً این فعال بودن را با تحقیق و دقت و شناخت پیش ببرند. حتی شناخت جریانها و اشخاص را در برخی موارد از سوی زنان دقیقتر دانستند.
این کلام گرچه پیرامون انتخابات بیان شده، اما در یک تقسیم بندی کلی توجه دادن به نقش آفرینی سیاسی دیگری از زنان است و در کلیت میتوان برآورد بخشهای سیاسی سخنان رهبری را همین امر دانست که سیاست زنانه و مردانه ندارد و امری فراتر از جنسیت است.
۱۹ دی ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
🔻دو سال پیاپی است که رهبر انقلاب در آستانه روز میلاد حضرت زهرا سلامالله علیها دیداری اختصاصی با بانوان دارند. دیدار امسال که ۶ دی ماه جاری برگزار شد، همچون دیدار سال گذشته، امسال هم محتوای سخنان بانوانی که در این دیدار سخن گفتند، از موضوع فعالیت سیاسی زنان تهی بود، بماند که کسی در مورد فعالیت زنان در رسانه هم سخن نگفت و امید است در دیدارهای آتی با بانوان این کاستی در ترکیب سخنرانان جبران شود.
🔻سخنرانان مهمان گرچه در باب فعالیت سیاسی زنان سخنی نگفتند، اما خود حضرت میزبان به دفعات و در جای جای سخنرانی از فعالیت سیاسی زنان فرمودند و حتی با نقل جملهای از حضرت امام خمینی، دخالت در سیاست را «تکلیف» زنان دانستند.
🔻در یک دستهبندی کلی میتوان موضوع «توجه دادن فعالیت سیاسی زنان» در سخنرانی ششم دی ماه امسال رهبر را در چهار عنوان کلی بیان کرد:
🔻اول، توجه دادن به بعد سیاسی شخصیت حضرت زهرا
حضرت آیتالله خامنهای در آغاز سخنان خود، در مورد لزوم الگو قرار دادن حضرت زهرا از سوی همگان صحبت میکنند و اینکه «هیچ زنی در دنیا نمیتواند الگویی بهتر از او پیدا کند.» در این بخش، ایشان پس از نام بردن از خانواده و رفتار با پدر و همسر و فرزند، از رفتار ایشان در «عرصهی اجتماع، در مسئلهی سیاست، در مسئلهی خلافت» به عنوان ابعادی که باید مورد الگوبرداری قرار بگیرد، نام میبرند و این امر در واقع تایید ضمنی و توجه دادن به کنشگری سیاسی حضرت است. کمااینکه رهبری یک هفته پس از این دیدار و در جلسه با مداحان اهلبیت علیهم السلام هم که در روز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار شد، باز هم به وجهی از شخصیت بانوی عظیمالشأن التفات دادند که وجه سیاسی و اجتماعی است: «در میان خصوصیّات برجسته و ممتاز فاطمهی زهرا (سلام الله علیها)، یکی از خصوصیّات بسیار برجسته «جهاد تبیین» فاطمهی زهرا است. ایشان دو خطابهی ممتاز و نامدار ایراد کردند... این دو خطابه «جهاد تبیین» فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در مدّت کوتاهی بعد از رحلت پیغمبر است.»
بعد خانوادگی و نقش دختری و همسری و مادری حضرت همواره از زبان افراد مختلف محل تاکید بوده است، اما این فراتر دیدن حضرت زهرا و توجه دادن به نقش سیاسی ایشان و درخواست الگوبرداری زنان از ایشان در این امور هم (در کنار آن نقش خانوادگی) حائز اهمیت است.
🔻دوم، غیرجنسیتی دانستن مسئولیتهای اجتماعی
در بخشی از سخنرانی، رهبرانقلاب به بیان مواردی میپردازند که اسلام بطور کلی بحث جنسیت را نادیده میگیرد. یکی از مواردی که در ذیل این موضوع بیان میکنند، «مسئولیتهای اجتماعی» است. در این بخش ایشان با نقل قولی از حضرت امام، دخالت در سیاست را نه فقط حق زنان، بلکه تکلیف آنها بیان میکنند: «امام (رضوان الله علیه) در یک جایی گفتند که دخالت در سیاست و در مقدّرات اساسی کشور وظیفهی زنان و تکلیف زنان است؛ حقّ زنان و تکلیف زنان است؛ یعنی واجب کردند که زنها بایستی در مقدّرات کشور و وظایف اساسی کشور دخالت کنند و وارد بشوند... یعنی در این زمینهها بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد.»
در ادامه این بخش، رهبری تاکید دارند که در پرداختن به امور جامعه، جنسیت نقشی ندارد و جالب آنکه از باب مثال، جنگ غزه و حضور در غزه برای کمک به مردم را مثال میزنند، گرچه نقش زن در چنین نبردی را مثلاً پزشکی عنوان میکنند که فی الحال بخاطر بسته بودن راه امکانش فراهم نیست.
در واقع نقش آفرینی سیاسی وظیفهای بر دوش بانوان است و نباید آن را کاری مردانه بدانند و برای خود در صحنه اجتماع وظیفهای قائل نباشند.
🔻سوم، طرح مشاغل اجرایی و وزارت برای بانوان
در جایی از سخنرانی، رهبری در مورد مشاغل مدیریتی و حتی وزیر شدن زنان میگویند و تاکید دارند که در این زمینه هم مسئله جنسیتی مطرح نیست. ایشان در این بخش حتی شغلی در سطح وزارت را هم شامل همین نکته میدانند و در واقع بطور رسمی نظر مثبت خود پیرامون وزیر شدن زنان را مطرح میکنند که با توجه به جایگاه بالای وزارت در ساختار سیاسی کشور، التفات ویژه به نقش آفرینی سیاسی زنان در جامعه است.
🔻چهارم، توجه دادن به نقش زنان در انتخابات
بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب در دیدار با بانوان توجه دادن به نقش زنان در انتخابات بود، برای اینکه اولاً خانواده را وادار به فعال بودن در انتخابات کنند و ثانیاً این فعال بودن را با تحقیق و دقت و شناخت پیش ببرند. حتی شناخت جریانها و اشخاص را در برخی موارد از سوی زنان دقیقتر دانستند.
این کلام گرچه پیرامون انتخابات بیان شده، اما در یک تقسیم بندی کلی توجه دادن به نقش آفرینی سیاسی دیگری از زنان است و در کلیت میتوان برآورد بخشهای سیاسی سخنان رهبری را همین امر دانست که سیاست زنانه و مردانه ندارد و امری فراتر از جنسیت است.
۱۹ دی ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
📝مجرمین را محاکمه نکنید؛ چون آنها حق رأی دارند!
🔻روایت اول: «بیش از یک سال است زنانی که حجاب اختیاری را انتخاب کردهاند با مشکلات و محدودیتهای بسیاری روبهرو هستند. حتی اخراج از ادارات و ندادن خدمات اداری و بانکی هم مطرح شد. در این شرایط سخنگوی شورای نگهبان اعلام میکند که هیچ مانعی برای رای دادن این زنان بیحجاب وجود ندارد. جالب آن است که اگر زنان برای رسیدن به صندوقهای رای از مترو استفاده کنند با تذکر حجاببانها روبهرو میشوند. اگر قرار باشد با خودروی شخصی پای صندوقهای رای بروند، جریمه و شاید توقیف شوند و... حالا بیحجابها که بهزعم مصوبه «حجاب و عفاف» قانونگریزند، با وجود قانونستیزی هم میتوانند با حجاب اختیاری پای صندوقهای رای بروند، اما این مشارکت به معنای جرائم سنگین مالی، محرومیت از برخی خدمات و حتی اخراج از ادارات است.»
🔻روایت دوم: سالهاست که مفسد اقتصادی، مجرم امنیتی، دزد، قاچاقچی و قاتل با مشکلات و محدودیتهای بسیاری روبرو هستند. این محدودیتها به مصادره اموال، اعدام، حبس و شلاق نیز انجامیده است و تنشهای بسیاری را در جامعه به وجود آورد. حتی اخراج از ادارات و محرومیتهای اجتماعی هم مطرح شد. با این حال هیچ مانعی برای رأی دادن این مجرمین وجود ندارد. جالب آنکه اگر مجرمین با جرم مشهود، برای رسیدن به صندوقهای رای از مترو استفاده کنند، دستگیر میشوند. اما این قانونگریزها با وجود قانونستیزی، میتوانند پای صندوقهای رأی بروند و رأی بدهند و این مشارکت به معنای مجازات آنهاست، چون نمایندگان مجلس قوانینی علیه این مجرمین وضع کرده یا میکنند.
🔻روایت اول، مطلب روزنامه اصلاحطلب هممیهن است که میکوشد میان برخورد با جرم مشهود «کشف حجاب» و دادن حق رأی به افراد، تناقض نشان دهد. روایت دوم روایت ما در غالب یک جدل است که میگوید میتوان بجای فرد بی حجاب، هر مجرمی را نشاند و نتیجه گرفت که مشارکت آنها در انتخابات علیهشان میشود، چون نمایندگان مجلس علیه مجرمین قانونگذاری میکنند!
🔻حرف روزنامه تندروی اصلاحطلب البته بیربط است، هر مجرمی در حال ارتکاب جرم در خیابان یا مترو یا ماشین شخصی، هدف برخورد پلیس قرار میگیرد، اما این برخورد به معنای سلب حق رأی از او نیست. از سویی این عدم سلب حق رأی هم برای سوءاستفاده از مشارکت او نیست، بلکه یک امتیاز است و نشانگر اهمیت حق رأی افراد که با هیچ جرم و جنایتی از او سلب نمیشود.
🔻صندوق رأی در زندانها هم میرود، مجرمین جنایی و اقتصادی و امنیتی هم میتوانند رأی بدهند، حتی مخالفان جمهوری اسلامی و حتی افراد محصوری همچون موسوی و کروبی هم حق رأیشان سلب نشده است. اما اینکه حق مشارکت در انتخابات دارند، به معنای توجیه اقدام مجرمانه آنها یا مجوز برای بی قانونی نیست و از سویی دیگر، برخورد با جرم افراد به معنای سلب حق رای از آنها نیست. آیا چون بی حجاب حق رأی دارد، نباید با عمل مجرمانه او برخورد کرد یا چون با عمل مجرمانه او برخورد کردند، پس حق رأی را هم از او بگیرند و بگویند نمیتوانی رأی بدهی؟ آیا در آن صورت همین تندروها نمیگفتند بخاطر یک جرم، حقوق قانونی فرد را سلب کردهاند و فریاد واجمهوریتا سر نمیدادند؟
🔻روایت روزنامه هممیهن که با ادبیاتی دیگر، در توییت برخی خواص اصلاحطلب هم تکرار شده، بخشی از یک جریانسازی و خطی است که میکوشد دوقطبی حجاب و بی حجابی را به صندوقهای رأی بکشاند و به هر کسی که محجبه نیست یا با حجاب اسلامی مخالف است، بگوید که در انتخابات شرکت نکنید. ساخت این دوقطبی را هم از نشست خبری سخنگوی شورای نگهبان کلید زدند و از او درباره مشارکت بی حجابها در انتخابات پرسیدند و وقتی او گفت مانعی نیست، طوری به نقد و بررسی پرداختند که گویی سخنگوی شورا این افراد را دعوت به حضور در انتخابات کرده است و میخواهد از مشارکت آنها سوءاستفاده کند! در حالی که سخنگو در برابر یک سوال بی ربط با پاسخی روشن قرار گرفته بود و چه باید میگفت؟ باید میگفت حق مشارکت ندارند و حق رای را از آنها میگرفت؟!
🔻اصلاحطلبان البته میخواهند حق رأی را از اقشار مختلف مردم به بهانههای متفاوت بگیرند تا مشارکت در انتخابات پایین باشد. خط اصلی تندروهای اصلاحطلب در انتخاباتهایی که میدانند پیروزی از آن آنها نیست، عدم کاندیداتوری و در کنار آن تلاش برای عدم مشارکت مردم است.
🔻در انتخابات پیشرو نیز آنها در همین مسیر هستند و اکنون هم در پی آن که یک غیریت سازی و دوقطبی تازه شکل دهند و بدحجابها را از حضور پای صندوق رأی بترسانند و بگویند مشارکت در انتخابات علیه خودتان میشود. سوالی که مجالی دیگر برای جواب میطلبد این است که چرا اصلاحطلبان از مشارکت مردم در انتخابات واهمه دارند و همه تلاششان را برای کاهش مشارکت مردم در انتخابات میکنند؟
۲۶ دی ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
🔻روایت اول: «بیش از یک سال است زنانی که حجاب اختیاری را انتخاب کردهاند با مشکلات و محدودیتهای بسیاری روبهرو هستند. حتی اخراج از ادارات و ندادن خدمات اداری و بانکی هم مطرح شد. در این شرایط سخنگوی شورای نگهبان اعلام میکند که هیچ مانعی برای رای دادن این زنان بیحجاب وجود ندارد. جالب آن است که اگر زنان برای رسیدن به صندوقهای رای از مترو استفاده کنند با تذکر حجاببانها روبهرو میشوند. اگر قرار باشد با خودروی شخصی پای صندوقهای رای بروند، جریمه و شاید توقیف شوند و... حالا بیحجابها که بهزعم مصوبه «حجاب و عفاف» قانونگریزند، با وجود قانونستیزی هم میتوانند با حجاب اختیاری پای صندوقهای رای بروند، اما این مشارکت به معنای جرائم سنگین مالی، محرومیت از برخی خدمات و حتی اخراج از ادارات است.»
🔻روایت دوم: سالهاست که مفسد اقتصادی، مجرم امنیتی، دزد، قاچاقچی و قاتل با مشکلات و محدودیتهای بسیاری روبرو هستند. این محدودیتها به مصادره اموال، اعدام، حبس و شلاق نیز انجامیده است و تنشهای بسیاری را در جامعه به وجود آورد. حتی اخراج از ادارات و محرومیتهای اجتماعی هم مطرح شد. با این حال هیچ مانعی برای رأی دادن این مجرمین وجود ندارد. جالب آنکه اگر مجرمین با جرم مشهود، برای رسیدن به صندوقهای رای از مترو استفاده کنند، دستگیر میشوند. اما این قانونگریزها با وجود قانونستیزی، میتوانند پای صندوقهای رأی بروند و رأی بدهند و این مشارکت به معنای مجازات آنهاست، چون نمایندگان مجلس قوانینی علیه این مجرمین وضع کرده یا میکنند.
🔻روایت اول، مطلب روزنامه اصلاحطلب هممیهن است که میکوشد میان برخورد با جرم مشهود «کشف حجاب» و دادن حق رأی به افراد، تناقض نشان دهد. روایت دوم روایت ما در غالب یک جدل است که میگوید میتوان بجای فرد بی حجاب، هر مجرمی را نشاند و نتیجه گرفت که مشارکت آنها در انتخابات علیهشان میشود، چون نمایندگان مجلس علیه مجرمین قانونگذاری میکنند!
🔻حرف روزنامه تندروی اصلاحطلب البته بیربط است، هر مجرمی در حال ارتکاب جرم در خیابان یا مترو یا ماشین شخصی، هدف برخورد پلیس قرار میگیرد، اما این برخورد به معنای سلب حق رأی از او نیست. از سویی این عدم سلب حق رأی هم برای سوءاستفاده از مشارکت او نیست، بلکه یک امتیاز است و نشانگر اهمیت حق رأی افراد که با هیچ جرم و جنایتی از او سلب نمیشود.
🔻صندوق رأی در زندانها هم میرود، مجرمین جنایی و اقتصادی و امنیتی هم میتوانند رأی بدهند، حتی مخالفان جمهوری اسلامی و حتی افراد محصوری همچون موسوی و کروبی هم حق رأیشان سلب نشده است. اما اینکه حق مشارکت در انتخابات دارند، به معنای توجیه اقدام مجرمانه آنها یا مجوز برای بی قانونی نیست و از سویی دیگر، برخورد با جرم افراد به معنای سلب حق رای از آنها نیست. آیا چون بی حجاب حق رأی دارد، نباید با عمل مجرمانه او برخورد کرد یا چون با عمل مجرمانه او برخورد کردند، پس حق رأی را هم از او بگیرند و بگویند نمیتوانی رأی بدهی؟ آیا در آن صورت همین تندروها نمیگفتند بخاطر یک جرم، حقوق قانونی فرد را سلب کردهاند و فریاد واجمهوریتا سر نمیدادند؟
🔻روایت روزنامه هممیهن که با ادبیاتی دیگر، در توییت برخی خواص اصلاحطلب هم تکرار شده، بخشی از یک جریانسازی و خطی است که میکوشد دوقطبی حجاب و بی حجابی را به صندوقهای رأی بکشاند و به هر کسی که محجبه نیست یا با حجاب اسلامی مخالف است، بگوید که در انتخابات شرکت نکنید. ساخت این دوقطبی را هم از نشست خبری سخنگوی شورای نگهبان کلید زدند و از او درباره مشارکت بی حجابها در انتخابات پرسیدند و وقتی او گفت مانعی نیست، طوری به نقد و بررسی پرداختند که گویی سخنگوی شورا این افراد را دعوت به حضور در انتخابات کرده است و میخواهد از مشارکت آنها سوءاستفاده کند! در حالی که سخنگو در برابر یک سوال بی ربط با پاسخی روشن قرار گرفته بود و چه باید میگفت؟ باید میگفت حق مشارکت ندارند و حق رای را از آنها میگرفت؟!
🔻اصلاحطلبان البته میخواهند حق رأی را از اقشار مختلف مردم به بهانههای متفاوت بگیرند تا مشارکت در انتخابات پایین باشد. خط اصلی تندروهای اصلاحطلب در انتخاباتهایی که میدانند پیروزی از آن آنها نیست، عدم کاندیداتوری و در کنار آن تلاش برای عدم مشارکت مردم است.
🔻در انتخابات پیشرو نیز آنها در همین مسیر هستند و اکنون هم در پی آن که یک غیریت سازی و دوقطبی تازه شکل دهند و بدحجابها را از حضور پای صندوق رأی بترسانند و بگویند مشارکت در انتخابات علیه خودتان میشود. سوالی که مجالی دیگر برای جواب میطلبد این است که چرا اصلاحطلبان از مشارکت مردم در انتخابات واهمه دارند و همه تلاششان را برای کاهش مشارکت مردم در انتخابات میکنند؟
۲۶ دی ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
📝محسن هاشمی خاطرات اتهامات به پدرش را زنده کرد
🔻محسن هاشمی طی گفتگویی با روزنامه شرق، در سخنانی عجیب ادعا کرد که حاکمیت هنوز نتوانسته دلیل فوت پدرش را بهعنوان یک فوت نرمال استحکام بخشد!
🔻شایعات ضدانقلاب و برخی تندروهای داخلی همیشه علیه نظام وجود داشته است و همیشه هم نظام مورد اتهام نمیتواند به شکل کامل خود را از دروغهای گفته شده، تبرئه کند. اما اینکه تصور شود همه مردم این شایعات را باور کردهاند، تخیل محسن هاشمی است. وگرنه در میان عامه مردم این شبهه که مرحوم هاشمی در استخری شبههناک! مشغول ورزش و تفریح بودهاند، به نظر پررنگتر میآید. آیا این پررنگ بودن به معنای درست بودن چنین شبههای است؟
🔻سالهاست مردم در مورد اموال خانواده هاشمی رفسنجانی شبهاتی پررنگ دارند. خصوصاً اینکه یکی از فرزندان هاشمی رفسنجانی (مهدی) سالها به دلیل فساد اقتصادی در زندان بود و این شبهات را در مورد کل خانواده پررنگتر کرد. آیا پررنگی این شبهات اقتصادی در مورد مرحوم هاشمی و خانوادهاش الزاما نشانه درست بودن آنهاست؟
🔻اگر هم بحث مرگ مشکوک است که عدهای در مورد فوت مرحوم سید احمد خمینی هم که در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی رخ داد و درگذشتی طبیعی بود، حرفهای دیگری میزنند. آیا وجود چنین شبهاتی یعنی آنها درست هستند؟ آیا پدر محسن هاشمی به عنوان بخشی اصلی از حاکمیت در دهه هفتاد توانست برای این عده مرگ طبیعی احمد خمینی را توجیه کند؟
🔻از این سنخ اتهامات کم به مرحوم هاشمی وارد نشده و اغلب هم نادرست بوده، اما کسی که نمیخواهد توجیه شود، توجیه نمیشود. کما اینکه دوستان امروز محسن هاشمی چنان بر طبل این اتهامات دمیدند و عالیجناب سرخپوش و خاکستری راه انداختند که در اوج ناراحتی، هاشمی رفسنجانی مجبور به انصراف از نمایندگی مجلس ششم شد. آیا آن اتهامات درست بودند؟
🔻خانواده هاشمی گویا نمیخواهند متوجه باشند که پدرشان بخشی از این حاکمیت بوده و هر بار با طرح موضوعاتی سخیف، در واقع خودزنی میکنند و خاطرات اتهامات دروغین به پدرشان را زنده میکنند.
۹ بهمن ۴۰۲
@asoupar
https://hottg.com/asouparmedia/18
🔻محسن هاشمی طی گفتگویی با روزنامه شرق، در سخنانی عجیب ادعا کرد که حاکمیت هنوز نتوانسته دلیل فوت پدرش را بهعنوان یک فوت نرمال استحکام بخشد!
🔻شایعات ضدانقلاب و برخی تندروهای داخلی همیشه علیه نظام وجود داشته است و همیشه هم نظام مورد اتهام نمیتواند به شکل کامل خود را از دروغهای گفته شده، تبرئه کند. اما اینکه تصور شود همه مردم این شایعات را باور کردهاند، تخیل محسن هاشمی است. وگرنه در میان عامه مردم این شبهه که مرحوم هاشمی در استخری شبههناک! مشغول ورزش و تفریح بودهاند، به نظر پررنگتر میآید. آیا این پررنگ بودن به معنای درست بودن چنین شبههای است؟
🔻سالهاست مردم در مورد اموال خانواده هاشمی رفسنجانی شبهاتی پررنگ دارند. خصوصاً اینکه یکی از فرزندان هاشمی رفسنجانی (مهدی) سالها به دلیل فساد اقتصادی در زندان بود و این شبهات را در مورد کل خانواده پررنگتر کرد. آیا پررنگی این شبهات اقتصادی در مورد مرحوم هاشمی و خانوادهاش الزاما نشانه درست بودن آنهاست؟
🔻اگر هم بحث مرگ مشکوک است که عدهای در مورد فوت مرحوم سید احمد خمینی هم که در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی رخ داد و درگذشتی طبیعی بود، حرفهای دیگری میزنند. آیا وجود چنین شبهاتی یعنی آنها درست هستند؟ آیا پدر محسن هاشمی به عنوان بخشی اصلی از حاکمیت در دهه هفتاد توانست برای این عده مرگ طبیعی احمد خمینی را توجیه کند؟
🔻از این سنخ اتهامات کم به مرحوم هاشمی وارد نشده و اغلب هم نادرست بوده، اما کسی که نمیخواهد توجیه شود، توجیه نمیشود. کما اینکه دوستان امروز محسن هاشمی چنان بر طبل این اتهامات دمیدند و عالیجناب سرخپوش و خاکستری راه انداختند که در اوج ناراحتی، هاشمی رفسنجانی مجبور به انصراف از نمایندگی مجلس ششم شد. آیا آن اتهامات درست بودند؟
🔻خانواده هاشمی گویا نمیخواهند متوجه باشند که پدرشان بخشی از این حاکمیت بوده و هر بار با طرح موضوعاتی سخیف، در واقع خودزنی میکنند و خاطرات اتهامات دروغین به پدرشان را زنده میکنند.
۹ بهمن ۴۰۲
@asoupar
https://hottg.com/asouparmedia/18
Telegram
asoupar_media
خودزنی محسن هاشمی در مورد مرگ پدرش
📝آقای ظریف، افتخاراتتان را خاک نکنید!
🔻ما، همین مایی که سالها منتقد محمدجواد ظریف بودیم و هستیم، گاه پیش آمده که برای همین ظریف هم دست زدهایم و به احترامش ایستادهایم. یکی از مواقعی که نمیشد ظریف را تحسین نکرد، آن روز بهاری سال ۹۵ بود که فیلم پاسخ ظریف به یک خبرنگار خارجی در نشست ماه قبل یک موسسه بینالمللی در نیوزیلند درباره آزمایشهای موشکی ایران منتشر شد. در آنجا خبرنگار خارجی از وزیر خارجه کشورمان درباره آزمایشهای موشکی ایران پرسید و اینکه « آزمایشهای موشکی ایران مخالف قطعنامههای شورای امنیت و سازمان ملل است و چرا شما چنین کاری میکنید؟»
🔻پاسخ ظریف ابتدا یک خنده بود و بعد ایستاد تا خبرنگار او را کاملاً ببیند و شروع به جواب کرد: «شما که این سوال را مطرح میکنید، هدف یک جنگ ۸ ساله نبودهاید. جنگی که در آن شهرهای شما هدف باران موشکهایی که کلاهک شیمیایی حمل میکنند، قرار میگیرند و شما حتی یک موشک نداشتید تا مقابله کنید. که اگر داشتیم، شاید صدام حسین حملاتش را متوقف میکرد. ما از این کشور به آن کشور میرفتیم و التماس میکردیم، تکرار می کنم؛ التماس میکردیم برای یک عدد موشک اسکاد تا از مردم خود دفاع کنیم... ما مشمول مسائل اولیه دفاعی هستیم که نیاز داریم برای جلوگیری از به وجود آمدن یک صدام حسین دیگر که بخواهد با سلاح شیمیایی به ما حمله کند.»
🔻برای مایی که با همه انتقادات جدی و شدید همیشگی، اینجا برای ظریف دست زدیم و به بیانش افتخار کردیم، سخت است که ببینیم او همینها را هم دارد خاک میکند و چنانچه پیشتر هم در یادداشتی دیگر نوشتم، گویی ابایی ندارد که رفتار سیاسیاش مصداق آن ضربالمثل باشد که «دیگی که برای من نمیجوشد...»!
🔻محمد جواد ظریف، اخیراً طی سخنانی گفته که: «امروز در حال ورود به دنیایی هستیم که انسانها در آن صاحب نقش هستند. بزرگترین قدرت نظامی جهان که از مردم بیگانه شده بود، سقوط کرد. قدرت وابسته در ایران که از حمایت بینالمللی برخوردار بود به واسطه مردم سقوط کرد. جنگ به رغم برتری تسلیحاتی صدام، توسط مردم مورد مقاومت قرار گرفت.»
🔻او یکی از دلایل اصلی عدم حمله آمریکا به ایران در سال ۲۰۰۲ را «جغرافیای وسیع ایران، همراه با مردمی که با حکومت هستند» عنوان میکند و بعد در عبارتی عجیب میگوید: «لذا اینجا مردم بودند که سلاح ما را نجات دادند، نه سلاح ما که مردم را نجات دهد!... ما پاسخ هر چیز را با پهپاد و موشک تصور کردیم...»
🔻باید ازظریف پرسید که مگر در جریان حمله صدام به ایران، قدرت مردمی نداشتیم؟ پس چرا کشور به کشور دنبال موشک اسکاد التماس میکردید؟ چرا این مردم شهرشان (خرمشهر) اشغال شد و بیش از یک سال و نیم در اشغال دشمن بعثی باقی ماند؟ اصلاً چرا صدام علیرغم آنکه جمهوری اسلامی تازه با رأی ۹۸ درصدی مردم شکل گرفته و قدرت مردم را با خود داشت، به ایران حمله کرد؟ بله، چنانچه از سخنان خود ظریف ذکر کردیم، برای دفاع از مردم و برای آنکه صدام دیگری مقابل این ملت ساخته نشود، به «سلاح» نیاز است.
🔻برای سخنان اخیر ظریف، پاسخهای ساده کم نیست، مثالهای واقعی متعددی هم وجود دارد که ناقض سخنان اخیر اوست که همراه با اداهای روشنفکری و گرفتن ژستهای ضدجنگ بیان شده است، اما یک سوال مهمتری وجود دارد و آن اینکه چرا ظریف اصرار دارد سلاح و مردم را دو قطب مقابل هم تعریف کند؟
🔻قدرت یک کشور در نبردهای نظامی «مردم مسلح» است، یعنی هم مردم و هم اسلحه، یکی بدون دیگری جواب نمیدهد. اسلحهای که بر زمین باشد و ملتی همراه نباشند که آن را بکار گیرند و یا ملتی که دستشان خالی است و ابزار دفاع ندارند، کاری در جنگ نظامی پیش نمیبرند. بی اسلحه کافی و علرغم حضور همه اقشار مردم در میدان، باید کشور به کشور بروید و التماس موشک کنید تا مردم کمتری شهید و قربانی حمله نظامی دشمن شوند. چه چیز باید باعث شود تا ظریف یک دوقطبی کذایی ملت- اسلحه همچون دوقطبی کذایی میدان-دیپلماسی بسازد و دو بال یک پرنده را دو قطب متقابل نشان دهد و موضوع مناقشه از هیچ بسازد؟
🔻دنیا سالهاست دنیای صلحهای مسلح است و قدرتهای بزرگ نه از سر حقوق بشر و دلسوزی و یا همراهی و حضور ملتها، بلکه از ترس تسلیحات یکدیگر به هم حمله نمیکنند، چنان گرگهای گرسنهای که دندان بهم نشان میدهند و همین دندانها مانع جنگشان میشود.
🔻میبینید، ما هم همیشه نخواستهایم مقابل و مخالف ظریف باشیم، اما چه میشود کرد که او قدم به قدم همان نقاط سفید اندک را هم با مواضع جدید خاک میکند و حتی برای اعتبار خودش هم دل نمیسوزاند.
روزنامه جوان
۱۷ بهمن ۴۰۲
@asoupar
🔻ما، همین مایی که سالها منتقد محمدجواد ظریف بودیم و هستیم، گاه پیش آمده که برای همین ظریف هم دست زدهایم و به احترامش ایستادهایم. یکی از مواقعی که نمیشد ظریف را تحسین نکرد، آن روز بهاری سال ۹۵ بود که فیلم پاسخ ظریف به یک خبرنگار خارجی در نشست ماه قبل یک موسسه بینالمللی در نیوزیلند درباره آزمایشهای موشکی ایران منتشر شد. در آنجا خبرنگار خارجی از وزیر خارجه کشورمان درباره آزمایشهای موشکی ایران پرسید و اینکه « آزمایشهای موشکی ایران مخالف قطعنامههای شورای امنیت و سازمان ملل است و چرا شما چنین کاری میکنید؟»
🔻پاسخ ظریف ابتدا یک خنده بود و بعد ایستاد تا خبرنگار او را کاملاً ببیند و شروع به جواب کرد: «شما که این سوال را مطرح میکنید، هدف یک جنگ ۸ ساله نبودهاید. جنگی که در آن شهرهای شما هدف باران موشکهایی که کلاهک شیمیایی حمل میکنند، قرار میگیرند و شما حتی یک موشک نداشتید تا مقابله کنید. که اگر داشتیم، شاید صدام حسین حملاتش را متوقف میکرد. ما از این کشور به آن کشور میرفتیم و التماس میکردیم، تکرار می کنم؛ التماس میکردیم برای یک عدد موشک اسکاد تا از مردم خود دفاع کنیم... ما مشمول مسائل اولیه دفاعی هستیم که نیاز داریم برای جلوگیری از به وجود آمدن یک صدام حسین دیگر که بخواهد با سلاح شیمیایی به ما حمله کند.»
🔻برای مایی که با همه انتقادات جدی و شدید همیشگی، اینجا برای ظریف دست زدیم و به بیانش افتخار کردیم، سخت است که ببینیم او همینها را هم دارد خاک میکند و چنانچه پیشتر هم در یادداشتی دیگر نوشتم، گویی ابایی ندارد که رفتار سیاسیاش مصداق آن ضربالمثل باشد که «دیگی که برای من نمیجوشد...»!
🔻محمد جواد ظریف، اخیراً طی سخنانی گفته که: «امروز در حال ورود به دنیایی هستیم که انسانها در آن صاحب نقش هستند. بزرگترین قدرت نظامی جهان که از مردم بیگانه شده بود، سقوط کرد. قدرت وابسته در ایران که از حمایت بینالمللی برخوردار بود به واسطه مردم سقوط کرد. جنگ به رغم برتری تسلیحاتی صدام، توسط مردم مورد مقاومت قرار گرفت.»
🔻او یکی از دلایل اصلی عدم حمله آمریکا به ایران در سال ۲۰۰۲ را «جغرافیای وسیع ایران، همراه با مردمی که با حکومت هستند» عنوان میکند و بعد در عبارتی عجیب میگوید: «لذا اینجا مردم بودند که سلاح ما را نجات دادند، نه سلاح ما که مردم را نجات دهد!... ما پاسخ هر چیز را با پهپاد و موشک تصور کردیم...»
🔻باید ازظریف پرسید که مگر در جریان حمله صدام به ایران، قدرت مردمی نداشتیم؟ پس چرا کشور به کشور دنبال موشک اسکاد التماس میکردید؟ چرا این مردم شهرشان (خرمشهر) اشغال شد و بیش از یک سال و نیم در اشغال دشمن بعثی باقی ماند؟ اصلاً چرا صدام علیرغم آنکه جمهوری اسلامی تازه با رأی ۹۸ درصدی مردم شکل گرفته و قدرت مردم را با خود داشت، به ایران حمله کرد؟ بله، چنانچه از سخنان خود ظریف ذکر کردیم، برای دفاع از مردم و برای آنکه صدام دیگری مقابل این ملت ساخته نشود، به «سلاح» نیاز است.
🔻برای سخنان اخیر ظریف، پاسخهای ساده کم نیست، مثالهای واقعی متعددی هم وجود دارد که ناقض سخنان اخیر اوست که همراه با اداهای روشنفکری و گرفتن ژستهای ضدجنگ بیان شده است، اما یک سوال مهمتری وجود دارد و آن اینکه چرا ظریف اصرار دارد سلاح و مردم را دو قطب مقابل هم تعریف کند؟
🔻قدرت یک کشور در نبردهای نظامی «مردم مسلح» است، یعنی هم مردم و هم اسلحه، یکی بدون دیگری جواب نمیدهد. اسلحهای که بر زمین باشد و ملتی همراه نباشند که آن را بکار گیرند و یا ملتی که دستشان خالی است و ابزار دفاع ندارند، کاری در جنگ نظامی پیش نمیبرند. بی اسلحه کافی و علرغم حضور همه اقشار مردم در میدان، باید کشور به کشور بروید و التماس موشک کنید تا مردم کمتری شهید و قربانی حمله نظامی دشمن شوند. چه چیز باید باعث شود تا ظریف یک دوقطبی کذایی ملت- اسلحه همچون دوقطبی کذایی میدان-دیپلماسی بسازد و دو بال یک پرنده را دو قطب متقابل نشان دهد و موضوع مناقشه از هیچ بسازد؟
🔻دنیا سالهاست دنیای صلحهای مسلح است و قدرتهای بزرگ نه از سر حقوق بشر و دلسوزی و یا همراهی و حضور ملتها، بلکه از ترس تسلیحات یکدیگر به هم حمله نمیکنند، چنان گرگهای گرسنهای که دندان بهم نشان میدهند و همین دندانها مانع جنگشان میشود.
🔻میبینید، ما هم همیشه نخواستهایم مقابل و مخالف ظریف باشیم، اما چه میشود کرد که او قدم به قدم همان نقاط سفید اندک را هم با مواضع جدید خاک میکند و حتی برای اعتبار خودش هم دل نمیسوزاند.
روزنامه جوان
۱۷ بهمن ۴۰۲
@asoupar
📝هالههای خاتمی
🔻۱۴ سال از انتخابات ۸۸ و فتنه تقلب میگذرد، اما همچنان روشن نیست محمد خاتمی، به عنوان لیدر اصلی اصلاحطلبان چه موضعی در خصوص اصل ادعای تقلب در آن انتخابات دارد. همین هاله ابهام باعث شده هر از چندی، غائلهای مجازی یا رسانهای درباره نظر خاتمی به راه بیفتد و یک سو مخالفان خاتمی بگویند او در خفا گفته که تقلب نشده است و سوی دیگر، مریدان او تکذیب کنند و همه حرف بزنند جز خود خاتمی!
🔻این روزها باز هم غائله بالا گرفته است. انتشار محتوایی در تلویزیون از قول یکی از میهمانان برنامه که بر اذعان خاتمی پیرامون عدم تقلب در انتخابات ۸۸ تأکید دارد، باز این سؤال را به متن سیاسی رسانهها و فضای مجازی آورده است که خاتمی درباره تقلب در آن انتخابات چه نظری دارد؟
🔻شواهد و قرائن و نقلهایی وجود دارد که نشان میدهد خاتمی به وقوع تقلب اعتقاد نداشته و ندارد. او سال ۹۰ در بنیاد باران دیداری با برخی فعالان رسانهای داشته که حداقل برخی از آنان اصلاحطلب نبودهاند. حاضران در جلسه نقل کردهاند که خاتمی آنجا «صراحتاً» گفته که «تقلب نشده است» و خاتمی با ملاحظهی از دست ندادن حمایت بدنه جنبش سبز و نیز با این اعتقاد که حامیان تقلب با بیان عدم تقلب، به سوی نظام برنمیگشتند، بلکه سمت و سوی خارج از کشور را داشتند، از بیان علنی و رسمی اعتقاد خود به عدم تقلب طفره میرود.
🔻حالا جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات و از مریدان نزدیک به خاتمی، کل وجود چنین جلسهای را که طی سالهای گذشته بارها پیرامون آن در رسانههای مختلف صحبت شده، پس از ۱۲ سال تکذیب میکند، در حالی که سعید نورمحمدی، فعال سیاسی اصلاحطلب و سخنگوی حزب ندای ایرانیان، تأکید دارد که خود در آن جلسه حاضر بوده است!
🔻از سخنان رهبر انقلاب هم برمیآید که خاتمی در جریان وقایع پس از انتخابات ۸۸ اعتقاد به ابطال انتخابات را تکذیب کرده است و همین موضوع، اعتقادات قلبی او به تقلب نشدن را نشان میدهد.
🔻باز هم میتوان قرائن و شواهد آورد که نشان دهد موضع خاتمی درباره تقلب چه بوده و چگونه میان حرف و عمل خصوصی و عمومیاش تضاد وجود داشته است، اما موضوع اصلی که این نیست. همین که هنوز پس از ۱۴ سال، چنین سؤالی وجود دارد که نظر واقعی خاتمی درباره تقلب در انتخابات ۸۸ چیست، کافی است تا درجه شفافیت و بلکه صداقت مواضع سیاسی محمد خاتمی را بتوانیم بسنجیم! در واقع موضوع اصلی الان این نیست که خاتمی معتقد به تقلب بود یا نبود، بلکه موضوع اصلی این است که چرا پس از ۱۴ سال هنوز این سؤال وجود دارد.
🔻خاتمی لیدر یک جریان سیاسی در ایران است. سیاستمداری است که یک دهه در این کشور وزیر بوده، هشت سال رئیسجمهور بوده و بارها در خصوص اتفاقات انتخاباتی سال ۸۸ بیانیه داده و سخنرانی کرده است، اما چرا موضعش درباره اصل وقوع یا عدم وقوع تقلب را علنی و صریح و رسمی و بیابهام بیان نمیکند؟
🔻۱۴ سال گذشته است و خاتمی هنوز میخواهد ابهام خود را حفظ کند تا هم آخرین حلقه وصل با نظام نگسلد و هم تندروهای حامی آشوب را از خود نراند. نظام البته درگیر بازی خاتمی نشده و این مشی را نپذیرفته و در کلام رهبری هم تصریح شده که «صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده، اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیکنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟».
🔻آن سو اما بدنه تندروی اصلاحطلب دل به خاتمی بسته و برای بیانیههای قشنگاش کف و سوت میزند. اهل آشوب البته از او گذشتهاند و او را هم آخوندی میدانند که باید برود، اما مریدان خاتمی همچنان شیفته او هستند و نمیخواهند و نمیتوانند خاتمی را بیهاله قدسی ببینند؛ و بپذیرند که فریبشان داده است.
🔻برای بسیاری از اصلاحطلبان خاتمی یک هاله قدسی دارد. انتقاد و اعتراض به او ممنوع است و کلامش را بیاستدلال و مدرک میپذیرند و «هر چه آن خسرو کند، شیرین کند»، لذا حاضرند کل جلسه را گرچه حاضران جلسه حی و حاضر هستند، تکذیب کنند و اعتبار خود را آتش زنند، اما یک بار از خاتمی مطالبه نکنند که هاله ابهام را پس از ۱۴ سال بسوزاند و همچون یک سیاستمدار حرفهای، موضع خود را درباره یکی از مهمترین وقایع سیاسی معاصر بیان کند.
🔻خاتمی به همین هالهها زنده است، هاله ابهام در مواضع و هاله قدسی برای اصلاحطلبان. اگر شفاف شود، دیگر نمیتواند هم رفیق قافله باشد و هم شریک دزد و اگر زمینی باشد، دیگر مریدانش همه اقداماتش را توجیه نمیکنند و عیان میشود که پادشاه لخت است؛ لذا همچنان بعد از ۱۴ سال درباره اعتقادش پیرامون تقلب ساکت مانده است.
۲۵ بهمن ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
https://hottg.com/asouparmedia/19
🔻۱۴ سال از انتخابات ۸۸ و فتنه تقلب میگذرد، اما همچنان روشن نیست محمد خاتمی، به عنوان لیدر اصلی اصلاحطلبان چه موضعی در خصوص اصل ادعای تقلب در آن انتخابات دارد. همین هاله ابهام باعث شده هر از چندی، غائلهای مجازی یا رسانهای درباره نظر خاتمی به راه بیفتد و یک سو مخالفان خاتمی بگویند او در خفا گفته که تقلب نشده است و سوی دیگر، مریدان او تکذیب کنند و همه حرف بزنند جز خود خاتمی!
🔻این روزها باز هم غائله بالا گرفته است. انتشار محتوایی در تلویزیون از قول یکی از میهمانان برنامه که بر اذعان خاتمی پیرامون عدم تقلب در انتخابات ۸۸ تأکید دارد، باز این سؤال را به متن سیاسی رسانهها و فضای مجازی آورده است که خاتمی درباره تقلب در آن انتخابات چه نظری دارد؟
🔻شواهد و قرائن و نقلهایی وجود دارد که نشان میدهد خاتمی به وقوع تقلب اعتقاد نداشته و ندارد. او سال ۹۰ در بنیاد باران دیداری با برخی فعالان رسانهای داشته که حداقل برخی از آنان اصلاحطلب نبودهاند. حاضران در جلسه نقل کردهاند که خاتمی آنجا «صراحتاً» گفته که «تقلب نشده است» و خاتمی با ملاحظهی از دست ندادن حمایت بدنه جنبش سبز و نیز با این اعتقاد که حامیان تقلب با بیان عدم تقلب، به سوی نظام برنمیگشتند، بلکه سمت و سوی خارج از کشور را داشتند، از بیان علنی و رسمی اعتقاد خود به عدم تقلب طفره میرود.
🔻حالا جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات و از مریدان نزدیک به خاتمی، کل وجود چنین جلسهای را که طی سالهای گذشته بارها پیرامون آن در رسانههای مختلف صحبت شده، پس از ۱۲ سال تکذیب میکند، در حالی که سعید نورمحمدی، فعال سیاسی اصلاحطلب و سخنگوی حزب ندای ایرانیان، تأکید دارد که خود در آن جلسه حاضر بوده است!
🔻از سخنان رهبر انقلاب هم برمیآید که خاتمی در جریان وقایع پس از انتخابات ۸۸ اعتقاد به ابطال انتخابات را تکذیب کرده است و همین موضوع، اعتقادات قلبی او به تقلب نشدن را نشان میدهد.
🔻باز هم میتوان قرائن و شواهد آورد که نشان دهد موضع خاتمی درباره تقلب چه بوده و چگونه میان حرف و عمل خصوصی و عمومیاش تضاد وجود داشته است، اما موضوع اصلی که این نیست. همین که هنوز پس از ۱۴ سال، چنین سؤالی وجود دارد که نظر واقعی خاتمی درباره تقلب در انتخابات ۸۸ چیست، کافی است تا درجه شفافیت و بلکه صداقت مواضع سیاسی محمد خاتمی را بتوانیم بسنجیم! در واقع موضوع اصلی الان این نیست که خاتمی معتقد به تقلب بود یا نبود، بلکه موضوع اصلی این است که چرا پس از ۱۴ سال هنوز این سؤال وجود دارد.
🔻خاتمی لیدر یک جریان سیاسی در ایران است. سیاستمداری است که یک دهه در این کشور وزیر بوده، هشت سال رئیسجمهور بوده و بارها در خصوص اتفاقات انتخاباتی سال ۸۸ بیانیه داده و سخنرانی کرده است، اما چرا موضعش درباره اصل وقوع یا عدم وقوع تقلب را علنی و صریح و رسمی و بیابهام بیان نمیکند؟
🔻۱۴ سال گذشته است و خاتمی هنوز میخواهد ابهام خود را حفظ کند تا هم آخرین حلقه وصل با نظام نگسلد و هم تندروهای حامی آشوب را از خود نراند. نظام البته درگیر بازی خاتمی نشده و این مشی را نپذیرفته و در کلام رهبری هم تصریح شده که «صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده، اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیکنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟».
🔻آن سو اما بدنه تندروی اصلاحطلب دل به خاتمی بسته و برای بیانیههای قشنگاش کف و سوت میزند. اهل آشوب البته از او گذشتهاند و او را هم آخوندی میدانند که باید برود، اما مریدان خاتمی همچنان شیفته او هستند و نمیخواهند و نمیتوانند خاتمی را بیهاله قدسی ببینند؛ و بپذیرند که فریبشان داده است.
🔻برای بسیاری از اصلاحطلبان خاتمی یک هاله قدسی دارد. انتقاد و اعتراض به او ممنوع است و کلامش را بیاستدلال و مدرک میپذیرند و «هر چه آن خسرو کند، شیرین کند»، لذا حاضرند کل جلسه را گرچه حاضران جلسه حی و حاضر هستند، تکذیب کنند و اعتبار خود را آتش زنند، اما یک بار از خاتمی مطالبه نکنند که هاله ابهام را پس از ۱۴ سال بسوزاند و همچون یک سیاستمدار حرفهای، موضع خود را درباره یکی از مهمترین وقایع سیاسی معاصر بیان کند.
🔻خاتمی به همین هالهها زنده است، هاله ابهام در مواضع و هاله قدسی برای اصلاحطلبان. اگر شفاف شود، دیگر نمیتواند هم رفیق قافله باشد و هم شریک دزد و اگر زمینی باشد، دیگر مریدانش همه اقداماتش را توجیه نمیکنند و عیان میشود که پادشاه لخت است؛ لذا همچنان بعد از ۱۴ سال درباره اعتقادش پیرامون تقلب ساکت مانده است.
۲۵ بهمن ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
https://hottg.com/asouparmedia/19
Telegram
asoupar_media
🔻محمد خاتمی: من نمیگویم تقلب شده است...
🔻جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران (بنیاد خاتمی) و مسئول غیررسمی اعلام مواضع خاتمی، بجای بیان موضع خاتمی در مورد وقوع یا عدم وقوع تقلب در انتخابات ۸۸ میگوید چنین جلسهای اصلا برگزار نشده است! اما سعید نورمحمدی، سخنگوی…
🔻جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران (بنیاد خاتمی) و مسئول غیررسمی اعلام مواضع خاتمی، بجای بیان موضع خاتمی در مورد وقوع یا عدم وقوع تقلب در انتخابات ۸۸ میگوید چنین جلسهای اصلا برگزار نشده است! اما سعید نورمحمدی، سخنگوی…
🔻روز دوشنبه ۸ اسفند پدرخانم حسن خمینی هم در حرم امام خمینی دفن شد، وقتی کسی اعتبارش صرفاً بخاطر نسبت فامیلیاش با امام است، بخاطر همین نسبت فامیلی تولیت حرم را دارد و نگاهش به امام خمینی، نگاه فامیلی است، حرم بنیانگذار انقلاب اسلامی را هم مقبرهای خانوادگی میبیند.
https://x.com/asoupar/status/1762166483155583276?s=20
https://x.com/asoupar/status/1762166483155583276?s=20
🎉🎊جشن تکلیف سیاسی🎊🎉
🔹با حضور:
روزنامه نگار و فعال رسانه ای سرکار خانم کبری آسوپار
🔹زمان:
چهارشنبه ۹ اسفند ماه ساعت ۱۵:۳۰
🔹مکان:
سه راه افسریه بلوار خاتم الانبیاء خیابان قائم کوچه شهید رمضانی پلاک ۲۵ حسینیه سید الشهداء (شهید رمضانی )
طهورا(مجموعه توانمند سازی)
@asoupar
🔹با حضور:
روزنامه نگار و فعال رسانه ای سرکار خانم کبری آسوپار
🔹زمان:
چهارشنبه ۹ اسفند ماه ساعت ۱۵:۳۰
🔹مکان:
سه راه افسریه بلوار خاتم الانبیاء خیابان قائم کوچه شهید رمضانی پلاک ۲۵ حسینیه سید الشهداء (شهید رمضانی )
طهورا(مجموعه توانمند سازی)
@asoupar
📝برای این «رأی» رنج دوران بردهایم
🔻انتخابات آغاز شده بود و شهر در قرق نیروهای مسلح خلق ترکمن بود، آنچنان که مردم ترکمن از ترس جان خود امکان حضور در پای صندوقهای رأی را نداشتند. همه ماجرا هم همین درگیریهای از قبل شروع شده نبود؛ ستاد خلق ترکمن، هم همهپرسی فروردین ۵۸ را تحریم کرده بود و هم نیروهای ضدانقلاب تهدید کرده بودند که با رأیدهندگان برخورد خواهند کرد!
🔻ایرانیان ساکن سوئد و انگلیس و دانمارک و ... به یکی از مراکز دیپلماتیک ایران در این کشورها رفتهاند، بعضاً دهها کیلومتر راه طی کردهاند تا در انتخابات ریاست جمهوری ۴۰۰ شرکت کنند. جمعی از منافقین و سلطنتطلبها تجمع کردهاند، ناسزا میگویند و اگر پلیس مانع نمیشد حتماً حمله هم میکردند.
🔻مرداد سال ۶۰ دومین دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار میشد و ترورهای منافقین در آن روز بخصوص و از میان شهروندان عادی شدت گرفته بود تا مردم بترسند و پای صندوقهای رأی نروند. به صندوقهای رأی هم دستشان نرسید، وگرنه اصل ماجرا را منفجر میکردند! یک ماه بعد هم نتیجه انتخابات را که رئیس جمهور بود، ترور کردند تا مردم ایران را برای شرکت در انتخابات و البته نظام را تنبیه کنند و فکر میکردند از این مسیر میتوانند امتیاز بگیرند.
🔻این روایتهای کوتاه فقط بخشی از تاریخ سختی است که مردم ایران برای حاکمیت رآی خود در این سرزمین از سر گذراندهاند. از همان مشروطه تا همهپرسی جمهوری اسلامی که آغاز نظامی بر مبنای رأی مردم در ایران و پایان پادشاهی بوده، چنان مسیر پر و پیچ و خم بوده که باید گفت مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی، به معنای واقعی کلمه جنگیدهاند. از انقلاب مقابل طاغوت تا نبرد در برابر بعثیها تا مقاومت مقابل هر استکبار و هر تروریسمی، جنگیدهاند تا خود حاکم بر سرنوشت خود باشند و دیگری برایشان تصمیم نگیرد.
🔻ماجرای فتنه تقلب در دور دهم انتخابات ریاست جمهوری و ایستادن مقابل رای مردم هم فصل دیگری از دشمنیها با حق رأی مردم ایران بود. فتنهای که از ماهها قبل از انتخابات ۸۸ تا همین اکنون میکوشد مردم را از صندوق رأی، سلامت آن و نتیجه بخشی آن ناامید کند.
🔻واقعیت این است که رأی دادن در ایران همیشه اینقدر سهل و لطیف نبوده که با ترانه وطنم، وطنم و ذوق رأی اولیها و شادی مدنی همراه باشد. برخی برای آن حتی جان دادهاند. گذر از سلطنت تا رسیدن به جمهوریت، مسیر پر پیچ و خم و پر خطری بوده است که این مردم – فراتر از جناحبندیهای کنونی، فراتر از قومیتها، بعضاً حتی فراتر از دین خود- آن را پیمودهاند.
🔻حالا در این نقطه که سادهترین بخش نقش آفرینی مردم در حاکمیت دموکراسی در کشور است، برخی باز از تحریم میگویند و میگویند از این حق خود که برای آن خطرها کردهاید، خوندلها خوردهاید و رنج دوران بردهاید، صرف نظر کنید، فقط چون کاندیدایی که ما دوست داریم در انتخابات نیست، گرچه همفکران دیگر ما حضور دارند! این خودخواهی سیاسی و دیکتاتوری به اسم دموکراسی، یکی از مولفههای سیاستمداری به سبک اصلاحطلبی در ایران است!
🔻براندازان که تکلیف روشنی دارند و طبعاً باید انتخابات را تحریم کنند و من هم اگر یک برانداز بودم، رأی نمیدادم. وقتی کسی در تلاش –هر چند متوهمانه- برای سرنگونی نظام حاکم است، حضورش در انتخاباتی که همان نظام برگزار میکند، وجهی ندارد. اما بخش تندروی اصلاحطلبان که این روزها فکر میکند با تحریم انتخابات میتواند نقش متفاوتی ایفا کند و امتیاز بگیرد، هر گاه بوی قدرت حس میکند، فعال و بلکه بیشفعال انتخاباتی میشود و تا جایی که مقدور شود، وارد حاکمیت میشود، وقتی هم که ببیند رأیی ندارد و نتیجه انتخابات، نشستن آنها بر کرسی انتخابات نیست، زیر میز دموکراسی میزند. کسی اگر دلسوز مردم است، باید این دورویی اصلاحطلبان تحریمی را به مردم نشان دهد تا کسی ابزار سیاسی بازی این جماعت قرار نگیرد.
۹ اسفند ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
🔻انتخابات آغاز شده بود و شهر در قرق نیروهای مسلح خلق ترکمن بود، آنچنان که مردم ترکمن از ترس جان خود امکان حضور در پای صندوقهای رأی را نداشتند. همه ماجرا هم همین درگیریهای از قبل شروع شده نبود؛ ستاد خلق ترکمن، هم همهپرسی فروردین ۵۸ را تحریم کرده بود و هم نیروهای ضدانقلاب تهدید کرده بودند که با رأیدهندگان برخورد خواهند کرد!
🔻ایرانیان ساکن سوئد و انگلیس و دانمارک و ... به یکی از مراکز دیپلماتیک ایران در این کشورها رفتهاند، بعضاً دهها کیلومتر راه طی کردهاند تا در انتخابات ریاست جمهوری ۴۰۰ شرکت کنند. جمعی از منافقین و سلطنتطلبها تجمع کردهاند، ناسزا میگویند و اگر پلیس مانع نمیشد حتماً حمله هم میکردند.
🔻مرداد سال ۶۰ دومین دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار میشد و ترورهای منافقین در آن روز بخصوص و از میان شهروندان عادی شدت گرفته بود تا مردم بترسند و پای صندوقهای رأی نروند. به صندوقهای رأی هم دستشان نرسید، وگرنه اصل ماجرا را منفجر میکردند! یک ماه بعد هم نتیجه انتخابات را که رئیس جمهور بود، ترور کردند تا مردم ایران را برای شرکت در انتخابات و البته نظام را تنبیه کنند و فکر میکردند از این مسیر میتوانند امتیاز بگیرند.
🔻این روایتهای کوتاه فقط بخشی از تاریخ سختی است که مردم ایران برای حاکمیت رآی خود در این سرزمین از سر گذراندهاند. از همان مشروطه تا همهپرسی جمهوری اسلامی که آغاز نظامی بر مبنای رأی مردم در ایران و پایان پادشاهی بوده، چنان مسیر پر و پیچ و خم بوده که باید گفت مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی، به معنای واقعی کلمه جنگیدهاند. از انقلاب مقابل طاغوت تا نبرد در برابر بعثیها تا مقاومت مقابل هر استکبار و هر تروریسمی، جنگیدهاند تا خود حاکم بر سرنوشت خود باشند و دیگری برایشان تصمیم نگیرد.
🔻ماجرای فتنه تقلب در دور دهم انتخابات ریاست جمهوری و ایستادن مقابل رای مردم هم فصل دیگری از دشمنیها با حق رأی مردم ایران بود. فتنهای که از ماهها قبل از انتخابات ۸۸ تا همین اکنون میکوشد مردم را از صندوق رأی، سلامت آن و نتیجه بخشی آن ناامید کند.
🔻واقعیت این است که رأی دادن در ایران همیشه اینقدر سهل و لطیف نبوده که با ترانه وطنم، وطنم و ذوق رأی اولیها و شادی مدنی همراه باشد. برخی برای آن حتی جان دادهاند. گذر از سلطنت تا رسیدن به جمهوریت، مسیر پر پیچ و خم و پر خطری بوده است که این مردم – فراتر از جناحبندیهای کنونی، فراتر از قومیتها، بعضاً حتی فراتر از دین خود- آن را پیمودهاند.
🔻حالا در این نقطه که سادهترین بخش نقش آفرینی مردم در حاکمیت دموکراسی در کشور است، برخی باز از تحریم میگویند و میگویند از این حق خود که برای آن خطرها کردهاید، خوندلها خوردهاید و رنج دوران بردهاید، صرف نظر کنید، فقط چون کاندیدایی که ما دوست داریم در انتخابات نیست، گرچه همفکران دیگر ما حضور دارند! این خودخواهی سیاسی و دیکتاتوری به اسم دموکراسی، یکی از مولفههای سیاستمداری به سبک اصلاحطلبی در ایران است!
🔻براندازان که تکلیف روشنی دارند و طبعاً باید انتخابات را تحریم کنند و من هم اگر یک برانداز بودم، رأی نمیدادم. وقتی کسی در تلاش –هر چند متوهمانه- برای سرنگونی نظام حاکم است، حضورش در انتخاباتی که همان نظام برگزار میکند، وجهی ندارد. اما بخش تندروی اصلاحطلبان که این روزها فکر میکند با تحریم انتخابات میتواند نقش متفاوتی ایفا کند و امتیاز بگیرد، هر گاه بوی قدرت حس میکند، فعال و بلکه بیشفعال انتخاباتی میشود و تا جایی که مقدور شود، وارد حاکمیت میشود، وقتی هم که ببیند رأیی ندارد و نتیجه انتخابات، نشستن آنها بر کرسی انتخابات نیست، زیر میز دموکراسی میزند. کسی اگر دلسوز مردم است، باید این دورویی اصلاحطلبان تحریمی را به مردم نشان دهد تا کسی ابزار سیاسی بازی این جماعت قرار نگیرد.
۹ اسفند ۴۰۲
روزنامه جوان
@asoupar
📝عشق و دین و سیاست
🔻اول؛ صبحانه را خورده و نخورده باید رها کنم، میگویند دیر میشود و من نسکافهی داغ را سر میکشم. حیفم میآید که باید عجله کنم؛ آخر مگر چند بار پیش از این، صبحانه را در این فضای حسینیه امام خمینی خوردهام؟ هیچ! اگر دیر هم بروم، حیفم میآید؛ آخر مگر چندبار پیش از این، هنگام رأی دادن رهبری در حسینیه امام خمینی بودهام؟ هیچ!
من همه هیچ، رفتهام جایی که سرشار است، از روح، از زندگی، از هر چه زیبایی که دل کسی چون من بخواهدش...
🔻دوم؛ لبهی جلوی سکویی که برای اهل رسانه و فضای مجازی تدارک دیده شده، ایستادهایم. به هیچ چیز حواسمان نیست جز زمان که ببینیم تا زمان شروع رأیگیری چقدر مانده و این یعنی چقدر تا آمدن آقا مانده؛ چون همه میدانیم حضرتش رأی دادن را به تأخیر نمیاندازد.
🔻سوم؛ اهل رسانه مشغول صحبت و هماهنگیها هستند، داخلی و خارجی؛ ایرانی و لبنانی و چینی و آمریکایی و ... . مقابل من آقای فیلمبردار حدوداً ۵۰ سالهای ایستاده، درشت اندام، با تیشرت یقه گرد و صورتی بدون محاسن؛ بی تفاوت به نظر میرسد و با همکارش هماهنگ میکند که بعد از اینجا بروند حسینیه ارشاد و بعدش نمیدانم کجا. در ذهنم میآید که شغلش است و لابد برایش فرقی نمیکند سوژهاش چه کسی باشد و کجا باشد و با خودم میگویم یعنی او حس کسانی را که با عشق برای روایت این سوژه عزیز آمدهاند، درک میکند؟
🔻چهارم؛ رهبر میآید، از در سمت راست، جز آقای گلپایگانی ریس دفتر، کسی همراهش نیست و این خلوتی دور آقا جالب است. صدای دوربینها بالا میرود. دستی برای ما تکان میدهند، سمت عوامل انتخابات میروند، سلام و احوالپرسی، و بعد شناسنامه را میدهند. مشخصاتشان ثبت میشود. برگههای رأی را پیشتر نوشتهاند و حالا در صندوق میاندازند. پشت تریبون میروند... جملاتی کوتاه میگویند که زود رأی بدهید، به تعداد کاندیدای لازم رأی بدهید و خالی نگذارید، خطاب به مرددین هم میگویند «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست» و بعد خداحافظی و گرفتن شناسنامه و رفتن... قبلش ما سلفی هم از دور با رهبری میگیریم، من و رهبر!
🔻پنجم؛ خبرنگار المیادین خانم پر شوری است که از قبل آمدن به حسینیه با او آشنا میشوم. میگوید اگر فارسی را عجله نکنید و یواش حرف بزنید، متوجه میشوم. منظورش این است که شمرده شمرده بگوییم. رهبر که وارد میشود اشکهای او سوژه اهل رسانه میشود، آقا که پشت تریبون میآید، همین خانم فریاد لبیک یا خامنهای سر میدهد، بعد از پایان صحبتها هم طلب چفیه میکند که دقایقی بعد از خروج آقا برایش میآورند و او باز گریه میکند و چفیه را بر چشم و صورتش میگذارد. کمی که بر احساسش مسلط میشود ، فخرفروشیاش به ما با آمیختهای از طنز و صمیمیت شروع میشود و پز چفیه سید القائد را میدهد. همه برایش کلی خوشحال هستیم. چفیه دست بدست میگردد، بوی عطر دارد که نشان میدهد رهبر برای حضور در انتخابات خیلی مفصل آماده شدهاند.
🔻ششم؛ حسینیه سریع خالی میشود. سوژهی عزیزمان رفته و دیگر انگار هیچ خبری مهم نیست. همه سریع در حال جمع کردن وسایل هستند و آخرین عکسها را هم میگیریم. موقع پایین آمدن از سکو چشم تو چشم میشوم با فیلمبردار ۵۰ ساله با تیشرت یقه گرد، چشمانش از گریه سرخ شده؛ انگار در همین چند دقیقه کوتاه که رهبر اینجا بوده، این مرد قدر چند ساعت اشک ریخته، این سرخی کار چند دقیقه نیست! از قضاوتم دربارهاش، پیش خودم شرمنده میشوم. رهبر برای همه است.
🔻هفتم؛ انتخابات برای ماست، برای ما مردم. برای بودنش خونها داده شده و رنجها کشیده شده؛ استفادهام از آنچه برای من است، دلیل نمیخواهد. هم حق ملی و سیاسی ماست و هم حق ایرانمان که عشق ماست و هم تکلیف شرعی ما در برابر نظامی که برای آن خونها داده شده است. عجیب آنهایی هستند که چنین چیزی را پس میزنند.
۱۱ اسفند ۴۰۲
به وقت انتخابات مجلس دوازدهم
حسینیه امام خمینی
@asoupar
🔻اول؛ صبحانه را خورده و نخورده باید رها کنم، میگویند دیر میشود و من نسکافهی داغ را سر میکشم. حیفم میآید که باید عجله کنم؛ آخر مگر چند بار پیش از این، صبحانه را در این فضای حسینیه امام خمینی خوردهام؟ هیچ! اگر دیر هم بروم، حیفم میآید؛ آخر مگر چندبار پیش از این، هنگام رأی دادن رهبری در حسینیه امام خمینی بودهام؟ هیچ!
من همه هیچ، رفتهام جایی که سرشار است، از روح، از زندگی، از هر چه زیبایی که دل کسی چون من بخواهدش...
🔻دوم؛ لبهی جلوی سکویی که برای اهل رسانه و فضای مجازی تدارک دیده شده، ایستادهایم. به هیچ چیز حواسمان نیست جز زمان که ببینیم تا زمان شروع رأیگیری چقدر مانده و این یعنی چقدر تا آمدن آقا مانده؛ چون همه میدانیم حضرتش رأی دادن را به تأخیر نمیاندازد.
🔻سوم؛ اهل رسانه مشغول صحبت و هماهنگیها هستند، داخلی و خارجی؛ ایرانی و لبنانی و چینی و آمریکایی و ... . مقابل من آقای فیلمبردار حدوداً ۵۰ سالهای ایستاده، درشت اندام، با تیشرت یقه گرد و صورتی بدون محاسن؛ بی تفاوت به نظر میرسد و با همکارش هماهنگ میکند که بعد از اینجا بروند حسینیه ارشاد و بعدش نمیدانم کجا. در ذهنم میآید که شغلش است و لابد برایش فرقی نمیکند سوژهاش چه کسی باشد و کجا باشد و با خودم میگویم یعنی او حس کسانی را که با عشق برای روایت این سوژه عزیز آمدهاند، درک میکند؟
🔻چهارم؛ رهبر میآید، از در سمت راست، جز آقای گلپایگانی ریس دفتر، کسی همراهش نیست و این خلوتی دور آقا جالب است. صدای دوربینها بالا میرود. دستی برای ما تکان میدهند، سمت عوامل انتخابات میروند، سلام و احوالپرسی، و بعد شناسنامه را میدهند. مشخصاتشان ثبت میشود. برگههای رأی را پیشتر نوشتهاند و حالا در صندوق میاندازند. پشت تریبون میروند... جملاتی کوتاه میگویند که زود رأی بدهید، به تعداد کاندیدای لازم رأی بدهید و خالی نگذارید، خطاب به مرددین هم میگویند «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست» و بعد خداحافظی و گرفتن شناسنامه و رفتن... قبلش ما سلفی هم از دور با رهبری میگیریم، من و رهبر!
🔻پنجم؛ خبرنگار المیادین خانم پر شوری است که از قبل آمدن به حسینیه با او آشنا میشوم. میگوید اگر فارسی را عجله نکنید و یواش حرف بزنید، متوجه میشوم. منظورش این است که شمرده شمرده بگوییم. رهبر که وارد میشود اشکهای او سوژه اهل رسانه میشود، آقا که پشت تریبون میآید، همین خانم فریاد لبیک یا خامنهای سر میدهد، بعد از پایان صحبتها هم طلب چفیه میکند که دقایقی بعد از خروج آقا برایش میآورند و او باز گریه میکند و چفیه را بر چشم و صورتش میگذارد. کمی که بر احساسش مسلط میشود ، فخرفروشیاش به ما با آمیختهای از طنز و صمیمیت شروع میشود و پز چفیه سید القائد را میدهد. همه برایش کلی خوشحال هستیم. چفیه دست بدست میگردد، بوی عطر دارد که نشان میدهد رهبر برای حضور در انتخابات خیلی مفصل آماده شدهاند.
🔻ششم؛ حسینیه سریع خالی میشود. سوژهی عزیزمان رفته و دیگر انگار هیچ خبری مهم نیست. همه سریع در حال جمع کردن وسایل هستند و آخرین عکسها را هم میگیریم. موقع پایین آمدن از سکو چشم تو چشم میشوم با فیلمبردار ۵۰ ساله با تیشرت یقه گرد، چشمانش از گریه سرخ شده؛ انگار در همین چند دقیقه کوتاه که رهبر اینجا بوده، این مرد قدر چند ساعت اشک ریخته، این سرخی کار چند دقیقه نیست! از قضاوتم دربارهاش، پیش خودم شرمنده میشوم. رهبر برای همه است.
🔻هفتم؛ انتخابات برای ماست، برای ما مردم. برای بودنش خونها داده شده و رنجها کشیده شده؛ استفادهام از آنچه برای من است، دلیل نمیخواهد. هم حق ملی و سیاسی ماست و هم حق ایرانمان که عشق ماست و هم تکلیف شرعی ما در برابر نظامی که برای آن خونها داده شده است. عجیب آنهایی هستند که چنین چیزی را پس میزنند.
۱۱ اسفند ۴۰۲
به وقت انتخابات مجلس دوازدهم
حسینیه امام خمینی
@asoupar
🔻جهان اسلام اگر مبتلای عافیت نبود، باید آنچنان که محمد ضیف گفته بود، همگی سمت قدس میرفتیم. حالا اما، در دوران عافیتطلبی، شرکت در راهپیمایی روز قدس اقدام حداقلی ماست. کمترین کاری که میشود کرد، اعلام موضع علنی و صریح و جمعی علیه توحش صهیونیستها و حامیان غربی آنهاست.
۱۷ فروردین ۴۰۳
روز قدس
@asoupar
۱۷ فروردین ۴۰۳
روز قدس
@asoupar
🔻در پستی اهل دنیا همین بس که برای ایرانیان، این صلحدوستترین مردمان، راهی جز دفاع نظامی از خود باقی نگذاشتند. بماند برای تاریخ که ما برای صلح، برای زیستن معمولی در جهان، برای ایران، برای مقابله با تروریسم دولتی، پس از صبری زیاد، دیگر راهی جز دفاع مسلحانه نداشتیم.
#تنبیه_متجاوز
به وقت آغاز عملیات نظامی و دفاع مقدس ایران در برابر تجاوز اسراییل
۲۶ فروردین ۴۰۳
@asoupar
#تنبیه_متجاوز
به وقت آغاز عملیات نظامی و دفاع مقدس ایران در برابر تجاوز اسراییل
۲۶ فروردین ۴۰۳
@asoupar
📝خبر تولد ایران جدید
🔻خویشتنداری و صبر استراژیک جمهوری اسلامی ایران در برابر تروریسم صهیونیستی باعث شده بود تا اسراییلیها و شاید حتی حامیان غربیشان، در محاسبه قدرت ایران دچار اشتباه شوند و توانایی ارزیابی دقیق ظرفیتهای ایران را از دست بدهند. حمله صهیونیستها به سفارت ایران در دمشق در چنین فضایی طراحی و اجرا شد و لذا صهیونیستها تصور دقیقی از واکنش احتمالی ایران نداشتند.
🔻ایران همیشه بسیار صبور بوده است، تا حدی که شاید این گمانه را برای دوست و دشمن جا انداخته است که نمیخواهد دست به اقدام خاصی بزند؛ تا حدی که دوست را شاکی و دشمن را جسور کرده است. با این حال، صبر ایران بی توجیه و دلیل نبوده است و در اولویت قرار داشتن امنیت مردم و کشور، سیاستگذاری کلان نظامی-امنیتی ایران را به گونهای پیش برده که حتی یک گلوله هم به داخل مرزهای جغرافیایی ایران شلیک نشود. حمله به کنسولگری ایران در مزارشریف یکی از نزدیکترین تجربههای ورود ایران به جنگ بود که شاید صهیونیستها –با تغافل نسبت به ماجرای عینالاسد یا سرنگونی پهپاد آمریکایی- در خاطر خود نگه داشته بودند و تصور میکردند در همیشه بر همان پاشنه میچرخد.
🔻صهیونیستها اما خطا کردند. البته در این جریان، یک تلهای هم در میان بود. خیلیها معتقد بودند ترورهای مقامات نظامی ایران تلهای از سوی اسراییل است تا ایران را به یک جنگ بی سرانجام بکشاند؛ اما رفته رفته تاکید بر این تله، خود یک تلهای شد که گویی ایران را به سوی انفعال میکشاند و سطح قدرت کشور را پایینتر از واقعیت نشان میداد.
🔻کروزها و بالستیکهایی که بامداد یکشنبه ۲۶ فروردین از ایران به سوی سرزمینهای اشغالی رفتند، گویی ابزار شکافتن پیله صبری بود که ایران دور خود پیچیده بود تا در حفاظ این پیله و پنهان از چشم نامحرمان و دشمنان، خود را بسازد و البته که ساخت. با این حال، سیاست خویشتنداری ایران باعث شد تا خبر تولد این ایران جدید به شکلی عملی و عینی اعلام نشود و صرفاً در برخی موضعگیریهای تهدیدآمیز مقامات جمهوری اسلامی بروز یابد که چون مابه ازای بیرونی این موضعگیریها برای همگان قابل سمع و نظر نبود، باورپذیریشان را با مشکل مواجه میکرد.
🔻همین رفتار، رژیم صهیونیستی را به خطا انداخت و تصور کرد صبر ایران همیشگی است.
از آن سو، اسراییل هم خود را در نقاب دروغ و ژست قدرت پنهان کرده بود و هیمنهای کذایی برای خود ساخته بود که موشکها و پهپادهای ایران هر قدر هم رهگیری شده باشد –که نشده است- حداقل این نقاب دروغین اقتدار صهیونیستی را شکسته و نشان داده که پادشاه لخت است.
🔻صهیونیستها پله پله جلو آمدند، ایران اما ایستاده بود و زمانی قدم پیش گذاشت که دیگر همگان به او برای دفاع از خود حق میدادند. چه آنکه دیگر به ساختمان دیپلماتیک و سفارت ایران حمله شده بود. واقعیت آن است که برای ایرانیان، این صلحدوستترین مردمان که سابقه تجاوز به هیچ کشوری را ندارند، راهی جز دفاع نظامی از خود باقی نگذاشتند و ایران برای صلح، برای زیستن معمولی در جهان و برای مقابله با تروریسم دولتی صهیونیستها، پس از صبری زیاد، دیگر راهی جز دفاع مسلحانه نداشت.
🔻از دل این دفاع مسلحانه از خویشتن، ایران جدیدی که متولد شده بود و در پیله صبر مانده بود، خود را به جهان –به دوست و دشمن- شناساند. ایرانی که برای اولین بار مستقیماً به خاک اشغال شده از سوی صهیونیستها حمله میکند؛ ایرانی که معادلات منطقه را بی کمک هیچ دولت دیگری و مستقلاً، میچیند و پیش میبرد؛ ایرانی که علنی و صریح، سگ نگهبان آمریکا در منطقه را چنانچه وعده داده بود، تنبیه میکند؛ ایرانی که خود را و قدرتش را به جامعه بینالملل و به منطقهای که گویی میخواهد تحت سیطره غرب باشد، تحمیل میکند.
🔻ما برای اینکه این «ایران جدید» خبر تولدش را به گوش دنیا برساند، خون دلها خوردیم و حالا امروز که از لاک صبر خویش خارج شده و خود را به جهان شناسانده است، میدانیم که دیگر راهی برگشتی نیست. مهر ماه ۴۰۲ و پس از حملات گسترده صهیونیستها به غزه در پی عملیات طوفان الاقصی، گفتیم و نوشتیم که هر اتفاقی زین پس بیفتد، زمان دیگر به قبل از طوفان الاقصی برنمیگردد. حالا هم روشن است که هر اتفاقی بیفتد، زمان به قبل از عملیات وعده صادق ایران علیه اسراییل برنمیگردد. ایران جدید خود را به جهان معرفی کرده است و زین پس دیگر از آن خویشتنداری استراتژیک خبری نیست. اسراییل جدید هم در حال معرفی ناخواسته خود به جهان است. وعده صادق نقطه عطفی شد که جهان دیگر نمیتواند به پیش از آن برگردد و تنها میتواند راههای کنار آمدن با این ایران جدید بررسی کند.
۲۷ فروردین ۴۰۳
روزنامه جوان
@asoupar
🔻خویشتنداری و صبر استراژیک جمهوری اسلامی ایران در برابر تروریسم صهیونیستی باعث شده بود تا اسراییلیها و شاید حتی حامیان غربیشان، در محاسبه قدرت ایران دچار اشتباه شوند و توانایی ارزیابی دقیق ظرفیتهای ایران را از دست بدهند. حمله صهیونیستها به سفارت ایران در دمشق در چنین فضایی طراحی و اجرا شد و لذا صهیونیستها تصور دقیقی از واکنش احتمالی ایران نداشتند.
🔻ایران همیشه بسیار صبور بوده است، تا حدی که شاید این گمانه را برای دوست و دشمن جا انداخته است که نمیخواهد دست به اقدام خاصی بزند؛ تا حدی که دوست را شاکی و دشمن را جسور کرده است. با این حال، صبر ایران بی توجیه و دلیل نبوده است و در اولویت قرار داشتن امنیت مردم و کشور، سیاستگذاری کلان نظامی-امنیتی ایران را به گونهای پیش برده که حتی یک گلوله هم به داخل مرزهای جغرافیایی ایران شلیک نشود. حمله به کنسولگری ایران در مزارشریف یکی از نزدیکترین تجربههای ورود ایران به جنگ بود که شاید صهیونیستها –با تغافل نسبت به ماجرای عینالاسد یا سرنگونی پهپاد آمریکایی- در خاطر خود نگه داشته بودند و تصور میکردند در همیشه بر همان پاشنه میچرخد.
🔻صهیونیستها اما خطا کردند. البته در این جریان، یک تلهای هم در میان بود. خیلیها معتقد بودند ترورهای مقامات نظامی ایران تلهای از سوی اسراییل است تا ایران را به یک جنگ بی سرانجام بکشاند؛ اما رفته رفته تاکید بر این تله، خود یک تلهای شد که گویی ایران را به سوی انفعال میکشاند و سطح قدرت کشور را پایینتر از واقعیت نشان میداد.
🔻کروزها و بالستیکهایی که بامداد یکشنبه ۲۶ فروردین از ایران به سوی سرزمینهای اشغالی رفتند، گویی ابزار شکافتن پیله صبری بود که ایران دور خود پیچیده بود تا در حفاظ این پیله و پنهان از چشم نامحرمان و دشمنان، خود را بسازد و البته که ساخت. با این حال، سیاست خویشتنداری ایران باعث شد تا خبر تولد این ایران جدید به شکلی عملی و عینی اعلام نشود و صرفاً در برخی موضعگیریهای تهدیدآمیز مقامات جمهوری اسلامی بروز یابد که چون مابه ازای بیرونی این موضعگیریها برای همگان قابل سمع و نظر نبود، باورپذیریشان را با مشکل مواجه میکرد.
🔻همین رفتار، رژیم صهیونیستی را به خطا انداخت و تصور کرد صبر ایران همیشگی است.
از آن سو، اسراییل هم خود را در نقاب دروغ و ژست قدرت پنهان کرده بود و هیمنهای کذایی برای خود ساخته بود که موشکها و پهپادهای ایران هر قدر هم رهگیری شده باشد –که نشده است- حداقل این نقاب دروغین اقتدار صهیونیستی را شکسته و نشان داده که پادشاه لخت است.
🔻صهیونیستها پله پله جلو آمدند، ایران اما ایستاده بود و زمانی قدم پیش گذاشت که دیگر همگان به او برای دفاع از خود حق میدادند. چه آنکه دیگر به ساختمان دیپلماتیک و سفارت ایران حمله شده بود. واقعیت آن است که برای ایرانیان، این صلحدوستترین مردمان که سابقه تجاوز به هیچ کشوری را ندارند، راهی جز دفاع نظامی از خود باقی نگذاشتند و ایران برای صلح، برای زیستن معمولی در جهان و برای مقابله با تروریسم دولتی صهیونیستها، پس از صبری زیاد، دیگر راهی جز دفاع مسلحانه نداشت.
🔻از دل این دفاع مسلحانه از خویشتن، ایران جدیدی که متولد شده بود و در پیله صبر مانده بود، خود را به جهان –به دوست و دشمن- شناساند. ایرانی که برای اولین بار مستقیماً به خاک اشغال شده از سوی صهیونیستها حمله میکند؛ ایرانی که معادلات منطقه را بی کمک هیچ دولت دیگری و مستقلاً، میچیند و پیش میبرد؛ ایرانی که علنی و صریح، سگ نگهبان آمریکا در منطقه را چنانچه وعده داده بود، تنبیه میکند؛ ایرانی که خود را و قدرتش را به جامعه بینالملل و به منطقهای که گویی میخواهد تحت سیطره غرب باشد، تحمیل میکند.
🔻ما برای اینکه این «ایران جدید» خبر تولدش را به گوش دنیا برساند، خون دلها خوردیم و حالا امروز که از لاک صبر خویش خارج شده و خود را به جهان شناسانده است، میدانیم که دیگر راهی برگشتی نیست. مهر ماه ۴۰۲ و پس از حملات گسترده صهیونیستها به غزه در پی عملیات طوفان الاقصی، گفتیم و نوشتیم که هر اتفاقی زین پس بیفتد، زمان دیگر به قبل از طوفان الاقصی برنمیگردد. حالا هم روشن است که هر اتفاقی بیفتد، زمان به قبل از عملیات وعده صادق ایران علیه اسراییل برنمیگردد. ایران جدید خود را به جهان معرفی کرده است و زین پس دیگر از آن خویشتنداری استراتژیک خبری نیست. اسراییل جدید هم در حال معرفی ناخواسته خود به جهان است. وعده صادق نقطه عطفی شد که جهان دیگر نمیتواند به پیش از آن برگردد و تنها میتواند راههای کنار آمدن با این ایران جدید بررسی کند.
۲۷ فروردین ۴۰۳
روزنامه جوان
@asoupar
📝تبعات خطرناک القای دوقطبی «آقا و دفتر آقا» / بخش اول
🔻سه روز از توییت یک عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبری در مورد تذکر به فراجا میگذرد و هنوز بحثها پیرامون گشت ارشاد و دلیل تذکر رهبری و چرایی انتشار این توییت و موج حملاتی –شاید سازمان یافته- علیه دفتر حفظ و نشر آثار رهبری کم و بیش داغ است.
🔻در ورای این بحث و مجادله ناصواب، موضوعی مهمتر رخ نموده که اهمیت آن این قدرت را دارد که کل موضوع توییت و تذکر در برخی نحوههای اجرایی گشت ارشاد را صرفاً به عنوان یک «مصداق» از مفهوم خود قرار دهد. اما این موضوع مهم چیست؟ تلاشی منفور برای القای دوقطبی رهبری و دفتر رهبری.
🔻دفتر رهبری و یا دفتر حفظ و نشر آثار ایشان طبعاً همچون خود رهبری نیستند، اما این هم که تصور شود رهبر و دفتر دو قطب مخالف یکدیگر هستند، دور از تعقل و سیاستورزی و همراه با تبعات خطرناکی است.
🔻آنچه پس از توییت عضو دفتر نشر، در فضای مجازی از سوی جریانی تندرو غلبه یافت، القای خودسری این فرد و علنی کردن تذکر به فراجا برخلاف نظر رهبری بود. بسیاری مردم عادی هم چون تذکر رهبر به فراجا را قابل هضم در چارچوب فکری خودساختهشان ندیدند، این تحلیل کذایی را به عنوان خبر صادق پذیرفتند که آن توییت خودسرانه زده شده است. اما هیچ کس از میان این جمع نخواست به این موضوع فکر کند که مگر میشود خودسری در دفتر رهبری تا این حد برسد که علنی، رسمی و به اسم دفتر نشر، نسبتی –به زعم این افراد- خلاف واقع به رهبر انقلاب وارد شود و رهبر قدرت ساماندهی موضوع و برخورد با آن را نداشته باشند؟! و حتی پس از جنجال بسیار، آن فرد باز توییت دیگری بزند و بر توییت قبلی تاکید کند و باز رهبری و اطرافیان معتمد ایشان ساکت بمانند و او را توبیخ و مواخذه نکنند و به مردم نگویند که فریب او را نخورید؟!
🔻کسانی که بر طبل دوقطبی «آقا و دفتر آقا» میکوبند، اعتبارزدایی از مواضع غیررسمی رهبری را همپای اعتبارزدایی از دفتر رهبری پیش میبرند. فی الحال در مورد آگاهانه یا ناخودآگاه بودن چنین اقدامی نمیخواهیم اظهارنظر کنیم، اما پیشنیهای که از این اقدامات در خاطره سیاسی ما مانده، نشان میدهد که دفتر رهبری بهانه است. اینکه چرا میخواهند اعتبار این مواضع رهبری را دچار خدشه کنند، میتواند دلایلی داشته باشد که در این نوشتار صرفاً دلیلی برآمده از نگاه خوشبینانه ذکر میشود و باقیاش بماند برای بعد!
🔻با نگاه خوشبینانه، ما با جماعتی مواجه هستیم که مطابق با نگاه خود و برای خود یک آیتالله خامنهای ساختهاند که البته با آیتالله خامنهای موجود، به لحاظ فکری متفاوت است. این جمع وقتی در برابر موضعی از رهبر قرار میگیرند که با نظرات خودشان مخالف است، بجای تطبیق خود بر ولایت، تلاش میکنند ولایت را بر اصول پذیرفته شده خود منطبق کنند و حداقل در دلشان برای عبور از نظر رهبری، توجیهی وجدانپسند دست و پا کنند.
🔻یک دورهای قصه ارشادی و مولوی بودن دستورات ولیفقیه را...
ادامه در فرستهی بعدی
@asoupar
🔻سه روز از توییت یک عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبری در مورد تذکر به فراجا میگذرد و هنوز بحثها پیرامون گشت ارشاد و دلیل تذکر رهبری و چرایی انتشار این توییت و موج حملاتی –شاید سازمان یافته- علیه دفتر حفظ و نشر آثار رهبری کم و بیش داغ است.
🔻در ورای این بحث و مجادله ناصواب، موضوعی مهمتر رخ نموده که اهمیت آن این قدرت را دارد که کل موضوع توییت و تذکر در برخی نحوههای اجرایی گشت ارشاد را صرفاً به عنوان یک «مصداق» از مفهوم خود قرار دهد. اما این موضوع مهم چیست؟ تلاشی منفور برای القای دوقطبی رهبری و دفتر رهبری.
🔻دفتر رهبری و یا دفتر حفظ و نشر آثار ایشان طبعاً همچون خود رهبری نیستند، اما این هم که تصور شود رهبر و دفتر دو قطب مخالف یکدیگر هستند، دور از تعقل و سیاستورزی و همراه با تبعات خطرناکی است.
🔻آنچه پس از توییت عضو دفتر نشر، در فضای مجازی از سوی جریانی تندرو غلبه یافت، القای خودسری این فرد و علنی کردن تذکر به فراجا برخلاف نظر رهبری بود. بسیاری مردم عادی هم چون تذکر رهبر به فراجا را قابل هضم در چارچوب فکری خودساختهشان ندیدند، این تحلیل کذایی را به عنوان خبر صادق پذیرفتند که آن توییت خودسرانه زده شده است. اما هیچ کس از میان این جمع نخواست به این موضوع فکر کند که مگر میشود خودسری در دفتر رهبری تا این حد برسد که علنی، رسمی و به اسم دفتر نشر، نسبتی –به زعم این افراد- خلاف واقع به رهبر انقلاب وارد شود و رهبر قدرت ساماندهی موضوع و برخورد با آن را نداشته باشند؟! و حتی پس از جنجال بسیار، آن فرد باز توییت دیگری بزند و بر توییت قبلی تاکید کند و باز رهبری و اطرافیان معتمد ایشان ساکت بمانند و او را توبیخ و مواخذه نکنند و به مردم نگویند که فریب او را نخورید؟!
🔻کسانی که بر طبل دوقطبی «آقا و دفتر آقا» میکوبند، اعتبارزدایی از مواضع غیررسمی رهبری را همپای اعتبارزدایی از دفتر رهبری پیش میبرند. فی الحال در مورد آگاهانه یا ناخودآگاه بودن چنین اقدامی نمیخواهیم اظهارنظر کنیم، اما پیشنیهای که از این اقدامات در خاطره سیاسی ما مانده، نشان میدهد که دفتر رهبری بهانه است. اینکه چرا میخواهند اعتبار این مواضع رهبری را دچار خدشه کنند، میتواند دلایلی داشته باشد که در این نوشتار صرفاً دلیلی برآمده از نگاه خوشبینانه ذکر میشود و باقیاش بماند برای بعد!
🔻با نگاه خوشبینانه، ما با جماعتی مواجه هستیم که مطابق با نگاه خود و برای خود یک آیتالله خامنهای ساختهاند که البته با آیتالله خامنهای موجود، به لحاظ فکری متفاوت است. این جمع وقتی در برابر موضعی از رهبر قرار میگیرند که با نظرات خودشان مخالف است، بجای تطبیق خود بر ولایت، تلاش میکنند ولایت را بر اصول پذیرفته شده خود منطبق کنند و حداقل در دلشان برای عبور از نظر رهبری، توجیهی وجدانپسند دست و پا کنند.
🔻یک دورهای قصه ارشادی و مولوی بودن دستورات ولیفقیه را...
ادامه در فرستهی بعدی
@asoupar
📝تبعات خطرناک القای دوقطبی «آقا و دفتر آقا» / بخش دوم
🔻یک دورهای قصه ارشادی و مولوی بودن دستورات ولیفقیه را علم کردند و سعی کردند آن را تئوریزه هم بکنند، اما بازارش گرم نشد. تفسیر به رای هم که همیشه شیوهای مرسوم بوده است. اما در مواردی هم که مواضع رهبری با واسطه نقل میشدند، مسیر خدشه بر اعتبار راوی را طی کردند تا جایی که رهبری خود مواضع را علنی و به قولی «پشت بلندگو» بیان کنند.
🔻در ماجرای نهی رئیسجمهور اسبق از کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری یک نفر از اعضای دفتر و نیز یکی از نزدیکان رهبر را به اقدام خودسرانه بی اطلاع رهبری متهم کردند. در ماجرای برجام یک عضو دیگر دفتر رهبری را و حالا در موضوع تذکر به برخی رفتارهای فراجا، یک عضو دفتر نشر را؛ در موضوع واکسن، گفتند رهبر مخالف واکسن بوده و مجبورشان کردهاند مقابل دوربینها آب مقطر بزنند، در موضوع تعطیلی حرمهای اهلبیت برای کرونا، مقابل نمایندگان رهبری ایستادند و ... چه آنکه در همه موارد ذکر شده، پذیرش این موضوع که رهبری نظری خلاف نظر آنان دارد، برایشان دشوار بود.
🔻هر کسی را هم که با آنها موافق نبود، تکفیر کردند، چنانچه اکنون هر منتقدی به بخشی از عملکرد گشت ارشاد را دنباله روهای اسراییل و یهودی و اشاعه دهنده فحشا و منکر میدانند!
🔻تبعات خطرناک این تندرویهای تکفیری، به همین جا ختم نمیشود. امام خمینی هنوز در قید حیات بودند که برخی –از نهضت آزادی تا بیت آیتالله منتظری- به احمد آقا، فرزند ایشان تهمت جعل دستخط امام را زدند، چه آنکه آن نظرات را برنمیتافتند. آن تهمتها در ظاهر به مرحوم احمد خمینی بود، در باطن اما به خود امام میخورد که آن همه از اقتدار خویش دور مانده که نزدیکان ایشان توانایی جعل دستخطشان را یافتهاند و حضرتشان حتی پس از اطلاع عموم هم توانایی برخورد با جاعل و جاعلان را ندارند! هیهات!
🔻اکنون هم اینگونه است. رهبری که این جماعت میخواهند برای مردم تصویر کنند، فردی است که -بلانسبت- توانایی کنترل و اداره اعضای دفتر آثار خود را هم ندارد و قدرتش به حد اعمال اقتدار بر اعضای دفترش هم نمیرسد! هیهات! آیتالله خامنهای رهبر قدرتمندی است که به یک اشارهاش، خاکی که رژیم صهیونیستی اشغال کرده، هدف قرار میگیرد و معادلات سیاسی و نظامی جهان را تغییر میدهد، حال بگوییم اعضای دفترش میتوانند به ایشان دروغ ببندند و بساطشان هم جمع نشود؟! از سویی، چه استبعادی است که این اعتبازداییها بعدتر به همان تهمتهای جعل دستخط نرسد و حکایت تلخ علیه امام را علیه رهبری هم نشنویم؟
🔻تبعات خطرناک دوقطبی سازی از آقا و دفتر آقا را میبینید؟ نه آنکه بگوییم دفتر، خود آقاست؛ طبعاً چنین نیست، اما اینکه آنان در بیان مواضع رهبری، نقش مستقل یا خودسرانه دارند و میتوانند نظری مخالف نظر رهبری را به عنوان نظر رهبری به جامعه قالب کنند و رهبری هم توانایی برخورد و کنترل اوضاع را ندارند، قابل پذیرش نیست.
۳ اردیبهشت ۴۰۳
@asoupar
🔻یک دورهای قصه ارشادی و مولوی بودن دستورات ولیفقیه را علم کردند و سعی کردند آن را تئوریزه هم بکنند، اما بازارش گرم نشد. تفسیر به رای هم که همیشه شیوهای مرسوم بوده است. اما در مواردی هم که مواضع رهبری با واسطه نقل میشدند، مسیر خدشه بر اعتبار راوی را طی کردند تا جایی که رهبری خود مواضع را علنی و به قولی «پشت بلندگو» بیان کنند.
🔻در ماجرای نهی رئیسجمهور اسبق از کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری یک نفر از اعضای دفتر و نیز یکی از نزدیکان رهبر را به اقدام خودسرانه بی اطلاع رهبری متهم کردند. در ماجرای برجام یک عضو دیگر دفتر رهبری را و حالا در موضوع تذکر به برخی رفتارهای فراجا، یک عضو دفتر نشر را؛ در موضوع واکسن، گفتند رهبر مخالف واکسن بوده و مجبورشان کردهاند مقابل دوربینها آب مقطر بزنند، در موضوع تعطیلی حرمهای اهلبیت برای کرونا، مقابل نمایندگان رهبری ایستادند و ... چه آنکه در همه موارد ذکر شده، پذیرش این موضوع که رهبری نظری خلاف نظر آنان دارد، برایشان دشوار بود.
🔻هر کسی را هم که با آنها موافق نبود، تکفیر کردند، چنانچه اکنون هر منتقدی به بخشی از عملکرد گشت ارشاد را دنباله روهای اسراییل و یهودی و اشاعه دهنده فحشا و منکر میدانند!
🔻تبعات خطرناک این تندرویهای تکفیری، به همین جا ختم نمیشود. امام خمینی هنوز در قید حیات بودند که برخی –از نهضت آزادی تا بیت آیتالله منتظری- به احمد آقا، فرزند ایشان تهمت جعل دستخط امام را زدند، چه آنکه آن نظرات را برنمیتافتند. آن تهمتها در ظاهر به مرحوم احمد خمینی بود، در باطن اما به خود امام میخورد که آن همه از اقتدار خویش دور مانده که نزدیکان ایشان توانایی جعل دستخطشان را یافتهاند و حضرتشان حتی پس از اطلاع عموم هم توانایی برخورد با جاعل و جاعلان را ندارند! هیهات!
🔻اکنون هم اینگونه است. رهبری که این جماعت میخواهند برای مردم تصویر کنند، فردی است که -بلانسبت- توانایی کنترل و اداره اعضای دفتر آثار خود را هم ندارد و قدرتش به حد اعمال اقتدار بر اعضای دفترش هم نمیرسد! هیهات! آیتالله خامنهای رهبر قدرتمندی است که به یک اشارهاش، خاکی که رژیم صهیونیستی اشغال کرده، هدف قرار میگیرد و معادلات سیاسی و نظامی جهان را تغییر میدهد، حال بگوییم اعضای دفترش میتوانند به ایشان دروغ ببندند و بساطشان هم جمع نشود؟! از سویی، چه استبعادی است که این اعتبازداییها بعدتر به همان تهمتهای جعل دستخط نرسد و حکایت تلخ علیه امام را علیه رهبری هم نشنویم؟
🔻تبعات خطرناک دوقطبی سازی از آقا و دفتر آقا را میبینید؟ نه آنکه بگوییم دفتر، خود آقاست؛ طبعاً چنین نیست، اما اینکه آنان در بیان مواضع رهبری، نقش مستقل یا خودسرانه دارند و میتوانند نظری مخالف نظر رهبری را به عنوان نظر رهبری به جامعه قالب کنند و رهبری هم توانایی برخورد و کنترل اوضاع را ندارند، قابل پذیرش نیست.
۳ اردیبهشت ۴۰۳
@asoupar
🔻کانال من در ایتا
لینک زیر، آدرس کانال ایتای من است:
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻نو تأسیس است و تازه وارد، ممنون میشوم و منت میگذارید اگر تحویلش بگیرید و به دوست و آشنایانی که در ایتا دارید هم توصیه بفرمایید تحویلش بگیرند که غریب نماند.
برقرار باشید بر مدار حق و شادی و سلامتی
@asoupar
لینک زیر، آدرس کانال ایتای من است:
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻نو تأسیس است و تازه وارد، ممنون میشوم و منت میگذارید اگر تحویلش بگیرید و به دوست و آشنایانی که در ایتا دارید هم توصیه بفرمایید تحویلش بگیرند که غریب نماند.
برقرار باشید بر مدار حق و شادی و سلامتی
@asoupar
Eitaa
ایتا - کبری آسوپار
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
HTML Embed Code: